eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
423 ویدیو
238 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بر سینۀ خود می‌فشارم زانوی غم را وقتی که بی تو باز می‌بینم محرم را صاحب عزا با دست‌های خویش کوبیدی بر روی دیوار کدامین خانه پرچم را ای آسمانِ چشمۀ جوشانِ اشک خون پربارتر کن بارش این اشک نم نم را هرشب میان کوچه‌ها بر سینه خواهی زد وقتی که می‌خوانند شور و نوحه و دم را بر رشتۀ پرچم دخیل گریه می‌بندم آقا مگیر از دست ما این حبل محکم را با اذن زهرا، اذن مولا، اذن پیغمبر با اذن تو پوشیده‌ام این رخت ماتم را دلشوره دارم اربعینم را همین اول امضا کن آقاجان برات کربلایم را ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علی ساکن کربلا آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد هم جوان،هم نوجوان،هم کودک‌ و هم پیرمرد سن و سال لشکر تو خواهرت را میکشد من خودم غمگینم و لبریزم از دلشوره‌ها اضطراب دختر تو خواهرت را میکشد چشم‌های اشکبارم خیره مانده بر رباب تشنگی ِ اصغر تو خواهرت را میکشد شد رکابم پای او هنگام پایین آمدن غیرت آب آور تو خواهرت را میکشد کرد اسفندی برایم دود و دستم را گرفت "عمه جانِ" اکبر تو خواهرت را میکشد باورش سخت‌است پایان قرار ما دوتاست روزهای آخر تو خواهرت را میکشد بیگمان این خاک تعبیر همان خواب منست بر فراز نی سر تو خواهرت را میکشد با سلاح تیزشان سهمی به جسمت میرسد پاره های پیکر تو خواهرت را میکشد روزگاری بوسه‌اش میزد پیمبر - وای من سرنوشت حنجر تو خواهرت را میکشد واقعا سختست فکرش را نمیخواهم کنم ناله های مادر تو خواهرت را میکشد @Maddahankhomein
السلام علی حسین سلام می‌دهم از دور بر تو و حرمت سلام من به بلندای بیرق و علمت سروده‌اند فراوان برای تو اما هنوز نقش کتیبه‌است شعر محتشمت اگر که سر به هوا هستم و پریشانم زمین زدم دل خود را به احترام غمت گدایی ِ در این خانه سربلندم کرد مرا جدا نکن از خیمه‌های محترمت چگونه نام تو را هر نفس صدا نکنم؟ که شاملم شده یک عمر دائماً کرمت زمان مرگ به راهت دخیل می‌بندم بیا که سر بگذارم به محضر قدمت @Maddahankhomein
رباعی های شب دوم هم دلهره در این سفرِ قافله است هم خوف و خطر دور و بر قافله است حال زن و بچّه ها چه باید باشد وقتی که اجل پشت سر قافله است؟ 🥀🖤🥀 از مکّه به سمت کوفه راهی شده اند توفان زده ی شهر تباهی شده اند این قافله که پناه عالم هستند در کوفه دچار بی پناهی شده اند 🖤🥀🖤 چشمش، فقط از ترس حکایت دارد از آن همه اسب و شیهه وحشت دارد از لحظه ی آمدن فقط ترسیده ستی ک بچّه مگر چقدر طاقت دارد؟ شاعر: مهدی زارعی @Maddahankhomein
بیداری دل از حسین است به عالم همه بیداری دل کس نیامد بجز از وی پی غمخواری دل راه او راه حقیقت ، ره او راه خداست نهضتش نهضت حق ، نهضت بیداری دل می بَرد تیرگی از قلب گنهکار بیا می شود پاک ازو رنجش بیماری دل دل اگر بار فتاده ست مدد گیر ز وی می کند نام حسین بن علی یاری دل عزّت هر دو جهان مهر حسین بن علی ست دور کن با گل مهرش به جهان خواری دل سعی کن تا که دلت را نبری جای دگر گر که در راه حسین است وفاداری دل انعکاس دل تو آینه ی کرب و بلاست می رود سوی جنان آینه ی جاری دل می کند ناله و زاری دلم از داغ حسین فقط از داغ حسین است چنین زاری دل دل من سرخ ترین واژه ی پرپر شده است لاله ای نیست درین دشت به گلناری دل گرچه خون می چکد از چشم پریشان اما هیچ زخمی نرسیده ست به خونباری دل دل آئينه اگر بسته به زنگار غم است «یاسر» از اشک بَرَد ظلمت زنگاری دل محمود تاری «یاسر» @Maddahankhomein
10.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این فِراق چقدر از طراوتم کم شد چقدر بد شده‌ام.. خوب شد محرم شد.. چقدر یکسره محتاج گریه‌ام شب و روز دوباره روضه بخوان بلکه اشک مرهم شد و بست زخم عمیق گناه‌هایم را و آبِ ریخته بر آتش جهنم شد و ریخت روی خطوط سیاه نامه‌ی من و جوهر همه سیئات در هم شد و راه یافت همین اشک‌ها به عمق دلم و جا گرفت در این شوره‌زار و زمزم شد مرا گذاشت به روی صراط عاشورا و خود مسیر تو را قطره قطره پرچم شد ز راه توبه مرا برد تا رضاً برضاك سپس شهادت من هم قضای مبرم شد که عیب نیست اگر آرزو به دل دارم مگر نبود که گریه شفیعِ آدم شد؟ بجوش چشم من امشب که خاکِ دل تشنه است و شکر کن که بساط عزا فراهم شد هوای شرجی و پر بغضِ ظهر عاشورا شبانه بر دلِ سردم نشست و شبنم شد چقدر بر مژه‌ام جای اشک خالی بود چقدر خوب شدم، خوب شد محرّم شد @Maddahankhomein
این بیرق و سیاهی ماتم مقدس است آب و هوای تکیه برایم مقدس است گریه برای تو به خدا ارث مادری ست  این قطره های جاری شبنم مقدس است «فرمود امام صادق علیه السلام که:» چون گریه کرد بر غمت آدم مقدس است در شش شبانه روز زمین آفریده شد  شش گوشه ات برای خدا هم مقدس است تو انتهای دار و ندار منی حسین دیدی چقدر دار و ندارم مقدس است در بین ماه های خدا جور دیگری  بر ما هلال ماه محرم مقدس است ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 🆔 @Maddahankhomein
«««««««شمیم یاس»»»»»»» بود فرزندی پر از نور و کمال پهلوانی گوئیا رستم زال نام آن شیر خدا عباس بود بوی عطرش گوشمیم یاس بود بود از صلب امیر المو منین مادرش هم فاطمه ام البنین قمر و ماه بنی هاشم لقب ماه خود از نور او شد در عجب ماه خود مبهوت آن نور و جمال آن جمال بی زوال و پر کمال غیرتش گویا علی صفدر است چون پدر در رزم عین حیدر است کهکشان از نور او خاموش شد ماه چندین مرتبه مدهوش شد گشت پرچمدار دین در کربلا آن زمینِ پر ز خونِ پر بلا کا فران در آشکار و در نهان بهر او پیغام دادند بر امان آن دلاور چهره اش مانند ماه داد پاسخ کافرانِ رو سیاه من اگر صد پاره کردم راه دین بر ندارم دست از این شاه دین شد سقایِ کاروان در کربلا راهیِ آبِ روان در کربلا ناگهان شد حمله بر شیر خدا هر دو دست نازنینش شد جدا تیر و شمشیر آشکار و در خفا شد فرو در چشم یار با وفا بر سر بالین او سالار دین دید علمدارش شده نقش زمین با دلی غمگین بگفتا ای اخا انتظار تو کشند در خیمه ها داد پاسخ این دلم گشته کباب چون ندارند کودکان یک قطره آب آن علمدارِ دلیر بهرِ خدا جان خود در راه دین کرده فدا ای خدا یا خاندان بو تراب کودکانش تشنه اند از بهر آب ای خدا ظلم فراعن را ببین قطع آب از شمر خائن را ببین عمر بن سعد آن خائن به دین آن جنایت کرد بر روی زمین شاید از آن وعده های پی ز پی بهر او صادر نمایند حکم ری نرسید بر حکم ری دارش زدند آتشی بر روح بیمارش زدند تا شود عبرت ز بهر اشقیا آن کفار دل زکین و بی حیا تا که دست انتقام خود یار شد افتخارش در حق مختار شد ولی فولادی @Maddahankhomein
اگر چه کرب و بلائی بلا نمی بینم بجز به عشق دلی مبتلا نمی بینم به رسم مهر رسیدم سر قرار ای دوست کنون تمام توئی، کربلا نمی بینم چه حاجت است عزیزم به گفتن ارنی در این زمین که بغیر از تو را نمی بینم هزار بار بمیرم دوباره زنده شوم بجز غریب غمت آشنا نمی بینم چه جای شکوه که در این بلای سخت و عظیم بغیر لطف و رضای خدا نمی بینم فرات هست در این دشت و جز لب خنجر به کام تشنه که آب بقا، نمی بینم چنان تمامی صحرا شده ز تو لبریز که هر چه دیده ام الاست، لا نمی بینم حسین نیست در این قصه، هر چه هست توئی که آنکه باشد و بوده است از الست توئی رسیده ایم به دشتی پر از بلا زینب رسیده ایم به آغاز ماجرا زینب در این زمین که علی یک زمان نماز گزارد سر برادرت از تن شود جدا زینب در این زمین پر از درد و داغ جانفرسا به حق پناه بر از کرب والبلا زینب در این زمین که به تیر سه شعبه خواهد رُست به حلق کوچک اصغر گل حنا زینب علی و جعفر و عباس و عون می گردند به راه حق طلبی یک به یک فدا زینب در این زمین که علمدار کاروان حسین فدا کند سر و دستان و چشم را زینب در این زمین که دَرَد گرگ جهل اکبر را شوی به غصه و اندوه مبتلا زینب صبور باش که در این زمین غربت خیز توئی سرآمد زنهای کربلا زینب تو از قبیله صبری عقیله العربی نشان شیر خدا، دخت مرتضی زینب پس از حسین امانت به روی شانه توست پس از حسینی توئی مرد ماجرا زینب رسان به گوش جهان نقل این حکایت را رسول کرببلا بانوی حیا زینب خدا خودش دل تنگ تو را صبور کند دو چشم خیس تو را چشمه سار نور کند @Maddahankhomein
با نام کربلا مستی شروع می‌شود از جام کربلا حیّ علی‌الحرم پیچیده در حسینیه پیغام کربلا پیراهن حسین در اهتزاز آمده بر بام کربلا مُحرم شدند تا بر تن کنند جامه‌ی احرام کربلا زینب به گریه گفت؛ ختم به‌خیر باد سرانجام کربلا طوفان نهفته است... در این مسیر ظاهراً آرام کربلا خیمه بنا کنید یک‌روضه در حسینیه‌ی دل به‌پا کنید ای اهل‌بیت من حالا عمل به وعده‌ی "قالو بلی" کنید اینجا بهشت ماست خود را به آستان خدا پاگشا کنید با صبر بر بلا از خود خدای عزّوجل را رضا کنید بر قد و قامت عباس و قاسم و علی‌اکبر دعا کنید هرکس شهید شد بر جسم او به‌جای کفن بوریا کنید... نوحوا علی‌الحسین تنها دلیل گریه‌ی ما از ازل حسین مُردن سعادت است وقتی که مرگ را بکند چون عسل حسین نام تو ذکر ماست از وقت شیر خوردن‌مان تا اجل حسین با گریه کردنم مانند حر گرفته مرا در بغل حسین در بین مشکلات بوده همیشه و همه‌جا راه‌حل حسین الشِّمرُ جالِسٌ... زینب صداش میزند از روی تل؛ حسین... زانو رکاب شد تا پرده‌دار اهل‌حرم آفتاب شد لشکر اضافه کرد پس رفته‌رفته خانه‌ی هستی خراب شد نُه روز بعد از آن با خون سر محاسن آقا خضاب شد نُه روز بعد از آن سقا کنار علقمه از غصّه آب شد نُه روز بعد از آن تازه شروع روضه‌ی "بس‌کن‌رباب" شد نُه روز بعد از آن دست مخدرات حرم در طناب شد... مجتبی خرسندی https://eitaa.com/Maddahankhomein
چیزی شبیه پرچم سرخ تو در باد است این دل، دلی که در هیاهوی تو افتاده‌ست هی روضه‌خوان! بنشین و دریا را روایت کن یک روضه‌ی سقّا بخوانی چای آماده‌ست گفتی: "جوانان بنی‌هاشم..." صدا برخاست گفتی: "هنوز این ابتدای داغ شهزاده‌ست..." گفتی: "حسین(ع) " و آه از جان جهان جوشید گفتی: "صلا بر نیزه‌ها، آغاز این جاده‌ست..." آدم چه دارد جز دلی از درد آکنده خوش باد آنکه هست خود را دست او داده‌ست... ▪︎▪︎▪︎ یک تکیه‌ی کوچک، علم، یک نوحه‌ی آرام... در بارگاه شاه دین، عاشق شدن ساده‌ست https://eitaa.com/Maddahankhomein