eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
354 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
گذشته اند هفته ها و ماه ها و سال ها ولی دریغ از تحولی برای حال ها کجاست آن طبیبمان؟کجاست آن حبیبمان؟ کجاست او که می دهد رهایی از وبال ها؟ کمال کامل است او جمال بی حد است او اسیر خال او شدند صاحب جمال ها چه قفل ها که باز می شود فقط به دست او کلید دار قفل ها و پاسخ سوال ها زمان اضطراب و اضطرار ها که می شود فقط به سوی او روانه می شود خیال ها نمی شود پرید از قفس بدون یاری اش شکسته اند در نبود او تمام بال ها می آید از قدوم او زمین بهشت می شود کسی که ممکن است با وجود او محال ها خوشا به آن زمان خوش که آفتاب می رسد پس از گذشت هفته ها و ماه ها و سال ها https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدهوش خواهد شدمنزل پس از منزل هرکس در این بزم است دیوانه یا عاقل مستان همه جمعند پا پس مکش ساقی در راه عشق افتاد آخر اگر مشکل اعجاز ها دارد این وادی معشوق ای دل از این دریا هرگز مشو غافل با پا نباید رفت با سر قدم بردار شاید که کام دل شد عاقبت حاصل در خانه‌ی مولا هر قطره‌ی اشکی مقبول می افتد از عبد ناقابل با صد نیاز آمد دور حرم اما با دست پر برگشت از این حرم سائل در هر ستون زائر حال دعا دارد در صدر حاجاتش امر فرج در دل هر موکبی دارد عطری در این وادی سرمست می گردد دیوانه یا عاقل @Maddahankhomein
دارم به دل درد دوری مثل اسیری به غربت جاماندم از کاروان و دارم به لب آه حسرت ای وای بر آن غریبی که از یادها رفته باشد در شهر خود باشد امّا مثل کسی در اسارت محتاج لطف حسینم مانند آن سائلی که دور حرم می نشیند در آستان سخاوت حبّ الحسین است تنها راه نجات از پلیدی هر کس که شد خادم او رفته ست تا اوج عزّت هر عاشقی کرده تعظیم در پیشگاه عظیمش رفته است تا عرش اعلی از نردبان سعادت جز کربلا هیچ شهری حکم وطن را ندارد شهر خودم هم برایم دارد فقط حکم غربت https://eitaa.com/Maddahankhomein
آن یار که در جهان نمونه است آرامش قلب پر زخون است هم لنگر عرشه‌ی زمین و... هم کرسی عرش را ستون است شاگرد کلاس اول اوست علامّه اگر که ذُوالفنون است ماییم و صفای عشق مهدی شوری که نهایتش جنون است همراه تمام زائران شد گریان به کنار هر ستون است از شدت گریه چشم هایش مانند پیاله های خون است @Maddahankhomein
به پای دل برسان خویش را به مشّایه بنوش و مست شو از این شراب مشّایه از آسمان پر از ابر چشم زائرها چکید اشک و سپس شد گلاب مشّایه خوشا دمی که شود باز دم قدم به قدم در این هوای بهشتی ناب مشّایه نفس کشیدن در راه عشق ذکر خداست ببر ثواب نوافل ز خواب مشّایه برو به شوق حرم سمت نور آن خورشید به زیر داغ دل آفتاب مشّایه شبیه جابر و مثل عطیّه روز حساب کن افتخار به این انتخاب مشّایه https://eitaa.com/Maddahankhomein
فراتر است از ادراک ما حیای عقیله که آفریده چنین شیر زن،خدای عقیله از ابتدای جهان،عقل در مقام تعلّم زده دو زانوی خود را به پیش پای عقیله از آن زمان که شنیدیم نام نامی او را بریده ایم دل از خلق ما سوای عقیله آهای کوفه به نان و رطب نیاز ندارد که اوست دختر شاه و تویی گدای عقیله به زیر پرچم زینب نشسته اند خلایق ملائکند به دور و بر سرای عقیله فقط نه خلق زمین روضه خوان او شده باشد که عرشیان همه هستند هم نوای عقیله هزار سر به فدای سر برادر زینب هزار جان گرامی شود فدای عقیله @Maddahankhomein
مدهوش خواهد شد منزل پس از منزل هرکس در این بزم است ،دیوانه یا عاقل مستان همه جمعند پا پس مکش از جمع در راه عشق افتاد گاهی اگر مشکل اعجاز ها دارد این وادی معشوق ای دل از این دریا هرگز مشو غافل با پا نباید رفت با سر قدم بردار شاید که کام دل شد عاقبت حاصل در خانه‌ی مولا هر قطره‌ی اشکی مقبول می افتد از عبد ناقابل با صد نیاز آمد دور حرم امّا با دست پر برگشت از این حرم سائل عرش معلی شد آن سرزمینی که شدحاء و سین و یاء و نون در آن نازل در هر ستون زائر حال دعا دارد در صدر حاجاتش امر فرج در دل هر موکبی دارد عطری در این وادی سرمست می گردد دیوانه یا عاقل @Maddahankhomein
جهان در اضطرابی سخت و سنگین غرق وحشت بود بشر بازیچه‌‌ای بیچاره در چنگ جهالت بود در آن عصری که خالی بود از انسانیت دنیا و انسان تشنه‌ی یک جرعه از جام عدالت بود پدر می کَند گور دختر دردانه‌ی خود را که این دختر کشی بین عرب نوعی فضیلت بود فقط اعراب نه بلکه زمین با ساکنان خود اسیر فتنه و ظلم و فساد و قتل و غارت بود برای حیله هرلحظه قریش آماده و ابلیس میان جمع آنها در پی کسب مهارت بود شرافت شد لگد مال شیاطین کشته شد غیرت نماند آثاری از عزّت بشر در بند ذلّت بود به یکباره ورق برگشت در آشوب دورانی که خلقی روز و شب سرگشته سرگرم جنایت بود خدا نوری فرستاد و از آن روشن شد این عالم که بر اندیشه ها تابید و آغاز هدایت بود خدا از عرش خود روی زمین آورد احمد را محمّد در جهان و خلقت آن رکن و علّت بود همان پیغمبری که قبل از آدم خلق شد آمد که پیش از او میان عرش مشغول عبادت بود نمی دانم که از ترسش فرو می ریخت یا از شوق؟ مدائن داشت ایوانی که جولانگاه قدرت بود به قصد سجده عزّی و هبل ها بر زمین خوردند نصیب مشرکان خواری،نبی در اوج عزّت بود زبان پادشاهان بند آمد تاجشان افتاد ابوجهلان حقیر امّا محمّد با صلابت بود چه اعجازی از این بهتر که در یک دست او قرآن و در یک دست دیگر هم ید بیضای عترت بود @Maddahankhomein
به نام نامی اسمت به اسم اعظم نامت اگر چه دور از این دور داده ایم سلامت تو مثل کیستی آقا؟ به خود شبیه ترینی از استعاره و تشبیه برتر است مقامت حدیث سلسله ات اعتبار داده به گوهر جواهر است سکوت و جواهر است کلامت قنوت کردی و باران به اشتیاق روان شد که محشر است رکوع و قیامت است قیامت طلوع می کند از مشرق آفتاب به پابوس که آسمان شده عبد و زمین شده است غلامت کنار آبخوری ها هزار تشنه نشسته خوشا کسی که لبی تر کند ز شبنم جامت http://eitaa.com/Maddahankhomein
جهان در اضطرابی سخت و سنگین غرق وحشت بود بشر بازیچه‌‌ای بیچاره در چنگ جهالت بود در آن عصری که خالی بود از انسانیت دنیا و انسان تشنه‌ی یک جرعه از جام عدالت بود پدر می کَند گور دختر دردانه‌ی خود را که این دختر کشی بین عرب نوعی فضیلت بود فقط اعراب نه بلکه زمین با ساکنان خود اسیر فتنه و ظلم و فساد و قتل و غارت بود برای فتنه هرلحظه قریش آماده و ابلیس میان جمع آنها در پی کسب مهارت بود شرافت شد لگد مال شیاطین کشته شد غیرت نماند آثاری از عزّت بشر در بند ذلّت بود به یکباره ورق برگشت در آشوب دورانی که خلقی روز و شب سرگشته سرگرم جنایت بود خدا نوری فرستاد و از آن روشن شد این عالم که بر اندیشه ها تابید و آغاز هدایت بود خدا از عرش خود روی زمین آورد احمد را محمّد در جهان و خلقت آن رکن و علّت بود همان پیغمبری که قبل از آدم خلق شد آمد که پیش از او میان عرش مشغول عبادت بود نمی دانم که از ترسش فرو می ریخت یا از شوق؟ مدائن داشت ایوانی که جولانگاه قدرت بود به قصد سجده عزّی و هبل ها بر زمین خوردند نصیب مشرکان خواری،نبی در اوج عزّت بود زبان پادشاهان بند آمد تاجشان افتاد ابوجهلان حقیر امّا محمّد با صلابت بود چه اعجازی از این بهتر که در یک دست او قرآن و در یک دست دیگر هم ید بیضای عترت بود https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم طلوع کرده ای و نور عشق تابیده ست در آسمان مدینه چه جای خورشید است؟! به گرد خانه‌ی تو در طواف جنّ و ملک که عید آمدنت روز شور و امّید است کلاس درس تو جای هزار افلاطون به خاک پای تو سقراط چشم ساییده است برای شاگردانت چقدر آسان است هرآنچه از نظر اهل علم پیچیده است سر ارادت ما و کلام قدسی تو که سر سپرده‌ی تو مرد راه توحید است تو وعده داده‌ای آن عید صبح صادق را حدیث صدق که باشد چه جای تردید است؟! https://eitaa.com/Maddahankhomein
اگر چه کاسه‌ی صبر بشر به لب برسد اگر چه صبح جهان ناگهان به شب برسد اگر چه جای محبّت در این زمانه‌ی تلخ از آسمان و زمین شعله‌ی غضب برسد اگر چه تنگ شود عرصه‌ی زمین و به ما به عرض و طول به مقدار یک وجب برسد اگر چه پر شود از کفر و سحر این عالم زمان مردن فرعون و بولهب برسد قسم به‌ شاخه‌ی زیتون که می‌رسد موعود به کام تلخ جهان مزه‌ی رطب برسد اراده کرده خدا،وارث زمین باشیم در آن زمانه که آن مرتضی نسب برسد https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم اگر دارد بهشت آن میوه های ناب و رنگین را نجف دارد میان یک حرم شیرین تر از این را خوشا آن لحظه ای که در حرم باشم به عشق او بچینم از ضریحش خوشه‌ی انگور شیرین را به زیر سایه‌ی ایوان طلا بنشین تماشا کن شکوه آن می‌ارزد قصرهای زرد و زرّین را علی تفسیر طه و دخان و ملک و انسان است کنار مرقدش بنشین بخوان طه و یاسین را هزاران سال پیش آدم به شوق دیدن حیدر برای خود معیّن کرده جای قبر و تدفین را امید من برای لحظه‌ی مردن فقط این است جمال او کند خوشحال این مسکین غمگین را https://eitaa.com/Maddahankhomein
"از حرم تا بهشت" محرم راز های من حرم است بارگاهی که خانه‌ی کرم است ذکر من در میان صحن عتیق "اشفعی لی" فقط همین کلمه است در کنار ضریح او صلوات دم هر زائر است و باز دم است اشک ها بی اراده می ریزند اشک جمع میان شوق و غم است هر کسی زائر کریمه‌ شده ست به یقین روز حشر محترم است از زیارت کسی که شد محروم زندگی و وجود او عدم است مطمئنم، عقیده دارم که از حرم تا بهشت یک قدم است https://eitaa.com/Maddahankhomein
گره کارهایشان کور است انتهای مسیرشان گور است سرنوشت سیاه قارون ها مرگ در ورطه‌ی زر و زور است می رسد مرگ وارث جالوت گرچه نزدیک یا اگر دور است سامری تا ابد نخواهد ماند وادی طور وادی نور است «می رسد بانگ؛جاءَنصرالله» صبح روزی که نفخه‌ی صور است https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم آن کریم بن کریمی که سخاوت‌ها داشت به گدایان در خانه عنایت‌ها داشت حسن ابنِ علی دیگری از نسل علی به علی و به حسن او که شباهت‌ها داشت راویان مست عسل های کلام حسنند نَقل نُقل کلماتش چه حلاوت‌ها داشت ابن اسحاق اگر جام هدایت نوشید از حدیث حسن آنگونه سعادت‌ها داشت کعبه می خواست طوافش کند اما افسوس آرزو مانده به دل،غِبطه و حسرت‌ها داشت سامرا شد ز دمِ قدسی او سامرّا چون به شدّت نفسش لطف و طراوت‌ها داشت https://eitaa.com/Maddahankhomein
"از حرم تا بهشت" محرم راز های من حرم است بارگاهی که خانه‌ی کرم است ذکر من در میان صحن عتیق "اشفعی لی" فقط همین کلمه است در کنار ضریح او صلوات دم هر زائر است و باز دم است اشک ها بی اراده می ریزند اشک جمع میان شوق و غم است هر کسی زائر کریمه‌ شده ست به یقین روز حشر محترم است از زیارت کسی که شد محروم زندگی و وجود او عدم است مطمئنم، عقیده دارم که از حرم تا بهشت یک قدم است https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم دنیا سراسر قصه‌‌ی هابیل و قابیل است در مرگ آدم ها چه داغی بر دل ایل است یا موقع کوری یعقوب از غم یوسف یا وقت آه و گریه و زاری راحیل است تورات با توراتِ جعلی می شود تحریف انجیل جعلی قاتل آیات انجیل است پیغمبران را هم به مسلخ می کشد قومی که اینچنین تشنه به خون پاک جبریل است کودک کشی بوده ست دَأبِ آل فرعون و اعجاز موسی هم عبور از معبر نیل است تا ابرهه با لشکرش در پیش روی ماست راه شکست پیل ها پرتاب سجّیل است https://eitaa.com/Maddahankhomein
دردا که علی چو کوه درد است هنوز صدها سال است فرد فرد است هنوز جز با چاهی که محرم اسرار است راز دل خود فاش نکرده است هنوز آتش زده اند خانه‌ی فاطمه را غافل که علی مرد نبرد است هنوز خون است دل ملائک از یاس کبود رنگ رخ جن و انس زرد است هنوز تازه ست هنوز داغ زهرا به دلش فضّه به لبانش آه سرد است هنوز آن پرده نشین خانه‌ی حیدر سوخت خونخواه ولی در پس پرده ست هنوز https://eitaa.com/Maddahankhomein
"راز سر برمهر" لیلةُالقدر است از ادراک پنهان مانده است راز سر بر مهر در لولاک پنهان مانده است قدر کوثر را نفهمیدند چون‌ آثار شرک در دل هر غاصب ناپاک پنهان مانده است درد دل‌ها داشت حیدر در غم زهرا ولی آهِ او در چاه بی پژواک پنهان مانده است حسرت اذنِ ورودِ در حریمش قرن‌هاست در دل هر شیعه‌ی غمناک پنهان مانده است زیر مشتی خاک آیا آسمان جا می شود؟ آسمان آیا به زیر خاک پنهان مانده است؟ https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم فراتر است از ادراک ما حیای عقیله که آفریده چنین شیر زن،خدای عقیله از ابتدای جهان،عقل در مقام تعلّم زده دو زانوی خود را به پیش پای عقیله از آن زمان که شنیدیم نام نامی او را بریده ایم دل از خلق ما سوای عقیله آهای کوفه، به نان و رطب نیاز ندارد که اوست دختر شاه و تویی گدای عقیله به زیر پرچم زینب نشسته اند خلایق ملائکند به دور و بر سرای عقیله فقط نه خلق زمین روضه خوان او شده باشد که عرشیان همه هستند هم نوای عقیله هزار سر به فدای سر برادر زینب هزار جان گرامی شود فدای عقیله http://eitaa.com/Maddahankhomein
بخشی از غزل مثنوی محمدخُلق و حیدر صولت و زهرا صفت زینب شکوه علم و کوه صبر و رود معرفت زینب خدا در لوح محفوظش نوشته نام زینب را تماشا کن به تعظیم مقامش،ماه و کوکب را حجاز و حاجیان مات اند در تفسیر و عرفانش عراق و شام مبهوتند در گفتار و برهانش به دامانش ببین دست توسل برده میکائیل به خاک بارگاهش می‌نهد سر با ادب جبریل کسی که اعتبار مذهب است و روح ایمان است وجودش زینت است و افتخار شاه مردان است به تیغ خطبه اش رجّاله را از پا در آورده کلامش کاخ شاهان عرب را زیر و رو کرده قلم، از مدح او بنویس و از عمر خودت کم کن سرت را پیش پای دختر شیر خدا خم کن http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم از خانه وقتی که سفر کردی شبانه هی می کشید از قلب من آتش زبانه ای روشنای هر شب حیدر،عزیزم بی تو چه سرد است و چه تاریک است خانه مهمان پیغمبر شدی رفتی پس از تو من ماندم و نامردهای این زمانه با تو شبیه کوه بودم بی تو امّا صد کوه از داغ تو دارم روی شانه تنها قرار بی قراری های زینب دُردانه ات بعد از تو می گیرد بهانه وقتی که مسکینی به پشت در می آید با گریه اول از تو می گیرد نشانه زهرای من ای کاش می بردی مرا هم از خانه وقتی که سفر کردی شبانه https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم خدا ز خاک کفِ پایت بنا گذاشته عالَم را به افتخار وجود توست که آفرید اگر آدم را کنار احمد و در معراج میان عرش برین بودی ندیده مثلِ تو از نزدیک مَلَک خدای مُعظّم را به خیبر و اُحد و خَندق همیشه یاور او ماندی نداشتند لیاقت جز تو جانشینی خاتَم را عبادت است علی گفتن،که ذرّه ذرّه‌ی مخلوقات به عشق بر لب خود دارند علی علیِ دمادم را عجیب نیست که هر چشمی به روز حشر ببیند حق به یک اشاره‌‌ی چشمانت بهشت کرده جهنّم را https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم اگر چه کاسه‌ی صبر بشر به لب برسد اگر چه صبح جهان ناگهان به شب برسد اگر چه جای محبّت در این زمانه‌ی تلخ از آسمان و زمین شعله‌ی غضب برسد اگر چه تنگ شود عرصه‌ی زمین و به ما به عرض و طول به مقدار یک وجب برسد اگر چه پر شود از کفر و سحر این عالم زمان مردن فرعون و بولهب برسد قسم به‌ شاخه‌ی زیتون که می‌رسد موعود به کام تلخ جهان مزه‌ی رطب برسد اراده کرده خدا،وارث زمین باشیم در آن زمانه که آن مرتضی نسب برسد https://eitaa.com/Maddahankhomein