eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
708 ویدیو
369 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 🕊 🍃شیخ الائمه🍃 صدق سخن های کلیم الله طوری روح مسیحی ، حلم ایوب صبوری ذکر نجات یونس و آرامش نوح صوت خوش داوود در متن زبوری شرح کتاب آیات جان بخش لب توست با چشم های روشنت تفسیر نوری با قال صادق ها چراغ راه مایی  همراه مان تا موسم سبز ظهوری هارون مکی  را که عشقت شعله ور کرد  در شعله ی خود کی بسوزاند تنوری گفتم تنور آتش به جان خرمنم ریخت  با یاد زخمی کهنه در کابوس دوری این شهر قبل از خانه ات سوزانده در خود دیوارو میخ و شعله و جام بلوری https://eitaa.com/Maddahankhomein
دوّمین بار است در شهر نبی ، در سوخته خانه ی اَمنی به دست یک ستمگر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست آستــان صـادق آل پیـمبـر سوخــته ارثِ زهراییِ این آقاست که کاشانه اش بین شهر مادری چون بیت مادر سوخته او نمی سوزد میان شعله ها و مانده ام با جسارت ، عدّه ای گفتند کوثر سوخته آتشی که از در و دیوار بالا رفته است بی گمان بر غربت اولاد حیدر سوخته هم بلاهایی که مادر دیده پیرش کرده است هم دلش بهرِ بنی الزّهرا مکرّر سوخته شک ندارم هر زمانی آب دیده ، ساعتی گوشه ای رفته به یاد حلق اصغر سوخته بسکه می پیچد به خود از سوزش زهر جفا پیکرِ شیخ الائمه ، پای تا سر سوخته چشمهای اهلبیتش کاسه ی اشک ست وخون بیشتر از هرکسی موسی بن جعفر سوخته سالیانی پیش تر از قومشان در کربلا خیمه و پیراهن و دامان و معجر سوخته ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5879449566935255512.mp3
زمان: حجم: 3.85M
به پیشگاه امام صادق علیه السلام بند اول: غربت یعنی اوجِ بی کسی بین کوچه ای پر غم و درد غربت یعنی خندیدن شهر! به اشک چشِ یه پیرِمرد بمیرم برای اشکای چشات بمیرم برای دردای دلت روضه ی مدینه و پس کوچه‌هاش عاقبت شد قاتلت چقدر... غریبی مثل مرتضی پای برهنه ای خدا می بَرَنت تو کوچه‌ها... غریب، غریبی و ابن الغریب بند دوم: روضه اینه که نیمه شبی تاریکی حریمت رو شکست عمامه نداشتی، روسرت گرد و خاکای کوچه نشست چشممو ببین چطوری مرهم گریه‌های بی حسابشو بدم دل من گرفته واسه غربتت چی جوابشو بدم حرم نداری مثل فاطمه غم تو داغ عالمه بمیرم از این غم کمه غریب، غریبی و ابن الغریب بند سوم: می‌میرم از این غم که هنوز تاریکه شب تار بقیع غربت یعنی بغض زائرا حسرت یعنی دیوار بقیع زائرا می‌گن برای کوچه‌ها شما که شاهد اشک حسنید می شنوید هنوز صدایی که میگه مادرم رو نزنید پاشو... اینقده رو خاکا نشین می‌میرم از این غم، ببین گوشواره هاتو رو زمین غریب، غریبی و ابن الغریب https://eitaa.com/Maddahankhomein
لگد بر این در جبریل بوسه داده مزن مزن که ولوله در عرش اوفتاده مزن شکسته ای دل او ، حُرمتش دگر مشکن امام را برِ چندین امامزاده مزن حیا اگر که تو را نیست ، با مروت باش بزرگ خانه دگر پیش خانواده مزن امان بده که عبا یا عمامه بردارد برهنه پا مبرش ، بی امان به جاده مزن به پیش مرکب خود پیر مرد را ندوان سواره هستی و شلاق بر پیاده مزن کشان کشان ببر اما ، مبر ز مادر نام شراره بر دل این جان بکف نهاده مزن میان ره که زمین میخورد ، مزن سیلی که در کنار پسر ، مادر ایستاده مزن به آیه آیه ی قرآن قسم که قرآن اوست حیا کن و به برش حرف جام و باده مزن https://eitaa.com/Maddahankhomein
امام تنها امام مظلوم امام دلخون امام مسموم این همه شاگرد/ اما غریبه محاصره در/ بغض و فریبه خیلی شکسته/ حرمت آقا شب که به هم خورد/خلوت آقا قوم حسد ـ قوم نفاق ـ انگار طلبکارن اینا برا ـ آل علی ـ مزاحمت دارن آتیش زدن ـ خونه ی نور ـ چه مردم آزارن! پشت مرکب، پابرهنه آقا دست بسته، هی می افته از پا هر بار، میگه، زیر لب وا اما (غریب مدینه، امام صادق) امام غمگین امام نالان امام یاد لب عطشان میون بستر/ در تب و تابه کنار دستش/ کاسه ی آبه میگه چی میشد/ آبت میدادن جد غریبم/ کشتن و شادن امان امان - شمر و سنان - رهات نمی کردن گفتی میسوزه جگرم - نگات نمی کردن یه لحظه از- نیزه هاشون- جدات نمی‌کردن زخمی، زخمی، با صورت افتادی گودال، تنگ و، تو و یه جلادی تشنه، زیر، دشنه جون میدادی (غریب کربلا، اباعبدالله) محمدرضا زادسرور http://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5879449566935255512.mp3
زمان: حجم: 3.85M
به پیشگاه امام صادق علیه السلام بند اول: غربت یعنی اوجِ بی کسی بین کوچه ای پر غم و درد غربت یعنی خندیدن شهر! به اشک چشِ یه پیرِمرد بمیرم برای اشکای چشات بمیرم برای دردای دلت روضه ی مدینه و پس کوچه‌هاش عاقبت شد قاتلت چقدر... غریبی مثل مرتضی پای برهنه ای خدا می بَرَنت تو کوچه‌ها... غریب، غریبی و ابن الغریب بند دوم: روضه اینه که نیمه شبی تاریکی حریمت رو شکست عمامه نداشتی، روسرت گرد و خاکای کوچه نشست چشممو ببین چطوری مرهم گریه‌های بی حسابشو بدم دل من گرفته واسه غربتت چی جوابشو بدم حرم نداری مثل فاطمه غم تو داغ عالمه بمیرم از این غم کمه غریب، غریبی و ابن الغریب بند سوم: می‌میرم از این غم که هنوز تاریکه شب تار بقیع غربت یعنی بغض زائرا حسرت یعنی دیوار بقیع زائرا می‌گن برای کوچه‌ها شما که شاهد اشک حسنید می شنوید هنوز صدایی که میگه مادرم رو نزنید پاشو... اینقده رو خاکا نشین می‌میرم از این غم، ببین گوشواره هاتو رو زمین غریب، غریبی و ابن الغریب https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح شهادت شکوه ها می کنم از چشم تری بسته شده مانده ام اوّل راه و گذری بسته شده زلف من با غم یارم سحری بسته شده آمدم گریه کنان پشت دری بسته شده نذر کردم که گرفتار شدم گریه کنم بگذارید به احوال خودم گریه کنم خاک بین الحرمین است هوایی بقیع چه کنم؟ من گله دارم ز جدایی بقیع می نشیند به روی خاک، فدایی بقیع به خدا می رسد از راه گدایی بقیع چه شود آرزوی ما همه معنا بشود موقع ساختن مرقد زهرا بشود برو با ذکر علی، مست شو در سعی و صفا فخر کن، گریه کن از توسعه ی کرببلا عشق کن، حال کن از گسترش صحن رضا به سر خود بزن از غربت آن پنجره ها شهر را کاش پُر از پرچم صادق بکنیم کاشکی از غم بی زائری اش دق بکنیم چقدر بی محلی؟... گریه کنی نیست که نیست دور این نور جلی‌ ...گریه کنی نیست که نیست حرمش هست ولی ... گریه کنی نیست که نیست غیر زهرا و علی ... گریه کنی نیست که نیست او غریب است و جواب غم و اشکش، آه است ای مدینه به خدا روضه ی او جانکاه است گفت؛ گُل بودم و از ساقه شکاندند مرا بی عبا در وسط کوچه دواندند مرا پیش چشم در و همسایه کشاندند مرا با جسارت به در خانه رساندند مرا آنکه من را به زمین از سر اجبار انداخت هی مرا یاد غم حیدر کرار انداخت از غمم داد کشیدند و صدایی نگرفت راه ناموس مرا بی سر و پایی نگرفت خانه ام سوخت، ولی میخ به جایی نگرفت در نیفتاد ... به آن ضربه ی پایی نگرفت عرش می سوخت، دل و جان پیمبر می سوخت آب می سوخت، گُل صورت مادر می سوخت گرچه سجاده کشیدند و شرر آوردند ... ظلم کردند و مرا بین خطر آوردند ... سخت شد قبضه ی شمشیر که در آوردند ... یاد من باز، غم نیزه و سر آوردند آخرین دم زدن و بازدمش بود حسین ته مقتل، نگران حرمش بود حسین رضا دین پرور @Maddahankhomein
چهارپاره شهادت امام صادق(ع) ششمین سوره‌ی صحیفه ی عشق رزق هفت آسمان به دستانت منبرت بر فراز نُه فلک است دانش بیکران به دستانت حرفهایت بشارت محض است صادق‌آباد شد دلِ متروک شرحِ " عنوان بصری" ات آقا؛ شده فانوس راه اهل سلوک غرق حیرت تمام مسئله هاست پلک برهم زدی! همه حل شد از جهان و شگفتی اش گفتی مست توحید تو "مفضّل" شد آتش عشق تو گلستان و... جورِ این عاشقی کشیدن داشت حالِ "هارون‌مکّی" ات عشق است حال مجنون تو خریدن داشت رفتنت تا عراق حکمت داشت رفته ای سرّ حق بیان بشود قسمت این بوده در زمان شما قبر جدت علی عیان بشود از همان ابتدای روز اَلست نام ما "ایلِ حیدری" شده است سربلندیم ما از این رو که مذهب شیعه جعفری شده است تا شعائر به دست ما برسد روضه ی خانگی به پا کردی با دَمِ یا "ذَبیح العطشانت" خانه را صحن کربلا کردی ای مراد قبیله ی باران تو به ما‌ شوق آسمان دادی راه پرواز تا خدا را با؛ جگر سوخته نشان دادی از غمت ای عزیز پیغمبر آسمان و زمین عزادارند علما پابرهنه می آیند عرفا مثل ابر می بارند 🖍️ https://eitaa.com/Maddahankhomein
شورامام‌حسین‌ع‌صادقیه.mp3
زمان: حجم: 1.08M
شور امام حسین(ع) در شهادت امام صادق (ع) بند1️⃣ کلامُکُم نور و نورِچشامه هر چی که داریم از این کلامه دوای دردا تربت حسینه قال الصادق علیه السلامه نوحوا نوحوا عَلی الحسین عبارت امام صادقه اینکه امشب میگیم حسین عنایت امام صادقه شعائر حسینی رو آقا احیا کرد با این روایتا چشامون و دریا کرد محرم حسین شده نزدیک و کم کم باید که خیمه ها و علم رو برپا کرد (ای آقاجان) بند2️⃣ خودش روضه خون و ختمِ کلامه اسم جدّش رو کرده اقامه زائر امام حسین جاش بهشته قال الصادق علیه السلامه هر جا اسم حسین گفتن با مادرش اومده تو روضه اینکه آقا میاد اینجا حس عجیبی شده تو روضه زیارت حسین و سفارش کرد ای‌جان چی گفت آقا دل و بیقرارش کرد ای‌جان اونیکه رفته کربلا خوشبخته آخه نمیشه این ثواب و شمارش کرد ای‌جان (ای آقاجان) 🖍️ https://eitaa.com/Maddahankhomein
‌ ▪️صَلَّی اللهُ عَلَیكَ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصّادِق فَأَلْقَى اَلنّارَ في دارِ أَبي عَبْدِ اللَّهِ‏ فَأَخَذَتِ اَلنّارُ في الْبابِ وَالدِّهْلِيزِ در میان کوچه‌ها دل‌شکسته می‌رود همچو مرتضی علی دست‌بسته می‌رود کیست این‌که می‌برند باز ظالمانه‌اش می‌کِشند و می‌برند باز وحشیانه‌اش حجت خداست او، اوست جان مصطفی میوۀ دل بتول، نور چشم مرتضی نور را به‌سوی شب ظالمانه می‌برند بی عمامه بی عبا، وحشیانه می‌برند چون سرای مرتضی خانه‌اش ز کینه سوخت باز هیزم و شرر، باز هم مدینه سوخت شد بهار عالمین خسته از ربیع‌ها حرمتش شکسته‌اند، پست‌ها شنیع‌ها او که می‌گرفت نور از رخش ستاره‌ها خادمان مکتبش جابر و زُراره‌ها مُحیی محرّم و راوی غدیر بود او منیر و پیش او شمسْ مُستَنیر بود رود علم و فقه بود، روح خیزش و قیام او علَم‌به‌دست بود، تیغ بود در نیام عمر او مبارزه عمر او جهاد بود شرع را عمود بود، عرش را عماد بود گرچه زهر کینه‌ها زد به جان او شرر داشت داغ کربلا، داشت داغ میخ در می‌شویم غرق نور از شعاع پاکی‌اش می‌رویم چون نسیم تا بقیع خاکی‌اش ✍️ https://eitaa.com/Maddahankhomein
عبدی که شود مال خدا مال کسی نیست دنبال کسی باش که دنبال کسی نیست خرجی گداهای حرم پای کریم است جز دوست، کسی باخبر از حال کسی نیست در راه تقرب، دل ما سخت پسند است مشتاق رخ یار، پی خال کسی نیست هرچند که زشتیم و سیاهیم ... بلالیم این لکنت ناخواسته اشکال کسی نیست جز مهر نبی پیش خدا هیچ نداریم در سینه بجز آل نبی، آل کسی نیست او آمده تا فاطمه اش را بشناسند بی فاطمه، امیّد به اعمال کسی نیست عرشی که نبرده است خدا هیچ کسی را جز او و علی، جای پر و بال کسی نیست پرونده ی ما خط به خطش صوم و صلات است سرمایه ی ما در صف محشر صلوات است عقباست سرا پرده ی دنیای پیمبر دنیاست پُر از جلوه ی عقبای پیمبر او درس نخوانده شده استاد ملائک جبریل شده واله ی املای پیمبر لاحول و لا قوه الاّی رسولان معنا ندهد جز وی و منهای پیمبر موسای شبان مانده چنان در کف طورش که بوسه نشانده به کف پای پیمبر طوبای درِ خانه ی زهرا قد رعناش ریحانه ی بابا شده زهرای پیمبر با دست علی نامه نوشته به سلاطین پس معجزه دیدند از امضای پیمبر این عقد اخوت شده خود، ریشه ی وحدت خوابیده علی وقت بلا جای پیمبر یکسو همه کفار و نبی سوی علی بود تیغ دو سرش، تیغ دو ابروی علی بود شد لشکر عامی تو هر یک نفر از ما ای کاش بگیری خبری مختصر از ما ای رحمت مطلق! تن ما را سر بازار ... بر، دار اطاعت کن و بردار سر از ما ما را سحری مثل اویس قرنی کن ارزانی تو! ... جان گران را بخر از ما سلمانی موهای تو افتاده به سلمان پس نیست در ایران تو آشفته تر از ما قرآن دلت سوخت و قرآن خدا نه! با سوختن آن شده دفع خطر از ما از لطف تو و فاطمه و جود حسینت عمریست خریدند محرم صفر از ما حیران تو بودیم دم گنبد خضراء از سمت نجف باز گرفتی خبر از ما رفتیم و در ایوان طلا، بست نشستیم گفتیم مسلمان تو و فاطمه هستیم ای سلسله ی موی تو زنجیر حقایق ای شرح افاضات تو منظومه ی صادق رزق سحرت از سر ما نیز زیاد است رزّاق، خدا بوده ولی دست تو رازق با پینه ی پیشانی تو بر سر سجده باید برسد اینهمه مخلوق به خالق نه صاحب مالیم، نه دنبال زر و سیم قربان فقیرت که شده صاحب منطق شاگردی شاگرد تو شد کار اساتید دلباخته ی درس تو هستند خلائق یک عمر فقط حرف تو تبیین علی بود شد جنگ تو تبدیل مخالف به موافق خرمای علی شیعه ی اثنی عشری ساخت گفتی علی و گفت علی مغرب و مشرق والله همین است و همین است و همین است رزق نجف و کرببلایم ز مدینه است هرکس که شده حضرت صادق نگرانش افتاده عجب قند و نباتی به دهانش امشب به خدا وصل شو از راه توسل تصدیق کن او را و سحرگاه بخوانش پائین حسینیه نشستن هنر اوست گفت آنکه حسینی شده بالا بنشانش او دوستمان دارد و ما نیز محبیم او لطف به ما کرده و بندیم به جانش راضی شده ما را ببرد بین تنورش محتاج همینیم نه محتاج به نانش چسبیده ام امشب به ضریحش چو غباری آنهم چه ضریحی! که غبار است نشانش ای باد صبا از سوی ما هم گذری کن هرکس که دلش سوخت، به زهرا برسانش من سائل کورم که ندیدم کرمش را ای کاش بسازند به زودی حرمش را رضا دین پرور @Maddahankhomein
بند،ترجیع بند،چهاره پاره هرکس گرفته غیر تو ماوای دیگر خیری ندیده از گداییهای دیگر من روزی ام را از تو بی منت گرفتم منت فراوان است درهرجای دیگر یک پای من رفته ست امشب سمت مکه سمت نجف رفته است اما پای دیگر تو با علی یعنی دوتن در بین یک روح شیعه ندارد جز شما بابای دیگر وقت ولادت نیست هنگام ظهور است دنیا می آیی تو ز یک دنیای دیگر حالا که رفتم تا علی و تا محمد باید بگویم یاعلی و یا محمد نور تو خیلی قبل از آدم معتبر بود از تو چه در انجیل و چه تورات اثر بود دنبال تو بودند احبار بهودی قلب کشیشان از ظهورت باخبر بود هرروز عبدالله را تهدید کردند هرروز عبدالمطلب تحت نظر بود تو آمدی ایوان کسری هم ترک خورد آثار ربانیت هرجا جلوه گر بود آتشکده یکباره اصلا ریخت برهم خاموش شد هر مشعلی که شعله ور بود شب کافی است ای مکه دیگر ماه آمد الله اکبر که رسول الله آمد امی شدی ام القرا شد زادگاهت پیغمبران را زنده کرده روی ماهت خیلی دعا کردی برایش جای نفرین حتی همانکه خار میریزد به راهت این امت تو تا قیامت روسفید است از برکت صوت اذان گوی سیاهت بوی علی را میدهی آقای مکه وقتی شده دیگر ابوطالب پناهت دلخوش به اصحابت نشو که در خطرها تنها علی میماند آقا درسپاهت لعنت بر آنکه با جسارت حرف میزد هرکس ز کفر والدینت حرف میزد شکوه نکن ازغربتت لشگر که داری در غزوه هایت ضربه آخر که داری اصلا بیاید چندتا مرحب به میدان فرقی ندارد فاتح خیبر که داری گیرم که اصلا عبدود رد شد ز خندق آسوده باش آقای من حیدر که داری به طعنه های این و آن بی اعتنا باش بگذر ازین بدبخت ها! کوثر که داری آنکس که خیر و برکت دنیاست زهرا سر وجود این جهان زهراست زهراست ای صادق ال علی در بیکرانها یادی بکن قدری هم از ما ناتوان ها بار سفر برداشتی از دوش مردم ای ناشناس مهربان کاروان ها جارو کشت اعجاز ابراهیم دارد در دستهای توست این کون و مکانها درک مقامت کار امثال زراره ست کی راه دارد در حریمت این گمان ها پرچم سیاه روضه بر دیوار داری تو روضه خوانی بر تمام روضه خوانها روضه بخوان از آفتاب بین گودال از حجت اللهی که افتادست بی حال ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein