#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
مؤمنی که ساده و بی ادعا سر می کند
عطر ایمانش، جهانی را معطر می کند
جای دل خوش کردنِ بر جایگاه و منصبش
تکیه بر الطاف اهل بیت اطهر می کند
خادمی در آستان نور، کاری ساده نیست
لطف مولانا رضا آن را میسر می کند
ذره هم زانو زند در محضر خورشید اگر
رحمت خورشید، او را ذره پرور می کند
نوکری که طعنه خورد و صبر کرد و دم نزد
مدح او را حق تعالی، نقل منبر می کند
هر که مانند شهیدان یار محرومان شود
حق شهادت را به تحسینش مقدر می کند
داغ خود را می برد از یاد با داغ حسین
چشم نوکر را غم کرب و بلا، تر می کند
دیدن فرزندِ افتاده میان قتلگاه
تا قیامت خون به قلب و جان مادر می کند
شمر با چکمه رسیده در بر جسم حسین
پیکرش را پشت و رو در پیش خواهر می کند
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شهادت خادم الرضا علیه السلام،
رئیس جمهور محبوب آیت الله رئیسی تسلیت باد
-----------
با رئیسی می رود دل سوی غم
می رسد از دشت و صحرا بوی غم
بالگردی بال و پر از ما گرفت
آتشی آمد ثمر از ما گرفت
شد شهید خدمت و پرواز کرد
عشق را از آسمان آغاز کرد
خادم کوی رضا بود آن شهید
از تبار کربلا بود آن شهید
بود محبوب دل ایران که رفت
دل به دریا زد چُنان توفان که رفت
مرد جهد و مرد کوشش بود او
چشمه ی ایثار و جوشش بود او
مرد میدان عمل ، مرد امید
در مسیر خدمتش خود را ندید
بود محبوب دلِ ایرانیان
کرد خدمت ها ولیکن بی نشان
خادمی ، خدمتگزار انقلاب
خیمه زد در روشنای آفتاب
آن که ابراهیم بود و شور داشت
بهر خدمت بر کَفَ اش منشور داشت
سَیِّدی والا مقام از نسل نور
بی ریا ، ایثارگر مرد صبور
عالِمی عامِل به احکام خدا
عالِمی از « ما » و « من » گشته جدا
با خضوع خویش چون نخلی سِتُرگ
کوچکی می کرد آن مرد بزرگ
سَیِّد ابراهیم آن مرد جلیل
خادمی بی ادّعا و بی بدیل
چون چراغ صبح هنگام طلوع
پیش مردم بود دائم در خشوع
سَیِّدی دل داده بر آل رسول
داشت در دل مهر زهرای بتول
آن که بر زهرا ز غم پلکی گشود
خود ز نسل حضرت صدّیقه بود
آن که بر لب داشت دائم زمزمه
گریه می کرد از برای فاطمه
سَیِّد ابراهیم آن مرد خدا
گریه ها می کرد بهر کربلا
با تبِ « اِنّا اِلَیْهِ راجِعُون »
ناله زد بر محنت گودال خون
ناله زد بر پیکر بی سر شده
بر گلی کز تیغ کین پرپر شده
محمود تاری «یاسر»
@Maddahankhomein
ریشه بجا باد اگر برگ و بری می رود،
در فراق خادم الرِّضا(ع)،
شهید خدمت آیت الله رئیسی
----------
مرد جهاد آفرین از دل میدان گذشت
بر سر پیمان خود از تن و از جان گذشت
شاهد دریا دلی دیده به توفان سپرد
در دل دریای غم از غم توفان گذشت
خادم کوی رضا دل به رضایش نهاد
بنده ی مولا ز جان در ره سلطان گذشت
شوق ریاست نداشت آن که به خدمت رسید
خادم درگاه دوست از سر و سامان گذشت
بوی گل زندگی زنده کند باغ را
هست بجا باغبان لاله ز بستان گذشت
رفت به عرش و گرفت آینه ی عشق را
آن که هوایی شد و روشن و تابان گذشت
روز مرا تیره کرد آن شب بُحرانی اش
سوخت دل عاشقان تا شب بُحران گذشت
شهد شهادت گرفت از کرم کردگار
وَز گذر خاکدان مثل شهیدان گذشت
«یاسر» اگر از برم رفت عزیزی ز کف
از غم او ناله ام از سر ایوان گذشت
**
محمود تاری «یاسر»
@Maddahankhomein
زانو نزدی سرو رشیدم
در پیش مقامات سیاسی
در راه وطن ز جان گذشتی
هستی تو شهید دیپلماسی
در وزارت خارجه آری
عشقت به وطن چه منجلی شد
با تلاش تو عزت ایران
دیدیم که بین المللی شد
گوشت به دهان رهبری بود
دادی به وطن تو عزت ای مرد
دیدیم برای کشور خود
کردی چقدر تو خدمت ای مرد
برجام نشد بهانه ات که
خاک و وطنت را بفروشی
میخواستی از جام شهادت
یک عمر می ناب بنوشی
بازی سیاسی همه جا بود
اما تو به فتنه تن ندادی
در روز ولادت رضا جان
بر شانه ی عرش سر نهادی
#فرزانه_قربانی
#شهید_حسین_امیر_عبداللهیان
@Maddahankhomein
#رئیسی_عزیز
دردا که ما هرگز نفهمیدیم دردش را
در بین ما آغوش گرم و آه سردش را
او تا کجاها در پی ما رفته بود آنشب؟!
پیدا نمی کردیم حتی بالگردش را
گاهی اگر هم خسته می شد از دویدن ها
با خنده می پوشاند رنگ و روی زردش را
باید از آبادی دور از دسترس پرسید
این چند سالِ بی قراری کارکردش را
از دست داد این روزها یا که به دست آورد؟!
میدان خدمت نازنین مرد نبردش را
این مرد مظلوم آمد و مظلوم تر هم رفت
باشد که بشناسد جهان نامرد و مردش را
#حسن_زرنقی
@Maddahankhomein
.
#شهدای_خدمت
بهار آیینهای زیباتر از فصل زمستان است
که سرشار از هوای پرزدن تا اوج ایمان است
طلوع غنچهها آغاز دنیایی درخشان است
شهادت رسم خوبان است رسم حقپرستان است
سلام ای خادم امت سلام ای سید ابراهیم
سلام ای عاشق خدمت سلام ای سید ابراهیم
تو رفتی تا بماند راه پاکیهای بیمانند
ز دنیا پرکشیدی مثل خاکیهای بیمانند
نشستی در میان بیپلاکیهای بیمانند
کنار سفرههایی از خوراکیهای بیمانند
تو از جنس شهیدان بزرگ باصفا بودی
میان گریه مشغول تماشای خدا بودی
پس از تو عطر غم پاشیده شد روی سر ایران
سراسر ناله شد با رفتنت سرتاسر ایران
هنوز اما نگنجد غربتت در باور ایران
به این زودی چرا رفتی رییس کشور ایران!
تو از طوفان تهمتها سرافرازانه برگشتی
به استقبال آتش رفتی و پروانه برگشتی
هوای آسمان از خاک بهتر بود میدانم
دلت در آستان او کبوتر بود میدانم
جهانت جنس دیگر داشت دیگر بود میدانم
نگاهت لحظه لحظه در پیِ در بود میدانم
مصیبت ماندن و ماندن کنار اهل دنیا بود
سعادت با شهادت درک مولا در تماشا بود
جهان لطفی ندارد جز غمی همواره در آتش
شبیه سوختن با ماتمی همواره در آتش
میان شعلهها بیمَحرمی همواره در آتش
شوی تنهاترین در هر دَمی همواره در آتش
پرستوهای عاشق سربلند از شعلهها هستند
پری واکرده دنبال تمنای خدا هستند
دلم خوش بود دارد جمع میگردد ریاکاری
به لطف دست تو گم میشود اشرافیت آری
شود هر عافیتجویی به جان خلق چون ماری
ولی گویا به خون امضا شده درمان بیماری
تو اما رفتی و هرچند هستی تا ابد خرسند
بدهکاری به ما ای مرد تقواپیشه یک لبخند
جواب ابلهان را با سکوتی بیریا دادی
خروش سادهلوحان را به میدان صفا دادی
تو گفتی اِتّقوا الله و جوابی پر بها دادی
سزای لعنتیها را در آغوش خدا دادی
رفوزه میشود هر کس به دام تهمتی افتاد
ندارد همتی ناصر چو ناحق میزند فریاد
تو از دنیا تو از دنیا شدی راحت خداحافظ
شدی راحت از این دنیای پر زحمت خداحافظ
از این دنیای زشتِ غرقِ در تهمت خداحافظ
برو تا عرشِ آرامش برو جنّت خداحافظ
تو بخشیدی حریفان ظریف اهل ظلمت را
رقیبان ضعیف و پر تَعفّنهای تهمت را
مرا با خاطراتت میگذاری بعد از این تنها
شود تنهایی اما بیشتر در این زمین تنها
خداحافظ رفیق هر غمِ با آستین تنها
خداحافظ سلام بهترین بر بهترین تنها
همیشه عطر یادت ماندگار ای خادم سلطان
رییسِ تا ابد جمهوری اسلامی ایران
#مصطفی_کارگر ✍
#سیدالشهدای_خدمت
@Maddahankhomein
#روضه_را_تعطیل_نکنیم
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
درپیش چشم خواهرت درهم شدی تو
با زخمهای پیکرت درهم شدی تو
وقتی که گیر افتاد بین تیر و نیزه
افتاد تا بال و پرت درهم شدی تو
خیلی دلت میخواست باشی درکنارم
با حسرت چشم تر ت درهم شدی تو
در قحطیِ آب اصغرت را دادی از دست
پیش نگاه مادر ت درهم شدی تو
آرامش اهل حرم رفتی توازدست
با آهِ سرد آخر ت درهم شدی تو
شمروسنان وخولی اینجا شیرگشتند
بانیزه ها وخنجرت درهم شدی تو
تو که تمام عمر اشکم را ندیدی
اصلا نمیشد باورت درهم شدی تو
از خیمهگه تا قتلگه خیلی دویدم
وقتی رسیدم در بر ت درهم شدی تو
زینب پس از تو پیش چشمان ونگاهت
بوسدبرادرحنجر ت درهم شدی تو
جسم شریفت را به تیرِ کینه بستند
با حالت چون مضطر ت درهم شدی تو
دیدم سرت رابین گودالی بریدند
با آه آهِ خواهر ت درهم شدی تو
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@Maddahankhomein
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#مناجات_با_امام_حسین
شده ام برتوگرفتاراباعبدالله
روم ازعشق تو بر داراباعبدالله
ناظر کارمن ازروز ازل بودی تو
بوده ام برتوهواداراباعبدالله
همۀ عمر حواست به دلم بوده وبس
نشدم آلوده رفتار اباعبدالله
میکنم توبه به درگاه تو ای شاه کرم
شده ام خسته ز تکرار اباعبدالله
گربدم اماتو آقامهربانی میکنی
گشته ام برتو بدهکار اباعبدالله
من خجالت زده ام کارنکردم به درت
بودم عمری به تو سربار اباعبدالله
کاش(مجنون)به در میکده ات جان بدهد
بر درت ناله کنم زار اباعبدالله
✍آرمین غلامی(مجنون )
@Maddahankhomein
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
درمقاتل خوانده ام گودال غوغا شد، ولی
آنطرف تر بود غوغا آن طرف تر... بر تلی
آسمان گو بر زمین آید ولی هرگز مباد
پیش چشم خواهری برخاک وخون افتد یلی
قتلگاه زینب است این یا حسین ابن علی؟
قتلگاه زینب است این... یا حسین بن علی!
"حنجر" است این واژه یا "خنجر"؟ میان خط اشک
همچنان ناخوانده مانده صفحه های مقتلی
😢لبیک یاحسین😢
✍محمد مهدی سیار
@Maddahankhomein