eitaa logo
ماوی 🇵🇸
911 دنبال‌کننده
1هزار عکس
51 ویدیو
4 فایل
•🪴• وَخداوندآگاه!بہ‌نامِ‌او^^ مأوَی به معنای پناهگاه :) ! دو سھ قدم‌جنون‌کنارِماباشید، راھِ دوری‌نمی‌رود :) با ما سخنی هم اگرت هست بگو :) https://harfeto.timefriend.net/17145901041992
مشاهده در ایتا
دانلود
در هیاهو زندگی دریافتم که چه بسیـار دویدن‌هاكه فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گويى ايستاده بودم چه بسیار "غصه‌ها" که فقط باعث شد موهایم سپید شود، در حالیکه قصه‌ای «كودكانه و خنده‌دار» بیش نبود ...
كلشي وإنت وياي يحله، حتّه حِزني! هر چیز زیبا می‌شود اگر تو به همراهِ من باشی، حتی اندوهَم!
هرکس ز حسن دوست متاعی گرفته است بیچاره من که از غمش آتش گرفته‌ام... -
مقصود تیرها شده‌ای احتیاط کن! -
ماوی 🇵🇸
مقصود تیرها شده‌ای احتیاط کن! - #محمود_داوودی #غریق
زیبا و با صفا شده‌ای احتیاط کن مثل فرشته‌ها شده‌ای احتیاط کن اوجی گرفته‌ای و به طوبی رسیده‌ای هم قدِّ مرتضی شده‌ای احتیاط کن! یک "ان یکاد" نذر خودت کن برادرم خیلی گرانبها شده‌ای احتیاط کن یک لشکر آمده که بگیرد تو را ز من از بس که دلربا شده‌ای! احتیاط کن دستت که قطع شد همشان جنگ‌جو شدند حالا جداجدا  شده‌ای احتیاط کن آهسته جابه جا شو و کم دست و پا بزن دیبای نخ نما شده‌ای احتیاط کن! -
هدایت شده از ڪافونھ🇵🇸
همه یه طرف، آقام ابوالفضل یه طرف دیگه:)
دستش که به آب خورد، به یاد آورد نصیحت های علی(ع) را: «کنارش بمان؛ غریب تر از حسین وجود ندارد...» چنان سراسیمه بازگشت که دست هایش جا ماند...
ای آفتاب، صبر کن این آخرین شب است این آخرین شبانه‌ی آرام زینب است...
ای صبح تیره رو به چه رو میشوی سپید؟
ای که به عشقت اسیر، خیل بنی آدمند سوختگان غمت، با غم دل خرمند هرکه غمت را خرید عشرت عالم فروخت بی‌خبران غمت، بی خبر از عالمند!... -
Ostad Karimkhani _ Mastan (UpMusic).mp3
3.73M
. یک گل برای باغبان باقی نمانده! -
این سرود عشق حسین است! می‌گویند حسین بیهوش شده بود از شدت جراحات که زینب به سمتش آمد و دید حسینش بی‌هوش است صدایش زد: با من حرف بزن! به حق رسول خدا با من حرف بزن! به حق پدرم علی صدایم بزن! عشق دلِ من به حق مادرم زهرا جوابم را بده نور دیده ی من خودت بگو! ای پاره ی تن من با من حرف بزن! حسین به هوش آمد؛ چشم باز کرد و گفت امروز روز جدایی است... امروز روزی است که پدرم رسول خدا وعده داده بود مشتاق دیدار من است! -
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها...
ماوی 🇵🇸
🕯' Mava | مأوی
"يا أبتاه! مَن بقي بعدك نرجوه؟" پدر! دختر‌ يتيم‌ تو‌ به‌ چه‌ كسی پناه‌ ببرد تا بزرگ‌ شود؟
می دانستم زهر است، چشیدم...
ستبقى يتيمًا في غياب من تحب حتى وإن عانقكَ العالم بأسره در غیاب آنکه دوستش داری یتیم‌ خواهی بود حتّی اگر تمام دنیا تو را در آغوش بگیرند‌.
نمیتوان از واقعیت فرار کرد و این تلخ ترین چیزی بود که با تمام وجود به آن رسیده بودم.
من میدونم تصمیم درستی گرفتم، ولی کاش تصمیم درست این نبود...
تو معشوق من نیستی تو امتداد منی، در تنی دیگر... -
امشب به قصه دلِ من گوش کن فردا مرا چو قصه فراموش میکنی -
خوشا به حال شما ها که دل نمی‌بندید!
روئیدی در قلب من بسان گل کوچکی که کنار دیوار می‌روید همین قدر ناخواسته عاشقت شدم! -
می روی تو سوی آفاق تاریک مغرب آسمان را بگویم که امشب یاس‌های ره کهکشان را بر سر رهگذرارت فشانَد یک سبد لاله از تازه تر باغ سرخ شفق در نخستین سحرگاه هستی تا دراین راه تنها نباشی در کنارت نشانَد! -
ماوی 🇵🇸
می روی تو سوی آفاق تاریک مغرب آسمان را بگویم که امشب یاس‌های ره کهکشان را بر سر رهگذرارت فشانَد یک
گاه می‌پرسم از خویشِ بی خویش شاید آنجا در آن سوی سیلاب خواب بی‌گریۀ سبز مرداب برگ را با نسیم سحرگاه گفت‌وگویی نبود و نبوده است باز می‌گویم ای چشم بیدار پس دراین خشک سال ترانه آن همه واژگان پر آزرم بر لب لاله برگان صحرا ترجمان کدامین سرود است؟ -
‏به گام‌های کسان می‌برم گمان که تویی دلم ز سینه برون شد ز بس تپید، بیا... -
با خود او را زیر لب نجواست سرنوشتی تلخ می‌گوید! -
خواستنش تمنای هر رگ! -
چه در هم، پیچ و گره خورده است درونم...