یاسهاسبزخواهندشد ؛
منم تصمیم گرفته بودم تا آخر سیزدهبدر به شما فکر کنم ولی بعد سیزدهبدر دیگه یه شما فکر نکنم.
دیگه فقط میخوام به درسهام فکر کنم. که اینقدر امتحانهاشو عقب انداختن که هیچی دیگه ازش یادم نیست.
کاش بس کنی. پاشو با یه دسته گلِ خوشگل بیا در خونمون. بعد من با گُلم تو آینه عکس بگیرم بگم "واهای قلبم".
یاسهاسبزخواهندشد ؛
امروز بعد از یک هفته تونستم رنگ آسمون رو ببینم. اونجوری که دلم میخواست. لحظههای خوبش رو با عکس ثبت نکردم ولی دوست دارم تو ذهنم بمونه. بستنی خوردنمون، پرچم خریدن، غافلگیر کردنِ خاله، دامن قشنگش، پت و مت، ممدحسن، دوردورِ موتوری، قرآن خوندن، داد کشیدن، دیدنِ آدمهای عزیز، لوبیا پلو، و همراهی دستهیِ موتوریهایِ انقلابی.
#ولاکس
یاسهاسبزخواهندشد ؛
من خیلی به این تمثالها اعتقادی ندارم ولی این یه دونه رو دوست داشتم. هنرمندانه بود.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
امروز بعد از یک هفته تونستم رنگ آسمون رو ببینم. اونجوری که دلم میخواست. لحظههای خوبش رو با عکس ثبت
این شبها تو تهران دسته های موتوری میچرخن با پرچم ایران و یه باند بزرگ همراه رجز. جالبیش اینه که مثل حالت عادی که اگر پرچم دستت باشه یا باند رجزخون داشته باشی فوش میخوری، نیست. امشب مردم همه کنار خیابون داشتن همراهی میکردن. ماشالا ماشالا، حیدر حیدر، باریکلا از دهنشون نمیفتاد یا حتی اگر فقط وایساده بودن و چیزی نمیگفتن، ته چشماشون برق داشت. و حس میکنم تهران رو الان از هر زمان دیگهای بیشتر دوست دارم.
خیلی غصه میخورم که اینجور جاهای مذهبی و انقلابی که میرم باید اینهمه زوج رو جلو چشمهام تحمل کنم. من خودمم امروز زوج بودم ولی یه زوج فیک، چه فایده؟ دوست ندارم وقتی آدمها نگاهمون میکنن و فکر میکنن ما اصلیم، نه آقا ما فیکیم [من و برادر]
پارتنرِ موتوریای که سلیقه موسیقیش با تو (تقریبا) یکسان باشه، خیلی چیز خوبیه. میشه تو اوتوبان باهاش داد زد و خوند، و نه فقط آهنگ. همه چیز، انواع و اقسام دعاها، سورههای قرآن و.. ولی تو این یکی، دانایی طرف مقابل خیلی مهمه. یهویی یه جا جفتتون تموم میشید، ولی بازم خوبه.