🍄☘🍄☘🍄
🍄☘🍄
☀️ #تولدتادوسال☀️
#شعر_کودکانه
#مادربزرگ
#رسانه_تنها_مسیر
👶تولد تا هفت سال
@tavalodtahaftsaleghey
🍄☘🍄
🍄☘🍄☘🍄
🔙۲۹۱🔜
#قصهی متنی
🙆#دختر_قوی🙆
حدیثه امروز به خانهی مادربزرگ رفته بود 👵🏼
او عاشق نانهای کوچکی بود که مادربزرگ میپخت 😋
مادربزرگ به او چند تا از آنها را داده بود🍪🍪🍪
حدیثه با دیدن نانها در دست مادربزرگ خیلی خوشحال شد و از مادربزرگ تشکر کرد
او کمی در آنجا بازی کرد
حدیثه همیشه سعی میکرد مرتب باشد.
زمانی که بازی میکرد جایی را نامرتب نمیکرد
از مادربزرگ خداحافظی کرد و به طرف خانهشان راه افتاد
سه تا دختر در کوچه ایستاده بودند
یکی از آنها از حدیثه کوچکتر بود یکی بزرگتر و دیگری همسن حدیثه بود
آنها نانهای خوشمزه را در دست حدیثه دیدند
او اول میخواست به روی خودش نیاورد؛
ولی باخودش گفت میتوانم اینبار کمتر بخورم وبه آنها هم از این نانهای خوشمزه بدهم
با این فکر به طرف آنها رفت
آنها هم مانند حدیثه از طعم نان خوششان آمده بود 😋😋😋
حدیثه برایشان لبخندی زد و دستش را به نشانهی خداحافظی تکان داد👋👋
به طرف خانهشان حرکت کرد
یادش آمد مادربزرگ همیشه میگفت کسی که میتواند از چیزهایی که دوست دارد به دیگران هم بدهد خیلی قوی است...
حدیثه حس میکرد یک دختر قوی در قلبش وجود دارد...
او با قلب قوی و مهربانش امروز ۳ تا دوست پیدا کرده بود.
#پند داستان:👇👇👇
#نانهای سنتی به جای تنقلات غیر مفید، #مادربزرگ فردی دوستداشتنی است،
#بخشنده بودن ،
#فلسفهی داشتن دوستهای زیاد
#داستان
♦️🔆 #رسانه_تنهامسیر
تولد تا ۷ سالگی⬇️
@tavalodtahaftsaleghey
#سه تا پنج سال
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙۵۱۷🔜