eitaa logo
مطلع عشق
278 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
پرچم و نشان فداکاری به دانشگاه افسری امام علی (ع) ارتش اهدا می‌شود 🔹به پاس رشادت‌های مجاهدانه دانش‌آموختگان دانشگاه‌های افسری ارتش در سال‌های دفاع مقدس، با تصویب رهبر معظم انقلاب فرماندهی کل قوا، پرچم و نشان فداکاری به دانشگاه افسری امام علی (ع) ارتش اهدا می‌شود. ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
📝🌺📝🌺📝🌺 📝زندگی مهدوی در سایه دعای عهد 🤲 1️⃣ قسمت اوّل خداشناسی : 👈 آغاز این دعا با لفظ « اللهم » ا
📝🌺📝🌺📝🌺 2️⃣ قسمت دوّم در این بخش ، پروردگار متعال با هفت صفت خاص یاد شده که جلوه ای خاص از خداشناسی به شمار می آید . 1- اَللّهُمِّ رَبِّ النُورِ العَظیمِ ؛ ای پروردگار نور بزرگ ❇️ « وَلِلَّه الأسمَاءُ الحُسنَی » " اعراف آیه 180 " این آیه سه بار در قرآن تکرار شده که بیان می کند بهترین اسم ها برای خداوند است . در میان اسماء حسنی ، کلمه « الله » دربردارنده جميع صفات کمال است ؛ 👌 بعد از نام الله » اسم « رب » آمده است . کلمه « رب » به معنای مالک و پرورش دهنده 💪 است ؛ یعنی « الله » هم صاحب است و هم پرورش دهنده . در ابتدای این دعا ، تکرار کلمه رب بی حکمت نیست ؛ به ویژه در پنج فراز ، این اسم الهی آمده است ؛ زیرا ذکر کلمه « رب » و تکرار آن در دعا 🤲 ، درخواست ها را با اجابت مقرون می کند . 🔹ادامه دارد ... ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
📌 شوق زیارت امام عصر ❓ برای زیارت امام زمان چه کاری انجام بدهیم؟ 🔆 آیت‌الله : زیاد صلوات اهدای وجود مقدسش نمایید، همراه با دعای تعجیل فرجش و زیاد به مسجد جمکران مشرف شوید با ادای نمازهایش. 📚 به‌سوی محبوب، ص۵۹ ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
چیک چیک...عشق قسمت ۱۷۷ _الو ؟ _حق با تواه _نگران نباش درست میشه ، حالا بگو ببینم چی شده ؟ _خ
...عشق ۱۷۸ درسته که از برخورد بدم عذاب وجدان داشتم ولی انقدر قاطی بودم که قدرت درکم پایین اومده بود حسام بهم نگفت که با دیدن شماره و پیام ها چیزی دستگیرش شده یا نه ، هر چی ازش پرسیدم فقط گفت بذار مطمئن بشم به توام میگم منم دیگه اصرار نکردم ، مخصوصا که مزاحمِ مثل کسی که کارش رو به اتمام رسونده باشه یکدفعه کشیده بود کنار و هیچ خبری ازش نبود. تنها کسی که از رازمون با خبر شد ساناز بود ، البته بهش سفارش کردم تا حسام بو نبره که چیزی گفتم .. ساناز بر خلاف من خوشحال شد و سریع گفت: _حسام راست میگه هر کی بوده شاید خاطر یکیتونو زیادی می خواسته اینجوری کرده تا بینتون شکرآب بشه و خودش بیاد تو میدون غافل از اینکه هم تو هم حسام منتظر همچین فرصتی بودین _یعنی چی؟ _یعنی چی بهتر از این ؟ حداقل خیالمون راحت شد که دیگه نسترنی نیست ، وقتی هم که خود حاجی خواهان باشه نه عمو نه زنعمو هیچی نمیگن و میشه اونی که باید بشه تو میشی زن حسام به همین راحتی _خیلی احمقی ساناز اگر واقعا اینطوری فکر میکنی ! من هرگز نخواستم که اینجوری زن کسی بشم ، اونم وقتی می دونم یا حداقل حدس می زنم که حسام دلش با یکی دیگست چطوری می تونم دل خوش کنم ؟ هان ؟ تو اصلا می دونی من الان دیگه پیش حاج کاظم هیچ آبرویی ندارم ؟ اونوقت با افتخار عروسش بشم ؟ یعنی حرمتم دارم پیش چشمش ؟ _حق با تواه ! اما نه در مورد حسام چون از خداشه نگو نه ، ولی در مورد حاجی هم خیالت راحت باشه گمون نکنم انقدر ناشی باشه که با دیدن یه نامه و چند تا عکس وا بده _فعلا که می بینی ناشیانه عمل کرد _الهام بخدا تو خنگی ! حاجی زرنگ تر از من و توئه ، مطمئن باش فکراشو کرده و خواسته که پا پیش بذاره خودتم می دونی که با همه حساسیتی که داره هیچ وقت نخواسته چیزی رو به بچه هاش تحمیل کنه ... توام به حرف حسام گوش کن و یه بارم که شده بسپار به خدا همه چیز رو اونوقت می بینی که خدا چجوری خوشبختت می کنه من که از الان ثانیه شماری می کنم برای روز پنجشنبه ، یعنی حسام کوفتت بشــــه ! با همه ی این حرف ها دل من اصلا خوش نبود ، یه چیزی ته دلم بود که نمی تونستم حتی به ساناز حالی کنم چیه این که می دونستم حسام عاشق کسی شده که براش انگشتر خریده ، خودم برق عشق رو توی چشم هاش دیدم ‌❣ @Mattla_eshgh
چیک چیک...عشق قسمت ۱۷۹ حالا فقط بخاطر اینکه می دونسته اگر مخالفت کنه آبروی من میره می خواد مردونگی کنه و پا پیش بذاره ... این فکری بود که مثل خوره افتاده به جونم و داشت ذره ذره ابم می کرد اما خوب گوش شنوایی نداشتم که بگم ! کتی خیلی اصرار کرد تا بگم چی شده و اونروز کجا رفتم ولی با یه سری حرف های الکی سر و تهش رو هم آوردم و تقریبا مطمئنش کردم چیز خاصی نبوده از وقتی عمه مامان رو خبردار کرد برای قرار شب جمعه ، مامان رو پا بند نبود و از اون بدتر بابا بود ! خوب برای اونها چی بهتر از این که دختره یکی یدونشون رو بدهند به حســـام ! حسامی که همه شیفته اخلاق و منش و متانتش بودن مامان که همینجوریم حسام از دهنش نمیفتاد دیگه ول کن ماجرا نبود ، احسان خوشحال بود ولی وقت و بی وقت با چشم های کنجکاوش خیره می شد بهم انگار فقط اون فهمیده بود که اومدن خانواده عمه انقدرام باعث تعجبم یا خوشحالیم نشده فکر کنم خیلی سعی کرد تا به یه نتیجه ای برسه ولی بلاخره کم آورد و اون شب بعد از شام مستقیم اومد تو اتاقم تا از خودم بپرسه رو تخت نشسته بودم و کتاب حافظ دستم بود ، دو دل بودم که فال بگیرم یا نه ، می ترسیدم که فالم خوب نباشه و دل چرکین تر از قبل بشم با اومدن ناگهانی احسان کتاب رو گذاشتم روی میز کنار دستم و گفتم : _بلد نیستی در بزنی ؟ نشست پیشم .. _نه بابا ، آدم تو خونه باباش کلا به هیچ دری نمی زنه _چه جالب ! _نمی دونستی ؟ _اصلا _خاک تو سرت ، خوب یه بار می پرسیدی بهت می گفتم ! _یکم مودب باش احسان _ادبت تو حلقم آبجی بزرگه _مشکلی پیش اومده بعد از عمری یاد آبجی بزرگه افتادی ؟ _نه ... یعنی آره _خوب ؟ _جون تو چند روزه یه سوالی افتاده تو مخم هی می چرخه میگه جواب جواب ! منم گشتم ولی نبود جوابش _مطمئنی راستشو میگی ؟ _چطور ؟ ‌❣ @Mattla_eshgh
چیک چیک...عشق قسمت ۱۸۰ _مگه تو مخم داری ؟ _گفتی چند وقته یه کتک کاری حسابی نکردیم؟ خندم گرفت ، داشت آستیناشو میزد بالا ، اینجور وقتها عقلش نمی رسید شوخی چیه جدی چیه ! راستکی میزد سریع گفتم : _خشونت چرا داداشم ! سوالتو بپرس خودم جواب میدم بهش _الان میگم _منتظرم صداش رو صاف کرد و یهو جدی شد _الهام ، یه چیزی می پرسم جون احسان که می دونم چقدر دوستش داری راستشو بگو _باشه ، ولی دفعه آخرت بود که قسمم دادی می دونی که خوشم نمیاد _الهام ! چرا چند روزه یه جوری شدی ؟ از وقتی که عمه به مامان گفته میاد برای خواستگاری بر عکس همه که خوشحال شدن تو یجور دیگه شدی ، نگو نه که خرفتم اگر نفهمم آبجیم کی خوشه کی ناخوش ! البته درسته تو خیلی وقته منو احمق فرض کردی و کلی پیچوندیم ولی من هیچ وقت بیخیال آبجیم نشدم حتی اون موقع که اومدی گفتی همکارت مرده و خودت شدی عین مرده ها ! رفتم دفتر تبلیغاتیه تحقیق ، خواستم ببینم چه خبره ... کی مرده ؟ اصلا فکر نمی کردم احسان همچین کاری کرده باشه ، به سختی آب دهنم رو قورت دادم و پرسیدم : _تو چیکار کردی ؟ _کر که نیستی یه بار گفتم ! رفتم اما بسته بود ، دو روز پشت هم رفتم و خوردم به در بسته خواستم که بازم برم اما خوب هم کلاس داشتم هم که یهو زدیم رفتیم شمال منم که حواس پرت دیگه کلا یادم رفت می خواستم چیکار کنم و آمار بگیرم ! زد زیر خنده ، دلم می خواست کله اش رو بکنم از حرص ، اینم داداشه من دارم آخه !؟ _خوب ؟ _خوب و آب هویج ، به جون تو دیگه حوصله آمار گیری ندارم ، تازه انقدر تو این آمارگیریها خوردم به در بسته و بن بست که دیگه اصلاحسش نیست پس مثل بچه آدم خودت بگو چی به چیه ؟ _پاشو برو بیرون می خوام بخوابم ... هیچ خبری نیست که بگم خیالت راحت _آخه جوجه منو دور نزن اونم بی راهنما ! من خودم ختمه بچه ها پایین شهرم _حالاچرا پایین شهر؟! _هان ؟ همینجوری که آتیشش پر بشه _خدایا ، به چی متوسل بشم که این خنگ ُ شفا بدی ؟ اومد نزدیک و جوری که حرصمو در بیاره گفت : _به همونی که انقدر قشنگ دعاتُ مستجاب کرد و حسام رو خر کرد بیاد اینجا ! ‌❣ @Mattla_eshgh
چیک چیک...عشق قسمت ۱۸۱ با دست زدم به شونه اش و گفتم : _گمشو ، بی ادب !دلشم بخواد _جون الی بگو ، عجیب گیره این مهره مار شدم ، اگر داری رد کن بیاد پولشو حساب می کنم چقدر خوب می شد اگر می تونستم بهش بگم چی شده ! آهی کشیدم و گفتم : _مهره مار نمی خواد ، یکی اون بالا نشسته که هر چی رو بدونه صلاحه جوری برات جور می کنه که خودتم نمی فهمی چی بود و چی شد! _کی اون بالاست ؟ حسام ؟ چشم غره ای بهش رفتم که خندش گرفت و گفت : _شوخی کردم ، حالا یه کلمه فقط بگو ... تو راضی نیستی از این مصلحتی که به قول خودت خدا انداحته سر راهت ؟ به جون خودم اگر بدونم خاطر حسامو نمی خوای عمرا نمی ذارم به هیچ قیمتی پاشو بذاره اینجا ، حتی با اینکه می دونم از تو سره و داره خودشو بدبخت می کنه _من خیلی وقته به خدا توکل کردم ، خودش می دونه چی خیره ، من و تو چیکاره ایم ؟ _ایول ! پس حله ، تو اگر از یه سوزن خوشت نیاد چشم همه رو در میاری .. حالا دیگه ازدواج جای خود داره فقط یه چیزی بگم و برم ، خوب فکر کن الی ، درسته حسام همه جوره آقاست ولی توام چیزی کم نداری ، فردا که رفتی سر زندگیت نیای شاخ بشی بگی احسان این دست بزن نداره ، نمازش اول وقت می خونه ، به زن های مردم چشم نداره ، رو حرف من حرف نمی زنه و این چیزا منم خسته شدم از یکنواختیه زندگیم ! گفته باشم با کتاب کوبیدم تو سرش و با خنده گفتم : _از تو بهتر نبود بیاد باهام مشورت کنه ؟ پاشو برو بیرون احســـان _اگه بود که من نمی اومدم ، به به با حافظ می کوبی تو مخ من ؟ حالایه فال بگیر ببینیم چی میاد واست نمی خواستم فال بگیرم ولی انقدر گفت که مجبور شدم حافظ رو قسم بدم و با نیتی که ته دلم بود و ازش خبر داشت بلاخره یه صفحه رو باز کنم در نمــــازم خــــم ابـــروی تـــو بـــا یاد آمـــد حالتــــی رفــت کــه محراب بــه فریاد آمـــد از من اکنون طمع صبر و دل و هـوش مـــدار کان تحمـل که تـــو دیدی همــه بر باد آمـــد باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند مــوســـم عاشقـــی و کــار بــه بنیــاد آمـــد ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
📌 "سلام بر بقية الله" 📖 «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین»*۱ 🌸 امام باقر در
پستهای روز سه شنبه(امام زمان (عج) و ظهور)👆 روز چهارشنبه(خانواده وازدواج)👇
💞 برای تمام عمر 🖼 مجموعه طرح با محوریت معیارهای انتخاب همسر از منظر رهبر انقلاب اسلامی 🌸 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: امام صادق (علیه‌الصلاةوالسلام) به یک نفرى فرمود «تو که مى‌خواهى زن بگیرى، بدان که یک شریک هم‌خانه‌ی هم‌عمر مى‌خواهى پیدا کنى.» ✅ اخلاقش، دیانتش، عفافش را نگاه کنید، بعد پا بگذارید. در روایت دارد که یکى از موفق‌ترین مردها آن مردى است که خداوند به او همسرى بدهد که وقتى چشمش به او مى‌افتد، او را مسرور کند، وقتى جلوى چشمش نیست، امانت او را حفظ کند. امانت مال و سرّ و ناموس او. ۶۲/۱۲/۱۲ ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
💞💞💍💍💞💞 #انچه_مجردان_باید_بدانند 🔰وظیفه و #نقش شما در پیش از ازدواج تنها #مشاهده گری و شناخت خود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ❌ دوستی قبل ازدواج لازمه ازدواج نیست. ✅ متاسفانه اين روز به روز در بين جوانان بيشتر مي شود. از انجا که اين دوستي ها براساس احساسي و جذابيت هاي نخستين، بين 2 نفر صورت مي گيرد، به کلي زمينه يک موفق را به مخاطره مي اندازد. به همين علت است که اکثر اين ها به ازدواج ختم نمي شود. بهتر است دوستي قبل از ازدواج ، به آشنايي قبل از ازدواج و تحت نظر خانواده ها و صورت بگيرد و به جاي احساسي دختر و پسر به مسائل منطقي فرايند منجر شود. ‌❣ @Mattla_eshgh
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم کوتاه ♨️روزانه 500 تا 1000 جنین به دستور در قالب ، به صورت قانونی می‎شوند! که بیشتر آنها به خاطر تشکیل نشدن است. 💠از بین کسانی که این توصیه‌ها را چندان جدی نگرفتند و کمی صبر پیشه کردند، صدها و باهوش متولد شده است که بر اساس آزمایش‎های صورت گرفته، بهرۀ هوشی آنان حتی از میانگین سنی‎شان نیز بیشتر می‎باشد. 💠بچه‎های باهوش اول مغزشان تشکیل می‎شود و قلب جنین باهوش دیرتر تشکیل می‌شود. 💠کارشناسان معتقدند سقط جنین به بهانه ، در اغلب موارد اشتباه است و این جنین‌ها از دو هفته تا چهار هفته بعد، قلب‎شان تشکیل می‌شود. 📌مقاله جلوگیری از سقط جنین به بهانه تشکیل نشدن قلب جنین در هفته‎های اول بارداری 👇👇👇 https://www.civilica.com/Paper-BCNF01-BCNF01_015 ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#آموزش_مبانی_طب_اسلامی #استاد_جمالپور #جلسه_۴۸ 🌸🌼✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم✨🌼🌸 #جلسه_چ
۳ 🌻🌾🌷🌿🌹 4⃣ اگر بلغم و سودا در کبد زیاد شد، قوه مدبره مجبور به ایجاد صفرا در خون می شود و با بلغم و سودا در کبد آمیخته می شود که وقتی غلبه بلغم و سودا بیشتر بشود 👈 محلول و لزج می شود و شکل سبز رنگ پیدا می کند و مجاری کبدی را مسدود می کند که 👈 انسداد کبدی یعنی سرطان کبد. ✅😨😰 ♻️ علائم : 👈 این افراد با اینکه غلبه سردی یعنی غلبه سودا یا بلغم یا هر دوی آن ها را دارند ولی می گویند جگرمان آتش می گیرد. با خوردن غذا 👈 استفراغ تلخ دارند (سبز رنگ، متعفن). ✅🔰😓 🌺💟 درمان: 👈 رفع یبوست مزاجی و اصلاح تغذیه و اصلاح مزاج و تا زمانیکه عطش شدید دارند باید سرکه انگبین بخورند. خوردن داروی اسلامی مرکب ۴ نیز مفید می باشد. درمان مقطعی حجامت است که زمان انجام آن به تشخیص طبیب می باشد. ✅🌹 5⃣ اگر صفرا در معده رسوب کند، تمایل به دفع و تهوع بیشتر وجود دارد. این تهوع گرم و تلخ مزه و آتشین است. (درحالیکه تهوع سرد، دهان بی مزه است). 🌷 نکته: در 👈 گرمی معده آروق وجود ⬅️ ندارد، ولی در 👈 سردی معده آروق وجود ⬅️ دارد. ✳️ اگر صفرای کبد زیاد شود، احساس سوزش و داغی در بدن بوجود می آید ولی راه خروج ندارد. ولی در معده از طریق استفراغ راه خروج وجود دارد. ✅🌹 💐💟 کسانی که صفرای زیاد یا همان اسید زیاد معده دارند خوردن 3 قاشق ناشتا سویق گندم یا پودر سنجد یا سویق سنجد یا پودر کنار یا سویق کنار به مدت حداقل یک هفته توصیه می شود. البته خوردن مرکبات بعد از غذاها نیز کمک به خنثی کردن اسید زیاد معده می کنند. ✅🌻 ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc