مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌روزی حلال 💢 محرومیت از حلال #داستان_بیست_وچهارم 🔰 روزی حضرت علی(ع) وارد مسجد شد و به مردی
📕📗📘📙📔📒
📌زنان شایسته
💢 امانت الهی
#داستان_بیست_وپنجم
🔰 از رمیصای ام سلیم نقل شده است: پسری داشتم که بیمار شد. شوهرم برای انجام کاری از منزل بیرون رفت و در همین هنگام فرزندم از دنیا رفت. من برخاستم و اورا کفن کردن و در گوشه خانه قرار دادم.
🔹ابوطلحه وارد شد، برایش افطاری آماده کردم، شروع به خوردن کرد و پرسید: پسر چگونه است؟
🔸گفتم: به حمدالله در نیکوترین حال است، از آن زمان که بیمار شد هیچگاه بهتر از این نبوده است. سپس بهتر از هر زمان دیگر خود را برایش آرایش کردم.
🔹گفتم: آیا از همسایگان ما به شگفت نمی آیی؟پرسید: مگر چطور شده است؟
🔸گفتم: چیزی را به عاریت به آنها داده بودند و هنگامی که از آنها خواستند که برگردانند آنها جزع و بی تابی کردند. گفت: بد کاری کردهاند.
🔹گفتم: این پسر تو است. این امانتی از حق تعالی بود و خداوند او را به سوی خود بازگردانید. ابوطلحه حمد خدا را به جا آورد و«إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» گفت. چون فردا نزد پیامبر رفت و آن حضرت را از ماجرا آگاه کرد؛ پیامبر فرمودند: خداوندا شب را بر آن دو مبارک گردان.
🔸راوی می گوید: پس از آن هفت تن فرزندان او را در مسجد دیدم که همه قرآن میخواندند. جابر روایت کرده است: که پیامبر(ص) فرمودند: در خواب دیدم که وارد بهشت شدم، ناگهان با رومیصا، همسر ابوطلحه برخورد کردم.
🌀يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ(سوره حجرات آیه ۱۳)
ای مردم! ما همه شما را از مرد و زنی با فریم و شعبه ها و قبیله های مختلف گردانیدیم تا بشناسید به راستی که بزرگوار ترین شما نزد خدا باتقواترین شما است.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️مسابقه بعدی ۳۱ اردیبهشت ماه
🌐جزییات جشنواره ضیافت الهی:
http://eitaa.com/Mehremaandegar/11551
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
#رمضان
http://t.me/joinchat/AAAAAEEI9LjNk_eD9K6S4Q
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌زنان شایسته 💢 امانت الهی #داستان_بیست_وپنجم 🔰 از رمیصای ام سلیم نقل شده است: پسری داشتم که
📕📗📘📙📔📒
📌 بدگمانی و سوء ظن
💢 رفع بدگمانی
#داستان_بیست_وششم
🔰 صفیه می گوید: پیامبر(ص) در مسجد معتکف بودند. من نزد ایشان رفتم و با ایشان سخن گفتم. چون شب شد میخواستم برگردم. پیامبر(ص) برخاستند و همراه هم آمدند.
🔹دو مرد از انصار به پیامبر(ص) برخورد کردند، سپس سلام کردند و گذشتند. پیامبر(ص) آنها را صدا زدند و فرمودند: این زن صفیه دختر حیی، همسر من است.
🔸عرض کردند: ای رسول خدا! آیا ما به تو جز خوبی گمان دیگری میبریم؟ پیامبر فرمودند: شیطان مانند خون در بدن آدمی جاری است ترسیدم که گمان بدی به دلتان راه یابد.
🌀يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ(سوره حجرات، آیه ۱۲)
🔹ای اهل ایمان از بسیاری پندارها و ظن بد بپرهیزید که برخی از ظنها گناه است.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️مسابقه بعدی ۳۱ اردیبهشت ماه
🌐جزییات جشنواره ضیافت الهی:
http://eitaa.com/Mehremaandegar/11551
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
#رمضان
https://eitaa.com/joinchat/2645360643C4fe1428e20
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 بدگمانی و سوء ظن 💢 رفع بدگمانی #داستان_بیست_وششم 🔰 صفیه می گوید: پیامبر(ص) در مسجد معتکف
📕📗📘📙📔📒
📌 شُکر
💢 سه ویژگی برتر
#داستان_بیست_وهفتم
🔰 حضرت موسی(ع) نزد عابدترین مردم رفت. شب که فرا رسید، عابد درخت اناری را تکان داد و دو عدد انار افتاد،سپس رو به موسی(ع) کرد و گفت: تو کیستی؟ باید بنده صالح خدا باشی. زیرا در مدتی که اینجا بودم این درخت یک انار داشت و اگر تو صالح نبودی دومین انار موجود نمیشد.
🔹موسی(ع) گفت: من مردی هستم که در سرزمین موسی بن عمران زندگی میکنم. چون صبح شد موسی(ع) به او گفت: کسی را میشناسی که عبادت او از تو بیشتر باشد؟ عابد نام و نشان شخصی را به موسی(ع) داد و ایشان به نزد عابد دوم رفت، شب که شد، برای آن مرد دو نان و ظرف آبی آوردند.
🔸عابد همان حرفهای عابد اول را گفت و وقتی موسی(ع) خواست عابدتر از خود را به او معرفی کند، گفت: فلان آهنگر در فلان شهر است که عبادت او از من بیشتر است.
🔹حضرت موسی(ع) نزد او رفت، دید وی عبادت معمولی دارد ولی مرتب در ذکر خدا است. وقت نماز که رسید نمازش را خواند و چون شب شد دید درآمدش دو برابر شده است. رو به حضرت کرد و گفت: تو بنده صالحی هستی زیرا مدت ها بود که در آمدم به یک اندازه بود، امشب دو برابر است بگو تو کیستی؟ موسی(ع) همان پاسخ قبل را داد.
🔸سپس مرد درآمدش را سه قسمت کرد قسمتی را صدقه، قسمتی را به مولا و صاحبش داد و با قسمت سوم غذا خرید و با حضرت خوردند.
🔹موسی(ع) گفت: مرا راهنمایی کردند تا عابد ترین انسان را ببینم. و حقیقتاً انسانهای عابدی دیدم اما عبادت تو مانند آنها نیست.
🔸مرد گفت: درست است؛ من مثل آنان عبادت ندارم چون بنده کس دیگری هستم، مگر ندیدی ذکر خدا را میگفتم، وقت نماز هم فقط نمازم را خواندم اگر بیشتر عبادت میکردم، مولایم ضرر میکرد و به کارهای مردم نیز زیان میرسید.
🔹آن آنگاه از حضرت موسی(ع) پرسید: می خواهی به وطن خود بروی؟ وی پاسخ داد: بله. مرد تکه ابری را که از بالای سرش میگذشت صدا زد و از آن پرسید: کجا میروی؟ گفت: به سرزمین موسی بن عمران میروم.
🔸مرد گفت: این آقا را نیز با احترام به سرزمین موسی بن عمران برسان. هنگامی که حضرت به وطن بازگشت عرض کرد: بار خدایا! این مرد چگونه به آن مقام والا نایل گشته است؟ خداوند فرمود: این بنده ام در بلای من شکیبا، به مقرراتم راضی و بر نعمتم سپاسگزار است.
🌀لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ(سوره ابراهیم، آیه ۸)
🔹اگر شما شکر نعمت مرا به جا آورید، نعمتهای شما را زیاد می کنم و اگر کفران کنید همانا عذاب من شدید است.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️مسابقه بعدی ۳۱ اردیبهشت ماه
🌐جزییات جشنواره ضیافت الهی:
http://eitaa.com/Mehremaandegar/11551
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
#رمضان
https://eitaa.com/joinchat/2645360643C4fe1428e20
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 شُکر 💢 سه ویژگی برتر #داستان_بیست_وهفتم 🔰 حضرت موسی(ع) نزد عابدترین مردم رفت. شب که فرا ر
📕📗📘📙📔📒
📌 شوخی و مزاح
💢 مزاح پیامبر (ص)
#داستان_بیست_وهشتم
🔰 پیرزنی به حضور پیامبر(ص) رسید و علاقه مند بود اهل بهشت باشد. پیامبر(ص) به او فرمودند: پیرزن به بهشت نمیرود. او گریان از محضر پیامبر(ص) خارج شد.
🔹بلال حبشی او را در حال گریه دید، پرسید: چرا گریه می کنی؟ گفت: به گفته پیغمبر(ص) پیرزن به بهشت نمیرود، بلال نیز نزد پیامبر(ص) آمد و حال پیرزن را بیان کرد. حضرت(ص) فرمودند: سیاه نیز به بهشت نمیرود. بلال هم غمگین شد و هر دو نشستند و گریستند.
🔸عباس عموی پیامبر(ص) آنها را در حال گریه دید، پرسید چرا گریه می کنید؟ فرمایش پیامبر را نقل کردند، عباس ماجرا به پیامبر(ص) عرض کرد. حضرت(ص) به عمویش که پیرمرد بود فرمودند: پیرمرد هم به بهشت نمی رود. عباس هم سخت پریشان و ناراحت شد.
🔹رسول اکرم(ص) هر سه نفر را نزد خود طلبیدند و فرمودند: خدا اهل بهشت را در سیمای جوانی نورانی، در حالی که تاجی بر سر دارند وارد بهشت می کند نه صورت سیاه چهره و بد قیافه.
🌀امام باقر(ع) فرمودند:«إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ»
🔸خدای عزوجل کسی را که میان جمع شوخی میکند دوست دارد در صورتی که فحش ندهد.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️مسابقه بعدی ۳۱ اردیبهشت ماه
🌐جزییات جشنواره ضیافت الهی:
http://eitaa.com/Mehremaandegar/11551
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
#رمضان
https://eitaa.com/joinchat/2645360643C4fe1428e20
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 شوخی و مزاح 💢 مزاح پیامبر (ص) #داستان_بیست_وهشتم 🔰 پیرزنی به حضور پیامبر(ص) رسید و علاقه
📕📗📘📙📔📒
📌 صلوات
💢 نتایج صلوات
#داستان_بیست_ونهم
🔰روزی پیغمبر خدا(ص) به امیرالمومنین(ع) فرمودند: یا علی! میخواهی تو را به چیزی مژده دهم؟
علی(ع) عرض کرد: بله، پدر و مادرم به قربانت! شما همیشه مژده دهنده هر چیزی بودید.
🔹حضرت فرمودند: جبرئیل نزد من آمد و از امر عجیبی خبر داد؛ که هر کس از دوستان من بر من و خاندانم صلوات بفرستد، درهای آسمان به روی وی گشوده میشود و فرشتگان هفتاد صلوات برای او میفرستند و اگر گناهکار است گناهانش میریزد، همچنانکه برگ درختان میریزد.
🔸خداوند متعال به بندهاش خطاب میکند« لَبَّیکَ یا عَبْدی وَ سَعْدَیْک» سپس به فرشتگان میفرماید: فرشتگان من شما براو ۷۰ صلوات فرستادید اما من بر او ۷۰۰ صلوات فرستادم.
🌀إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا(سوره احزاب آیه ۵۶)
🔹خدا فرشتگانش بر پیغمبر درود میفرستند، شما هم ای اهل ایمان بر او درود بفرستید.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️مسابقه بعدی ۳۱ اردیبهشت ماه
🌐جزییات جشنواره ضیافت الهی:
http://eitaa.com/Mehremaandegar/11551
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
https://eitaa.com/joinchat/2645360643C4fe1428e20
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 صلوات 💢 نتایج صلوات #داستان_بیست_ونهم 🔰روزی پیغمبر خدا(ص) به امیرالمومنین(ع) فرمودند: یا
📕📗📘📙📔📒
📌 طریق وصل
💢 حاجی حج نرفته
#داستان_سیام
🔰در روایت آمده است؛ مردی برای انجام حج مستحبی عازم مکه شد. در راه زنی دید مرغ مرداری را برداشته، به او گفت: این مرغ بدون ذبح شرعی مرده است، چرا آن را برداشتی؟
🔸زن گفت: اضطرار و احتیاج مرا به اینجا کشانده که این عمل را انجام دهم.
🔹آن مرد او را به منزل برد و تمام زاد و توشهاش را به او بخشید و آن سال را به مکه نرفت.
🔸وقتی حجاج از سفر برگشتند به زیارت آنها رفت، به دیدن هر یک از آنها میرفت، یکی میگفت: فلانی تو را در عرفات دیدم، یکی میگفت در مشعر دیدم، دیگری می گفت: در منا دیدم. او تعجب کرد و به حضور امام وقت رسید و حکایت خود را بازگو کرد.
🔹امام فرمود: آری خداوند فرشتهای را به صورت تو فرستاده است از ناحیه تو مناسک حج را انجام دهد.
🔸آن فرشته مامور است که هر سال از ناحیه تو اعمال حج را به جا آورد.
🌀وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه(سوره بقره آیه ۱۶۵ )
🔹آنها که اهل ایمان هستند کمال و محبت را فقط نسبت به خدا دارند.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️مسابقه بعدی ۳۱ اردیبهشت ماه
🌐جزییات جشنواره ضیافت الهی:
http://eitaa.com/Mehremaandegar/11551
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
https://eitaa.com/joinchat/2645360643C4fe1428e20
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 طریق وصل 💢 حاجی حج نرفته #داستان_سیام 🔰در روایت آمده است؛ مردی برای انجام حج مستحبی عازم
📕📗📘📙📔📒
📌 عفت و حیا
💢 نگاه خائنانه
#داستان_سیویکم
🔰 شخصی به پیامبر(ص) عرض کرد: فلانی به ناموس همسایه نگاه میکند و اگر امکان آن را داشته باشد از اعمال خلاف عفت نیز پروا ندارد.
🔹رسول خدا(ص) از این قضیه سخت برآشفتند و فرمودند: او را نزد من بیاورید.
🔸شخص دیگری گفت: او از پیروان شما و از کسانی است که به ولایت شما و ولایت علی(ع) اعتقاد دارد و از دشمنان شما نیز بیزار است.
🔹پیغمبر(ص) فرمودند: نگو از پیروان شما است؛ زیرا این سخن دروغ است. پیروان ما کسانی هستند که عملشان همانند عمل ما است ولی آنچه درباره این مرد گفتید از اعمال و کردار ما نیست.
🌀قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ(سوره نور آیه ۳۰)
🔸 به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را [از آنچه حرام است مانند دیدن زنان نامحرم و عورت دیگران] فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزه تر است، قطعاً خدا به کارهایی که انجام می دهند، آگاه است.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️مسابقه بعدی ۳۱ اردیبهشت ماه
🌐جزییات جشنواره ضیافت الهی:
http://eitaa.com/Mehremaandegar/11551
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
http://eitaa.com/joinchat/2645360643C4fe1428e20
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 عفت و حیا 💢 نگاه خائنانه #داستان_سیویکم 🔰 شخصی به پیامبر(ص) عرض کرد: فلانی به ناموس همسا
📕📗📘📙📔📒
📌 عفو و گذشت
💢 روش کریمان
#داستان_سیودوم
🔰 وقتی هدهد نزد سلیمان آمد، سلیمان گفت: کجا بودی که تو را عذاب و شکنجهای شدید میکنم؟
🔹هدهد گفت: ای پیامبر خدا! ایستادن خود را در پیشگاه خداوند در عرصه قیامت به یادآور که از تو سوال میکند.
🔸 این سخن بر سلیمان تاثیر کرد و سخن به نرمی و لطف برگردانید و گفت: چه میگویی که پر و بالت را بکنم و تو را در آفتاب گرم افکنم.
🔹 هدهد گفت: می دانم که چنین نمیکنی زیرا این کار قصابان است و نه پیامبران. گفت: تو را با نا جنس در قفس کنم. گفت: می دانم که این کار را هم نمیکنی زیرا این کار ناجوانمردان است.
🔸 سلیمان گفت: اکنون تو بگو با تو چه کنم، گفت: عفو کن و از من بگذر، که عفو کار پیامبران و کریمان است.
🌀خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ(سوره اعراف آیه ۱۹۹)
🔸 ای پیامبر با امت به شیوه عفو و بخشش رفتار کن و به نیکوکاری امر فرما.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️مسابقه بعدی ۳۱ اردیبهشت ماه
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
http://eitaa.com/joinchat/2645360643C4fe1428e20
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 عفو و گذشت 💢 روش کریمان #داستان_سیودوم 🔰 وقتی هدهد نزد سلیمان آمد، سلیمان گفت: کجا بودی
📕📗📘📙📔📒
📌 غیبت
💢 ثمرهی غیبت
#داستان_سیوسوم
🔰 از رسول خدا(ص) روایت شده است؛ در قیامت فردی را می آوردند و پرونده اش را به دستش میدهند، اما چیزی از حسنات در آن نمیبیند، گوید: خدایا! این پرونده من نیست.
🔹به او گفته میشود: به راستی پروردگار تو گمراه نبود و فراموشکار نیست، بلکه عملت با غیبت کردنت از بین رفته است.
🔸دیگری را میآورند و پرونده او را به دستش میدهند و در آن حسنات بسیار میبیند، گوید: خدایا! این پرونده من نیست، من چنین طاعت هایی نداشتم.
🔹به او گفته می شود؛ فلان شخص غیبت تو را کرده، پس حسنات او به سوی تو انتقال یافته است.
🌀وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا ۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ(سوره حجرات آیه ۱۲)
🔸از یکدیگر غیبت ننمایید، آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ بی تردید از این کار نفرت دارید.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️مسابقه بعدی ۳۱ اردیبهشت ماه
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
http://eitaa.com/joinchat/2645360643C4fe1428e20
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 غیبت 💢 ثمرهی غیبت #داستان_سیوسوم 🔰 از رسول خدا(ص) روایت شده است؛ در قیامت فردی را می آو
📕📗📘📙📔📒
📌 کودکان
💢 رفتار با کودکان
#داستان_سیوچهارم
🔰 وقتی رسول خدا(ص) از سفر باز میگشت بچه ها دور او را میگرفتند. حضرت میایستادند و بعضی از آنها را بغل می کردند و به همراهانشان میفرمودند بقیه کودکان را از زمین بردارند و در آغوش بگیرند.
🔹نقل است؛ روزی کودکی را به حضرت دادند تا برایش دعا کند، حضرت او را گرفت و در آغوش خود نهاد در این هنگام آن کودک لباس رسول خدا(ص) را خیس کرد.
🔸عدهای از کسانیکه در آنجا بودند بر سر کودک فریاد زدند؛ ولی حضرت آنها را از این کار بازداشت.
🔹سپس برای آن کودک دعا کردند و بعد از رفتن خانواده آن بچه، برخاستند و لباسشان را شستند.
🌀وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً (سوره اسرا، آیه ۲۴)
🔸بگو پروردگارا! چنانچه پدر و مادرم مرا از کودکی به مهربانی پرورش دادند، تو در حق آنها مهربانی فرما.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️مسابقه بعدی ۳۱ اردیبهشت ماه
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
https://eitaa.com/joinchat/2645360643C4fe1428e20
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 کودکان 💢 رفتار با کودکان #داستان_سیوچهارم 🔰 وقتی رسول خدا(ص) از سفر باز میگشت بچه ها دو
📕📗📘📙📔📒
📌 کیفر اعمال
💢 خواهش نفسانی
#داستان_سیوپنجم
🔰 قاضیای در بنی اسرائیل بود که میان مردم عادلانه قضاوت میکرد. وقتی در بستر مرگ افتاد به همسرش گفت: هنگامی که مُردم، مرا غسل بده کفن کن و چهرهام را بپوشان و مرا روی تابوت بگذار که به خواست خدا چیز ناگوار و بدی نخواهی دید.
🔹 وقتی مُرد، همسرش طبق وصیت او رفتار کرد. پس از چند دقیقه روپوش را از روی صورت او کنار زد، ناگهان کرمی را دید که او را قطعه قطعه میکند. از این منظره وحشت زده شد روی صورت او را پوشاند و مردم آمدند و جنازه او را دفن کردند.
🔸همان شب شوهرش را در عالم خواب دید به او گفت آیا از دیدن آن کرم وحشت کردی؟ و زن جواب داد: آری!
🔹قاضی گفت: سوگند به خدا، آن منظره وحشتناک به خاطره جانبداری من در قضاوت نسبت به برادرت بود.
🔸 روزی برادرت باکسی نزاع داشت. وقتی برای قضاوت نزد من آمدند، من پیش خود گفتم: خدایا حق را با برادرزنم قرار بده.
🔹وقتی به نزاع آنان رسیدگی کردم، حق نیز با برادر تو بود و من خوشحال شدم. آنچه از کرم دیدی، مکافات اندیشه من بود که مایل بودم حق با برادر زنم باشد و بی طرفی را حتی در قلبم رعایت نکردم.
🌀وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا(سوره کهف آیه ۴۹)
🔸 همه اعمال خود را حاضر میبینند.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️مسابقه بعدی ۳۱ اردیبهشت ماه
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
https://eitaa.com/joinchat/2645360643C4fe1428e20
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 کیفر اعمال 💢 خواهش نفسانی #داستان_سیوپنجم 🔰 قاضیای در بنی اسرائیل بود که میان مردم عادل
📕📗📘📙📒📔
📌#مسابقه_سوم
#قصههای_دلنشین
🔻۱- چرا پیامبر(ص) هنگام خروج از مسجد، صفیه را به دو نفر از انصار معرفی کرد؟
۱-دو فرد به صفیه احترام بگذارند
۲- هنگام سختی و گرفتاری به صفیه مراجعه کنند
۳- از بدگمانی و سوءظن جلوگیری کند
۴- همه موارد
🔻۲- پاداش صلوات بر محمد و آل محمد(ص) از طرف فرشتگان و خداوند به ترتیب چه اندازه است؟
۱- ۱۰۰_ ۱۰۰۰ صلوات
۲- ۷۰_۷۰۰ صلوات
۳- ۵۰_۱۰۰ صلوات
۴- ۵۰۰-۱۰۰۰ صلوات
🔻۳- از دیدگاه هدهدِحضرت سلیمان، رفتار اولیا چگونه است؟
۱- عفو کردن
۲-گذشت
۳- رفتار کریمانه
۴- همه موارد
🔹سوالات از داستان ۲۳ تا ۳۵ انتخاب شده است.
✅ پاسخ های خود را به ترتیب از سمت چپ به راست بصورت یک عدد ۳ رقمی و در ادامه در خط بعد کد ملی یا شماره شناسایی را در یک پیام به ۱۰۰۰۰۱۱۴۵۱۱۲۶ ارسال کنید.
✅مثال:
۱۲۴
۰۱۲۳۴۵۶۷۸۹
🔰 مهلت شرکت در مسابقه تا روز یکشنبه دوم خردادماه ساعت ۲۴ میباشد.
💠جمعه های هر دو هفته همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
https://eitaa.com/joinchat/2645360643C4fe1428e20
مهر ماندگار
📕📗📘📙📒📔 📌#مسابقه_سوم #قصههای_دلنشین 🔻۱- چرا پیامبر(ص) هنگام خروج از مسجد، صفیه را به دو نفر از انص
📕📗📘📙📔📒
📌 لطف و رحمت الهی
💢 روزی کرم کور
#داستان_سیوششم
🔰 روزی حضرت سلیمان(ع) در ساحل دریا نشسته بود، مورچهای را دید که دانه گندمی را کنار دریا می برد، ناگهان قورباغه ای سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را باز کرد، آن مورچه وارد دهانش شد و در دریا فرو رفت.
🔸سلیمان(ع) شگفت زده به این کار میاندیشید که قورباغه از آب بیرون آمد و دهانش را باز کرد و آن مورچه از دهانش خارج شد؛ اما آن دانه گندم با او نبود.
🔹سلیمان(ع) اورا صدا زد و از کارش پرسید. گفت: ای پیامبر خدا! در این دریا که میبینی صخره ای وجود دارد که داخل آن کرم کوری زندگی میکند و چون خودش نمی تواند روزی خود را فراهم کند خداوند مرا موکل و مامور روزی او قرار داده است و من هم روزی او را برایش میبرم.
🔸سلیمان پرسید: آیا از او تسبیح و ستایشی شنیدهای؟ گفت: کرم میگوید ای کسی که روزی مرا در دل این صخره زیر این دریا فراموش نمیکنی! به لطف و رحمتت بندگان مومنت را فراموش مکن.
🌀وقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ(سوره مومنون آیه ۱۱۸)
🔸 بگو بار الها بیامرز و ببخشای که تو بهترین بخشندگان عالمی.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️لینک مسابقه این هفته:
https://eitaa.com/Mehremaandegar/11790
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 لطف و رحمت الهی 💢 روزی کرم کور #داستان_سیوششم 🔰 روزی حضرت سلیمان(ع) در ساحل دریا نشسته ب
📕📗📘📙📔📒
📌 کودکان
💢همبازی کودکان
#داستان_سیوهفتم
🔰گروهی از کودکان مشغول بازی بودند. ناگهان با دیدن پیامبر(ص) که به مسجد میرفتند، دست از بازی کشیدند و به سوی حضرت دویدند و اطرافش را گرفتند.
🔸آنها دیده بودند که پیامبر(ص)، حسن و حسین علیهماالسلام را به دوش میگیرند و با آنها بازی میکنند، به این امید هر یک لباس پیامبر(ص) را گرفتند و گفتند: شتر من باش.
🔹پیامبر(ص) میخواستند هرچه زودتر خود را برای نماز جماعت به مسجد برسانند، اما دوست نداشتند دل پاک کودکان را برنجانند. بلال در جستجوی پیامبر(ص) از مسجد بیرون آمد وقتی جریان را دید خواست بچه ها را تنبیه کند تا پیامبر(ص) را رها کنند.
🔸آن حضرت وقتی متوجه بلال شدند به او فرمودند: تنگ شدن وقت نماز برای من از اینکه بچه ها را برنجانم، بهتر است. پیامبر(ص) از بلال خواستند برود و از منزل چیزی برای کودکان بیاورد. بلال رفت و با ۸ دانه گردو برگشت. پیامبر(ص) گردوها را بین بچه ها تقسیم کردند و آنها راضی و خوشحال به بازی خودشان مشغول شدند.
🌀احِبُّوا الصّبیانَ وَ ارْحَمُوهُمْ(کتاب الحدیث، ص ۵۹)
کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید.
💠 هر دو هفته جمعه ها همراه با #مسابقه و #جایزه
⭕️لینک مسابقه این هفته:
https://eitaa.com/Mehremaandegar/11790
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 کودکان 💢همبازی کودکان #داستان_سیوهفتم 🔰گروهی از کودکان مشغول بازی بودند. ناگهان با دیدن
📕📗📘📙📔📒
📌 عفو و گذشت
💢 ثمره آیه
#داستان_سیوهشتم
🔰 امام سجاد(ع) کنیزی داشت. روزی آب روی دست امام میریخت تا حضرت آماده نماز گردد. دستش خسته شد و ظرف آب از دستش افتاد و به سر امام آسیب رساند.
🔹 حضرت سر را بلند کرد و به سوی کنیز متوجه شد. کنیز گفت: «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ». امام گفت: خداوند تو را عفو کند.
🔸کنیز گفت:« وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» امام فرمود: برو که در راه خداوند عزیز و بزرگ آزادی.
🌀خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ(سوره اعراف آیه ۱۹۹)
🔸 ای پیامبر با امت به شیوه عفو و بخشش رفتار کن و به نیکوکاری امر فرما.
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 عفو و گذشت 💢 ثمره آیه #داستان_سیوهشتم 🔰 امام سجاد(ع) کنیزی داشت. روزی آب روی دست امام می
📕📗📘📙📔📒
📌 لحظات مرگ
💢 ابراهیم خلیل الله
#داستان_سیونهم
🔰حضرت ابراهیم(ع) خانهای داشت که در آن عبادت میکرد و هنگامی که بیرون میرفت آنرا قفل میکرد. روزی به خانه برگشت آمد و دید مردی درون خانه است.
🔹از او پرسید: چه کسی تو را به خانه من آورده است؟ جواب داد: مالک خانه، مرا به خانه آورده است.
🔸ابراهیم(ع) فرمود: مالک خانه منم، مرد گفت: کسی که مرا وارد کرده از من و تو مالکتر است.
🔹پرسید: تو کدام یک از فرشتگانی؟ پاسخ داد: من فرشته مرگم.
🔸ابراهیم(ع) پرسید: آیا میتوانی صورتی را که در آن زمان، جان مومنان را میگیری به من نشان دهی!
🔹پاسخ داد: آری! روی از من بگردان. ابراهیم(ع) از او روی برگرداند و چون به او نگریست، جوانی با صورتی زیبا و جامهای نیکو و بوی خوش دید.
🔸ابراهیم(ع)گفت: ای فرشته مرگ! اگر مومن هنگام مرگ صورت تو را ببیند برایش کافی است و با رضایت جان میدهد.
🌀قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ۖ(سوره جمعه آیه ۸)
🔸 بگو عاقبت مرگی که از آن میگریزید، شما را ملاقات خواهد کرد.
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 لحظات مرگ 💢 ابراهیم خلیل الله #داستان_سیونهم 🔰حضرت ابراهیم(ع) خانهای داشت که در آن عباد
📕📗📘📙📔📒
📌 کیفر اعمال
💢 هیکلهای وحشتناک و زیبا
#داستان_چهلم
🔰 از شیخ بهایی نقل شده است که میگفت: رفیقی در قبرستان اصفهان داشتم که همیشه بر سر مقبرهای مشغول عبادت بود و گاهی به دیدنش میرفتم.
🔹روزی از او سوال کردم از عجایب قبرستان چه دیدهای؟
🔸گفت: روزی جنازهای را در قبرستان آوردند و دفن کردند هنگام غروب بود که بوی گندی بلند شد و مرا ناراحت کرد. ناگاه هیکل وحشتناک مانند سگ دیدم که بوی گند از او بود، او سر آن قبر آمد و ناپدید شد.
🔹مقداری گذشت بوی عطری بلند شد که در عمرم چنین بوی خوشی استشمام نکرده بودم. در این هنگام صورت زیبا و دلربایی آمد و بر سر همان قبر محو شد.
🔸زمان گذشت دیدم صورت زیبایی از قبر بیرون آمد ولی زخم خورده و خونآلود است. گفتم پروردگارا! به من بفهمان این دو صورت چه بود.
🔹به من فهماند که آن صورت زیبا اعمال نیک و آن هیکل وحشتناک کارهای بدش بوده است و چون اعمال زشتش بیشتر بوده است در قبر نیز انیس همان میشود تا پاک شود و به صورت زیبا برسد.
🌀رسول خدا(ص): إِنَّ الْعَبْدَ لَيُحْبَسُ عَلَى ذَنْبٍ مِنْ ذُنُوبِهِ مِائَةَ عَامٍ
🔸به درستی که بنده گاهی برای یکی از گناهانش صد سال در قیامت حبس میشود.
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 کیفر اعمال 💢 هیکلهای وحشتناک و زیبا #داستان_چهلم 🔰 از شیخ بهایی نقل شده است که میگفت: ر
📕📗📘📙📔📒
📌 لطف و رحمت الهی
💢 لطف حق
#داستان_چهلویکم
🔰روزی حضرت موسی(ع) برای مناجات به کوه طور میرفت، کافری به او گفت: موسی! کجا میروی؟ حضرت فرمود: برای مناجات خدا به کوه طور میروم.
🔹گفت: موسی! به خدای خودت بگو که مرا از خدایی تو ننگ و عار آید و اگر روزی دهنده من هستی مرا به روزی تو احتیاجی نیست.
🔸موسی(ع) از گفته او پریشان شد و به جانب کوه طور روانه گشت، بعد از مناجات از جانب خدا خطاب رسید: ای موسی! چرا پیغام بنده مرا نرساندی؟
🔹موسی عرض کرد: خداوندا! خودت میدانی چه گفت. خطاب آمد: ای موسی! به او بگو اگر تو از خدایی ما ننگ و عار داری ما از اینکه تو بنده ما هستی ننگ و عار نداریم. تو اگر روزی ما را نخواهی من روزی تو را به تو میرسانم.
🔸 وقتی آن مرد پیغام خداوند را شنید، سر به فکر فرو برد و عرض کرد: ای موسی! بزرگ پادشاهی است؛ کریم بندهنوازی است؛ ای دریغ از من که عمر خود را ضایع کردم و به بطالت گذراندم؛ ای موسی! دینت را بر من عرضه کن و موسی(ع) چنین کرد.
🔹کلمه توحید و شهادت را بر زبان جاری کرد و به سجده افتاد و در همان حال، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
🌀رسول خدا(ص): تَعَرَّضُوا لِرَحمَةِ اللّه ِ بما أمَرَكُم بهِ مِن طاعَتِهِ
🔸با اطاعت از اوامر خدا خود را در معرض رحمت او قرار دهید.
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 لطف و رحمت الهی 💢 لطف حق #داستان_چهلویکم 🔰روزی حضرت موسی(ع) برای مناجات به کوه طور میرف
📕📗📘📙📔📒
📌 مال حرام
💢 تاثیر غذای حرام
#داستان_چهلودوم
🔰 شریک بن عبدالله نخعی قاضی مشهور دارای هوشی سرشار و استعدادی قابل ملاحظه بود و او را برای قضاوت از دیگران بهتر و لایقتر میدانستند.
🔹 فضل بن ربیع میگوید: روزی شریک بن عبدالله به ملاقات خلیفه آمد، مهدی عباسی او را گرامی داشت و از وی خواست یکی از سه کار را انتخاب کند.
🔸یا منصب قضاوت پایتخت را بپذیرد یا به فرزندان خلیفه علم بیاموزد یا یک وعده غذا را با او صرف کند.
🔹 شریک از تماس زیاد با دربار پرهیز میکرد و سعی میکرد خود را به دستگاه نزدیک نسازد تا دامنش آلوده نگردد، از این رو از پذیرش هر سه پیشنهاد عذر خواست؛ ولی مهدی عباسی عذر او را نپذیرفت و گفت: حتماً یکی از آنها را اختیار کن.
🔸شریک فکری کرد و بعد پیش خود گفت خوردن غذا آسان تر از قبول کردن آن دو کار دیگر است.
🔹خلیفه دستور داد غذای مطبوعی تهیه کنند، سپس سفره گستراند و انواع غذاهای رنگارنگ در آن نهادند آنگاه شریک و خلیفه مشغول خوردن شدند.
🔸فضل بن ربیع گفت: به خدا قسم بعد از صرف آن غذا کم کم با رجال دولتی رفت و آمد کرد، تا جایی که هم منصب قضاوت آنها را پذیرفت و هم به آموزش فرزندان آنها پرداخت.
🌀وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ (سوره بقره آیه ۱۸۸)
🔸مال یکدیگر را به ناحق نخورید
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 مال حرام 💢 تاثیر غذای حرام #داستان_چهلودوم 🔰 شریک بن عبدالله نخعی قاضی مشهور دارای هوشی
📕📗📘📙📔📒
📌لحظات مرگ
💢 حضرت مریم(ع)
#داستان_چهلوسوم
🔰 حضرت عیسی(ع) بامادرش حضرت مریم(ع) در کوههای لبنان روزها را روزه میگرفتند و شبها به عبادت میپرداختند و غذایشان هم از گیاهان بود.
🔹روزی حضرت عیسی(ع) برای تهیه غذا از کوه پایین آمد در این زمان ملکالموت نزد مریم(ع) که مشغول عبادت بود آمد و گفت: سلام بر تو ای مریم! که روزها را روزه میگیری و شبها را عبادت میکنی.
🔸مریم(ع) از هیبت ملک الموت بیهوش شد، وقتی به هوش آمد ملک الموت دوباره به او سلام کرد و او بیهوش شد. وقتی به هوش آمد گفت: ای بنده خدا تو کیستی؟
🔹گفت من عزرائیل فرشته مرگ هستم. مریم گفت: آیا تو برای دیدار من آمده ای یا برای قبض روح من؟
🔸گفت: برای قبض روح تو آمده ام. مریم گفت: به من مهلت بده تا فرزندم نزد من آید.
🔹عزرائیل گفت: چنین اجازهای ندارم و در همان لحظه مریم را قبض روح کرد.
🔸حضرت عیسی(ع) برگشت و فهمید که مادرش دار فانی را وداع گفته است. چون کسی به کمک او نیامد به تنهایی به غسل دادن مشغول شد. دید جبرئیل و میکائیل او را کمک می کنند و سپس حورالعین آمدند و به تجهیز جنازه حضرت مریم(ع) پرداختند.
🌀قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ(سوره جمعه آیه ۸)
🔸بگو عاقبت مرگی که از آن میگریزید شمارا ملاقات خواهد کرد.
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌لحظات مرگ 💢 حضرت مریم(ع) #داستان_چهلوسوم 🔰 حضرت عیسی(ع) بامادرش حضرت مریم(ع) در کوههای ل
📕📗📘📙📔📒
📌 موعظه
💢 پنج سفارش
#داستان_چهلوچهارم
🔰مردی به نام ابوایوب انصاری خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: یا رسول الله(ص) به من وصیتی فرما که مختصر و کوتاه باشد تا آن را به خاطر بسپارم و به آن عمل کنم.
🔹پیامبر(ص) فرمودند: پنج چیز را به تو سفارش می کنم. اول از آنچه در دست مردم است ناامید باش که این ثروت است.
🔸همچنین از طمع پرهیز کن زیرا طمع، فقر حاضر است و سوم نمازت را چنان بخوان که گویا آخرین نماز تو است و زنده نخواهی ماند تا نماز بعدی را بخوانی.
🔹پیامبر(ص) ادامه داد: چهارم از انجام کاری که بعداً مجبور به عذرخواهی میشوی، بپرهیز و پنجم اینکه برای برادرت همان چیزی را دوست بدار که برای خودت دوست میداری.
🌀يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ(سوره یونس، آیه ۵۷)
🔸ای مردم! نامهای که پند و اندرز و شفای دلهای شما و هدایت و محبت بر مومنان است از جانب خدا برای نجات شما آمد.
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 موعظه 💢 پنج سفارش #داستان_چهلوچهارم 🔰مردی به نام ابوایوب انصاری خدمت پیامبر(ص) رسید و عر
📕📗📘📙📔📒
📌 نسخه های رستگاری
💢 مهربانی
#داستان_چهلوپنجم
🔰 روزی گوسفندی از میان گله حضرت موسی(ع) فرار کرد و سر به بیابان گذاشت.
🔹حضرت به دنبال آن گوسفند به راه افتاد و از گله دور شد. بالاخره گوسفند خسته شد و موسی(ع) او را گرفت، آنگاه گرد و غبار سر و روی گوسفند را پاک کرد و دست مرحمت بر او کشید.
🔸گوسفند را همچون یک مادر نوازش کرد و با کمال مهربانی به گوسفند گفت: به من رحم نکردی ولی چرا به خودت ستم کردی؟
🔹وقتی خداوند صبر و تحمل موسی(ع) را دید به فرشتگانش فرمود: موسی(ع) شایسته مقام پیامبری است.
💠چو مرهم خسته را راحت رسان باش// به سختی چاره بیچارگان باش (ناصر خسرو)
🌀إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ(سوره جاثیه، آیه ۳)
🔸 همانا آیات الهی در آسمانها و زمین برای اهل ایمان پیدا است.
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 نسخه های رستگاری 💢 مهربانی #داستان_چهلوپنجم 🔰 روزی گوسفندی از میان گله حضرت موسی(ع) فرار
📕📗📘📙📔📒
📌 مناجات عارفانه
💢 چشمان شاداب
#داستان_چهلوششم
🔰 یوسف بن اسباط از پدرش روایت می کند که گفت: به مسجد کوفه وارد شدم دیدم جوانی با پروردگارش مناجات میکند و در سجدهاش میگوید: برای آفریدگارم صورتم در سجده و خاک آلوده است و همین سزاوار است. برخاستم و به سوی او رفتم. دیدم علی بن الحسین(ع) است.
🔹وقتی فجر طلوع کرد به سویش شتافتم و به او گفتم: یابن رسول الله(ص)! چرا اینقدر خود را عذاب میدهی، حال آنکه خدای تعالی تو را این چنین فضیلت و برتری بخشیده است؟!
🔸پس گریست و فرمود: عمرو بن عثمان از اسامه بن زید برایم روایت کرد که رسول خدا(ص) فرمودند: در روز قیامت، همه چشمها گریان هستند؛ مگر چهار چشم.
🔹چشمی که از ترس و خشیت الهی گریه کرده باشد، چشمی که در راه خدای تعالی بسته باشد، چشمی که به حرامهای الهی نگاه نکرده باشد و چشمی که شبها برای عبادت الهی بیدار مانده باشد.
🔸آنگاه خداوند بر فرشتگان مباهات میکند و میفرماید: به بنده ام بنگرید که روح او نزد من و پیکرش در اطاعت من است، وی بدنش را از بستر جدا ساخته و مرا از ترس و عذاب و امید به رحمت من میخواند. گواه باشید که او را آمرزیدم.
🌀اُدْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ(سوره غافر، آیه ۶۰)
🔸 مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📔📒 📌 مناجات عارفانه 💢 چشمان شاداب #داستان_چهلوششم 🔰 یوسف بن اسباط از پدرش روایت می کند که گفت
📕📗📘📙📔📒
📌 نماز
💢 حالات نماز امام زینالعابدین(ع)
#داستان_چهلوهفتم
🔰 هنگامی که امام سجاد(ع) وضو میگرفت، رنگ چهرهاش زرد میشد، اهل خانهاش به او میگفتند: چه این چه حالتی است که هنگام وضو به تو دست می دهد؟ میفرمود: آیا نمیدانید میخواهم پیش روی چه کسی بایستم؟!
🔹ابوحمزه عثمانی می گوید: علی بن حسین(ع) را دیدم که نماز میخواند یک دفعه ردای ایشان از دوشش افتاد، حضرت آنرا بر نگردانید تا از نماز فارغ شد.
🔸سبب آن را پرسیدم، حضرت فرمود: آیا میدانی پیش روی چه کسی بودم؟ هیچ نمازی از بنده پذیرفته نیست مگر اینکه در آن دل متوجه خدا باشد.
🔹عرض کردم: فدایت شوم! پس نماز ما نابود است. حضرت فرمود: هرگز خداوند نمازتان را با نوافل کامل می کند
🌀إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ۗ(سوره عنکبوت آیه ۴۵)
🔸نماز انسان را از کار زشت و منکر باز میدارد
#قصههای_دلنشین
#مهر_ماندگار
#داستان_کوتاه
#کتابخوانی
@Mehremaandegar
💠 تندیس جالبی ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ فنلاند با این ﻋﻨﻮﺍﻥ :
ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﻥ ﻫﺴﺘﯽ ...
#کتاب
#کتابخوانی
@Mehremaandegar