دِلَـمڪهتَنـگمیشَودنَظـربہمـٰاھمـیکنم
دَرونِمـٰاھِنیـمہشَبتـورانگـٰاهمیڪُنَم
#رهبرانہ♥️
@montazeran_zohor_13🙂💕
🌾☘🌿
وقتی جهاد مغنیه شهید شد
خبر شهادتش را مصطفی(برادر شهید)
برای مادر برد، مادر خبر را که شنید گفت:
کیفم را بیاورید، کیف را باز کرد
و از درون کیف کفن را بیرون آورد؛
مادر به مصطفی گفت:
«بدان که جهاد را برای شهادت
فرستاده بودم نه برای زنده بودن
کفنِ او را هم آماده کرده بودم ((((:
#شهید_جهاد_مغنیه
@montazeran_zohor_13🙂💕
⊰•🔐👀🦋•⊱
.
نَشۅۍتَنهـٰآ،مـنیـٰآرتۅمۍگَـردم
ۅزجُـرگہ؏ُـشآقَتッ
سَـردآرِتۅمۍگَـرد!🦋❤️
مقام معظم دِلبری☁️✨
@montazeran_zohor_13🙂💕
+میگفت..
ایخواهران!جهادِ شماحجابشماست..
واثریکهحجابشمامیتواندبررویِ
مردمبگذارد،
خونِمانمیتواندبگذارد!'
شهیدمحمدرضاشیخی
@montazeran_zohor_13🙂💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جون میدارم برا کشورم
من رگ و خونم ایـرانـیه🇮🇷
#شهیدانه
@montazeran_zohor_13🙂💕
໑♥️⛓
•
.
حافظصبورباشڪہ
درراهعاشقی
هرڪسڪہجاننداد
بہجاناننمیرسد!(:🖐🏽
💌¦↫#روزتون_شہدایۍ🕊✨
📿¦↫#شہیدجھادعمادمغنیھ💛!↷
@montazeran_zohor_13🙂💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم باید برم🥺🚶
آره برم، سرم بره.....
#شهیدانه
@montazeran_zohor_13🙂💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبیك یا خامنه ای🇮🇷🌹
@montazeran_zohor_13🙂💕
وقتی حق را مظلومتر و غریبتر
از همیشه مییابم، ایمانم فُزونتر
میگردد!
@montazeran_zohor_13🙂💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت اتفاقی نیست......
﴿مقدمه سازی میخواد﴾
لقب زیبای شهید......
خیلی به زندگیت میاد(:
@montazeran_zohor_13🙂💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منو حلالم کن اگه یه وقت آبرو بردم
منو حلالم کن فقط بدی پیش تو آوردم
#شهید_ابراهیم_هادی
@montazeran_zohor_13🙂💕
🌷 #شهدا
🍃 #طرح_ویژه
❤️ #شهید_حمید_سیاهکالی
هرروز غذای نذری.....🌷
وضو یادتون نره....
🍃نشر حداکثری....
مگه چقدر یه ادم میتونه خوب باشه🙂🙂
@montazeran_zohor_13
🌸زیارت امین الله 🌸
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ (السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ) ، أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاکَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّهَ مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَهِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِکَ رَاضِیَهً بِقَضَائِکَ مُولَعَهً بِذِکْرِکَ وَ دُعَائِکَ مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِیَائِکَ مَحْبُوبَهً فِی أَرْضِکَ وَ سَمَائِکَ صَابِرَهً عَلَى نُزُولِ بَلائِکَ [شَاکِرَهً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِکَ ذَاکِرَهً لِسَوَابِغِ آلائِکَ ] مُشْتَاقَهً إِلَى فَرْحَهِ لِقَائِکَ مُتَزَوِّدَهً التَّقْوَى لِیَوْمِ جَزَائِکَ مُسْتَنَّهً بِسُنَنِ أَوْلِیَائِکَ مُفَارِقَهً لِأَخْلاقِ أَعْدَائِکَ مَشْغُولَهً عَنِ الدُّنْیَا بِحَمْدِکَ وَ ثَنَائِکَ.
پس روى مبارک خود را بر قبر گذاشت و گفت :
اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِینَ إِلَیْکَ وَالِهَهٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِینَ إِلَیْکَ شَارِعَهٌ وَ أَعْلامَ الْقَاصِدِینَ إِلَیْکَ وَاضِحَهٌ وَ أَفْئِدَهَ الْعَارِفِینَ مِنْکَ فَازِعَهِ وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِینَ إِلَیْکَ صَاعِدَهٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَهِ لَهُمْ مُفَتَّحَهٌ وَ دَعْوَهَ مَنْ نَاجَاکَ مُسْتَجَابَهٌ وَ تَوْبَهَ مَنْ أَنَابَ إِلَیْکَ مَقْبُولَهٌ وَ عَبْرَهَ مَنْ بَکَى مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُومَهٌ وَ الْإِغَاثَهَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ مَوْجُودَهٌ [مَبْذُولَهٌ] وَ الْإِعَانَهَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِکَ مَبْذُولَهٌ [مَوْجُودَهٌ] وَ عِدَاتِکَ لِعِبَادِکَ مُنْجَزَهٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَکَ مُقَالَهٌ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِینَ لَدَیْکَ مَحْفُوظَهٌ وَ أَرْزَاقَکَ إِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْکَ نَازِلَهٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ إِلَیْهِمْ وَاصِلَهٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِینَ مَغْفُورَهٌ وَ حَوَائِجَ خَلْقِکَ عِنْدَکَ مَقْضِیَّهٌ وَ جَوَائِزَ السَّائِلِینَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَهٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ مُتَوَاتِرَهٌ وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّهٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ [لَدَیْکَ ] مُتْرَعَهٌ اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ اقْبَلْ ثَنَائِی وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ إِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمَائِی وَ مُنْتَهَى مُنَایَ وَ غَایَهُ رَجَائِی فِی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ.
أَنْتَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلایَ اغْفِرْ لِأَوْلِیَائِنَا وَ کُفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا وَ أَظْهِرْ کَلِمَهَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْهَا الْعُلْیَا وَ أَدْحِضْ کَلِمَهَ الْبَاطِلِ وَ اجْعَلْهَا السُّفْلَى إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
بندهخدا🌿:
•••
حاضریگوشیهمراهتوراچکبکند؟
باچنینشرطکهدرحافظه اشدستنبری؟
𝙹𝚘𝚒𝚗🧡↯
@montazeran_zohor_13
#عشق_یعنی_اشنایی_باخدا
{پارت هشتم}
♥️⛓@SHAHIDMM♥️⛓
شنیدن این خبر برایم سنگین بود،خیلی ناراحت شدم.
گفتم:«حمید من باهرماموریتی ک رفتی مخالفت نکردم. نباید بدونم تو داری میری کشور غریبه؟؟؟،من منتظرم رزمایش دو روزه تموم بشه تو برگردی,اون وقت نباید بدونم تو داری میری سامرا ممکنه یکی دوماه نباشی؟»
از کنسل شدن پرواز به حدی ناراحت بود که حرفش نمی امد ولی من ته دلم خوشحال بودم.
روی موتور که بودیم لام تا کام حرف نزد،تا چند روز حال خوبی نداشت.ماموریت های داخل کشور زیاد میرفت، از ماموریت های یک روزه تا ده پونزده روزه، اکثرشان را هم به پدرمادر حمید اطلاع نمیدادیم که نگران نشوند،ولی این اولین باری بود که حرف ماموریت طولانی خارج از کشور این همه جدی مطرح شده بود.
عراق انتخاب خودش بود گفته بودند برای رفتن مختار هستید،هیچ اجباری نیست اما او دوست داشت مدافع حرم پدر امام زمان در سامرا باشد.
.............................................................
یک مقدار پول داشتیم که برای ساخت خانه میخواستیم پس انداز کنیم،حمید اصرار داشت که حساب بانکی باز کنم و این پول به اسم من باشد.
موقع خوردن صبحانه گفت :«امروز من دیرتر میرم تا با هم بریم بانک حساب باز کن پولمون
رو بزاریم اونجا، فردا روزی اتفاقی میفته برای من،حس خوبی ندارم ،این پول به اسم تو باشه بهتره گفتم:«یعنی چی اتفاقی برای من بیفته؟ اتفاقا چون میخوام اتفاق بدی نیفته باید به اسم خودت حساب باز کنی» اصرار که کرد قهرکردم و گفتم باید به اسم تو باشه و راضیش کردم....
اواخر اریبهشت بود که از سوریه خبر تلخی به دست من و حمید رسید😔
#شهید #شهادت #شهید_حمید
#عشق_یعنی_اشنایی_باخدا
{پارت هشتم}
شنیدن این خبر برایم سنگین بود،خیلی ناراحت شدم.
گفتم:«حمید من باهرماموریتی ک رفتی مخالفت نکردم. نباید بدونم تو داری میری کشور غریبه؟؟؟،من منتظرم رزمایش دو روزه تموم بشه تو برگردی,اون وقت نباید بدونم تو داری میری سامرا ممکنه یکی دوماه نباشی؟»
از کنسل شدن پرواز به حدی ناراحت بود که حرفش نمی امد ولی من ته دلم خوشحال بودم.
روی موتور که بودیم لام تا کام حرف نزد،تا چند روز حال خوبی نداشت.ماموریت های داخل کشور زیاد میرفت، از ماموریت های یک روزه تا ده پونزده روزه، اکثرشان را هم به پدرمادر حمید اطلاع نمیدادیم که نگران نشوند،ولی این اولین باری بود که حرف ماموریت طولانی خارج از کشور این همه جدی مطرح شده بود.
عراق انتخاب خودش بود گفته بودند برای رفتن مختار هستید،هیچ اجباری نیست اما او دوست داشت مدافع حرم پدر امام زمان در سامرا باشد.
.............................................................
یک مقدار پول داشتیم که برای ساخت خانه میخواستیم پس انداز کنیم،حمید اصرار داشت که حساب بانکی باز کنم و این پول به اسم من باشد.
موقع خوردن صبحانه گفت :«امروز من دیرتر میرم تا با هم بریم بانک حساب باز کن پولمون ♥️⛓@SHAHIDMM♥️
رو بزاریم اونجا، فردا روزی اتفاقی میفته برای من،حس خوبی ندارم ،این پول به اسم تو باشه بهتره گفتم:«یعنی چی اتفاقی برای من بیفته؟ اتفاقا چون میخوام اتفاق بدی نیفته باید به اسم خودت حساب باز کنی» اصرار که کرد قهرکردم و گفتم باید به اسم تو باشه و راضیش کردم....
اواخر اریبهشت بود که از سوریه خبر تلخی به دست من و حمید رسید😔
#شهید #شهادت #شهید_حمید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از الان قدرت نه گفتن داشته باشید...
#استاد_رائــفی_پور
@montazeran_zohor_13
#شهیدانه
منظورازکارهایخیر،
کمکوسرکشیبهنیازمنداییبود
کهخودشمیشناختوگاهیبه
آنهاسرمیزدوکمکهاینقدی˼💵˻
میکردواگرخانوادهاینمیتوانست
برایفرزندشلباستهیهکند
باهمدستآنبچهرامیگرفتیمو ˼˻
برایشخریدمیکردیم˼^^˻
گاهیوسایلمنزلتهیهمیکرد
وسعیمیکردهمهاینکارهارا
کسیمتوجهنشود˼🤫˻
وبهصورتناشناسانجاممیداد،
حتیدرانجمنهایخیریهزیادیعضوبود..
🌷شهید_بابک_نوری_هریس
@montazeran_zohor_13
••استادپناهیانمیگہ:
همیشہبهخودتونبگید
حضرتعباس(؏)نگاممیڪنه...
امامحسین(؏)نگاممیڪنه...
بعدخدابهشونمیگہ..
نگاهڪنیدبندموچقددلشڪستس...
چقددوستونداره...
چقددلخوشبہیہنیمنگاه...
یہنگاهبهشبُڪنین...💔🖐🏻
بعدخودشوندستتومیگیرنوازاین
حجمگناهمیڪشنتبیرون💔🚶♂
قشنگهمگہ نہ؟!
#حرفقشنگ #سخنبزرگان
با چشمهایش حرف میزد! هیچوقت، حتی وقتی که ناراحت بود لبخند از لبش نمیافتاد. اصلا اخمش هم با لبخند بود! آقا بود! وقتی میخواست ناراحتیاش را نسبت به موضوع یا فردی نشان بدهد، لبخند خاصی میزد و طوری نگاه میکرد که خودت شرمنده میشدی!
میشد تفاوت لبخندهایش را و حرفهایی که در این لبخندها پنهان است، فهمید. لبخند صبحش، پیامآور شادی و نشاط بود و اگر حرف نادرستی به او میزدی، با این که چهرهاش متبسم بود، میتوانستی از لبخندش بفهمی که چه در دلش میگذرد.
📌″محمدجواد نجفی- همکار شهید"
📚برگرفته از کتاب لبخندی به رنگ شهادت
#خاکـریزخاطـرات #شهید_عباس_دانشگر