eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
357 ویدیو
221 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شنبه های مهدوی 🍂سه‌شنبه‌ها و دلم جمکرانی از احساس.... سه ‌شنبه ‌ها و نسیمی پـراز شمیم یاس... 🍂چکیده اشک فراقت به روی گونه ی من... چه قیمتی شده اشکم، شبیه یک الماس... https://eitaa.com/Madahankhomein
🌸سه شنبتون امام زمانی🌸 از نو شکفت نرگس چشم انتظاری‌ام گل کرد خارْخار شب بی‌قراری‌ام تا شد هزارپاره دل از یک نگاه تو دیدم هزار چشم در آیینه کاری‌ام گر من به شوق دیدنت از خویش می‌روم از خویش می‌روم که تو با خود بیاری‌ام بود و نبود من همه از دست رفته است باری مگر تو دست بر آری به یاری‌ام کاری به کار غیر ندارم که عاقبت مرهم نهاد نام تو بر زخم کاری‌ام تا ساحل نگاه تو چون موج بی‌قرار با رود رو به سوی تو دارم که جاری‌ام با ناخنم به سنگ نوشتم : "بیا"، بیا زان پیشتر که پاک شود یادگاری‌ام https://eitaa.com/Maddahankhomein
سه شنبه های جمکرانی مناجات با امام زمان(عج) طالبِ خونِ خدا، مَتی تَرانا وَ نَراک یابنَ مِصباح الهُدی، مَتی تَرانا وَ نَراک چه شود با تو کنم گریه سرِ قبرِ حسین در مزار شهدا، مَتی تَرانا وَ نَراک همه دم ناله ی من أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیاست می زنم تو را صدا، مَتی تَرانا وَ نَراک چه شود ببینمت کنارِ بین الحرمین سر و جان کنم فدا، مَتی تَرانا وَ نَراک چه شود از گُلِ رویت بدهی یک صدقه سرِ راهی به گدا، مَتی تَرانا وَ نَراک می زند تو را صدا از سرِ نیزه ها هنوز سرِ از بدن جدا، مَتی تَرانا وَ نَراکَ اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/Maddahankhomein
❣ا﷽ا❣ عمرے نگران، خیره بہ خورشید ظهور اے ڪاش بہ زودے برسد عید ظهور هر هفتہ سہ شنبہ ها دلم پَر زد و رفٺ تا مسجد جمڪران بہ امید ظهور https://eitaa.com/Maddahankhomein
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت تکلیف بی‌قراری این دل چه می‌شود؟! اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راه جمکران سر راهی ببینمت... https://eitaa.com/Maddahankhomein
اگر امید به‌من نیست پس‌چه‌سِری هست سه شنبه های مرا، رزق جمکران مرا... قلم به شوق تو خود را به دست من داده... بیا و پس نزن این دست ناتوان مرا.... اللهم‌ عجل‌ لولیک‌ الفرج 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 http://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽• جانم فدای نام تو يا صاحب‌ الزمان قـربان آن مقام تو يا صاحب‌ الزمان جان ميدهم بخاطر يک‌لحظه‌ديدنت دل‌عاشقِ سلامِ تو يا صاحب‌ الزمان سلام حضرت موعود مهدی جان سلام نا قابل مارا دراین روز سه شنبه پذیرا باشید # صبحتون مهدوی # سه شنبه های جمکرانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
سه شنبه روزسجاداست وباقر همانا دین  و  قرآن  را  مفاخر بیاد صادق وموسی ابن جعفر سلامی کن به فرزندان  حیدر بیقرار اصفهانی التماس دعا https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله الرحمن الرحیم اگر می‌تراود زِ لبها علی اگر نعره دارم سراپا علی ندارد دلم قبله الا علی که دیدم خدا را فقط با علی خدا عالی است و مُعَلیٰ علی بگو بعدِ بسمه تعالیٰ علی اگر کوچه‌ی ما چراغانی است اگر سقفِ این شهر بارانی است اگر زُلفِ ما در پریشانی است اگر حالِ ما باز طوفانی است که ایران تمامش خراسانی است که ما خاک هستیم بالا علی اگر روزگاریست حالم بَد است اگر لحظه‌هایم پریشان شده است گره‌ها سراغم اگر آمده است اگر غم به امروز ما سر زده است علاجش فقط دیدن مشهد است بخوان زیرِ ایوان طلا یا علی بهشت است و نور است در این فضا که سوءُالقَضا گشت حُسنُ القَضا سراپا پُرم از دَمی جان فزا چه امشب چه فردا چه روزِ جزا علی ابن موسی الرضا‌المرتضیٰ مرا کافی اینجا و آنجا علی فقیری که اینجا به زحمت رسید زیارت نخوانده به عزت رسید سلامی نکرده سلامت رسید دعایی نگفت و عجابت رسید عنایت رسید و عنایت رسید فقیر تو بود و شد آقا علی حرم پُر شده از کبوتر رضا ولی ما کلاغیم و بی پَر رضا به ما حق بده پشتِ این در رضا نداریم ما جای دیگر رضا گرفته حرم بویِ مادر رضا نداریم جز تو به_زهرا_علی شبی آمدم مثلِ بیچاره‌ها نشستم کمی پیشِ فواره‌ها گره خورده بودم چو آواره‌ها اسیرِ قفس‌ها و دیواره‌ها که ناگاه با بانگِ نقاره‌ها براتِ مرا کرد امضا علی چه بی منت اینجا دوا می‌دهند نجف را در این صحنها می‌دهند بگو کاظمین و... تو را می‌دهند مدینه و یا سامرا می‌دهند و پایینِ پا کربلا میدهند امیری حسینٌ و مولا علی اگر مُرده‌ام باز جانم دهید اگر خواب هستم تکانم دهید مریضم حرم را نشانم دهید من از آنِ مولایم آنم دهید کمی در حرم استخوانم دهید مرا جای دیگر مبادا علی... چه می‌چسبد اینجا جوابت دهند و جا گوشه‌ی انقلابت دهند در آن صحن باشی و آبت دهند سرت رویِ زانو و خوابت دهند و در خواب هم آفتابت دهند چه می‌چسبد آری به رویا علی اگر چشم اینجا به امید توست سرِ سالِ ما هم شبِ عیدِ توست در این سینه‌ها نورِ توحیدِ توست فقط روشناییِ خورشید توست و این روضه‌ها گیرِ تاییدِ توست بخوان تا مُحَرم تو ما را علی منم روبرویت علیک‌السلام پُر از آرزویت علیک‌السلام من و گفت و گویت علیک‌السلام تو و اشک رویت علیک‌السلام به یاد عمویت علیک‌السلام تو هم داده‌ای دل به سقا علی     بخوان روضه‌ها را به اِبنِ الشَبیب زِ تیری مَهیب و زِ شَیبُ الخَضیب زِ آهی غریب و زِ خَدِالتَریب زِ اَمَن‌یُجیبِ یتیمی غریب بگو وا حسن وا حسینا علی حسن لطفی @Maddahankhomein
بسم‌الله الرحمن الرحیم گِرِه‌ای سخت زد و بُغچه‌ی خود را برداشت دلش اینبار هوایِ حرمی دیگر داشت روستاییی فقیریست ولی باوَر داشت شوقِ دیدار غریبالغُرَبا بر سر داشت چوب دستی به کفِ دست و قدم بر سرِ صحرا زده و پشتِ سرش کاسه‌ی آبی به زمین ریخت زنی پیر و به او گفت که مادر بِرِسان از من اُفتاده سلامم به امامم وَ بگو قُوَتِ پا نیست بیایم به حضورت ، به شفا خانه‌ی نورَت ، بُرو فرزند گِرِه زن پرِ این پارچه را کُنجِ ضریحش به امیدی که  گُشایَد گره‌ها را دلِ ما را راه طولانی و پر خار و خَس اما می‌رفت در هوایِ حرم حضرت آقا می‌رفت زخمی و خسته و با تاولِ پاها می‌رفت تا خراسان نه بگو خانه‌یِ زهرا می‌رفت غرق در خویش قدم میزد و گاهی به لب آهی و گَهی روضه‌ی جانکاهی و اشکی و لبش خشک چو میشُد کفِ آبی و همان حال سلامی به فدایِ لب عطشانِ حسین ابن علی گفته و میرفت به صحرا گَرچه رنجِ سفر و راه بیابان را دید عاقبت تشنه‌ای آرامش باران را دید چشمش از فاصله‌ای قبله‌ی ایران را دید برقِ گلدسته‌ی سلطان خراسان را دید گرچه شب بود ولی با قدمِ عشق دوید و به درِ معبدِ گُم کرده رسید و سرِ خود را به رویِ خاک نهاد آه که با حال غریبانه و با سجده‌ی شُکرانه چه‌ها گفت سنگ فرش از مژه‌اش خیس کسی نیست پس از اِذن دخول آمد و در پای ضریح آب شد و سفره‌ی دل باز شد و... گفت : ببین پایِ من از آبله سوزان و تنم خسته و رنجورِ بیابان و نه جانی و توانی و رسیدم به امیدم که سلامی برسانم به تو از مادر پیرم به خدا هیچ نداریم ولی عشق تو داریم و فقط عشق تو مولا ساده حرف از خود و از مادر و از کویَش زد حرفها با حرمِ ضامن آهویش زد ناگهان زخم کسی بر دلِ دلجویش زد خادمی آمد و با پای به پهلویش زد گفت بر خیز و بُرو که مُژه‌هایم خسته‌اند نیمه شب آمد و در‌های حرم را بسته‌اند سخت آزُرده زِ جا خواست و نالید که این است پذیرایی تو ؟ خوانِ تماشایی تو ؟ شِکوه به تو می‌برم آزُرده‌ام از خادمِت آزرده ببین قلبِ گدا را  رفت بیرونِ حرم دلِ پُر غم ، خادم از آنجا سر بالینِ خودش آمد و تا رفت به خواب آه که انوار خدا دید ، سراپا همه شد غرق نماشا دید خادم که حرم نغمه‌ی هوهو دارد ازدحامی است و هر گوشه هیاهو دارد و رضا آمده و چشم به این سو دارد ولی ای وای چرا دست به پهلو دارد گفت خاکَم به سر آقا چه شده ای نَفَسِ حضرت زهرا چه شده؟ حضرت از آن سوی اَتابَش زد و فرمود که امشب زده‌ای ضربه به پهلوی من آزُردیَم و از نفس انداختیَم آه که امشب نه به مهمانِ رضا زائرِ دلخسته‌ی ما بلکه جسارت به خودم کرده‌ای برخیز مهمانِ مرا پیشِ من آور و بگویش که رضا قبلِ سفر کردنِ تو پیش تر از نیتِ تو منتظرت بوده به هر لحظه به هر اشک و قدم همسفرت بوده بیا وقتِ کَرَمهاست ، نه این مرقدِ من خانه‌ی زهراست بیا ای دل تنها بیا مستجاب است دعا قبل دعا ، نشنیده گوش این طایفه آوایِ گدا نشنیده ما هم امشب سرِ خود پیش شما آوردیم و دل خویش به ایوانِ طلا آوردیم یک کبوتر به شبستانِ رضا آوردیم رد مَکُن پیشِ خدا نامِ تو را آوردیم همه‌ی سر خوشی ماست ، همه دلخوشی ماست که در پیش شما در دل خویش بگوییم و بجوییم دل گمشده‌ی خویش همه اهل خرابات شمائیم دهاتی شمائیم خوشا آنکه چنین ساده به گلدسته‌ی تان ، گنبدتان خیره نظر می کند و هر مژه تر می‌کند و نام تو را می‌برد آقا : آخ که یادش میره هرکی تو دلش غم داره که نگاه تو هوای دلِ مارَم داره آقا جون راه درازی اومدم تا که بگم دل آواره‌ی ما یه کربلا کم داره خوش بحال اونیکه کار و بارش دستِ توِ خوشی و زندگی و اعتبارش دست توِ آقا جون تو سَرمهَ وقتی رسیدم پائینِ پای شما ، وقتِ تماشای شما روضه بخونم براتون تا که کمی کم کنم از غصه هاتون روضه‌یِ وقتی که نفس میزدی و چشم به راه پسرت بودی و از تشنگی آقا نَفَسَت چشمِ تَرَت بال و پرت سوخت ولی یادِ لب غنچه‌ی شش ماهه‌ی جدت جگرت سوخت و از یادِ رباب و دل ارباب دل محتضرت سوخت دیدنت در همه‌ی راه مهیا شده است تو کجا نیزه کجا وای چه با ما شده است دیدنت سخت ولی سخت‌تر از آن این است باز هم حرمله سر گرمِ تماشا شده است حجمِ تیری که علمدار زمین گیرش شد باورم نیست که در حنجره‌ات جا شده است نیزه داری که تو را می‌برد این را می گفت باز هم زخم گلوی پسرت وا شده است حسن لطفی @Maddahankhomein
🌸🌾🌸ا🌾ا🌸🌾🌸 ای به رضای حق رضا،مولاعلی موسی الرضا شمس الضحی بدرالدجی،مولاعلی موسی الرضا هرگوشه ای ازصحن تو،دارالقراردل بُوَد هردرب آن باب العطا،مولاعلی موسی الرضا دربارگاه قدسی ات،شاه وگدایکسان بُوَد مولاتوشاه ومن گدا،مولاعلی موسی الرضا هرکس که راهی میشود،ازخانه سوی مشهدت در راه گـوید بـارها،مولاعلی موسی الرضا مولای مهربانی ام،بخوانی یانخوانی ام من دوست میدارم تورا،مولاعلی موسی الرضا شوریِ اشک دیده ام هست ازنمکدان شما ای بانمک ای باصفا،مولاعلی موسی الرضا بیمارعشقت گشته ام،دردم فزونترکن ازاین زین غم نمیخواهم دوا،مولاعلی موسی الرضا ازپنجره فولاد تو ، عطربهشتی می وزد آنجا شودحاجت روا،مولاعلی موسی الرضا ای دردها راچاره ساز،وی برغریبان دلنواز من هم غریبم یارضا،مولاعلی موسی الرضا پیوسته حاجت میدهی،فرقی ندارد کیست این پیش توغیر وآشنا،مولاعلی موسی الرضا محبوب درچشم همه،ای یادگار فاطمه دُردانه ای نزدخدا،مولاعلی موسی الرضا هرکس که بادردآمده،بی نسخه درمان کرده ای ای خانه ات دارالشفا،مولاعلی موسی الرضا هردل که شدتنگ حسین آقاتوامضا کرده ای دادی بـرات کـربلا، مولاعلی موسی الرضا آنان که ازخان کرم،فیض شهادت خواستند حاجت گرفتندازشما،مولاعلی موسی الرضا جان جواد ومادرت ،ازبهرمن امضا نما برگ شهادتنامه را،مولاعلی موسی الرضا درلحظه ی جان کندنم،بینم اگرماه رُخت دیگرشوم حاجت روا،مولاعلی موسی الرضا «مداح»دارد افتخار،تانوکریِ تان کند ای جلوه حُسنِ خدا،مولاعلی موسی الرضا 🌾🌸🌾ا🌸ا🌾🌸🌾 @Maddahankhomein
4_5859221688310302600.mp3
3.2M
(ع) 🎧 زائرتم آقا از رَه دور اومدم از تاریکی آقا سوی نور اومدم چه برو بیائیه تو این صحن و سرات گندم آوردم آقا برای کفترات👏👏👏👏👏 اگه میبینی آتیشم ، پیشت میام آروم میشم مجنون اگه لیلا داره منم امام رضا دارم تو حرم امام رضا هوای کربلا دارم میبینی چطور کردی منو مست خودت همه زندگیم آقا باشه دست خودت میگم به جای کفترا ، دوسِت دارم امام رضا ... امام رضا ، امام رضا ، امام رضا ، امام رضا ... 👏👏👏👏👏👏 از هر قوم و هر لهجه گرفتار اومده پای پنجره فولاد مریض دار اومده یکی زیر لب میگه آقا نوکرتم یکی میگه قربون تو و مادرتم یکی دیدم که گریونه ، یه راست میره سقاخونه یه پیرمرد بی سواد برا زنش شفا میخواد میگه جوون به من بگو کدوم وَره باب الجواد عشق همه ایرانی ، شَه خراسونی همه راضین از تو میگن مهربونی میگم جای جامونده ها ، دوسِت دارم امام رضا ... امام رضا ، امام رضا ، امام رضا ، امام رضا ... 👏👏👏👏👏👏 چه خبره صحن تو عجب قیامتی چه صفی شده واسه غذای حضرتی این صدای نقاره چه غوغا میکنه فلجی رو از ویلچر داره پا میکنه اونکه طبیب مردمه ، آقام امام هشتمه اونکه ازم دل میبَره ، مهمون نوازیش محشره شکر خدا امام رضا سایش روی این کشوره شوخیه مگه آقا تو سلطان منی الهی فدات شم من رضا جان منی میگم به جای عاشقا ، دوسِت دارم امام رضا ... امام رضا ، امام رضا ، امام رضا ، امام رضا ... 👏👏👏👏👏 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @Maddahankhomein
enc_16236267930863329654651 (1).mp3
2.72M
. در دنیا به روم تا که بسته میشه دلم از همه چی وقتی خسته میشه تو بدی خودمو وقتی گم می کنم کبوتر میشمو رو به قم می کنم بی بی جانم مثل فاطمه سایه لطف تو رو سرمه بی بی جانم سرپناه منو همه خستگی هام حرمه بی بی جانم حرم تو برام مثل خونه مادرمه آروم دلم تا دست تو خانومه یا سیدتی یا حضرت معصومه 🌺🌸 ای ملیکه قم خاک پای توام تو کریمه و من گدای توام قم شبیه دمشق شده با قدمات زینبیه ی ما شده صحن و سرات بی بی جانم همه دردامو با یه اشاره دوا می کنی بی بی جانم زائرای برادرتو تو دعا می کنی بی بی جانم میدونم ما رو زائر کرببلا می کنی قبر فاطمه تو صحن تو معلومه یا سیدتی یا حضرت معصومه شاعر: محمد علی بیابانی @Maddahankhomein
از برکت قدوم تو قم باصفا شده‌ست آب و هوا و خاک درت، پربها شده ست از برکت حضور شما آل عاشقی هر شوره‌زار بستر شور و نوا شده ست از خاطرات قم نشود پاک لحظه‌ای روزی که با نگاه تَرَت آشنا شده‌ست معصومه‌ای؛ رواق تو نور است و آینه هر تیره‌روی در حَرَمت روشنا شده‌ست قلب شکسته را به دَمی بند می‌زنی صد قفل بسته هم به دَمی از تو وا شده‌ست مِهر تو دست داد به هر جان مستمند بی کِبر و بی ریا، حرم کِبریا شده‌ست صحن عتیق و صحن جدیدت پر از مَلَک ایوانت از حضور معطّر، طلا شده‌ست جوشید چشمه از دل سنگی امیدوار نذری که کرد اسم تو بود و روا شده‌ست دور حرم که حوزه‌ی علمیه بی‌شمار... در ما هزار حوزه‌ی عشقت به پا شده‌ست اذن زیارتت چه مبارک رسید و دل  در صحن باشکوه تو مرغی رها شده‌ست ای ماهتاب! خواهر خورشید! یک نظر حالا که خاطرم  به رضایت، رضا شده‌ست @Maddahankhomein
💞بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه السلام 🔸 علیهاالسلام 🔹 نام و یاد خالق جان آفرین می‌کند قلبم به آرامش قرین دوستی با حق، به سر، تاج من است ذکر او، الحق که معراج من است خلقت حوّا از او، آدم از اوست علم از او، عالِم از او، عالَم از اوست مصطفی الامجد، رسول اعظم است بر نگین آفرینش، خاتم است آنکه صنعِ او محمد پرور است گفت: تنها جانشینش حیدر است آلِ ایشان، ماسوا را سرورند ناطق قرآن، خدا را مظهرند صادقین را جعفر صادق یکی است خود، صداقت بر وجودش متکی است عدّه‌ای رفتند روزی نزد وی عرض کردند: آمدیم از ملک ری گفت آن در برجِ دین، مهر ششم ( مرحباً بِاخواننا مِن اهلِ قم ) باز گفتندش که: ای فرخنده‌پی نه ز قم! بل آمدیم از شهر ری گر چه این گفتار از ایشان شنفت چون لبش بشکفت، باز آن حرف گفت چند بار این گفتگو تکرار شد تا سخن‌گو آن شکر گفتار شد گفت: حق را یک حرم در مکه است که بُوَد قبله به قوم حق پرست مصطفی که بی‌قرینه بوده است هان! حرم بر او، مدینه بوده است خود، علی آن شهریار محتشم باشدش در شهر کوفه، یک حرم وز برای ما حرم، شهر قم است که حریمش امن، بهر مردم است هست آری آن حریم محترم یازده فرزند زهرا را حرم از تبار من، خجسته دختری آسمان علم را نیک اختری دفن خواهد گشت در آن سرزمین راستی ( شرفُ المکانِ بالمکین ) در وجودش جمع، خوبی‌ها همه است نام آن پاکیزه گوهر، فاطمه است هر که زائر شد بر آن نیکو سرشت می‌شود واجب برای او بهشت آنکه این قصه حکایت کرده است قول صادق را روایت کرده است کرده در پایانِ حرف خویش نقل جمله‌ای کز سر رُباید هوش و عقل گفت: روزی کاین حقایق را امام باز گو فرمود نزد خاص و عام می‌نبودی وقتِ شرحِ مساله مادر موسی، به موسی حامله! قول صادق که ندارد نقص و عیب شاهدی بودش که دارد علم غیب چون خبر از دُختِ آن موسی بداد که هنوزش مادرِ والا نزاد! قبلِ میلاد پدر، جدّش خبر داده از آن دختر فرخنده‌فر ( ایزدیّا ) رو بسوی قم بیار رو بر این درگه، چنان مردم بیار معتکف در آن حریم نور باش همچو موسی، محو نور طور باش دختر موسی، شفیعه‌ی محشر است خیر محض و دافعِ شور و شر است گر چه این بانو، بسی مظلومه بود هم کریمه بود و هم معصومه بود 🔹 @Maddahankhomein
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد نزدیک می‌شوم به تو، چیزی نمانده است قلبم از اشتیاق زیارت بایستد بانو سلام! کاش زمان با همین سلام در آستانهٔ در ساعت بایستد و گردش نگاه تو در بین زائران روی من ـ این فتاده به لکنت ـ بایستد تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام در محضر شما دو سه رکعت بایستد بانو اجازه هست که بار گناه من در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟ در این حرم هزار هزار آیهٔ عذاب هم وزن با یک آیهٔ رحمت بایستد باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما زیر رواق‌های کرامت بایستد شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید طاقت نداشت تا به قیامت بایستد آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است در روز حشر هم به شفاعت بایستد تو خواهر امام غریبی و این غزل با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد من واژه واژه عطر تو را پخش می‌کنم حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد... 📝 @Maddahankhomein
شفاعت کرده ای یک عمر دلهای پریشان را به اعجاز ضریحت می بری اندوه پنهان را تو دریایی و لطفت در زمین طوفان به پا کرده به دریا میکشانی قایق دلتنگ طوفان را تو سرشار از سخاوت مثل بغض ابرها هستی که جاری میکنی در رودها لبخند باران را شکوه آسمانی در دل این خاک بی مقدار به دوش باد میریزی کرم های فراوان را تواضع میکند هر کس که از سمت ارم رد شد معطر کرده لبخندت مسیر این خیابان را هر آنکس که توسل کرده سمت چشمهای تو به روی دستهایش میبرد آیات درمان را شبیه زینبی اما زعطر چادرت پیداست که هرگز حس نکردی داغ های این بیابان را اگر چه شعر من ناقابل است اینبار، میبینم میان واژه هایم لطف سلطان خراسان را. @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹زائر🔹 هر که رو انداخت، خاطرجمع، زائر می‌شود قبل زائر کوله‌بار راه، حاضر می‌شود... خوش به حال خانۀ خشتی نزدیک حرم آخرش یک تکه از صحن مجاور می‌شود دل سپردن ساده اما دل بریدن مشکل است هر کسی یک‌بار آمد قم، مهاجر می‌شود شیخ می‌یابد مفاتیح الجنان را پشت در شاطر عباس قمی در صحن شاعر می‌شود از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست در حرم حتی زبان شعر، قاصر می‌شود... رو به قم هر بار در مشهد سلامی می‌دهم خادم باب‌الرضا با من مسافر می‌شود دست را بر سینه‌ات بگذار و چشمت را ببند رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر می‌شود 📝 @Maddahankhomein
علیهاالسلام 🔸خواهر خورشید🔸 قدم قدم به حضورت چکیده اشک مدامم منم که شوق سراسر برای عرض سلامم برای اذن زیارت پر از تلاطم اشکم برای عرض ارادت چه الکن است کلامم چنان غبار رسیدم به خاک‌بوسی دریا مرددم که خودم را در این حرم چه بنامم سلام می‌دهم از هر کجای شهر به سویت که با سلام تو آغاز گشته صبحم و شامم سلام بر تو! جگرگوشهٔ عزیز پیمبر! سلام زهرهٔ زهرا، سلام ماه تمامم سلام دختر باران! سلام کوثر قرآن! سلام خواهر خورشید! نور چشم امامم! چه عطر و بوی ملیحی‌ست در بهشت تو بانو رسیده رایحهٔ مشهدالرضا به مشامم چه آرزوی قشنگی‌ست من شهید تو باشم چه آرزوی قشنگی‌ست این‌که حُسن ختامم... ✍🏻 @Maddahankhomein
علیهاالسلام 🔹گلبانگ اجابت🔹 اگر درمان‌ درد خویش‌ می‌خواهی‌ بیا اینجا دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب‌ دردها اینجا شکسته‌بالی ما می‌دهد بال و پری‌ ما را اگر از صدق‌ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا طلب‌ کن‌ با زبان‌ بی‌زبانی‌ هرچه‌ می‌خواهی‌ که‌ سر داده‌ست گلبانگ‌ اجابت‌ را خدا اینجا به‌ گوش‌ جان‌ توان‌ بشنید لبّیک‌ خداوندی‌ نکرده‌ با لب‌ خود آشنا حرف دعا اینجا هزاران‌ کاروان‌ دل‌ در اینجا می‌کند منزل‌ اگر اهل‌ دلی‌ ای‌ دل‌، بیا اینجا، بیا اینجا دل‌ دیوانۀ‌ من‌ همچو او گم‌‌کرده‌ای‌ دارد ز هر دردآشنا گیرد، سراغ‌ آشنا اینجا... صدای‌ پای‌ او در خاطر من‌ نقش‌ می‌بندد مگر می‌آید آن‌ آرام‌‌جان‌ها از وفا اینجا؟... مشو از حرمت این بارگه غافل که مهدی را زیارت کرده‌اند اهل بصیرت بارها اینجا حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد که می‌بخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا علاج درد بی‌درمان کند لطف عمیم او نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا! حدیث‌ عشق‌ با «پروانه‌» می‌گویی،‌ نمی‌دانی‌ که‌ می‌سوزد به‌سان‌ شمع،‌ از سر تا به پا اینجا 📝 @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا