eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
356 ویدیو
221 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 به شوق زیارت کربلا و شهادت 🥀 ای برکتِ بی انتها؛ ممنونم از تو اربابِ من! بعد از خدا؛ ممنونم از تو نانِ مرا دادی و هستی سرپرستم عمری محل دادی مرا؛ ممنونم از تو گفتم حسین(ع) و در پناهِ نامت آقا شد دورِ دور از من بلا؛ ممنونم از تو مِهر مرا انداختی در قلبِ زهرا(س) کرده ست در حقم دعا؛ ممنونم از تو این نوکرِ شرمنده را در اربعینت بردی نجف تا کربلا؛ ممنونم از تو با تربت و با چند جرعه چایِ روضه درد مرا دادی شفا؛ ممنونم از تو امروز اگر که رزقِ اشکم روبراه است دارم اگر حالِ بکا؛ ممنونم از تو من دوست دارم کشتهٔ عشق تو باشم این حاجتم را کن روا؛ ممنونم از تو مثل شهیدان عاقبت این تن اگر که در خاک و خون باشد رها...ممنونم از تو یا که اگر یکروز جانم را بگیری در روضه هایِ بوریا؛ ممنونم از تو! https://eitaa.com/Maddahankhomein
جلسه سبط النبی-شب جمعه.mp3
2.77M
شور امام حسین علیه السلام.. شفا تحتِ قبته دوا چای روضته مریضه نگاهتم دواخونه هیئته قلبم رو، نگاهی کن مُحتاجه، نگاهتم.. من دارو، میخوام چیکار تا تویِ، پناهتم من اُمیدم به تووُ روضه‌وُ ذکروُ گریه‌ست هیچ کسی از كرم تو نشده نا اُمّید کیمیایست عجب نام اباعبدالله.. که نباید زِ کسی مِنتِ اِکسیر کشید یا مَن اِسمُه دَوا.. یا ثارالله.. هزار سال که بِگْذَره بازم روضه ها بِپاس همین روضه ها فقط پناه گاهه نوکراس عالم رو، برو بِگَرد هیچ جا هیئت نميشه بین دارو ها ببین.. هیچ چیز تربت نمیشه این حرم های مقدسه، مُطهر می‌مونه مخصوصاً حریمِ کربلایِ ارباب شهید کیمیایست عجب نام اباعبدالله.. که نباید زِ کسی مِنتِ اِکسیر کشید یا مَن اِسمُه دَوا.. یا ثارالله.. سرِ من فدای تو فدا بچه های تو آقا جون نَبُر پامو.. از این روضه های تو تویِ روضه های تو بیمه ی، رقیه تَم میدونم، بَدَم ولی مجنونه، سه ساله تَم نورِ عباس بر این قلبِ سیاهم خورده که به زینب شده‌ام عبد و فدایی و مُرید کیمیایست عجب نام اباعبدالله.. که نباید زِ کسی مِنتِ اِکسیر کشید یا مَن اِسمُه دَوا.. یا ثارالله.. https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠کاری نکنیم که روضه ها به تمسخر گرفته شود، روضه بی سند نخوانیم فقط برای اینکه از مستمع اشک بگیریم. 👋تلنگرهایی واجب به کلام:استاد حاج
💠 صَلّی اللّٰهُ عَلَیْکَ یٰا اباعَبْدِاللّٰه بـایـد مـحـرّم شـعـلـه در دل‌هـا بیاندازد شــــور ولایــت در دل دنـــیـــا بیاندازد شوری که باعث شد برای محو آن، دشمن آتـش بــه درب خــانــه زهـرا(س) بیاندازد راه نجاتی جـز در این خـانـه بـر مـا نیست شــیــطــان مـبـادا از ســرت آن را بیاندازد ایـنـجـا کـریـمـی می‌شناسم کـه توان دارد دنـــیــا گــشــایـش در مـسـیـر مــا بیندازد شـش‌ماهه‌ای کـه بـا حـضـور خود توانسته غــوغــای مــحــشـر در دل صـحـرا بیندازد تیر سه شعبه، حرمله، حنجر، علی اصغر ایـن تــیــر رفـتـه تـا کـه را از نــا بیندازد ؟ تـیـری کـه باعث شـد یلِ ام البنین، عباس ســـردار مــیــدان دیــده را از پــــا بیندازد کـرب و بـلا م‍ـرز میان نــور و تاریکی ست بـایـد جهان ایـن را بـه گوشش جـا بیندازد آن کس که می‌خواهد نباشد غرق گمراهی گــاهـی دلـی در مــوج ایـن دریــا بـیـنـدازد هــرگـز نـشـان از مشکلات مـا نخواهد ماند شـش‌مـاهـه حـتی یـک نظـر بـر مـا بیاندازد بـا دسـت‌هـای کوچکش ای‌کـاش یـک روزی آقـــــا تـــهِ پــرونـــده‌ام امـــضـــا بـیـنـدازد " مـحـمـّد درّودی (شـاعـر) " @Maddahankhomein
687.5K
🥀😔🥀 افتاده بر جانم تبِ ماتم دوباره حالم دگرگون می‌شود از غم دوباره از عرش می‌آید صدای گریه زاری در کوچه وقتی می‌زنم پرچم دوباره از پنج تن إذنِ عزاداری گرفتم دادند راهم...پس شدم مَحرَم دوباره حاجت گرفتم! گفته آقایم أباالفضل(ع) پایِ علَم امسال هم باشم دوباره آورده‌ام؛ بیتابیِ یکساله ام را... حال دلم خوش می‌شود کم کم دوباره بیچاره‌ام کرده به قرآن دردِ غفلت عاصی شدم! کی می‌شوم آدم دوباره؟! هرکس که مثل من مریض و دردمند است با توبه می‌آید پیِ مرهم دوباره همراه با صاحب‌ عزایِ روضه جاریست از چشم‌هایم چشمهٔ زمزم دوباره هنگام ذکرِ"یا لَثاراتِ الحسین(ع)" است افتاده در شور و نوا عالم دوباره شال عزا را با اذان؛ بر گردن انداخت صاحب‌زمان(عج) با گریهٔ نم‌نم دوباره از داغِ آن پیراهنِ آغشته در خون در کربلا زد خیمهٔ ماتم دوباره! دکلمه:👇 https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای سفیر کربلا بنت الحسین دختر خون خدا بنت الحسین باب مظلوم و غریب تو حسین پنجم آل عبا بنت الحسین همچو جد و جده ی مظلومه ات بر همه مشکل گشا بنت الحسین بر زمینی ها تویی نور امید نوربخش ماسوا بنت الحسین مظهر ایثار و صبر فاطمه منشاء جود و سخا بنت الحسین در دو عالم از کرامات خدا کار تو لطف و عطا بنت الحسین هر گره وا می شود با دست تو ای گل باغ ولا بنت الحسین با ولای تو خداوند کریم بخشد هر جرم و خطا بنت الحسین هرکه آید سوی تو با معرفت می شود از غم رها بنت الحسین سائلان درگهت را از کرم می کنی حاجت روا بنت الحسین می‌نمایی با دو دست کوچکت درد بی درمان دوا بنت الحسین دستگیر شیعیان مرتضی این جهان و آن سرا بنت الحسین تو گل گلزار عشقی، ما چو خار در گلستان شما بنت الحسین صورت پاک ترا کرده کبود سیلی خصم دغا بنت الحسین بر تو و بر عمه دشمن زد کتک کوفه و شام بلا بنت الحسین در خرابه خون نموده قلب تو آن یزید بی حیا بنت الحسین در طبق آورده پیش روی تو آن سر از تن جدا بنت الحسین بود از دیدار رأس پر زِ خون بر لبت شور و نوا بنت الحسین تو زدی با اشک و آهت از جگر ناله ی وا غربتا بنت الحسین کنج ویرانه سرا جان تو شد در ره بابا فدا بنت الحسین دستگیری کن ز من روز جزا ای امید این (رضا) بنت الحسین @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لاله ای را که فلک داده بسی آزارش غنچه ها سر زده از زخم تن بسیارش ضرب سیلی زده بر ماه رخش رنگ کبود که شده یاس کبود آینه ی رخسارش از مغیلان که بپرسی غم آن دردانه بشنوی از لب تیغش سخن غمبارش تا که افتاد زمین از سر ناقه بدنش نفسش تنگ شد و ناله شده آثارش بین صحرای پر از دهشت و اندوه و هراس ترس و وحشت کند از خواب خوشش بیدارش سخنانش که ز لبهاش برون میآمد یک جهان درد نهان بود و نمود اظهارش مثل آن دشتِ پر از پیکر صد تکه شده مثله مثله بدن جمله در آن گفتارش ریسمان است و شراب است و سری غرق به خون خیزران گفت به صد خونجگر اسرارش غنچه را در بر گل دست قضا آورده که به دور از همه شد وقت خوش دیدارش غنچه ای بود که از دست بلاخیز فلک کنج ویرانه شد از حادثه ها گلزارش محمد حسین علیرمضانی @Maddahankhomein
غزل مصیبت حضرت رقیه غنچه ای پژمرده ام دست بلا افتاده ام بلبل شوریده حالم کز نوا افتاده ام کوثری جنت مکانم درگهم باب المراد غرق دریای غمم خود در بکا افتاده ام چون یتیمم کس نشد همبازیم در کوچه ها خارج از بیت الغزل همچون هجا افتاده ام بس که نقش صورتم با مادرت باشد شبیه روی خاک از سیلیِ اهل دغا افتاده ام در بهار کودکی همچون کمان شد قامتم نا توان از رفتن و طفلی ز پا افتاده ام شمع تابان بودم و سوسو زنان شد عمر من شام تاریک است و من همچون سها افتاده ام روزگاری مامنم دامان پر مهر تو بود حالیا بنگر پدر اینک کجا افتاده ام محمد حسین علیرمضانی.
329.8K
نوحه سینه زنی زمینه و شور امشب به ویرانه، دسته‌گل آوردند یک لاله‌ی خونین بر بلبل آوردند   ویرانه شد گلشن    چشم همه روشن۲   گر جان دهم امشب، والله حق دارم کـز دامـن زهـرا، گل در طبق دارم   ویرانه شد گلشن    چشم همه روشن۲   با گریه می‌گردد چشمان بابایم باشـد نگاهـش بــر آبلــۀ پایم   ویرانه شد گلشن    چشم همه روشن۲   از لعـل لبهـایش گلبوسه می‌گیرم با گریه می‌سوزم، با خنده می‌میرم   ویرانه شد گلشن     چشم همه روشن۲   امشب پدر از لطف، شرمنده‌ام کردی مـن مـرده‌ای بودم، تو زنده‌ام کردی   ویرانه شد گلشن     چشم همه روشن۲   ای کودکان آرام، من میهمان دارم بهـر پذیـرائی، یک نیمـه‌جان دارم   ویرانه شد گلشن     چشم همه روشن۲   وصـلت تسـلاّ داد بـر قلب پرخونم هم از تو شرمنده‌، هم از تو ممنونم   ویرانه شد گلشن    چشم همه روشن۲   غلامرضا سازگار @Maddahankhomein
🎤 مجمع الذاکرین خمین
نوحه سینه زنی شور "من نخل شکستۀ حسینم در سوگْ نشستۀ حسینم هم اختر آسمان عصمت هم ماه خجستۀ حسینم دریا شده تشنه‌کامِ اشکم پیغمبـرخون، امام اشکم من سورۀ کوثر حسینم هم‌سنگر مادر حسینم مانند عمو، گره‌گشایم والله! قسم در حسینم یاباب الحوائج۴ آزاده یتیمــه‌ای صغیــرم صد قافله دل، بوَد اسیرم قرآنِ فتاده زیر پایم هر چند، غریبم، آشنایم هم لالۀ سرخ باغ خونم هم یاس بهشت کربلایم با مصحفِ روی لاله‌گونم پیغمبــرِ قتلـگاه خـونم آیینۀ روی سیّدالناس سرتا به قدم، صفا و احساس بوده است همیشه جایگاهم دامان حسین و دوش عباس یاباب الحوائج۴ هم بـوده حسیـن، سرفرازم هم دخت علی، کشیده نازم ویرانه، اگر چه جای من بود عالم، همه کربلای من بود چشم ملک از پی تبرّک بر آبله‌های پای من بود می‌بود به جنگ اهل بیداد در هـر نفسـم، هـزار فریاد یاباب الحوائج۴ خال لب من، شده است، تبخال از سوز عطش، زدم پر و بال نیش سر خارها، به پایم انداخته‌اند عکس خلخال بر من دف و چنگ، گریه می‌کرد کعب نـی و سنگ، گریه می‌کرد یاباب الحوائج۴ بودم به حسین، سرسپرده کوه غم او، به دوش برده هر چند که دختری صغیرم یک مرد، چو من، کتک نخورده رخسـار منـوّرم، کبـود است سر تا سر پیکرم، کبود است یاباب الحوائج۴ من بودم و قلب داغدیده من بودم و قامت خمیده آن شب که اجل، گرفت جانم من بودم و یک سر بریده سر را روی سینه‌ام، فشردم در گـوشۀ این خرابه، مردم" یاباب الحوائج۴ استادسازگار @Maddahankhomein
ا﷽ا از زبان زجر(لعنت الله علیه) خسته ام بس که بین این صحرا در پی تو دویده ام ای طفل چکمه هایم خراب شد از بس خار از آن کشیده ام ای طفل نام من را شنیده ای تاحال خوب بشنو که نام من زجر است از من و شغل من چه می دانی کار هر صبح و شام من زجر است دیدم از دور با کسی انگار درد دل بی حساب میکردی چه کسی را در این بیابان ها مادر خود خطاب میکردی به امید کمک مباش ای طفل احدی بین دشت هرگز نیست زحمتم دادی و نمی دانی در مرامم گذشت هرگز نیست وقتی از روی ناقه با لگدم به روی خاک با سر افتادی باید این را حساب میکردی که تو با بد کسی درافتادی از همان لحظه نیزه پدرت با غضب در زمین فرو رفته همه فهمیده اند کار من است از منِ زجر آبرو رفته از زبان حضرت رقیه(سلام الله علیها) بس کن ای زجر کم گزافه بگو گرچه طفلم ولی یلی هستم جز خدا از کسی نمی ترسم نوه مرتضی علی هستم اگر آهم درآید از سینه کار تو اشک و آه خواهد شد هرکسی با رقیه در افتد روزگارش سیاه خواهد شد تو مرا هر چقدر هم بزنی باز هم جان نمی سپارم من مقصد آخرین من شام است با حبیبم قرار دارم من من خبر دارم او شهید شده ورنه بی من نمی رود سفری خواستم عمه غصه کم بخورد زده ام خویش را به بی خبری من اگر که تو را حلال کنم ولی از حرمله نمیگذرم از کلام رباب فهمیدم پیش لشکر خجل شده پدرم قصد دارم در انتهای قیام آبروی یزید را ببرم بعد هم با خیال آسوده می روم، می روم سوی پدرم @Maddahankhomein
دنبال زینب می‌دود پای پیاده از ترس دشمن لرزشی در پای دارد تاول زده پای نحیف کوچک او خاری به پا و بر لبش «ای وای» دارد رویش کبود از سیلی و دلتنگ باباست بغضی گلوی نازکش را می‌فشارد آهسته بر گوشش که دردی سخت دارد از ترس دشمن دست خود را می‌گذارد بُعد مسافت! پای زخمی! جای سیلی!! دیگر رمق در تن برایش هیچ مانده؟! دیگر برای طعنه‌ و دشنام شامی جایی میان قلب پرخونش نمانده! هق‌هق امانش را بریده در خرابه حتی صدایش خواب از دشمن ربوده است از کودکی آغوش او گهواره‌اش بود اینقدر دوری از پدر اصلا نبوده است! اینبار بابا سر به دامان رقیه است چشمش به چشمان پدر ناگاه افتاد سر گوشه‌ای افتاد و دختر ناله‌ای زد دیگر رقیه از دهانش «آه» افتاد https://eitaa.com/Maddahankhomein
بداهه‌ای تقدیم به فاطمه‌ی رقیه سلام‌الله علیها: چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را که داغ آبله سوزاند قلب سنگ خارا را اسارت واژهٔ خردی‌ست وقتی پیش این دنیا گرفته دست های تو به بازی خاک صحرا را مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن نمی‌خواهد ببیند چشمهایت صبح فردا را؟ نسیم از سوی طشت لاله‌گون آمد به‌سوی تو؟ که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را؟ همیشه جای تو بوده‌ در آغوش حسین اما گرفتی در بغل آخر سر خونین بابا‌ را درون خانه‌ی خود از خرابه روضه‌ می‌خوانیم که یادت می‌‌کند آباد این ویرانه‌ی مارا https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه_ پدرجان_ دل شب تو با سر... .mp3
2.73M
سبک:زمینه سوزناک زبانحال بی‌بی رقیه خاتون(سلام الله علیها)... پدرجان دل شب تو با سر کنار رقیه‌ت رسیدی بگو روی نیزه تو آیا عمومو ندیدی پدرجان پدرجان شبیه موهای تو سوخته موهای رقیه شبیه لبای تو خشکه لبای رقیه پدرجان پدرجان مثه مادرت فاطمه دست به دیوار میگیرم شبا قبل خوابیدن از بین مو خار میگیرم پدرجان پدرجان من از زجر نامرد و از حرمله شاکی هستم یه‌جوری زدن تازیونه که از پا نشستم پدرجان سلام ای بی سرم بابا ببین زخمه سرم بابا، ببین معجر ندارم کجاست عباس نام‌آور بمونی بی‌کس و یاور، پدر باور ندارم یه روزی یادته بابا منم مو تا کمر داشتم، ولی حالا ندارم یه جفت گوشواره داشتم من کنار خود قمر داشتم، ولی حالا ندارم حسین جانم حسین جانم https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5985822167256796390.mp3
4.59M
چی بگم از سختیای قافله کاش بابا جون بالای نی نبودی هی عقب افتادم و هی رسیدم پیش چشمم هی بودی هی نبودی بااینکه سوخته موهات هنوزم از همه باباها سری بیا باهم حرف بزنیم حرفای بابا دختری رو نیزه دست دشمنی ولی بابایی منی من الذی ایتمنی بابا بابایی شنیدم یه شهری تو راهمونه کاش یکم با ماها مهربون باشن کاش بفهمن که ماهم مسلمونیم کاشکی مرهم واسه زخممون باشن الهی که نذارن که چشمی آروم بباره با خودش کاشکی یه دختر واسه من چادر بیاره با خودش سنگینه دست دشمنو سنگینه گوشای منو خوب بلدن سنگ زدنو بابا بابایی منو باز پیدا کنی یه شب بابا خودتو هرجوری که شد برسون تاول پامو فراموش می کنم اگه باز بیای بریم به خونه مون بیا بریم یه جایی که هیشکی حرفی از آشوب نزنه وقتی که قرآن میخونی روی لبت چوب نزنه برای رگای حنجرت سوختگی موی سرت میمیره آخر دخترت بابا بابایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5965268940564210330.mp3
2.42M
🏴بند اول: این روزا حال دخترت گفتن نداره شب ها روی خاک خرابه سر میذاره از بس دویدم توی صحرا نا ندارم سهمم کتک میشه تا اسمت رو میارم هم معجرم سوخت هم پیکرم سوخت بابا تو آتیش، موی سرم سوخت سوختم، تا که زجر اومد پیشم بابا با اشک، میزدم همش تو رو صدا دائم، کتکم میزد آخه چرا؟؟! بابا، (دل تنگ تو هستم۳) 🏴بند دوم: بابا کجا بودی چه قد دیر اومدی تو حالا که اینجوری شدم پیر اومدی تو انقد بهم سیلی زدن ابروم شکسته من هم شبیه مادرت پهلوم شکسته قدم خمیده موهام سفیده بابا رقیت، دیگه بریده بابا، از رو ناقه افتادم زمین بابا، دندونه شکسته مو ببین بابا، شده غصه با دلم عجین بابا، (دل تنگ تو هستم۳) 🏴بند سوم: از روزی که رفتی سفر حالم خرابه بابا بیا من رو ببر از این خرابه دیگه نمیخوام توی این دنیا بمونم درد سرم، زخمه تنم، بُرده امونم ای مهربونم آروم جونم ببخش گرفته، لکنت زبونم از تو، میخوام با همین چشای تَر بابا، نری تنهایی بازم سفر میری، تو رو به خدا منم ببر بابا، (دل تنگ تو هستم۳) شعر: (طاها تحقیقی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
enc_16281528117490811189288.mp3
853.7K
بازم چایی روضه دم کردی♫♪ حسینیه ها رو حرم کردی بساط غمت رو عَلَم کردی♫♪ عَلَم روی دوشه علمداره عقیله عجب عزتی داره♫♪ خدا عزتش رو نگه داره خدا اکبرش رو نگه داره♫♪ خدا اصغرش رو نگه داره خدا دخترش رو نگه داره♫♪ https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5902318468195158081.m4a
1.3M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیش‌مظلوم دوّم محرّم ورود کاروانِ حسینی به کربلا مولاتی اُمّ‌المصائب مولاتی اُم‌ُّالمصائب احترامت باشد واجب مولاتی اُمّ‌المصائب بر اَسداللّه‌ِالغالب مولاتی اُمّ‌المصائب یاد آور فاطمه و .... مولاتی اُمّ‌المصائب علیِ ابنِ ابیطالب مولاتی اُمّ‌المصائب سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء آئینه‌یِ حُسنِ زهرا سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء خطبه‌هایت مثلِ مولا سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء صبرِ تو باشد دلیلِ.... سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء حفظِ بیرقِ عاشورا سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء عقیلةُالعرب زینب عقیلةُالعرب زینب ستونِ روضه و مذهب عقیلةُالعرب زینب بر لبِ تو ذکرِ یارب عقیلةُالعرب زینب نوحه‌ِیِ اربابِ بی‌سر عقیلةُالعرب زینب شد امان از دلِ زینب عقیلةُالعرب زینب https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5902318468195158085.m4a
2.89M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه دوّم محرّم ورود کاروان حسینی به کربلا سبک تنها ثروتِ من..... می‌کوبه رو زمین شیرِ دین عَلمو داره می‌کُشه این دلهره حرمو گرد و خاکایِ این صحرا قاتلمِه روضه‌خونِ حسین آتیشِ دلمِه تو این صحرا چرا پیچیده برادر بویِ سیب نَمون اینجا شومِه فکرِ سپاهِ نانجیب می‌ره بالا پیش چشمِ حرمِت شیب الخضیب بِنفسی اَنت ثاراللّه وَابنَ ثارِه تو نباشی زینب می‌شه آواره وای از کربلا/۴/ سخته حتّی واسهَ‌م بشنوم روضه‌َتو می‌میرم ببینم سرِ بر نیزه‌َتو دلواپسیِ من خنجر و حنجره دلواپسیِ تو خیمه و معجره دیگه نگو از تهِ گودالِ بلا حسین گِره به مو می‌خوره چنگِ بی‌حیا حسین وای پشت وُ رو چرا می‌شه تنِت با پا حسین بِنفسی اَنت ثاراللّه وَابنَ ثاره زیرِ سُم‌ها پیکرِ پاره پاره وای از کربلا/۴/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5902318468195158083.m4a
2.24M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه دوّم محرّم ورود کاروانِ حسینی به کربلا سبکِ صفایِ زندگیم..... عجب خاکِ عجیبیه چه بویِ خوشِ سیبیه از اینجا ببرم حسین چه صحرایِ غریبیه‌ می‌ترسم از هلهله‌یِ لشکر می‌ترسم از نگاهِ این مردم نگاهشون مثلِ اوناست که جمع.... کرده بودن درِ خونه هیزم اِی غریبِ مادرم حسین/۴/ از نفس زدنِت نگو دیگه از پیرْهنِت نگو نگو که چطوری می‌شه پشت وُ رو بدنِت نگو چطوری باشم و ببینم که.... نَفَس نفس می‌زنی تو گودال چنگِ حرامیا می‌ره سمتِ.... معجرم و گوشواره‌یِ اطفال اِی غریبِ مادرم حسین/۴/ عَلم رو شونه‌یِ یَلِه دشمنت وِلْ معطّله علمدار بخوره زمین اَمان از چشمِ حرمله از چشمِ هیزِ دشمنات اِی وای از خیمه‌یِ مُخدَّرات اِی وای ناله بزن برا اَسیری‌مون حسین قتیلَ العبرات اِی وای اِی غریبِ مادرم حسین/۴/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5976507538537975037.mp3
2.68M
قرار دل بی‌شکبیم سلام امام زمان غریبم سلام میدونم‌صدامو داری‌میشنوی حبیبم سلام سلامم به غمهای بی انتهات به‌خون‌گریه‌های‌ رَوون‌ از چشات تو مظلوم‌تری از حسین شهید بمیرم برات پریشون‌حال و غمگینی پای روضه‌ که می‌شینی ماها می‌شنویم امّا تو مُصیبت‌هارو می‌بینی ‌کِی میشه گمشده‌ی خیمه‌نشینم؟ بین این گریه‌کُنا تورو ببینم؟ قدّ یک لحظه کنار تو بشینم یاصاحب‌الزمان ادرکنی _ نمیذاری که حَبط‌شِه اعمال من تو دلواپسی واسه احوال من رسیده چقدر خیر تو دائماً به امثال من تو داری هوای دل زار مو جلو می‌بری با دُعات کارمو تو‌ نورانی کردی با یادت خودت شب تارمو دوسِت دارم بی اندازه غمت دنیـامو می‌سازه بَدم امّا خاطر جمعم که آغوشت واسم بازه چه عذابی بدتر از ندیدن تو؟ یعنی میشه دیگه با رسیدن تو؟ طِی بشه دربدری کشیدن تو... یاصاحب‌الزمان ادرکنی https://eitaa.com/Maddahankhomein