eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
356 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی خون آید از دل صحرا خاک عالم به سر چه رخ داده بین لشگر به پا شده غوغا حمزه دیگر ز پای افتاده مصطفی را خبر کنید آید تا که دستان هنده را گیرد دیر اگر آید از تماشای بدن پاره پاره می میرد یوسفی گیر گرگ افتاده وای بر حال پیکر حمزه فکر پوشاندن تن او باش آید از راه خواهر حمزه زخم این سینه را به هم آور بر دعا دست خویش بالا کن زود بر پیکرش عبا انداز فکر گیسوی خواهرش را کن سرزمین اُحد غبار آلود گر چه از شور و گریه ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه ای از غروب عاشوراست کی به پیش نگاه این خواهر تشنه لب سر ز تن جدا کردند بهر تشییع پیکری بی سر ده نفر نعل تازه آوردند همه افتخار دخترها به عموهای خوش قد و بالاست سنت درد دل کنار عمو ارث اولاد حضرت زهراست https://eitaa.com/Maddahankhomein
از شیر غیر از شیر بودن بر نمی آید یعنی که درپای شما جز سر نمی آید از سینه ات جز عشق احمد در نمی آید مثل تو در کل عرب دیگر نمی آید تو حمزه ای سنگر شدی حتی پیمبر را اسم تو تار و مار کرده کل لشگر را وقتی که افتادی زمین دین هم زمین افتاد پای تنت پیغمبر اکرم زمین افتاد حتی امیرالمومنین محکم زمین افتاد زهرا میان خانه از این غم زمین افتاد مثله شدی یعنی عبا لازم شدی دیگر بالاترین داغ بنی هاشم شدی دیگر بالا تنت آمد همینکه خواهری جان داد حرف عبا شد پا به پایش مادری جان داد با روضه های ثانی پیغمبری جان داد شمشیرها آمد علیِ اکبری جان داد یک کوچه وا شد از روی مرکب سوار افتاد کل حرم مثل علی به احتضار افتاد آیات قرآن را روی سرنیزه ها بردند سر را جدا بردند و پیکر را جدا بردند کار جوانان شد علی را با نوا بردند با چه عذابی نور را بین عبا بردند عمه اگر بیرون نمی آمد پدر میمرد بابا خودش در وقت تشییع پسر میمرد ✍سیدپوریا هاشمی https://eitaa.com/Maddahankhomein
وقتی کسی در معرکه یار پیمبر شد، خویشِ پیمبر بینِ اغیارِ پیمبر شد، وقتی کسی در قعرِ چاهِ جهلِ یک امّت برخاست و چشمانِ بیدارِ پیمبر شد، وقتی کسی دورِ بلا چرخید و بعد از آن حلقه به گوشِ حلقۀ دارِ پیمبر شد، باید که جبرائیل در مدحش سخن گوید باید چنین محبوب و دلدار پیمبر شد حیدر نبود امّا به دستش ذوالفقار آورد شمشیر برّان، وقت پیکار پیمبر شد تکبیرگویان، ناگهان بدر و اُحد دیدند با حیدر کرّار، کرّار پیمبر شد اصلاً نمی‌چسبد که شعری بی علی باشد مردی که تا محشر، علمدار پیمبر شد عمار، راه حمزه را پیمود؛ این یعنی حمزه، جوابِ " أینَ عمّارِ " پیمبر شد ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
در کنارت می شود احساس بوی کربلا در تو پنهان ست آن سرّ مگوی کربلا هر کسی پابوسیَت آمد به تهران، باطنا راه خود را کج نموده او به سوی کربلا صحن زیبایَت به لطف روضه های بی ریا آبرویی کسب کرد از آبروی کربلا هر کسی از آب سقا خانه هایَت می خورد ناگزیراً می کند یاد عموی کربلا اهل ری از برکت دست شما نوشیده اند باده ی ناب نجف را از سبوی کربلا زندگیَت یاد داده بر تمام عاشقان راه انسان ساختن با خلق و خوی کربلا ✍علی اصغر يزدی https://eitaa.com/Maddahankhomein
رزق ما جرعه ای از این «می» شد مستی ما چُنین پیاپی شد شکر حق با تو عمرمان طی شد قبله‌ی اهل معرفت ری شد تو حسن(ع) زاده‌ای کَـرم داری با نیابت از او حـرم داری دست لطف تو بر سـرم آقا خانه زادم در این حـرم آقا تو غـریبـی و دست کم آقا؛ کاش بودم چو محتشم آقا - - تا که در مِدحت تو بنویسم از غم و غربت تو بنویسم درد تهران دوا شده بـا تو جنتی با صفا شده بـا تو حاجت ما روا شده بـا تو شهرری کربلا شده بـا تو نام تو می دهد به ما مستی تو حسین(ع) دیار ما هستی جانم آقا فدای نام شما "جامعه" قبله ی کلام شما عقل مانده است در مقام شما حضرت هادی(ع) آن امام شما - - گفته: " انتَ ولـیُّنـا حَـقّـا " چون که بودی بـرای او سقّا نـوه ی حضرت کـریـم شدی در جوار رضـا(ع)مقیم شدی چون به حق راه مستقیم شدی عـبـد بودی ولی عظیم شدی شاهی و ما گدای این خوانیم با عنایات تو مسلمانیم دوری از هر که جز شما زیباست رحمت این حرم چو کرب و بلاست حرمت مامن حسینی هاست شب جمعه چه روضه ای برپاست با نوای پر از غم زهرا(س) میشود گونه هایمان دریا ملک ری سال‌ها پر از غم بود در دلش لحظه لحظه ماتم بود چهره‌ی او همیشه درهم بود گندمش روضه‌ی مجسم بود بـا عنـایـات حضرت هـادی(ع) تو بـه این خاک آبـرو دادی بین حجره غریب افتادی با دلی پُر شکیب افتادی گفتی: اَمَّن یُجیب ... افتادی یاد شیب الخضیب افتادی بر زمین جسم تو رها نشده سرت از پیکرت جدا نشده ✍مصطفی محمدی https://eitaa.com/Maddahankhomein
(وعده ی صادق) اشعار حماسی زیبا بر جان یهودیان دوباره شرر افتاد دیدند جهانیان که صیهیون خطر افتاد از سیلی ما صورت نحسش اثر افتاد در روی زمین لحظه به لحظه خبر افتاد با آل علی هر که در افتاد وَر افتاد از غُرش سجیل چه تابی و تبی بود دیدیم که آن گنبدشان هم حلبی بود آن شب چه پیامی به سرانِ عربی بود از دشمن ما بار دگر بال و پَر افتاد با آل علی هر که در افتاد وَر افتاد با لطف خدا (وعده ی صادق) عملی شد این سیلیِ تنبیه که با حکم ولی شد کوبنده ترین ضربه ی بین المللی شد این بود که در صدر خبرها اثر افتاد با آل علی هر که در افتاد وَر افتاد یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب) https://eitaa.com/Maddahankhomein
همه چی مالِ سپاهیاس!!! راست می گویند آری؛کشور از دَم مالِ ماست در تمامِ هجمه ها خط مُقدَم مال ماست قامتی نستوه در اوجِ حوادث مال ما غیرتی پیش ستم،چون سَدِ محکم مال ماست تا نیفتد بر تن هم میهنانم یک خراش صدمه ها،آسیب ها ،مُفت و مُسلَم مالِ ماست جانِ ما سنگ صبورِ غصه هایِ مردم است این دلِ سرشارِ غمهایِ دمادم مالِ ماست سیل در پل دختر آمد مردِ میدانیم ما در زمان زلزله هر غصه ی بم مالِ ماست تا شود شادی نصیب مردم ایران زمین کارکردن،رنج دیدن،خوردنِ غم مالِ ماست هیچکس ناراحت ازحرفی نباشد، دوستان هرچه حتی تهمت و تقصیر،درهم مالِ ماست راستی این سینه ای آماده ی آماج تیر غیر از اینهایی که در ابیات گفتم مال ماست خوش به حالم می شود آری ،چرا کتمان کنم؟ عزتِ سربازی منجیِ عالم مالِ ماست https://eitaa.com/Maddahankhomein
اینجا دیار گریه کن ها از قدیم است دولت سرای حضرت عبدالعظیم است صاحب لوای این حرم شاهی کریم است تنها پناه بی پناهان این حریم است با لطف این آقا گدا عبد خدا شد هرسائلی در این حرم حاجت روا شد بوی حسن دارد ضریح دل ربایش قربان رنگ سبز این گلدسته هایش اینجا غمی دیرینه دارد گریه هایش این سرزمین خیلی گران باشد بهایش این خاک را وعده به یک نامرد دادند داغ حسین را بر دل زهرا نهادند شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده بر روی اسرارش خدا پرده کشیده از راه می آید زنی قامت خمیده لب میگذارد روی حلقوم بریده فریادهای یا بنی پا بگیرد حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسه ی مادر ندارد گیسوی خود را ریخته روی گلویش مادر بود اینگونه شکل گفتگویش گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ دیدم خودم در عصر عاشورا بنی افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم از تشنگی لبهای عطشانت به هم خورد ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد آیه آیه نذر قرآنت به هم خورد راه تو را در گودی گودال بستند بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند https://eitaa.com/Maddahankhomein
اینجاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست خیلی گران تمام شده ، مُلک خون بهاست هرگوشه زین دیار اگر هیئتی بپاست پشت قباله و سندش یک سر جداست زان روز که معامله شد سرزمین ما ری نیست نام آن و شده وادی البکاء ازآن به بعد فاطمه (س) زین خاک رو گرفت این سرزمین به گریه عشاق خو گرفت آنقدر گریه شد که کمی شستشو گرفت از خانه امام حسن (ع) آبرو گرفت اوضاع را امام حسن (ع) رو به راه کرد زهرا (س) دوباره جانب ایران نگاه کرد عبدالعظیم آمد و عبد خداشدیم با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم همسایه عزیز دل مجتبی شدیم درهر طواف زائر کرب و بلا شدیم پیچیده باز در حرم یار عطر سیب صلی علی الحسین و صلی علی الغریب یا ذالکرم عزیز حسن (ع) سید الکریم امشب زنام توست سخن سید الکریم پرده زرخ کنار بزن سیدالکریم سر می نهم به پای تو من سیدالکریم گریه میان صحن شما مستی آور است با گریه در حریم حسینی برابراست پرمی کشیم از حرمت محضر حسین(ع) پرواز می کنیم به دور سر حسین(ع) عمری شدیم با مدد خواهر حسین(ع) شبهای جمعه هم نفس مادر حسین(ع) فریاد یا بُنَیَ به گوش همه رسید با قد خم به کرب وبلا فاطمه (س) رسید فریاد می زند پسرمن سرت کجاست قدت رشید بود بگو پیکرت کجاست جای لبش که هست ولی خواهرت کجاست سیمین گلو عزیز دلم حنجرت کجاست خنجر که کند شد اثرش این گلو شود مانند گیسوان سرت مو به مو شود این شعر و هدیه میکنم به تمام نوکرای امام حسین که سالها در حرم سیدالکریم ناله زدند و الان مهمان ارباب هستن https://eitaa.com/Maddahankhomein
المنت و لله که گرفتار تو هستیم عمریست که در حلقهٔ زوار تو هستیم ما را به صف حشر به نام تو ببخشند همسایه ی دیوار به دیوار تو هستیم این خاک به نام تو نظر کردهٔ زهراست ما آبروی خویش بدهکار تو هستیم عبدالحسنی م و بخدا روز قیامت ای پورحسن در صف انصار تو هستیم آقای کریمم ز مرام تو همین بس ما بی سرو پاها عبد دربار تو هستیم ‎ پای نمک سفره ی تو گریه نوشتند ما صاحب اشکیم ببین یار تو هستیم ما را ز سرت باز نکن جان رقیه با گریهٔ خود گرمی بازار تو هستیم بوی حرم کرببلا میدهد اینجا با اشک سحر محرم اسرار تو هستیم ‎ از دولت فرزند حسن عبد حسینیم در صحن تو انگار که بین الحرمینم شب زيارتى حضرت برپا بشود محشر کبری شب جمعه آید ز جنان ناله ی زهرا شب جمعه یک هفته نگه داشته غم های دلش را تا لحظه ی دیدارِ پسر در شب جمعه زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه پیراهن خونی شده بر دست بگیرد آشفته شود عرش معلّا شب جمعه مادر گره ی معجر خود باز نموده در لحظه ی بوسیدن رگها شب جمعه آن موی بهم ریخته که در پَسِ در سوخت گردد ته گودال هویدا شب جمعه این بوسه کجا! بوسه ی گودال کجا و یادی کند از زینبِ تنها شب جمعه https://eitaa.com/Maddahankhomein
(حضرت عبدالعظیم حسنی) ای آن‌که ری ، ز نام تو گردیده ناموَر زیبنده است مدح و ثنایت ز هر نظر هستی کریم و حضرت عبدالعظیم، تو چون جدّ خود ، بیانگر خُلق عظیم، تو ای در مَقام و عِلم چو اختر به آسمان ای پر فروغ ـ شمع شبستان شیعیان! وقتی زیارت حرمت همچو کربلاست یعنی که بارگاه تو گنجینه‌ی شفاست با مَعرفت کسی که ببوسد تراب تو دردش یقین دوا بشود در رکاب تو خاکِ ری از وجود تو گردیده: کیمیا مِس را غبار درگه تو ، می‌کند طلا خاکی که بود ، آرزوی اِبن سعدِ دون خوکی که از خباثت خود گشت سرنگون هرگز نخورد گندمی از خاکِ پاکِ ری هرچند بود تشنه‌لب و سینه‌چاکِ ری اما تو شاه ری شدی و ، ری شد استوار چون مرقد تو گشت درین خاک، پایدار درکِ چهار امام چو کردی به لطفِ حق اَعمال و عِلم تو به یقین گشت منطبََق زیرا امام، گفت به اصحاب ، در غیاب: دارند هر سؤال از ایشان، دهی جواب یعنی که احترام تو شایسته و سزاست این گفته‌ی امامِ دهم سبط مصطفاست با احترام ، سر بنهم بر تراب تو... چون واجب‌است بوسه بخاک جناب تو یا سیدالکریم ، که بحر کرامتی! یا سیدالعظیم ، که نور هدایتی! بر (ساقیِ) شکسته‌دل از لطف کن نظر ای آن که ری ، ز نام تو گردیده ناموَر... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
وقتي كه مُسلماني و تسليم خُدايي يعني هـمه جا يـاورِ پيـغـمبر مـايي سـرداري و سالار و جگردار و هُنردار آن قدْر كه گـفـتند تو هم شيرِ خُدايي هرگز نپـريـده ست به اذعان كمانت از چِلّه ي ابروي خَـمت ، تيرِ خطايي در عصر خودت بودي اگر شاه شهيدان تا حشر ولي حمزه ي خيرُ الشُّهدايي وقتي چو علي چرخ زدي دور پيمبر از كعبه شنيدم كه تو هم قبله نمايي وقتي كه عمو باشي و ذريّه ي هاشم پس مثل اباالفضل تو هم ماه لقايي والله قســم هيچ نفهميده از ايـمان هركس كه بگويد تو از اسلام جُـدايي از تُربت تو فاطمه تسبيح اگر ساخت مي خواست بگويد چه قَدَر اهل دعايي بالايِ سر قـبر تو با ديده ي گـريان با سوز جگر فاطمه مي گفت : كُجايي؟ مي گفت كُجايي كه ندارد دل حيدر از حَصرِ غم و غُربت و اندوه ، رهايي در جَنگ اُحد مُثلِه شدي تا كه بگويي مي خواست دلت تا بشوي كربُـبلايي مي گفت عبايي كه روي پيكرت افتاد اي كـاش بيارنـد به گــودال عبايي تا خواهرِ مظـلـومه ي ارباب نبينـد از نيزه مي آيـد به سر او چه بلايي !!! در نيمه ي شوّال به جُز داغ تو اي مرد در خيمه ي دل سوختگان نيست عزايي... https://eitaa.com/Maddahankhomein
این جمله کافی است برای فضیلتش تسبیح ذکر گفتن زهراست تربتش آن یل که جز شجاعت حیدر به روزگار چشمی ندیده است نظیر شجاعتش این نَقل رایج است که در هر نبرد بود نُقل در دهان دوست و دشمن شهامتش بی شک بنای دین خدا پا نمی گرفت در دستِ دین نبود چو دست حمایتش ای کاش بود تا نشود گونه‌ای کبود می بود اگر اجازه نمی داد غیرتش از این مزار خاکی و بی سنگ و بی حرم بعد از چهارده صد پیداست غربتش توصیفش از زبان پیمبر شنیدنیست با این سیاهه بی ادبی شد به ساحتش https://eitaa.com/Maddahankhomein
باز هم دل شد به دام غم اسیر میخورد بر سینه از غم موج تیر باز دل در سوگ دلداری نشست سرو رعنایی ز جور و کین شکست زنده شد یاد احد در ذهن و جان یاد حمزه آن شهید قهرمان او عموی با وفای احمد است یاور دین خدای سرمد است حمزه ای که بود سردار سپاه دین حق را بود او پشت و پناه با دلی روشن ز حق آگاه بود پشت گرمی رسول الله بود مرد حق بود و دلیر و صف شکن سخت می ترسید از او اهرمن دشمن از او کینه ای دیرینه داشت بغض او را در درون سینه داشت عاقبت آن فانی راه خدا کشته شد با دست قوم اشقیا امشب این دل از غمش بی تاب شد دیده ها از سوز دل پر آب شد از احد آن سرزمین غم فزا می رسد فریاد صد وا ویلتا حمزه افتاده به خاک و خون ز کین سرخ شد از خون پاک او زمین غسل شد جسمش میان خاک و خون نیزه از جسمش نمی آید برون می چکد خون از لب و از حنجرش مثله گردیده ز کینه پیکرش تا به خاک و خون قرینش یافتند سینه اش را تا جگر بشکافتند هرکه جسم حمزه را اینگونه دید آه جانسوز و حزینی بر کشید گفت با خود یا رب این مجروح کیست جای سالم در تن این کشته نیست تا رسول اله بشنید این خبر ناله زد جانسوز ،از عمق جگر یک ردا انداخت روی پیکرش تا نبیند جسم او را خواهرش یا رسول اله وای از کربلا وای از آن ماتم و آن ماجرا وای از آن لحظه که با سوز و آه خواهری آمد درون قتلگاه زینب آمد دید یارش را به خاک زد گریبان را ز اوج ناله چاک سوخت از بس ناله ها زد از محن دید یارش سر ندارد در بدن کند گیسو زین مصیبت از سرش بوسه باران کرد در خون حنجرش اثر https://eitaa.com/Maddahankhomein
گریز روضه کوتاه به کربلا واحمزتا... چه آمده بر روز پیکرت واحمزتا... رسیده کنار تو خواهرت واحمزتا... به روی تنت می کشم عبا مثله شده رشیدِ حرم ؛پای تا سرت واحمزتا ... زنان مدینه صدا زدند خانم صفیه!!!دست مبر سوی معجرت واحمزتا... اگر چه تنت ریخته بهم با احترام دفن کنم جسم اطهرت واحمزتا...شکافته شد سینه ات ولی در زیر سم اسب نشد نرم پیکرت واحمزتا ... چه خوب که دختر نداشتی کاری نداشت وحشیِ قاتل به دخترت واحمزتا... عموی دلاور برو دگر یک دختری زمین نخورد در برابرت واحمزتا ... بریده شد انگشت تو ولی غارت شدی قبول نه در پیش مادرت https://eitaa.com/Maddahankhomein
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این تکه های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟! اگر خدای نکرده برادرم باشد...! چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ * فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت: کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت: * گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده حسین فاطمه یعنی برادرم باشد تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم که قول می دهم این بار آخرم باشد کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟! بد است بی کفن این مرد محترم باشد برای آن که روی پیکرش بیاندازم نمی شود بگذارید معجرم باشد؟ شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای آن که نور عشق و شرف در جبین توست روشن سرای دل زچراغ یقین توست تو حمزه ای و آینه ی جان مصطفی عشق و امید در همه جا همنشین توست در یاری رسول خدا، جان دشمنان آتش گرفته از نفس آتشین توست مهر رسول نور تو را برده سوی نور این رشتۀ سعادت و حبل المتین توست بر روی مرگ خنده زدی در شب وداع تا گفت مصطفی که شب آخرین توست ای سرو سربلند و سرافراز باغ دین از چه به خاک غم ،سر شور آفرین توست ازآن زمان که ریخته خونت به روی خاک صحرای لاله زار احد شرمگین توست ای مصحف عظیم رشادت ، شهادتت حسن ختام و مطلع فصل نوین توست از اشک فاطمه زدل خاک گل دمید آن جا که زیر خاک تن نازنین توست آمد احد«وفایی» وگفتا که این حریم تصویری از شجاعت و عزم متین توست شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
نیزه ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست آن صلابت، آن شجاعت، آن همه هیبت شکست دور از چشم نبی، افتاد علمدارش زمین آن شکوه و هِیمنه، در موجی از حیرت شکست ناگهان پیچید در دشتِ اُحد این مرثیه تک سوارِ یل، یلِ پیغمبر رحمت شکست در یمینِ جبهه میجنگید حیدر، یک تنه در یسارِ جبهه یک سردار ، یک امّت شکست فرصتَش را مغتنم دید و جگرخواره، رسید سینۀ شیر رسولُ الله، بی مُهلت شکست چون جگرخواره دلِ آن شیر، بر دندان کشید مُثله شد آن قامتِ چون سَرو، آن عزت شکست تا به بالین عمو آمد پَیمبر آه آه بر کمر دستی گرفت و گفت: این قامت شکست یادم آمد از علمدار رشید کربلا از غمش پشت حسین آنروز با شدّت شکست بی علم، بی دست، با صورت، زمین افتاده بود گفت آقاجان؛ غرورم پیش این ملت شکست من شنیدم سنگ بارانت کنند این کوفیان خوب شد پیشانی اَم پیش از تو با ضربت شکست من نباشم تا ببینم زینبت را میزنند وای از آندم که حریم بانوی عصمت شکست وای اگر گویند؛ حمله بر حرم آزاد شد آه از آن ساعت که دشمن در حرم حرمت شکست گوشواره، دستبند، خلخال، اینها جای خود حرمت معجر شکست و حرمت عترت شکست یا ز غم باید بمیرم، یا رَود از دیده خون مهدیا!!! بازآ که دیگر حرمت غیرت شکست شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴 نذر شهادت سیّدالکریم 🏴 هر کجا که ذکر خیرت هست و از تو یادی است می نشینم با ادب! این عادتِ اجدادی است خسته از کنج قفس پر میکشم تا شهرری سخت ویران و خرابم؛ حاجتم آبادی است این حرم جایِ کبوتر دارد عمری یاکریم چون کرَم داری و کارَت دادنِ آزادی است حضرتِ عبدالعظیم و سیّدِ اهل کرم عاشقت هستم! وَ این احساس مادرزادی است خیره بر صحنت شدم آتش گرفتم! چون بقیع- بی حرم مانده ست و این غربت چه غیرِعادی است مرقدت شد کربلای ثانی و جانِ حسین(ع) سر به راهم کن! ببخش آقا اگر ایرادی است مُهر تأییدی گرفتی از امام ِ عصر خود این جوابِ هر سلامی که به دستش دادی است رفتی و در وصف شأن تو همین کافیست که... داغدارِ ماتمت مولا امام ِ هادی(ع) است! https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_6042063295119102019.mp3
1.88M
☑️ بند اول سردار خدا، یاورنبی درتو منکشف،بازوی علی صاحب دو تیغ،درجنگ احد پشتیبان دین،حامی ولی ای پهلوان غزوه ی ذات العشیره عمری به حب تو دل شیعه اسیره نامت به صحن قلب من نعم الامیره یاحمزه مدد... ☑️ بند دوم در بدر و احد، میر لشکری در وقت نبرد از سرها سری هم درراه دین یار مصطفی هم شیعه سرسخت حیدری ای جان پناه هاشمی،شاه شهیدان شد بولهب ازنام تو ترسان ولرزان زمین زدی ، پشت تمامی رقیبان یاحمزه مدد ☑️ بند سوم بازوی نبرد،ای عم ّرسول می بالد به تو حضرت بتول رو درروی تو،گشته هرکسی حقّا کرده است مرگ خود قبول پیچیده درگوش زمان وصف شجاعتت هر غزوه ای دارد حکایت از شهامتت شد قامت ِ پیغمبری ، خم از شهادتت یاحمزه مدد... https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا عم رسول الله یا حمزه علیه السلام گریز به روضۀحضرت زینب و قتلگاه، صفیّه آمده اینجا سر جدایی نیست کنار کشته ی تو مرد بی حیایی نیست بدان تو قدر،همین نصفه نیمه پوشش را برای پوشش زخمت به جز عبایی نیست اگر چه سینه ی پاکت شکسته شد اما به روی جسم غریب تو ردّ پایی نیست تنت اگر چه شده مُثلِه از جفا اما به حنجرت اثر خنجر جفایی نیست به پیکر تو اگر حک شده هزاران زخم به روی آن اثر ضربه ی عصایی نیست کسی نیامده با نعل تازه در مقتل برای پیکر تو عضو جابجایی نیست اگر چه شد کفنت از جراحتت گلگون چه خوب شد کفنت تکه بوریایی نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
در خـون فتاد پیکـــر رعـــنای آن شهید ناگه شـــکفت لاله به سیمـــای آن شهید دشمن شکافت سینه وبیرون جگرکشید در خون شکـــفت پیکــر والای آن شهید از آن شهید ، هنده جگرخواره می درید یکجا جگــــر چنـــین ز بقایای آن شهید احمد گـــریست داغ جگر سوزِ حمزه را بر روی خــاک دید چــو مأوای آن شهید تنها نه اشـک ریزد ازین قصّــه مصطفی خونین جگـر شـــده ز تماشای آن شهید بـر پیکــرش فکـند رســـول خـــــدا عبا خـواهر ندید قامـــت طــوبای آن شهید از عمق درد و داغ تــوانــی خــبر گرفت اشکی که ریخت وی به تسـلّای آن شهید قلب رسول ازغم او شرحه شرحه گشت این کـــم نبــود شــــرح معزّای آن شهید ماتم گـــرفت خـــاک اُحــد از شـهادتش دارد هنــوز عطـــر تجـــلّای آن شهیـــد "یاســــر" گشــود بال ســعادت کلام تو بر سر بگیـر ســــایه ی پرهای آن شهید شعر: استاد حاج محمود تاری "یاسر" https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح حضرتِ عبدالعظیم علیه السلام یا اَیُّهاَ العزیز اَلاٰ سیّدالکریم خو کرده‌ام به نانِ شما سیّدالکریم روزی هزار مرتبه شکرِ خدا که هست در سفره‌یِ تو رزقِ گدا سیّدالکریم هر کس مُقیمِ ری شده از اهلِ کربلاست مُهرِ شناسنامه‌یِ ما سیّدالکریم یوم‌ُالحساب کاش حسابم کند خدا از خادمانِ کوِی تو یا سیّدالکریم اوجِ عبادت است غلامیِ خانه‌ات سربازِ سیّدالشّهدا سیّدالکریم هر مسلمیّه خانه‌یِ تو شد حسینیه اِی خانه‌زادِ کرب‌و‌بلا سیّدالکریم ای والیِ ولایتِ مولی‌َالمُوحّدین ای قنبرِ ذَواتِ هدیٰ سیّدالکریم گنجشکِ آستانه همایِ سعادت است با آب و نانِ خوانِ شما سیّدالکریم ای روضه‌خوانِ کرب‌و‌بلا ندبه‌خوانِ ری عجِّلْ فرج بگو دو سه تا سیّدالکریم https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح ومرثیه‌یِ حضرت عبدالعظیم علیه السلام گنجشکِ آستانه همایِ سعادت است جارو نمودنِ حرمِ تو لیاقت است دارُالشّفاست صحن تو یاسیّدالکریم بخشش در این حریمْ عجب نیست عادت است اینجا بهشت سینه‌زنان محرّمی‌ست کرب‌وبلایِ کشورِ دین و سیاست است بویِ بقیع می‌رسد از هر رِواق تو این بارگاه مَرهمِ زخمِ ولایت است شبهایِ جمعه بویِ خوش سیب ‌می‌رس باور کنید فاطمه گرمِ زیارت است تفسیر رِیْ نِی و مِی و اشک است و بی‌کسی ری حکم نی‌نشینی و سنگ و قرائت است قاریِّ روی نی هدفِ سنگ و خیزران ناموسِ حق مسافرِ بزمِ جسارت است اشکِ رقیّه می‌چکد و ذکرِ العجل... آوایِ هر خرابه‌نشین تا قیامت است https://eitaa.com/Maddahankhomein
تقدیم به پاسداران حریم سبز ولایت در بین انسان ها شما افراد خاصید با غیرتید و با مرام و با کلاسید الگوی حزب الله لبنان و حماسید بر دشمنان دینتان تیر خلاصید همواره ایران را نماد اقتدارید شیران با ایمان عصر انتظارید راه ولایت را شما پیوسته یارید در مکتب سبز خمینی(ره) پاسدارید چون حاج قاسم یک به یک مردان نابید چون حاج قاسم خادم این انقلابید امر ولایت را شما پا در رکابید بر بانگ سرخ اَینَ عَمّارش جوابید در فتنه های بی امان کوهی صبورید آری شما تفسیری از آیات نورید دریای بی پایانی از شور و شعورید با جان و دل آماده ی صبح ظهورید بی شک مرید راه فخری زاده هستید هر دم مطیع رهبری آزاده هستید در راه گلگون اطاعت از ولایت بهر نثار جان خود آماده هستید در راه حفظ امنیت، مردان جنگید بر قلب دشمن غرش تیر و تفنگید نور بصیرت می زند در خونتان موج بدبین به قول و وعده ی غرب و فرنگید در آسمان عاشقی خورشید و ماهید چشم و چراغ پر فروغ این سپاهید پویندگان مذهب سرخ شهادت امّید ملت های بی پشت و پناهید ۱۴۰۳/۲/۲