#خـاطره اے از زبـان #بـرادرم👇👇
بعد از پایان مبادله #اسرا که مشخص شد #ابراهیم اسیر نشده است و #شهید شده است،
#مادر ما شروع کرد به یخ و برفک خوردن #یخچال....😳😳
، ما فکر کردیم #قند مادرمان رفته بالا، به همین دلیل #مادر را بردیم دکتر، دکتر گفتند #مادرتون هیچ ناراحتی ندارند.......
بعد از من پرسیدند آیا #مادرتون مشکلی دارد؟
گفتم یکی از #پسراش در حدود دو سه ماهی هست #مفقود شده اند. دکتر گفت این یخ و برفک یخچال که می خورد ، #جگرش دارد می سوزد...😔😭😭
#دکتر گفته بود که مادرتون ممکنه #قلبشون از داخل #منفجر شود. 😔😔
تا اینکه یه روز #مادر گفت مرا ببرید بیمارستان که در بیمارستان #قلبشون منفجر شد و خون از بینی #مادر بیرون زد.......😔💔😭
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
به روایت برادرشهید💚
🍂#قسمت_پـنجـاهویـکـم
شـوخـے با مـرگ
نمیدانم چطور و کی #مرگ این قدر برای #محمودرضا #عادی شده بود.
وقتی ماجرای بار اولی را که در دمشق به کمین #تکفیری ها خورده بودند تعریف میکرد ، #ریسه می رفت!😂
آن قدر عادی از درگیری و به #رگبار_بسته شدن حرف می زد که ماهمان قدر عادی از روز مرگی هایمان حرف میزنیم.😐
ماشینشان را بسته بودند به #رگبار و موقعی که باهم رزم هایش از ماشین پیاده شده بودند، فرمانده شان تیر خورده بود.
#می گفت: «وقتی دیدیم فرمانده مان تیر خوده، چند لحظه گیج بودم ونمی دانستم باید چه کارکنم😟. چیزی برای بستن زخمش نداشتم.
داد می زد که لعنتی زیر پیراهنتو در آر» اینها را #میگفت و #میخندید😅 یک بار هم گفت:«روی پل هوایی میرفتیم که دیدیم #ماشین مشکوکی دارد از رو به رو می آید.آن روز توی #دمشق ماشینی تردد نمی کرد🚗. سکوتی برقرار بود که اگر مگس پر می زد صدایش را میشنیدی. باید بیست دقیقه می ایستادی و تماشا می کردی تا یک ماشین در حال عبور ببینی👀. با راننده می شدیم سه نفر . راننده دنده عقب گرفت. با سرعت تمام به عقب برگشتیم که یکهو ماشینی که از روبه رو می آمد، #منفجر شد💣معلوم شد به قصد #ما داشت می آمد.»
اینها را جوری میگفت که انگار از #معرکه_جنگ حرف نمیزند و مسئله ای عادی را تعریف می کند.
🍂#قسمت_پـنجـاهودوم
زحمـت کشـیدم با تـصـادف نـمـیرم
#تهران که بود،با ماشین خیلی این طرف و آن طرف می رفت.🚙
می توانم بگویم #بیشتر عمرش در تهران توی #ماشینش گذشته بود.
مدام هم پشت فرمان #موبایلش زنگ می خورد.📱
همه اش هم تماس های کاری.
چندباری به او گفتم پشت فرمان این قدر با تلفن صحبت نکن.😒
ولی نمی شد انگارگاهی که خیلی خسته و بی خواب بود و پشت فرمان در آن حالت می دیدمش،می گفتم بده من #رانندگی کنم.🚙
با این همه،#دقت_رانندگی اش خوب بود.
همیشه #کمربندش بسته بود و با سرعت کم رانندگی می کرد👌.یکی از هم #سنگرهایش بعد از #شهادتش می گفت:من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از #محمودرضا #یاد گرفتم.☺️
تا می نشست پشت فرمان ،#کمربندش را می بست.یک بار به او گفتم #اینجا دیگر چرا می بندی؟اینجا که #پلیس نیست.گفت:می دانی چقدر #زحمت_کشیدم #با_تصادف_نمیرم.🕊💔
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam
⚠️ #فوری #مهم
✨ بعد از جنایات اسرائیل و #پاسخ_قطعی ایران، دنیا وارد پیچ تاریخی خود شده. آیا #اسرائیل در روز #عید_فطر دست به انتحار خواهد زد و منطقه و جهان را #منفجر خواهد کرد؟!
🚨 اوج تپش ضربان زمین ‼️
🚩 خبری بزرگ در راه است...
https://eitaa.com/joinchat/783089699Ce2935a9f9a
🚩 بزودی در سرزمین شام (#فلسطین و #سوریه) اتفاقی بزرگ و خیرهکننده رخ میدهد...
✍ امروز ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ / 05 آوریل 2024 میلادی / ۲۵ رمضان المبارک ۱۴۴۵ قمری 🇮🇷🇵🇸
#سوره_نبأ #خبر_بزرگ #سوره_اسراء
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/783089699Ce2935a9f9a 🏴🚩
👆💥💥💥💥💥💥☝️