eitaa logo
مُحیی: زندگی‌بخش
1.8هزار دنبال‌کننده
124 عکس
8 ویدیو
22 فایل
🔸🔶حیات بخشیِ جان در پرتو دین🔶🔸 🔴 نگاهی متفاوت به دانش "روان‌شناسی" 🔴 روان‌شناسی از منظر اسلام 🔴 تحول روان: رویکرد اسلامی- روان‌شناختی مدیر: دکتر رفیعی‌هنر روان‌شناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، عضو سازمان نظام. @RafieiHonar
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️؟! 🌺 قالَ الصَّادِقُ علیه السلام‏ شَاوِرْ فِي أُمُورِكَ مِمَّا يَقْتَضِي الدِّينُ مَنْ فِيهِ خَمْسُ خِصَالٍ عَقْلٌ وَ عِلْمٌ وَ تَجْرِبَةٌ وَ نُصْحٌ وَ تَقْوَى وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ فَاسْتَعْمِلِ الْخَمْسَةَ وَ اعْزِمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّ ذَلِكَ يُؤَدِّيكَ إِلَى الصَّوَابِ (مستدرك الوسائل، ج‏8، ص: 344) 🔹حکمت اِصرار منابع دین به مشاوره؛ اصرار بر مراجعه به یک آدم و درمیان گذاشتن اَسرار خود با دیگران نیست؛ بلکه (همان‌طور که از روایت بالا و دیگر آموزه‌های دینی نمایان است) اِصرار در بهره‌برداری از پنج اصل ، ، ، ، و است؛ هرجا که بیابید! در خود یا در دیگران! اما در دیگران به‌دلیل «انفصال» از مشکل، کاراییِ بهتری خواهد داشت؛ مشاور، نقش «عقلِ منفصل» را بازی می‌کند. این، یعنی ایجاد در میان مردم! 🔶 در فرهنگ مشاوره خردورزانه: 1️⃣ در فرایند مشاوره به‌دنبال زنده کردن امور پنجگانه فوق هستیم. 2️⃣توجه داریم که مشاور واقعی خرد، دانش، تجربه، شفقت، و مهارگری است؛ خواه متصل و خواه منفصل! 3️⃣در باب نیازمندی افراد به روان‌شناسی و مشاوره؛ طوری عمل نمیکنیم که خرد، دانش، تجربه، شفقت، و مهارگری را از افراد سلب کنیم و بعد بگوییم حالا نیاز به مشاوره دارید! این یعنی القای ! یعنی اینکه شما بیمارید و دائم نیازمند به یک روان‌شناس! و این، یعنی به تعطیلی کشاندن خردورزی مردم! چیزی که فرهنگ اسلامی هیچگاه موافق آن نبوده است! 🌿🌿🌺🌺🍃🌸🌸🌿🌿 eitaa.com/Mohy
✍️ ؟ 🔸معناشناسی ، موضوعی است که نیازمند پژوهش مستقل بوده و البته که باید اهل آن در این باب سخن بگویند. 🔹اما از یک موضوع کرامت عرفا را باید از دو منظر ابجکتیو و سابجکتیو مورد توجه قرار داد. 🔸شاید بتوان گفت بخشی از آنچه به عنوان "کرامت" به عرفا منتسب شده، و مایه بحث و جدلها گردیده در واقع و ذهنی (سابجکتیو) و نه عینی( آبجکتیو)" افراد است که تحت فرآیندهای روانشناختی چون محبت شدید به طرف مقابل، بیش اندیشی در معنایابی رفتارهای طرف مقابل، معنادهیِ مضاعف و متفاوت به کنشهای طرف مقابل، و مواردی از این دست ایجاد میشود. 🔹این دریافتهای سابجکتیو برای خود فرد میتواند واقعیت باشد، و احتمالا برای شنوندگان متوهمانه قلمداد شود، هرچند ممکن است، برخی افراد در گام بعدی، به صورت غیرمستقیم و با کنار هم نهادن پیش فرضها، اطلاعات پیشین، و استدلالها به آن، باورمند شوند. 🔸اینکه مثلا غسل دهنده محترمی نقل کرده که در حین غسل بدن یک ، لحظه ای نگاه مهربانانه او را دریافت کرده، و آن را کرامتی بنامد که مشتاقانه منتظر دریافت آن بوده، شاید از این دست موارد باشد. 🔹در رویداد مذکور بعید است منظور نقل کننده، بازگشت علائم حیاتی فرد آنگونه که ما میفهمیم باشد یعنی یک امر عینی فیزیولوژیک که آن وقت لوازمی بر آن مترتب خواهد بود، پس لابدا باید به برداشت سابجکتیوِ فردیِ بیننده رو آورد. آن وقت نمیتوانیم در پی انتشار امر سابجکتیو و اصرار در پذیرش عینی و مستقیم آن توسط دیگران باشیم. 🔸به نظر من، نقل و انتشار این نوع امور سابجکتیو نه برای ناقلان آن و نه برای منقول عنه نه است و نه ! (بازهم تاکید می‌کنم جنبه سابجکتیو، ذهنی، و شخصی آن، و نه جنبه عینی، همه بین، و غیر واحدبین کرامت که به دلایل عقلی، قابل انکار نیست) 🔹در سیره علمی حضرت آیت الله ( اعلی الله مقامه) آن مقدار که ما دیده بودیم و شناخته بودیم برای اثبات یک مدعا (در امور بین فردی) به شدت از استناد به امور ذهنیِ فردی اجتناب ورزیده، به جد معتقد به اثبات مستدل، عقلی و عینی موضوعات بودند، هرچند (آن مقدار که من دریافت کرده بودم) از روح سخنانشان و سیره رفتارشان همواره این معنا برمی‌خاست که را نشاید! 🌺 به هر حال گو اینکه از سبک زندگی عارفان و سالکان برداشت می شود حتی در خود هم همواره تابع این موضوع بوده اند که: عارفان که جام حق نوشیده‌اند رازها دانسته و پوشیده‌اند هر که را اسرار کار آموختند مهر کردند و دهانش دوختند( مولوی) eitaa.com/Mohyiee
✍️ ؟ اسلام با «منشِ» افراد سروکار دارد تا «شخصیت» آن‌ها. (پدر روان‌شناسی شخصیت) در کتاب معروف خود؛ «شخصیت: یک تفسیر روان‌شناختی» به نکته جالبی اشاره می‌کند: او می‌نویسد: is personality evaluated, and is character devaluated. «منش، ارزیابی شده است و شخصیت، ارزش‌زدایی شده است» منظور آلپورت این است که وقتی می‌خواهیم به بحث شخصیت داشته باشیم، بهتر است از تعبیر «منش: Character» استفاده کنیم؛ اما وقتی بدون نگاه قضاوتی و ارزیابانه به این موضوع نگاه می‌کنیم؛ تعبیر «شخصیت: personality » مناسب‌تر است. 🔸 جالب است که امروزه ؛ که به تصریح خودشان نگاه قضاوتی به روان‌شناسی دارند به جای توانمندی‌های شخصیت از (Character Strength) سخن می‌گویند. 🔹اگر قرار باشد مباحث شخصیت از نگاه اسلامی را مورد توجه قرار دهیم؛ این‌را احتمالاً باید بپذیریم که اساساً اسلام یک نگاه قضاوتی به شخصیت انسان‌ها دارد. 🔻 نگاه به انسان یک نگاه دوگانه است. قرآن هم ویژگی‌های مثبت (مومن، محسن، صابر، متقی، کاظم، عافی، و مانند آن) برای انسان بر می‌شمرد و هم ویژگی‌های منفی (هلوع، منوع، عجول، منافق، کافر، مشرک، و مانند آن). 🔺در نیز انسان‌ها درجه‌بندی شده‌اند و در قالب مفاهیمی چون «خُلّه»، «مَکرمه»، «خصله»، و «درجه» ویژگی‌های مثبت و منفی به آن‌ها نسبت داده شده است. اینکه می‌گویم منفی یا مثبت یعنی یک نگاه قضاوتی و ارزیابانه. 🔹اسلام همواره از انسان‌ها می‌خواهد که شخصیت خود را به سمت ویژگی‌های مثبت سوق دهند و از ویژگی‌های منفی دور سازند؛ پس این یک نگاه و تجویزی است و نه یک نگاه صرفاً بدون قضاوت. 🔹این‌که شخصیتِ(خنثی و بدون قضاوت) انسان چیست، شاید خیلی مورد توجه آموزه‌ها قرار نگرفته باشد یا آموزه‌های زیادی در این‌باره نداشته باشیم که آن وقت بخواهیم خودمان را به زحمت بیندازیم تا بلکه یک مفهوم نزدیک به شخصیت در روان‌شناسی را در اسلام بیابیم: مفاهیمی چون شاکله، ذات، امرء، و مانند آن! شخصیت هرچه که باشد؛ اسلام می‌خواهد آن را در قالب «منش» ببیند و تفسیر کند، و تجویز کند. آن وقت تا بخواهی الی‌ماشاءالله آیه، روایت و مطلب در این زمینه می‌توانی بیابی! ♦️حال اگر قصد پژوهش در آموزه‌های اسلام را داریم به نظر می‌رسد مفهوم «منش» را بیش از مفهوم «شخصیت» باید مبنای کار قرار دهیم؛ این شاید یافته‌های بهتری را در اختیار جویندگان روان‌شناسی اسلامی قرار دهد. 🌺 شاید بعدها از سازه دیگری به نام نیز صحبت به میان بیاورم. eitaa.com/Mohyiee
مُحیی: زندگی‌بخش
✍️ #منش_یا_شخصیت؟ اسلام با «منشِ» افراد سروکار دارد تا «شخصیت» آن‌ها. #گُردون_آلپورت (پدر روان‌شناس
❇️ در مطالعاتی که راجع داشتم؛ به مقاله مرحوم دکتر ؛ از روان‌شناسان پیشگام در ایران، تحت عنوان «خوی از نظر روان‌شناسی» برخوردم. «خوی» ترجمه واژه «Character» است؛ یعنی همان «منش». 🔸 ایشان در این مقاله که سال 1339 شمسی(1960 م.) نوشته‌اند به دیدگاه‌های ، ، ، درباره ماهیت منش اشاره کرده، و بعد به مقایسه ایده آنان با روان‌شناسی جدید پرداخته است از نگاه ، منش، پایدار شخصیت ماست. ⚡️⚡️صناعی می‌نویسد: « سال گذشته وقتی در سفر آمریکا گردون آلپورت را ملاقات کردم و با او در این باب صحبت کردم دیدم هنوز در این عقیده راسخ است و معتقد است که نباید «کاراکتر: منش» این‌گونه در علم روان‌شناسی به‌کار رود و کلمه «پرسونالیتی: شخصیت» به خوبی می‌تواند جانشین آن گردد. اما نگارنده برخلاف آلپورت معتقد است کلمه «کاراکتر» می‌تواند در بحث روان‌شناسی و تربیتی به کار رود». ♦️شاید اصرار دکتر صناعی، به‌خاطر آن برداشتی است که حکمای سابق اسلامی در باب شخصیت داشته‌اند. بله ایشان درست می‌گفته‌اند؛ در آثار حکمای اسلامی؛ به موضوع توجه می‌شده است و نه . eitaa.com/Mohyiee
💥 🔺ردیف بالا: هیجانات اصلی 🔸از راست به چپ: عادی، شگفتی، غم، شادی، نفرت، ترس، خشم 🔻ردیف پایین: هیجانات مرکب 🔸از راست به چپ: حسد، شرم، غرور، حقارت، افسردگی، عشق، اضطراب 💛❤️رنگهای گرم: مناطق درگیر 🖤💙رنگهای سرد: مناطق غیردرگیر eitaa.com/Mohyiee
رابرت هوک، فیزیک‌دان بریتانیایی قرن 17 میلادی : تغییر طول یک ماده اِلاستیسیته (مواد کشسانی) با بار وارد بر آن رابطه خطی دارد. قانون هوک می‌تواند پیش‌بینی کند که در اثر یک نیروی مشخص ( Force) چقدر فنر کشیده (یا فشرده) خواهد شد. البته این کشش یا فشار تا حد مشخصی خاصیت کشسانی فنر را حفظ می‌کند. بعد از آن از حالت خارج شده به حالت تبدیل شده و بعد منجر به ماده خواهد شد (stress_strain_graph). آدمی هم در یک شبیه‌سازی مهندسی، بسان فنری تصور شده که تا حدی توان تحمل (فشار یا کشش) بار روانی را دارد. این بار روانی همان استرس است. ❇️ چهار : 1️⃣ تغییرات در زندگی (کوچک یا بزرگ؛ مثبت یا منفی) 2️⃣ تعارض در انتخابها (بین بد و خوب، بد و بدتر، خوب و خوب‌تر) 3️⃣ انتظارات اطرافیان و جامعه از فرد 4️⃣ ناکام شدن‌ها ✅ در مطالعات محدودی در زمینه مفهوم شناسی استرس مشاهده می‌شود. پژوهشگران می‌توانند با تشکیل (مانند ضنک، توتّر، جَهد، تعب، وجل، و قلق) به مدل‌هایی در این زمینه دست یابند. eitaa.com/Mohyiee
✍️ ! 🤔 فرض کنید بین پدر و مادرتان که هر دو را به یک اندازه دوست دارید اختلافی پیش آمده و شما ناچارید از یکی از آنها طرفداری کنید، ولی دوست ندارید طرف دیگر ناراحت یا دلخور شود؛ در اینجا کار درست‌تر چیست؟ چرا؟ و یا یکی از بستگان نزدیک شما به شدت مشکل مالی پیدا کرده؛ و شما هم مقداری پول در حساب خود دارید که برای یک کار بسیار ضروری در حال پس انداز هستید؛ در این موقعیت کار صحیح تر را چه می‌دانید؟ و چرا؟ و... 👆آنچه شما در پاسخ به این سوالات خواهید داد به مشهور است؛ از نظر روان‌شناسی افراد در سنین مختلف به گونه های مختلفی دست به استدلال‌ زده و تصمیم های اخلاقی را اتخاذ می‌کنند. این فرایند آن‌ها را نشان می‌دهد. 🔺یادم هست در دوره‌هایی که مباحث رشد در روان‌شناسی را تدریس می‌کردم وقتی به نظریه می‌رسیدیم و معمای هانز (یکی از معماهای اخلاقی کلبرگ) را به دانشجویان توضیح می‌دادم استدلال‌هایی غیر از بحث و می‌آوردند و نمی‌توانستند کاملاً با استدلال هانز همراهی کنند. 🔴 دانشجویان مباحث فقه اسلامی و را برای تصمیم اخلاقی پیش می‌کشیدند که خیلی در طبقه‌بندی اخلاقی کلبرگ حضور نداشت. ✅ خوب است نظریه‌های دیگری چون نظریه گیلیگان که را دیگر دلیل استدلال اخلاقی می‌داند یا نظریه هایت و گرام که پنجگانه را به‌عنوان دلائل اخلاقیِ انجام یا ترک رفتارها شناسایی کرده‌اند نیز به دانشجویان ایرانی تدریس شود؛ 🔹آن‌وقت شاید کمی از در روان‌شناسی فاصله بگیریم و به نزدیک شویم! طبق مطالعات، نظریه بنیانهای اخلاقی با فرهنگ جوامع دیگر سازگاری بیشتری دارد. ♦️با این کار شاید پژوهشگران علاقمند شوند که بنیانهای اخلاقی مبتنی بر را نیز شناسایی کنند! 🔶🔶پنج بنیان‌ اخلاقی مورد اشاره: 🔹آسیب/مراقبت 🔹انصاف/ تلافی 🔹حفظ گروه/ وفاداری 🔹اقتدار/ احترام 🔹پاکی/ پرهیزکاری eitaa.com/Mohyiee
📚 کتاب : تألیف ویلیام كیل‌پاتریک؛ از روان‌شناسان مطرح دین است. او دانشیار روان‌شناسی تربیتی در کالج بوستون است. 📕وی در این کتاب مدعی است كه علی‌رغم رشد روان‌شناسی مدرن در بیش از یك قرن، امّا ما در ایالات متحده شاهد افزایش مداوم جرائم، میزان طلاق، مصرف مواد مخدر و نارضایتی عمومی از زندگی هستیم. 🤔او چهار نقد اساسی بر روان‌شناسی جریان اصلی وارد می‌کند: 1️⃣ روان‌شناسی مدرن آمریکایی را ضد اجتماعی می‌نامد زیرا براساس نظریه و بنا شده است. 2️⃣ کیل پاتریک مخالف مفهوم است زیرا مبتنی بر ایده خودمحوری است که نمی‌تواند یک فرهنگ هماهنگ و سازگار اجتماعی را ایجاد یا حفظ کند و برای افرادی که از فرهنگ‌های جمع گرایانه آمده‌اند بی‌ربط است. 3️⃣ از نظر كیل‌پاتریک، روان‌شناسی مدرن آمریکایی بیشتر به دنبال است و نه ؛ و قبل از درک مشکلات به‌دنبال راه‌حل‌ها است! 4️⃣ او می‌گوید این موضوع از این ناشی می‌شود که روان‌شناسی آمریکایی امور را نادیده می‌گیرد. 🍀🍀🌺🍀🍀 eitaa.com/Mohyiee
🍀🍀⚡️⚡️🍀🍀 ✅ به بهانه درگذشت دکتر (Malik Badri): 1932 - 2021 👨‍👦تولد: 1932؛ رفاعه سودان؛ از یک خانواده مبارز مسلمان سودانی. 👨‍🎓تحصیلات: - کارشناسی روان‌شناسی: دانشگاه بیروت، 1956 - کارشناسی ارشد: دانشگاه لِستر انگلیس، 1958 - دکتری: دانشگاه لِستر انگلیس، 1961 📋گواهی تخصص در روان‌شناسی بالینی و فعالیت در بخش روان‌پزشکی و اعصاب، بیمارستان میدلکس، لندن: 1967 👨‍💻فعالیتها: - استادیار دانشگاه بیروت: 1962 تا 1964 - رئیس گروه روان‌شناسی دانشگاه اردن:1965 - دانشیار گروه روان‌شناسی دانشگاه اسلامی اُم دِرمان: 1967 تا 1971 - استاد کرسی ابن خلدون در دانشگاه بین المللی اسلامی مالزی - بنیانگذار و رئیس : 2014 تا 2021 📚تألیفات: کتابها و مقالات پژوهشی متعدد از جمله: اسلام و روان‌شناسی تحلیلی، اسلام و اعتیاد الکلی، فاجعه ایدز، ، تدبر: یک مطالعه روان‌معنوی اسلامی، معاش_روح. 💥یکی از مقالات تأثیرگذار بدری (1978) تحت عنوان : «روان‌شناسان مسلمان در سوراخ سوسمار!» بود که آغازگر مقالات انتقادی جدّی علیه روان‌شناسیِ غالب شد. ⚡️⚡️ استعاره برگرفته از حدیث نبوی (ص) است که پذیرش غیرانتقادی نظریه‌های روان‌شناختیِ غربی را مورد شماتت قرار می‌دهد. 🌺 رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در روایتی که اهل سنت آن را نقل کرده اند، در سرزنش رفتار تعدادی از مسلمانانی که در آینده خواهند آمد، فرمود: به شدّت از راه کسانی که قبل از خودشان بوده، گام به گام و وجب به وجب تبعیت خواهند کرد، حتی اگر آن‌ها وارد یک شوند آن‌ها (مسلمانان) هم تبعیت می‌کنند! گفتند: ای رسول خدا، منظورتان (تبعیت از) یهودیان و مسیحیان است؟ حضرت فرمود: پس چه کسانی؟! ❇️ اساساً روان‌شناسی اسلامی را با آغاز کرد امّا در نهایت به روی آورد. 🌱🌱 بیشتر بخوانید در 👇 جریان‌شناسی روان‌شناسی اسلامی در عصر حاضر http://jcp.samt.ac.ir/article_118697.html 🍀🍀🌺🌺🍀🍀 eitaa.com/Mohyiee
✍️ ❇️ امروزه در روان‌شناسی مثبت‌گرا؛ افراد در یک استعاره در پیوستاری از منفی یک؛ صفر؛ و مثبت یک درجه‌بندی می‌شوند. روان‌شناسان مثبت‌گرا می‌گویند روان‌شناسی موجود تا به حال در تلاش بوده افراد را از منفی یک() به نقطه صفر ( ) برساند؛ امّا مثبت‌گراها در تلاش‌اند افراد را به مثبت یک سوق دهند ( )؛ پس اگر کسی در نقطه مثبت نبود؛ و از طرف دیگر در نقطه منفی هم نبود؛ پس در خط تعادل قرار دارد، و البته این مباحث با ادبیات مذکور؛ در 20 سال اخیر در روان‌شناسی رونق پیدا کرده است... . 🔴 از اندیشمندان مسلمان؛ با ادبیات مشابه در 5 یا 6 دهه پیش در تبیین عوامل شقاوت و سعادت نظر متفاوتی طرح می‌کند. او اشاره می‌کند اگر كمالات و موجبات سعادتى در فرد وجود نداشته، و بالاى صفر نباشد، زير صفر هم نيست. ایشان می‌گویند «ما اين‌ها را در عدل الهى «بالاى صفر» و «زير صفر» اصطلاح كرده‌ايم. اگر بالاى صفر نرفته‌اند، زير صفر هم نيامده‌اند... ». در واقع از نظر این متفکر وقتی فرد بالای صفر نبوده؛ و زیر صفرهم نباشد؛ معنایش این نیست که در خط تعادل است؛ بلکه او در یک عدم به سرمی‌برد که بر اثر یکسری کوتاهی‌ها (جهل قصوری) عملاً بهره‌ای از چیزی نمی‌برد.اين‌ها يك مردم بسيطى هستند كه اگر ملكات فاضله ندارند، رذایلی چون کبر، حسد و بخل را هم ندارند. ✅ در برای تعادل، ولو یک اپسیلون باید بهره‌ای از مثبت یک داشته باشیم. 🍀🍀🌺🍀🍀 eitaa.com/Mohyiee
✍️؟ 🌿🌿🍃🌸 🔷 پدیده حجاب در جامعه ما موضوعی است که مورد توجه مجامع داخلی و خارجی قرار گرفته است. «کوتاهی نهادهای دینی»، «کم کاری مسوولین فرهنگی»، «بی‌تفاوتی دین‌مداران»، «عدم تبیین ارزش‌های حجاب»، «نفوذ فرهنگی»، «اعتراض خاموش»، «بی اطلاعی مردم» و ... شاید از جمله تبیین‌هایی باشد که در مورد پدیده بی‌حجابی، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. امّا در این نوشتار می‌خواهیم یک تحلیل روان‌شناختی از بی‌حجابیِ برخی افراد در جامعه کنونی ارائه دهیم. 🔶 جدای از موضوع " تبرّج" و زیبایی نمایی که به عنوان یک تحلیل عمومی قابل طرح است امّا با یک «رویکرد شناختی» به موضوع تقید بر حجاب زنان و دختران ایرانی، می‌توان از یک باور عمیق و هسته‌ای به نام ، «طرح واره»، «سازه واره»، و یا هر ترجمه دیگری که شما از عنوان علمی «Schema: اسکیما» دارید، سخن به میان آورد. به تعبیر خیلی ساده، اسکیماها همان ذهنیتهای نهادینه شده‌ای هستند که در طی زمان به یک باور عمیق تبدیل شده‌اند. این باورهای عمیق مبنای شکل‌گیری قواعد و افکار سطحی‌تر می‌شوند و در زندگی روزمره بدون اینکه که به آن‌ها توجه داشته باشیم فعال شده و ما رفتارهای خود را بر اساس آنها شکل می‌دهیم. ♦️این ذهنیت‌های نهادینه شده در سیستم روانی ما بر اساس خیلی مسائل شکل می‌گیرند؛ از مسائل ارثی و ژنتیک گرفته تا نحوه تعامل والدین با ما، رویدادهای تلخ و شیرینی که در زندگی ما رخ داده، و شرایط حاکم بر محیطی که در آن رشد کرده‌ایم. بعد از این مقدمه، می‌خواهم از روان‌بُنه‌های بی‌حجابی سخن بگویم. به نظر بنده برخی بانوان ایرانی بیش از آن‌که نسبت به «بی حجاب شدن» روان‌بنه مثبت داشته باشند، نسبت به «باحجاب شدن» روان بنه منفی دارند! به عبارت دیگر آنچه امروزه به عنوان پوشش‌های نامناسب در جامعه ایرانی می‌بینیم، نشانه نیست بلکه است. ✋بگذارید ساده تر بگویم: اینکه خانمی با پوشش غیراسلامی در جامعه اسلامی ظاهر می‌شود چه معنایی دارد؟ در حالی‌که او می‌داند قانون کشورش حفظ حجاب در مجامع عمومی است، و از دوران دبستان تا دانشگاه پوشش اسلامی را از او خواسته‌اند، و احکام فقهی که او به بخش معظم آن پایبند است، حجاب را از یک زن خواسته است! و البته این خانم خود مزایای پوشیده بودن را می‌داند؛ و متقابلاً معایب و دردسرهای بی‌حجابی را هم درک کرده است. با این اوصاف، آیا رفتار بی‌حجابی می‌تواند ناشی از یک انتخاب باشد؟ خیلی بعید است! به نظر من افراد بر اساس یکسری از روان‌بنه‌ها و باورهای عمیق، آن هم نه نسبت به «بی‌حجابی» که نسبت به «باحجابی»، این رفتارها را از خود بروز می‌دهند. این افراد بیش از آنکه روان‌بنه مثبتی نسبت به بی‌حجابی داشته باشند، از با حجاب شدن دارند، نیستند بلکه شدنند. 💥برخی از روان‌بنه هایی که می‌تواند در زمینه با حجاب شدن این افراد مطرح باشد را بر می‌شمارم: . 😴زبان حال افراد برخوردار از روان‌بنه انتظار جامعه و روان‌بنه مسوولیت، چیزی شبیه این است:«اگر بخوام حجابم رو حفظ کنم، جامعه کلی ازم انتظار خواهد داشت، یا، «ای بابا اگه بخوای حجاب داشته باشی کلی مسوولیت به گردنت می افته من که اهلش نیستم!» یا در روان‌بنه انگ، این افکار فعالند:«من دوست ندارم برچسب انقلابی، حزب اللهی، متدین بهم بخوره! » یا «نمی‌خوام بهم بگن عقب مانده!»، و در روان بنه فوکوس: «من نمی‌خوام جایی که وارد می‌شم انگشت نما بشم، همه یه جوری بهم نگاه کنند!» 🤔به نظر شما اگر این افکار یا شبیه این‌ها در لایه‌های پنهان روان ما جا خوش کرده و آن‌قدر عمیق شده باشند که به یک باور تبدیل شده باشند، چقدر می‌توانیم پایبند حجاب باشیم؟ و آیا برای رهایی از این افکار به حالت مقابل آن یعنی بی‌حجابی پناه نخواهیم برد؟ البته من انکار نمی‌کنم که وقتی فرد به سمت رفتارهای بی ‌جابی سوق پیدا کرد از آن لذت خواهد برد، به‌خصوص در فضایی که بی‌حجابی تشویق شود، این حالت در افراد تقویت خواهد شد. با این حال شروع ماجرا از جای دیگر است. ✅ به نظر می‌رسد باید فکری به حال این روان‌بنه‌ها کرد. جلوی شکل‌گیری آن‌را در خانواده گرفت، و به مادرانِ با حجاب آموخت که در حضور فرزندان چه واکنشی به حجاب خود نشان دهند، و اگر برنامه‌ریزی فرهنگی و عمومی در حال انجام است، بیش از همه بر موضوع شکل‌گیری روان‌بنه‌های مثبت و منفی نسبت به حجاب متمرکز شود. 🔺تا نظر شما چه باشد؟ 🍀🍀🌺🍀🍀 eitaa.com/Mohyiee