36.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر ولادت امام رضا (ع)
خوش به حالِ کفترای
حَرَمِت امام رضا جون
که یکی یکی نشستن
روی گُنبدِ طلاتون
نه غَمی دارن نه غُصه
با شما خوشِ دِلاشون
چه قشنگه حال و روزِ
حرم و کبوتراتون
با خودم میگفتم ای کاش
منم عین کفتراتون
می شدم زائرِ صَحنِت
الهی بِشَم فداتون
به خودم هَمَش میگفتم
به دِلِت نزن تو صابون
تو کجا وُ صَحنِ آقا
نِمیشی زائرِ ایشون
شما که خودت می دونی
آقا از شما چه پِنهون
باورم نمیشه الان
حَرَمَم با چشمِ گِریون
من و دَعوتم نِمودی
من و مثلِ عاشقاتون
روزِ میلادت عزیزم
من و کردی آقا مهمون
حالا که دعوتم اینجا
منم عینِ خادِماتون
میرسم به زائراتو
میریزَم گل کفِ پاشون
میزنم جارو به فَرشا
میریزم چایی براشون
خلاصه هر کاری باشه
میکُنم از دل و از جون
عاشقونه میشه صَحنِت
تا میاد یه خورده بارون
حرم و پنجره فولاد
آبِ سَقاخونه هاتون
خُنَکای صَحن و سَنگا
توی گرمای تابستون
صدای نَقاره از دور
بوی اِسپَند و غَذاتون
هَمَشون بَرام عزیزن
عزیزم امام رضا جون
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_ولادت_امام_رضا
#ولادت_امام_رضا
#دهه_کرامت
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
9.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عید قربان🌸🌸
گُفته خدا تو قرآن
در روزِ عیدِ قربان
هر کس که میره مَکه
یادِش نِمیره اینکه
در این روزِ مبارک
بدونِ هیچگونه شَک
با اعتقاد و با ذِکر
گوسفندی رو کُنه ذِبح
گوشتِش رو هم بِدن به
اونی که مُستَمَندِه
میخوای بِدونی اینو
دلیلِ قُربونی رو ؟
میگَم بَراتون الان
قِصهٔ عیدِ قربان
یه روز خدای یِکتا
به ابراهیم بِگُفتا
فرزندِ خود رو اینَک
قربانی کُن تو بی شک
گُفتا به عشق و تسلیم
کُنَم عمل به تصمیم
ولی به اَمرِ خدا
نَشُد سَر اَز تَن جدا
به جای ذِبحِ اولاد
برای او فرستاد
خدایِ بَس مهربون
گوسفندی از آسِمون
خدا می خواسته با این
این امتحانِ سنگین
بِسنجه ایمانِش رو
ابراهیم و کارِش رو
که با وجودِ ایمان
درونِ قلبِ ایشان
پیروز و سربلند شد
الگو برای من شد ..
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_عید_قربان
#عید_قربان
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
شعر کودکانه ولادت امام هادی (ع)
دَهُمین امامِ شیعه
گُلِ باغِ مُصطَفایی
پسرِ امامْ جواد و
نَوه ی امامْ رضایی
آقا جون امامِ هادی
شما نوری از خدایی
شما هادی هستی یعنی
واسه ما یه راهنمایی
با شما رسیده قلبِ
شیعه ها به روشنایی
میدونم آقای خوبم
که تو شهرِ سامِرایی
چه ضَریحِ دِلرُبایی
با یه گُنبدِ طلایی
میکنم سلامی از دور
به شما که قلبِ مایی
شما عشقِ شیعه هایی
شما خیلی با صَفایی
یه نگاهی هم به ما کُن
آقا جون تو با وفایی
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_کودکانه_ولادت_امام_هادی
#شعر_کودکانه_امام_هادی
#ولادت_امام_هادی
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
19.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عیدِ سعیدِ غدیرِ خم
ما بچه های شیعه
در روزِ عیدِ غدیر
این روز و جشن میگیریم
یه جشنِ بَس بی نظیر
بابا نِوشت چه زیبا
رو پارچه های حریر
به خطِ خوش ، یا علی(ع)
چَسبوندِشون تو مسیر
ریسه وُ لامپ کِشیدیم
بُلندگو ها رو تعمیر
صَندلی ها رو چیدیم
به روی چند تا حصیر
پرسیدم از بابا جون
قِصّهٔ عیدِ غدیر ؟
گفتم بابا این سوال
ذِهنم و کرده درگیر
گفت بابا اون قدیما
خدای حَیّ و بصیر
داد به نَبی این پیام
عمل به اَمری خطیر
در آخرین حجِ خود
بدونِ حتی تاخیر
رِسان پیامِ من را
به گوشِ جَمعی کثیر
پیامبر این نُکته را
عمل نِمود و تدبیر
رِساند پیامِ حق را
به گوشِشان در کویر
خدا به اَحمد بِگُفت
اینَک نَبیِّ دلیر
دستِ علی رو حالا
بیا تو بالا بِگیر
بِگو به آن جماعت
با صد سلام و تکبیر
« که بعدِ من فقط هست
علی بَراتون امیر »
آره عزیزِ جونَم
با جشن و شور و تقدیر
بِدون که می کُنیم ما
پیامِ عید و تکثیر
حالا بیا کمک کُن
به من که خیلی شُد دیر ...
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#عید_غدیر
#شعر_عید_غدیر
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
روزِ مُباهِله
سلامِ من به بچه های شیعه
که دنبالِ حقیقتن همیشه
میخوام بِگم یه قِصّه من بَراتون
عَوَضْ بِشه یِکم حال و هواتون
یه قِصّه از یه روزِ خیلی مهم
نَگی یه وقت نگفتی این و بِهم
یه شهری بود به اسمِ شهرِ نَجْران
مسیحی بودن و نَه یک مسلمان
یه روز پیامبرِ خدا مُحَمَّد
یه نامه داد بَراشون از محبَّت
دعوت بِشَن به دینِ خوبِ اسلام
به دینِ مهربونی ، عشق و اِکرام
ولی قبول نکردن و با اِصرار
اسلام و دینِ ما رو کردن اِنکار
خدا بِگفت به حضرتِ محمد
مُباهِلِه بِکُن با اون جماعت
یعنی که مردمانِ شهرِ نجران
بیان و با پیامبر و عزیزان
دُعا کُنن خدا عذاب کُنه اون
کسی رو که نبوده حق باهاشون
روزِ مُباهِلِه رسید و نجران
دیدن پیامبر اومده چه خندان
دستِ امام حسن رو تویِ دستاش
امام حسین رو هم آورده همراش
حضرتِ زهرا و علی رو هم با
خودش آورده بود به همراه
مسیحیا وقتی دیدن که احمد
رسیدْ با خانواده اش به مقصد
ترسیدن و گفتن با هم که حتما
حق با پیامبرِ خداست و قطعا
باید به حرفای نبی کُنیم گوش
این روز و هرگز نکنیم فراموش
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#مباهله
#شعر_مباهله
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
شعر کودکانه « خاتم بخشی »
« داستان بخشیدن انگشتر به فقیر ، در رکوع نماز توسط حضرت علی (ع) و نزول آیه ولایت »
رسید از راه و وارد شد
به مسجد روزی مِسکینی
نگاهی کرد و با غُصّه
بگفت با لَحنِ غمگینی
که آیا می شود پیدا
جوانمردی و تَسکینی ؟
پیمبر رو به او فرمود
به لَحنی خوش به شیرینی
علی را آن سرِ مسجد
سرِ سَجّاده می بینی ؟
چرا از باغِ لطفِ او
گُلی را تو نِمی چینی
به سمتِ او برو قطعاً
محبت ها از او بینی
به هنگامِ رکوع بخشید
علی خاتم به مِسکینی
که تو اینگونه بخشش را
به هر جایی نمی بینی
همان دَم آیه نازل شد
علی را تو وَلی بینی
ولایت ، حقِ او باشد
به قرآنی که می بینی
إِنّما وَلیُّکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والَّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ و یُؤتُونَ الزَّکوة و هُم راکِعونَ
ولیّ شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا میدارند و در رکوع، زکات میدهند. مائده/۵۵
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_کودکانه_آیه_ولایت
#شعر_کودکانه_خاتم_بخشی
#آیه_ولایت
#خاتم_بخشی
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
17.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موکِبِ کوچکِ ما
اِمسالْ مُحرَّم آقا
به لُطفِ رَبِّ کریم
با بچه های هیأت
ما هم یه موکِب زدیم
دُرُسته پول نداریم
دُرُسته خیلی کَمیم
ولی با عشقِ شما
تو موکِبا ما سَریم
با چند تا اِستکان و
سَماوَری از قدیم
خادِمِ عاشقاتون
آقا ما از اِمشَبیم
پیچیده بوی اِسپَند
تویِ فَضا با نَسیم
و پَخشِ توی موکِب
زینبِ (س) مَرحوم سَلیم ¹
این اِفتخارِ آقا
خادِمِتون ما شَویم
لُطفِ شما بوده که
اینجا حالا اومَدیم
قشنگه این ثَواب و
به هیچ ثَوابی نَدیم
ما این شَبا به یادِ
سَروَرِ این عالَمیم
به یادِ مولا حُسین (ع)
در سوگ و آه و غَمیم
ما نوکَرِ اباالفضل (ع)
سَقّایِ تِشنه لَبیم
که واسه آب رسوندن
به خِیمه های حَریم
تو کَربلا شهید شد
و شُد مَقامَش عظیم
شاعر : علیرضا قاسمی
۱ . به یاد نوحه زیبا و ماندگارِ ، « زینب زینب » از مرحوم سَلیمِ موذن زاده اردبیلی .
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_محرم
#شعر_اربعین
#شعر_موکب_کوچک_ما
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
12.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اَشک های قِیمَتی
یادِت میاد عزیزم
وقتی مُحَرَّم رسید
با بچه های هیأت
با هم یه موکِب زدید
دلِ شما به عشقِ
امامْ حُسینْ(ع) می تَپید
حاضِر بودید این عشق و
به کُلِ دُنیا نَدید
اون روز رو یادِتون هست ؟
تو دَسته زَنجیر زَدید
حُسینْ ، حُسینِتون رو
حَضرتِ زهرا (س) شنید
گریه هاتون رو از دِلْ
خدایِ مهربونْ دید
اَشکِ شما رو آقا
از روی گونَتون چید
با اِحترامْ اونا رو
میونِ گُلها پیچید
گُذاشتِشون تا وقتی
که روزِ مَحشَر رسید
روزِ حسابْ کتاب و
دِلهُره های شدید
اَشکاتون و شبیهِ
اَلماس و نورِ خورشید
تَقدیمِتون کُنه تا
شما بِشید رو سفید
آره عزیزِ جونَم
خدا به ما ها بخشید
لیاقَتِ گریَه رو
بَرا حُسینِ (ع) شهید
دُعا کُنید همیشه
و تو دُعا تون بِگید
خدایا اون روز نَیاد
که از حُسین (ع) دور بِشید
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_محرم
#شعر_اربعین
#شعر_اشک_های_قیمتی
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
شهادت امام سجاد (ع)
بعد از عاشورا دِگر خندان نبود
دردِ او را هر دَوا ، درمان نبود
داغِ اصغر(ع) تازه می شد در دِلَش
دیدنِ شیرخواره ها آسان نبود
می شد اِی کاش آسمان ، باران نبود
جویِ آب و سایه در بُستان نبود
کاش میشد در مسیرِ خانه اش
کودکی در کوچه ها گِریان نبود
قسمتِ او جنگِ در میدان نبود
گَر نبود او حرفی از ایمان نبود
سرنوشتَش را خدا اینگونه خواست
وای اگر بعد از حسین(ع) ایشان نبود
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_شهادت_حضرت_سجاد
#شعر_ماه_محرم
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
شعر کودکانه حضرت رُقَیّه (س)
شبِ سومِ محرم که رسید
دخترم یه روضه ی جدید شنید
روضه خون روضه ی دختری رو خوند
با یه روضه ما رو کربلا رسوند
روضه خون می گفت تو دشتِ کربلا
وقتی شد غروب و عصرِ عاشورا
همه ی پَهلِوونا شدن شهید
نه حسین(ع) ماند و نه عبّاسِ(س) رشید
خیمه ها رو دُشمنا آتیش زدن
آدمایی که ستمکار و بَدَن
میونِ آتیش و دود و نیزه ها
تویِ بستر و میونِ خیمه ها
از خدا کمک میخواست به زیرِ لَب
آقامون امامِ سجّاد توی تَب
عمه گفت به بچه ها فرار کنید
توی خیمه ها تو آتیش نَمونید
بچه ها از خیمه بیرون پَریدن
روی خار و سنگ و تیغا دَویدن
خار و سنگ و تیغ پاهاشون و بُرید
دشمن اما پِیِ بچه ها دَوید
یکی گوشواره رو با گوش می کِشید
یکی گفت طعمِ کُتَک رو بِچِشید
یکی گفت عَموش شهید شده بزن
یکی گفت گوشواره هاش برای من
یکی گفت سیلی چرا لَگد بزن
یکی گفت سه ساله رو بسپار به من
شِکماشون از حرام پُر شده بود
گریه های بچه ها نداره سود
یِکیشون نگفت آخه گناه دارن
یَتیمَن پدر یا مادر ندارن
همه جوره بچه ها رو هِی زدن
آدمایی که بی مِهر و عاطِفَن
واسَشون مهم نبود که دُخترن
دُخترن طاقتِ سیلی ندارن
یکی از اون بچه ها رُقَیّه بود
دختری سه ساله با چشمِ کبود
چادرِ رُقَیّه رو گرفت کِشید
دختری که موهاشو کسی ندید
دستِ بچه ها رو بستن با طناب
توی گرما بدونِ یه قطره آب
همگی راهیِ شهرِ شام شدن
با یه کارِوانی از کودک و زن
توی راه هر کی رُقَیّه رو میدید
توی دامَنِش هزار تا سنگ می چید
سنگا رو به سمتِ اون پرتاب میکرد
نمیگفت که سنگا داره خیلی درد
بچه ها به شهرِ شام تا رسیدن
تو خَرابه ای گرفتن خوابیدن
عمه زینب(س) کنارِ بچه ها بود
بچه ها رو تو بَغَل گرفته بود
بودْ خرابه نزدیکِ کاخِ یزید
صدای بچه ها رو یزید شنید
گفت چرا این بچه ها نمیخوابن
چرا گریه میکنند و بی تابَن
یکی گفت رُقَیّه تو خرابه ها
شده دلتنگِ باباشو گریه ها
اَمونِش رو بس بُریده اِی یزید
واسه گریه هاش یه دَستوری بِدید
بی حَیا گفت حالا که بابا میخواد
سرِ بابا رو باید به بچه داد
سرِ بابا رو آوردن رو به روش
سر و دید رُقَیّه رفت یهو زِ هوش
شد اسیرِ دستِ تلخِ سرنوشت
طِفلَکی دِق کرد و رفت سمتِ بهشت
روضه ی روضه خون اینجا شد تمام
حَلقه زد قطره ی اَشکی تو چِشام
دخترم با حِس و حالِ بچگی
گفت مامان میشه این و به من بِگی
چطوری من میتونم با سِنِ کم
حضرتِ رُقَیّه رو خوشحال کنم
مادرم گفت گُلِ من با چادُرِت
با وجودِ این حجابِ کامِلِت
بیا نذرِ حضرتِ رُقَیّه کُن
چادرت رو تا اَبَد سَرِت بکن
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_کودکانه_حضرت_رقیه
#شعر_حضرت_رقیه
#شعر_ماه_محرم
#شعر_اربعین
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
شعر کودکانه اربعین
میخوام به شوقِ دیدَنِت
با قطره اَشکی رو چِشام
پیاده تا به کربلا
این اربعین رو من بیام
چی کار کُنم امام حسین (ع)
آخه من عاشقِ شُمام
تَمومه دلخوشیم اینه
که تو مسیرِ کربلام
تشنه بِشَم ذکرِ حسین (ع)
فقط میاد روی لَبام
خسته بشم توی مسیر
صبرم اگر بشه تمام
اونجا به یادِ زِینبم (س)
تو اون شلوغی ، اِزدحام
پاهام که تاوَل بزنه
اونجا به یادِ بچه هام
به یادِ زَخمای تنِ
رُقیّه دخترِ امام
که پا بِرهنه روی خاک
رفتن به سوی شهرِ شام
امامِ مهربونِ من
یه کاری کُن آقا برام
زیارتِ شما شده
خیال و خوابِ این شَبام
دُعا کنید این اربعین
به دیدنِ شما بیام
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_کودکانه_اربعین
#شعر_ماه_محرم
#شعر_اربعین
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
شعر کودکانه حضرت اباالفضل (ع)
پدرش بود علی (ع)
مادرش اُم البَنین (س)
روی او همچون ماه
چهره اش زیباترین
پهلوان بود و قَوی
چون امیرالمومنین (ع)
در نَبرد و کارزار
او شِگفتی آفرین
خوش سخن بود و مَتین
در ادب او اولین
عاشقِ مولا حسین (ع)
سَروَر و سالارِ دین
نام و یادَش هر کجا
می درخشد چون نِگین
نامِ او عبّاس (ع) است
با حسین (ع) او هَمنِشین
هَمچو عبّاسِ علی (ع)
یک برادر این چنین
در تمامِ طولِ عُمر
تو نمی بینی مَتین
روز و ماه و سال ها
رفت و شد روزی غَمین
چونکه شد مولا حسین (ع)
واردِ یک سرزمین
حضرتِ عبّاس بود
در کنارِ شاهِ دین
کربلا ، گرما ، عَطَش
دشمنانِ در کمین
خیمه ها وُ قَحطِ آب
قطره های آخرین
در دلِ جنگ و نَبَرد
گفت امامِ سِوُمین
اِی اباالفضلِ (ع) رَشید
اسبِ خود را کُن تو زین
رو به سمتِ رودِ آب
اِی اُمیدِ دلنشین
آبی آوَر از فُرات
کودکانم را ببین
با تَوَکُّل بر خدا
ذکرِ رَبّ العالَمین
رفت و خود را او رِساند
به فُرات آن مَه جَبین
مُشتِ خود را آب کرد
تشنه بود و دل غَمین
یادِ مولا کرد و ریخت
آب و بر روی زمین
مَشکِ خود را آب کرد
آن یَلِ اُم البنین (س)
راهی شد سوی حرم
آن حماسه آفرین
دشمن اما بینِ راه
کرده بود آنجا کمین
دستِ راستَش را بُرید
دُشمَنَش از روی کین
مَشک و با دندان گرفت
چاره ی او شد همین
با همان دستِ چَپَش
رفت و سوی مُشرکین
جَنگِ زیبایی نِمود
آری با دَستی چُنین
دُشمَنَش گفت با خودَش
چاره ای نیست غیر از این
تیر و زد بَر چَشمِ او
آن ستمکارِ لَعین
حمله کردند سوی او
از یَسار و از یَمین
ضربه ای زد بی حَیا
با عَمودِ آهنین
بر سَرِ عباس (ع) و شد
ناگهان نقشِ زمین
یک طرف مَشک است و دست
یک طرف خون بر زمین
یک طرف ایستاده بود
اسبِ او بی سَرنشین
شد همان جا او شهید
مَردِ ایثار و یَقین
حَرَمِ او کربلاست
قَبله گاهِ عاشِقین
میشود زیبا حَرَم
با حُضورِ زائرین
از تو میخواهم خدا
یک زیارت من همین
تا رَوَم پابوسِ او
یک مُحَرَّم ، اربعین
معنای لغات در شعر :
مَه جَبین : کسی که پیشانیش مانند ماه (قمر) درخشان باشد .
یَل : پهلوان
کین : کینه و دشمنی
لَعین : لعنت و نفرین شده ، ملعون
یَسار و یَمین : چپ و راست
عمود آهنین : گُرز و چُماقِ آهنین
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_کودکانه_حضرت_اباالفضل
#شعر_کودکانه_حضرت_عباس
🌷کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯