eitaa logo
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
2.5هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
616 ویدیو
1 فایل
هوالمعشوق؛ • و ما به زودی سبز خواهیم شد عزیزم، زیر سایه یک چنار. آن زمان که گنجشک‌ها رسیده باشند به مقصد و نامه‌هایِ من به دست‌ِ تو. وقتی بخوانیشان، آنگاه سبزخواهیم شد. • ده روز مانده به پایانِ تابستانِ چهارصد
مشاهده در ایتا
دانلود
[ زهرا أنا علي.. ]
کاش میتونستم یقه همه آدم‌های هنرخوانِ اطرافم رو، که دوسشون دارم بگیرم و بگم تو رو خدا در این تصور اشتباه از هنر غرق نشید. همیشه وقتی میگفتن که دانشگاه واقعا آدم‌هارو تغییر میده میگفتم نه، خیلی به خود اون آدم‌ها بستگی داره. تصورم از دانشگاه شبیه هنرستان بود ولی خیلی متفاوت بودن از هم، نمیدونم چرا. شاید این این تصور اشتباه هنری بودن، در دانشگاه خیلی بیشتره تا هنرستان. هنوز هم معتقدم به خود آدم‌ها بسته‌ست، اما انگار تا آدم پاش رو خیلی جدی تر میذاره وسط این جو، حس میکنه برای هنرمند شدن باید یه کار‌هایی بکنه که قبلا نمی‌کرده. من نمیدونم مثلا سیگار کشیدن، یا معتاد بودن، یا اختلاط و راحتی بیهوده و بیش‌از حد دختر و پسر، روشنفکری اشتباه، فاصله گرفتن از اعتقادات، بی مفهومی و... کِی نماد هنرمند بودن شد. نه این هنر نیست. حتی وقتی به هنرمندانِ روشنفکر قدیمی هم نگاه میکنیم، اینشکلی که الان ما هستیم، نبودن. جهان بینی خودشون رو داشتن، حتی اگر مارو قبول نداشتن و یه حرفی برای گفتن داشتن، حتی اگر اون حرفِ ما نبود. هنرِ الان، هیچی برای گفتن نداره، و من این رو قبول ندارم حتی اگر استاد صالحی بگه اون موزی که با چسب به دیوار چسبوندنش یه هنر بسیار فاخره. بنظرِ من اون بلاهته و همه تصوراتِ اشتباه این چنینی از هنر. عوض نشید آقاجان، هنر یه مسیر برای ابرازِ درست تفکر و سبک زندگی شماست، خودش سبک زندگی نیست، جهان بینی شماست که هنر شما رو تعریف میکنه، هنر نباید شما رو تعریف کنه..
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
کاش میتونستم یقه همه آدم‌های هنرخوانِ اطرافم رو، که دوسشون دارم بگیرم و بگم تو رو خدا در این تصور اش
سه‌شنبه آقای میر سعیدی همینو میگفت. میگفت: جریان روشنفکری قبلا یه آدم‌هایی رو داشت مثل کیارستمی، آدم حرف اون‌هارو میشنوه و میگه اون‌ها چطور فکر میکردن.. فیلم‌هاشون رو میبینه و میگه اون‌ها چی میساختن.. ولی روشنفکر الان چی؟ از روشنفکری فقط برهنگی رو درک میکنه.
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
کاش میتونستم یقه همه آدم‌های هنرخوانِ اطرافم رو، که دوسشون دارم بگیرم و بگم تو رو خدا در این تصور اش
این برام دغدغه بزرگیه. نه کلا جو هنر، به قول همین آقای میرسعیدی، بذار اینا تا هرکجا میخوان جلو برن تا همه بفهمن اینا از هنر چی رو میخوان برگرفته از امام که میگفت اینا از آزادی همینو میخوان). دغدغه‌م برای آدم‌هاست، آدم‌ها، آدم‌ها.. آدم‌هایی که پتانسیلشون رو میبینم و دلم نمیخواد غرق شدنشون رو هم ببینم. دغدغه‌م بیش از خود هنر، هنرمنده، برای همینه که اگر متن رو بخونید حس می‌کنید مغزم داره همزمان بین هزاران مسئله سفر میکنه ولی در نهایت همینجا توقف میکنه که چیکار میشه کرد برای اینکه آدم‌ها غرق نشن؟
شنبه‌هم بعد از دیدن بچه‌مردم میخواستم بیام نفرت پراکنی کنم، یادم رفت نفرت‌هام چی بود که بپراکنم. یادم اومد میام میپراکنم.
هدایت شده از فاموتیدین.
واقعا تو همه چیز باختم اما هنوزم بچه پُررو ام.