#اسماءالحسنی
#ذکر_جامع
#یا_حی_و_یا_قیوم
📕🙏آیت الله مبشرکاشانی:
از حضرت آیت الله کشمیری پرسیدم: ذکر جامع کدام است؟
فرمودند:
👈 ✨{{یا حی یا قیوم}}✨
👈 به عدد کبیر که دوازده هزار《12000》 مرتبه است و فرمود:
👈این ذکر دارای آثار عجیبه و خواص کبیره است.
🔔، از جمله آثار این که انسان در کارها از استخاره بینیاز میشود و تکلیف خود را از طریق الهام به دل میفهمد.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت چهارم): #امام_زمان هنوز ده قدمی در آن خیابان نرفته بودیم که دیدیم جمعی حد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت چهارم): #امام_زمان هنوز ده قدمی در آن خیابان نرفته بودیم که دیدیم جمعی حد
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت پنجم):
#امام_زمان
💥وقتی این را دیدیم یقین کردیم که با سهولت به مقصد و هدف خود رسیده و خانه پر نور حضرت بقیةالله ارواحنافداه را پیدا کرده ایم، من که هنوز می خواستم از موضوع بیشتر تحقیق کنم، خود را پشت میل گردهای آن در چوبی رساندم و از مردی که زیر چراغ در داخل منزل ایستاده بود، به زبان عربی پرسیدم : صاحب البیت فیه؟ یعنی صاحب خانه در خانه است؟ او با کمال محبت با لبهای متبسّم به من جواب داد و گفت : "الان راح"، یعنی همین الان تشریف برد.
✨💫✨
من دانستم که آن آقائی که با جمعی در خیابان می رفتند صاحب خانه است، نامش "مهدی" است، لقبش "الغوث" است، ولی آیا حقیقتا او حضرت بقیةالله الاعظم امام زمان علیه السلام بوده؟ آیا من لیاقت آنکه یک نظر به صورت مبارکش چشمم افتاده باشد را داشته ام؟ معنی الغوث چیست؟ یعنی تنها او پناهگاه بیچارگان است، اشک و آه ما را امان نمی داد.
✨💫✨
کم کم مستخدم آن خانه ، چراغ داخل منزل را خاموش کرد ، مثل آنکه رفت بخوابد. ولی من در باطن آن چنان دچار طوفان فکری عجیبی شده بودم که نزدیک بود قالب تهی کنم. با خود می گفتم: مگر می شود مثل منی به این فیض عظمی لیاقت پیدا کنم؟
○ادامه دارد.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 آثار جمله اللّهُمَّ بارِک لِمَولانا صاحبِ الزَّمان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هیچ بَحثے دربــــٰـاره پوشِش زَن أز هُجوم تبلیغٰاتے غـَــــرب مُتـــــأثر نبٰاشد۔۔
مثلاً : ↶حجـــــآب دٰاشتہ بٰاشیم...
أمّا چـــــآدر نَداشتہ بٰاشند؟!!!↷
⇦این فِڪر غَلطے أست..!
«چـــــآدر𔘓»..،
⇦ بِهترین نوع حجـــــآب أست..
﴿یڪ¹ نشٰانہ مِلّے مٰاست...☫﴾🇮🇷
#مقام_معظم_دلبری
#چادر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه ✨ قطعهای از خاک بهشت در کتاب اسرارالشهاده دربندی و کتاب قصص العلمای تنکابنی آمده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه ✨ قطعهای از خاک بهشت در کتاب اسرارالشهاده دربندی و کتاب قصص العلمای تنکابنی آمده است
#داستان_کوتاه
ملاقات فرعون و شیطان
🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇
فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.
فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟
ناگهان دید که شیطان وارد شد. شیطان گفت خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست.
سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد.
بعد خطاب به فرعون گفت من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟
پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی. شیطان پاسخ داد زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
بقـُــــول﴿حآجمَھد؎رَسـولے۔۔𑁍﴾:
اینعَصر،عَصـــــرحِیرتنیستْ..!
«عَصـــــرحَرکتہ۔۔۔»
حِیـــــروننشیٰا..!
مٰانـــــَسلموندَننیستیم۔۔
"نــَـــسلرسوندَنیم.."
#سخن_بزرگان
#تلنگرانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه۷۸ نيايش 🎇🎇🎇#خطبه۷۸🎇🎇🎇🎇🎇🎇 نيايش امام خدايا! بر من ببخش آنچه را از من بدان داناتري، و اگر ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
خطبه۷۸ نيايش 🎇🎇🎇#خطبه۷۸🎇🎇🎇🎇🎇🎇 نيايش امام خدايا! بر من ببخش آنچه را از من بدان داناتري، و اگر ب
خطبه۷۹
پاسخ اختر شناس
🎇🎇🎇#خطبه۷۹🎇🎇🎇🎇🎇🎇
💥پرهيز از توجه به غير خدا
🍃گمان مي كني تو از آن ساعتي آگاهي كه اگر كسي حركت كند زيان نخواهد ديد؟ و مي ترساني از ساعتي كه اگر كسي حركت كند ضرري دامنگير او خواهد شد؟ كسي كه گفتار تو را تصديق كند، قرآن را تكذيب كرده است، و از ياري طلبيدن خدا در رسيدن به هدفهاي دوست داشتني، و محفوظ ماندن از ناگواريها، بي نياز شده است. گويا مي خواهي بجاي خداوند، تو را ستايش كنند! چون به گمان خود مردم را به ساعتي آشنا كردي كه منافعشان را به دست مي آورند و از ضرر و زيان درامان مي مانند.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
شَخصےخِطٰاب بہ،
﴿عّلٰامہ طبـٰاطبٰایـے۔۔۔ 𑁍﴾
گُفت :
⇦ یِک¹ ریٰاضتے بَرا؎ پیشرَفت مَعنو؎ بِہ مَن هــِـــدیہ دَهید !
فَرمودند:بهترین ریــــٰـاضت؛
«خُوش أخلٰاقے بٰا خٰانواده أست . .𔘓»
↶زِندگے بٰا خُلق ِخُوش ؛
زیبـــــآتر و شیرین تـَــــر أست . .↷!'
#سخنبزرگان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#ماه_شعبان
#سه_شب_اول
روزه و نماز سه روز اول ماه شعبان (مفاتیح الجنان)
اعمال مخصوصه ماه شعبان: سیّد بن طاووس ثواب بسیاری نقل کرده از حضرت رسول صلی الله علیه و آله برای کسی که سه روزِ اول این ماه را روزه دارد و در شب های آن دو رکعت نماز کند، در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید یازده مرتبه.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دعای رفع بلا روز اول ماه با صدای بلند در خانه یا خودتان بخوانید یابگذاریدتاصدا در خانه پخش شود
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
✹﷽✹ #رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_صد_و_چهل_و_چهارم این سفر نورانی هم با همه ی زیباییهاش ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
✹﷽✹ #رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_صد_و_چهل_و_چهارم این سفر نورانی هم با همه ی زیباییهاش ب
✹﷽✹
#رمان
#رهایی_از_شب
ف_مقیمی
#قسمت_صد_و_چهل_و_پنجم
روضه و سینه زنی تموم شد و چراغها رو روشن کردند.من هنوز بیم آن را داشتم که نسیم نزدیکم بشه.ولی نسیم گوشه ای ایستاده بود وتکیه به دیوار با صورتی اشکبار نگاهم میکرد.
سرم رو به طرفی دیگه چرخوندم تا او رو نبینم.برام حالتهای او عجیب بود چرا او اینجا بود؟ چرا نزدیکم نمیشد؟!
خودم رو مشغول پذیرایی از عزاداران کردم .دستهام میلرزید.
فاطمه متوجه حالم شد.سینی چای رو ازم گرفت و با نگاهی نگران پرسید:چرا با این حالت پذیرایی میکنی؟برو بشین.مچش رو گرفتم و با اشاره ی چشم و ابرو بهش اشاره کردم گوشه ای از مسجد منتظرشم.
فاطمه سینی رو به کسی دیگه داد و دنبالم راه افتاد.
پرسید:چیشده؟؟
هنوز رعشه بر جانم بود.
گفتم:فاطمه ..نسیم...نسیم اینجاست
فاطمه چشمهاش گرد شد.
دستش رو مقابل دهانش گذاشت.
_اینجا؟؟؟؟؟ اینجا چیکار میکنه؟
از استرس توان حرف زدن نداشتم.
سرم رو تکون دادم و نفسم رو بیرون دادم.
او دستم رو با دل گرمی فشار داد و گفت:نگران نباش.زود مسجد رو ترک کن تا نزدیکت نشده.اینطوری بهتره.
من سریع چادر نمازم رو داخل کیفم گذاشتم و چادر مشکی سرم کردم و با عجله از مسجد بیرون رفتم.اونقدر وحشت زده بودم که به حاج کمیل اطلاعی ندادم.تمام راه رو با قدمهای بلند تا خانه طی کردم.
وقتی رسیدم به خونه پشت در نفس زنان زار زدم.
پس آرامش واقعی کی نصیبم میشد؟؟
وقتی حاج کمیل برگشت من هنوز مضطرب و گریون بودم.
او با دیدن حال و روزم کنارم نشست و دستهامو گرفت:
_کی برگشتید خونه؟چیشده رقیه سادات خانوم؟
نمیدونستم باید به او درباره ی امشب حرفی بزنم یا نه.
ولی اون نگاه نگران و مهربان اجازه نمیداد چیزی رو ازش پنهون کنم. براش تعریف کردم که چه اتفاقی افتاده.
او ابروهاش به هم گره خورد و گفت:خیره..
همان موقع فاطمه زنگ زد.
پرسیدم نسیم بعد از رفتن من در مسجد بود یا نه.
او با صدایی که در اون سوال و تعجب موج میزد گفت: راستش ..چی بگم.؟ من برام یک کمی رفتاراتش عجیب بود.اون همونجا نشسته بود و گریه میکرد.وقتی هم منو دید سریع به احترامم بلند شد وسلام کرد.اصلا شبیه اون چیزی نبود که قبلا ازش تعریف میکردی
با تعجب پرسیدم:اونوقت تو چیکار کردی؟
گفت:هیچی منم جواب سلامشو دادم.بعد اون خودش اومد جلو با گریه گفت برام دعا کن خدا منو ببخشه.
فاطمه مکثی کرد و گفت: رقیه سادات نمیدونم...بنظرم خیلی داغووون بود.
من باورم نمیشد هیچ وقت به نسیم اعتماد نداشتم.
پوزخندی زدم: اصلن باورم نمیشه. اون حتما نقشه ای داره..
فاطمه گفت:آخه چه نقشه ای؟
گفتم: لابد میخواسته آدرسمو ازت بگیره.یک وقت بهش نداده باشی؟!
فاطمه خندید:
_نه بابااا معلومه که نمیدم.بنظرم اصلن فکرتو مشغول اون نکن.سعی کن آرامش خودتو حفظ کنی.این استرس برات سمه.
بعد از تموم شدن مکالمه م با فاطمه، نگاهم افتاد به صورت درهم رفته ی حاج کمیل .نزدیکش رفتم وبا شرمندگی نگاهش کردم.
او سرش رو بالا آورد و پرسید:
شام کی آماده میشه؟!
این یعنی اینکه در این باره حرفی نزن.
من هم حرفی نزدم و به آشپزخونه رفتم.
ادامه دارد...
═════ ೋღ🕊ღೋ════
هرگونه کپی و اشتراک گذاری بدون نام نویسنده و درج منبع اشکال شرعی دارد.
آیدی نویسنده@moghimstory
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ
حجاب فاطمی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💫نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ ❤
🌸💫و امــشــب...
⚪️💫آسمان مست از سبوی
🌸💫ماه شعبان است
🌸💫خــــدایــــا ؛
⚪️💫فقط تو میدونی ته دلمون چی مےگذره
🌸💫خدایا محتاج نگاهِ لطـفتـم
⚪️💫إلــــهـــے وَ رَبّـــــي مــَنْ لـي غَیــرُڪ
🌸💫حلول ماه پُر فیض و برکت شعبان
⚪️💫بـــرشــمـــا مــبـــاركــــ 🌸🎊🌸
🌸💫با آرزوی سلامتی و موفقیت
⚪️💫بــرای هــمــه شــمــا خــوبــان
🌸💫شــبــتــون ســتـاره بــارون
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2