مطلع عشق
#ملاک_های_انتخاب_همسر #استاد_محمد_شجاعی #جلسه_نهم ⭕️اقسام دیدنها👇 دو روش کلی هست برای دیدن 😍 1⃣
#ملاک_های_انتخاب_همسر
#استاد_محمد_شجاعی
#جلسه_دهم
مطلب بعد⬇️⬇️
🔸در مورد راههای #گزینش همسر هستش و یک سری وظایف قبل از خواستگاری
خب اینها هم که حالا عرض کردیم.
بعد از اینکه ما #آگاهی_نسبی در مورد شرایطی که باید یک همسر داشته باشه به دست آوردیم
مرحله این هستش که به جستوجوی فرد مورد نظر باشیم✔️
که خب با توجه به اینکه من این شرایط را دارم.
حالا چه کسی هست که این شرایط رو داشته باشه⁉️
کیا هستن و چه کسی بهتر داره این شرایط را⁉️
حالا بررسی میکنه.
❇️توی این راه چند مرحله وجود داره
یک مرحله این هستش که
بدون اینکه وسواس داشته باشه، #وسواس چیز #خطرناکی هستش، یک خورده وقتی سن که بالا میره اینجوری هستش.
یعنی معمولاً وقتی آقایون یا خانمها هر دو فرقی نمیکنه، سنشون بالا🚫 میره از یک مرحلهای میگذره بعد که میخوان همسر انتخاب کنن
♦️خیلی به اصطلاح #حساس، حساس میشن و با #وسواس خیلی زیاد همسر را میخوان انتخاب بکنن❗️
⛔️خب معمولاً دیگه خب نمیشه هی سن میره بالاتر تا دیگه مجبور میشن، هی فشار میاد
🔰یک خانمی از این شاگردای ما بودش که
من خودم چند تا براش خواستگار فرستادم قبول نکرد، خواستگار مناسبی هم بودن
قبول نکرد.
چند سال طول کشید این نپذیرفتن❌
خیلی خواستگار میاومد قبول نمیکرد.
یک موقع دیدم آمد پیش من و گریه هم میکرد میگفتش که دیگه خانواده گفتن که، بسه دیگه😥
دو تا خواستگار آمدن، همزمان از این دوتا باید یکیش رو انتخاب کنی😬
❇️و من الان مجبورم یکی این دو تا را انتخاب بکنم و هر دوشون هم برای من یک چیزهای داره که من نمیپسندم.
چیکار کنم❓
یعنی دیگه تو #مخمصه گیر کرده بود اینجا.
پسر هم همینطور بعضی از پسرها خب انتخاب نمیکنن
◀️◀️یک موقع مثلاً یه شراطی داره،یک شرایط خاصی داره گرفتاری خانوادگی داره، درس داره.
امام مثلاً (سلام الله علیه) ٢٨ سالشون بود ازدواج کردن💍
بعضیها ٣٠ سالشون هست ازدواج میکنن
بعضیها بیشتر حتی☝️
بخاطر کارهایی که دارن. مشغلههای خاصی که دارن، کوتاهی نکردن.
نوع گرفتاری خاصی که داشتند.
چه از نظر علمی چه از نظر خانوادگی چه از نظر مثلاً #جنگ، گرفتار جنگ بوده، چه از نظر #درمان.
🤯مجروح شده سیر درمان داشته باید یک سیر درمانی را میگذرونده، عقب افتاده.
↩️اما غیر از این موارد، چون اینجور موارد، اینجوری نیست که شخص وسواسی باشه،
🤔یا شخص مثلاً گرفتار این مشکلات #روحی باشه. اما خود شخص #عقب بیندازه هی مخصوصاً.
عقب بیندازه
عقب بیندازه
📌وقتش رسیده باشه هی تأخیر بیندازه،
جدای از اینکه از خیلی از فیوضات و کارکردهای ازدواج محروم میشه و درست از عمرش استفاده نمیتونه بکنه، جدای از اون
بعداً وقتی خب سن که هی میره بالا
با اینکه وسواسه هست هی مثلاً میگه، من که تا الان صبر کردم⏳
♦️اینجوری میگن معمولاً هم دختر، هم پسر، میگن که ما مثلاً چهار سال ازدواج نکردیم به هوای اینکه اونی که میخوایم گیر بیاد.
حالا همینجوری قبول کنیم، به این راحتی😱⁉️
هی اینو میگن، این مد نظرشون هست.
😳براشون سخته که مثلاً چهار سال صبر کردن و حالا میخوان به راحتی قبول کنن
حتی میرن سر وقت دخترهایی که شوهرهایی میاد براشون، خواستگارهای میاد براشون که واقعاً هم مناسبه✅🌹
اما همین وسواس چهار ساله که، ای بابا من چهار سال صبر کردم واسه این، نه شاید بهتر از این هم باشه.
شاید ایده آلتر از این هم باشه هی صبر میکنن و خب این #لطماتی است که زیادی داره❌♨️
‼️بعد میرسن به یه جای که میبینه نه واقعاً داره دچار #بحران روحی میشه.
وقتی دچار بحران روحی میشه یکی را دیگه مجبوره، دیگه اونجا دیگه قدرت انتخابش چی هستش❓
قدرت انتخابش، #ضعیف میشه و خیلی کم میشه🌀💢
هر مقدار این سن بره بالاتر و انسان بیتوجهی کنه به این مسئله، وسواس بیجا داشته باشه،
بخواد موشکافی بیش از حد بکنه این بعداً بقول معروف قدرت مانور خودش و قدرت #انتخابش کمتر خواهد شد
ادامه دارد...
❣ @Mattla_eshgh
❌ نتیجهی #انقلاب_کبیر_فرانسه تصویب ازدواج (همباشی) #همجنس_بازان در سال ۲۰۱۳، قانونی کردن #ازدواج_با_محارم در سال ۲۰۲۱، بدترین #آمار_زنازادگی در کل قارهی اروپا با بیش از ۶۰درصد حرامزاده است که با #نقشه_بشر در #هندسه_مدرنیته و #صنایع_تکنولوژیک، نه تنها در ارتقای بشر بودن به انسان شدن، موفق عمل نکرد بلکه بشر را به پستتر از حیوان تقلیل و تنزل داده است!
✅ اما افتخار ملت ایران این است که به واسطهی نعمت حلالزادگی، #انقلاب_اسلامی_ایران را به پیروزی رسانده و نتیجهی آن شد ساخت آدمهای ترازی همچون شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید حججی، شهید طهرانیمقدم، شهید شهریاری، بیش از سیصد هزار انسان تراز دیگر و دست یافتن به #صنایع_آدم_سازی و صادرات آن به جهان برای تکمیل #نقشه_خدا در #هندسه_الهی و این تازه ابتدای مسیر گام دوم انقلاب اسلامی برای صعود به قلههای کمال است.
✴️ اساسیترین کارکرد انقلاب اسلامی، نه صنایع تکنولوژیکش، که صنعت پیشرفتهی آدمسازی ایران است.
#حلال_زادگی_هویت_ایرانی
#نعمت_حلال_زادگی
❣ @Mattla_eshgh
🔴 #آمپول_انتقاد
💠 حتی کسانی که از #آمپول میترسند میدانند که آمپول، نقش مثبت و سریعتری در بهبود #بیماری دارد و با آنکه تزریق آن با مقداری درد همراه است امّا هدف و نیّت آمپول زننده بهبودی شخص #بیمار است.
💠 در زندگی مشترک، اخلاق و #صفت زشت همسر، یک بیماری است که یکی از راههای مهم برای از بین بردن سریع آن نهی از منکر صحیح، #انتقاد درست و تذکر دلسوزانهی همسر است. لذا طبق روایات بهترین #دوست کسی است که عیبهایش را به او هدیه دهد.
💠 درست است که #آمپول انتقاد و تذکّر، درد دارد امّا تحمّل و پذیرفتن آن برای انتقادشونده بسیار انسانساز و #رشددهنده است و برعکس اگر از آمپول انتقاد فرار کنیم عامل رشد بیماری #تکبّر، خودخواهی و منیّت در روح ماست.
💠 همسرانی که از انتقاد استقبال میکنند بشدّت #محبوب میشوند. و البته در انتقاد به همسر باید از روش #صحیح استفاده کرد و نیّت خیرخواهانه و نه تلافیجویانه و مچگیری داشت.
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
مجبور بوديم، اطلاعات هواشناسي را، از همسايه شمالي با ساعت ها اختلاف دريافتكنيم، و ديگر آن اطلاعات ب
#استاد_عشق
#قسمت بیست و دوم
🍃 «گفتم : تا بيش از اين دير نشده، بايد اجازه بدهيد جايي درست كنيم، تا خودمان دكتر
و مهندس و متخصص، تربيت كنيم . تا نيازمند خارجي ها نباشيم، و بيش از اين از
اروپاييان، عقب نيفتيم .
«حكمت كه به نظر مي رسيد، از پيشنهاد من خوشش آمده است، گفت :
برويد و
پيشنهاد خود را، روي كاغذ بياوريد، و براي من بفرستيد .
« من كه از مدت ها قبل در اين فكر بودم، و در طي آن چند سال، قوانين دانشگاه هاي
فرانسه و بلژيك را، جمع آوري كرده بودم، خيلي ذوق كردم، و سه ماه به طور شبانه
روزي كار كردم، تا با استفاده از آن قوانين، طرحي براي تاسيس دانشكده تهران
بنويسم، و طرح را براي حكمت بردم .
«حكمت در حضور من، مقدمه ي طرح را مطالعه كرد، و به عنوان مثال با كمال سليقه،
كه من انتخاب 8 ، و واژه دانشكده را، براي فاكولته 7 واژه دانشگاه را براي اونيورسيته
كرده بودم، پذيرفت .
« خلاصه اسم طرح شد : پيشنهاد تاسيس دانشگاه تهران
« بعد حكمت، طرح را براي بررسي و تصويب براي صديق اعلم، رئيس تعليمات عاليه،
فرستاد . دو يا سه ماه، هر روز براي پاسخ، و در نهايت شروع كار، مراجعه مي كردم،
ولي هيچ جوابي، از طرف صديق اعلم داده نشد . تصميم گرفتم به ديدن او بروم . وقتي به ديدش رفتم، اول خوش و بشي كرد، ولي چند دقيقه بعد كه فهميد، نويسنده ي آن طرح
من هستم، بدون كم ترين ور دربايستي فريادك وشيد، گفت :
چه كسي به شما فگ ته
است، پايتان را رد كفش خارجي ها بكنيد؟ تربيت دكتر و مهندس كار خارجي هاست
نه كار ما! تاسيس دانشگاه هفتاد سال، براي اين مملكت زود است !
«يعني ما هنوز هم نمي توانستيم، در ايران دانشگاه داشته باشیم
« وقتي حالت او را ديدم، متوجه شدم، بيش از اين صحبت كردن با او، اشتباه است .
دوباره به سراغ حكمت آمدم، و برايش گفتم صديق اعلم چه گفته است، و به او گفتم :
چه لزومي داشت شما اين طرح را، نزد بصديق اعلم فرستيد؟ مگر شما وزير فرهنگ
نيستيد؟
« حكمت گفت : چاره يي نيست، طبق دستور شاه، او رئيس تعليمات عاليه است . صديق
اعلم را، شاه براي اين كارها تعيين كرده است . بدون نظر او، من اجازه چنين كارهايي
را، ندارم .
«حكمت كه از ناراحتي و ناباوري من، تحت تاثير قرار گرفته بود، درد دل كرد
وگفت : هميشه با او دچار اشكال مي شوم . همه جا كارش جلوگيري، و اشكال تراشي
است . او نشسته است، كه ايراد بگيرد . فقط وقتي كاري انجام مي شود، جلو مي آيد تا
همه چيز را، به اسم خودش تمام كند . كسي هم جرات ندارد، حرفي بزند، چون او
منتخب شاه است
🍃 «گفتم : بالا خره بايد كاري كرد .
«حكمت كه معلوم بود، خودش هم به دنبال بهانه يي است تا بتواند به ترتيبي صديق
اعلم را، از سر راهش بردارد، گفت : تنها كاري كه مي شود، انجام داد اين است كه من
براي شما وقت ملاقاتي جور كنم، تا به ديدن شاه برويد، و مسئله را با خودش مطرح
كنيد، و او را راضي كنيد. اگر دستوري از شاه برسد، آن وقت است كه نه تنها صديق
اعلم، ديگر جرات مخالفت ندارد، بلكه شايد براي انجام دادن اين كار جلو هم بيفتد .
«توصيف رضاشاه را، با آن چكمه و شنل و عصا، شنيده بودم . صا ولا مسئولين از ملاقات
با او پرهيز مي كردند، و وحشت داشتن . ولي ظاهرا بر اساس تجربيات حكمت، او تنها
راه چاره بود .
«هيچ وقت يادم نمي رود، من فقط به خاطر اين كه شيب زا اين ها از اروپايي ها عقب
نیفتیم ، و هر طور شده دانشگاهي درست كنيم، قبول كردم، كه علي رغم همه ي نگراني
ها به ديدن شاه بروم . حكمت هم با تلاشي زياد، وقت ملاقاتي تنظيم كرد، و پیش شاه
رفتم . بيش از نيم ساعت، با شاه صحبت كردم . از ضرورت و اصول تاسيس دانشگاه،
برايش گفتم . او با دقت به حرف هاي من، گوش مي داد . اين فرصت برايم خيلي
غنيمت بود . حرف هايم كه تمام شد، شاه گفت :
همه ي اين ها كه توضيح داديد
درست، ولي بگوييد ببينم اين دانشگاه، به چه درد مي خورد
🍃«فكر كردم بايد چند مثال بزنم، تا موضوع و اهدا تاسيس چنين مركزي، برايش
كاملا روشن بشود، و او را متوجه اهميت آن بكنم .
«گفتم : اين كارخانه ي قند كهريزك، كه توسط آلماني ها ساخته مي شود، هزينه ي
گزاف آن، تحميل به بودجه ي دولت است . يا راه آهن سراسري، كه با اين هزينه ي
بسيار زياد، و با گران كردن قند و شكر توسط آلماني ها انجام مي شود، و هزينه هاي
آن بر دوش ملت است، يا راه هاي شوسه،كه دانماركي ها برايمان مي سازند، همه ي
بار سنگين مالي آن را دولت، بايد تحمل كند . بيش تر اين ها كار مهندسي است . اين
كارها يك حرفه است . فعلا اشكالي ندارد، كه وكول موتيو و واگن ها را بياوريم، ولي
اگر كمك كنيد، پنج سال بعد همان ها را هم مي ت اونيم خودمان بسازيم، ولي ديگر
براي راه سازي، از همين الان بايد بگويم، كه نيازي به آلماني ها نداريم . کار پشتيباني
بشود، و خودمان بتوانيم مركزي، به اسم دانشگاه درست كنيم، تمام اين حرفه ها را بچه
هاي خودمان، ياد خواهند گرفت، و انجام خواهند داد :
ديگر براي كاري نياز به
خارجي ها نداريم . پول هاي زيادي كه به جيب فرنگي ها مي ريزد، براي مملكت
خودمان مي ماند . با مقدار پول كم تري مي توانيم، بچه هاي كشور خودمان را، براي اين
كارهاي بزرگ و حتي بزرگ تر، تربيت كنيم .
« رضاشاه كه معلوم بود، به اين نكته ها خيلي دقت مي كرد، خیلي خوشش آمده بود، و
تحت تاثير قرار گرفته، سؤال هوشمندانه ي جالبي كرد :
🍃«او پرسيد : اين آرزوهايي كه داريد، مي گوييد بعد از چند سال به نتيجه مي رسد؟
«گفتم : طول تحصيلات در رشته هاي مختلف، بين سه تا پنج سال است، از حالا ميتوانيم خودمان اين كارها را، شروع کنيم، ولي بعد از اين مدت، با كمك اين فارغ
التحصيلان، به سرعت انجام دهيم .
«رضاشاه كه معلوم بود، كاملا تحت تاثير قرار گرفته است، گفت : به حكمت بگوييد،
كه قانوني را بنويس ود، به مجلس ببرد . من هم براي انجام دادن اين كارهايي كه گفتيد،
هركاري بتوانم انجام مي دهم .
«من بلافاصله به ديدن حكمت رفتم، و مژده ي نتيجه ي اين ملاقات را، به او دادم .
حكمت،كه رد كمال ناباوري، حرف هاي مرا مي شنيد، بيش تر به خاطر اين كه
توانسته است، جلوي صديق اعلم، قد علم كند، خوشحال دش . بلافاصله هيئتي را انتخاب
كرد، تا لايحه ي قانوني تاسيس دانشگاه تهران را، مدون كنند .
جالب اين جا بود، كه سه روز از ملاقات من با شاه نگذشته بود،كه يك حواله به ميزان
100000 تومان براي ساخت دانشگاه تهران، از دربار براي حكمت رسيد . ميزان اين
حواله، به قدري براي حكمت عجيب و باور نكردني بود، كه حد نداشت زيرا آن روزها
معروف بود، كه يك كوچه و خانه هايش را به 100 تومان مي خرند، ولي اين ميزان
پول واقعا باور نكردني بود
قانون تاسيس دانشگاه تهران را، با استفاده از قوانين بلژيك و فرانسه به خط خودم
نوشتم، و به نظر حكمت رسان مد . حكمت هم آن را، به تصويب آن كميته رساند، و
سپس لايحه ي قانوني تاسيس دانشگاه را، به مجلس برد، تا به نظر كميسيون آموزش
(فرهنگ) برساند . متاسفانه، طرح با اقبال، رو به ور نشد . وقتي ديدم، حكمت مايوس
شده است، فورا به اوگفتم :
منتظر تصويب مجلس نماند، چون ممكناست ماهها يا سال
ها طول بكشد، و پولي كه شاه براي اين كار فرستاده، از بين برود . به اوگفتم خودش با
شاه ملاقاتي كند مز، يني مناسب بگيرد، تا با آن پول كارهاي ساختماني دانشگاه را،
شروع كنيم .
«حكمت موافقت كرد، و قرار شد براي فضاي لازم، تخميني بزنم . بر اساس اين محاسبه،
حكمت به سراغ شاه رفت، و او موافقت كرد، كه زمين هاي دانشگاه، بيش از دو برابر
آن روز براي اين كار، اختصاص يافت . 9 ميزان فعلي باشد . محل جلاليه
« همين طور هم شد، و من ساختمان دانشكده فني را، به عنوان اولين كار ساختماني و
فرانسوي، كه فوق العهدا به ايران علاقه 10 معماري خود در ايران، به كمك مسيو يس روي
مند بود، و خيلي هم مهربان و درس خوانده بود، شروع كردم . ديگر كارم در آمده بود .
هر روز از صبح تا ظهر به مجلس مي رفتم، و با يك يك نماينده ها، صحبت مي كردم
ــــــــ
پ ن : پارك لاله تا خيابان انقلاب فعلي
تا متقاعد شوند ،و بتوانيم رسما كار تاسيس دانشگاه تهران را، با تصويب مجلس شروع
كنيم .
بعد از دو سال دوندگي، يك روز رئيس كميسيون فرهنگ در مجلس، به من گفت :
دكتر حسابي، بهتر است يك روز قرار بگذاريم، اعضاي كميسيون فرهنگ و آموزش
مجلس را دعوت كني، تا بيايند، جايي كه مشغول ساخت آن هستيد، ببينند . من بلافاصله
پيشنهاد او را پذيرفتم، و يك روز را، براي آن بازديد، معين كرديم . جالب ترين قسمت
ساختمان دانشكده فني، كارگاه و آزمايشگاه هايش بود، كه تقريبا تمام شده بود .
بازديد نمايندگان مجلس، بيش از نصف روز، به طول انجاميد . وقتي از پله هاي دانشكده
فني پايين مي آمديم، رئيس كميسيون، كه شخص بسيار فهميده يي بود، درحضور همه
ي نمايندگان رو به من كرد، وگفت :
دكتر حسابي ما فهميديم كه شما درس خوانده
هستي ( : به نظرم منظور او ا ين بود، كه نفهميديم چيزي كه تو مي گويي، به چه دردمان مي خورد.) بگو حكمت لايحه ي قانوني تاسيس دانشگاه را، به مجس بياورد . ما راي مي
دهيم . فورا به سراغ حكمت رفتم، و اين بيان را، با شگفتي براي حكمت گفتم .
«حكمت خيلي خوشحال شد، وگفت : بسيار خوب است.روزي كه من لايحه ي قانوني
تاسيس دانشگاه را، به مجلس مي برم، شما هم حتما با من به مجلس بياييد .
در ابتدا نكته ي ظريف فكر حكمت، در اين كه او را همراهي كنم، به نظرم جالب
نيامد . اما به خاطر آن كه، او در اين موارد، از من تجربه ي بيش تري داشت، قبول كردم . روز موعود، همراه حكمت، در مجلس حاضر ش مد . رئيس كميسيون فرهنگ،
حدود نيم ساعت در جلسه ي رسمي مجلس، از من تعريف كرد، و خواستار راي گيري،
براي قانون تاسيس دانشگاه تهران شد . در نهايت، نماينده ها به لايحه راي دادند
(حكمت هميشه به شوخي مي گفت در واقع مجلس به شما راي داد )! ، و به ا ين ترتيب؛
دانشگاه تهران، رسما شروع به كار كرد ».
من كه ديدم، ساعت 12 شب گذشته است، و پدر با نقل اين همه خاطرات زيبا و
شنيدني خسته شدند،گفتم :
- باباجون، فكر ميكنم شما خيلي خسته شديد . مي خواهيد تعريف بقيه ي
خاطرات را، بگذاريم براي فردا شب؟
پدرم عينكشان را به چشم زدند، وگفتند :
- من خسته نيستم، اگر شما خسته هستي، بگذاريم براي بعد.
من كه از خدا مي خواستم، بقيه ماجرا را بشنوم،گفتم :
- نخير، اگر شما خسته نيستيد، من دلم مي خواهد، بقيه ي خاطرات شما را، بشنوم.
پدر، با همان حالت مخصوص خودشان دوباره عينكشان را
برداشتند ، دستهاي ان را، روي سينه شان گذاشتند، و در حالي كه با دست راست، لاله ي
گوش خود را به آرامي لمس مي كردند، اين طور ادامه دادند
ادامه دارد ....
مطلع عشق
#آغوش_درمانی ۷ لمس کردن و نوازش ، علاوه بر اینکه مطلوب است ، یک نیاز محسوب میشود. برانگیختگی ناش
پستهای روز یکشنبه(خانواده وازدواج)👆
روز سه شنبه( #سواد_رسانه )👇
🔺 این طرز نامگذاریها اتفاقی نیست! ابزوردسازان سینما، خانواده ایرانی و حلالزادگی شما را نشانه گرفتهاند!!
#سینمای_ابزورد
❣ @Mattla_eshgh
▪️محل کنترل اینترنت جهانی کجاست ؟
🍃 #آژانس_امنیت_ملی_آمریکا (NSA) ، یکی از مخوف ترین جاهایی که خیلی از آمریکاییها نمیشناسند ، در حالیکه امنیتی ترین سازمانهاست
برای شناخت #NSA ، فیلم ، دشمنِ ملت (ساخت آمریکا) رو ببینید
❣ @Mattla_eshgh
🌀 معرفی سایتهای سالم
🔸سایت عماریار
بخش کودک و نوجوان سایت «عماریار» پُر است از انیمیشنهای خوب و سالم. با خیالِ راحت اشتراک عماریار بگیرید و در اختیار فرزندتان قرار دهید.
🌐 برای ورود به سایت اینجا کلیک کنید.
#سایت_سالم
❣ @Mattla_eshgh