eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
از زبان ام وهب: سر می‌دهیم تا که برایت سپر شویم مانند شمع، پای غمت شعله‌ور شویم… از جانب مسیح به سوی تو آمدیم تا با دَمت شهید شده، زنده تر شویم ما را مباد مثل طِرِمّاح آمدن در راه دوست کاش که آسیمه‌سر شویم از تو به ما همیشه فراوان رسیده است حاشا اسیر زندگی مختصر شویم ما کی در این مسیر سر از پا شناختیم؟ گیرم که در هوای تو بی پا و سر شویم ما را پسر برای همین روز داده اند ای کاش در رکاب شما بی پسر شویم @Maddahankhomein
Recording ۰۸۴۹۱۴-۰۷۰۴۲۴.mp3
2M
واحد سنگین شب پنجم محرم بند اول دستش توو دستای عمه بود و از روی تل میدید عموش افتاده زخمی توی مقتل.... خون حسن توو رگهاشه عمو شبیه باباشه باید که واسش فداشه... یاره و یاور حسین سرباز آخر حسین ای گل پرپر حسین... ///واویلتا واویلتا/// بند‌ دوم تا دید که دشمن قصد سر عموشو داره دستو جلوی عمو گرفت تا که نزاره... دستش به پوست شد آویزون بی حال و زخمی نیمه جون جسم کوچیکش غرق خون... تن کوچیکش جا به جا میشه زیر سم اسبا واویلتا واویلتا... ///واویلتا واویلتا/// ✍مهدی ندرخانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمزمه یا زمینه ی حضرت عبدالله ع بند اول: دستمو عمه رها کن پر بگیرم جون بدم تا زندگی از سر بگیرم بین یک لشکر عمو غریب و تنهاست توو دل من عمه می بینی که غوغاست میرم تا که برا عمو منم سپر باشم توو معرکه مرد خطر باشم یه نووجونِ با جگر باشم بند دوم: ای عمو سمت تو با شتاب دویدم  تا که هل من ناصر تو رو شنیدم نوجوونم من ولی مردِ جهادم مثل قاسم جونمو برا تو دادم با تیغ و تیر پیکرمو به پیکرت دوختن ببین به فرق من زدن آهن شروع شده غارته پیراهن @Maddahankhomein
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای منتقم‌ که جان تو بر لب رسیده است در روضه ها ز دیده ی تو خون چکیده است یک دم خودت برای ظهورت دعا نما بنگر ستم به حدّ نهایت رسیده است بنگر که شیعه منتظرت مانده روز وشب در زیر بار هجر تو قامت خمیده است از بس که غیبتت شده طولانی ای دریغ شیعه ز منکران تو طعنه شنیده است در پشت پرده های گناهان، نگاه من شرمنده شد که ماه رخت را ندیده است آقا بیا به بزم عزای مه حسن ماهی که روح بر تن هیئت دمیده است دستان عمّه زینب خود را رها نمود تا قتلگاه نزد عمویش دویده است او دیده داغ قاسم و صدپاره پیکرش حق می دهم دگر ز جهان، دل بریده است عشق حسین را وسط بغض خارها یاس حسن،به قیمت جانش خریده است دستش سپر شده جلوی تیغ دشمنان با تیر حرمله ،به مرادش رسیده است شد آخرین فدایی راه عموی خود حالا به روی سینه ی او آرمیده است او هم شبیه قاسم ِ گلگون بدن ز بغض در زیر نعل اسب عدو قد کشیده است هر نعل تازه ای که رسیده، به همرهش او را به نقطه نقطه ی میدان کشیده است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
عمرم گذشت در عطش همجواری ات باشم قرار روز و شب ِبی قراری ات عمریست دیده های زمستانی ام هنوز مانده به شوق دیدن روی بهاری ات از بابت سعادت من یک دعا بس است بین قنوت وسجده ی شب زنده داری ات تا زنده ام برای ظهورت دعا کنم چون بهترین عمل شده چشم انتظاری ات امشب برای ماه حسن گریه می کنیم آقا فدای اشک تو و سوگواری ات شاید که این دوشب به مدینه سفر کنی خاک بقیع گِل شود از اشک جاری ات آمد به قتلگاه گل مجتبی و گفت ای شاه بی کس آمده ام بهر یاری ات تنها میان این همه لشکر چه میکنی شعله به جان من زده هر زخم کاری ات دستم جدا شده به فدای سرت حسین خواهم شوم شریک در این رستگاری ات جان را گرفته ام کف دستم برای تو دار و ندار تو شده ام در نداری ات تیری فقط به سینه ی من لاله کاشته قلبم شکسته از بدن لاله کاری ات شکر خدا که کشته شوم، برده صبر من در زیر تیر و سنگ و سنان، بردباری ات ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات جدید مهدوی محرمی حضرت عبدالله بن الحسن علیهماالسلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عمریست ای پدر که تو را من ندیده ام از دیده اشک، از غم هجرت چکیده ام در حسرتم که تالی قرآن تویی ولی از هر کسی به غیر تو قرآن شنیده ام صحرا روم به خاک زنم بوسه با امید شاید ز خاک پای تو یک بوسه چیده ام بی تو درون سینه ی من، غیر آه نیست از این حیات ِ بی تو دگر دل بُریده ام با یک دعا، ظهور خودت را رقم بزن از تَحْبِسُ الدُّعایی ِخود، لب گَزیده ام حق را قسم دهم به گل پرپر حسن امضا کند ظهور تو را، نور دیده ام گفت ای عمو، غریبی تو آتشم زده از پیش عمّه تا دم مقتل دویده ام دیدم غریب؛ در وسط تیر و نیزه ای شکر خدا به داد تو اینجا رسیده ام من آمدم به راه تو جان را فدا کنم ناله نزن بخاطر دست ِبریده ام تیری رسید و دوخت تنم را به سینه ات شکر خدا که در بر ِتو آرمیده ام وقتی که نعل تازه نصیب تنت شود من هم عمو کنار تو در خون تپیده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا عبدالله بن الحسن علیهماالسلام هستی عموجان محتضر در بین‌ گودال داری تو دستی بر کمر در بین گودال آتش زده بر قلب من (اُسقونی) ِ تو هستی تو از من تشنه تر در بین گودال یک تن زده بر تو عصا ،آن دیگری هم با نیزه و تیر سه پَر در بین گودال هر کس رسیده می زند با بغض حیدر از کینه ها داری اثر در بین گودال من آمدم باشم عصای پیری تو حالا که هستی بی پسر در بین گودال حالا که دستان علمدارت جدا شد دستم شود بر تو سپر در بین گودال بر روی دامانت عمو ،جان می سپارم بر این مقامم مفتخر در بین گودال من هم کشیدم داغ روی داغ چون تو من هم شدم خونین جگر در بین گودال بودی تو غمخوار پدر در وقت مرگش من آمدم جای پدر در بین گودال ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
جُون ِ سیاه بود و ز حق روشنا گرفت با نور آل فاطمه روحش جلا گرفت با نیّت غلامی اولاد مرتضی آمد به بیت حیدر و رنگ خدا گرفت وقتی که بار معرفتش رفت تا سماء از رب ، مقام‌ نوکر آل عبا گرفت در خانه ی سه حجّت ایزد به افتخار شد کاسه لیس و مرتبت اولیا گرفت مویش که شد به خدمت آل علی سپید در کربلا ز سرخی خونش حنا گرفت ده روز بین مقتل خود شد رها و بعد بوی خوش از دعای شه کربلا گرفت رنگ سفید وعطر خوش و حشر با حسین او این سه را ز حضرت خیرالنسا گرفت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیکم یا ابناء الزینب علیهم السلام این یاس ها که در بَر ِ من قد کشیده اند حالا ز داغ اکبر تو قدخمیده اند دیدند می چکد ز عبا خون اکبرت دیگر از این حیات ببین دل بریده اند تا دیده اند بین عدو غربت تو را بر یاری ات دو ارتش زینب رسیده اند بر تن، لباس رزم‌ نمودند ناگهان وقتی صدای بی کسی ات را شنیده اند چیزی نداشتم که کنم من نثار تو پیش تو این دو آبرویم را خریده اند هستیّ ِخواهر تو همین دو کبوتر است شکر خدا که در ره تو پر کشیده اند در خیمه مانده ام که نبینم غم تو را در لحظه ای که پیش تو در خون تپیده اند شکر خدا شهید شدند و به روی خاک خنجر به روی حنجر پاکت ندیده اند اما شوند همسفرم بین دشمنان بر روی نیزه صاحب رأس بریده اند ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم عجل لولیک الفرج (244).mp3
1.05M
.. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد             بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا           بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بیا آقا بخوان روضه برای دو گل جعفر شدند اولاد عمّه جان مقابل حسین پرپر بیا که عمّه جان خوانده تو را با دیده ی دریا ببین که او عزادار است درون خیمه اش تنها به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یا رب... 🌸🌸🌸🌸🌸 حسین جان ،بچه های من فدای بچه های تو خدا را شکر عزیزانم شدند قربان برای تو شبیه اکبرت حالا شدند کشته در این صحرا اگر داغ جوان دیدم شدم چون حضرت لیلا نهادن سر به دامانت همه هستم به قربانت.. حسین جانم حسین جانم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 خدا را شکر، غیورانم نمی بینند اسارت را نمی بینند چهل منزل با کعب نی؛ جسارت را نمی بینند عزیزانم مرا در بین مشتی مست مرا در کوچه و بازار میان شامیان پست به روی نیزه ی دشمن کنند گریه به حال من حسین جانم حسین جانم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
462.4K
(ع) ⚫️⚫️⚫️ا⚫️⚫️⚫️ بند1⃣ وقتی تو رو غریب و تنها دیدم از روی تل سوی تو پر کشیدم با عجله بی زره و بی شمشیر بالاسرت عموجونم رسیدم ...... دیدم پیکرت شده آماج نیزه هاشون دیدم میزدن تو رو با سنگ و با عصاشون دیدم یکی اومد تو گودال و حرف بد زد دیدم یکی با چکمه محکم بهت لگد زد ...... میخوام فدا بشم برای تو عمو میخوام بگیرم از خون خودم وضو یا عَمّیَ الغریب عمو عمو حسین 🔸🔸🔶ا🔶🔸🔸 بند2⃣ آرزومه بشم فدات عمو جون من بمیرم جلو چشات عمو جون میدونی که چقدر دوست دارم من غرق به خون زدم صدات عمو جون ...... اومدم بالا سرت بجای بابام حسن مثل دست علمدار دستم شد جدا از تن اشکم میریزه واسه مصیبته جسارت خوبه شهید میشم و نمیبینم اسارت ..... صدای مادره پیچید تو قتلگاه خمیده و غمین رسید به قتلگاه یا عَمّیَ الغریب عمو عمو حسین 💠💠💠ا💠💠💠 به قلم: @Maddahankhomein
آماده‌اند، گوش به فرمان، یکی یکی تا جان نهند بر سر پیمان یکی یکی بعد از حبیب و حُر و زُهیر و غلام ترک آماده می‌شوند جوانان یکی یکی پا در رکاب، رخصت میدان گرفته‌اند با التماس، دست به دامان، یکی یکی پیغمبرانه غزوه به پا کرده‌ای که باز غوغا کنند حمزه و سلمان یکی یکی دیشب در آسمان دو ‌انگشت معجزه بودند محو روضۀ رضوان یکی یکی روح تغزّل‌اند، شکوه قصیده‌اند شمشیر می‌کشند غزل‌خوان یکی یکی از دست می‌روند عزیزان و... خیمه‌ها، کم‌کم شده‌ست کلبۀ احزان یکی یکی بر نیزه‌ها در اوجِ رجزآیه‌های کهف تفسیر شد حماسۀ قرآن یکی یکی بالای نیزه‌ها چه غریبانه می‌وزند انبوه گیسوان پریشان یکی یکی https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم عجل لولیک الفرج (244).mp3
1.05M
.. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸🌸ا🌸🌸 دوباره ای غریب عصر شده قلب تو غرق آه جلوی چشم تو گویا به گودال رفته عبدالله تو را می خواند عبدالله در آغوش عموجانش رسیده پیش او تا که کند جان را به قربانش به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸🌸ا🌸🌸 جلوی ضربه ی شمشیر عمو دستم سپر کردم ببین مانند قاسم من دارم دور تو می گردم میان این همه دشمن عموجانم گرفتاری به روی پیکرت زخم از سنان و تیر و سنگ داری غریبی بین یک لشکر شدی زخمی جلو خواهر عموجانم عموجانم..... 🌸🌸ا🌸🌸 خدا را شکر شدم من هم بلاگردان تو آقا شهید راه تو گشتم رضا از من شده بابا با تیر کینه جان دادم در آغوش تو در گودال شود حالا تنم اینجا کنار پیکرت پامال سرم چون تو جدا گردد تنم اینجا رها گردد عموجانم عموجانم..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
🩸ضربه‌ که به دست عبدالله «علیه‌السلام» زدند، ناله کشید:«وا أُمّاه…» مرحوم علامه مجلسی چنین نقل می‌کند: 🥀 وقتی که در میانه گودال قتلگاه، عبدالله بن الحسن علیهماالسلام در برابر حرمله ملعون (و با به نقلی أبجر بن کعب) ایستاد و فرمود: ای‌زنازاده! عمویم را می‌کشی؟! 📋 فَضَرَبَهُ بِالسَّیفِ فَاتَّقاهُ الغُلامُ بِیَدِهِ فَأطَنَّها إلَی الجِلد ▪️آن نانجیب با شمشیری خواست ضربه‌ای به سیدالشهداء علیه‌السلام وارد کند که عبدالله علیه‌السلام دستش را جلو آورد و ضربه شمشیر دست او را به پوستی آویزان کرد. 📋 فإذًا هِیَ مُعلّقةٌ فَنادیٰ الغُلامُ «یا أمّاه» ▪️در همان هنگام که دستش به پوستی آویزان شد، ناله‌ای از دل کشید و فریاد برآورد:«آه … ای مادر!» 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۵۳ ✍ ابن الکریمم و پسرِ شاهِ بی حرم از خیمه آمدم به تماشایِ دلبرم من از تبارِ شیرِ جمل هستم ای سپاه ده ساله ام ولی ز رگ و خونِ حیدرم خالی کنید دورِ بزرگِ قبیله را تعظیم کن سپاه، به این شاهِ محترم خونِ حسن میانِ رگم موج می زند گردن زده ز ازرقِ شامی برادرم از خیمه پابرهنه دویدم به قتلگاه افتاده شاه رویِ زمین در برابرم تا استخوانِ بازوی من بی هوا شکست بی اختیار ناله زدم وای مادرم تا آمدم بغل کُنمت حرمله رسید پاشیده شد به ضربه ی یک تیر،حنجرم ممزوج شد حسین و حسن زیرِ ضربه ها اینجا به بعد روضه بخوانم من از شما باجانِ فاطمه که چنین تا نمی‌کنند جان دادنِ غریب تماشا نمی‌کنند زهرا نشسته گوشه ی گودالِ قتلگاه باحالِ مادر از چه مدارا نمی‌کنند خالی کنید دورِ عمویِ غریب من دورِ کسی که هلهله برپا نمی کنند یابن الدعی مکن همه جا نیزه را فرو پهنایِ نیزه را به گلو جا نمی کنند بردار پایِ نحس خود از رویِ صورتش این گونه بغضِ سینه ی خود وا نمی کنند در پیشِ چشم عمه رها کن محاسنش شیب الخضیب را همه معنا نمی کنند در بین دنده ها مَشِکَن چوبِ نیزه را از بهرِ جایزه به تن امضا نمی کنند آقایِ عالم است برهنه نکن تنش بر بُردنِ لباس تَقَلا نمی کنند @Maddahankhomein
🩸سر مطهر قاسم و عبدالله علیهماالسلام را در پیش چشم خواهرشان می‌آوردند تا نمک بر زخم جگرش بزنند … در نقلی آمده است که از یکی از دختران امام حسن علیه‌السلام - که نام مبارک او را «جمیله» ذکر کرده‌اند - چنین گوید: 🥀 مرا با چهار نفر دختر دیگر بر یک ریسمان بسته بودند و سر قاسم و عبداللَّه علیهماالسلام برادر ما را گاهى مى‏آوردند و در برابر خرابه در پیش چشم ما مى‏آویختند. 🥀 جمعى از دختران شامیان بى‌حیا مى‏آمدند به جهت تماشاى آن سرها و در غیر وقت‌ها نیز سنگ و کلوخ برما مى‏زدند و اذیت و آزار بر ما مى‏کردند و نمى‏گذاشتند که ما یک روز آرام و قرار بگیریم و شماتت بر ما مى‏نمودند و ما دقیقه‌ای راحتى نداشتیم؛ سرما و گرماى روز و شب و از اذیت و آزار آن گروه بى‌ادب و بد حسب و نسب، بلایی به سرمان آورد که، 📋 حتّى تَغَیَّرَ وُجوهُنا وَ صِرنا مِثلَ أسارىٰ الحَبَشة ▪️رنگ صورتمان تغییر کرد و همانند اسرای حبشه شده بودیم. 📚 بحرالمصائب، ج۹ ص۱۶۵ ✍ خنده بر پاره گریبانی مان می‌کردند خنده بر بی سر و سامانی مان می‌کردند پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم خوب آماده ی مهمانی مان می‌کردند از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه سنگ را راهی پیشانی مان می‌کردند هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم بیشتر شک به مسلمانی مان می‌کردند شرم دارم که بگویم به چه شکلی آن جا وارد بزم طرب خوانی مان می‌کردند بدترین خاطره آن بود که در آن مدت مردم روم نگهبانی مان می‌کردند هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود تا نظر بر دل حیرانی مان می‌کردند @Maddahankhomein
یا صاحب الزمان شور _ زبانحال به سبک : میشه بهم بگی سپردیم به کی بیایید تو روضه ها خدا خدا کنیم با اشکِ کربلا برا ظهور دعا کنیم روزای غصه و شبای غربته خوش بحالِ کسی که تو خیمه ی حضرته فدای اون چشمی که هزار و چندین ساله روضه خون عاشورا گریه کنه گوداله العجل ای آقا جان پرچمِ ماتمش چادرِ خاکیه نشسته سمت کربلا میخونه ناحیه میخونه روضه ی برگشتِ ذوالجناح سلام میده به اون مُغَسَل ، بِدَمِ الجِراح میخونه مظلومانه برا قَتیلِ مظلوم که پاره شد قلبش با سه شعبه های مسموم العجل ای آقا جان حسین عزیز زهرا بیاد اون غروب میخونه دلغمین  أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامیِ بِلا مُعین میخونه تشنه شد سرش جدا حسین أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَری حسین ای صورت خاکی ای شَیبِ الخَضیب یا جدا بین یه لشکر موندی چقد غریب یا جدا حسین عزیز زهرا میثم مومنی نژاد @Maddahankhomein
257.7K
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زبانحال _ شور باگریز به کربلا بیایید برا ظهور دعا کنیم همه دعا کنیم بیاد عزیز فاطمه بخونیم امن یجیب المضطر یا الله بخونیم دعا با چشمای تر یاالله که بیاد سلاله ی پیغمبر یا الله العجل العجل آقاجان بیایید دعا کنیم با قلب بیقرار دیگه تموم بشه شبای انتظار روزای بدون خورشید سرد و تاریکه با دعای ما میادش اون آقاییکه همه مژده داده اند دیدارش نزدیکه العجل العجل آقاجان بیایید قسم بدیم به اون وجود پاک به اون تنی که موند سه روز به روی خاک قسمش بدیم به حق سرهای بر نی به تن کبود دردانه از کعبه نی به پریشانی عمه جان در بزم می العجل آقا بیایید قسم بدیم به ماه علقمه به گریه ی حرم به اشک فاطمه قسمش بدیم به اون سقای تشنه لب به همون تنی که بی دست افتاد از مرکب به همون سری که شد رو نی ماه زینب العجل آقاجان میثم مؤمنی نژاد @Maddahankhomein
پیش زمینه، شب اول محرم ۱۴۰۳.mp3
1.42M
▪️بند اول الله اکبر ، الله اکبر چه اذانی _ چه قیامی چه صلاتی _ چه امامی قامت می‌بندیم، همه‌ی نوکرها، به امامت اباعبدالله نماز می‌خوانیم، قربة عندالله، به امامت اباعبدالله صف به صف، تیغمان در غلاف جان و دل، گرد او در طواف نزد او، کرده ایم اعتکاف "لبیک یا حسین بن علی" ▪️بند دوم ماه محرم ، ماه محرم چه شکوهی _ چه عزایی و چه حزنی _ چه بکایی از پا افتاده، بین روضه زهرا، به مصیبت اباعبدالله لبریز از غمه، سینه‌ی نوکرها، به مصیبت اباعبدالله لشکری، با لباس سیاه آمده، بهر یاری شاه فاطمه، کرده مارا نگاه "لبیک یا حسین بن علی" شعر و نغمه @Maddahankhomein
پیش زمینه، شب دوم محرم ۱۴۰۳.mp3
1.4M
▪️بند اول الله اکبر ، الله اکبر چه اذانی _ چه قیامی چه صلاتی _ چه امامی قامت می‌بندیم، همه‌ی نوکرها، به امامت اباعبدالله نماز می‌خوانیم، قربة عندالله، به امامت اباعبدالله صف به صف، تیغمان در غلاف جان و دل، گرد او در طواف نزد او، کرده ایم اعتکاف "لبیک یا حسین بن علی" ▪️بند دوم از ره رسیده ، از ره رسیده به سلامت _ چه سپاهی چه امیری _ چه پناهی پرچم می‌کوبه، با صلابت عباس، به اشاره‌ی اباعبدالله خیمه می‌زنه، با شکوه و احساس، به اشاره‌ی اباعبدالله خیمه ها، از پر جبرئیل نغمه ها، ای تو نعم الوکیل یا حسین، الدخیل الدخیل "لبیک یا حسین بن علی" شعر و نغمه @Maddahankhomein
پیش زمینه، شب سوم محرم ۱۴۰۳.mp3
1.43M
▪️بند اول الله اکبر ، الله اکبر چه اذانی _ چه قیامی چه صلاتی _ چه امامی قامت می‌بندیم، همه‌ی نوکرها، به امامت اباعبدالله نماز می‌خوانیم، قربة عندالله، به امامت اباعبدالله صف به صف، تیغمان در غلاف جان و دل، گرد او در طواف نزد او، کرده ایم اعتکاف "لبیک یا حسین بن علی" ▪️بند دوم بابا حسین جان ، بابا حسین جان گریه‌ی من _ شد سلاحم معجر من _ شد سپاهم عمه شاهده، تو سپاهت بابا، پا به پای نیزه راه افتادم من از عشق تو، با نگاهت بابا، پا به پای نیزه راه افتادم دختر، شاه خوبان منم تا ابد، بر حسین، جان منم فاتح، شام ویران منم "لبیک یا حسین بن علی" شعر و نغمه @Maddahankhomein
پیش زمینه، شب چهارم محرم ۱۴۰۴.mp3
1.34M
▪️بند اول الله اکبر ، الله اکبر چه اذانی _ چه قیامی چه صلاتی _ چه امامی قامت می‌بندیم، همه‌ی نوکرها، به امامت اباعبدالله نماز می‌خوانیم، قربة عندالله، به امامت اباعبدالله صف به صف، تیغمان در غلاف جان و دل، گرد او در طواف نزد او، کرده ایم اعتکاف "لبیک یا حسین بن علی" ▪️بند دوم جانم عقیله ، جانم عقیله در نجابت _ خود مادر در شجاعت _ خود حیدر الگوی حیا، اسوه‌ی آزادی، یا شریکة الحسین یا زینب با صبرت به ما، درس عزت دادی، یا شریکة الحسین یا زینب لشکری ، از شهیدان تو صف به صف، مرد میدان تو جانشان، شد به قربان تو "لبیک یا حسین بن علی" شعر و نغمه @Maddahankhomein