#پرداخت_بدهی
#وام
دو رکعت نماز بخواند و بعد از حمد آیه مبارکه قل اللهم مالک المک را بخواند
آیه قل اللهم مالک الملک ( آیه 26 سوره آل عمران ) ↯↯
《قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ》
و این کلمات را بگوید
《يَا رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا تُعْطِي مِنْهُمَا مَا تَشَاءُ وَ تَمْنَعُ مِنْهُمَا مَا تَشَاءُ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اقْضِ عَنِّي دَيْنِي》
❗️دین به او زودی ادا میشود
📚صحیفه المهدیه ، ص ۱۸۳
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص ☘بانو علامه مجتهده امین(۱۷) یکی از مکاشفات بانو امین، دیدار نبی اکرم(ص) بود که میگوید:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#احسن_القصص ☘بانو علامه مجتهده امین(۱۷) یکی از مکاشفات بانو امین، دیدار نبی اکرم(ص) بود که میگوید:
#احسن_القصص
☘بانو علامه مجتهده امین(۱۸)
یازدهم مهر ماه سال ۱۳۵۶ علامه طباطبایی با همسر خویش به اصفهان آمده و در منزل مرحوم حاج آقا منصور زاده، یکی از وعاظ مشهور، بودند و ایشان برای دیدار بانو امین اظهار علاقه و ارادت می کردند. آقای جواد امین، که از بستگان بانوی ایرانی بود، زمینه ملاقات این دو بزرگوار را فراهم کرد. در این دیدار علاوه بر مرحوم علامه و همسرشان، شیخ رضا ناطق که از وعاظ مشهور اصفهان هستند و بنده نیز حضور داشتم
#شرح_حال_اولیاء_خدا
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داروخانه معنوی
#تشرفات #تشرف یک هندی کافر محضر وجود نازنین #امام_زمان💝 صلوات الله علیه «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#تشرفات #تشرف یک هندی کافر محضر وجود نازنین #امام_زمان💝 صلوات الله علیه «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @
#تشرفات
#امام_زمان
🔰جبران کردن اشتباه شیخ مفید توسّط امام زمان علیهالسلام
می گویند از روستایی کسی خدمت شیخ مفید رسید و در مورد زنی حامله که فوت کرده و فرزندش زنده است سؤال کرد که: «آیا باید شکم این زن را پاره کرده و طفل را بیرون آوریم و یا این که با آن بچّه، او را دفن کنیم؟» شیخ مفید فرمود: «با همان بچّه او را دفن کنید.» پس آن مرد برگشت. در وسط راه دید مرد اسب سواری از پُشت سر، سریع می آید، وقتی به نزدیک مرد رسید، گفت: «ای مرد! شیخ مفید فرموده است که شکم آن زن را پاره کنید و طفل را بیرون بیاورید و زن را دفن کنید.»
🔸آن مرد نیز همین کار را کرد. پس از مدّتی اتّفاق را برای شیخ مفید بیان کردند، شیخ فرمود: «من کسی را نفرستادم و معلوم است که آن شخص صاحب الامر ارواحنافداه بوده است. حالا که در احکام دینی اشتباه می کنم همان بهتر که دیگر احکام دینی را بیان نکنم.» پس به خانه رفتند و درب خانه را بستند و بیرون نیامدند.
ناگاه از حضرت ولی عصر صلوات الله علیه نامه ای برای شیخ مفید آمد که:
«بر شما واجب است تا احکام دینی را بیان کنید و ما هم شما را همراهی کنیم و مواظب باشیم که اشتباه نکنید.»
پس شیخ مفید دوباره شروع به بیان احکام دین کرد.
📗نجم الثّاقب
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2