eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
403 ویدیو
235 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
205.6K
خدایا دل زارم اگر غرق ملال است عزادارِ عزای شهید اردهال است واویلا واویلا مدینه ای مدینه بزن به سینه و سر که یاس باغ زهرا به غربت شده پرپر واویلا واویلا صبا رو به مدینه بگو از خبر او که این کشته ی مظلوم جدا گشته سر او واویلا واویلا چو جدش به دل او دگر تاب ندادند سرش را که بریدند به او آب ندادند واویلا واویلا مدینه نوحه سر کن تو با برادر او نبوده تا بگیرد به دامنش سر او واویلا واویلا شاعر: میثم مومنی نژاد https://eitaa.com/Maddahankhomein
133.1K
در جنان قدسیان همه غرق ملال شده کرب و بلا مشهد اردهال آه و واویلا لاله ی خون او بر زمین می‌چکید قاتلی بی حیا راس او میبرید آه و واویلتا گر چه دور از وطن تک و تنها شده قتلگاهش پر از بوی زهرا شده آه و واویلتا تسلیت تسلیت یا امام زمان شده سلطانعلی کشته چون جدتان آه واویلتا دلشکسته ز غم هر دل عاشق است ای خدا نوحه خوان حضرت صادق است شاعر:میثم مومنی نژاد https://eitaa.com/Maddahankhomein
225.6K
نوحه شهادت حضرت یابن الرسولِ الله یا اِبن الامام مولا سلطانعلی علیه السلام شد اردهال از خون تو مشهد صلی الله علی ابن محمد ▪️▪️▪️ شد سوگوار از غم شهر مدینه داغ تو می‌زند آتش به سینه بوی کربلا آید زین مرقد صلی الله علی ابن محمد ▪️▪️▪️ گردیده تازه آشوب کربلا قتلگاهت پر شد از بوی زهرا بلایی عظیم برسرت آمد صلی الله علی ابن محمد شاعر: میثم مومنی نژاد https://eitaa.com/Maddahankhomein
🤦🏻 پیشکش به () و ............... رفته بودم تا که با بنشینم کمی شاید از دلتنگی ام کمتر شود اما نشد بوسه بر آن زدم تا نشکند اشک سردم بر زمین افتاد و از جا پا نشد ، پایان جهانم می شود یا مثل او می کِشد بیرون، مرا از خاطرات!؟ یک نفر به دستم داد و گفت: آرام باش! تا هست احتیاجی نیست بر یا باش و شعری بکش یا باش و از دم بزن تا که ، جلوه گر باشد به شعر و و را حسابی هم بزن فی المثل از بگیر الهام و عشق یا بگیر از وام و دوام این دو یعنی ای از یعنی بودن و رفتن به دل را بشوی و بر قلبت بزن تا از شانه های ناگهانت گل کند یک می تواند غصه ات را بشنود بر سر ذوق آید و با شعر تو کند یعنی گوش دادن بر پنجره یعنی و الاحرامِ نور یعنی دیدن انگوری سیاه یعنی بر تنهایی خاکی نمور حرف های پیرمرد از عمق جانش می رسید رفت تا بنشیند آن سوتر کمی بر صندلی که پشتش بود چشمم را زد و گفتم اسمت چیست آقا!؟ گفت: من!؟ قم المقدسه ............................................ ۱. آیین سنتی و مذهبی قالی‌شویان فین کاشان و روستای خاوه اردهال که همه ساله در دومین جمعه مهرماه در مشهد اردهال در ۴۲ کیلومتری غرب کاشان برگزار می‌شود، تنها آیین مذهبی اسلامی است که به تقویم خورشیدی برپا می‌شود. در این مراسم نمادین، شرکت‌کنندگان که از منطقه فین برای برگزاری این مراسم آمده‌اند، در حالی که چوب‌هایی به دست دارند که نشان مبارزه با دشمنان دین است، قالی را به عنوان پیکر نمادین علی بن محمد باقر در چشمه‌ای می‌شویند. ۲. مزار سهراب سپهری در صحن حضرت سلطانعلی در مشهد اردهال می باشد. https://eitaa.com/Maddahankhomein
حضرت سلطانعلی بن امام محمد باقر علیهما السلام می شود با معنی اعلای سلطان آشنا با علی هر کس شود با حی سبحان آشنا حضرت سلطانعلی با پای هجرت آمده می شود با دست او آیات قرآن آشنا قالی مشهد به دوش خود گرفته عرش را کاش می شد با نقوش آن سلیمان آشنا اشک می بارند پای مرقد او زائران ابر اینجا می شود با سبک باران آشنا روزیش را با خودش آورده اما بیشتر میزبانش می شود با علم مهمان آشنا پینه های دسته ی شمشیر چوبین جار زد هست با دستان گرم فین کاشان آشنا در نماز قتگاهش هست تربت بی قرار کربلا وقتی شده با خاک ایران آشنا 👋با ما به روز مداحی کن🔰 https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
800.2K
به مناسبت ۲۷ جمادی‌الثانی سالروز شهادت حضرت سلطانعلی بن محمد باقر علیه سلام سلام‌ شهید اردهال سلام به سینه ام مدال سلام کرببلای من سلام به قلبم شور و حال دلتنگ کربلا که میشم خسته از این دنیا که میشم وقتی که تشنه ی نگاهم سلطان علی میدی پناهم سلطانعلی عزیز زهرا سلام عزیز پرپرم سلام طیب و طاهرم سلام نائب دو امام سلام به تو مهاجرم شنیده ام که مثه جدت تشنه سرت از تن جدا شد دور از وطن غریب و تنها تن شریفتون رها شد سلطانعلی عزیز زهرا سلام عزیز فاطمه سلام رحمت واسعه سلام مامن این دیار سلام امید ما همه چه غم دارم فردای محشر چونکه هوامو داره مادر سفارش کردی میدونم سلطان علی به بابا حیدر سلطانعلی عزیز زهرا حسن رضا محمودی https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سِرّ خداست قصه‌ی خواهر برادری پر ماجراست قصه‌ی خواهر برداری دانی کجاست قصه‌ی خواهر برادری در کربلاست قصه‌ی خواهر برادری شد بر حسین، زینب اگر بی‌قرار تر کلثوم بود، بهرِ غمش ناله دار تر او جانشینِ دومِ زهرای اطهر است چون زینب آتشین، نفَسِ دخت حیدر است او روضه‌خوان مقتل داغ برادر است نوحه سرای قافله، بانوی مضطر است آهش نفیرِ زخمیِ گودالِ قتلگاه شعرش سفیرِ حنجرِ پامالِ قتلگاه این‌گونه کس معینِ برادر نمی‌شود با شعر خود رسانه‌ی لشکر نمی‌شود مانند او، شبیه به مادر نمی‌شود چون او کسی قرینه‌ی خواهر نمی‌شود تنها نه خواهر است، که همراه زینب است همراه اشک و ناله‌ی جانکاه زینب است اول چکامه‌های غمِ کربلا از اوست دادِ سخن به وقتِ غم و ابتلا از اوست روح امید، بر دلِ هر مبتلا از اوست تصویرِ نینواییِ رنج و بلا از اوست وقتِ وداعِ یک یکِ یاران چکار کرد! با هر رجز، سپاه عدو را شکار کرد! وقتِ وداعِ هر یک از آن لشکرِ دلیر می‌گفت شعر تازه‌ای آن، دخترِ امیر نِعم الامیر، بر لبِ هر شیر و بچه شیر با هر رجز نمود روانه، هزار تیر دشمن کلافه بود ز تیغِ شعارها تیغی که آفرید، دوصد افتخارها اما بمیرم از غمِ وقتِ وداعِ یار خواهر سرود، با دلِ پر سوز و اشکبار مهلاً اَخا، غریب مرو سوی کارزار رحمی به حال زینب و این اشکِ زار زار برگرد ای امیدِ حرم، هستیِ حرم از آخرین وداعِ تو، غَش کرده خواهرم بار دگر سرود ز جانش، چکامه‌ای وقتی که دید بر سرِ یک نیزه، جامه‌ای افتاد زیرِ پای ستوران، عِمامه‌ای هان! ای حرامیان که نوشتید نامه‌ای رحمی کنید ای سپهِ نیزه دارها! شد قطعه قطعه جسمِ حسینم، سوارها! فریادِ ذوالجناح که بر خیمه‌ها رسید خون از نوای زخمیِ کلثوم می‌چکید وقتی که دید، رنگ ز رخساره‌ها پرید با شعر خویش روحیه‌ی تازه می‌دمید برگشت اسبِ خسته و بی صاحبِ حسین خون میگریست، مرکبِ بی راکب حسین شد آشکار شیون و فریاد ممکنات لرزید عرش و فرش، ز نِسوانِ بارزات شورِ نشور شد، ز نوای مخدرات بینِ غبار، ریخت بهم حالِ کائنات خیلِ مخدرات، سرازیرِ مقتَلَند اما هنوز شمر و سنانها مُعَطَّلَند اعرابِ بادیه که به گودال ریختند بر آن تنِ برهنه و پامال ریختند خونِ عزیز فاطمه و آل ریختند سر را ز پشتِ سر، به چه منوال ریختند فریادِ یابُنَیَّ ز گودال می‌رسید برگرد یااُخَیَّ ز گودال می‌رسید حاج محمودژولیده https://eitaa.com/Maddahankhomein
❣﷽❣ 🥀🥀🥀🥀 زینبی خصلت وزهرا صلوات جان تقوا تویی و روح صلات ام کلثوم ،گل باغ جنان بر تو و آل محمد صلوات 🥀🥀🥀🥀 تو گل گلشن دینی کلثوم شیعه را حبل متینی کلثوم همچوزینب گل باغ حیدر زینت خلدبرینی کلثوم 🥀🥀🥀🥀 ما همه ریزه خور خوان توایم تو کرم کردی و مهمان تو ایم ای گل باغ علی یا کلثوم همه شرمنده ی احسان تو ایم 🥀🥀🥀🥀 گل باغ ولایی ام کلثوم عزیز مرتضایی ام کلثوم تو همچون زینب کبرا همه عمر سفیر کربلایی ام کلثوم 🥀🥀🥀🥀 این قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟ از مجلس اوست، شیعه محروم چرا؟ زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟ پنهان شده نام «امّ‌کلثوم» چرا؟ 🥀🥀🥀🥀 غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب 🥀🥀🥀🥀 تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت 🥀🥀🥀🥀 در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد 🥀🥀🥀🥀 آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود 🥀🥀🥀🥀 ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر 🥀🥀🥀🥀 داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق 🥀🥀🥀🥀 هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام 🥀🥀🥀🥀 ای زینب دیگر! که جگرسوخته‌ای چو لاله ز داغ، رخ برافروخته‌ای تو درس صبوری و فداکاری را پیداست که از فاطمه آموخته‌ای 🥀🥀🥀🥀 هر کس به جهان تو را ثنا کرده بسی خشنود، دل فاطمه را کرده بسی ای دختر باوقار زهرا و علی! در حق تو تاریخ، جفا کرده بسی 🥀🥀🥀🥀 در ماتم دردانه‌ی معصوم علی خون می‌چکد از دیده‌ی مظلوم علی امروز زمین، لباس غم پوشیده از داغ غریب «امّ‌کلثوم» علی 🥀🥀🥀🥀 هم خواهر و هم دختر معصوم تویی مظلوم‌تر از زینب مظلوم تویی ای شاعره‌ی حماسه‌ی عاشورا! بانوی شرافت، «امّ‌کلثوم» تویی 🥀🥀🥀🥀 آن زینب او عزیز مردم شده است این فاطمه اش ملیکهء قم شده است افسوس که نام ام کلثوم فقط مانند مزار مادرش گم شده است 🥀🥀🥀🥀 در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم 🥀🥀🥀🥀 هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله 🥀🥀🥀🥀 باید که تو را به برج دین، کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت در قدر و جلال و عزّت و فضل و شرف باید که تو را شریکة الزّینب گفت ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم‌الله الرحمن الرحیم یادگاریّ حضرت کوثر ای فراتر ز وادی باور یاس خوشبوی خانه ی گل ها امّ کلثوم خانه ی حیدر بر سر گونه های تو جاری ست عطر گلبوسه های پیغمبر دختر قد کشیده ی زهرا همدم خانواده ی جعفر قلب تو مثل زینب کبری با غم و غصّه بوده هم سنگر از غم و غصّه ی در و دیوار یا که زخم سر یل خیبر یا که با یاد ناله های حسن گوشه ی حجره ... پاره پاره جگر جان سپردی ... ولی یقین دارم که تورا کُشت لحظه ی آخر مرثیه های ظهر عاشوراء روضه های برادر بی سر عشق شاه بریده حلقومی خواهر زینب امّ کلثومی شاهد داغ بی امان حسین همدم جان نیمه جان حسین پیشمرگ دختران حرم مرهم زخم کودکان حسین بادوچشمان خیس خود دیدی ارباً اربا ... تن جوان حسین وقتی از سمت علقمه برگشت دیده شد قامت کمان حسین خواندی از سیل اشک چشمانش به زمین خورده پهلوان حسین ساعتی بعد ... غرق در خون شد حنجر طفل بی زبان حسین بین گودال ... در هجوم تگرگ قطعه قطعه شد استخوان حسین برزمین مانده پیکرش امّا ... بر سر نیزه شد روانه ... حسین اوّلین مرثیه سُرای عطش روضه خوان غم گران حسین از تو می خواهم امشب ای بانو اذن دیدار آستان حسین تو دعا کن که عاقبت برسد ... جمعه ای ... صاحب الزّمان حسین کرده شمع وجودمان را آب روضه هایت شریکةُ الارباب https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم‌الله الرحمن الرحیم نوه ی دختری و عشق پیمبر بودن دختر دومی ِحضرت حیدر بودن صدق الله العلی نام پدر بود و چنین آیه ی چارمی سوره ی کوثر بودن ام کلثوم شدن اینهمه مظلوم شدن شاهد میخ، چهل مرد، لگد، در بودن شاهد میخ،چهل مرد،لگد،در،فریاد بعد هم شاهد یک عمر به بستر بودن جزو آموختگان وصیت نامه ی او جزو تشییع کنان تن مادر بودن پشت تابوت به همراه حسین و زینب جزو آن چندنفر در شب آخر بودن درشب قدر به نوعی و به شکلی شب تشت ام کلثوم...بگو زینب دیگر بودن دختر فاطمه و عمه ی طفلان اما عزتش این بشود:خواهر خواهر بودن می کند خم کمرش را همه ی عمر فقط لحظه ای عمه ی دلواپس اصغر بودن می کند خم کمرش را به خدا درآنی روی تل گریه کنان محو برادر بودن چکمه ای آمد از آن سو واز این سو شد باب در هیاهوی حرم دست به معجر بودن https://eitaa.com/Maddahankhomein