#مناجات_با_امام_حسین
#عید_نوروز
بهار روزگار من السلام
سلام بر تو یا ربیعالأنام
عیده و با اجازهتون آقاجون
پا به پای دلم الان کربلام
یه عمره که همینه باور من
امامحسینه یار و یاور من
عیده و با ذوق میگم به حسین
عیدی به من بده؛ بزرگتر من!
درمون دردای منی کربلا
خونۀ آقای منی کربلا
مردم میرن دشت و دَمَن ولی من
میخوام بیام عیددیدنی کربلا
من که یه عمره عبد شاه طوسم
یه لحظه دور از این خونه، میپوسم
به رسم عید، واسه یه بار حسینجان
اجازه میدی دستتو ببوسم
بابام میگفت با اعتقاد و ایمان
امامحسین بابای ماست بقرآن
دست نوازش به سر من بکش
منو بگیر تُو بغلت حسینجان
عیده و من درِ خونهت فقیرم
جز خونۀ تو که جایی نمیرم
همه میگن عیده و عیدیش آقا
من عیدیمو از تو فقط میگیرم
عیدی من زیارت کربلاست
بوسهزدن به اون ضریح سقاست
از این زمونه خستم به اباالفضل
عیدی من ظهور عشق زهراست
عیدی من دیدن روز وصال
عیدی من یه قلب پاک و زلال
دل خوش و تن سلامت بده
عیدی من یه لقمه نون حلال
من عاشق آرامش زمینم
من دشمن اون دشمنای دینم
آرزومه بیاد همون روزی که
بچههای غزه رو شاد ببینم
مگه میشه دو خط روضه نخونم
روضۀ تو برکت سالِمونه
سلام بر لبای تشنۀ تو
سلام ای زخمیِ بینشونه
#حمید_رمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_با_امام_حسین
#شب_جمعه
صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست
نامت همه شب ذکر قنوت سحر ماست
گفتند بسوزید... سَمِعنا و اَطَعنا
عمریست که سرمایهی ما، چشم تر ماست
از نوکری توست به هر جا که رسیدیم
یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست
هر جا عَلَمی هست همانجا حرم توست
پس کرب و بلایت همهجا در نظر ماست
از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک
اشکی که خودش روز قیامت سپر ماست
ای کشتهی بی غسل و کفن، تشنگی تو
داغیست که تا روز ابد بر جگر ماست
#احسان_نرگسی
@Maddahankhomein
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#مناجات_با_امام_حسین
شده ام برتوگرفتاراباعبدالله
روم ازعشق تو بر داراباعبدالله
ناظر کارمن ازروز ازل بودی تو
بوده ام برتوهواداراباعبدالله
همۀ عمر حواست به دلم بوده وبس
نشدم آلوده رفتار اباعبدالله
میکنم توبه به درگاه تو ای شاه کرم
شده ام خسته ز تکرار اباعبدالله
گربدم اماتو آقامهربانی میکنی
گشته ام برتو بدهکار اباعبدالله
من خجالت زده ام کارنکردم به درت
بودم عمری به تو سربار اباعبدالله
کاش(مجنون)به در میکده ات جان بدهد
بر درت ناله کنم زار اباعبدالله
✍آرمین غلامی(مجنون )
@Maddahankhomein
در این چله نشینی ها.mp3
2.52M
#️⃣ #چهل_روز_تا_محرم
#️⃣ #زمینه #چله_محرم
#️⃣ #مناجات_با_امام_حسین
🎙 #حسین_طاهری
در این چلّه نشینی ها چهل منزل خطر دیدم
تو ذکری دادی و من هم چهل منزل اثر دیدم
و من با چشم کم سویم به سوی تو نظر کردم
چهل منزل کنار خود تو را دیدم اگر دیدم
سفر بسیار باید کرد تا پخته شود خامی
چه خامی پخته خواهد شد تنوری در سفر دیدم
دلی دارم و دلداری سری دارم و سرداری
ولی در بین درباری خودم را در به در دیدم
دوباره بند در دست علی بود و کنار او
چهل صحرا به هر منزل خودم را پشت در دیدم
نوای کاروان ما نوای کوچه بازاریست در این آشفته بازاری
تو را در تشت زر دیدم
سر ساقی سلامت که
به من زینب در این دنیا
به جای آب در هر جا
فقط خون جگر دیدم
#اربعین
@Maddahankhomein
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#دیر_راهب
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کُن از چهرهات شبِ ما را
“من و جُدا شدن از کویِ تو خدا نکند”
که بی حرم چه کُنَم غصههای فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم به نامِ توام
که بُرده گریهیِ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانهات دو دنیا را
مرا بِبَر بِچِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا بِبَر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضهیِ ما
شنیدهام که به سَر سَرزَدی کلیسا را
خوشا به پنجهی راهب که شانهات میزد
به آنکه بُرد دلِ راهبانِ ترسا را
به پیرمردِ غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
خوشا به بزم عزاخانهاش که تا دَمِ صبح
شنید پیشِ سرَت روضههایِ زهرا را
چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من
چرا نشاند به خون این دو چشمِ زیبا را
چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت؟
چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را؟
به رویِ نیزه سَرَت بود و خیمهها میسوخت
رسید شعله و زلفِ تو در هوا میسوخت
#حسن_لطفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_با_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
آن روز كه به داغِ غمت مبتلا شديم
دل خون تر از شقايق دشتِ بلا شديم
ما يادمان كه نيست ولي راستي حسين
با درد غربت تو كجا آشنا شديم؟!
ممنون از اينكه آمدي آقاي ما شدي
ممنون از اينكه نوكر اين خانه ما شديم
شكرِ خدا كه فاطمه ما را خريده است
شكر خدا كه خرج بساط شما شديم
غربت سراي ماست عزاخانه ي شما
با گريه بر تو بود عزيز خدا شديم
ما را خدا به عشق تو مي بخشد عاقبت
ما عاقبت به خيرِ تو در روضه ها شديم
گم می شویم تا که تو پیدایمان کنی
نوکر شدیم تا که تو آقایمان کنی
شاید دلت به حال دل ما بسوزد و
فکری برای روز مبادایمان کنی
ما یک برات کرب و بلا لای پوشه ایم
ساکت نشسته ایم تو امضایمان کنی
چیزی ز شاه بودن تو کم نمیشود
در بین نوکرانت اگر جایمان کنی
ما را هدف ز نوکری ترفیع رتبه نیست
مجنون نمیشویم که لیلایمان کنی
چندیست مرده ام ز انفاس قدسیت
اصلا بعید نیست مسیحایمان کنی
حتی غزل تغزلتان را بیان نکرد
باید عنایتی به غزلهایمان کنی
بی جذبه ی عصا که به جایی نمیرسم
یک جذبه کن که حضرت موسایمان کن
شاعر: #مصطفی_متولی
https://eitaa.com/Maddahankhomein