eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
385 ویدیو
229 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح ازل طلوعش  باطلعت حسن بود و الشمس و ضحها در صورت حسن بود یک ذره خاک او ماند مارا درست کردند گویا که خلفت ما از خلقت حسن بود بابا همیشه میگفت دیدی خدا کریم است؟! نانی که خوردی امشب از برکت حسن بود هرجا حسین قدم زد دنبال مجتبی بود شخصا حسین محو شخصیت حسن بود با دوستان مروت با دشمنان مروت این خُلق در یکی بود  او حضرت حسن بود یک گوشه چشم کرد و شش گوشه را بنا کرد کرببلا محیطش تا تربت حسن بود صد سال اشک ادم یک گریه ی شبش بود صدسال صبر ایوب یک ساعت حسن بود در خانه جعده بود و در کوچه هم مغیره پس‌ کی خدا دراین شهر هم صحبت حسن بود؟ در کوچه پیش رویش کشتند مادرش را فریاد ازین زمانه این قسمت حسن بود https://eitaa.com/Maddahankhomein
تویی ختم رسالت یا محمد گل بستان عصمت یا محمد صفا و مهربانی سیره ی توست در دریای رحمت یا محمد شده پاینده ای نور الهی ز تو قرآن و عترت یا محمد تویی ریشه‌کن ظلم و تباهی تویی روح عدالت یا محمد تویی بنیانگزار عشق و ایثار شفیع و یار امت یا محمد میان مسلمین کل عالم تویی انوار وحدت یا محمد به دل های تمام شیعیانت تویی نور محبت یا محمد نظر داری به حال دوستانت ز لطف بی نهایت یا محمد جوانمردی بود شرمنده ی تو تویی جان فتوت یا محمد مدینه، ای امید اهل عالم ز تو دارد شرافت یا محمد بود ای نور چشم آل عصمت رضای حق رضایت یا محمد به راه دین و قرآن و ولایت تو کردی استقامت یا محمد ببارد بر سر ما تا به محشر ز انگشتت کرامت یا محمد به بازار عمل روز قیامت کنی از ما شفاعت یا محمد نما ای صاحب جود و کرامت به جمع ما عنایت یا محمد منم امشب گدای خانه ی تو نظر کن بر گدایت یا محمد اگر چه دورم از شهر مدینه دلم کرده هوایت یا محمد حریم با صفایت غرق در نور ولی داری تو غربت یا محمد به شهر توعدوی بی حیایت شکسته از تو حرمت یا محمد به یاد غربتت ای جان عالم بگویم از برایت یا محمد چرا از مسجد و محراب و منبر نمی‌آید صدایت یا محمد مدینه در غم داغ تو مولا شده بزم عزایت یا محمد ز بین مردم نادان یثرب دگر کردی تو رحلت یا محمد زدند آتش پس از تو خانه ی وحی چه گویم زآن حکایت یامحمد رخ نیلی و پهلوی شکسته شده اجر نبوت یا محمد زدند زهرای تو با تازیانه امان از این مصیبت یا محمد از این نامردمان، زهرای اطهر کند فردا شکایت یا محمد نظر کن بر (رضا) عبد سرایت که گردیده غلامت یا محمد https://eitaa.com/Maddahankhomein
شب انا الیه راجعون است قلوب شیعیان از غصه خون است جهان از این مصیبت شام تار است پیمبر سوی جنت رهسپار است قلوب عاشقان را غم گرفته مدینه از غمش ماتم گرفته مدینه شهر غم ماتم سرا شد علی و فاطمه صاحب عزا شد برفته از جهان شخص پیمبر بسوزد حیدر و زهرای اطهر ز داغش در جهان محشر به پا شد نوای نای دل واویلتا شد امید عالمین گردیده خاموش شده عالم ز داغ او سیه پوش زند از داغ او زهرا به سینه علی غربت نشین شد در مدینه صدای ختم مرسل گشته خاموش سفارش های او گشته فراموش سقیفه مسلکان با هم نشستند ز ختم الانبیا بیعت شکستند ز قرآن پرده ی حرمت دریدند جهنم را به جان خود خریدند به جای تسلیت ها ظالمانه ز کین آتش زدند بر درب خانه خدا داند ز کینه وحشیانه زدند بر فاطمه با تازیانه بزد بر روی زهرا ضرب سیلی رخ محبوبه ی حق گشت نیلی عدو از کینه بر زخمش نمک زد میان کوچه زهرا را کتک زد عزیز مصطفی نقش زمین شد امیرالمؤمنین خانه نشین شد (رضایم) خون شده قلبم به سینه بسوزم از غم داغ مدینه https://eitaa.com/Maddahankhomein
آنانکه عابدند به وقت اذان خوشند آنانکه زاهدند به یک تکّه نان خوشند از هر دو تا نگار یکی ناز می کند عُشّاق روزگار یکی در میان خوشند نانی که می پزند به همسایه میرسد این خانواده با خوشیِ دیگران خوشند این سفره دارها که شدم میهمانشان بعد ازبیا، بروست، ولی با بمان خوشند ما می خوریم و اهل کَرَم شُکر میکنند با این حساب بیشتر از میهمان خوشند جانی بگیر و در عوضش هیچ هم نده عُشّاق با معامله های گران خوشند با اخم خویش راه فرار مرا ببند صیاد اگر علیست همه با کَمان خوشند علی اکبر لطیفیان http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مخمّس شهادت حضرت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم رحمت محبّت مغفرت غیرت نجابت نور عزّت عدالت عافیت حکمت اِصالت شور در سینه‌ات اَسرارِ نابِ واضح و مستور مدحِ شما روزِ قیامت ناله‌یِ ناقور از گاهواره عاشقت هستیم ما تا گور کون وُ مکان مدیونتان دین زیرِ دِینِ تو ای روح و جانِ عاشقان در شور و شِینِ تو گیتی ندیده‌َست و نخواهد دید عینِ تو از آنِ عشقی عاشقم عشقم حسینِ تو بر عاشق و معشوقِ او دادم سلام از دور دستِ ادب را رویِ قلبم می‌گذارم آه راهِ حرم را با سلامی می‌کنم کوتاه من روبه‌رویِ گنبدِ خضرایِ این درگاه دارم زیارت می‌کنم دلدار بسمِ‌اللّه یا رحمةٌ لِلعالمین شد زائرت مأجور تب کرده بودی و تمامِ پیکرت می‌سوخت با طعنه‌ها قلبِ تو وُ همسنگرت می‌سوخت پیشِ نگاهت اعتقاد و باورت می‌سوخت اِنگار می‌دیدی چگونه دخترت می‌سوخت دیوار وُ در با هم هجوم آورد سویِ نور اَجرِ رسالت می‌شود میخِ در وُ دیوار شد بارِ شیشه خُرد چون شد ضربه‌ها تکرار آقا نبودی با غلافِ کینه‌یِ اَغیار افتاد بازویِ گلِ یاسِ حرم از کار عجِّل وفاتی شد نوایِ کوثرِ رنجور تو رفتی و سهمِ علی بعد از تو عُزلت شد در شهرِ تو در کوچه‌یِ تنگی قیامت شد حقِّ امیرالمؤمنین‌‌ِ ما که غارت شد سیلی جوابِ آهِ همراهِ ولایت شد ردِّ کبودی مانده رویِ صورتِ مأمور‌‌‌‌ مأمورِ حفظِ دین وُ حامیِ ولا افتاد ناموستان با ضربه‌هایِ بی‌حیا افتاد طفلی حسن می‌دید چادر زیرِ پا افتاد یک ضربه زد امّا رویِ دو گونه جا افتاد شد ندبه‌خوان قامت‌کمان ... سارق شده مغرور http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مدح حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم دلبرِ صاحبدل و قرآنِ نازل  مصطفی اُسوه‌یِ خُلقِ نکو انسانِ کامل مصطفی شد اَشِدّاٰءُ علیَ الکُفّار هنگامِ نبرد با مسلمان تا کند چون اهلِ منزل مصطفی جز رضایِ حق ندید و جز ثنایِ حق نگفت خدعه‌هایِ مشرکان را کرده باطل مصطفی دل نَبسته بر کسی جز آن که دلدارش خداست جز علی هرگز نمی‌بندد به کس دل مصطفی در رکابش می‌زند شمشیر  شیرِ کردگار مرتضی دریایِ غیرت بود و ساحل مصطفی با منافق‌های اُمّت هم  مدارا می‌کند رویِ خوش داده نشان حتّی به قاتل مصطفی با ولایت تا شهادت مانده ختم‌ُالمرسلین بی‌قرارِ کوثر و قرآنِ نازل  مصطفی http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم تب کرده پایِ بسترش دختر شده بی‌تاب پیشِ علی کم‌کم شده شمعِ وجودش آب فکرِ وصیّت کردن افتاد و کسی می‌گفت عادیست هذیان گفتنِ بیمار یا بی‌خواب بر اهلِ نیش و طعنه و زخمِ زبان لعنت خون شد دلِ ختمِ رسل مضطر شده محراب خیلی سفارش کرد کوثر را چه شد آخر ؟! بینِ در وُ دیوار افتاد از نفس مهتاب ضربِ لگد با میخِ در همدست بودند و .... شد بارِ شیشه خُرد می‌ریزد زمین خونآب شش‌ماهه‌ای پر زد میانِ روضه‌یِ مادر شش‌ماهه‌ای پرپر زده بر سینه‌یِ ارباب لالا لالایی تیر خوردی جایِ شیر اِی وای با روضه‌هایت ندبه‌خوان شد دلبرِ سرداب http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت حضرت رسول و روضه‌یِ کربلا تا لحظه‌یِ آخر از خدا می‌گوید با فاطمه رازِ کوچه را می‌گوید هر روز کمی برایِ اُمُّ‌السَّلمه از شاهِ شهیدِ کربلا می‌گوید http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی شهادت حضرت محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم رسولِ مهربانی دیده بست وُ .... غمِ او در دلِ مولا نشست وُ .... دو سه روزی پس از این روضه این شد سقیفه با لگد در را شکست وُ .... http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی امام حسن علیه السلام و روضه‌یِ مادر میانِ کوچه‌یِ تنگی چه‌ها شد به ضربِ کینه قدِّ یار تا شد همان روزی که گم شد گوشواره عصایِ دستِ مادر مجتبی شد http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل _مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام آنقَدَر اهلِ کرم شد   عَلمش را بخشید دِرَمَش را  خَدَمش را  حَشَمش را بخشید دست و دلبازیِ او شهره‌یِ آفاق شده هرچه که داشت به‌جز درد و غمَش را بخشید همه‌یِ نُه فَلک از آنِ حسن بود ولی .... به حسینی شدنِ ما حرمَش را بخشید وسطِ کوچه چه‌ها دید  خدا می‌داند روضه این است که مادر ثنَمَش را بخشید گم‌شد آویزه‌یِ یاسی که دَم از حیدر زد مادرم زیرِ لگد  بازدَمش را بخشید شد عصا شانه‌یِ لرزانِ حسن در کوچه چشم بارانی و آن قدِّ خَمَش را بخشید کاش می‌شد قلمی یا غزلی وقفَش حیف ندبه‌خوان شد حسن و محتشَمش را بخشید http://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داری کدام خیمه، پدر ناله می زنی با روضه های ماه صفر ناله می زنی با داغ ِ روی داغ، گذشته دقایقت داری برای چند نفر ناله میزنی آیا همیشه گریه کنی هست پیش تو وقتی که شام تا به سحر ناله می زنی اشک تو را کدام ملک پاک می کند آن دم که با دو دیده ی تر ناله می زنی داری خودت که غُصّه،  نبینم ابَالرَّئوف با غصّه های کلّ بشر ناله می زنی این روزها برای عموجان خود حسن با یاد پاره های جگر ناله می زنی مثل حسین؛ جدّ غریبت کنار طشت دستی گرفته ای به کمر ناله می زنی باران تیر روبه روی توست گوئیا مانده تنش بدون سپر ناله می زنی وقتی که تیر می کشد از پیکرش، حسین با یاد زخم  ِتیر  ِسه پَر ناله می زنی یک تیر از گلوی علی می کشد برون یک تیر هم ز چشم قمر ناله می زنی حرف از حسن که می شود ای صاحب عزا حتما برای داغ دگر ناله می زنی حتما گریز روضه ی تو فرق میکند یاد جفای بین گذر ناله می زنی ایام فاطمیه فقط نه ؛ تمام سال از زخم میخ و ضربه ی در ناله می زنی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein