#تقوی
🔻در چهل روزی که آقا شیخ جعفر مجتهدی در کوه خضر - نزدیک روستای جمکران قم - بیتوته داشتند، کرامات بسیاری از ایشان به منصه ظهور وبروز می رسید که برخی از آنها نگفتنی است ولی نقل بعضی از آنها برای خوانندگان این اثر عبرت آموز ومفید می باشد.
🔻حضرت آقای مجتهدی غالبا در مجالس خصوصی خود از آثار توسّل به حضرات معصومین (علیهم السلام) سخن می گفتند ودوستان خود را به این امر ترغیب می فرمودند وبه مناسبت اگر خاطره ای به نظرشان می رسید بازگو می کردند.
🔻روزی که در خدمت ایشان بودم، از عنایات کریمانه حضرت ولی عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در مورد کسانی سخن می گفتند که به آن حضرت ملتجی می گردند.
🔹در ضمن صحبتشان فرمودند:به هنگام بیتوته در کوه خضر، شبی مردی به همراه کودک خود به آنجا آمد وهنگامی که مرا در آنجا دید با حال اضطرار ماجرای بی خوابی فرزند خود را شرح داد وگفت:
🔻حدود ده سال است که فرزندم دچار بی خوابی شده وخوابش نمی برد. به پزشکان ومتخصّصان بسیاری در ایران مراجعه کرده ام ولی نتیجه نگرفته ام. فرزندم را برای مداوا به خارج از کشور هم برده ام ولی بیماری او را تشخیص نداده اند، به ناچار فرزندم را به عتبه بوسی حضرت ثامن الائمّه بردم واز آن حضرت شفای او را درخواست کردم واز آنجا به قم مشرّف شدم وبا توسّل به کریمه اهل بیت، به دامان حضرت ولی عصر شدم تا شفای فرزندم را عنایت کنند وساعتی پیش از زائران مسجد پرس وجو کردم که آیا مکان مقدّس دیگری نیز در این حوالی هست؟ نشانی کوه خضر را به من دادند ودر این وقت شب فرزندم را به اینجا آورده ام که شفایش را بگیریم.
🔹حضرت آقای مجتهدی می فرمودند:
🔻با مشاهده فرزند معصوم او واضطرابی که پدرش داشت، انقلاب حالی در من پیدا شد. از اتاق بیرون آمدم وبه محضر آقای امام زمان توسّل کرده وبرای حضرت سید الشّهدا (علیه السلام) مرثیه می خواندم وبا صدای بلند می گریستم.
🔹در همان اثنا پدر کودک از اطاق بیرون دوید وبا خوشحالی زاید الوصفی گفت:
🔻آقا! فرزندم پس از ده سال بی خوابی با شنیدن زمزمه شما به خواب آرامی فرورفته است! شکی ندارم که شما امام زمانید!
🔹گفتم:
🔻اشتباه می کنی پدر! من خاک پای آن حضرت هم نمی شوم. حضرت عنایت فرمودند وفرزند تو را شفا دادند، سپاسگزار امام زمان باشید نه من! شما به هریک از آل الله متوسّل شوید، باطنا مسأله را به آقا امام زمان حواله می دهند وآن حضرت هم با لطف عمیمی که دارند از کار محبّان خود گره گشایی می کنند. شما امشب همین جا بخوابید وفردا صبح به مسجد جمکران بروید واز عنایتی که حضرت درباره فرزندتان کرده اند، تشکر کنید.
📚در محضر لاهوتیان، ص ١٣۵
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آکی بائلیدار نویسنده سرشناس یهودی نطق میکند: نابودی #اسرائیل حتی زودتر از پیش بینی 25ساله رهبر ایران
#صهیونیست
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
#گرگ_و_نعل_طلا_
#حتما_بخونین_👇👇👇
یک روز یک مرد روستایی یک کوله بار روی خرش گذاشت و خودش هم سوار شد تا به شهر برود. خر پیر و ناتوان بود و راه دور و ناهموار بود و در صحرا پای خر به سوراخی رفت و به زمین غلطید. بعد از اینکه روستایی به زور خر را از زمین بلند کرد معلوم شد پای خر شکسته و دیگر نمی تواند راه برود. روستایی کوله بار را به دوش گرفت و خر پا شکسته را در بیابان ول کرد و رفت. خر بدبخت در صحرا مانده بود و با خود فکر می کرد که «یک عمر برای این بی انصاف ها بار کشیدم و حالا که پیر و دردمند شده ام مرا به گرگ بیابان می سپارند و می روند.»
خر با حسرت به هر طرف نگاه می کرد و یک وقت دید که راستی راستی از دور یک گرگ را میبیند. گرگ درنده همین که خر را در صحرا افتاده دید خوشحال شد و فریادی از شادی کشید و شروع کرد به پیش آمدن تا خر را از هم بدرد و بخورد.
خر فکر کرد: «اگر میتوانستم راه بروم، دست و پایی میکردم و کوششی به کار میبردم و شاید زورم به گرگ میرسید. ولی حالا هم نباید ناامید باشم و تسلیم گرگ شوم. پای شکسته مهم نیست. تا وقتی مغز کار میکند برای هر گرفتاری چارهای پیدا میشود.»
نقشه ای کشید، به زحمت از جای خود برخاست و ایستاد اما نمیتوانست قدم از قدم بردارد. همین که گرگ به او نزدیک شد خر گفت: «ای سالار درندگان، سلام.»
گرگ از رفتار خر تعجب کرد و گفت: «سلام، چرا اینجا خوابیده بودی؟»
خر گفت: «نخوابیده بودم بلکه افتاده بودم، بیمارم و دردمندم و حالا هم نمیتوانم از جایم تکان بخورم. این را میگویم که بدانی هیچ کاری از دستم بر نمیآید، نه فرار، نه دعوا، و درست و حسابی در اختیار تو هستم ولی پیش از مرگم یک خواهش از تو دارم.»
گرگ پرسید: «خواهش؟ چه خواهشی؟»
خر گفت: «ببین ای گرگ عزیز، درست است که من خرم ولی خر هم تا جان دارد جانش شیرین است، همانطور که جان آدم برای خودش شیرین است. البته مرگ من خیلی نزدیک است و گوشت من هم قسمت تو است. میبینی که در این بیابان دیگر هیچ کس نیست. من هم راضیام، نوش جانت و حلالت باشد. ولی خواهشم این است که کمی لطف و مرحمت داشته باشی و تا وقتی هوش و حواس من بجا هست و بیحال نشدهام در خوردن من عجله نکنی و بیخود و بیجهت گناه کشتن مرا به گردن نگیری، چرا که اکنون دست و پای من دارد میلرزد و زورکی خودم را نگاهداشتهام و تا چند لحظه دیگر خودم از دنیا میروم. در عوض من هم یک خوبی به تو میکنم و چیزی را که نمیدانی و خبر نداری به تو میدهم که با آن بتوانی صد تا خر دیگر هم بخری.»
گرگ گفت: «خواهشت را قبول میکنم ولی آن چیزی که میگویی کجاست؟ خر را با پول می خرند نه با حرف.»
خر گفت: «صحیح است، من هم طلای خالص به تو می دهم. خوب گوش کن، صاحب من یک شخص ثروتمند است و آنقدر طلا و نقره دارد که نپرس و چون من در نظرش خیلی عزیز بودم برای من بهترین زندگی را درست کرده بود. آخور مرا با سنگ مرمر ساخته بود، طویله ام را با آجر کاشی فرش می کرد، توبرهام را با ابریشم میبافت و پالان مرا از مخمل و حریر میدوخت و بجای کاه و جو همیشه نقل و نبات به من میداد. گوشت من هم خیلی شیرین است حالا میخوری و میبینی. آنوقت چون خیلی خاطرم عزیز بود همیشه نعلهای دست و پای مرا هم از طلای خالص میساخت و من امروز تنها و بی اجازه به گردش آمده بودم که حالم به هم خورد. حالا که گذشت ولی من خیلی خر ناز پروردهای هستم و نعلهای دست و پای من از طلا است و تو که گرگ خوبی هستی میتوانی این نعلها را از دست و پایم بکنی و با آن صد تا خر بخری. بیا نگاه کن ببین چه نعلهای پر قیمتی دارم!»
همانطور که دیگران به طمع مال و منال گرفتار میشوند گرگ هم به طمع افتاد و رفت تا نعل خر را تماشا کند. اما همین که به پاهای خر نزدیک شد خر وقت را غنیمت شمرد و با همه زوری که داشت لگد محکمی به پوزه گرگ زد و دندانهایش را در دهانش ریخت و دستش را شکست.
گرگ از ترس و از درد فریاد کشید و گفت: «عجب خری هستی!»
خر گفت: «عجب که ندارد، ولی میبینی که هر دیوانهای در کار خودش هوشیار است. تا تو باشی و دیگر هوس گوشت خر نکنی!»
گرگ شکست خورده ناله کنان و لنگان لنگان از آنجا فرار کرد. در راه روباهی به او برخورد و با دیدن دست شل و پوزه خونین گرگ از او پرسید: «ای سرور عزیز، این چه حال است و دست و صورتت چه شده، شکارچی تیرانداز کجا بود؟»
گرگ گفت: «شکارچی تیرانداز نبود، من این بلا را خودم بر سر خودم آوردم.»
روباه گفت: «خودت؟ چطور؟ مگر چه کار کردی؟»
گرگ گفت: «هیچی، آمدم شغلم را تغییر بدهم و اینطور شد. کار من سلاخی و قصابی بود،
زرگری و آهنگری بلد نبودم ولی امروز رفتم نعلبندی کنم!»
پ.ن:
👈طمع هر کسی را که در هر کاری
باشد به نابودی میکشاند.
به آنچه هستی قانع باش.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نازنین کریمی بازیگر سینما : سگ را به جای شوهرم آوردم.
پن:دقیقا ما با همین تفکر روبرو هستیم و متاسفانه برخی انتخاب آینده خودشون رو به همین تفکر پوچ گره زدند و حالا طلبکار هم شدند.
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
#تلنگر
✔️سختترین ساعت برای انسان
🔻امام سجاد (علیهالسلام)
💢سختترین ساعت برای هر انسانی سه ساعت است:
🔸زمانیکه فرشته مرگ را میبیند
🔸زمانیکه از قبرش برانگیخته میشود
🔸زمانیکه در برابر خدای متعال میایستد که یا به بهشت میرود یا جهنم.
📚خصال شیخ صدوق، ص۱۱۹
✨﷽✨
💢عبادتِ با کسالت و زورکی فایدهای نداره
✍دیدی وقتی آدم مریض میشه، با اینکه بدنش به غذا احتیاج داره، ولی میلی به غذا نداره، اگر هم بخوره زورکی میخوره. کسی هم که اهل دنیاست همینطوریه. واقعاً روحش به این عبادت و بندگی نیاز داره، امّا لذت و شیرینی عبادت را نمیچشه، و نمیفهمه که این عبادت خیلی شیرینه، بنابراین عبادت رو زورکی انجام میده، و این عبادتِ زورکی فایدهای نداره. این آدم مریضه. روحش مریضه. باید به فکر درمان خودش باشه.
قرآن میگه اون عبادت و عمل خیری که همراه با کسالت باشه، و از روی کراهت، و زورکی انجام بشه، پذیرفته نیست:《وَ مٰا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقٰاتُهُمْ إِلاّٰ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّٰهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لاٰ یَأْتُونَ اَلصَّلاٰةَ إِلاّٰ وَ هُمْ کُسٰالیٰ وَ لاٰ یُنْفِقُونَ إِلاّٰ وَ هُمْ کٰارِهُونَ》(توبه/۵۴)
💥انفاقی که میکنند پذیرفته نیست، چون به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز را با کسالت و بیحالی به جا میآورند، و از روی میکنند. نماز میخونند، امّا با کسالت و بی حالی "کُسٰالیٰ" انفاق میکنند، امّا زورکی و با کراهت "کٰارِهُونَ" اینجور عبادتها فقط برای رفع تکلیفه، وگرنه فایدهای نداره. اون چیزی که به کارها ارزش میده، نیّت، نشاط و عشق، و انگیزه است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴بیانیه عجیب و کمتر شنیده شده حضرت امام پیش از وفات، درباره آینده انقلاب اسلامی و اتصال آن به دوران ظهور
#بشارت
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸
#راه مهدوی
⭐ امام زمان (عج ) خواندن کدام دعا را در ماه مبارک رمضان سفارش کردند ؟
✔ جواب:
امام زمان خواندن 2 دعا را در ماه مبارک رمضان سفارش کردند:
💠 1-دعای اللهم ادخل علی اهل القبور... :
✳ امام زمان (عج) در جریان تشرفی در ماه مبارک رمضان فرمودند:
✳ دعای اللهم ادخل علی اهل القبور السرور. ... را زیاد بخوانید زیرا در حقیقت این دعا برای فرج ماست و استجابت کامل آن در زمان ظهور خواهد بود.
📚 منبع:
کتاب ملاقات با امام زمان ص 286
💠 از دیگر فضایل این دعا این است که شيخ كفعمى در مصباح و بلد الامين و شيخ شهيد در مجموعه خود از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود:
💠هر كه اين دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجبى بخواند حق تعالى بيامرزد گناهان او را تا روز قيامت و دعا اين است:
اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ
اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ
اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ
اللَّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ
اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ
اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ
اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ
اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ
اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيضٍ
اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاكَ
اللَّهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِكَ
اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ
إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
✳ 2-دعای افتتاح:
✳امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به شیعیان نوشتند:
💠 این دعا را در تمام شب های ماه رمضان بخوانید، زیرا فرشته ها به آن گوش می دهند و برای خواننده آن طلب آمرزش می کنند
📚 منبع:
صحیفهٔ مهدیّه، بخش ۵، دعای ۸
💠این دعا دارای مضامین و معانی بلندی است؛ و مخصوصا اطلاعات ارزشمندی در ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در اختیار ما می گذارد، و نیز تصاویر زیبایی از عالم پس از ظهور ارائه میدهد. چه نیکوست که همراه با خواندن این دعا به ترجمه و معنای آن نیز توجه کنیم.
💠 برای خواندن دعای افتتاح به مفاتیح الجنان اعمال شب های ماه رمضان مراجعه کنید.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرج
1_6203860.mp3
169.6K
#ادعیه_ماه_مبارک_رمضان
💠دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان با نوای دلنشین
استاد موسوی قهار
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
موعود(عج)12
#شیطان_مهدویت #بزرگترین_دشمن_امام_زمان (عج) ⚪قسمت اول: 🔸ابلیس، آفریده شده از آ
#شیطان_مهدویت
👈بزرگترین دشمن امام زمان (عج)
قسمت دوم 2⃣
♦️ معرفی ابلیس از زبان خودش
👈امام هادی علیهالسلام، روزی ابلیس را دید و به او فرمود: تو چه کسی هستی؟ آن ملعون پاسخ داد:
«من قابیل و کشنده ی فرزند آدم به نام هابیل هستم. من با نوح پیامبر در کشتی سوار شدم (برای تباهی آنها و هلاکت اهل کشتی) و من کشندهی شتر صالح پیامبرم.
من موجب به آتش انداختن ابراهیم هستم. من نقشهی قتل یحیی را کشیدم. من سبب قتل زکریّا با ارّه شدم. من روان کنندهی لشکر فرعون به رود نیل شدم که آنها غرق شوند.
من جادوگران را راضی نمودم که با موسی درگیر شوند و آنها را راهنمایی نمودم، من سازندهی گوسالهی سامری بودم.
من مردم را در جنگ حنین برای کشتن پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله جمع کردم. من حسادت را در دل امّت در روز سقیفه انداختم (تا غصب خلافت حضرت علی علیهالسلام بشود) من محمل عایشه را در جنگ جمل با علی علیهالسلام بستم. من در لشکر معاویه در جنگ صفّین، کارساز بودم.
من در روز عاشورا، در کربلا لشکر یزید را تشویق می کردم در ریختن خون حسین بن علی علیهماالسلام و اصحابش.
من امام اهل نفاق هستم. من نابود کنندهی اقوام اوّلین بودم و گمراه کنندهی اقوام آخرین هستم.
من از آتش، نه از خاک خلق شده ام. من مورد خشم خداوند تا آخر خلقت هستم.»
🔸تلاشهای شیطان پس از ظهور حضرت مهدی علیهالسلام
👈فعالیتهای شیطان در آخرالزمان در این بخش نمیگنجد. رواج این همه گناه و شرک و آلودگی، خود گواه همین مدّعاست که شیطان، در فریب فرزندان آدم (ع)، تمام کوشش خود را به کار بسته است و دست به دست نفس امّاره، بسیاری از انسانها را به از خوی انسانیشان جدا کرده است.
👈پس از ظهور حضرت مهدی علیهالسلام، تلاشهای شیطان برای وفای به عهدی که با خداوند برای گمراه کردن آدمیان بسته همچنان ادامه دارد. در آستانه ظهور، شیطان کاری انجام میدهد که در سرنوشت مردم بسیار تأثیرگذار است: صبحگاه روز بیست و سوم ماه رمضان، پیش از ظهور، جبرئیل امین با ندای اعجازگونهای حجت را بر مردم تمام میکند و نوید ظهور حضرت مهدی علیهالسلام را به همهی آنها میدهد. عصر گاهان، ابلیس برای مقابله با این ندا به میدان میآید. این ماجرا از زبان امام باقر علیهالسلام چنین نقل شده است:
«...و صدا، صدای جبرئیل روح الامین است و صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود. دربارهی آن شک نکنید. گوش فرا دهید و اطاعت کنید.
در انتهای روز، صدای ابلیس ملعون [شنیده میشود] که ندا میدهد: آگاه باشید که فلانی مظلومانه کشته شد تا مردم را به شک بیندازد و آنها را مبتلا به فتنه کند.»
♦️پایان_زندگی_شیطان
👈 به بیان روایات، پایان یافتن زندگی شیطان در دستان حضرت صاحب الامر علیهالسلام است. حضرت مهدی علیهالسلام در پی گسترش عدل و داد در زمین هستند و برای رسیدن به این هدف پاک و مقدّس، کارهای مختلفی انجام میدهند که از جمله آنها جنگیدن با موانع تحقّق عدالت جهانی است.
👈از مهمترین این جنگها می توان به موارد زیر اشاره کرد: جنگ با سفیانی، سپس با یهودیان، سرکوب دجّال و نابود کردن یأجوج و مأجوج و در آخر، جنگ با ابلیس آغاز میشود که نتیجهی آن هلاکت شیطان است.
✅اسحاق بن یعقوب میگوید: «از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: اینکه خداوند به شیطان فرمود منتظر وقت معلوم باش، این وقت معلوم کی خواهد بود؟ حضرت فرمودند:
روز قیام قائم ماست. وقتی خداوند او را برانگیخته میکند و آمادهی قیام در مسجد کوفه است، در آن وقت شیطان در حالی که با زانوهای خود راه میرود به آنجا میآید و میگوید: ای وای، از خطر امروز! قائم پیشانی شیطان را گرفته و گردنش را میزند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدت او به آخر میرسد.»
📚پینوشتها:
7. کتاب طوالع الانوار، ص166؛ نقل از سایت موعود
8. نعمانی، غیبت، ص17، بحارالانوار، ج2، ص231
9. برای دستیابی به اطلاعات بیشتر، مطالعه مقالهی از ظهور تا قیامت، ماهنامهی موعود، شمارهی97 را پیشنهاد میکنیم.
10. بحارالانوار، ج 2، ص 231.
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
#ولایت
#مفهوم_ولایت(1)
همه ما با مفهوم ولايت آشنا هستيم. ولايت، جزء فرهنگ شيعه است؛ اما كمتر درباره معنا، ويژگيها، مشخصهها و مؤلفههاي آن فكر كردهايم. ولايت واژهاي عربي است كه در فارسي، واژهاي كه كاملاً معادل آن باشد وجود ندارد. و براي همين، معناي دقيق آن را به فارسي نميدانيم. برخي تصور ميكنند معناي ولايت، دوستداشتن است. بله، دوستداشتن لازمه ولايت است، اما عين معني ولايت نيست. محبت اهلبيت عليهم السلام به شيعيان اختصاص ندارد؛ اكثريت قريب به اتفاق مسلمانان، اهلبيت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را دوست دارند. در بين برادران اهل تسنن كساني هستند كه محبتشان نسبت به اهلبيت عليهم السلام كمتر از امثال بنده نيست. واقعاً عاشق اهلبيت هستند. به امامتشان اعتقاد ندارند، اما به خاطر انتسابشان به پيغمبر و فضايلشان، دوستشان دارند. علم، زهد، شجاعت، و كمالات ديگرشان را انكار نميكنند. بنابر اين اگر معناي ولايت، محبت است، تقريباً همه مسلمانان محبت دارند. پس ولايتي كه ما شيعيان ميگوييم به چه معناست؟ حتماً اضافهاي دارد و فقط دوست داشتن نيست؛ چون ديگرن هم اين محبت را دارند.
#ادامه دارد...
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴بیانیه عجیب و کمتر شنیده شده حضرت امام پیش از وفات، درباره آینده انقلاب اسلامی و اتصال آن به دوران ظهور
#بشارت
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
🍀🌸🍀🌸
🌸🍀
#یونس_ندامت
🎬قسمت اول:
✅میدانید توبهی انسان وقتی به درد میخورد که بوسیلهی عذاب یا غیر عذاب از دنیا نرفته باشد، و تا از دنیا نرفته است میتواند به طرف خدا بیاید و توبه کند.
ولی این یک معجزه بود که روبیل، مومن این قوم، بماند و آنها را نصیحت کند و وادار کند که بیایند به طرف خدا و توبهشان به درد بخورد؛ (چون) عذاب تا بالای سرشان آمد.
✳️حتی قبل از عذاب، هشدار و مقدمهی عذاب آمد، مقدمه این بود که یک باد عجیب و غریبی آمد، همهی منطقهی عذاب را گرفت و همه آن را دیدند، ولی هنوز آن عذاب اصلی که باید میآمد تا اینها را از بین ببرد نیامده بود، و اینها تقریبا صدهزار نفر جمعیت بودند، حتی تعداد جمعیت بیشتری هم گفتهاند به حرف آن مؤمن گوش دادند، و توبه کردند و آمدند
حیوانات را از بچههایشان، و همین طور مادران را از بچههایشان جدا کردند و همه به سروصدا و ناله درآمدند تا اینکه خداوند به ملائکه و اسرافیل دستور داد عذاب را بردارند و آنها هم عذاب را بردند به سمت کوهها و اینگونه الحمدالله این قوم سالم ماندند.
✅در مورد خود حضرت یونس آمده؛ وقتی یونس بن متی (ع) پیغمبر این قوم شد عمرش سی سال بود که از طرف خدا مامور شد ولی در میان پیغمبران او را حدت میگرفت یعنی از بین بقیهی پیغمبران، او گاهی عصبی میشد، و خیلی صبرش کم بود و مدارایش با مردم کم بود. بر خلاف پیغمبر اسلام (ص) که خودش فرمود:
هیچ پیغمبری مثل من (اذیت) قومش را تحمل نکرد. پیغمبر اسلام این همه اذیت تحمل کرد ولی قومش را یک نفرین نکرد.
ابوجهل شکمبهی شتر را در حال سجود روی سر پیغمبر میاندازد، یک همچنین رفتارها و اذیتها پیامبر اسلام را میکردند،
پیشانیاش را شکستند و… .ولی (ایشان) نیامد مثل حضرت یونس برای قومش طلب عذاب کند یا نفرین کند. لذا رفتن به شکم ماهی برای حضرت یونس یک تنبیه بود.
✅نکته مهم دیگر که می توان از داستان حضرت یونس برداشت کنیم؛ اینکه چقدر خداوند ارحم الرحمین است.
از مهربانی مادر به فرزندش، خداوند مهربانتر است. این از مهربانی خدا بود که دستور داد عذاب بر طرف شود تا اینها معذب نشوند. ما یک همچنین خدایی داریم. ما چقدر دربارهی مهربانی خدا فکر کردهایم؟؟؟
🍃فاستجبنا له؛ اجابت کردیم.
این هم مهربانی خدا را نشان میدهد .🍃
✳️درست است که پیغمبرش را تنبیه کرد ولی باز پیغمبرش را از شکم ماهی بیرون آورد و قومش را هم از عذاب نجات داد.
در مورد بازگشت حضرت یونس به سوی قومش.
📙 از امام باقر (علیه السلام) روایت شده که فرمود:
"رجع یونس الی قومه فاخبرهم ان الله اوحی الیه انه منزل العذاب علیکم یوم الاربعا فی شوال فی وسط الشهر بعد طلوع الشمس".
البته این رجوع یونس به قومش زمانی است که با طلموخا، وقتی از قومش دور شدند خداوند فرمود: "برو به اینها خبر بده که روز چهارشنبه پانزدهم ماه شوال بعد از طلوع آفتاب این عذاب خواهد آمد."
ولی تکذیب کردند چون ایمان نیاورده بودند و حضرت را از آن✳️ قریه بیرون کردند.
وقتی حضرت یونس به روبیل گفته بودند که یک همچنین عذابی هست،
روبیل گفت:
با ما همینجا باش اینها هدایت میشوند. ولی یونس گوش نداد و با طلمیخا بیرون رفت.
عذاب که رفع شد هم طلمیخا و هم یونس (ع) گفتند که ما چگونه برگردیم؟
✳️چون ما گفته بودیم عذاب میآید و از خدا مطالبهی آن را داشتیم ولی حرف روبیل پیش رفته بود.
(روبیل) به آنها (قوم یونس) گفته بود از خداوند بخواهید و آنها هم خواستند و خدا هم صداقت آنها را دید. رفعوا الی السماء رؤسهم؛ یعنی سرهایشان را بلند کردند به سوی آسمان، البته این وقتی بود که طوفان زرد رنگی را که از طرف مشرق آمده بود اینها کاملا احساس کردند و استغفار کردند.
ادامه دارد........
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
✨﷽✨
💢عاقبت شخص توبه کننده
✍در زمان یکى از اولیاى حق، مردى بود که عمرش را به بطالت و هوسرانى ولهو و لعب گذرانده بود، نزدیک مرگ پرونده خود را ملاحظه کرد، گذشته عمر را به بازبینى نشست و از عمق دل آهى کشید و بر چهره تاریک اشکى چکید و به عنوان توبه و عذرخواهى از حریم مبارک دوست عرضه داشت :
《یا مَنْ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَهُ اِرْحَم مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَهُ 》.
پس از مرگ، اهل شهر به مردنش شادى کردند و او را در بیرون شهر در خاکدانى انداخته، خس و خاشاک به رویش ریختند! آن مرد الهى در خواب دید به او گفتند : او را غسل بده و کفن کن و در کنار اتقیا به خاک بسپار. عرضه داشت: او به بدکارى معروف بود ، چه چیز او را به نزد تو عزیز کرد و به دایره عفو و مغفرت رساند؟
💠جواب شنید : خود را مفلس و تهیدست دید، به درگاه ما نالید، به او رحمت آوردیم. کدام غمگین از ما خلاصى خواست او را خلاص نکردیم، کدام درد زده به ما نالید او را شفا ندادیم.
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی اثر استاد انصاریان
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
موعود(عج)12
❣﷽❣ #پیامبران و مهدویت(56) 💢این که حکمت این پنج قرن توقف ظاهری در ارسال رسل چه بوده است، امروزه بر
﷽
#پیامبران و #مهدویت(57)
🔹مقام معظم رهبری در بیانی نسبت به شأن و جایگاه واقعه غدیرخم، در این خصوص می فرمایند:
🔸 مسأله ی غدیر، صرفاً یک مسأله ای که ما جمع شیعه به آن اعتقاد داریم و یک عده از مسلمان ها هم به آن اعتقاد ندارند، این نیست. در نگاه تاریخی به اسلام در تحلیل تاریخی حوادث صدر اسلام، موضوع غدیر-یعنی نصب جانشین-یک ضرورتی بود که اگر آن چنان که تدبیر شده بود-تدبیر رحمانی و الهی، و تدبیر نبوی-عمل می شد، بدون تردید مسیر تاریخ بشر عوض می شد و امروز ما در جایگاه بسیار جلوتری از تاریخ طولانی بشریت قرار داشتیم.
🔸این که یک مکتب و نظام فراگیرِ نیازهای زندگی بشر، به وسیله پیامبر خاتم در جامعه فرصت پیاده شدن پیدا کند، که این خود یک معجزه ی بزرگ بود، که پیغمبر توانست این نظام فکری و عملی را واقعیت بخشد و بر روی زمین واقعیت آن را بنا کند؛ آن هم در دشوارترین جاها.
🔸خودِ این که در دشوارترین جاها توانسته این بنا پیاده شود و قرار بگیرد، نشان دهنده ی این بود که در همه ی نقاط زندگی بشر و جغرافیای انسانیِ آن روز دنیا و بعد از آن، این بنا قابل تحقق است. این شکل علمی را در مقابل عمل، در دشوارترین صورت، پیغمبر توانست تحقق ببخشد.
🔸اگر این حادثه اتفاق می افتاد که حفظ و گسترش کمّی و گسترش کیفی در این موجود خلق شده ی الهی-یعنی جامعه ی اسلامی نبوی-می توانست به قدر ده، دوازده نسل، پی در پی حراست و حفاظت بشود، آن وقت مسلّم بود که این حرکت در طول تاریخ بشر، شکست ناپذیر می ماند.
🔸معنایش این نبود که بشر، دوران انتظاری نخواهد داشت و خود در طول این دوازده نسل، به نهایت مطلوب خود خواهد رسید. اگر آن طوری که پیغمبر معین کرده بود، امیرالمؤمنین علیه السّلام، بعد امام حسن علیه السّلام، بعد امام حسین علیه السّلام، بعد ائمه ی دیگر علیهم السلام یکی پس از دیگری می آمدند، باز به گمان بیشتر، بشر نیاز به یک دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعه آرمانی را تحقق بخشد.
🔸اما در آن صورت اگر این تعاقب معصومین، این دست های امین و کارآمد، می توانستند این حادثه ی ایجاد شده ی در واقعیت را حفظ کنند، آن وقت مسیر بشر، مسیر دیگری می شد.
( دیدار عید غدیر با دانشجویان و اساتید دانشگاه امام صادق علیه السّلام به تاریخ 84/10/29.)
#ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
#گناه
👈حکایتی زیبا از آیت_الله_قاضی
🔹روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند.
فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند.
🔸از آیت الله سید محمد حسینی همدانی نقل است که داخل دهان مرحوم قاضی کبود بود . از ایشان علت را پرسیدم ؟
ایشان مدتها پاسخم نداد بعدها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که به جهت تعلیم می پرسم و قصد دیگری ندارم،باز به من چیزی نفرمود تا اینکه روزی در جلسه خلوتی فرمودند:
آقا سید محمد! برای طی مسیر طولانی سیر وسلوک، سختی های فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی نیز باید گذشت؛
آقا سید محمد!
من در آغاز این راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم و توانائی بازداری آن را داشته باشم 26 سال ریگ در دهان گذارده بودم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم، اینها اثرات آن دوران است!
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌فروختن دختران 9 ساله برای یک ساعت تن فروشی در دوران باشکوه #پهلوی
اوج #عزت و #احترام به زنان در دوره پهلوی...فروختن دختران خردسال به راننده ها و مردم عادی در کوچه و خیابون
♦️♦️تحریف تاریخ و تقدیس پهلویها پروژه ای است که ایران و ایرانی را نسبت به تعصب به ناموس بی تفاوت کنند و با دروغ سازی ،مردم را به انقلاب بدبین کنند تا در کنار خیانت نفوذیها انقلاب اسلامی را ساقط کنند
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
#تشرف
#مرد صابونی
✳️روزی در مغازه عطاریم نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سدر و کافور به دکان من وارد شدند. وقتی به طرز صحبت کردن و چهره هایشان دقت کردم، متوجه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم معمولی نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان پرسیدم؛ اما جوابی ندادند.
من اصرار می کردم؛
✳️ ولی جوابی نمی دادند. به هر حال من التماس نمودم، تا آن که آنها را به رسول مختار صلی الله علیه و آله و سلم و آل اطهار آن حضرت قسم دادم.
✳️مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند:
✅ما از ملازمان درگاه حضرت حجت علیه السلام هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود، وفات کرده است؛ لذا حضرت ما را مأمور فرموده اند که سدر و کافورش را از تو بخریم.
همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را رها نکردم و تضرع و اصرار زیادی نمودم که مرا هم با خود ببرید.
گفتند:
✅این کار بسته به اجازه آن بزرگوار است و چون اجازه نفرموده اند، جرأت این جسارت را نداریم.
گفتم:
✅مرا به محضر حضرتش برسانید، بعد همان جا، طلب رخصت کنید اگر اجازه فرمودند، شرفیاب می شوم والا از همان جا بر می گردم و در این صورت، همین که در خواست مرا اجابت کرده اید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد؛ اما باز هم امتناع کردند.
✳️بالاخره وقتی تضرع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من ترحم نموده و منت گذاشتند و قبول کردند.
✅من هم با عجله تمام سدر و کافور را تحویل دادم و دکان را بستم و با ایشان به راه افتادم، تا آن که به ساحل دریا رسیدیم. آنها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند، بر روی آب راه افتادند؛ اما من ایستادم.
متوجه من شدند و گفتند:
✅نترس؛ خدا را به حق حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف قسم بده که تو را حفظ کند. بسم الله بگو و روانه شو.
✳️این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حق حضرت حجت ارواحنا فداه قسم دادم و بر روی آب مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم. ناگاه ابرها به هم پیوستند و باران شروع به باریدن ✳️کرد.
اتفاقاً من در وقت خروج از بصره، صابونی پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب، بر پشت بام گذاشته بودم.
✅وقتی باران را دیدم، به یاد صابونها افتادم و خاطرم پریشان شد. به محض این خطور ذهنی، پاهایم در آب فرو رفت؛ لذا مجبور به شنا کردن شدم تا خود را از غرق شدن، حفظ کنم؛ اما با همه این احوال از همراهان دور می ماندم.
✳️آنها وقتی متوجه من شدند و مرا به آن حالت دیدند، برگشتند و دست مرا گرفتند و از آب بیرون کشیدند و گفتند: از آن خطور ذهنی که به فکرت رسید، توبه کن و مجدداً خدای تعالی را به حضرت حجت علیه السلام قسم بده. من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حق حضرت حجت علیه السلام قسم دادم و بر روی آب راهی شدم.
✳️بالاخره به ساحل دریا رسیدیم و از آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان، چادری به چشم می خورد که نور آن، فضا را روشن نموده بود.
همراهان گفتند:
✅تمام مقصود در این خیمه است و با آنها تا نزدیک چادر رفتم و همان جا توقف کردیم. یک نفر از ایشان برای اجازه گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت صحبت کرد، به طوری که سخن مولایم را شنیدم؛
ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی دیدم حضرت فرمودند:
⚠️« ردّوه فانه رجل صابونیّ »⚠️
یعنی او را به جای خود برگردانید و دست رد به سینه اش بگذارید؛ تقاضای او را اجابت نکنید و در شمار ملازمان ما ندانید؛
⬅️زیرا او مردی است صابونی.
این جمله حضرت، اشاره به خطور ذهنی من در مورد صابون بود؛ یعنی هنوز دل را از وابستگیهای دنیوی خالی نکرده است تا محبت محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی همنشینی با دوستان خدا را ندارد.
✅این سخن را که شنیدم و آن را بر طبق برهان عقلی و شرعی دیدم، دندان این طمع را کنده و چشم از این آرزو پوشیدم و دانستم تا زمانی که آیینه دل، به تیرگیهای دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن منعکس نمی شود و صورت مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت و ملازمت آن حضرت باشد.
تهیه و تنظیم در
کانال موعود(عج)12
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12