eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
407 ویدیو
237 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۵ شوال یا ۱۷ شوال رَدُّالشَّمس: معجزه ی بازگشت خورشید به اذن حضرت امیرالمؤمنين علیه السلام. لحظه ای خورشید با دستور ایزد بازگشت نه برای آن که بر عالم بتابد بازگشت در هوای کسب فیض از نور سرمد بازگشت بابت نوکرشدن بر جان احمد بازگشت بازگشته تا کند اعلام آن هم نوکر است تا ابد در اختیار شیعیان حیدر است تا به قَدر ِ چار رکعت خدمت ِ حیدر کند عرش حق را منجلی از طاعت حیدر کند بازگشتش را نماد شوکت حیدر کند هر لبی را مبتلای مدحت ِ حیدر کند در هوای سجده های مرتضی پرواز کرد دیده ی هر نوکرش را غرق در اعجاز کرد مرتضی با یک نظر ،خورشید را سرزنده کرد روز را قدر ِ نماز ِ عصر خود پاینده کرد قلب ها را با نمازش از صفا آکنده کرد هر قلم را وقت ثبت مدحتش شرمنده کرد مانده در وصف همین یک فضل، هر صاحب قلم قرن ها باید شود مصروف ِ شرحش دست ِکم این فقط یک قطره از دریای فضل حیدر است او تمامی صفات ذات حق را مظهر است فضل ردالشمس هم که منکر آن کافر است گوشه ای از منقبت های غلامش قنبر است هر که باشد با علی اهل کرامت می شود با صد و ده بار ذکرش خَرق ِعادت می شود بی گمان طبق حدیث صادق آل عبا می رسد وقت طلوع شمس آل مرتضی' می کند عالم به انوار جبینش اکتفا به به از انوار او روشن شود أرض وسماء با ظهور او به زودی می شود هفت آسمان بی نیاز از تابش خورشید و ماه واختران او بیاید می رود اول مدینه ، پشت در پیش آن مادر که از داغ پسر شد محتضر می کند پرونده ای را باز با سوز جگر تا بگیرد انتقام از کینه های چل نفر می زند فریاد که از چه به هم پیوسته اید سینه ی خیرالنساء را پشت در بشکسته اید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای ردّ شمس،معجزه‌ی بی مثال تو آیات ذوالجلال،به وصف جلال تو شمسِ غروب کرده،دوباره طلوع کرد برگشت تا دوباره ببیند جمال تو ـــــــــــــــــــــــــــــــ یامرتضی علی من و لطف و عنایتت ارض و سماست جمله محیط ولایتت ثابت شد از اشاره‌ی دست و ز ردّ شمس نظم فلک بود به یَدِ با کفایتت ـــــــــــــــــــــــــــــــ ای رَدّ شمس معجزه‌ی کمترین تو خورشید خوشه چین ز روی نازنین تو وقت طلوع ، بر گلِ رویت سلام کرد برگشت در غروب،ببوسد جبین تو ــــــــــــــــــــــــــــــــ ازلسان خدای متعال: ای شمس،منم خدای تو،ربِّ احد اذنِ تو بود به امر اللهُ صمد گرچه شده هنگامِ غروبت،اما حالا که علی اراده کرده برگرد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ردُّالشمس که شد،در آسمان گردیدم از جانب شمس این ندا بشنیدم با فخر به ماه و به کواکب می گفت امروز دومرتبه علی رادیدم ــــــــــــــــــــــــــــــ خورشیدم و پیش تو قمر می گردم با نور تو ، مَحو از نظر می گردم هنگام غروب است علی جان اما گر امر کنی دوباره بر می گردم ـــــــــــــــــــــــ خورشیدم و در پیِ ظفر می گردم با نور علیست،جلوه گر می گردم هروقت علی گفت بیا می آیم هر وقت بگوید برو ، برمی گردم ــــــــــــ خورشیدم و بانور علی می آیم بازمزمه و شور علی می آیم امروز نیامدم بدستور علی هر روز بدستور علی می آیم ...ا خورشیدم و درپی ظفر میگردم بانور علی است جلوه گرمیگردم هروقت علی گفت بیا. می آیم هروقت بگوید برو. برمیگردم .....ا هرجا که حق بود زتو تکریم میشود جنت به روی ماه تو ترسیم میشود باردشمس گشت عیان برتمام خلق افلاک با نگاه تو تنظیم میشود https://eitaa.com/Maddahankhomein
به مناسب ۱۷ شوال روز نبرد تاریخی مولا با عمربن عبدود ای اخمِ تو جهنم ، لبخندِ تو بهشتم عشقِ تورا خداوند آمیخت با سرشتم خورده گره نگاهَت با کل سرنوشتم مست از خُم تو بودم این بیت را نوشتم حتیٰ اگر علی را از بُعدِ دین نبینی مانند اوگُلی نیست در هیچ سرزمینی آه ای دمَت مسیحا من خُشکی کویرم صدبار زنده ام کن تا پای تو بمیرم عمریست مستِ مستم ، مست از خُمِ غدیرم حالا منم غلامت حالا تویی امیرم پیش از ازل تویی تو ، بعد از ابَد تویی تو اول کسی که در عرش ، میخانه زد تویی تو اسلامِ بی تو یعنی : شهری که رویِ آب است با فکرِ ابن ملجم ، قتل ِ علی ثواب است در مذهبِ خوارج ، کشتار ، دین ناب است لعنت به مذهبی که از بیخ وبن خراب است نه عاشقِ علی نیست بی شک مرید غیر است آن خشکه مذهبی که چون طلحه و زبیر است یک عده از همه دین فکر زیان و سودند آنان که راه دین را با زور میگوشودند از دختر یهودی خلخال می ربودند ای کاش در مروّت یک ذره چون تو بودند لبخندِ تو تمامِ فرهنگِ پهلوانیست اسلامِ حیدرانه اسلامِ مهربانیست پاشید دشمنِ تو آب دهان به رویَت اما تو خم نکردی ابرو از این خصومت بَه بَه به این مرام و بَه بَه به این مروت حتی زره نبردی از دشمنَت غنیمت بی آبرو نکردی عَمروبن عَبدود را درسِ گذشت دادی مردان نابلد را جانم علی سکوتم , جانم علی کلامم جانم علی شروعم , جانم علی تمامم جانم علی قعودم , جانم علی قیامم جانم علی امیرم , جانم علی امامم بگذارامشبی را بی پرده مَست باشم بعداز خداپرستی حیدر پرست باشم ای عطرهای دنیا یک تارِ گیسووانت شیرانِ هر قلمرو در چنگ آهووانت خیبر دخیل بسته بَر دورِ بازووانت روزی که غرقِ خون شد محرابِ ابرووانت گفتند مردم شهر او فتنه ساز بوده آخر مگر علی هم اهل نماز بوده؟ تنها رفیقت عمری ،بعد از خدا خدا بود در خانه ی یتیمان نفرین به تو دعا بود پاداش نان و خرما ، دشمنام و ناسزا بود کوفه چه دیر فهمید رسمِ علی چه ها بود از علم و دانش تو ،از فهم تو نگفتیم از جنگ تو نوشتیم ،از رحم تو نگفتیم در هیچ دوره عشاق دور از خطر نبودند دلداده گان حیدر افراط گر نبودند دنبال هر امیرِ نامعتبر نبودند غیر از علی مریدِ شخصی دگر نبودند حالا جهان اسلام باید که خون ببارد وقتی سه چارم آن بوی علی ندارد گفتم علی و باید مثل تو مَرد باشم در هر سکوت سردم گرم نبرد باشم در پشت خنده هایم یک کوه درد باشم غرق غمِ یتیمان یک کوچه گرد باشم یکروزدلبری از نسل شما میاید بوی تو باردیگر از کوچه ها میاید...! https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح به‌مناسبت ١٧ شوال، سالروز دلم غير ايوان پناهي نداشت دلم زائري بود و راهي نداشت دلم در بساطش جز آهي نداشت علي داشت آن را كه شاهي نداشت به دور امير كرم گشته‌ام صد و ده قدم در حرم گشته‌ام به او گفتم اي شاه راهم بده امان نامه‌اي بر گناهم بده لياقت به يك دم نگاهم بده پناهي ندارم، پناهم بده صدا زد پريشاني‌ات با علي اگر خسته جاني بگو يا علي همين لحظه‌ها بود پيدا شدم علي گفتم و از زمين پا شدم شب و روز حيران مولا شدم گدا بودم او خواست آقا شدم دلِ من بدون علي بي كس است بميرم ببينم علي را بس است تحمل به اين نور لابد نبود ترك خوردن كعبه بي خود نبود و كعبه كه جاي تَرَدُد نبود پس اين ها همه يك تولد نبود خدا خواست ثابت كند بر جهان علي هست يكتاترين در جهان فقيري كه انگشتر از او گرفت سليمان شد و ذكر ياهو گرفت زمين تخت او آسمان تاج او به دوش نبي بود معراج او اگر مدح او بر لبم جا گرفت يدالله دستان من را گرفت به من گفت از مرد خندق بگو بيا از عليٌ مع الحق بگو سه بار از نبي اذن ميدان گرفت علي هست پس مصطفي جان گرفت نبي گفت جانم به قربان او علي جان من هست و من جان او علي با خدا و خدا با علي علي يا خدا گفت، حق ياعلي اميري نداريم الّا علي اگر ناتواني بگو يا علي ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
❤️امام_زمان_ادرکنی چه می خواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی چه می خواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی... به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمی گیرد خطایش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی... دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی... اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این معجز ردشمس از حیدر بود روی علی ازشمس فروزانتر بود چون روی علی دو باردر روزی دید فرداش فروغ شمس زیباتر بود https://eitaa.com/Maddahankhomein
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه اشکها که در گلو، رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه ولی برای عده‌ای، چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نیامدی 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 http://eitaa.com/Maddahankhomein
😢ادعای ما🤔 گذشت جمعه ای ولی دعای ما نگرفت دعای ما نه،بگو ادعای ما نگرفت اگر به یاد تو بودم چرا دلم نشکست چرا غروب رسید و صدای ما نگرفت 💔 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
غروب جمعه دلم بوی یار می‌گیرد افق افق دل من را غبار می‌گیرد نه با زیارت یاسین دلم شود آرام نه با دعای سماتم قرار می‌گیرد http://eitaa.com/Maddahankhomein
روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد تا یادم آمد این همه سال است رفته ای  آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد باران نداشت شهر ، که او شرم هم نداشت  یک قطره اشک هم نچکیدم ، غروب شد آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش  شرمنده تا ز خواب پریدم ، غروب شد آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم  جمعه به پای نفس پلیدم ، غروب شد خورشید سرخ شد ، به گمانم که گریه کرد  بیچاره گفت تا که خمیدم ، غروب شد از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو  این بار هم تو را ندیدم ، غروب شد روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت  مثل همیشه تا که رسیدم ، غروب شد 🌸 https://eitaa.com/Maddahankhomein
نقش جمال یار را تا که به دل کشیده‌ام یک‌سره مهر این و آن از دل خود بریده‌ام هر نظرم که بگذرد جلوهٔ رویش از نظر بار دگر نکوترش بینم از آنچه دیده‌ام عشق مجال کی دهد تا که بگویمی چسان تیر بلای عشق او بر دل و جان خریده‌ام سوزم و ریزم اشک غم، شمع‌صفت به‌پای دل در طلبش چه خارها بر دل خود خلیده‌ام چاک دل از فراق او می‌زنم و نمی‌زند بخیه به پاره‌های دل، کز غم او دریده‌ام این دل سنگم آب شد زآتش اشتیاق شه بس‌که به ناله روز و شب، کورهٔ دل دمیده‌ام شرح نمی‌توان دهم سوزش حال خود به‌جز ریزش اشک دیده و خون دل چکیده‌ام حیران تا کی از غمش، اشک به دامن آورد؟ چون دل داغ‌دار خود هیچ دلی ندیده‌ام https://eitaa.com/Maddahankhomein