eitaa logo
- مَـــأوا -
348 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
791 ویدیو
37 فایل
- هوالغفار . - بنویسید به هرسطر ِ کتاب یک روز بر سر ِ اعتقاد خود میمیریم ! - کُپی؟ حلالِ حلالِ مؤمن . - برایِ تعجیل در ظھور خیلی دعا کن رفیق (: - مایل به فرستادن ِ ی صلوات محمدی ؟ - وقفِ حضرتِ ۱۱۸ .
مشاهده در ایتا
دانلود
جرررر 😂🚶🏻‍♂
- مَـــأوا -
-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://eitaa.com/Saarbazangomnam313/5617 مننننن •• 🕶✨ سلیقتو دوس دارمم
هدایت شده از یہ‌دݪٺنڱ!))))
موشک فتوشاپه، پهپاد فتوشاپه، راهپیمایی مردم فتوشاپه، قدرت ایران فتوشاپه؛ فقط من نمی‌دونم تو این فتوشاپا چی می‌ریزن که شما رو انقدر می‌سوزونه:))
عه ، حاج مهدی میخواد بره ارومیه .
بچها کسی جزء نمیخواد ؟! جزء ۲۶ ؟! @yaraali
خب ولی تا آخر شب میمونم بعد لف میدم😂🚶🏻‍♀
+ببخشید این آش نذریه برای شماس. ما این خونه روبه رویی میشینیم. کاسه آشو گرفت ازم ++ممنون خدا قبول کنه.فقط... +فقط چی اقا مصطفی!! نگاهش به کاسه اش بود. ++اگه حجابتون رعایت کنید خیلی بهتره.جلوی حضرت زهرا سر بلند میشید‌‌ ++ممنون بابت اش با اجازه. رفت و در و بست. من موندم یه دنیا نفهمیدن. الان چی گف!!!گف حجابمو رعایت کنم.؟ سرمو تکون دادم که این فکرا از ذهنم بره اصلا به اون چه که من حجاب بگیرم. برگشتم سمت خونه رفتم تو اتاقم. رو به روی آینه وایسادم. حرفش تو فکرم تکرار شد. نگاهی به سر تا پای خودم انداختم. مانتو تقریبا بلند با یه شال. که موهام ازش بیرون بود. قلبم تند میزد.هنوز تو بهر اون حرفش بودم. شالمو کشیدم جلو جوری که هیچ لاخ مویی معلوم نبود. نگاهی به خودم انداختم.ترس برم داشت.چقدر عوض شدم. شال در اوردم انداختم اونور.نشستم رو تخت سرمو تو دستم گرفتم و به این عاشق شدن اشتباهم یه دل سیر گریه کردم..
حرفاش همش تو ذهنم میچرخید.نمیتونستم فراموششون کنم. اصلا...اصلا حضرت زهرا کیه... من فقط در حد چیزایی که تو کتابای مدرسم نوشته بود ازشون میدونم. دلم میخواست بدونم کی بوده که انقدر برا مصطفی عزیزه.رفتم پایین اتاق زهرا خانم. در زدم.جواب نداد. درو باز کردم دیدم وایساده به نماز.کنار دیوار نشستم نگاش کردم. انگار صورتش عوض شده بود.انگار نورانی شده بود.همینجور خیرش بودم. صدام کرد ++مَهنیا جان!! از فکر اومدم بیرون. +بله زهرا خانم. با خنده گف. ++مادر چرا به من خیره شدی ؟چیزی میخواستی! +نه چیزی نیست..یه سوال داشتم. ++چه سوالی مادر بگو‌ +اوم‌... واقعیتش روم نمیشد بگم .نمیدونم چرا خجالت میکشیدم اسم این خانمو ببرم‌ ++بگو مادر .. +زهرا خانم....حضرت زهرا کیه؟!. چند ثانیه خیره نگام کرد.لبخندی اومد رو لبش. ++برا چی میپرسی.؟ +بگو زهرا خانم. گف:
سلام.. امروز 2پارت داریم✨🙃