6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#ویدیو
#شعبان
🌷هفت قدم برای شاد بودن🌷
🌸
🌼قدم اول : کمتر فکر کنید , بیشتر احساس کنید.
🌸
🌼قدم دوم:کمتر اخم کنید, بیشتر لبخند بزنید.
🌸
🌼قدم سوم:کمتر صحبت کنید,بیشتر گوش دهید.
🌸
🌼قدم چهارم:کمتر قضاوت کنید,بیشتر بپذیرید.
🌸
🌼قدم پنجم:کمتر ببینید،بیشتر انجام دهید.
🌸
🌼قدم ششم : کمتر گلایه کنید,بیشتر سپاسگزار باشید.
🌸
🌼قدم هفتم:کمتر بترسید, بیشتر دوست داشته باشید.
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات یکی از شاگردان شیخ انصاری نقل میکند که: نیمه شبی در کربلای معلی از خانه بیرون
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت اول)
حاجی حسن حبرانی -فرزند حاجی محمدرضا حبرانی- که در حال حاضر به شغل بزازی در فلکه شهداء قوچان مشغول کسب می باشد این قضیه را از مرحوم پدرشان نقل می کردند و می گفتند:
پدرم شبی برایم صحبت کرد که من نوجوان بودم و پدرم را از دست داده بودم و زیر نظر مادر زندگی می کردم. اما خیلی به خواندن درس علوم دینی علاقه داشتم. به مکتب رفتم و قرآن را یاد گرفتم. تصمیم گرفتم که به مدرسه ی علوم دینی بروم. بالاخره با زحمات زیاد مادرم به مدرسه رفتم و شروع به درس خواندن کردم. طولی نکشید که عدّه ای عازم کربلای معلا شدند.
✨💫✨
من هم از شوقی که داشتم به خانه آمدم و به مادرم پیشنهاد کردم که: مادر، عده ای عازم کربلای معلا هستند. اجازه بده با آنها به این سفر بروم، شاید در نجف بتوانم به تحصیل مشغول شوم. با التماس زیاد مادرم حاضر شد و مبلغ ۳۵ ریال که در آن زمان خیلی زیاد بود به من داد و بلافاصله آمدم با همان عده کاروان مهیای سفر شدم. با زحمات زیاد بین راه بالاخره به کربلا رسیدیم. پس از چند روز زیارت مجدداً عازم شهر نجف شدیم و به هر نحوی بود با وساطت همسفران و همچنین همشهریانی که قبلاً در حوزه نجف به تحصیل اشتغال داشتند به تحصیل علوم دینی مشغول شدم. ضمناً در حوزه علمیه عده ای بودند که هر هفته صبح روز پنجشنبه پیاده با آنها به کربلا می رفتیم و شب جمعه را در کربلا می ماندیم و روز جمعه به نجف بر می گشتیم.
✨💫✨
یک روز پنجشنبه دوستان مذکور بدون آنکه به من خبر بود بدهند به طرف کربلا حرکت کرده بودند. وقتی فهمیدم که آنها مرا ترک کرده اند خیلی دلتنگ شدم و غصه میخوردم و از تنهائی خودم رنج می بردم. مخصوصا که از نظر مالی هم خیلی در مضیقه بودم. آن روز بعد از ظهر شد. در اطاقی که در محل حوزه علمیه داشتم، نشسته بودم. غم دلم را گرفته بود. با چند قطره اشک دلم را تسلی می دادم. با خودم گفتم: حالا این هفته نشد. هفته دیگر خواهی رفت. یک وقت در باز شد دیدم سید جوانی وارد اطاق شد...
ادامه دارد..
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
#توانگری_و_ادای_قرض
#قرض
#رزق
🌸✨هر کس مقروض و بدهکار
باشد در وقت خوابیدن به ذکر شریف
《المانـع》
مشغول شود.
و زیاد بگوید قرضش
ادا میگردد✨
📚 مصباح کفعمی
@Manavi_2
💠نماز اول وقت بخوانید تنگ دستی شما رفع میشود!
از آقا سید عبدالهادی شیرازی (ره) که ماشاءالله، واقعاً عالم حسابی بود، نقل کرده اند که در کوچکی بعد از فوت پدرم میرزای بزرگ تکفّل خانواده به عهدهی من بود. میگوید: ایشان را در #خواب دیدم.
از من پرسیدند: آقا سید عبدالهادی، حال شما چطور است؟ میگوید در جواب گفتم: خوب نیست.
فرمود: به بچهها و اهل خانه سفارش کنید که نماز اول وقت بخوانند، تنگدستی شما رفع میشود.
📚 در محضر بهجت، ج۳، ص ۱۸۸