eitaa logo
مهــر و تواصی
100 دنبال‌کننده
540 عکس
164 ویدیو
6 فایل
این جا در کنار هم هستیم، برای انتشار مهر و تواصی! 🍃تواصی به حق و تواصی به صـبر... 🍃 مهرورزی و تعالی هم... 🇮🇷 : @Mehr_Tavasi ارتباط با ما: 🇮🇷 : @BigharareZohour ♨️کانال متحــد: 🌐🪻: @Quds_Graphic
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"یاداآورانه" بعضی چیزها هرگز فراموش نمیشه‌... یعنی نباید هم فراموش بشه😢😢😢 بعضی چیزها مثل‌‌‌‌.....تنهایی آرتین😔 @Mehr_Tavasi
🦋داستانک ""ستاره باران غدیر"" شترها؛ حضرت علی (علیه السّلام) را دیدم که کنار پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) ایستاده بود و پیامبر دستش را گرفته بود. چهره‌اش شاد و گل انداخته بود. با هم به سمت کوه جهاز ما رفتند. دل توی دلم نبود. پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از جهاز ما بالا رفت و دست علی (علیه السّلام) همچنان توی دستانش بود. پیامبر خطبه می‌خواند و ما شترها همه ذوق کرده بودیم که سهم کوچکی در آن اتّفاق بزرگ داریم. 🌸🌟🌸🌟🌸🌟 @Mehr_Tavasi 🌸🌟🌸🌟🌸🌟
ما عزادار دل خون جوادیم همه با دل خون شده مجنون جوادیم همه عرش را غربت او یکسره غمناک کند رخت مشکی به تن پهنه افلاک کند شعر: عبدالحسین میرزایی اثر: استاد رضا بدرالسماء 🔘@pardisesoreh 🔶@Meher_Tavasi
جواد الشهید 🖤 تازه ترین اثر استاد حسن روح الامین با موضوع شهادت حضرت امام جواد علیه السلام  💠فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اصفهان @chashmentezar_ir @Mehr_Tavasi
● یادآوران بعضی چیزها هیچوقت فراموش نمی شود... یعنی نبااااید هم فراموش شود.... بعضی چیزها مثل......شهید حمید رضا الداغی.....😔😔😔 @Mehr_Tavasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا مرا از زندگی به آنچه نصیبم فرمودی خشنود بدار.🌸🌸 @Mehr_Tavasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋داستانک "ستاره باران غدیر" بلند بگو یا علی نامم ربیعه است. من یکی از دادزن‌ها بودم. پیامبر (صلّی اللّه و علیه و آله و سلّم) به ما سپرده بود، هرچه قرار است در خطبه بگوید، ما هم تکرار کنیم. بدون این‌که کلمه‌ای کم و زیاد کنیم. من و بقیه دادزن‌ها بلندی درست کردیم، که بین جمعیّت بالاتر باشیم و صدایمان رساتر شود. ما از تیزگوش‌ترین‌ها و بلند صداترین‌ها بودیم. جا به جا، توی بیابان بین مردم ایستادیم. پیامبر خطبه‌ی بلندی خواند. من هم، تا جان داشتم، صدایم را ریختم توی حنجره و داد زدم. جمله به جمله اش، فریاد زدم. خطبه‌ی پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) با همیشه فرق داشت. اصلاً حال خود پیامبر هم عجیب بود. با شعف و شادی حرف می‌زند و دست علی (علیه السّلام) را محکم چسبیده بود. یک جایی از خطبه هم گفت: «هر کس من مولای او هستم، از این به بعد این مرد؛ همین علی که دستش را بالا گرفته‌ام مولا و امیر اوست.» ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮ 🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯