eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم رخت عزا بر تن، عرش مُعَّلی شد گهواره‌ی محسن، تابوت زهرا شد مولای ما هرچند، مظلوم‌وتنها بود با رفتن زهرا، تنهای تنها شد بر تن فراوان داشت، زخم از دورویی‌ها کاری‌ترین اما، حالا هویدا شد شب شمع مآه آورد، پای بساط او هر روز تاریکش، با گریه فردا شد آن‌شب علی خود را، در خاک تدفین کرد یعنی برای او، پایان دنیا شد راز کبودی‌ها، شد برملا در غسل با گریه‌ی مولا، حل معما شد ما شمع بودیم و، در داغ او سوزان پرونده‌ی این عشق، با اشک امضا شد یک‌روز می‌آید، مردی و می‌گویند؛ زخمی که بر دل بود، حالا مداوا شد. https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم کاری کن ای در من مانده‌ام تنها، مرا یاری کن ای در خود را سپر کن در حق من قدری فداکاری کن ای در از همسر من در بین دشمن‌ها نگه‌داری کن ای در من که غریبم حدّاقل تو آبروداری کن ای در او باردار است ازضربه بر پهلوش خودداری کن ای در در بستر افتاد حالا بیا از او پرستاری کن ای در از شرم زهرا از چشم‌هایت اشک خون جاری کن ای در زهرای من رفت فکری به حال این گرفتاری کن ای در https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده یا فاطمه الزهرا رزق عالم را به سر انگشت خود تقسیم کن نور جنت را به برق خنده ات تنظیم کن آسمان را با قنوت اشک هایت جان بده چشم بی باران ما را با غمت ترمیم کن ای که دنیا مستمند گوشه ی چشمان توست با نگاه روشنت آینده را تسلیم کن تا نلرزد خانه ی دل از هجوم درد ها باب میلت زندگانی مرا ترسیم کن دل چرا تاریک باشد، نور قبل از نورها؟ با ولایت هر سیاهی را به من تحریم کن قصد دارم جان دهم در وقت گریه بر شما مادرانه جان من را وقف این تصمیم کن تا دوباره جان بگیرد چشم های مرتضی خانم خانه، به حیدر خنده ای تقدیم کن https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده دنیا به چشم گریه کنان تار می شود تا روضه، روضه ی در و دیوار می شود زخم هزار ساله ی مان تیر می کشد تا صحبت از حرارت مسمار می شود بی اختیار یاد غم محسنت کنیم تا یک گلی به شعله گرفتار می شود "دیوار می کند کمکش راه می رود" وقتی جوان ز حادثه ای زار می شود با بغض و درد یاد مغیره کند دلم تا بین خلق، صحبت کفتار می شود زخمی که تیغ خنده ی کفتار می زند بد تر ز هر چه زخم شرر بار می شود یثرب چه شهری است که بعد از پیمبرش زهرا فقط برای علی یار می شود https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده زمزمه منو تنها نزاری ای با مرام بخون التماسُ از توی صدام باشه دیگه حرف نزن اما بمون رو بگیر بازم ز من اما بمون بمون و درداتو با فضه بگو حرفای خصوصی تو بگو به او فدای حجب و حیات بشم نرو قربون زخم چشات بشم نرو التماس یلِ خیبر و ببین رحمی کن به علیِ خانه نشین بی تو از نفس کشیدن سیر میشم تو رو بغضِ حسنت بمون پیشم پس قرارمون چی میشه فاطمه به خدا هجده بهار خیلی کمه هنوزم دیر نشده یه کاری کن با نگات خزونمو بهاری کن ای بهار نیمه جان بیا نرو بچه ها مادر می خوان بیا نرو منم و خجالت از پهلوی تو علی شرمنده شده از روی تو نتونستم واسه تو کاری کنم اون روز کوچه تو رو یاری کنم جلوم چشمام اسمتو صدا زدن زنم و مردای بی حیا زدن پر خراش شد پشت در صورت تو آتیش افتاد روی سر صورت تو اومدی تو کوچه با قد کمون منو دنبال کردی با یه رد خون هر کی از من کینه داشت تو رو می زد نمی دونم خورده ای چند تا لگد قنفذِ که با قلاف به دورته ردّ پا مغیره رو چادرته درُ نامردی به پهلوی تو دوخت تو فقط نسوختی محسن با تو سوخت سیلیِ سنگین زد و چشاتو بست جوری که گوشواره توو گوشت شکست https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
شب تا به صبح،درد که بیمار می‌کِشد با دیدن تو، آه پرستار می‌کِشد هرگز کسی به عمر خودش حس نکرده است رنج و غمی که حیدر کرار می‌کِشد ای قلب قبله‌گاه چرا رو به قبله‌ای چه ناله‌ای، علی ز غم یار می‌کشد شرمنده‌ام که سینه تو سوخت فاطمه این سینه درد،از نوک مسمار می‌کشد با هر نفس لباس تنش رنگ لاله شد هرچه کشیده از در و دیوار می‌کشد با دیدنش دوباره زمین می‌خورَد علی از دست قنفذ است که آزار می‌کشد دیدم میان کوچه تو را با غلاف زد حتی غلاف آهِ شرربار می‌کِشد تنها برای دلخوشی‌ام روزآخری از بازوی شکسته خود کار می‌کشد دیشب به زینبم که سخن گفتی از کفن انگار که یکی به جگر خار می‌کشد گفتی حسین را ته گودال می‌کِشند این بی‌کسی تو را سر بازار می‌کِشد https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
باغ و بهار من همه رنگ خزان شده یاس علی شبیه گل ارغوان شده دیدم پناهگاه همه بی‌پناه شد دیگر رشیده‌ی علوی قد کمان شده تاوا کند مژه، مژه بر هم نمی‌زنم چشمش به زیرِ ابر سیاهی نهان شده دیدم میان کوچه ، عدو با اشاره گفت محکم بزن مغیره دگر نیمه جان شده بی شانه‌ی حسن نَتَواند بایستد بانوی خانه بعد لگد ناتوان شده هنگام راه رفتن خود می‌خورد زمین از بس زدند پوست بر استخوان شده پیراهنش که دوخته شد سوخت مادرو بهر حسین تشنه لبم روضه‌خوان شده افسوس زحمتش به هدر رفت فاطمه پیراهنی که پاره به دست سنان شده تا پیکرش دریده شود می‌زند دقیق از بس که نیزه را به جگر می‌زند عمیق https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
آنکس که کینه داشت ز ایمان همسرم می زد مرا مقابل چشمان دخترم با علم اینکه حکم به صبر علی شده دستور حمله داد به بیت مطهرم همسایه های کوچه به یاری نیامدند وقتی نشست، آتش کینه به معجرم قنفذ جدایِ از همه خط و نشان کشید با ضربه ی قلاف، به پهلو و بر سرم پای مغیره در وسط کوچه باز شد بر روی چادر پرِ از خاک و خون ترم قدم ز داغ کوچه ی غربت خمیده نیست بار غم علی ست که بر شانه می برم تا حرف عشق زنده بماند، قلاف ها هر زخم می زنید بر این شانه می خرم https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مرو جوان علی، بر لبم دعا مانده ببین امام غریب تو از صدا مانده پرستویم شده از کوچه، کوچ تو آغاز شکسته بال شدی و پرت جدامانده تنی که سوخته را من چگونه غسل دهم تیممت بدهم چون که زخم وامانده بگو چکار کنم خون نریزد از سینه برای بستن این زخم، مرتضی مانده نرفته است ز یادم که می‌زدم فریاد لگد نزن که گلم بین شعله‌ها مانده به کوچه همنفسِ من، نفس نفس می‌زد یکی نگفت که زهرا به زیر پا مانده تو را زدند و زدن‌هایشان تمام نشد هنوز قصه گودالِ کربلا مانده حسین نیزه که می‌خورد زیر لب می‌گفت که تازه ضربه‌ی سیلیِ بی‌هوا مانده https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
روز روشن بانویی را تیره دلها می‌زدند دختر خیرالبشر را بی حیاها می‌زدند فاطمه در بین شعله بود و حیدر گُر گرفت فاش می‌گویم علیِ مرتضی را می‌زدند کاش می‌بستند چشمان علی را جای دست نامسلمانان به پیش چشم مولا می‌زدند مثل جوجه دختری لرزید آنجا تا که دید دسته جمعی بین کوچه مادرش را می‌زدند عده ای با تازیانه می زدندو با غلاف عده ای در آن شلوغی با کف پا می‌زدند بر نمی‌گردد سر زهرا میان بسترش چون میان کوچه او را بی محابا می‌زدند این زدن ها باز، در کرب و بلا تکرار شد یوسفی را در ته گودی خدایا می‌زدند پهلویش، پهلوی یک پهلو شکسته نیزه خورد زخم ها را بر تن او، پیش زهرا می‌زدند از تنش چیزی نمانده غیر مشتی استخوان لشگری دیدند آقا مانده تنها، می‌زدند زخم قلب داغداران، بار دیگر تازه شد اسبها را نعل تازه پیش زنها می‌زدند پیکری عریان به روی خاک و جمعی کف زنان خواهری را در هیاهوی تماشا می‌زدند با که گویم؟ کاش می‌مُردم نمی‌گفتم سخن دختری را در کنار جسم بابا می‌زدند https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
زمزمه خونه بی لبخند زهرا آسمون بی ستاره ست اینو حیدرت می دونه دنبال یه راه چاره ست بعد زندگیِ با تو به چی دل خوش کنه حیدر قلب من رو کن تصور وقتی زینب میگه مادر با چی حالت خوب می شه ای فدای اون ناز ابروت جون محسنت نگی که با نگاه به چوب تابوت کی گمون می کرد یه روزی عوض گهواره ساختن برا تو تابوت بسازم توو حیات خونه ام من شبا می پرم ز خواب با صدا خس خس نفس هات دیگه بی عصا سه ماهه نمی تونی پاشی از جات با خداحافظی تو جلو چشمام مرگ و دیدم مثله اون روز پشت در که عبامو روتو کشیدم سپرم شدی تلافی اُحد و زخمای بسیار اون نود تا زخم کجا و پهلو و شکاف مسمار شنیدم که توو حکومت قنفذ از خراج معافه اشک من میگه که این کار مزد ضربه ی قلافه قلاف قنفذ چه جوری جلو چشمام با تو لج کرد میخ در که داغ شد و بعد راهشو به پهلو کج کرد با فشار درب و دیوار داغ محسن و چشیدی نمی دونم که چه جوری میخ و از پهلوت کشیدی ناحلةُ جسم تویی که چیزی از تنت نمونده ردِ پنجه ی کیه که رُخ ماهتو پوشونده در و با هیزم سوزوندن آتیشا به بازوت افتاد بعد این که در شکستش افتادی و در روت افتاد https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
دوباره جمعہِ شدُ دل شده پریشانٺ دوباره حسرٺ دیدار برقِ چشمانٺ بلند مرتبہ شاهِ زمان،سلامٌ علیڪ سلام بر تو و بر ماه روے تابانٺ..!! 🍃❁🌺❁🍃 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
«بسم ربّ المهدی» ❤️ جمعــه ها هم نفس ثانیه ها میگذرند روزها در غـــم دیــدار شمـــا می گذرند بغض در چشم همه منتظران می شکفد خون دلهـــا پیِِ دلتنـــگی مـا می گذرند https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بخوان به صد باور ســلام فرمانده بخوان به بحر و بر ســلام فرمانده ببین منـــم جـــویا ببین منــم پویا به شوکتی دیگـــر سلام فــــرمانده جهان ز تو گوید تو را تو را جــوید عـــزیز پـیغمــبر ســـلام فـــرمانده بود در این عالم به دسـت تو پرچم تویـــی مـــرا رهـــبر سلام فرمانده نــویــد بارانـت پـــیام یـــارانــت نشـسته بر حـــنـجر سـلام فرمانده ز نسـل توفانم چــــو تـیغ عریانم شــوم تو را یاور ســـلام فـــرمانده مســـیر مــن قرآن طـریق من ایمان شــعار مــن حــیدر ســلام فرمانده به عـترت طاها به عصـــمت زهـــرا به رخـــصــت مادر سلام فـــرمانده نوای جاءالحـق رســد رســـد مطلق به عــاشقـت بنگــر سلام فـــرمانده ببین که ســربازم ببین ســرافرازم رســیده ام در بر ســلام فـــرمانده من و چنین گوهر من و چنین رهبر من و چـنیـن دلبر ســلام فـــرمانده منم پر از فــــریاد از این بهـــار آباد ز هـــر گل پرپر ســلام فــرمانده تو شعر«یاسر»بین چراغ خاطربین کنون در این محضر سلام فرمانده شاعر: استاد حاج محمود تاری «یاسر» https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
زمزمه ی وداع عزیز من از زندگی نا امیده زمان خداحافظی ها رسیده خداحافظ ای ناامید از جوونی جوون شکسته پر قد کمونی حلالم کن ای یاس نشکفته پر پر حلالم کن ای یار پر درد حیدر خداحافظ ای یاس هجده بهارم پس از تو امیدی به دنیا ندارم برا حفظ جونِ منِ بی طرفدار با خون یادگاری نوشتی رو دیوار صدات مثله دستات می لرزه عزیزم ببین با چه حالی برات اشک می ریزم خداحافظ ای دست و بازوی خسته خداحافظ ای یار ابرو شکسته خداحافظ ای یار پهلو گرفته خداحافظ ای محرمِ رو گرفته می ری از پیش من تو با روی زخمی می مونم من و غسل پهلوی زخمی برو اما یادت باشه ای حبیبه علی بی تو تا آخر عمر غریبه اونی که توو قلبش ز من کینه داشته ردّ پنجه شو زیر چشم تو کاشته https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
قرار دل بی قرارم حسین هوای همیشه بهارم حسین "من از کودکی عاشقت بوده ام" هنوزم تو را دوست دارم حسین من و روضه ات زندگی می کنیم تویی لحظه لحظه کنارم حسین تویی عشق شیرین عمرم و من بجز عشق کاری ندارم حسین تویی آسمانی ترین واژه ام تویی عزت و اعتبارم حسین در این برزخ ناامیدی فقط به لطف تو امیدوارم حسین دلم را درآشوب دنیای درد به چشمان تو می سپارم حسین لباس پرآوازه ی نوکری بود پرچم افتخارم حسین چه بالا چه پایین بدون غمت چه لطفی ست در روزگارم حسین https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
دوباره جمعہِ شدُ دل شده پریشانٺ دوباره حسرٺ دیدار برقِ چشمانٺ بلند مرتبہ شاهِ زمان،سلامٌ علیڪ سلام بر تو و بر ماه روے تابانٺ..!! 🍃❁🌺❁🍃 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
«بسم ربّ المهدی» ❤️ جمعــه ها هم نفس ثانیه ها میگذرند روزها در غـــم دیــدار شمـــا می گذرند بغض در چشم همه منتظران می شکفد خون دلهـــا پیِِ دلتنـــگی مـا می گذرند https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم ای باعث آرامش احوال مولا با تو همیشه خوب می‌شد حال مولا آسایشی در عمق جان خویش حس کرد هر بار تا رفتی به استقبال مولا در هر کتابی دیده‌ام، بسیار والاست شان تو در آیینه‌ی اقوال مولا از کودکی دنبال یک آیینه بودی تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا ارث شجاعت داشت عباس تو از تو ارث ادب را برده بود از آل مولا جای تو حتی لحظه‌ای خالی نمانده در سینه‌ی از عشق مالامال مولا از چشم‌هایت اشک شادی شد سرازیر گفتند تا؛ "مادر" به تو اطفال مولا در آستان توست کار ما گدایی ای مادر عباس‌های کربلایی آنقدر که مهتاب زینت داده شب را نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را "ام‌البنین" را "مادر شیران" نوشتد روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی نقش رضایت بر لب شاه عرب را در دامنت شیرین‌سخن‌ها پرورش یافت از نخل می‌گیرند محصول رطب را صفیّن می‌داند چه اندازه شجاعی چون پهلوانش داشته از تو نسب را دیدیم مهر مادری در چشم‌هایت در اخم تو دیدیم تمثال غضب را ما صاف‌وساده کربلا درخواست کردیم چون ساده کردی صنعت حسن طلب را هم مادری کردی برای آل‌زهرا هم شد پسرهایت فدای آل‌زهرا بعد از تو دیگر هیچ‌کس ام‌البنین نیست دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست اُم‌ُّ اَدَب، اُم‌ُّ وَفا، اُم‌ُّاَبَاالفَضل غیر از تو وصف هیچ‌شخصی این‌چنین نیست شاگرد درس صبر مولا بوده‌ای که با این همه غم روی پیشانیت چین نیست در گریه‌ات جایی ندارد داغ فرزند قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد پس خطبه‌ای چون خطبه‌ی تو آتشین نیست فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس حتی گریز روضه‌ات هم غیر از این نیست؛ یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است یعنی سر عباس تو روی زمین نیست... هستند با اذن خدا روز قیامت دستان عباس تو اسباب شفاعت https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
تقدیم به حضرت ام الادب، ام العباس، حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیها روضه ی کربلاست تقدیرش مثل زینب شکسته تصویرش داغ شرمندگیِ عباس است علت قد و قامت پیرش کربلا را ندید، اما ماند روی قلبش همیشه تأثیر‌ش داغ عباس ها نه، داغ حسین کرد با موج غم زمین گیرش با سکینه همیشه می فرمود: بگذرد از عمو و تقصیرش آب می شد رباب را می دید آتش شرم کرده تبخیرش از لبِ تشنه ی علی می گفت اشک هر روز و آه دلگیرش: حرمله در نبودِ عباسم با سه شعبه گرفته از شیرش روزگارش تمام روضه شده کار او صبح و شام روضه شده اشک و خون نقش چشم هایش بود کربلای بقیع جایش بود گرچه ام البنینِ تنها شد داغدار غم پسرها شد گرچه قطع الیمین شد عباسش روی نیزه نگین شد عباسش چار فرزند او شدند شهید نخل او را تبر اگر چه برید کم نشد از محبتش به حسین بیشتر شد ارادتش به حسین همه فکرش حسین بود حسین فکر و ذکرش حسین بود حسین https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
«بسم ربّ المهدی» ❤️ جمعــه ها هم نفس ثانیه ها میگذرند روزها در غـــم دیــدار شمـــا می گذرند بغض در چشم همه منتظران می شکفد خون دلهـــا پیِِ دلتنـــگی مـا می گذرند https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
2024_12_21_19_44_35.mp3
544.6K
همه‌ی هستیِ حیدر اومد بضعه‌ی پاک پیمبر اومد سوره کوثر همه بخونید باطن سوره‌ی کوثر اومد فاطمه جانم فاطمه جانم روح عبادات آمد خوش آمد قبله‌ی حاجات آمد خوش آمد گل بریزید به مقدم زهرا مادر سادت آمد خوش آمد فاطمه جانم فاطمه جانم نویدی از سوی سرمد آمد امشب جانِ جان احمد آمد پر شده عالم ز بوی زهرا گل زیبای محمد آمد فاطمه جانم فاطمه جانم همه هستیم آواره‌ی زهرا دلها شده بیچاره‌ی زهرا حاجیِ کوی تو همه هستیم کعبه‌ی ما گهواره‌ی زهرا فاطمه جانم فاطمه جانم https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای امیدم! هر دل بیدار می‌گوید بیا شیعه با چشمان گهربار می‌گوید بیا باغبانا! باغ دین از شعله‌ی اشرار سوخت گل صدایت می‌زند گلزار می‌گوید بیا در همه عمرش نمی‌گردد پریشان خاطرش هرکسی با ناله‌های زار می‌گوید بیا یادگار حیدر کرار بین کوچه‌ها دست بسته حیدر کرار می‌گوید بیا یابن طاها، یابن یاسین، یابن زهرا العجل مادری که خورده بر دیوار می‌گوید بیا با که گویم هم روی تل، هم به کوفه هم به شام عمه‌ات با دیده‌ی خونبار می‌گوید بیا اسم بابا می‌برَد هربار، سیلی می‌خورَد دختری دردانه در بازار می‌گوید بیا گرچه شائق خوب می‌داند که باشد روسیاه بازهم شکر خدا، بسیار می‌گوید بیا https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
کس نباشد بجز تو دلدارم که بُوَد غیر تو طرفدارم؟ همه‌ی هستی‌ام ز دستم رفت گرچه آلوده و گنهکارم به رخ یار می‌خورَم سوگند عاشق دیدن رخ یارم همه سرمایه‌ام فقط این است که به عالم فقط تو را دارم منِ بی‌مایه و محبت تو مانده‌ام خواب یا که بیدارم تا نفس داشت مادرم را زد تا ابد از مغیره بیزارم تا نفس دارم ای عزیز دلم منهم عجّل فرج به لب دارم http://eitaa.com/Maddahankhomein
🍃🌺 به شوق🔰 🌺 تمامِ لحظه هایِ زندگانی را هدر دادم دل و دین و یقین و مهربانی را هدر دادم محبت را زدم چوبِ حراج و آه شد سهمَم تمامِ عمر این گنجِ نهانی را هدر دادم مرا دنیایِ فانی سخت مشغولِ بِطالَت کرد چه بد خیرِ حیاتِ جاودانی را هدر دادم شبیه یخ؛ میان دست هایم آب شد کم کم زمان! این گنجِ کمیابِ جهانی را هدر دادم ندانم-کاری از من ساخت یک ناشُکرِ بی انصاف طلبکارانه رزقِ قدردانی را هدر دادم چه شبها از خدا با ذکرِ "یاألله" دل بُردم ولیکن صبحدم آن خوش-زبانی را هدر دادم خدایا کاش برمیگشت تا جبران کنم قدری ضرر کردم! پشیمانم! جوانی را هدر دادم چرا ذکرِ "بنفسي أنتْ" را دیگر نمیگویم؟! چرا حالِ قشنگِ ندبه خوانی را هدر دادم؟! چرا گمراه کردم چشمهایِ سر به راهم را؟! چرا آن انتظارِ جمکرانی را هدر دادم؟! مرا بیدار کن تا فرصتی هست و نفس دارم که با عصیان؛ تمامِ زندگانی را هدر دادم! http://eitaa.com/Maddahankhomein