اشعارکردی محرم
نوکری له درگه تو افتخار م بی حسین
عشق تو ،له جانب پروردگارم بی حسین
محشریگه، روزگارِ حزن عاشورای تو
له خم توسینه کی،م داغدارم بی حسین
خوین پاکد سال شصت و یک نثارِ عشق بی
نهضت تو تا قیامت افتخار م بی حسین
بین کل شیعیانت بزم طوفانی وه پاس
گیره له داخ خمت بینه،که کارم بی حسین
آسمان اویشن که تیره بیه له دشت بلا
تاابد آیینه ی غم ،له غبار م ،بی حسین
#شاعر،،آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
@Maddahankhomein
😔شب چهارم
اصحاب ارباب ...حرّ (ع)
خدا کند که همیشه محرّمی باشیم
همیشه نوکر خوب و مصممی باشیم
ادب کنیم به سادات و مادر ارباب
شبیه ،،حرّ،، تو ایکاش مَحرمی باشیم
نشسته ایم بسوزیم پای روضه ی تو
به شوق اینکه مبادا جهنمی باشیم
فقط به خاطر یک قطره اشک بوده و بس
اگر فرشته ای از جنس آدمی باشیم
بگیر اشک مرا روی زخم ها بگذار
خدا کند که برای تو مرهمی باشیم
شنیده ایم تن تو هزار تکه شده
چه مشکل است به شکل شما کمی باشیم
و ما اگر که نمیریم روزی از عشقت
قسم به روضه که مدیون عالمی باشیم
حسین جعفری
@Maddahankhomein
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
بند پایانی یک #ترکیب_بند
وا میشود سمت سعادت بال هر دو
جبرییل غبطه میخورد بر حال هر دو
با یک قسم هم کار هر دو راه افتاد
یک راهکاری داد مادر، مال هر دو
بیرون نشد از خیمه اما راه افتاد
با پای دل تا معرکه دنبال هر دو
از فرط شور و شوق جانبازی، گل انداخت
با اذن رفتن صورتِ خوشحالِ هر دو
بر یاری مولا کمر بستند وقتی
شد چادر ام المصائب شال هر دو
با سالهای دیگرشان فرق دارد
تقدیرِ با خون شستهی امسال هر دو
دلشورهی خلخال پای دختری هست
در سینهی از غصه مالامالِ هر دو
از میمینه تا میسره هر جا که رفتند
سرنیزه میآمد به استقبال هر دو
تیر و کمان دنبال اقمارالمنیرهاند
خیلی زمان بردهست استهلال هر دو
محکم زمین خوردند هر دو مثل زهرا
بر خاک صحرا نقشی از تمثال هر دو
حتی حسین بن علی هم گریه میکرد
از معرکه تا خیمه بر احوال هر دو
تا غُصهی شرمندگی آقا نگیرد
مادر سراغ بچههایش را نگیرد
✍ #علیرضا_خاکساری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
1M
#عمرو_بن_جناده علیهالسلام
#نوحه
🔹قول و قرار🔹
وقتی پدر بر خاکت افتاد
مادر مرا سویت فرستاد
دلبستهام دلبستۀ تو
قول و قرارم را، کی بردم از یاد
ای، بخشنده چون باران
در راهت ای عطشان
باید گذشت از جان
«مولا حسین جانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان میدهم مهر تو را، نه
من درد میخواهم دوا، نه
از تو عطش میخواهم ای عشق
با سر نخواهم رفت، از کربلا، نه
ای مولای بیهمتا
من تشنهام آقا
دریابم ای دریا
«مولا حسین جانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقا تویی، من بندهزاده
بر پای عشقت سر نهاده
پشت و پناه عالمی تو
من بیپناهی از، نسل جُناده
ای شیرینترین رؤیا
ای نور نامیرا
تنهاتر از تنها
«مولا حسین جانم»
📝 #حسین_عباسپور
✅ @Maddahankhomein
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
1M
#جوانان_حضرت_زینب علیهاالسلام
#نوحه
🔹شاگرد علمدار🔹
ای داغ عالم در نگاهت
قربان بغض و اشک و آهت
هیهات اگر تنها بمانی
من یکتنه هستم، کُلّ سپاهت
آه شد عید قربانم
قربان تو جانم
پای تو میمانم
«جانم حسین جانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هستم برادرجان کنارت
گلهای باغم بیقرارت
این دو علی، این دو برادر
در قلب میداناند، چون ذوالفقارت
باز، رزمی چنان حیدر
عزمی چنان جعفر
میدان شده محشر
«میدان شده محشر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جانم چه رزم بینظیری
جانم چه فرزند دلیری
جانم به شاگرد علمدار
جانم چه کراری، جانم چه شیری
ای جانم به این هیبت
جانم به این شوکت
جانم به این غیرت
«جانم به این غیرت»
📝 #سیدعلی_نقیب
✅ @Maddahankhomein
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
رضایِ توست رضایِ خدایِ این دو نفر
خداست شاهدِ حالِ رضایِ این دو نفر
همین که قصدِ فداییِ تو شدن دارند
هزار مرتبه جانم فدایِ این دو نفر
به التماس کشیده است کارِ من پیشت
ببین که آبرویم ریخت پایِ این دو نفر
اگر قبول نداری فدایِ تو بشوند
کفن به تن کنم اینک، به جایِ این دو نفر
تو در عبایِ خودت دیدهای هزار اکبر
به من نمیرسد آیا بلایِ این دو نفر؟
سکوت کردی و حال رضایتت پیداست
دعات بدرقه شد در قفایِ این دو نفر
دو نسلِ حیدر و جعفر به معرکه زدهاند
ملائکاند تمام قُوایِ این دو نفر
یکی زده به یَسار و یکی زده به یمین
غرور میچکد از ماجرایِ این دو نفر
::
به ناگه از همه سو سیلِ تیغ و تیر آمد
شکست در نظرِ من صدایِ این دو نفر
ز دور دیدهام آخر به دست آوردی
تو عاقبت بدنِ نخ نمایِ این دو نفر
برون ز خیمه نیایم برایِ دیدنشان
اگر چه پَر زده قلبم برایِ این دونفر
چه اقتدایِ شریفی به رأسِ تو دارند
به نیزه شد سرِ از تن جدایِ این دو نفر
✍ #مهدی_قربانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
#غزال
ذکر هر دم زینب
ذکر آزادگیِ عالموآدم زینب
زائر کربوبلاست
هرکسی گفت دمادم زینب
شانهاش یکدم هم
خم نشد از غم عالم زینب
مادرم گفت بگو
دم شادی و دم غم زینب
میشود سالبهسال
بانی اشک مُحرم زینب
سایهات از سر ما
تا قیامت نشود کم زینب
شیر نر آوردهست
دوپسر نه دوسپر آوردهست
لشکری را با خود
در شکوه دونفر آوردهست
کوکب بیت علی
با خودش شمسوقمر آوردهست
در دل کربوبلا
نخل ایثار، ثمر آوردهست
پای قربانی عشق
حاصل خونِ جگر آوردهست
این دوقربانی را
با چهشوقی به سفر آوردهست
شد به میدان عازم
دوتن از ایل و تبار هاشم
عون، اکبر شده است
پس محمد شده مثل قاسم
دست خالی رفتند
شیر شمشیر ندارد لازم
دارد از قلب خطر
بانگ تکبیر میآید دائم
در فنون رزمی
هردو هستند حسابی عالِم
آه از آن ساعت که
برنگردند به خیمه سالم...
دوکبوتر پرپر
لاله خشکید و صنوبر پرپر
نوههای زهرا
پیش چشم تَر مادر پرپر
غنچهها چیده شدند
غنچه شد با دم خنجر پرپر
سرشان روی نی و
در دل خاک، دوپیکر پرپر
یادش آمد زینب
یاس شد در پس آن در پرپر
فاطمه افتاد و
شد دل فاتح خیبر پرپر
سروده گروه ادبی #یاقوت_سرخ
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
مادر نشسته سیر تماشایشان کند
هنگام رفتن است، مهیّایشان کند
عون است یا محمّد؟ فرقی نمیکند
در اشکهای بدرقه پیدایشان کند
این سهم زینب است، دو طوفان، دو گردباد
لبتشنهاند، راهی دریایشان کند
او یک زن است و عاطفه دارد، عجیب نیست
سیرابِ بوسه قامت رعنایشان کند
آنها پر از حرارت لبّیک گفتناند
باید سفر به خلوت شیدایشان کند..
بر شانه میزند که: برو، سهم کوچکیست
باید نثار غربت مولایشان کند
✍ #پروانه_نجاتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علی قلب زینب الصبور
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
«چکیدهی پنج تن»
با اذن من سحرها، سر میزند سپیده
رزق جهان به لطف، بابای من رسیده
احمد،علی،حسینم ؛ زهرا و مجتبایم!
من زینبم که هستم از «پنج تن» ، چکیده
آن زینبی که از پا یک لحظه هم نیفتاد
با اینکه کوه غم را بر جان خود خریده
بردند بین انظار، من را که قبل از اینها
یک بار سایهام را همسایه هم ندیده
دنیا و خواریاش را، پیش خدا همین بس
که مثل ابن سعدی، صوت مرا شنیده...
با گریه در خیالم پرسیدم از حسینم
داری خبر که زینب بی تو چهها کشیده!؟
از اسب، دختر تو خیلی بدش میاید
از لحظهای که فهمید،بر سینهات دویده
پایین بیایی ای کاش، از نیزه ماه زینب!
تا بوسه ها زنم بر آن حنجر بریده
#میثم_کاوسی
@Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
صبر
شمشیر تیز خطبهی تو در نیام صبر
شیریست که نشسته درون کنام صبر
نام بلند توست که در اوج اقتدار
افراشتهست پرچم خود را به بام صبر
جنگ حسین و صبر حسن در تو جمع شد
اینگونه نام نهضت تو شد قیام صبر
جام بلا عسل شده در کام شاه دین
وقتی که در مقابل تو دیده جام صبر
در کربلا امام جماعت حسین بود
در شام با امامت تو شد اقامه صبر
«آری شود، ولیک به خون جگر شود»
هرگاه سنگ لعل شود در مقام صبر
حالا که نام دیگر تو کوه صبر شد
شد ثبت بر جریدهی عالم دوام صبر
قربانی حسین شده در منای عشق
ذرّیهی مقدس تو ای امام صبر
#مجتبی_خرسندی
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
@Maddahankhomein