eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال حسین دارابی
چقدر امسال برنامه‌های خوبی از تلویزیون پخش شد این برنامه قهرمان که ایمان غیاثی و یوسف تیموری اجرا کردن خیلی جذاب و عالی بود. هر شرکت کننده با یکی از اعضای خانواده‌ش که تشویقش میکرد همراه بود، سرشار از اخلاق و احترام. حتی وقتی از مرحله خارج میشدن جوری بود که رقابت ناسالم توش نبود برنامه های دیگه تلویزیون مثل سیدخندان، کافه بازی، طنز چاخان پاخان، از مامان بگو و... نشون داد نیازی به سلبریتی‌ها نیست، که بیان تو این برنامه‌ها گنده بشن و بعدش لگد بزنن👌 خسته نباشید واقعا حسین‌دارابی 👈 عضوشوید @hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 ؛ 🔹 بازآ که در فراق تو چشم امّیدوار، چون گوشِ روزه‌دار بر الله‌اکبر است 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج 🖼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ منطق خبیث لیبرالیسم 👈توهین بایدن به مردم دنیا 🔹من به بیش از ۱۴۰ کشور دنیا سفر کردم؛ خیلی راحت بگویم: تمام دنیا لکّه‌ روی شلوار جین ما هم نیستند. 🔰این نهایت تفکر " لیبرال " است . 👌 در این تفکر شما فقط خودت را می بینی و سود و نفع شخصی برایت مهم است، دیگران برای تو ارزشی ندارند، حتی اگر در کنار تو که پر از قمقمه های آب هستی ، تشنه بمیرند ، حتی اگر تو در رستوران " مک دونالد " با رفیقت نشسته باشی و ساندویچ به دندان بکشی اما پشت شیشه ببینی افرادی در حال جان دادن از گرسنگی هستند باز هم برای تو مهم نیست. 🌀 حالا این تفکر پوسیده را مقایسه کنید با تفکرات ناب اسلامی که می گوید اگر دیدی یک " سگ " در حال جان دادن از تشنگی است و تو مقداری آب برای وضو گرفتن به همراه داری ، آب را به آن سگ بده تا تلف نشود و خودت با خاک تیمم کن. 👈 آن تفکر بی مانند اسلامی که می گوید اگر سیر بخوانی و همسایه ات گرسنه باشد ، شرط مسلمانی را به جا نیاوردی. ✅ یادمان نرود لیبرال ها در کشور ما هم بودند و هستند ، همانهایی که در زمان یکی از رئیس جمهورها می گفتند داریم توسعه اقتصادی ایجاد می کنیم، اگر عده ای از مردم زیر چرخ توسعه له بشوند ایرادی ندارد !!! همین الان هم شبه روشنفکران اصلاحاتی با افتخار خود را لیبرال می دانند!!! 👈 دنیای غرب یکی از مهمترین اهدافش نشر تفکر لیبرال در تمام جهان است ، لیبرالیسم در تمام ابعاد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و... ✍️ احسان عبادی
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقایسه جالبی که در شبکه های اجتماعی مکزیک پخش شد تفاوت برخورد با دختر بچه فضول که وسط پخش لایو در برنامه زنده می آید. کارشناس BBC: کتک زدن دختر بچه ایران (شیخ قمی) بغل کردن بچه در پایان نوشته بودند این همان تفاوت فرهنگی ایران و غرب است در برخورد با دیگران. شیخ قمی سالهاست در آمریکای لاتین و عرصه تربیت مبلغ جهت تبلیغ بین الملل فعالیت دارد. برای یادگیری روش صحیح پاسخ به به کانال شیخ قمی ملحق شوید: https://eitaa.com/joinchat/23527424Cc6ba52ee21
مطلع عشق
☀️☀️ #دختران_آفتاب ☀️☀️ قسمت #صد_وچهارده فاطمه- مثلا #قوانيني كه #موانع_مادي رو سر راه مرد قرار م
☀️ ☀️ قسمت فاطمه- اون وقت يه چنين مردي با چه انگيزه اي ميتونه مسئوليت خانواده رو قبول كنه؟ بخصوص وقتي ميبينه از بين بردن اين خانواده به دست كس ديگه ايه. از اون گذشته، تكليف روي دوش مردهاست. اين رو هم بگم كه شما امروز رو نبينين كه زن بايد كلي داشته باشه. . در اسلام زن خودشه و خودش. نفقه يعني اينكه مرد بايد تمام لوازم زندگي زن رو از مسكن و ماشين گرفته تا لوازم زندگي و خورك و پوشاك براي زن تهيه كنه. تازه اون هم در حد شئونات خانواده دختر. يعني اينكه اگر دختر در خانواده خودش كلفت داشته، اينجا هم مرد وظيفه داره براش كلفت استخدام كنه. قبلا هم ديديم كه زن براي كارهايي كه تو خونه انجام ميده، ميتونه از مرد بگيره! و زن در قبال همه اينها يه تكليف تمكين به عهده اش هست و مرد يه حق طلاق! حالا شما دوباره به زندگي برادرتون نگاه كنين كه اگه زن برادرتون بدون هيچ جهازي بياد تو خونه برادر شما، برادرتون خرج اين رو با اين شرايط و اين همه تفاصيل كه گفته بده، حالا اين حق زياديه كه برادر شما داره؟! فكر نميكنين كه برادرتون مظلوم هم واقع شده؟! در غرب كه حق طلاق رو براي زن گذاشته چه شد...!!؟ 🔸فصل سي و پنجم🔸 عاطفه با مشت كوبيد روي زمين و با عصبانيت گفت:😠👊 - من يكي بدم نمياد مسعود زن بگيره كه يكي از اون بلاهايي كه سرم آورده رو تلافي كنه اگه بخواد اينقدر روش رو زياد كنه، خودم... يكهو ساكت شد. چند لحظه به همه نگا كرد و بعد به آرامي گفت: - پدري ازش در ميارم كه حتي اگه حق طلاق دست خودش هم بود مسعود رو بذاره فرار كنه و با رضايت خاطر مسعود رو طلاق بده. سميه گفت: - بچه ها، اين حرفي هم كه عاطفه زد بحث جالبي بود! يعني اينكه فرض كنيم حق طلاق هم به دست زن باشه، مرد با توجه به اين كه هم زورش بيشتري داره هم نفقه زن به عهده اونه، اينقدر زن رو اذيت ميكنه كه خود زن راضي به طلاق بشه! فاطمه هم با توضيح ديگري حرف سميه رو كامل كرد: - اونوقت ميدونيد چي ميشه! زنو مردي كه با چنين و كارشون به نفرت بكشد، در وضعيتي قرار ميگيرن كه ديگه حتي هم ندارن. 👈يكي از دلايلي كه طلاق رو كاملا به عهده دادگاه نذاشتن به همين دليله!👉 فهيمه انگار يه چيز جديدي يادش افتاده باشد، دستش را بلند كرد. - راستي چه اشكالي داره كه حق طلاق رو كاملا از دست زن و مرد خارج كنند و فقط بذارن. اينطوري هم طلاق محدود ميشه و هم جلوي ظلم به زن گرفته ميشه.
☀️☀️ ☀️☀️ قسمت فاطمه- يكيش همين بود كه شايد يكي ديگه از دلايلش اينه كه خيلي از اختلاف خانواده در اين ميون ميشه و اوضاع رو بدتر ميكنه و حتي درگيري رو به خانواده‌هاي ديگه منتقل ميكنه و باعث ميشه. راحله اعتراض كرد: - ولي اخه اين طوري هم خيلي وقت‌ها مسئله به ضرر زن تموم ميشه. يعني ميخوام ببينم اگه زن واقعا در زندگي مشكل پيدا كرد و خواست طلاق بگيره، و مرد هم به خاطر لجبازي اونو طلاق نداد، تكليف زن چيه؟ فاطمه- اگه اين نارضايتي اش از مرد و زندگيش به خاطر و ستم‌هاي مرد باشه، ميتونه مراجعه كنه به و از مرد كنه. اگه دلايلش قابل اثبات باشه، دادگاه مرد رو وادار ميكنه كه رفتارش رو عوض كنه. اگه مرد باز هم توجه نكرد. اونوقت دادگاه به از مرد، زن رو آزاد ميكنه. راحله گفت: - ولي عملا خيلي وقت‌ها زن از اين راه به نتيجه نميرسه، چون كه قانون فقط گفته شده كه زن در موقع ميتونه طلاق بگيره. اونوقت تعريف عسر حرج به بستگي داره چون خيلي وقت‌ها قاضي فكر ميكنه كه زن حتما بايد دم مرگ باشه تا در موقعيت عسر و حرج قرار گرفته باشه. فاطمه- اين اشكال قانون نيست، اشكاليه كه به مجريان قانون بر ميگرده. البته ميشه موارد عسر و حرج را از مجاري قانوني مشحص كرد كه اين ضعف بر طرف بشه. فهيمه گفت: - اخه هميشه هم اين نارضايتي قابل اثبات نيست. يعني بعضي وقت‌ها هست كه زن از اين مرد خوشش نمياد. هيچ دليلي هم نداره. خب دادگاه كه به اين زن توجهي نميكنه. فاطمه- معلومه كه توجه نميكنه! چون اين انصاف نيست كه تاوان كراهت زن از مرد رو فقط مرد بپردازه. چون كه مرد سالهاست خرج اين زن رو داده حالا هم بايد مهريه اونو بده. پس اگه اين نارضايتي از هر دو طرف باشه، زن ميتونه با از مهريه اش يا همه اون يكي از اين موانع رو از سر راه برداره تا مرد زودتر اونو طلاق بده. ولي اگه مرد تمايلي به طلاق نداشته باشه، زن بايد غير از بخشيدن مهريه اش سرمايه يا مالي رو در اختيار مرد قرار بده كه قسمتي از خرج هايي رو كه مرد به خاطر اون كرده جبران كنه. ثريا تذكر داد: - مثل دانشگاه كه وقتي ميخواي انصراف بدي يا اخراجت كنن، مخارج اين چند سالي رو كه خرجت كردن، ازت ميگيرن! فاطمه هم گفت: - و تازه غير از اين دو راه زن ميتونه با مرد كنه كه حق طلاق دست او باشه يا با مرد شرط كنه كه اگر مسئله خاصي رو رعايت نكرد زن وكالت داشته باشه كه طلاق بگيره. بد نيست اين رو هم بدونین كه امام خميني (رحمه الله عليه) هم به خانم‌ها اجازه مي‌دادن كه از اين حقشان استفاده كنن.
☀️☀️ ☀️☀️ قسمت راحله نكته جالبي رو گفت: - بچه ها! جالبه بدونين كه در قانون مدني هم همين سه راه رو براي طلاق گرفتن زن معين كردن! فاطمه- اين هم يه شاهد مثال براي اينكه ببينيم بعد از هزار و چهار صد سال، جوامع ظاهرا متمدن و قانونمند هم به همين قانوني رسيدن كه اسلام پيش از اين گفته. منتها با اين تفاوت كه در بقيه قوانين خانواده مثل حق نفقه و ازدواج هم به شكلي طراحي شده ان كه ظلم به زنها به حداقل برسه و آنها اين كار رو هم نكردن. درضمن چون قانون ثابته، ولي وضعيت زندگي‌ها و افراد با هم مختلفه و انواع و اقسام مسائل در زندگي انسان‌ها وجود داره، نميشه در تمامي موارد بدون تحميل فشار بر حداقل يكي از طرفين باشه. اين هم اشكال ذات قانونه. چه خوب، چه بد! منتها يه فرق ديگه اسلام با اين جوامع اينه كه بر خلاف غرب كه، در جامعه زمينه آلودگي به هوس‌هاي مختلف رو براي مردها و زن‌ها به وجود مياره و موقعي كه اون‌ها علاقشون رو به خانواده از دست دادن يا اون‌ها رو از طلاق مي‌كنه كه به روابط نامشروع كشيده ميشن و يا با تشويق به طلاق بنيان خانواده و اجتماع رو به هم ميريزه، اسلام سعي ميكنه با اجتماع و تقويت حقوق اخلاقي، زمينه بروز هوس‌هاي آلوده بيرون از خانواده رو از بين ببره تا زن و مرد كمتر به فكر جدايي بيفتن. در عين حال تشريفات طلاق رو هم زياد و طولاني و بازگشتش رو سهل و راحت كرده. صداي يكي از بچه‌ها كه فاطمه رو صدا ميزد، صحبت هايمان را قطع كرد. فاطمه رفت كنار پنجره. - خانم قدسي! آقاي پارسا ميگن بالاخره تكليف شام چي شد؟ آماده شد يا نه؟ فاطمه باتعجب و حيرت پرسي: _ "چي"؟😧 - اهه! گفتم آقاي پارسا... فاطمه- آهان فهميدم. الان خودم ميام با هاشون صحبت ميكنم. و بعد به آهستگي به سمت ما برگشت: - همين رو ميخواستين؟! خدا خيرتون بده. اينقدر سوال ميكنين و حرف ميزنين كه آدم به كلي فراموش ميكنه چه كار داشته! عاطفه پرسيد: - حالا مگه چه كار داشتي؟ فاطمه- جواب معلوم بود: "شام امشب! ادامه دارد.... ❌
☀️☀️ ☀️☀️ قسمت فاطمه پرسيد: - حالا تكليف شام بچه‌ها چي ميشه؟ جواب آقاي پارسا رو چي بديم؟! سميه گفت:😅 - خب همون جواب رو كه دو ساعت پيش ميخواستي بدي! الان برو بگو چه فرقي ميكنه؟ فاطمه- فرقش اينه كه در برنامه غذايي قرار بود امشب "كوكو" بپزيم. ولي حالا كه ديگه داره شب ميشه، ديگه وقت "كوكو" درست كردن نداريم. تازه هيچ چيزش هم آماده نيست. من پيشنهاد كردم: - خب اينكه نگراني نداره. فكر ميكنم بري پشي آقاي پارسا و بگي برنامه غذايي رو عوض كنن و امشب غذايي بدند كه زود تر و راحت تر آماده بشه. ثريا هم با لبخندي تاييد كرد: - منم موافقم خيلي پيشنهاد خوبيه. من شخصا با پيتزا موافق ترم. همين كنار ميدان بالايي من يه پيتزا فروشي ديدم ميريم پيشش و ميگيم ما اينقدر پيتزا ميخوايم. بعدم خودشون ميارن دم در حسينيه و ميرن. البته به شرطي كه آقاي پارسا پول براي اين ولخرجي‌ها در بساط داشته باشن وگرنه چه عرض كنم؟!😄 فاطمه با حالتي كاملا جدي گفت: _خيلي از پيشنهاد شما متشكرم. دستور ديگه اي ندارين؟! ترجيح ميدين پيتزاي قارچ سفارش بدين يا كوكتل؟ يه موقع رو دربايستي نكنين ها!😐 ثريا انگار بهش برخورده باشد؟ با لحني كه دلخوريش را نشان بدهد گفت: - حالا بيا و كمكشون كن. اصلا تقصير منه كه راهنماييتون ميكنم و براتون كلاس ميذارم. شمارو چه به پيتزا! شما بايد برين همون نون و پنيرو هندوانه تون رو بخرين. فاطمه لبخند كمرنگي زد:😊 - خيلي ممنون ثريا جون! اتفاقا خيلي كمك كردي. و بعد چادرش رو برداشت و از پله‌ها دويد پايين. حدود يك ربع ساعت بعد بود كه برگشت. از همان دهانه در نتيجه صحبت هايش را با آقاي پارسا اعلام كرد! - بسيار خب بچه ها! آقاي پارسا هم با پيشنهاد مريم و ثريا موافقت كردن. همه با حيرت پرسيدند: -"پيتزا؟ "😟😧😳 - نخير! نون و پنير و هندوانه! قرار شد اقاي پارسا خودشون هندوانه هايش روتهيه كنن من و مريم و سميه ميريم نون مي‌گيريم. فهيمه و راحله هم برن پنير بخرن.😄 ادامه دارد.... ❌
☀️☀️ ☀️☀️ قسمت فاطمه رو به من و سميه كرد: - شما هم زود تر آماده شيد كه الان نانوايي‌ها شلوغن بايد كلي تو صف بايستيم. فاطمه درست ميگفت. جلوي نانوايي شلوغ بود. فاطمه وسميه با هم بحث ميكردن كه بعد از شام برنامه خواندن زيارت عاشورا باشه يا نه. من باز هم كه طبق معمول تنها ميشدم، به فكر فرو رفتم. چقدر وضعيت من از چيزي كه فاطمه حرف ميزد دور بود. تا اينكه صداي فاطمه گفت: - باز هم كه تو تنها شدي و با غم هات خلوت كردي؟!😕 برگشتم طرفش، سميه پشتش به ما بود. گفتم: - مي‌گي چي كار كنم؟ اومدم پيش تو درد دل كردم كه درمان دردم باشي، قاتل جونم شدي. فاطمه خنديد: - چيه، چرا اينقدر شاكي هستي؟ ديگه چي شده؟😄 - آخه من اومدم پيش تو و از چيز‌هايي كه نداشتم يا كم داشتم، گفتم. تو اومدي و از چيزايي كه بايد داشته باشم و از ايده آل‌ها حرف زدي. چيزهايي كه بعضي هاش به فكر من هم نرسيده بود. تازه من فهميدم نقايص و كمبود هايم خيلي بيشتر از اون چيزيه كه تا حالا فكر ميكردم. تازه دلم بيشتر ميسوزه كه چرا من نبايد يه خانواده كامل، يه مادر ايده آل و با محبت داشته باشم كه تو زندگي كمكم باشن. چه طوري مطمئن بشم كه زندگي خانوادگي فردايم بهتر از اينه؟ از كجا بدونم كه شوهر آينده من هم اين اهميتي رو كه الان من براي صفا و صميميت خانواده قائلم، قبول داره و بهش عمل ميكنه؟ از كجا معلوم كه مثل خيلي از مردهايي نباشه كه خانوادشون رو اذيت ميكنن يا رها ميكنن و ميرن. اونوقت تكليف مني كه در تمام عمرم خانواده مناسب و كامل نداشتم، چيه؟ ادامه دارد.... ❌
☀️☀️ ☀️☀️ قسمت لبخند فاطمه عميق تر شد. - فقط همين؟ اين همه نگراني فقط براي همين بود؟ من- كمه!🙁 فاطمه- زياد هم نيست. تو فكر مي‌كني بقيه چنين نگراني‌هايي ندارن؟ چنين نقص‌ها و كمبود‌هايي ندارن. دختري كه پدرش معتاده، مادرش توي زندانه و هيچكس جرات نميكنه به خواستگاريش بياد. نگراني نداره! خانواده اش كامله! يا اون بچه اي كه چشم نداره چه طور؟ اون كه فلجه و نمي تونه از جايش حركت كنه و از داشتن خانواده ناقص هم محرومه، هيچ مشكلي در زندگيش نداره. اگه همه اين بلا‌ها به اضافه كشته شدن پدر و مادرش، در يك تصادف براي يه دختر پيش اومده باشه، هيچ غمي نداره؟ مشكلات تو از اين‌ها هم زياد تره؟! چيزي نگفتم، گفت: -پس ميبيني كه مال تو خيلي هم زياد نيست! گفتم: - پس آخه چرا بايد چنين نقصها و كمبود‌هايي در زندگي‌هاي ما باشه كه مانع رشدمون بشه؟ فاطمه- نميشه! من- نميشه؟! چي نميشه؟ فاطمه- منظورم اينه كه اين نقصها و كمبود‌هايي كه تو ازشون شاكي هستي، يا كلا اين شرايط و موقعيت‌ها به تنهايي مانع رشد شخصيت نميشن. من- آخه چطور ممكنه؟! تو قبول نداري مادر راحله كه به خاطر داشتن يه شوهر مستبد و خودخواه از ادامه تحصيل باز مونده، در نتيجه شخصيتش هم به اندازه كافي رشد نكرده؟! يا حتي خود من كه به خاطر بودن مشكلات خانوادگي و دعواهاي پدر و مادرم نتونستم اونطور كه بايد و شايد درس بخونم، در نتيجه اون رشته اي رو كه علاقه داشتم قبول نشدم، هيچ ضرري نكردم؟ فاطمه- ببين مريم جان! اشتباه تو اينه كه عاملي به نام اراده رو در انسان فراموش كردي. من- چه ربطي به اراده داره؟ فاطمه- ربطش اينه كه همين عامله كه باعث ميشه كه شخصيت انسان رو اعمال اختياري اش بسازن، نه اعمال و افعالي كه از روي اجبار انجام ميده. من- چه طور چنين چيزي ممكنه؟ يعني كسي كه در تصادف پاهايش رو از دست ميده و ديگه نميتونه حركت كنه، اين حادثه هيچ تاثيري روي شخصيتش نميذاره؟