◾ پیام تسلیت به مناسبت درگذشت مرحوم حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمد مدنی گنابادی رحمة الله علیه
روز چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰ پیام تسلیت زیر از سوی جمعی از فضلاء و اساتید حوزه علمیه و شخصیتهای فرهنگی به مناسبت درگذشت مرحوم حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمد مدنی گنابادی رحمة الله علیه صادر شد:
بسمالله الرحمن الرحیم
العُلَماءُ باقونَ ما بَقِيَالدَّهرُ
خبر ناگوار ارتحال حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد مدنی گنابادی موجب تأسف گردید. وی عمر خویش را در جهت تبیین و تقویت معارف شیعی و اعتقادی سپری و در راه ترویج دین و آیین مبین از هیچ کوششی فروگذار ننمود و برای مردم شریف و متدین گناباد منشأ برکات فراوان گردید و با بیان و بنان، آثار ارزشمندی را به یادگار نهاد.
عاش سعیدا و مات سعیدا.
این ضایعه را به صهر مکرمشان حجةالاسلام والمسلمین محمد ذبیحی و فرزندان ارجمندشان بویژه حجت الاسلام حاج شیخ رضا مدنی تسلیت گفته و برای همه بازماندگان اجر و صبر و برای آن عالم وارسته علو درجات، از خدای بزرگ مسئلت داریم.
مسعود آذربایجانی ـ عبدالرحیم اباذری ـ محسن الویری ـ علیرضا امینی ـ عبدالرضا ایزدپناه ــ علی بنایی ـ حسن پویا ـ محمود تقیزاده داوری ـ محمد جعفری ـ محسن جوادی ـ مرتضی جوادی آملی ـ رسول جعفریان ـ ابوالفضل حافظیان ـ حسین رحیمیان ـ علی اکبر زمانینژاد ـ محمدتقی سبحانی ـ حمیدرضا شریعتمداری ـ سیدکاظم شمس ـ علی شیروانی ـ محسن صادقی ـ محمدحسن صافی ـ سیدعباس صالحی ـ سیدمحمد طباطبایی یزدی ـ حسن طارمیراد ـ احمد عابدی ـ سیدمحمود علوی ـ سیداحمد علوی ـ سیدعلی عماد ـ علیاکبر فصیحی ـ محمدحسین فلاحزاده ـ رضا مختاری ـ علی مختاری ـ عبدالهادی مسعودی ـ محمدمهدی معراجی ـ محمدعلی مهدویراد ـ مهدی مهریزی ـ محمدعلی میرزایی ـ سید جعفر نبوی ـ احمد واعظی ـ علی ورسهای ـ محمدرضا یوسفی.
۱۸ دی ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔸 تشیع معرفتی و زهرای مرضیه سلام الله علیها ـ #بخش_نخست از دو قسمت
روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۰ در مراسم هفتگی قرائت زیارت عاشورای دانشگاه باقر العلوم علیه السلام، بحثی با عنوان "تشیع معرفتی و زهرای مرضیه سلام الله علیها" ارائه شد که گزارشی فشرده از آن چنین است:
تحولات بنیادی در یک جامعه و تقسیمبندیهای جدید متأثر از آن
تحولات اساسی در هر جامعهای دستهبندیهای جدیدی به دنبال دارد، مثلا وقتی اسلام ظهور کرد و جامعه اسلامی تشکیل شد، دستهبندیهایی مانند مؤمنان و منافقان و کافران معنی پیدا کرد و یا دستهبندیهایی بر پایه مذهب مانند شیعه و سنی و یا بر پایه نگرشهای کلامی مانند معتزلی و اشعری پدیدار شد. برخی از این دستهبندیها بیتردید ریشه در دوران پیش از اسلام دارد ولی تعین اجتماعی آنها مربوط به دوره اسلامی است.
بروز اجتماعی دو نوع تشیع
پیروزی انقلاب اسلامی هم چنین پیامدی برای تشیع داشته است. دست کم سه نوع شناخته شده تشیع إثنیعشری، تشیع اسماعیلی و تشیع زیدی قرنهاست در جهان اسلام شناخته شده است، ولی اکنون در پی تحولات فکری و فرهنگی و سیاسی برآمده از انقلاب میتوان از گونههای جدیدی از تشیع نام برد که گوشهای ما با برخی از آنها مانند تشیع انگلیسی آشناست.
به نظر میرسد یکی از مهمترین تقسیمبندیها از نظر نوع نگاه به باورهای شیعی و امتداد اجتماعی آن به ویژه با نگاهی به حیات فکری و فرهنگی کنونی ایران، تقسیم تشیع به تشیع مناسکی و تشیع معرفتی است.
در نگاهی کلی مهمترین رسالت تشیع مناسکی را میتوان چنین برشمرد: زنده نگاه داشتن شعارها و مؤلفههای هویتی تشیع، ابراز ارادت به ساحت قدسی پیشوایان معصوم و مظلوم شیعه، آشکار ساختن بغض تاریخی در گلو نهفته شیعیان، گستراندن هر چه بیشتر مناسک و تبدیل به مناسک کردن هر چه چیزی که اندک قابلیتی در این زمینه داشته باشد؛ و همه اینها بدون توجه به مصالح و مفاسد امت اسلامی. و به همین سان مهمترین رسالت تشیع معرفتی را که تشیع فقاهتی هم زیر مجموعه آن قرار میگیرد، چنین است: بازخوانی و بازتولید اندیشه شیعی متناسب با عطش معنوی و معرفتی جهان امروز و ارائه یک نمونه زیست شیعی شایسته الگوبرداری از سوی هر کسی که به جهانی بهتر از آن چه هست میاندیشد.
گفتمانی شدن دو نوع تشیع
آن چه انقلاب بزرگ اسلامی و حماسه دفاع مقدس را رقم زد یک نظام باورها و ارزشهای دربردارنده این دو نگاه بود، ولی این دو نگاه که قطعا میتوان ریشه و پیشینهای پیش از انقلاب هم برای آنها نشان داد، اکنون متأسفانه در چهره دو گفتمان، تعین بیرونی یافته است، به گونهای که این دو گفتمان نقش تکمیل خود و حتی شانس همزیستی مسالمتآمیز را از دست داده و خواسته یا ناخواسته و آگاهانه یا ناآگاهانه پا به عرصه ستیز با یکدیگر نهادهاند و بر پایه عواملی مختلف گفتمان مناسکگرا حس پیروزی در میدان به خود گرفته و هر روز که میگذرد عرصه را بر گفتمان معرفتگرای شیعی تنگتر میکند و آن را به حاشیه میراند. مفاهیم بنیادی تشیع مانند امامت و ولایت، مهدویت، انتظار، شهادت، عدالت، بقیع، اربعین، چهرههای الگو از معصومان علیهم السلام گرفته تا علمای دیار در این دو گفتمان دو تعریف و دو نقش و دو گونه متفاوت ویژگی دارند.
حضرت زهرا سلام الله علیها در دو گفتمان مختلف
حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها نیز در گفتمان تشیع مناسکی به گونهای فهم و روایت و پاس داشته میشود و در گفتمان تشیع معرفتی به گونهای دیگر. حضرت زهرای مناسکگرایان نماد مظلومیت است و ایام فاطمیه فرصتی برای ابراز ارادت به آن حضرت و آشکار ساختن کینه نسبت به متعدیان به حق آن بانوست و حضرت زهرای معرفتگرایان افزون بر همان مظلومیت، یکی از نمادها و کانونهای اندیشهای مکتب اهل بیت علیهم السلام است و ایام فاطمیه فرصتی برای خوانشهای مکرر گفتار و رفتار به یادگار مانده از آن بانو متناسب با نیازهای کنونی شیعیان و مسلمانان و پیروان دیگر ادیان آسمانی و حتی دیگر مردمان است.
ادعای گفتمان تشیع معرفتی این است که نگاه به صدیقه کبری سلام الله علیها در آثار همه بزرگان شیعه همواره یک نگاه معرفتی و غیرمنحصر به نگاه مناسکی بوده است، و اکنون جای افسوس بسیار است که این نگاه در مجالس فاطمی به حاشیه رانده شده است.
(ادامه دارد.)
۲ بهمن ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔸 تشیع معرفتی و زهرای مرضیه سلام الله علیها ـ #بخش_دوم از دو قسمت
نمونهای بدیع برای معرفی حضرت زهراء سلام الله علیها در گفتمان تشیع معرفتی
یک نمونه زیبا برای بازتاب چهره حضرت زهراء سلام الله علیها در متون و منابع گفتمان تشیع معرفتی، سروده فارسی مرحوم آیتالله محمدحسین غروی اصفهانی (معروف به کمپانی) (۱۲۶۹ ـ ۱۳۶۱ ق.) با تخلص شعری "مفتقر" در باره دخت نبی است.
این قصیده ۲۸ بیت دارد که هشت بیت نخست آن مقدمه و بیست بیت دیگر مدائح فاطمه سلام الله علیها در غایت زیبایی وا بهره جستن از انواع آرایههای ادبی است. امید است پیشنهاد یکی از دوستان برای شرح ابیات این قصیده روز جامه تحقق بپوشد. این قصیده بر پایه روایات اسلامی و گزارشهای تاریخی، به وصفی بدیع در باره جایگاه حضرت فاطمه سلام الله علیها در نظام هستی، ویژگیهای خانوادگی آن حضرت و بزرگمنشیهای اخلاقی و رفتاری ایشان پرداخته است. متن این قصیده را بی شرح و توضیح از نظر میگذرانیم.
دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند / از نمکین کلام خود، حق نمک ادا کند
طوطی طبع شوخ من، گر که شکرشکن شود / کام زمانه را پر از، شکّر جانفزا کند
بلبل نطق من ز یک، نغمه عاشقانهای / گلشن دهر را پر از، زمزمه و نوا کند
خامه مشکسای من، گر بنگارد این رقم / صفحه روزگار را، مملکت ختا کند
مطرب اگر بدین نمط، ساز طرب کند گهی / دائره وجود را، جنت دلگشا کند
منطق من هماره بندد چو نطاق نطق را / منطقه حروف را، منطقه السما کند
شمع فلک بسوزد از، آتش غیرت و حسد / شاهد معنی من ار، جلوه دلربا کند
نظم برد بدین نسق، از دم عیسوی سبق / خاصه دمی که از مسیحا نفسی ثنا کند
وهم به اوج قدس ناموس اله کی رسد؟ / فهم که نعت بانوی خلوت کبریا کند؟
ناطقه مرا مگر، روح قدُس کند مدد / تا که ثنای حضرت سیده نسا کند
فیض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه / چشم دل ار نظاره در، مبدأ و منتهی کند
صورت شاهد ازل معنی حسن لمیزل / وهم چگونه وصف آیینه حقنما کند؟
مطلع نور ایزدی، مبدأ فیض سرمدی / جلوه او حکایت از، خاتم انبیا کند
بسمله صحیفهی، فضل و کمال و معرفت / بلکه گهی تجلی از، نقطه تحت با کند
دائره شهود را نقطه ملتقی بود / بلکه سزد که دعوی لو کُشِفَ الغطا کند
حامل سرّ مستمر، حافظ غییب مستتر / دانش او احاطه بر، دانش ماسوی کند
عین معارف و حِکَم، بحر مکارم و کرم / گاه سخا محیط را، قطره بی بها کند
لیله قدر اولیاء، نور نهار اصفیا / صبح جمال او طلوع، از افق عُلی کند
بضعه سید بشر، ام ائمه غُرَر / کیست جز او که همسری، با شه لافتی کند؟
وحی نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب / قصهای از مروّتش، سوره "هل أتی" کند
دامن کبریای او، دسترس خیال نی / پایه قدر او بسی، پایه به زیر پا کند
لوح قدر به دست او، کلک قضا به شَست او / تا که مشیت الهیه چه اقتضا کند
در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان / در نشأت کن فکان، حکم به ما تشا کند
عصمت او حجاب او، عفت او نقاب او / سرّ قدم حدیث از آن ستر و از آن حیا کند
نفحه قدس بوی او، جذبه انس خوی او / منطق او خبر ز "لا، ینطق عن هوی" کند
قبله خلق روی او، کعبه عشق کوی او / چشم امید سوی او، تا به که اعتنا کند
بهر کنیزیش بود، زُهره کمینه مشتری / چشمه خور شود اگر، چشم سوی سُها کند
"مفتقر"ا متاب رو، از در او به هیچ سو / زانکه مس وجود را، فضه او طلا کند
۲ بهمن ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
تشیع معرفتی و زهرای مرضیه سلام الله علیها ـ 30 دی 1400.docx
حجم:
18.1K
مربوط به یادداشت بالا
متن یکپارچه "تشیع معرفتی و زهرای مرضیه سلام الله علیها" ـ در قالب وُرد
@MohsenAlviri
تشیع معرفتی و زهرای مرضیه سلام الله علیها ـ 30 دی 1400.pdf
حجم:
233.4K
مربوط به یادداشت بالا
متن یکپارچه "تشیع معرفتی و زهرای مرضیه سلام الله علیها" ـ در قالب پیدیاف
@MohsenAlviri
🔹 حدیث نامکرر اختلاف دیدگاه در باره حوزه و تمدنسازی ـ #بخش_نخست از دو قسمت
یادداشت زیر روز چهارشنبه ۹ دی ۴۰۰ در سایت مباحثات به نشانی زیر منتشر شده است:
حدیث نامکرر اختلاف دیدگاه در باره حوزه و تمدنسازی – مباحثات (mobahesat.ir)
مقدمه سایت مباحثات
چندی پیش استاد محترم جناب آقای رسول جعفریان در دو متن کوتاه(توئیت) نکاتی پیرامون بحث تمدنسازی و نقش حوزه علمیه بیان کردهاند که در پی بازنشر یادداشت ایشان در یکی از گروههای واتساپی و درخواست یکی از اعضای گروه از آقای دکتر الویری برای بیان دیدگاه خود در این زمینه، ایشان هم دیدگاه خود را در قالب یادداشت زیر در همان گروه منتشر ساختند. اکنون با توجه به اهمیت موضوع، متن کوتاه استاد آقای جعفریان و پاسخ آقای دکتر الویری (با کسب اجازه از هر دو استاد گرامی) به صورت عمومی بازنشر میشود.
یادداشت کوتاه استاد آقای جعفریان
« با تشکیل گروه تمدن اسلامی در این جا و آنجا و از جمله برخی از پژوهشگاهها، تمدن درست نمیشود. تمدن را مردم، دولت، برنامهریزی علمی و نیروی متخصص ایجاد میکند. هزینه اینها را باید در دانشگاه و صنعت هزینه کرد تا تمدن درست شود. باید نیروی متخصص و نخبه در کشور بماند تا تمدن درست کند»
«اشکال این است که در ۵۰ سال کذشته، دیگران کشف علمی یا اختراع جدید و ..دارند و ما بدون اینکه مشارکت علمی و تکنیکی در این امور داشته باشیم فقط حکمش را بیان میکنیم! اشکالی ندارد، امر شرعی است. اما اولا خوب بشناسیم و نیامده انکارش نکنیم، ثانیا داعیه حل همه معضلات را نداشته باشیم»
پاسخ آقای دکتر الویری (با حذف تعارفات ابتدای یادداشت)
پیش از این نیز در سال ۱۳۹۸، به بهانه نقدی که از استاد گرامی جناب آقای جعفریان در باره نشست "مسأله آب و آینده آن در جهان اسلام" (برگزار شده از سوی پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی دفتر تبلیغات اسلامی)، که در گروهی منتشر شده بود، گفتوگوی مکتوب مفصلی با این استاد عزیز داشتم که بازتابی تقریبا گسترده در پایگاههای اطلاعرسانی با گرایشهای فکری مختلف، داشت، به عنوان نمونه:
http://farhangemrooz.com/news/59922/جدال-قلمی-رسول-جعفریان-و-محسن-الویری-در-مورد-تمدن-اسلامی-صبغه
http://basijnews.ir/fa/news/9162023/صبغه-دینی-به-علوم-ره-به-ناکجاآباد-می-بردبینش-تمدنی-را-تقویت-کنیم...
در ادامه آن گفتوگو، اکنون نیز بنده مخالفتی با بخش عمده موضع و سخنان دردمندانه حضرت استاد جعفریان ندارم. بنده هم بر این باورم تعداد قابل توجهی از گروهها و مجموعههایی که ذیل عنوان تمدن نوین اسلامی پدید آمدهاند و فعالیتهای آنها، اگر در مسیر تمدنسوزی نباشد، به آسانی نمیتوان آنها را همسو با تمدنسازی پنداشت. ولی با وجود این همآوایی نسبت به یادداشت آقای جعفریان، نسبت به متنی که بازنشر شده است، شش نکته را که شاید بتوان آنها را نقد به حساب آورد و البته با تأکید بر آن چه در دفتر تبلیغات اسلامی میگذرد، شایسته تأمل میدانم:
۱. یکسانانگاری همه مجموعههای فعال در حوزه تمدنپژوهی و فرق ننهادن بین آنها ـ سویه کلی گزارههای استاد جعفریان در این یادداشت و به یک چوب راندن همه کسانی که پای در عرصه تمدنپژوهی و تمدننویسی نهادهاند، به راستی دلآزار است. هم پیش از این، از این استاد گرامی دعوت کردهایم که از نزدیک در جریان فعالیتهای زیر نظر میز تمدن اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی قرار بگیرند و هم اکنون این دعوت را تکرار میکنیم. با این تفاوت که قبلا بنده به اعتبار بر عهده داشتن مسؤولیت این میز، اصالتا این دعوت را انجام دادم و اکنون نیابتا.
این نوع نادیده گرفتن زحمات طاقتفرسای دوستان جوانی که کارهایی بسیار خوب در سالهای اخیر انجام دادهاند و همسان انگاشتن کار آنها با پارهای شعارهای سطحی، شاید که آنان را در ادامه این مسیر دشوار دلسرد کند. نمایشگاه سالانه دفتر تبیلغات اسلامی در دو سال اخیر در هفته پژوهش و نمایشگاهی که ویژه مطالعات و فعالیتهای تمدنی، اخیرا در دانشگاه تهران برپا شد مجالی برای آگاهی از این فعالیتها فراهم آورده بود.
۲. در همآمیختن ادعاهای تمدنسازی و کوششهای معطوف به تقویت بینش تمدنی ـ در ادامه بند پیش، استاد جعفریان عزیز هیچ تفکیکی بین شعارها و برنامههای مجموعههای فعال در حوزه تمدن ندارند، درست است که برخی دوستان آن چنان سادهانگارانه از تمدن سخن میگویند که گویی اگر یک دولت مورد نظر آنها به قدرت برسد، به فاصله چند سال یک تمدن در مقیاس ملی شکل خواهد گرفت و همه کشورهای اسلامی هم در برابر ما به صف خواهند ایستاد تا در برابر ما کرنش کنند.
(ادامه دارد.)
۵ بهمن ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔹 حدیث نامکرر اختلاف دیدگاه در باره حوزه و تمدنسازی ـ #بخش_دوم از دو قسمت
ولی در برابر این نگاههای تقلیلگرایانه و سادهانگارانه، برخی مجموعهها و به صورت مشخص میز تمدن اسلامی در دفتر تبلیغات اسلامی هدف کانونی خود را تنها تقویب بینش تمدنی قرار داده است و هیچ ادعایی بیشتر از این ندارد، یعنی اصلا بحثی از تمدنسازی که ایشان را نقد میکنند در کار نیست.
بنابر این به باور این حقیر، بر خلاف نظر استاد جعفریان هر چه این سو و آن سو مراکزی ایجاد شود که به تقویت تمدناندیشی کمک کند، میتوان به حل چالشهایی هم که حضرت استاد به آن اشاره کردهاند بیشتر امید بست.
۳. به هیچ انگاشتن حوزههای علمیه ـ استاد جعفریان گویی هیچ سهمی در مسیر تمدنسازی برای حوزههای علمیه قائل نیستند، در این یادداشت کوتاه هم دانشگاه و صنعت را کانون تمدنسازی معرفی میکنند و بدون ذکر نام توصیه دارند که حوزهها که تنها حکم شرعی بیان میکنند، در این کار هم نشناخته حکم ندهند و داعیه حل مشکلات را نداشته باشند. این دو توصیه بسیار درست و دقیق است و گمان نکنم کسی ادعایی خلاف آن داشته باشد، ولی در این باره هم این تأمل را به عنوان یک امر بدیهی و بدون هیچ توضیحی روا میدانم که نادیده گرفتن سهم حوزه در گذشته و ظرفیت حوزه برای حال و آینده قابل دفاع و بلکه قابل فهم نیست. حوزهها در گذشته هم بسیار فراتر از صدور حکم شرعی نقش سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و بالمآل تمدنی داشتهاند و هماکنون هم ظرفیتهایی بسیار بیشتر از تنها صدور حکم شرعی دارند.
۴. توجه نداشتن به پشتوانههای معرفتی یک تمدن ـ روشن است که انتظار پرداختن به همه مباحث یک تمدن در یک یادداشت کوتاه بیجاست، ولی از این نوشته استاد جعفریان چنین برمیآید که اگر مثلا همه گروههای تازه تأسیس تمدنی در سراسر کشور تعطیل شوند و هزینه آنها صرف دانشگاه و صنعت شود و تدبیری اندیشیده شود که همه نیروهای متخصص و نخبه در کشور بمانند، خود به خود یک تمدن درست میشود. این سخن همسان سخن همان دوستان مدعی تمدنسازی مورد نقد استاد جعفریان سادهانگارانه است. با کنار هم قرار گرفتن انبوه متخصصان و صرف هزینه برای آنها یک تمدن ساخته نمیشود، (همان گونه که تمدن غرب و تمدن پیشین اسلامی ما هم اینگونه ساخته نشد.) تمدن نیازمند یک پشتوانه معرفتی است و این پشتوانه معرفتی خواه خاستگاه آسمانی داشته باشد، خواه زمینی، ابتدا تولید میشود و سپس روابط و نهادهای اجتماعی را از خود متأثر میسازد و همزمان یا پس از آن در بین مردم عمومیت مییابد (همانگونه که در تمدن غرب و تمدن پیشین اسلامی هم چنین بود) آن گاه یک جامعه دارای پیشرفت انباشته، گام در مسیر تمدنسازی مینهد. در حال حاضر در کشور ما بدون حوزههای علمیه (طبعا در کنار و همراه دانشگاهها) مطلقا، تأکید میکنم مطلقا امکان پرداختها و پردازشهای معرفتی به تمدن وجود ندارد و معلوم نیست در نگاه استاد جعفریان وقتی نخبگان و صاحبان صنعت دور هم جمع شدند قرار است چه کنند که یک تمدن جدید ساخته شود؟ مگر میتوان بدون یک نظریه تمدن ساخت؟
۵. ایرانی دیدن تمدن اسلامی ـ تمدن نوین اسلامی یک پدیده ایرانی نیست، سطح تمدن، سطح امت اسلامی است و ایرانی دیدن تمدن نوین اسلامی و داوری در باره تمدن نوین اسلامی تنها بر پایه وضعیت ایران در سخنان بسیاری از موافقان و مخالفان تمدن نوین اسلامی دیده میشود. سهم و جایگاه و ظرفیت ایران در این میان، موضوع دیگری است.
۶. توجه نکردن به دوران کودکی ما و دوران کهولت غرب ـ مقایسه سطح اختراعات و اکتشافات صد و پنجاه سال اخیر ما (چه ایران و چه امت اسلامی) با غرب یک مقایسه به غایت ناراحتکننده است. یکصد و پنجاه سال اخیر غرب اوج شکوفایی تمدن غرب و به باور بسیاری صاحبنظران غربی مانند هانتینگتون نقطه کهولت تمدن غرب است و یک صد و پنجاه سال اخیر ما و دیگر کشورهای اسلامی نقطه آغاز بیداری و به خود آمدن و به ارزیابی وضعیت خود پرداختن ماست. وضعیت یک کودک و یک پیرمرد را بهتر است بر پایه پیشبینی آینده آنها انجام داد و نه گذشته آنها.
روشن است که این شش بند که قلمی شد، بسیار کوتاه و تنها دربردانده عناوین بحثهایی بسیار درازدامن است که بارها و بارها آمادگی و اشتیاق خود و دوستانم در مجموعه دفتر تبلیغات اسلامی را برای شنیدن نقدها و گفتوگوی شفاف رسانهای و غیررسانهای برای رفع ابهام در باره آنها به آگاهی یاران قبیله دردمندی از جمله استاد گرامی جناب آقای جعفریان که حفظ حرمت و پاسداشت زحمات ایشان برای حوزه را بر خود فرض میدانم، رساندهایم.
۵ بهمن ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
حدیث نامکرر اختلاف دیدگاه در باره حوزه و تمدنسازی.docx
حجم:
18.4K
مربوط به یادداشت بالا
متن یادداشت حدیث نامکرر اختلاف دیدگاه در باره حوزه و تمدنسازی ـ در قالب وُرد
@MohsenAlviri
حدیث نامکرر اختلاف دیدگاه در باره حوزه و تمدنسازی.pdf
حجم:
396.9K
مربوط به یادداشت بالا
متن یادداشت حدیث نامکرر اختلاف دیدگاه در باره حوزه و تمدنسازی ـ در قالب پیدیاف
@MohsenAlviri
◾ پیام تسلیت بیش از پنجاه نفر از فضلاء و اساتید حوزه علمیه به مناسبت درگذشت والدهی حجتالاسلام والمسلمین آقای معراجی
بسمالله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
بانوی فداکار، والده ماجده حضرت حجتالاسلام والمسلمین معراجی زندگی را بدرود گفت. آن بزرگوار جانی منوّر از آموزههای آفتابگون قرآن و ذهن و زبانی آمیخته با معارف ائمه (ع) به ویژه نهجالبلاغه داشت، در گسترش فرهنگ اسلامی و رسیدگی به مؤمن یا فرودست و یاریرسانی به امور خیر از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید. آسمانی شدنِ این مادر خردمند پیراسته جان را به فرزندانش به ویژه جناب معراجی که دانشوری است ایثارگر و عالمی است که در تمشیت امور فرهنگی، اجتماعی و انسانی و گام برداشتن در ساماندهی زندگی بسیاری از کسان از چیزی دریغ نمیورزد تسلیت می گوییم و شکیبایی و اجر را برای ایشان و بازماندگان معزّز از خداوند سبحان مسئلت میکنیم.
مسعود آذربایجانی ـ عبدالرحیم اباذری ـ محسن الویری ـ علیرضا امینی ـ رضا برنجکار ـ علی بنائی ـ عبدالرضا ایزدپناه ـ حمید پارسانیا ـ محمود تقیزاده داوری ـ محمد جعفری ـ رسول جعفریان ـ محمودرضا جمشیدی ـ محسن جوادی ـ مهدی حقی ـ عبدالحسین خسروپناه ـ محمد ذبیحی ـ محمد رحمانی نیشابوری ـ حسین رحیمیان ـ علیاکبر زمانینژاد ـ علیرضا سبحانی ـ محمدتقی سبحانی ـ سیداحمد سجادی ـ سیدعلی شبیری ـ سیدکاظم شمس ـ محسن صادقی ـ سیدعباس صالحی ـ حسن طارمیراد ـ سیدکاظم طباطبائی ـ سیدمحمد طباطبائی یزدی ـ عباس ظهیری ـ احمد عابدی ـ سیداحمد علوی ـ سیدمهدی علیزاده موسوی ـ سیدعلی عماد ـ محمد فصیحی ـ محمدهادی فلاحزاده ـ محمد حسین فلاحزاده ـ سیدعلی قاضیعسکر ـ احمد مبلغی ـ جواد محمودی ـ کاظم محمودی ـ علی مختاری ـ رضا مختاری ـ محمدحسن مظاهری ـ محمد مقدادی ـ مهدی مهریزی ـ محمدعلی میرزایی ـ هاشم نیازی ـ احمد واعظی ـ علی ورسهای ـ محمد رضا یوسفی.
۱۶ بهمن ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔸 برگزاری جلسه دفاع از پایاننامه کارشناسی ارشد با محوریت تاریخ اجتماعی
شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۰ جلسه دفاع از پایاننامه کارشناسی ارشد آقای إسماعيل جاسم حمادي الجميلي در دانشکده تاریخ دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی برگزار شد. عنوان این پایاننامه "الحياة الاجتماعية في عصر المماليك؛ تأكيدا على كتاب معيد النعم ومبيد النقم للسُبكي" (زندگی اجتماعی در عصر ممالیک، با تأکید بر کتاب مُعید النِعَم و مُبیدُ النِقَم نوشته سُبکی) بود که راهنمایی آن را بنده بر عهده داشتم و مشاوره آن بر عهده استاد گرامی جناب آقای احمد الهاتف المفرجی و داوری آن بر عهده آقای دکتر منصور داداشنژاد بود.
تاجالدین سُبکی شافعی (۷۵۶ ق.) که در جایگاه قاضی، منصبی بلند در حکومت ممالیک (۶۴۸ ـ ۲۳ ق.) داشت در کتابی به نام مُعید النِعَم و مُبیدُ النِقَم (بازگرداننده نعمتها و از بین برنده نقمتها) کوشیده است با مروری بر وظایف انسانها در جایگاههای مختلف (او به یکصد و ده وظیفه و حرفه اشاره کرده است) به این پرسش پاسخ دهد که کسی که نعمتهایی را از دست داده و دچار نقمت شده است، چگونه میتواند خود را از نقمت برهاند و آن نعمت را دوباره به چنگ آورد؟
این پایاننامه با هدف گزارش تاریخ اجتماعی بازتاب یافته در این کتاب، در پنج فصل سامان یافته است.
فصل اول که به روش متعارف ویژه کلیات است.
فصل دوم پایاننامه، نخست مؤلفههای جمعیتی قومی تشکیلدهنده جامعه عصر مملوکی (عربها، ترکها، فارسها، ترکمانها و بربرها) و مؤلفههای جمعیتی دینی (مسلمانان، یهودیان و مسیحیان) و سپس اوضاع عمومی سیاسی و اجتماعی و فکری و اقتصادی و کشاورزی و صنعتی و تجاری عصر ممالیک را بررسی کرده است.
فصل سوم پایاننامه با یک دستهبندی ویژه به بررسی فضاهای کالبدی مانند منازل، کاخها، بازارها، حمامها، مساجد، مدارس، کتابخانهها، خانقاهها و بیمارستانها اختصاص یافته است و
در فصل چهارم شاهد گزارشی از وظایف دیوانیان (از خلیفه تا کارگزاران خرد) و نظامیان (از فرماندهان تا ردههای پایین) و ارباب قلم (از قاضی تا ناظر وقف) و متولیان شؤون دینی (از امام تا مؤذن) و متولیان خدمات عمومی(مانند فراشان و طشتداران و میرشکاران) هستیم.
در فصل پنجم نیز انواع مشاغل آموزشی، مشاغل معماری و ساختمانسازی ، مشاغل خدمات عمومی مانند پزشکی و خیاطی و زرگری و جز آن مورد بررسی قرار گرفته است.
این پایاننامه زنجیره دیگری از بازخوانی متون کهن تاریخی با رویکرد تاریخ اجتماعی است که دانشجوی سختکوش و با اخلاق جناب آقای اسماعیل حمادی الجمیلی به خوبی از پس آن برآمد.
۱۹ بهمن ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
مربوط یه یادداشت بالا
از سمت راست: آقای صادق سعیدیان نماینده دانشکده تاریخ، آقای دکتر منصور داداشنژاد، آقای اسماعیل حمادی الجمیلی و بنده
@MohsenAlviri