سهشنبه های امام زمانی
#یامولای_یاصاحب_الزمان_الغوث
بیا ای گل بیا بی تو زمین سرد و زمان خسته
بهاران است و لیک آمد خزان در باغ نو رسته
بیا در غیرت شیعه که این آیین نمیگنجد
تمام مسجد و محراب و درهای حرم بسته
بساط هیئت و روضه همه بر چیده شد حالا
نفس در سینه سنگین است و روح و جانمان خسته
تو آقایی و ما رسم رفاقت را ندانستیم
از این رو راه وصل ما ز هر چه رشته بگسسته
بهار روشنایی ها به تاریکی مبدل شد
تو را می خوانیم ای جانا ز اشک و آه پیوسته
بیا محض رضای مادرت زهرا(س) تجلی کن
ز دوریت غبار غم به روی چهره بنشسته
اگر چه می شود خانه بساط روضه بر پا کرد
ولی شوری دگر دارد دلم در هیئت و دسته
چه کردیم اشک و استغفار و عجز و توبه کاری نیست
که ما اینگونه درماندیم از این فعل ندانسته
خداوندا بحق نیمهی شعبان و مولودش
به جان مهدی زهرا همان انسان وارسته
در باغ حرم ها را به روی عاشقان وا کن
به شان و حرمت زهرا(س) به آن پهلوی بشکسته
بیا از کل هستی دور کن این هاله ی غم را
غمی که جان عالم را گرفت آهسته آهسته!
✍#هستی_محرابی
@Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #جواد_الائمه_علیهالسلام
🔹 #امام_محمد_تقی_علیهالسلام
#بازگرداندن_پول_دزدیده_شده_حجاج
باز با نام خالق متعال
دم زنم از ثنای احمد و آل
آل یاسین، چراغ راه منند
در همه حال، تکیهگاه منند
ای که هستی ز شیعیان علی
بر تو هستند اهل بیت، ولی
بشنو این داستان زیبا را
شاهد علمِ آل طه را
(احمد بن حدید) گفت که چون
عدهای، بهر حج شدیم برون
دزدها راه قافله بستند
دل حجاج، جمله بشکستند
از دل، امّیدِ آن زیارت رفت
کل اموالمان به غارت رفت
دلغمین، وارد مدینه شدم
محو خورشیدِ بیقرینه شدم
آری آری بدیدمی ز قضا
سرّ سرمد، جواد، ابن رضا
آنکه بر بذل و جود، عادت داشت
بر همه مردمان، سیادت داشت
همره او، به منزلش رفتم
آنچه رخداده بود را گفتم
گر چه ناگفته نیز بود آگاه
از همه حرفها، ولی الله
خادمین را بگفت زبدهی ناس
کز برایم بیاورند لباس
پس از آن هم به رسم دلداری
داد دینارهای بسیاری
گفت: بر همرهان به آن نسبت
که ز اموالشان شده سرقت
کل دینارها نما تقسیم
یک به یک کن به حاجیان تقدیم
که مبادا روند سوی وطن
دست خالیّ و سینه پُر ز محن
چونکه دینارهای آن مولا
آن به انفاس مومنین، اولی
به تناسب نمودمی تقسیم
بر اهالیّ کاروان، تقدیم
همهی کاروانیان دیدند
از هر آنکس، هر آنچه دزدیدند
به همان قدر، حجت دادار
از کرم داده بودشان دینار
آنچه پرداخت، میرِ خیر اندیش
بُد برابر، نه بود کم، نه بیش
(ایزدی) هر که اصلِ دین جوید
ز امر حق، راه راست را پوید
بشنود گر همین حکایت نغز
پوست را وانهد که جوید مغز
خود بگوید که آل پیغمبر
که امانت بُوَد از آن سرور
هست هر یک به رتبه، راه نجات
از خداشان درود با صلوات
نامهی نانوشته میخوانند
کلّ اسرار غیب میدانند
نزد سرمد، عزیز میباشند
شافع رستخیز میباشند
حیف! صدحیف! آن ولیّ وداد
مظهر جود حق، امام جواد
دید از همسرش همیشه ستم
محرمش نیز بود نامحرم
عاقبت شد به دست آن زنِ شوم
داخل خانهی خودش مسموم
زهر، آتش به قلب او افروخت
تار و پودِ وجودِ او را سوخت
نالهاش را کسی جواب نداد
تشنه را کس، دو جرعه آب نداد
کرد یاد از لب امام حسین
ناله زد بهر آن فروغِ دو عین
چون حسینِ دلاورِ بیباک
پیکرش تا سه روز ماند به خاک
🔸علامه مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج۵۰؛ ص۴۵؛ ح۱۴
به نقل از:
🔹قطب الدین راوندی؛ الخرائج و الجرایح؛ ج۲؛ ص۶۶۸
#حاج_امیر_ایزدی_همدانی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_محمد_تقی_علیهالسلام
#ادای_قرض_امام_رضا_علیهالسلام
#فضائل_اهل_البیت_علیهمالسلام
بنام آنکه بیاراست ملک امکان را
شرف به ماخلقالله داد انسان را
خدای بنده نوازی که کارساز بُوَد
همانکه درگه لطفش همیشه باز بُوَد
همانکه بهر نبوت گزید احمد را
نمود رهبر ما، عترت محمد را
به دور، آل نبی را، ز رجس و عیب نمود
ز لطف آگهشان از رموز غیب نمود
هر آنکه علت این ادعای من جوید
بگو رَوَد شنود آنچه (مطرفی) گوید
نمودهاست روایت چو رفت از دنیا
غریب ملک خراسان، علیّ بن موسی
مرا مطالبهای، ز آن ولیّ اعظم بود
که مبلغ طلبم، چار هزار درهم بود
گواه بر سخن من، خدا و پیغمبر
خبر نداشت کسی از حسابِ ما دو نفر
ولی برای من آورد با درود و سلام
کسی ز سوی جواد الائمه، این پیغام
که روز بعد بیا ساعتی به دیدارم
مکن درنگ که من با تو صحبتی دارم
سحر چو بهر اجابت به دعوتش رفتم
برای عرض ارادت به خدمتش رفتم
مرا ز لطف و کرامت، بداد دلداری
بگفت: از پدرم، مبلغی طلبکاری
ز من بگیر همان چار هزار درهم را
که قرض دادهای، آن شهریار عالم را
سپس ولیّ خداوندگار، با لبخند
گرفت گوشهی سجاده را نمود بلند
به زیر فرش، بسی بود سکههای طلا
به من تمامیِ آن سکهها نمود عطا
چو وزن کردم آن را نَه بیش و نَه کم بود
طلا، معادل با چار هزار درهم بود
تو نیز (ایزدیا) رو به سوی مولا کن
بیا هر آنچه که خواهی از او تقاضا کن
بدان که با برکت شد قرین، وجودِ جواد
فزونتر است ز ملک وجود، جودِ جواد
بیا غم دل بشکسته با جواد بگو
به پشت پنجره فولاد، یا جواد بگو
هر آنکه گفت جواد، از رضا جواب گرفت
برات عفو، برای صف حساب گرفت
🔸علامه مجلسی؛ بحار الانوار؛ ج۵۰؛ ص۵۴؛ ح۳۲
به نقل از
🔸شیخ طبرسی؛ اعلام الوری؛ ج۲؛ ص۹۹
🔸شیخ مفید؛ الارشاد؛ ج۲؛ ص۲۹۲
🔸شیخ کلینی؛ الکافی؛ ج۱؛ ص۴۹۷
#حاج_امیر_ایزدی_همدانی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
بمناسبت قیام ۱۵خرداد۴۲
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ایرانی ودرعلم و جهاد و تقوا
گشتیم زبانزد به تمام دنیا
مدیونِ قیام نیمهٔ خرداداست
پیروزی انقلاب اسلامی ما
//////////////////////////////
از: محمد اسماعیل فضل الهی
@Maddahankhomein
🥀دوبیتی
از هستى خويشتن، گذر بايد كرد
زين ديو لعين، صرف نظر بايد كرد
گر طالب ديدار رخ محبوبى
از منزل بيگانه سفر بايد كرد
🥀🥀🥀
در محفل دوستان، بجز ياد تو نيست
آزاده نباشد آنكه آزاد تو نيست
شيرين لب و شيرين خط و شيرين گفتار
آن كيست كه با اين همه، فرهاد تو نيست؟
🥀🥀🥀
افتاده به دام شمع، پروانه ی دل
حاشا که رها کند غمش، خانه ی دل
مطرود شود ز جرگه درویشان
دیوانهوشی که نیست دیوانه ی دل
🥀🥀🥀
ای عشق ببار بر سرم رحمت خویش
ای عقل مرا رها کن از زحمت خویش
از عقل بریدم و به او پیوستم
شاید کشدم به لطف، در خلوت خویش
🥀🥀🥀
جز فیض وجود او نباشد هرگز
جز عکس نمود او نباشد هرگز
مرگ است اگر هستی دیگر بینی
بودی جز بود او نباشد هرگز
🥀🥀🥀🥀
چشم تو و خورشيد جهانتاب كجا؟
ياد رخ دلدار و دل خواب كجا؟
با اين تن خاكى، ملكوتى نشوى
اى دوست تراب و ربّ الاَرباب كجا؟
🥀🥀🥀
جمهوری ما نشانگر اسلام است
افکار پلید فتنهجویان خام است
ملت به ره خویش جلو میتازد
صدام به دست خویش در صد دام است
🥀🥀🥀🥀
از غم دوست دراين ميكده فرياد كشم
دادرس نيست كه در هجر رُخش داد كشم
داد و بيداد كه در محفل ما، رندي نيست
كه بَرش شكوه برم ، دادزبيداد كشم
شاديم داد ، غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منّت آنرا كه به من داد كشم
عاشقم ، عاشق روي تو ، نه چيز دگري
بار هجران و وصالت به دل شاد كشم
در غمت اي گل وحشيِ من اي خسرو من
جور مجنون ببرم ، تيشة فرهاد كشم
مُردم از زندگي بي تو كه با من هستي
طرفه سرّي است كه بايد بَرِ اُستاد كشم
سالها ميگذرد ، حادثهها ميآيد
انتظار فرج از نيمه خُرداد كشم
حضرت امام خمینی(ره)
@Maddahankhomein
به عشق رهبر دلدار، نایب بر حق امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، حضرت امام خامنه ای مدظله العالی، تقدیم نگاه مهربانتان👇
در این سروده، ۵۷ مرتبه کلمه دل یا مشتقات آن تکرار شده است، به عشق انقلاب شکوهمند سال ۱۳۵۷،
❤️دلدار❤️
ای هوای خوش و دلچسب که در پیری خود نیز جوانی
ای نوای دلِ دلکش که تو پرچم به ظهورش برسانی
دلنواز و دلنشینی که حلاوت به دل ما بچشانی
دلربا و دلگشایی ز امام غایب خویش، نشانی
تو دل انگیزترین رهبر و در عمق دل دلشدگانی
تو دلارامی و دلدارِ دلِ بیدل و دلداده و جانی
تو به دلشوره و دلواپسی اَم، مأمن دلخواه و امانی
گرچه دل نازک و دلخور شده این دل ز خراشی و خزانی
همه دلگشته، دل آشوب ز خون دلت ای عشق جهانی
دلمان پرشده از دشمن بددل که زنَد زخم زبانی
دلخوشم بر تو قویدل که تو پیروز به آن سنگدلانی
گرچه دلگیری و بشکسته دلی ، زخمی آن مرده دلانی
همه دلبسته و دلباخته هستیم که تو مهر عیانی
همدل و یکدل و آماده به فرمان تو هر خُرد و کلانی
با وجود تو نداریم به دل ذره ای از دل نگرانی
دلمان گرم به دلگرمی ات آقاست که روحی و روانی
دل تو در گرو حضرت حق، وصل شدی به بی کرانی
دلسرد نباشی که تو خود مایه آرامش آشفته دلانی
گرچه دلتنگ طبیب دل جمعیت دلسوختگانی
که تو صاحبدلی و منتظر حجت و آن نور نهانی
شعر من بود دلی، کار دل و درد دلی، حد توانی
رهبر دلبر و دلسوز، الهی که تو دلشاد بمانی
بارالها تو که دلرحم ترین مرهم آزرده دلانی
برسان یوسف دلبند و شمیم عطر صاحب الزمانی
🤲 🤲 🤲 🤲 🤲 🤲 🤲
سروده سجاد محمدیاری
@Maddahankhomein
#یا_جوادالائمه
جان می دهد غریب ترین غریب ها
دف می زنند دور سرش نانجیب ها
افتاده بود و طاقت برخواستن نداشت
جز خاک وخون نشانۀ دیگر به تن نداشت
از بس که در غریبی خود دست و پا زده
تنها و خسته جان نفسش بند امده
می سوزد از عطش ولی ابش نمی دهند
هستند اهل خانه،جوابش نمی دهند
خون می چکد ز لعل لب اسمانی اش
گویا خنک شده جگر یار جانی اش
از خاک تا به بام تنش را کشیده اند
حالا کبوتران خدا سر رسیده اند
بی احترام شد بدن حجت خدا
اما سرش نشانه نشد روی نیزه ها
هرچند تا سه روز تنش افتاب خورد
از نعل تازه کی بدنش خاک وآب خورد؟
هرچند خاک و خون ز لبانش جدا نشد
دیگر به خیزران لب او اشنا نشد
✍ #حسن_کردی
https://eitaa.com/maddahankhomein
#مرثیه_امام_جواد_علیه_السلام
مرهم حریف زخم زبانها نمیشود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمیشود
گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریههات هیچ مدارا نمیشود
خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمیشود
این قدر پیش چشم کنیزان به خود مَپیچ
با دست و پا زدن گرهات وا نمیشود
گیسو مکش به خاک؛ دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمیشود
با ضرب دست و پا زدنت طشت میزنند
جز هلهله جواب مهیا نمیشود
با غربتی که هست تو غارت نمیشوی
نیزه به جای جای تنت جا نمیشود
خوبیِ پشتبام همین است ای غریب!
پای کسی به سینه تو وا نمیشود
شاعر/ علی اکبر لطیفیان
@Maddahankhomein
مدح شهادت امام جواد(ع)
در دست تو عیار کرم می شود زیاد
در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد
نوبت به گفتن از سر زلفت که می شود
بی شک شهید اهل قلم می شود زیاد
مثل نَفَس برای رضایی که بی گمان
در بازدم علاقه به دم می شود زیاد
در مسلک جواد اگر قول جود رفت
وقت وفای وعده رقم می شود زیاد
باب الجواد چیست که در بین زائران
آن جا که می رسند قسم می شود زیاد
باب الجواد چیست که هرکس ازآن گذشت
در چشم هاش شوق حرم می شود زیاد
من مانده ام که مثل تو در بین اهل بیت
از زن چرا به مرد ستم می شود زیاد؟
در چشم سرمه ایِ گُهَرشاد دم به دم
شادی افول کرده و غم می شود زیاد
وقتی که اُمِّ رذل تأسّی به جعده کرد
در فکر او علاقه به سم می شود زیاد
حالا مسیر روضه به جایی رسیده که؛
پیش امام چار قدم می شود زیاد
گودال نیست حجره اش اما به پیکرش
از ضرب تیر و نیزه وَرَم می شود زیاد
گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین؛
هم می شود خلاصه و هم می شود زیاد
✍مهدی رحیمی
@Maddahankhomein
#مدح_امام_جواد_ع
با دلی پرغم سیه پوش عزایت میشوم
آستان بوس حریم باصفایت میشوم
از دعای حضرت زهرا(س)ولطف بی حَدش
باز هم مهمان بَزم روضه هایت میشوم
تا که حرف از کاظمین ومرقد تو میشود
جان تو بَدجور دلتنگ هوایت میشوم
چشم را می بَندم وهمراه کفترهای طوس
زائر بارانی صحن و سرایت میشوم
پشت سر باب الجَواد و روبرو باب المُراد
هر طرف رو میکنم غرق عطایت میشوم
پَرشکسته میکِشم خود را به سمت و سوی تو
مُعتکف در گوشۀ ایوان طلایت میشوم
با دعایت رزق ما قطعا شهادت می شود
عاقبت یک روز مشمول دعایت میشوم
✍ #نویدطاهری
@Maddahankhomein