هدایت شده از ❁فـاطـمـے امــ๑ــ❁
#همســرانـہ
❤️نحوہ ے صدا ڪردن همسر ❤️
🌹امام علی«ع» و حضرت زهرا«س»🌹
حضرت امیر وقتے میخواستند حضرت زهرا«س»را صدا ڪنند میفرمودند:
😍نفسے لڪ الفدا (جان علے بہ فدایت)😍
😍حبیبتے زهرا بنت رسول الله😍
😍زهرا جان😍
و
جوابے ڪہ از حضرت زهرا«ع» میشنیدند:
😍روحے لڪ الفدا(روحم بہ فدایت علی)😍
😍ابوتراب😍
😍ابالحسن😍
😍علے جان😍
زیبا صداڪردن زن و مرد ، بهترین شیوہ براے ⇦⇦❤️ابراز محبت است❤️
و نوعے شخصیت دادن بہ طرف مقابل است.
@fatemiuoon
#همســرانه
همان پیراهنی که خواستی اتوکردم؛
همان انگشتری که گفتی آماده کردم؛💔
توی کیفت،همان ها را که گفتی گذاشتم؛
به همان ترتیبی که سفارش کردی...
؛فقط بدان...
دلم
را رج به رج از شال رد کردم
و دور گردنت انداختم؛😔💔
مثل پیچک دور بند پوتینت کشیدم...
من...
اینجا...
بی دل شده ام...💔
روبروی حرم که می ایستی یادت باشد یک نفردوتایی هستی...
سلام مرا به خانم برسانی...باقی را خودش می داند...😔
دوستان برای #همسران_رزمندگان_مدافع_حرم خیلی دعا کنید...خیلی سخته...😔
کانال مدافعان حرم👇
@Modafeaneharaam
#همسرانه 💕
⭕️ هميشه عادت داشت، وقتي من وارد اتاق مي شدم، بلند ميشد و به قامت مي ايستاد.🌹
يك روز وقتي وارد شدم روي زانوانش ايستاد. ترسيدم😨، گفتم: عباس چيزي شده،
پاهايت چطورند؟ خنديد و گفت: «نه شما بد عادت شده ايد؟😁 من هميشه جلوي تو بلند
ميشوم. امروز خسته ام. به زانو ايستادم».☺️
ميدانستم اگر سالم بود بلند ميشد و ميايستاد.
اصرار كردم كه بگويد چه ناراحتي دارد ⁉️
بعد از اصرار زياد من گفت: چند روزي بود كه پاهايم را از پوتين در نياورده بودم👞.
انگشتان پاهايم پوسيده است. نميتوانم روي پاهايم بايستم.😔
عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگي رفت....
شهید عباس ڪریمی🌹
#سالروزشهادت🕊
@Modafeaneharaam
💞 #همسرانه 💞
💫سر سفره عقد قرآن رو که دستش گرفت، نیت کرد تا هر صفحه ای که اومد باهم بخونیم.
🌹 قرآنُ باز کرد و آیه اول صفحه رو که دید لبخند زد و با آرامش نگاهم کرد، چشمانش از شوق برق ميزد.🤩
آیه ۲۳ سوره احزاب دلش رو آروم کرده بود.
﴾﷽﴿
{مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}
📋 ترجمه آیه ۲۳ احزاب
برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند☝️، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.
#شهید_نوید_صفری🌹
@Modafeaneharaam
❤️🍃
🌹با اینکه از گل خریدن و هدیه دادن و محبت کردن کم نمیگذاشت، ولی چند وقت یک بار میپرسید : «از من راضی هستی؟»
بنای زندگی را گذاشته بود بر محبت. میگفت:
«وقتی همسرت از تو راضی باشد خدا یکجور دیگری نگاهت میکند.»✨
❤️حرفهایش به دل مینشست. حتی اگر هزار بار هم حرفی را شنیده بودی، اما شنیدنش از زبان او لطفی دیگر داشت. اصلاً سخنران قابلی بود. منبرهایش همه گل میکرد.
👌قبل از سخنرانی کلی مطالعه و تحقیق میکرد تا همه حرفهایش سند داشته باشد. موضوعی انتخاب میکرد که کارایی داشته باشد و دردی از مردم دوا کند.
#همسرانه
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ به روایت همسر،
🌸خواهر #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
@Modafeaneharaam
🦋 #همسرانه 🦋
ماه عسل پس از ۱۲ سال!
سال ۸۸ سعادت زیارت ضریح شش گوشه ی امام حسین (ع) نصیبمان شد✨. از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم . بچه ها را در آن سفر همراه خود نبردیم. آنها را به پدر و مادر سپردیم و راهی شدیم. یک سفر عاشقانه زیبا...♥️
در این سفر از توجه های زیاد جلیل و محبت های فراوانش نسبت به من باعث شد تا تمام افراد کاروان فکر کنند که ما برای ماه عسل به کربلا آمده ایم🤭. خنده ام گرفته بود که بعد از ۱۲ سال زندگی مشترک همه این فکر را می کنند.
#شهید_جلیل_خادمی به روایت همسرمعزز
@Modafeaneharaam
#همسرانه 💞
« شوهر من نرود چه کسی برای دفاع برود؟»
🔹از اوضاع سوریه با خبر بودم اما نمی دانستم می خواهد برود. عادت نداشت وقتی می خواهد جایی برود به من زود بگوید،
معمولا می گذاشت نزدیک رفتن، خبر می داد.😔
🔸خیلی ناراحت بودم از رفتنش اما با خودم می گفتم :«شوهر من نرود چه کسی برای دفاع برود.!!» وقتی اینها را به خودش هم گفتم، خیلی خوشحال شد.😊
🔹دفعه اول تازمانیکه به تهران برگشت نمیدانستم زخمی شد.بعدازآمدنش خبردادند به بیمارستان رفته و حالش خوب شد.👌
🔸علی واقعا خیلی شجاع بود و تازه بعد از شهادتش دارم او را می شناسم. دفعه دوم که می خواست برود مخالفت کردم،اما بعد دلم را گذاشتم پیش حضرت زینب(س) و گفتم برو.❤️
🔹گفت: «خیلی خوشحالم از اینکه تو به من روحیه می دهی و می گویی برو.»
همسر بعضی ها خبر نداشتند اما من می دانستم.💔
#شهیدگمنام خان طومان _علی_عابدینی 🌹🕊
@Modafeaneharaam
#همسرانه...
💠هر بار که یکی از دوستانش شهید میشد خیلی غصه میخورد و میگفت: من از دوستانم جا ماندم. همیشه میگفت: دعا کن که من #شهید شوم.
من هم میگفتم: الان نه در 50 سالگی.
او هم میگفت: شهادت باید در #جوانی باشد. میگفتم:بعد از شهادتت من چه کنم با دو بچه.
میگفت: تو هم مثل باقی همسران شهدا
یک روز به سجاد گفتم: سجاد جان چند بار رفتی دیگر بس است نرو. گفت: جواب #حضرت_زینب(س) را در قیامت چه میدهی؟
💠سجاد قبل از رفتن،خیلی سفارش بچهها را کرد.میگفت: من از تو مطمئنم که میروم و خیالم آسوده است که تو میتوانی بچهها را خوب تربیت کنی..
💠در روز آخر که می خواست سوریه برود دخترم هانیه خواب بود.رفت یک دل سیر بوسش کرد. من قرآن، آب و گل را آماده کردم تا بدرقهاش کنم، گریه امانم نداد. سجادم را از زیر قرآن رد کردم. گفتم: برو دست حضرت زینب(س) به همراهت. مراقب خودت باش. او هم دم در آسانسور ایستاد و به من گفت: تو هم مراقب خوبیهایت باش🥺
#شهید سجاد دهقان
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_فارس
@Modafeaneharaam