eitaa logo
داروخانه معنوی
6.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
4.6هزار ویدیو
126 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی قسمت_شصت و سوم ✍ بخش سوم 🌸ساعت رو نگاه کردم نزدیک نه شب
" "بر اساس داستان واقعی قسمت_شصت و سوم ✍ بخش چهارم 🌸روز به روز بر تعداد تظاهرات کننده ها افزوده می شد ….. مردم بی هیچ ترس و واهمه ای می ریختن توی خیابون … شعار می دادن و گاهی هم کشته می شدن …. حالا سرگرمی بیشتر جوون ها درست کردن کوکتل مولوتف بود بمب دست سازی که با پرتاب اون می تونست به عده ای آسیب بزنه و شاید موجب مرگشون بشه …. یک هفته بعد مینا رو آوردن بیمارستان دردش بود … منو سوری جون پیشش بودیم و تورج پرواز داشت و نمی دونست که بچه اش داره به دنیا میاد … علی با خواهر مینا رفته بودن پیش عمه و اونم نمی تونست به خاطر بچه ها بیاد …مینا به راحتی یک دختر خوشگل به دنیا آورد و وقتی همه چیز رو براه شد تورج رسید …خیلی خوشحال بود و شوخی می کرد …. به مینا گفت :به خدا می دونستم دختره خواب دیدم .. اسمشم مریم گذاشتم اگر تو موافقی و این طوری یک نفر دیگه به خانواده ی ما اضافه شد … کارگر های کارخونه هم سر به شورش بر داشته بودن … بیشتر اونا با تحریک یک عده ای به سر دستگی عزت کارگر ها رو تحریک می کردن که اینا طاغوتی هستن و باید ریشه ی اونا کنده بشه …….. وقتی دیگه ساقط شدن رژیم شاه حتمی شد… این جرات در اونا بیشتر شد ….. کارخونه هنوز کار می کرد با وجود اینکه خیلی جا ها تعطیل شده بود علیرضا خان عده ای از کارگر ها رو که باعث شلوغی کارخونه شده بودن اخراج کرد … که عزت هم جزو اونا بود …… همه جا اعتصاب بود و تقربیا همه جا تعطیل … من به جز یکشنبه ها هر روز تا ساعت دو بیمارستان کار می کردم آینده مبهمی فضای ایران رو گرفته بود که هیچ چیز قابل پیش بینی نبود .. تا انقلاب پیروز شد شور و حرارتی که بین مردم بود باعث خوشحال ما هم شد دیگه طوری شده بود که ما هم از این پیروزی غرق شادی شدیم و فکر می کردم که دیگه لازم نیست هر روز این همه کشته بشن و همه چیز سر و سامون می گیره …….. ده روز از این پیروزی گذشته بود مردم همه خوشحال به نظر می رسیدن …… ادامه_دارد «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی قسمت_شصت و سوم ✍ بخش چهارم 🌸روز به روز بر تعداد تظاهرا
" "بر اساس داستان واقعی قسمت_شصت و سوم ✍ بخش پنجم 🌸تازه از بیمارستان بر گشته بودم …. عمه و دخترا توی حال داشتن بازی می کردن … تبسم علاقه ی زیادی داشت که مامان شکوه رو بچه ی خودش بکنه و ترانه هم شوهرش بشه این طوری مدتی سر هر سه تای اونا گرم بود …. من یک چایی خوردم تا یک کم بخوابم … صدای زنگ تلفن بلند شد گوشی رو بر داشتم چون معمولا ایرج زنگ می زد که ببینه من خونه رسیدم یا نه ؟… .یکی از کارگر های کار خونه بود با وحشت گفت : خانم یک کاری بکنین حمله کردن به کارخونه دارن همه چیز رو از بین می برن جون ایرج خان و آقا در خطره زود یک کاری بکنین …. داد زدم الان میام ….. دستم سست شد و فقط زیر لب گفتم ای خدا ایرج رو به تو میسپرم …. 🌸حالا من باید کاری می کردم که عمه و بچه ها متوجه نشن گفتم تو بیمارستان زخمی آوردن من باید برم …. و داد زدم مرضیه اسماعیل رو خبر کن زود باش و خودم کتم و انداختم تنم و دویدم بیرون عمه گفت : می خوای زنگ بزنم ایرج زود بیاد ؟ گفتم نه خودم زنگ می زنم شما مراقب بچه ها باشین………. 🌸چنان آشفته بودم که نمی تونستم تصمیم بگیرم چیکار کنم می دونستم که اگر به کارخونه حمله کرده باشن جون هر دوی اونا در خطره …. اول جاده کرج پلیس رو خبر کردم ….و با سرعت رفتیم بطرف کارخونه ……. نمی دونم چند تا آیه الکرسی خوندم تا اونجا رسیدیم پلیس زود تر ما رفت تو از همون جا معلوم بود که اوضاع خیلی خرابه از دربون و نگهبان خبری نبود تمام شیشه های اتاقک نگهبانی شکسته بود و همه چیز حاکی از این بود که حمله ی بدی به کارخونه شده ….. مشتهامو گره کرده بودم که بتونم خودمو کنترل کنم …… 🌸در سالن چهار طاق باز بود با ماشین رفتیم توی سالن و من پیاده شدم……… کار تموم شده بود؛؛ همه ی دستگاه ها خرد و خراب شده بود چیز سالمی اونجا دیگه نبود … داد زدم,, ایرججججج,, ایرججججج ,, کجایی و با سرعت دویدم طرف اتاق علیرضا خان..همه ی کارگرها زخمی و مجروح یک گوشه افتاده بودن اونایی که به هوش بودن بر اثر شدت صدماتی که خورده بودن نمی تونستن از جاشون بلند بشن ایرج و علیرضا خان رو پیدا کردم هر دو جلوی در اتاق افتاده بودن ایرج دَمر بود و صورتش روی زمین ….. با وحشت اونو بر گردوندم و دیگه نتونستن طاقت بیارم و از ته دلم جیغ کشیدم ……غرق خون بود …. 🌸می لرزیدم و هوار می کشیدم اسماعیل هم رفت سراغ علیرضا خان ….. فورا نبض ایرج رو گرفتم هنوز خیلی ضعیف می زد دویدم به طرف تلفن؛ خوشبختانه وصل بود به بیمارستان زنگ زدم و گفتم چند تا آمبولانس با دکتر بیان اینجا  ادامه_دارد «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙🌔 🔸اصل مشکل‌ها در ظلمت شب ، و در خلوت آن حل میگردد و راهها به روی دردمندان در بیداری شب و در سلوک شبانه باز میشود . 🖋 آیت الله محمد شجاعی (ره) «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آرزو میکنم خداوند ❄️بـرای شما خوبان 🌸سبد سبد اتفاقهای خوب ❄️و خـوش رقم بزند 🌸و حال دلتون مثل گـل ❄️تازه و با طراوت باشد. 🌸شادی هاتون پایدار ❄️مهرتون مـانـدگار «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛ ﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند : خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾ در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡ @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~• وَلےبَچہ ھآ اَز‌قَضا‌ٓشُدڻ نَمآز‌صُبحتون‌ْبِتَرسیدْ! میڱن‌ْخُدآ؛ أڱہ بِخوٰاد‌خِیر؎رو‌؛ أزیِہ بَنده‌ا؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآز‌صُبحِش‌ْرو‌قضٰا‌مےڪُنِه! 💥 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داروخانه معنوی
اعمال قبل خواب😍 شبتون پر نور⭐🌜 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡┅═════════════﷽══┅┅ امروز پنجشنبه6دیماه1403🌹🌹 □یہ کُـــــنج أز حــَـــرم... ↶بِهِـــــم جــٰـــا بـــِــده....!↷ ◇◇دِلَـــــم ، ⇇تَنـــــگِتہ خُـــــدٰا شـــٰــاهِـــــده...! ❤️ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
✴️ پنجشنبه 👈6 دی / جدی 1403 👈24 جمادی الثانی 1446 👈26 دسامبر 2024 🕋 مناسب های دینی و اسلامی. 🎇 امور دینی و اسلامی. ✅صدقه آخر هفته و شب جمعه خیرات برای اموات بسیار پسندیده است و رفع نحوست کند. 📛 و مسافرت یا صورت نگیرد یا همراه صدقه باشد. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود. 👶 مناسب زایمان نیست. 🔭احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج عقرب است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است. ✳️کندن چاه و جوی. ✳️درختکاری و جا به کردن آن. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️تحقیق و تفحص. ✳️بذر افشانی. ✳️آبیاری. ✳️خرید زمین کشاورزی و باغ. ✳️جراحی چشم. ✳️ و کشیدن دندان و خارج کردن زوائد بدن نیک است. 📛ولی امور اساسی و ازدواج و مسافرت خوب نیست. 🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب نیست. 💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ، قمر در عقرب و از مقاربت به قصد فرزند اوری اجتناب شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث اصلاح امور می گردد. 💉💉حجامت فصد خون دادن. خون_دادن یا حجامت و فصد باعث دفع صفرا است. 😴 تعبیر خواب امشب: اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 25 سوره مبارکه " فرقان" است. یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملاکه... و چنین برداشت میشود خواب بیننده را خصومت یا گفتگویی ناشایست پیش آید صدقه بدهد تا رفع گردد. شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه یارزاق موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منبع مطالب: تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان @taghvimehamsaran «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
🎁 بسته معنوی روز پنجشنبه 🌺 💙جهت دستیابی به مطالب ، روی عبارات آبی رنگ زیر ضربه بزنید 👇🏻 💥⃢1🌸دعای روز پنجشنبه همراه با معنی 🎙صوت دعای روز پنجشنبه 💥⃢2🌺 زیارت روز پنجشنبه 🎙صوت زیارت روز پنجشنبه(زیارت_امام_حسن عسکری) 💥⃢3🌸صلوات خاصه امام حسن عسکریﷺ 💥⃢4🌺تعویذ روز پنجشنبه 💥⃢5🌺ختمهای روز پنجشنبه 💥⃢6🌺یاد درگذشتگان 💥⃢7🌺دعای عهد 💥⃢8🌺دعای فرج 💥⃢9🌺اعمال ماه جمادی الثانی «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
🔹 امیرالمؤمنین عـلے عليه‌السلامـ إنّ المَغبونَ مَن غَبَنَ عُمرَهُ، و إنَّ المَغبوطَ مَن أنفَذَ عُمرَهُ في طاعةِ رَبِّهِ. بازنده كسى است كه عمر خود را ببازد و نكو حال (برنده) كسى است كه عمرش را در طاعت پروردگارش بگذراند. 📚 غرر الحكم، حدیث ۳۵۰۲ ❤ 🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين 💥معبودي جز خدا نيست 💥پادشاه برحق آشكار سوره_درمانی 💎روز پنجشنبه 2 رڪعت نمازبـہ نیت ڪسب مال وثروت بخواند‌ و سپس《سوره_یاسین》بخواندواین عمل را تا 《3》 روز انجام دهد بهتر است. 📚گوهر شب چراغ 2/157 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خدای زیبایی ها ! شکرت تو رو یافتم… و میدانم هنوز باید خیلی بیشتر روی ذهنم کار کنم ، تو نامحدودی و من هیچ وقت به درک کامل نمیرسم. خدایا ! با تمام بند بند وجودم اعتراف میکنم که تو برای من کافی هستی... میدانم که تو فقط با ایمان و باور است که در من موجود میشوی. گاهی خواسته ام اجابت میشود و گاهی نه... من به زمان بندی تو ایمان دارم ، شکرت روز به روز ایمانم به تو بیشتر میشود و عاشق تر میشوم ... تو رسالت‌ مرا از هزاران راه به من الهام کردی ... خودت کمک کن قدمی در جهتش بردارم و موانع را بردارم... دلم میخواهد گوهر وجودم شکوفا شود و حال دلم خدایی شود، تو مرا کفایت‌میکنی... خدایا شکرت... «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠ذکر مجرب برای خانه دار شدن و سروسامان گرفتن💠 اگر کسی بخواهد سروسامان بگیرد و صاحب خانه و زندگی مستقل شود، هر روز پس از نمازصبح چهل《40》 مرتبه بگوید. ⚜یا ربَ البَیتِ العَتیق⚜ ❇️این عمل را چهل روز مداوم و بدون وقفه ادامه دهد. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص 🍀آیت الله شیخ جعفر مجتهدی(۹) امتحان بزرگ … یک روز که به حرم مطهر حضرت امیر (علیه السلا
🍀آیت الله شیخ جعفر مجتهدی(۱۰) نزدشان رفتم و آنها را دلداری داده و آرام نمودم، سپس همگی از مسجد خارج شدیم و آنها سوار ماشین شدند. در این هنگام متوجه شدم که من هم باید همراه با آنها بروم، لذا سوار ماشین شده و همراهشان رفتم، آنها مرا به منزلشان در بغداد بردند و بعد از مدتی از منزل خارج شده و مرا تنها گذاردند، و این در شرایطی بود که شش دختر جوان و بسیار زیبا در آنجا بودند. آنها پیوسته از من تقاضا میکردند که آنها را به عقد خود درآورم و پی در پی به انحاء مختلف و گوناگون در این امر اصرار میورزیدند، با حضور این دختران جوان چنان غافلگیر شده بودم که برای لحظاتی خود را فراموش کردم ولی خیلی زود به خود آمدم و بر خویش نهیب زدم که: جعفر ! به چه می اندیشی مبادا شرم حضور از ادامه راه بازت دارد ؟ و با سکوت معنی دار خود این لعبتان را دلخوش داری !؟ و بعد یاد آوردم که مردان خدا به هنگام رویارویی با این چنین صحنه های تکان دهنده ای از چه شیوه هایی استفاده می کردند . ادامه دارد... «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر کس طالب فرزند باشد در دل شب به هنگام نماز شب و در دعاي نمازوتر، قبل از رکوع اين دعا را بخواند. 🌸🌸🌸 «رَبّ لا تَذْرَني فَرْدا و اَنْتَ خَيرُ الْوارِثينَ رَبّ هَبْ لي مِنْ لَدُنْک ذَرّيةً طَيبَةً اِنَّک سَميعُ الدُّعاء اَللّهُمَّ لا تَذَرْني فَرْدا وَحيدا مَستَوْحِشا فَتَقْصُرْ شکري عَنْ تَفَکري بَلْ هَبْ لي مِنْ لَدُنْک اَنيسا وَ عَقَبا ذَکورا وَ اِناثا اَسْکنُ لِلَيهِمْ في الوَحشَهِ وَ آنس بِهِمْ في الْوَحْدَةِ وَ اُشکرُک عِنْدَ تَمامِ النِّعْمَةِ يا وَهّابُ يا عَظيمُ اَعْطِني ماسَئَلْتُک عافِيةً مِنْک وارْزُقْني خَيرا حَتّي اَنالَ مُنْتَهي رِضاک عَنّي في صِدْقِ الْحَديثِ وَ شُکرِ النّعْمَةِ وَالوَفاء بِالعَهْدِ اِنَّک عَلي کلّ شَي ءٍ قدَير». 📚 . دارالسلام، ج 2، ص 433 با تلخيص؛ رؤياهاي صادقه، ص 189 با تلخيص. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#تشرف #تشرفات (قسمت دوم): #امام_زمان 💥مقداری که رفتیم به مسجد زید بن صوحان رسیدیم، داخل مسجد شده و
(قسمت سوم): 💥در جواب فرمودند: "این امور از فضول زندگی است و ما از این فضولات به دوریم." این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوی که هرگاه یادم می آید ارکان وجودم می لرزد. بهرحال این نشست، نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت مطالبی ردّ و بدل شد و من از محضر ایشان درسهایی گرفتم...او برایم دعا کرد و فرمود: "خداوند تو را از خدمتگزاران شرع قرار دهد." ✨💫✨ پرسیدم: نمی دانم آیا عاقبت کارم خیر است؟ فرمودند: " عاقبتت خیر و سعیت مشکور است و روسفیدی." آنگاه خواستم از مسجد به جهت حاجتی بیرون روم، آمدم نزدیک حوض که به ذهنم رسید: خدایا چه شبی بود و این سیّد عرب کیست که اینهمه با فضیلت است؟! شاید همان مقصود و محبوبم باشد، تا به ذهنم این فکر خطور کرد، سریع برگشتم ولی آن آقای بزرگوار را ندیدیم و کسی هم در مسجد نبود. ✨💫✨ یقین پیدا کردم که آقا امام زمان روحی فداه را زیارت کرده ام ولی آن حضرت را نشناخته ام. اینجا بود که مشغول گربه شدم و همچون دیوانه تا صبح اطراف مسجد گردش می نمودم، چون عاشقی که یعد از وصال به هجران مبتلا شود. 📗ملاقات با امام زمان در عصر حاضر ص ۱۴۷ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2