ماوی
دل تشنهای دارم ای عشق! صدایم کن از بارش بید مجنون مرا زنده کن زیر آوازِِ باران مرا تازه کن در نفس
تو را می شناسم من ای عشق!
شبی عطر گام تو در کوچه پیچید
من از شعر پیراهنی بر تنم بود
به دستم چراغ دلم را گرفتم
و در کوچه عطر عبور تو پُر بود
و در کوچه باران چه یکریز و سرشار
گرفتم به سر چتر باران
کسی در نگاهم نفس زد!
- #محمدرضا_عبدالملکیان
#غریق
دریا! منم! هم او که به تعداد موجهات
با هر غروب خورده بر این صخرهها سرش!
- #محمدعلی_بهمنی
#غریق
عيناك ليلة جميلة، بداخلها ألف نجمة...
شبی زیباست چشمانت، با یکهزار ستاره...
مترجم: - #محمد_حمادی
#عربیات
#وِنوش
خیلیها هستند وقتی کسی را دوست میدارند اگر مدتی نبیند، از یاد فراموش میکنند.
ولی من طور دیگر هستم،
وقتی مدت درازی تو را نبینم،
زیبایی تو در پردهی مه قرار میگیرد،
غمگینی من هزار برابر میشود،
قشنگی تو ده هزار برابر...
- #غلامحسینساعدی
#مجهول
لحظهٔ دیدار نزدیک است
باز من دیوانهام، مستم
باز میلرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های! نخراشی به غفلت گونهام را، تیغ
های! نپریشی صفای زلفکم را، دست
و آبرویم را نریزی، دل
ای نخورده مست!
لحظهٔ دیدار نزدیک است...
- #مهدی_اخوان_ثالث
#غریق