eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح ماهی و دلگرمی خورشید از تو بوده پشت و پناه وحی و توحید از تو بوده توفیق دین بی شک و تردید از تو بوده کمتر سخن در مدح و تمجید تو بوده بانوی با خیر و فضیلت یا خدیجه ای دست و بازویت نبوت را خریده تو اولین بنیانگذار عشق بودی عشقت محمد بود و یار عشق بودی پروانه ای دور مدار عشق بودی از جان و از دل پای کار عشق بودی سرمایه ات را در دکان عشق دادی عاشق شدن را تو نشان عشق دادی زن بودی و مردی را به مردان یاد داری بانو! به زنها دین و ایمان یاد داری عاشق شدن را به جوانان یاد دادی انفاق کردن را به پیران یاد دادی گویند شغل انبیا آموزگاریست شان شما هم کمتر از پیغمبران نیست در ظلمت شب می شدی مهتاب بانو مادر بزرگ حضرت اریاب بانو بعد از تو عالم می شود بی تاب بانو از داغ تو دردانه ات شد آب بانو در زندگی خیلی مصیبت ها کشیدی اما خدا را شکر از این بدتر ندیدی گرچه تحمل کرده ای آزار بسیار اما نخوردی با سر و صورت به دیوار هرگز نرفتی دست بسته سوی بازار سیلی نخوردی از یهود مردم آزار بعد از شما دختر شدن هم دردسر داشت خواهر شدن، مادر شدن هم دردسر داشت رفتی و عام الحزن شد هر سال بی تو احمد شده یک بلبل بی بال بی تو زهرای تو هی می رود از حال بی تو روزی همین زهرا ..ته گودال ..بی تو آتش به جان ها می زند شور و شینش عالم به هم ریزد از داغ حسینش گودال و زهرا و حسین و شمر و خنجر یک گام عقب تر چشم های خیس خواهر شمشیر دارد می برد ... الله اکبر ناگاه بالا می رود از نیزه ها، سر سر می رود تن مانده زیر سم مرکب بین سر و تن می دود بیچاره زینب شاعر : داود رحیمی https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح مادری پر غصه و درد آشنا دلواپس است عزم رفتن کرده تا سمت خدا دلواپس است مادری افتاده در بستر به حال احتضار دختری کوچک شده غرق دعا، دلواپس است بر لبش امن یجیب و دیده هایش غرق اشک ترس دارد که نگیرد او شفا، دلواپس است دخترش خورده زمین امروز تعبیرش بد است از عبور نیلی اش در کوچه ها دلواپس است شور افتاده دلش چون خواب دیده نیمه شب گوهرش افتاده زیر دست و پا، دلواپس است او که در شعب ابیطالب همیشه تشنه بود تشنه، یاد تشنۀ کرببلا دلواپس است او که مرهم روی زخم سنگ ها بگذاشته خوب می فهمد هجوم سنگ را، دلواپس است من یقین دارم که او بین کفن ها گریه کرد بر شهید بی کفن، بر بوریا دلواپس است محسن حنیفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح ای همسر با غیرت طاها خدیجه ای شان تو بالاتر از بالا خدیجه روح بلندت اوج اَوْاَدْنا خدیجه تو دائم الْاِنفاق هستی یا خدیجه داروندار حضرت زهرا خدیجه شب تا سحر مشغول تسبیح و دعایی اول مسلمانِ زنِ دین خدایی تنها طرفدار حریم مصطفایی مادر بزرگِ خاندان هَلْ اَتایی همراه احمد بوده ای هر جا خدیجه دارایی ات را دادی و دلبر گرفتی بار اِلَم از دوش پیغمبر گرفتی سیب بهشتی خوردی و کوثر گرفتی زهرا که آمد رتبه ی مادر گرفتی ای که مقام تو بوَد والا خدیجه پای نبی تا لحظه ی آخر نشستی با غیرتت بت های یثرب را شکستی انفاق را هرگز به روی دین نبستی در تنگنای ظلم، حق را می پرستی در راه حق کردی فدا جان را خدیجه از اهل یثرب طعنه و دشنام خوردی خونِ جگرها در رهِ اسلام خوردی خونِ دل از زن های نافَرجام خوردی آن قدْر هم حرف بد از اقوام خوردی که دل بریدی آخر از دنیا خدیجه سجاده پای بندگی ات ایستاده اصلاً مقام توست، مِعْراجُ السَّعاده دین خدا پیمانه و عشق تو باده باید به زهرا گفت، ای محراب زاده جاری نگردد اشکهایت با خدیجه مادر که باشد، شان دختر پایدار است این چارچوبِ خانه حتی استوار است مادر نباشد، روز روشن شام تار است امشب دل زهرا برایت بی قرار است بعد تو زهرا می شود تنها خدیجه بوی جدایی می دهد هرمِ صدایت دیگر نمی آید صدای ربنایت این لحظه های آخری باید برایت روضه بخوانیم از غم کرببلایت تا چشم های تو شود دریا خدیجه امشب تمامِ بسترت را، غم گرفته اِنسیَّةُ الْحورایِ تو، ماتم گرفته با اینکه قلب حضرت خاتم گرفته شکر خدا دورِ تو را مَحرَم گرفته وای از غروب روز عاشورا، خدیجه رضا باقریان https://eitaa.com/Maddahankhomein
سلام ای نادر دوران خدیجه تلاقی زن و ایمان خدیجه سلام ای دُرّ یزدان سفته ی عشق سراسر آیه ی ناگفته ی عشق سلام ای سوره ی مستور بالا تو را حق پرورید از نور بالا خدیجه ای که در مرآت منظور تو با احمد شدی نور علی نور تو در بین عرب سر بودی اما زنی نامی و سرور بودی اما کمالت مال این دنیا نبوده غمت آمال این دنیا نبوده تو در دوران ثروتمند بودن تو در مستی قدرتمند بودن به دستان خدا محمل سپردی محمد را که دیدی دل سپردی تو دلداده شدی، دلداده تا او تجارت کردی ای بانو تو با او تو ثروت دادی و ثروت خریدی تو عزت دادی و عزت خریدی چه سودی کردی ای بانو چه سودی که حامی رسول وحی بودی اگر چه همسر پیغمبری تو میان همسران او سری تو مقامی داری اما فوق ادراک عروجی برتر از ادراک افلاک از این منظر فقط یکتا تو هستی خدیجه، مادر زهرا تو هستی تویی که اولین مومن به دینی از این رو با علی تو اولینی خدیجه مزد ایمان تو این شد که دامادت امیرالمومنین شد تو دوشادوش احمد رنج دیدی کنارش رنج ها را گنج دیدی تو فانیِ مرام مصطفایی تو سختی دیده ی راه خدایی تو ای تنهاترین همدم به خاتم چرا رخت سفر بستی ز عالم مگر تو بر نبی همسر نبودی مگر بر فاطمه مادر نبودی چرا ناگاه ای بانو شکستی چه شد در بستر رفتن نشستی تو در بستر پرستاری نداری دم رفتن کفن داری، نداری مخور غصه خدا دارد هوایت کفن از عرش می آید برایت کفن گفتم دلم لرزید یک آن غروب کربلا را دید یک آن زمینی مملو از ماه و ستاره بدن های شریف پاره پاره تنی غارت شده، ببریده حنجر بدون سر، بدون دست، بی سر سرش بر روی نی چون پاره قرآن بدن، پامالِ از سم ستوران لب تشنه چنین جان داده ارباب برهنه روی خاک افتاده ارباب در آن دم هاتفی خواند ای خدیجه حسینت بی کفن ماند ای خدیجه امیر عظیمی http://eitaa.com/Maddahankhomein
همسنگر بی مثل و مانندم خدیجه بر عشق تو یک عمر پابندم خدیجه ای در تمام عرصه هاسنگ صبورم ای یاور دیرینه ام کوه غرورم ای تکیه گاه شانه زخمی احمد ای هرقدم تصدیق تو یار محمد شد پشت گرمی ام همیشه همت تو ترویج دین آغاز شد با ثروت تو سرمایه اصلی آئین پیمبر مال حلالت بوده و شمشیر حیدر تو اولین زن دردیار مسلمینی منصوب حق برنام ام المومنینی تو پابه پایم درد و محنت می کشیدی بار رسالت را به دوشت می کشیدی تو آبروی سرزمین های حجازی هم سفره ی من بوده ای درعشق بازی تو حامی زحمت کش دین خدائی تنها پرستار مناجات حرائی در مهربانی و وفا غوغا تو هستی الگوی همسرداری زهرا تو هستی حالا دگر گیسو سپید و قد کمانی در هر نوائی اشهدخود را بخوانی دستان پر مهر تو دیگر پینه بسته گرد غریبی بر سر و رویت نشسته هی پلک های بسته را وا میکنی تو رخسار زهرا را تماشا می کنی تو دراین دیار بی کسی جان می سپاری سر روی خاک سرد قبرستان گذاری تو واسطه کردی به سویم دخترت را تا بین پیراهن بپیچم پیکرت را برآبرویت حق در رحمت گشوده از آسمان بهرت کفن نازل نموده اماکجائی تا ببینی نور دیده درکربلایک پیکری را سربریده جزگیسوی زینب پریشان را نفهمد هرگز کسی معنای عریان را نفهمد قاسم نعمتی http://eitaa.com/Maddahankhomein
باید از غصه یِ تو چشمِ فَلک تَر باشد از خودت می گُذَری تا که پیمبر باشد معنیِّ مادریِّ فاطمه یعنی قابی.... که طلا کوبیّ آن سورِه یِ کوثر باشد شاهدِ معرفت وُعشق وُتلاشَت زهراست اولین سینه زنِ داغِ تو حیدر باشد مادر کُلِّ بنی هاشِمیون نَه...والله مَنصبَت مادریَّ قلبِ مطهَّر باشد دهـمِ ماهِ خدا می شود عاشورایی گریه یِ روزِ دهم قَدرِ مُقَدّر باشد رفتی اِی سنگ صبورِ حرم وُ جا دارد حرمی از غمِ دوریَّ تو مضطر باشد مجلسِ ختم تو را مادرِ سادات گرفت شالِ ماتم به رویِ شانه یِ دلبر باشد حسین ایمانی http://eitaa.com/Maddahankhomein
(س) تاریک تاریک است دنیا ،بی خدیجه دلگیر دلگیرم خدایا ،بی خدیجه سنگ صبورم را گرفت از من زمانه من سوختم ، افتادم از پا ،بی خدیجه هستم طبیب عالم و ماندم پس از این... کی میشود دردم مداوا بی خدیجه ابر بهارم ای خدا ،دیگر گرفته ماتم همه دنیای من را بی خدیجه من با علی و فاطمه هستیم دیگر در این جهان تنهای تنها بی خدیجه دختر همیشه تکیه گاهش هست مادر زهرای من مانده است حالا، بی خدیجه ای وای ازان روزی که در آتش بسوزد بین و در و دیوار زهرا بی خدیجه جان می رسد روی لب ریحانه ی من از درد پهلو نیمه شبها بی خدیجه وای از شبی که پیکر مجروح او را شوید علی همراه اسما ،بی خدیجه محمدحسین رحیمیان http://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح حضرت خدیجه علیهاالسلام اسیر ظلمتم و نور تو شده ماهم تو فوق عرشی ومن بی پناه در چاهم برای از تو سرودن به طبع دلخواهم قلم و کاغذی از جنس نور می خواهم ‌ چگونه از تو بگویم خدیجة الغرّاء درست نیست که قطره بخواند از دریا (وَ أَینَ مِثلُ خَدیجه) چقدر والایی که بی قرینه ترین در کلام طاهایی تو مستحق سلام خدای یکتایی چرا که مادر عصمت،بتول عذرایی تو آسمان گهربار یازده قمری به نام مادر امّ الحسین مفتخری تویی همیشه بهار ِ تمام سال نبی و با تو خوبتر از خوب بوده حال نبی تویی حبیبه و محبوب بی مثال نبی نه آن که شرّ وجودش شده وبال نبی همان کسی که یقیناً به شیعه مادر نیست به حکم جنگ جمل، همسر پیمبر نیست زنی که قلب جهان را پر از تحجّر کرد و از خودش دل ما را پر از تنفّر کرد چگونه نزد نبی با خودش تصوّر کرد که جای خالی امّ الائمه را پر کرد مقام شامخ ِ امّ الائمه در دنیا فقط از آن تو هست و زکیه ات زهرا همیشه آمده نام تو در کنار علی و ثروت تو شده یار ذوالفقار علی چقدر مرحمتت آمده به کار علی و لطف مادری تو شده نثار علی برای حضرت حیدر شدی تو خیر کثیر ارادتت به علی بوده است قبل غدیر همیشه ورد زبانت علی ولی الله شده ست رکن اذانت علی ولی الله نوای هر ضربانت علی ولی الله دم عیان و نهانت علی ولی الله از عمق جان و دلت گفته ای دم بیعت الا امیر عوالم به دشمنت لعنت تو قبل بعثت احمد شدی مسلمانش شدی تو حامی قرآن،نخوانده قرآنش تو شاه بیت غزل بوده ای به دیوانش و گفته ای همه ی هستی ام به قربانش تو را فدایی احمد ،شهیده می دانم خدیجه مادر شیعه فدای تو جانم دمی که پیکر تو در دل عبا رفته گمان کنم دل احمد به کربلا رفته تنی بدون‌کفن زیر دست و پا رفته سرش به شام بلا روی نیزه ها رفته گلی نمانده که زینب ببویدش ای وای سری نمانده که زینب ببوسدش ای وای ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) http://eitaa.com/Maddahankhomein
به خدا بعد عروج تو پرم مى سوزد مادر من،تو نباشى، جگرم مى سوزد امنیت داشتن ما همه از یمن تو بود خانه با رفتن تو در نظرم می سوزد چه کنم با غم فقدان تو که می دانم بی تو قلب من و قلب پدرم می سوزد خواستی تاکه عبایش کفنت باشد و آه این خبر را به پیمبر ببرم می سوزد همه دارایی تو خرج در اسلام شده پای بخشندگی ات دست کرم می سوزد میروی نیستی آن روز ببینی که چطور سرم آن لحظه که درپشت درم-می سوزد شعله آن قدر زیاد ست در آن هنگامه از نفس های پر آهم پسرم می سوزد سال ها می گذرد؛؛ کرببلا وقت غروب با همین شعله دل اهل حرم می سوزد 🔸شاعر: http://eitaa.com/Maddahankhomein
ای اولین زن در رکاب احمد مختار یاری گرِ پیغمبر ای گنجینه ی اسرار شرمنده ایم ای مادر اسلام از رویت وقتی که نامت بین ما کم میشود تکرار در وصف تو چیزی ندارد شعر ناچیزم زیباترین الگو برای واژه ی ایثار تاریخ می داند که هستی و چه هستی تو ای آنکه جا داری میان بهترین انصار خدمتگذار این شریعت گشته ای با جان؛ وقتی که از فعلِ خدا خواهی شدی سرشار... زهرا گرفت از راهِ تو الهام بانو جان حق را گرفت آخر میان آن در ودیوار 🔸شاعر: http://eitaa.com/Maddahankhomein
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما 👆✍شاعر: 🔰✍شاعر: گفتم از مدح تو از روضه ات اما کمتر رفتی و ماند غمت روی دل پیغمبر دخترت فاطمه جان داد پسِ آتشِ در مجتبی آه کشید از دلش از سوز جگر آمد از عرش برای تو کفن، طیب و پاک نوه ات کرببلا بی کفن افتاد به خاک "سرمایه ات خرج مسلمانی ما شد حق مسلمانی ما با تو ادا شد... http://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها ای مهربان خانه خریدار آه من بعد از خدا و بعد علی تکیه گاه من مختص پاکی تو شده ام مؤمنین باشد سلام خالق سبحان گواه من روزی ملیکه ی همه شهر بوده ای آن روزها که یک تنه بودی سپاه من ای هم نماز مخلص من قبل بعثتم ایمان تو امید جهان سیاه من وقتی نگاه مکه پر از تیغ کینه بود لبخند مهربان تو میشد پناه من ای مؤمنه ترین خدا در حیات کفر دارایی تو روشنی تیره راه من جای تو را که مادر دردانه ی منی هرگز زمانه پر نکند در نگاه من http://eitaa.com/Maddahankhomein
ثروتش گشت نذر دین خدا همه جا یاور محمد بود ثروتش در دفاع از اسلام مثل تیغ علی سرآمد بود همه سرمایه اش محبت شد تاجر عشق ناب احمدی است خانه ی او دل نبی خداست مهر او هم گل محمدی است کاشف الکرب مصطفی می‌شد هر زمانی که دیده‌ی تر داشت خانه ی مصطفی به گفته‌ی خویش با خدیجه صفای دیگر داشت درک دنیا به شان او نرسد بسکه حدّ و مقام او بالا است چه نیازی به مدح ما دارد فخرش این بس که دخترش زهراست بر لب بچه های زهرا بود ذکر نام شریف او همه جا همه هنگام خطبه می گفتند که "انا بن خدیجة الکبری" دم آخر نگاه گریانش بی قرار و شبیه دریا بود در کنار غریبی احمد فکر بی مادری زهرا بود در ازای تمام ثروت خود عطری از جنس مصطفی می خواست از خجالت به دختر خود گفت حاجتش را، که یک عبا می خواست این عبا گرچه شد کفن اما خود او خواست اینچنین باشد کفنی نیز جبرئیل آورد تا که اینگونه بی قرین باشد بی کسی، غم، کفن، عبا، غربت شیعه از داغ واژه ها مبهوت یک عبا گاه می شود کفن و یک عبا گاه می شود تابوت تا جوانان هاشمی برسند حل این مسئله معما بود پدر آورد عبا که جمع کند بدنی را که ارباً اربا بود سر نعش جوان خود جان داد هفت دفعه به پیش چشم حرم ... وسط خنده‌ها و هلهله‌ها ناله زد هفت مرتبه "پسرم" ناله، پیکر، مقطع الاعضا پیکر واژه ها پر از خون است وَلَدی شد بُنَیَّ در گودال ناله مادری که محزون است پیکر شاه، پیرهن، غارت بین گودال باز دعوا شد اینطرف اضطراب، خواهر، آه شمر از روی سینه اش پا شد نیزه، شمشیر، خنجر و حنجر قامت خواهری که گشت هلال نعل تازه، صدای اسب، بدن مادر از حال رفت در گودال کا‌ش مثل خدیجه و اکبر تن او در عبا کفن می شد یا اگر که عبا نشد جایش کفنش پاره پیرهن می شد ماند بر خاک‌ها سه روز تنش کفن او حصیر شد آخر ... سر او نیز رفت بر نیزه خواهرش هم اسیر شد آخر ... https://eitaa.com/Maddahankhomein
سلام الله علیها اگر در سرنوشتت نیست تا "ام البنین" باشی فقط زهرای تو کافیست "ام المؤمنین" باشی شده دامان تو شأن نزول سوره ی کوثر خدا میخواست بانو جان! تو زهرا آفرین باشی زنی بالاتر از حوّا ، زنی همسایه ی مریم یقیناً آمدی هم کُفو ختم المرسلین باشی تو قبل از هر زنی اسلام آوردی و پس باید برای خاتمِ پیغمبر خاتم، نگین باشی فقط میخواستی از دوش پیغمبر عبایش را که در آغوش مهر رحمة للعالمین باشی همیشه نیمه ی ماه خدا از عرش میایی برای تک تک جامانده ها حبل المتین باشی https://eitaa.com/Maddahankhomein
امین مکه دیگر جان پناهش را نخواهد داشت پس از دستان مهرت تکیه گاهش را نخواهد داشت سپاه من نگاه مهربانت بود بی تردید پیمبر بی تو دیگر آن سپاهش را نخواهد داشت دلم محکم شد از ایمان محکم تر ز کوه تو دلم بعد از تو حال روبه راهش را نخواهد داشت تو راه چاره ی شعب ابیطالب شدی روزی... که دین مانند آن روز سیاهش را نخواهد داشت کسی در قلب من جای تو را هرگز نمی گیرد بدان که آسمانم بی تو ماهش را نخواهد داشت تو ام المؤمنینی در نگاه احمدت بانو که با هر کس به جز تو این نگاهش را نخواهد داشت خدایت مژده داده هر که رضوان مرا خواهد بدون مهر زهرای تو راهش را نخواهد داشت #حسن_کردی https://eitaa.com/Maddahankhomein
عرض تسلیت محضر حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها تمام زندگی ات خرج راه دین شده است حضور محکم تو سدِّ مشرکین شده است قلم به مدح تو هر وقت روی دست نشست به دفترم عرق شرم بر جبین شده است امیر عالم امکان علی ست دامادت و نام فاطمه با نام تو عجین شده است کنار تیغ علی صحبت از کرامت توست مقام زن چقدر با شما وزین شده است چقدر عاطفه باریده از نگاه شما که بهترین خدا با تو همنشین شده است تویی که مکه همه پا رکاب مهرت بود وجود کوثر تو بر جهان نگین شده است امین مکه دلش را سپرد دست شما کدام همسر پیغمبر اینچنین شده است فقط خدیجه سزاوار مادری ماست کسی که هستی بابای مؤمنین شده است پس از تو هر که به دنبال غصب نامت بود خلاف نام شما امِّ مفسدین شده است https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای سایه‌سار سیّد لولاک، موی تو خورشید و ماه آینه گردان روی تو وی اوّلین ستارۀ محراب آفتاب پیشانی بلند فلک، سجده جوی تو آذین گوش هوش زنان تا قیامت است دُرّ شهادت از لب تهلیل‌گوی تو صف می‌کشند زیر دو دستت فرشتگان بر جُستن تبرّک از آب وضوی تو بی اختیار خُلق عظیم آورد به چشم اشک از حدیث خاطرۀ خُلق و خوی تو با آن‌همه بلیّه که دیدی، نبی ندید یک‌بار شِکوه در دلِ بی‌آرزوی تو شد بی‌نیاز شِعب ابی‌طالب از قریش در سایۀ سخاوت طبع نکوی تو از کربلا نسیم عجب عطری آورد این بوی سیب آمده میراث بوی تو پرورده گوهری صدف دامنت که شد دریای رشک مریم عَذرا به بوی تو هر مادری که مادر زهرا نمی‌شود الله و اکبر از تو و از آبروی تو گیرم زنان مکّه سراغت نجُسته‌اند گو تا یکی مباد پیِ پرس و جوی تو حوّا و ساره آمده از امر ایزدی در التزام مریم و آسیّه سوی تو خوشتر از آن تکلّم زهرا شنیده‌ای کز دست غم هماره شدی چاره‌جوی تو دارد به لب حدیث که مادر غمین مباش من کوثرم که ریخته حق در سبوی تو غمگین مباش مادر زهرا دگر بخند زیرا کند بهشت خدا آرزوی تو بانو «یتیم» را برسان جنّت‌البقیع تا توتیای دیده کند خاک کوی تو https://eitaa.com/Maddahankhomein
از اهل مکه کینه ی بسیار دیده ای هم شانه با پیمبرت ازار دیده ای در بذل جان و مال خودت کم نزاشتی در راه دین اهانت اغیار دیده ای زخم زبان به حد فراوان شنیده ای جان مرا همیشه گرفتار دیده ای با این وجود خانه ی تو بیت امن بود در بین خانه حمله ی کفار دیده ای؟ همسایه از صدای تو شاکی نمی شود زخم زبان به مرد عزادار دیده ای؟ از دوستان کنایه به جانت خریده ای؟ لبخند زهردار به بیمار دیده ای؟ اتش به جای تسلیت ایا شنیده ای؟ حوریه بین یک در و دیوار دیده ای؟ وقتی که غنچه ی تو زمان رسیدن است جای کمک حرارت مسمار دیده ای؟ https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام وی محمّد برده نامت را به لب با احترام همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام سایه‌ات تا صبح محشر بر سر دین مستدام ای شده وقف خداوند تعالی هست تو وی تمام هستی خالق به روی دست تو پاک‌تر از پردۀ بیت الهی دامنت خلعت زیبای اُم‌المؤمنینی بر تنت بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟ کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟ این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت می‌سزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی هر که هستی احمد مختار داند کیستی بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت در مقام زن ولی مردانگی قانون توست تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست هر که از اسلام دارد بهره‌ای، مدیون توست مصطفی زآغاز، یاری جزتو وحیدر نداشت در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین راستی این است در اسلام، دین راستین با علی همگام در احیای قرآن بوده‌ای پیشتر از بعثت احمد مسلمان بوده‌ای مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز بر تو می‌بالد محمّد، بر تو می‌نازد حجاز با محمّد خوانده‌ای پیش از شب بعثت، نماز مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت شد روان از دیده‌اش بر چهره اشک ماتمت ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر در هجوم سنگ‌ها جان محمّد را سپر بر محمّد از همه زن‌های عالم خوب‌تر مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست مابه توگریان، تورا لب درجنان پر خنده باد همچوجان درقلب یاران خاطراتت زنده باد شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد منطقت تا حشر بر بوجهل‌ها کوبنده باد جان شیرین محمّددرلب خندان توست میوه‌های نخل«میثم» مدح فرزندان توست https://eitaa.com/Maddahankhomein
بدون عشق بیتی درخورِ املا نخواهدشد وبی اذن قلم شاعر غزل انشاءنخواهدشد غزل در وصفِ‌کوثرآفرین بانوی اسلام‌ست که‌جز در مدح‌اوگفتن،زبان گویانخواهدشد بر آدم همسری آمد بر احمد نیز همتایی چه‌همتایی‌که‌قدرشوکتش حوّانخواهدشد یکی مَرد و یکی زن هردو اماکفو یکدیگر که دریا روبه‌رو جز باخودِ دریانخواهدشد چه‌بیهوده‌ست‌بی‌نامش‌کلامی‌برزبان‌راندن از اسلامی که بی‌ایثار او احیانخواهد شد خدیجه،یک زن‌ست‌امابه‌مردان‌آبرو داده‌ست که‌تااوهست درمیدان نبی تنهانخواهدشد مپندار از عروجش مصطفی تنهابماند نه که ذکر لااله ای دوست! بی الّا نخواهدشد اگرچه راویان گفتند زنهایی پیمبر داشت زنی غیر از خدیجه مادر زهرا نخواهدشد از اوکه مادر زهراست زهرا دختری آورد که زن درنسل‌اوجز زینب‌کبری نخواهدشد نه‌چون‌مریم،نه‌چون‌حوّا،نه‌چون‌هاجر،بجززهرا چه‌می‌جویی؟که‌در زنهاچواوپیدانخواهدشد "امیرالمومنین"یک‌مَردو"امّ المومنین"یک‌زن به غیرازاین اگرباشدلقب معنانخواهدشد https://eitaa.com/Maddahankhomein
تنها مگذار ای نفس تازه جهان را در غربت آیینه دو چشم نگران را بردار سر از دامن رفتن که نگیری از چشمه‌ی بیداری خلقت هیجان را بی تو چه کند فاطمه با کودکی خود مگذار سر شانه‌اش این بار گران را ای ثروت اندوخته ات عشق محمد با خود به دل خاک مبر گنج نهان را لبخند بزن رو به پیمبر که ببندند دو دوخترک لات و هبل چاک دهان را جای کفن از یار عبا خواسته ای تا آسوده کند خاطره اش خاطرتان را هنگام خداحافظی همسرت انگار در بین عبا عشق نگه داشت زمان را شد خیره به روی تو که خوابیده ای آرام تا بیشتر از پیش نبینی خفقان را در شعب علی ابن ابیطالبِ فردا هرلحظه تحمل نکنی زخم زبان را خوب است بخوابی و نبینی که بخوانند پروانه‌ی پر سوخته زهرای جوان را در روشنی خون دل کوچه نبینی شش ماهگی گم شده با تیر و کمان را بر نیزه نبینی غم هفتادو دو سر را پیش‌وپس این بغض گران شمر و سنان را در شأن شما پیشکش آنگونه نداریم در روضه بگیر ازمن دلسوخته جان را https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح چطوری دلت میاد بدون ما بری سفر حالا که داری میری، پس ما دو تا رو هم ببر نه قرارمون نبود، رفیق نیمه راه باشی گفتی پا به پام می مونی ،تا یه تکیه گاه باشی به دلم آتیش نزن، گریه ی بی صدا نکن واسه زنده موندنم، زیر لبت دعا نکن خیلی زود داری میری!، دخترمون سه ساله شه نذا باغِ زندگیش، رنگِ گلای لاله شه وقت کوچت ای پرستو، نمِ پاییزی می خوای!؟ بعد عمری زندگی، تازه ازم چیزی می خوای!؟ نگو دریای غمِ خدیجه ساحل نداره ! همه زندگیم فدات، عبام که قابل نداره ! کفنت رو قراره ازآسمونا بیارن قراره فرشته ها حلوا و خرما بیارن به جونم آتیش زده؛ حرفِ کفن-اسمِ عبا یادتِ گفته بودم براتُ از کرببلا یادتِ گفته بودم، ازیه غریبِ بی کفن گفته بودم نوه مُ ؛ کرببلا سر می بُرن سی هزارتا نامسلمون، نینوا می کشنش با لبِ تشنه تو گودال بلا می کشنش توی کربلا سرِ همین عبا بلوا میشه سر غارتِ یه تیکه پیرهن دعوا میشه وحید قاسمی https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم مُسدَّس وفات حضرت خدیجه سلام اللّه علیها دین اگر دین است اُمُّ‌المؤمنین تنها خدیجه بهترین بانو برایِ بهترین مولا خدیجه یاورِ ختمُ‌النَّبییین مادرِ زهرا خدیجه تا ندارد در دودنیا بوده بی‌همتا خدیجه عاشق و معشوقه‌یِ احمد در این دنیا خدیجه روضه‌یِ زهرا شد امشب آه و واویلا خدیجه روضه‌خوانِ خردسالِ خانه‌یِ پیغمبرِ ما می‌کِشد آهی که گُر می‌گیرد از غم باورِ ما می‌زند با ذکرِ مادر بر سر امشب مادرِ ما اشکهایی می‌چکد از گونه بر چشمِ‌ترِ ما تا شود آرام‌تر آلامِ قلبِ کوثرِ ما الوداع همسنگر و همراهِ احمد یاخدیجه جانی و مالی تماماً وقفِ قرآنِ مُبینی بعدِ زهرا بهترین اُلگویِ زن رویِ زمینی تو صراطَ‌المستقیمی در مسیرَت راستینی بی‌شما بِااللَّه برای ما نمی‌مانْد هیچ دینی از اَزل تا به اَبد تنها تو اُمُّ‌المؤمنینی می‌شود آئینه‌یِ تو زینبِ کبریٰ خدیجه نخلِ طوباٰیِ رسالت با وجودِ تو ثمر داشت تو صدف بودی و در بطنِ‌شما خالق گوهر داشت کوثرت خِیرِ کثیری بود پس احمد پسر داشت دین نتیجه‌داد از نسلَت شَهی بیرق چو برداشت دختری دیدند کوفی‌ها که‌چون‌حیدر جگر داشت خطبه‌هایِ زینبی مثلِ شما غَرّا خدیجه مادرِ گلها ندیدی بر رویِ گلبرگ رَد را پایِ نِی می‌خوانْد زینب روضه‌یِ مُشت‌ولگد را کاش خیلی زودتر می‌خورد سیلیِ بلَد را دیر سیلی خورد تا که بشنود آن حرفِ‌بد را یک‌نفر اِی کاش رَد می‌کرد این صدها سند را بد زَد و بد گفت و بد تا کرد با طاها خدیجه رَدِّ پایی بر رویِ پهلویِ یاسِ پرپری بود گوشه‌یِ ویرانه جایِ خوابِ نازِ دختری بود دختری که بر رویِ زانویِ لرزانَش سری بود گفت بابایی در آن بازار صدها مشتری بود بر سرِ دزدِ اَلنگو فکرِ شومِ دیگری بود ندبه‌خوان جان داد پایِ روضه‌یِ بابا خدیجه 📃 http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمَّط مربّع وفات حضرت خدیجه سلام اللّه علیها قابی از ایمان و ایثار و حیا همسر و همراه ختم‌ُالانبیا آیه‌هایِ صبر و پاکی و وفا مادرِ زهرایِ مرضیه خدا..... بهترین‌ها را به نامت می‌کند همدمش را هم‌کلامت می‌کند مادرِ زیباترین تصنیف‌ها همسرِ والاترین تألیف‌ها گوهرِ دُردانه‌یِ تعریف‌ها سنگرِ تحریمی و تضعیف‌ها در هجومِ تندبادِ روزگار شد خزان با نازِ لبخندت بهار مادرِ زهرا عزیزِ مصطفی هدیةُاللّهی و وصفِ اِهدناٰ ثروت و عمرِ تو وقفِ دینِ ما خوب شد رفتی ندیدی کوچه را چشمِ تر دارد امیرالمؤمنین دخترت در کوچه بد خورده زمین کوثرت اُفتاد .... بارَش..... وای وای ضربِ سیلی .... چشمِ تارَش... وای وای خون چکید از گوشوارَش..... وای وای خاکی و خلوت مزارَش ..... وای وای روضه‌خوانِ مادر و دختر منم ندبه‌خوانِ داغِ میخِ در منم https://eitaa.com/Maddahankhomein
‍ ‍ ا❁﷽❁ا 🔹السَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ رَسُولِ اللَّهَِ... 🔹 یا خدیجه مادر نور و دعا مادر آیینه و آب و صفا اولین بانوی ایثار و وفا تا ابد مدیون تو ایمان ما مادر زهرا و ام المومنین بر زنان جنتی همچون نگین در الستم شد پیمبر دلبرم جرعه نوش هل اتا و کوثرم من مسلمان نگاه حیدرم پس یقین دارم که هستی مادرم مادرانه کن نگاهم، بی کسم چون گدایان، محضرتو میرسم بوی جنت میدهد اخلاق تو عالمی مبهوت در اشراق تو واله از آن ثروت و املاق* تو در جواب اینهمه انفاق تو: آنکه باشد بر جهانش قائمه بر تو داده هستی اش را فاطمه یار و پشتیبان پیغمبر تویی بر زنان مومنه رهبر تویی ظرف نورِ آیه ی کوثر تویی بر امامت تا ابد مادر تویی آبرو بخش تمام مادران جان فدایت مادر صاحب زمان حق دم آخر سلامت داده است جبرییل هم با ادب استاده است غم به جان مصطفی افتاده است بهر دفن تو کفن آماده است از بهشت آمد کفن های شما شد گریز روضه اینجا کربلا من شنیدم لحظه های آخرت بی کس و تنها میان بسترت روضه میبارید از چشم ترت گریه میکردی برای دخترت رفتی و مادر ندیدی پشت در دخترت میزد به شعله بال وپر رفتی و مادر ندیدی روضه را پشت در یا اینکه بین کوچه ها سیلی و مسمار در ... این ماجرا انتهایش میرسد تا کربلا بین مقتل مانده عریان پیکری وَ اسارت ... روضه بی معجری رفتی و مادر ندیدی شهر شام زینب و یک کاروان و ازدحام سنگ بی رحم زنان از روی بام وای من از مجلس عیش و حرام من نگویم طعنه ی اغیار را روضه های کوچه و بازار را *اِملاق : بی چیز شدن بر اثر انفاق مال حسین رحمانی https://eitaa.com/Maddahankhomein