🌸دختر یعنی: نجابت
🎀دختر یعنی: لطافت
🌸دختر یعنی: حرمت
🎀دختر یعنی: برکت
🌸دختر یعنی: احساس
🎀دختر یعنی: عشق
🌸دختر یعنی: پرنسس باباش
🎀دختر یعنی: غمخوار داداش
🌸دختر یعنی: لبخند خدا …
🎀تمام عروسکهای دنیا
🌸تا همیشه یتیم میماندند
🎀اگر خدا دختر را نمیآفرید
🌸تقدیم به دختران سرزم
روز دختران گل سرزمینم مبارک باد❥❥
#روزدختر #میلادحضرتمعصومه🌷🎀
#حضرتمعصومه😍😍
#معرفی شهید
نام و نام خانوادگی: احمد مشلب
محل تولد : نبطیه لبنان
تاریخ ولادت: ۱۳۷۴/۰۶/۰۹
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
محل شهادت: تل حمام روستایی در جنوب حلب
مدت عمر: ۲۱ سال
محل مزار : محل شهدای شهر نبطیه
کتاب مربوط به این شهید: ملاقات در ملکوت
Ali-Fani-Ziyarat-Ashoura.mp3
11.65M
زیارت عاشورا 🌸
به نیابت شهید احمد مشلب 🌷
هدایت شده از محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحبالزمان :)🌸..
#امام_زمان{عجاللّٰہ} :
بہ شیعیـان و دوستـان ما بگوییـد کہ خـدا را بہ حـق عمـہام حضـرت زینب{سلاماللّٰہعليها} قسـم دهنـد کہ فـرج مـرا نزدیک گردانـد.
|📚 شیفتگان حضرت مهدے، جلد۱، صفحہ۲۵۱|
کـانـالرسمےشھیـدمحسنحججی🥀
♡j๑ïท🌱↷
『@Mohsendelha1370』
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
بسم الرب الشهدا و الصدیقین
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادیروحشهداصلوات
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
『@Mohsendelha1370』
#رمان_بدون_تو_هرگز
#پارت_بیست_و_هشتم
مجنون علے
تا روز خداحافظے، هنوز زینب باهام سرسنگین بود ...
تلاش هاے بے وقفه من و علے هم فایده اے نداشت ...
علے رفت و منم چند روز بعد دنبالش ...
تا جایے ڪه مے شد سعے کردم بهش نزدیک باشم ...
لیلے و مجنون شده بودیم ...
اون لیلاے من ... منم مجنون اون ...
روزهاے سخت توے بیمارستان صحرایے یڪے پس از دیگرے مے گذشت ...
مجروح پشت مجروح ... ڪم خوابے و پر کارے ...
تازه حس اون روزهاے علے رو مے فهمیدم ڪه نشسته خوابش مے برد ...
من گاهے به خاطر بچه ها برمے گشتم اما براے علے برگشتے نبود ...
اون مے موند و من باز دنبالش ... بو مے ڪشیدم ڪجاست ...
تنها خوشحالیم این بود ڪه بین مجروح ها، علے رو نمے دیدم ...
هر شب با خودم مے گفتم ... خدا رو شڪر ...
امروز هم علے من سالمه ...
همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شڪنجه، مجروح هم بشه ...
بیش از یه سال از شروع جنگ مے گذشت ...
داشتم توے بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض مے ڪردم ڪه یهو بند دلم پاره شد ...
حس ڪردم یڪی داره جانم رو از بدنم بیرون مے ڪشه ...
زمان زیادے نگذشته بود ڪه شروع ڪردن به مجروح آوردن ...
این وضع تا نزدیڪ غروب ادامه داشت ...
و من با همون شرایط به مجروح ها مے رسیدم ...
تعداد ما ڪم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر مے شد ...
تو اون اوضاع ... یهو چشمم به علے افتاد ... یه گوشه روے زمین ... تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود ...
نویسنده متن👆همسر وفرزند شهید سید علي حسینے
#ادامه_دارد...
#رمان_بدون_تو_هرگز
#پارت_بیست_و_نهم
جبهه پر از علے بود
با عجله رفتم سمتش ... خیلے بے حال شده بود ...
یه نفر، عمامه علے رو بسته بود دور شڪمش ...
تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد ...
عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد ... اما فقط خون بود ...
چشم هاے بی رمقش رو باز ڪرد ... تا نگاهش بهم افتاد ...
دستم رو پس زد ... زبانش به سختے ڪار مے ڪرد ...
- برو بگو یکے دیگه بیاد ...
بے توجه به حرفش ... دوباره دستم رو جلو بردم ڪه بازش ڪنم ...
دوباره پسش زد ... قدرت حرف زدن نداشت ... سرش داد زدم ...
- میزاری ڪارم رو بڪنم یا نه؟ ...
مجروحی ڪه ڪمی با فاصله از علے روے زمین خوابیده بود ... سرش رو بلند کرد و گفت ...
- خواهر ... مراعات برادر ما رو بڪن ... روحانیه ... شاید با شما معذبه ...
با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ...
- برادرتون غلط ڪرده ... من زنشم ...
دردش اینجاست ڪه نمے خواد من زخمش رو ببینم ...
محڪم دست علے رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره ڪردم ...
تازه فهمیدم چرا نمے خواست زخمش رو ببینم ...
علے رو بردن اتاق عمل ... و من هزار نماز شب نذر موندنش ڪردم ...
مجروح هایے با وضع بهتر از اون، شهید شدن ...
اما علے با اولین هلے ڪوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب ...
دلم با اون بود اما توے بیمارستان موندم ...
از نظر من، همه اونها براے یه پدر و مادر ...
یا همسر و فرزندشون بودن ... یه علے بودن ... جبهه پر از علے بود ...
نویسنده متن👆همسر وفرزند شهید سید علي حسینے
#ادامه_دارد...
چـــــادر
بِهتـــــرین نوع حجـــٰــاب و
نـــــشٰانہ مِلّے مـــــاست
[تـَنفسبـَرگهـٰا،ازقدمهـٰاۍپـٰاڪتوست
وسـَبزۍجھـٰان،تمامـَشرنگچآدرتوست]
#حجاب♥️
『@Mohsendelha1370』
#تلنگࢪ
آنها که از پلصراط میگذرند
قبلا ازخیلی چیزهاگذشتهاند؛
باید بِـگذری تا بُـگذری . . .!
#شهادت_لیاقت_میخواد✨
『@Mohsendelha1370』