eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام اربابم✋🌸 درد من عشــق است و درمانم حسیـن دین من عشــق است و ایمانم حسیـن با الفبــاے جنـــون بر دفتـــرم مینویسم عشــق میخوانم حسیـــن
سلام امام زمانم ✋🌸 سلامے از ذره اے کوچک به روشن ترین خورشید سلامے از قلبے مضطرب به بزرگترین آرامش سلامے از چشمانے منتظر به زهرایے‌ترین یوسف سلامے از من که تنهاترینم به تو که مولاے منے دردم را میدانے، اندوهم را میبینے، دلواپسےام را شاهدے، صدایم را می‌شنوے و دعایم میکنے ... بیا اے که نبودت علت همه‌ے غصه‌ها و ناراحتی‌ها در افق آرزوهایم تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را می‌بینم..
❣ 🔅السلام علیکَ فی اللیل اذا یَغشی و النَّهار اذا تجلّی 🌱سلام بر تو ای مولایی که در شب ظلمانی غیبت، مومنان چشم به راه طلوعت هستند و در صبح ظهور، شکرگزار آمدنت... 🌱ســلام بر تو و بر صبح ظهورت... 📗زیارت آل یاسین_مفاتیح 🤲🏻 ╭🥀⃢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اول فدائی امیرالمومنین ومادرسادات حضرت محسن علیه‌السلام. گوشواره: بحق زهرا عجل لولیک الفرج... خدا به بازوی شکسته  عجّل فرج خدا به حقّ دست بسته عجّل فرج خدا به حقّ زخم سینه  عجّل فرج به ظلم کوچه ی مدینه  عجّل فرج خدا به خون روی مسمار عجّل فرج به ذبح بین درب و دیوار عجّل فرج خدا به مبدأ جنایات      عجّل فرج شد کشته یک سوم سادات،عجّل فرج خدا به حقّ روی نیلی     عجّل فرج به صورتی که خورده سیلی عجّل فرج خدا به ناله های حیدر  عجّل فرج به حقّ لاله های مضطر  عجّل فرج خدا به حقّ درد پهلو     عجّل فرج به حقّ غسل زخم بازو   عجّل فرج خدا به غسل نیمه شب عجّل فرج به حقّ گریه های زینب  عجّل فرج به حقّ اشک غیرت الله   عجّل فرج که شد ز زخم سینه آگاه  عجّل فرج خدا به تدفین شبانه    عجّل فرج به زخم کعب تازیانه     عجّل فرج خدا به تنهایی حیدر     عجّل فرج ازخون شده دوچشم او تر،عجّل فرج ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
روزی که خویش را ز پرده‌ی غیبت رها کنی خوش درد عاشقان را به عنایت دوا کنی روشن شود سرای عالم امکان ز نورِ تو از فیض روی خویش حاجت عالم روا کنی «السلام علی المهدیّ و علی آبائه» زنده یاد: میرزا ابوالقاسم دستجردی https://eitaa.com/Maddahankhomein
🌼موعود بشارت🌼 ترسم از آن که به توفیق زیارت نرسم ز کنارم رَوی و من به کنارت نرسم تو ببینی من و نشناسمت ای عشق تمام ای که هستی تو قرارم، به قرارت نرسم منتظرهای تو علم و هنری کسب کنند وای اگر من به چنان علم و مهارت نرسم آخر ای دلبر دلسوز ، دلت می آید که نبینم رخ ماهت به جوارت نرسم؟ دیر بازی است که خون می خورم و می ترسم که به پایان چنین رنج و مرارت نرسم آل یاسین و دعای فرجت می خوانم گرچه افسوس به فحوای عبارت نرسم از زمستان وجودم ببر این سرما را نکند خواب بمانم به بهارت نرسم افتخاری است شَوَم بر تو سیاهی لشکر نکند قدر عدد هم به شمارت نرسم حال من خوب شد اکنون که سرودم شعری کمکم کن که به جز حصن و حصارت نرسم آن چنان نور امیدی شده روشن در جان باورم نیست به موعود بشارت نرسم 🌺🌺🌺 سروده سجاد محمدیاری https://eitaa.com/Maddahankhomein
شد از فروغ جمال تو آفتاب ، خجل  چنان که از رخ خورشید ماهتاب خجل  چو پرده از رخ خود گیرد آن ستارهٔ حسن شود ز شعشعه ی رویش آفتاب خجل  ز باب لطف ، قدم تا بِهِشت در عالم  بهشت شد ز صفایش بِهَشت باب خجل  فشانده سنبل گیسو به طرْف گلشن حسن  که کرده کاکل سنبل ز پیچ و تاب خجل  خوی عِذار تو چون ژاله بر گل رویت  بوَد گلاب صفا و کند گلاب خجل  ز طوطی لب خود گر شکر فشان گردی  کند حلاوت لحن تو شهد ناب خجل  به بحر عشق تو دل گشته مات و سرگردان  که از تلاطم دریا شود حباب خجل  از آن دو چشم قدح نوش باده پرور تو  شده‌ست جام می و ساقی و شراب خجل  خدای را نکنم ترک آن می جانبخش  که دل شود ز چنین کار ناصواب خجل  شب است و بی‌تو سرشکم ربوده خواب از چشم  اگرچه هست ز خوناب دیده، خواب خجل  شدم ز کیفر هجرت خجل به نزد رقیب  چو مردمان گنهکار ، از عِقاب خجل  نهاده پشت نقاب آن جمال مهرآسا‌  که کرده مِهر فلک از پس نقاب خجل  مپرس حالت زارم که از جدایی تو  زبان دل شود از پرسش و جواب خجل  بیا که مدعی از محضرت خجل گردد  اگرچه گشته ز وصف تو در غیاب خجل  دهان به نغمه سرایی گشا به گلشن عشق  که از نوای تو گردد نی و رباب خجل  حجاب غیبت و فرقت فکن ز چهرهٔ خویش  که گشته از مَهِ رخساره‌ات حجاب خجل  ز چهره پرده گشا تا رقیب سفله شود  ز روی آن مَلکِ مالک الرقاب خجل  به دفع دشمن حاسد ، شتاب کن شاها  که شد ز فرط شکیبایی ات شتاب خجل  مرا ز محتسبان باک نیست روز حساب  کز احتساب ولایت! شود حساب خجل  کتاب عشق جهان شمه‌ای ز مکتب توست  که از فیوض تو شد خصم لاکتاب خجل  تو روح عالم قدسی و صورتاً ز تراب  که قدسیان شده زآن پور بوتراب خجل  به عشق وصل تو شد بوالبشر به خاک مقیم  بیا که تا نشود آن مهینه باب خجل  بگفت (شمس قمی) در مدیح آن شه حسن  شد از فروغ جمال تو آفتاب ، خجل شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/Maddahankhomein
انتظار فرجش مایه دلداری ماست گر چه غیبت همه از فرط گنهکاری‌هاست غصه اینجاست که در اوج گرفتاری‌ها همگی غافل و او فکر گرفتاری ماست گره افتاده به کارش، به خداوند قسم! همه از ماست که بر ماست که آقا تنهاست انتظار فرج این نیست که اشکی ریزی اینکه یک گوشه نشینی به تماشا زیباست؟! اینکه حتی غم او گوشۀ ذهنت هم نیست یا دلت در طلب ماه رخش نیست، رواست؟ یا که مشغول به دنیا و هیاهو باشی یا که گوشت به در غیبت او نیست! سزاست؟! و ندانی و نپرسی که در این شهر شلوغ دیر شد آمدنش! وصل چه شد؟ یار کجاست؟! اینکه اندیشه کنی یار به ما محتاج است ساده‌لوحی است! نفهمیدن غم‌هاست! خطاست!! چاره در گریه اگر بود که او می‌آمد «به عمل کار برآید» که عمل شرط دعاست https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم عجل لولیک الفرج به اضطراب سه ساله، به حق شش ماهه به دست قطع علمدار و حنجر پاره به آبروی سکینه، به عمّه ی مهدی که درد غیبت او را ، خدا بکن چاره @Maddahankhomein
شعرانتظار ما جان به فدای او نکردیم هنوز زخم شب غم رفو نکردیم هنوز هر چند نباختیم و بردیم ...خُوشیم یک برگ برنده رو نکردیم هنوز حسین جعفری @Maddahankhomein
آقا! از آن بـــالا به این پایین نگاهی کن درمـــــــان درد مـردم شهــــــر تباهی کن کشکــول ناداری‌مان از نور حق خالیست ما را گدای خود بدان ای ماه و شاهی کن دلهایمـــــــان در کوره باطل سیاهی رفت با آن ید بیضـــــای خود محوِ سیاهی کن ای نام حق بر کاغذی زیبــــا به نستعلیق رحمی به کــاغذ پاره بی حرف کاهی کن خوبــان کبوترهــــــــــای اهلیِ منــــار تو فکـــــری به حال ما کبوترهای چاهی کن ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
آقای مــن ...💚 چشمان تو پایان پریشانی هاست دست تو کلید قفل زندانی هاست ای یوسف گمگشته کجایی برگرد!؟ دیدار تو آرزوی کنعانی هاست 🌷 جمعه تون امام زمانی
یاصاحب الزمان آجرک الله حمله به خانه‌ی وحی فتنه ها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه مادرت تنهاست برگرد ای عزیز فاطمه پشت در جمعند اصحاب سقیفه وای من شعله ها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه یک لگد بر در گرفته ثُلثی از سادات را پشت در غوغاست برگرد ای عزیز فاطمه ناله ی حیدر بیا شد ناله ی فضه بیا اوج غم این جاست برگرد ای عزیز فاطمه پشت در زهرا صدایت کرد مهدی جان بیا منتظر زهراست برگرد ای عزیز فاطمه مرتضی آمد عبا را روی بانویش کشید شرمسار آقاست برگرد ای عزیز فاطمه روی دیوار و در و مسمارِ بیت مرتضی ردِّ خون پیداست برگرد ای عزیز فاطمه https://eitaa.com/Maddahankhomein
السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَة السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَة مادرم خورد زمین و دلِ آدم خون شد دلِ آدم نه، دلِ حضرتِ خاتم خون شد صورتش خورد به دیوار، به ضربِ سیلی بعد از آن صورت و چشم و سرش از دم خون شد ضربه ی دستِ عدو کار خودش را می کرد آه..دیدم رُخِ چون آیينه کم کم خون شد شبنمِ چشم ترش ریخت به خاکِ کوچه خاک از داغِ غمش گِل شد و شبنم خون شد گوش او پاره شد و زینت گوشش بشکست گوشِ هرکس که شنید این غمش، از غم خون شد مادری را جلوی چشم پسر زَد ای وای.. از چنین صحنه خدایا، دلِ عالم خون شد ملتمس ناله بزن در غمِ آن ياسِ کبود خونِ دل خور، که دلِ دشمن او هم خون شد 🙏ان شاءالله در جایی استفاده شود که حق شعر و روضه مادر سادات ادا بشه.التماس دعا🤲 https://eitaa.com/Maddahankhomein
دین احمد داشت قوت می گرفت دین حق در یثرب عزت می گرفت هر چه کوشیدند کفار قریش دین حق را هی فزون می گشت جیش مسلمی دلسرد از دینش نگشت زندگی هر چند سختش می گذشت جمع گردیدند آن ها دور هم تا که جمع مسلمین ریزد به هم یک نفر از هر قبیله منتخب شد برای کشتن محبوب رب تا بنی هاشم نسازد قصد جنگ خون بهایش را فقط آرد به چنگ جبرئیل آمد که ای احمد خبر آمده خصم تو با مکری دگر غافلان آرند اگر مکری به کار برترین مکار باشد کردگار در نخستین شب ز شب های ربیع گفت احمد بود حیدر هم سمیع مشرکان دارند من را قصد شوم آورندم تا که در بستر هجوم گر بیاسایی شبی را جای من می رهانم سوی غار ثور تن گفت آیا جان شما در می بری جانت از آسیب می گردد بری چون که آمد در جواب او بلی خنده کرد و سجده ی شکری علی چون که سر برداشت از روی زمین گفت من آماده ام ای شاه دین آن چه را مامور گردیدی بران ای فدایت قلب و گوش و دیدگان آن چه می خواهی بگو تا آن کنم کار را تا بر شما آسان کنم تا همان طوری که مقصود شما است کار را عامل شوم بی کم و کاست بی گمان هر امر در عالم به پاست حاصلش تنها به دستان خداست گریه ها کردند در آغوش هم از جداییشان جهان شد پر ز غم خواند احمد و جعلنا را و بست خالق او چشم دشمن های پست برکشید آن سوی، حیدر پرده ها بست آنگه جمله ی ابواب را بامدادان خصم چون یورش نمود دید حیدر، مصطفی اما نبود تیغ عریان عدو شد در نیام ریخت بر هم سخت آن سودای خام جای احمد را از او پرسان شدند از علی در خشم بی پایان شدند گفت دست من سپردیدش مگر از چه می گیرید از اویم خبر پس به نزد خویش جویید این جواب از شما چون شد گریزان با شتاب جای پیغمبر به حیدر تاختند حبس در بیت الحرامش ساختند چون علی خوابید بر جای رسول کرد کامل او شجاعت را فصول وحی شد جبریل و میکائیل را ای که می باشید بر هم چون اَخا حال از بین شما عمر یکی زان یکی سر باشد اما اندکی با فداکاری کدامین از شما می گزیند از برای خود فنا هیچ یک حاضر نشد از آن دو تن بر برادر ماندن و بر خود شدن وحی شد خوابید در بستر علی تا فدای اخ شود شادان ولی بر زمین اکنون فرود آیید پس حافظش باشید تا از پیش و پس بود جبرائیل بالای سرش سمت پا میکال پیش آمد برش گفت جبرائیل خوش بر حال تو آفرین بر جمله ی اعمال تو می نماید فخر بر کروبیان با وجودت ای علی رب جهان چون به خشنودی من، گوید خدا می شوندم مردمانی، جان فدا پس ز من یشری فقط کن اقتدا خویش را از غیر حیدر کن جدا بر کلام عسکری تدبیر کن با دعا از شعر او تقدیر کن https://eitaa.com/Maddahankhomein
رباعیات مهدویت 🌺🕊🌸❣🌺 بر حجت حق مهدی زهرا صلوات بر مظهر ذات حق تعالی صلوات گل چهره بی مثال خورشید نهان آن یوسف فاطمی نسب را صلوات 🌺❣🌺 بر آیت حق نمای ایزد صلوات بر جلوه ذات پاک سرمد صلوات بر منتقم خون حسین ابن علی مهدی گل خوش بوی محمد صلوات 🌺❣🌺 بر منتقم خون شهیدان صلوات بر روح خدا ماه جماران صلوات بر امت با بصیرت و با ایمان بر خامنه ای ولی دوران صلوات 🕊🌸🕊 تو نور جمال کبریایی مهدی غایب ز نظر بگو کجایی مهدی در سهله و جمکران تو را می جویم تا آنکه ز لطف حق بیایی مهدی 🕊🌸🕊 ای صاحب اختیار ما یا مهدی وی مایه ی افتخار ما یا مهدی بر شب زدگان؛ ماه شب تار تویی وی مشعل اقتدار ما یا مهدی 🌸🕊🌸 از لطف خدا دل به تو بستم مهدی شیدای تو از روز الستم مهدی سرمست ز باده ولایم کردی مشتاق به دیدار تو هستم مهدی 🌸🕊🌸 تو جان جهانی به خدا مهدی جان تو روح روانی به خدا مهدی جان عالم همه در پرتو انوار تواند خورشید نهانی به خدا مهدی جان 🌺❣🌺 به امید آن که بیاید مهدی جلوه از غیب نماید مهدی راز غیبت بنماید معلوم بر حجر چهره بساید مهدی 🌺❣🌺 منم چشم انتظار روی مهدی گدا و سائلی بر کوی مهدی همه دارو ندار من فدایش که تا بینم رخ دلجوی مهدی 🌸🕊🌸🕊🌸 منم آن عاشق دلبند مهدی غلام درگه و در بند مهدی به پیش پای او سر می گذارم که باشم تا ابد پابند مهدی 🕊🌸🕊🌸🕊 بیا مهدی که ما چشم انتظاریم به پیش پای تو سر می گذاریم بیا خون شد دل ما از فراقت به غیر از تو کسی را ما نداریم 🕊🌸🕊🌸🕊 ما انتظار رویت خورشید می کشیم درد فراق مظهر توحید می کشیم ما چشممان براه ولی دوخته است ولی در راه عشق هر چه بگوئید می کشیم 🌸🕊🌸🕊🌸 باید که به انتطار بودن بر کوی وصال پر گشودن افضل بود از تمام اعمال از بهر فرج دعا نمودن 🕊🕊🕊🕊 ای جان جهان جهان فدایی تو جان ای آن که گرفته ای به کف نبض جهان شد هر دو جهان منور از پرتو تو خورشید حقیقتی و از دیده نهان 🕊🕊🕊🕊 قیامت می شود وقت قیامت بنازم قامتت ای سرو قامت منم چشم انتظار مقدم تو بیا آقا نما بر ما کرامت 🌸🌸🌸🌸 قدم بر چشم ما بگذار آقا غم از دلهای ما بردار آقا تمام عاشقان چشم انتظارت تو ما را منتظر مگذار آقا 🌸🌸🌸🌸 غلامرضا محمودنژاد (ناطق) قم https://eitaa.com/Maddahankhomein
شعر مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها خانه ی حیدر میان آتشی شعله ور است این مصیبت، بعد چندی از غم پیغمبر است مُزد پیغمبر زِ بعد او به اولادش رسید مُزد تلخی که برای دشمنش شیرین تر است بین دیوار و در خانه گلش را چیده اند آن گلی که بر نبی هم مادر و هم دختر است دست مولا بسته و بازوی زهرا شد کبود اَندَر آن خانه که از عرش الهی برتر است آتش و دود و لگد، تا دست به دست هم نهاد مرتضی یک موقع دیدش روی خاکش کوثر است از همه نامردتر، مسمار در بود و لگد چون برابر شد بر آن سینه که سرِّ داور است نه مقصر فاطمه بود و نه طفل در رحم این وسط، تقصیر ها بر گردن میخ در است عاقبت حیدر نشد بابا شود از فاطمه هم برای فاطمه، هم حیدرش درد آور است بعد پیکار در و پهلو، میان کوچه ها تازه نوبت بر غلاف و بازوان مادر است آنقَدَر زد با غلاف و تازیانه بی حیا گوئیا کشتش گلی را که عزیز حیدر است پیش چشم کودکانش زد مغیره با غلاف آن طرف با تازیانه ضرب قنفذ بدتر است «ملتمس» باید بگویی از دل خون علی چونکه یاس ارغوانش در کنارش پرپر است https://eitaa.com/Maddahankhomein
توی خونه مادر افتاده.mp3
6.13M
شور مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها وای مادرم وای مادرم... توی خونه، مادر افتاده روی او هم، یک در افتاده یاس پرپر، پرپر افتاده دستِ بسته، حیدرافتاده وای مادرم وای مادرم... بین آتش، چادر او سوخت تازیانه، خورد و بازو سوخت خم شد آخر، تاکه پهلو سوخت با یه سیلی، چشم و اَبرو سوخت وای مادرم وای مادرم... چی به روز، پیکرش آمد پشت در با، باورش آمد در دفاع از، حیدرش آمد چه بلایی، بر سرش آمد وای مادرم وای مادرم... پیش چشمِ، شوهرش می‌زد دومی با، نوکرش می‌زد تازیانه، بر پرش می‌زد او شرر بر، پیکرش می‌زد وای مادرم وای مادرم... سینه‌ی او، تاکه خونی شد محسن او، آسمونی شد صورت او، ارغوونی شد چادر او، لاله گونی شد وای مادرم وای مادرم... حیدرش را، اَشقیا بردند سوی مسجد، قبله را بردند پیش چشمِ، بچه ها بردند بی عمامه، بی عبا بردند وای مادرم وای مادرم... از تن او، یک سری مانده بر سر او، معجری مانده مات و مبهوت، دختری مانده فاطمه و..، لشکری مانده وای مادرم وای مادرم... @Maddahankhomein
شعر مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها ای گل باغ علی، یاسمنت را کشتند عده ای رذل، عقیق یمنت را کشتند از زمانی که به کوچه، به تو سیلی زده اند غصه و ماتم و غمها حسنت را کشتند بعد از آنی که تو را کُشته و حاشا کردند مرتضی همسر خیبر شکنت را کشتند اینچنین شد که پس از روز دوشنبه فرمود: آری آن روز گل بی کفنت را کشتند.. قاتلان پسرت بغض تو را داشته اند، با لگد چون مَه خونین دهنت را کشتند @Maddahankhomein
شعر مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها دست من بسته شد و بال و پر تو می‌سوخت تازیانه زدن و... دست و سر تو می‌سوخت چشم من خیره به سوی تو شد و می دیدم سیلی آن خصم زد و چشم تر تو می‌سوخت من روی خاک و تو اُفتاده به روی خاکی بر روی خاک تمام ثمر تو می‌سوخت پشت در بودی و در شعله‌ور از آتش بود.. در که می‌سوخت همه دور و بر تو می‌سوخت جگرم سوخت، دلم سوخت، زنِ من می‌سوخت درد خود را به که گویم...، جگر تو می‌سوخت حسنت دید که بر روی تو سیلی زده اند، زینبت دید که آنجا پسر تو می‌سوخت شد حسین تو پریشان زِ غلاف قنفذ ضربه ای زد که جهان در نظر تو می‌سوخت لعنت حق به کسی که لگدش کاری شد بعد از آن سینه و دست و کمر تو می‌سوخت شرر انداخت چنان بر دل تو دست عدو.. تا دم مرگ دل پر شرر تو می‌سوخت «ملتمس» هست دعایش، که بجایت زهرا کاش آنجا عدوی بی خبر تو می‌سوخت @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادرم پشت در افتاد به دادم برسید پشت در با پسر افتاد به دادم برسید ‌ ضربه آنقدر به پهلوی گلش کاری بود که زشاخه ثمر افتاد به دادم برسید در زجا کنده شد افتاد به روی مادر جان او در خطر افتاد به دادم برسید مادرش نیست به داد دل دختر برسد فضه در دردسر افتاد به دادم برسید با همان حال به دنبال علی رفت ولی چند قدم پیشتر افتاد به دادم برسید هر چه کردند نمی کرد رها حیدر را کار با ده نفر افتاد به دادم برسید یک نفر نیست بگیرد غلاف از قنفذ ضربه اش کارگر افتاد به دادم برسید آنقدر در وسط کوچه زدند زهرا را مثل یک محتضر افتاد به دادم برسید مردم شهرمدینه چقدر نامردید دخت خیرالبشر افتاد به دادم برسید @Maddahankhomein
در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند اینگونه مقدّر شده سادات ببخشند این روضۀ ناموسی و این قصۀ کوچه تکرار مکرر شده سادات ببخشند دیوار که تقصیر ندارد به گمانم هر چه شده از در شده سادات ببخشند مادر که زمین خورده و بابا که شکسته ششماهه که پرپر شده سادات ببخشند مظلومۀ دنیاست ولی قاتل زهرا مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند دل سوخت ازین غصه که بین همه تقسیم ارثیّۀ مادر شده سادات ببخشند ارثیّۀ پهلوی لگد خوردهء مادر سهم علی اکبر شده سادات ببخشند گهوارهء ششماهۀ زهرا به گمانم وقف علی اصغر شده سادات ببخشند سهمیّۀ رخسار کبودش به خرابه تقدیم به دختر شده سادات ببخشند البتّه رسیده است به او ارث ، اضافه چشمی که مکدر شده شده سادات ببخشند ظلمی که به زهرا شده ، تکرار به نوعی با زینب مضطر شده سادات ببخشند در شام خدا داند و زینب که به نیزه با سنگ چه با سر شده سادات ببخشند https://eitaa.com/Maddahankhomein