« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
- -In the twists and turns of life, this is you that you have to improve yourself. درپیچوتآبِزند
-
-In the twists and turns of life, this is you that you have to improve yourself.
درپیچوتآبِزندگی،اینخودتیکه
بایدحالتوخوبکنی...!:) 🌱"
‹ یامَنْإِلیْہِیَلْجَأْ الْمُتَحَیِّرُونَ ›
اۍ که آغوش گرمت پذیرای هر چه درماندهء دل شکسته..
#اللّٰه💙
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
زیبایی در یک قاب عکس :🥹💙🫰🏻
-
و تو محبوب ترین غُصه در این قلب شدی...♥️
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️ 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️ 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️ 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩 🎩❄️🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩
🎩❄️🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩❄️🎩
🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩
🎩❄️
🎩
ࢪمآن✉➣⇩
🧡عࢪوسننہاممیشۍ؟🧡
#بہ_قلم_بانو
#قسمت32
#باران
امیرعلی فقط نگاهم کرد که گفتم:
- چون درد کشیدم!چون مثل بقیه دخترا یه بابا نداشتم شبا بخوام توی اغوش مثلا امن ش بخوابم یه مامان نداشتم که وقتی توی مدرسه دخترا کتک ام می زدن فرداش مامان مو بخوام براش بیارم انقدر زندگیم بد بوده و نسبت به ادما دیدگاه ام بد شده که حتی نمی تونم کسی رو به عنوان نامزد یا همسر انتخاب کنم منم مثل بقیه دخترا دستشو بگیرم توی این شهر راه برم حرف های عاشقونه بزنم!
رنگ نگاه همه عوض شد و امیرعلی بهم زل زده بود.
پوزخندی دردناکی زدم و گفتم:
- اصلا مگه کسی هست منو به خاطر خودم بخواد؟نه!همه چون خوشکلم می خوان بیان و وقتی کارشون تمام شد برن!همین تو فکر می کنی عاشقمی مراقبمی؟نه پرونده ات به من گیره و گرنه اگه من توی خیابون می دیدی چاقو خورده بودم برات مهم بود؟نه!.
امیرعلی گفت:
- اگه توی خیابون هم می دیدمت که چاقو خورده بودی بازم بلندت می کردم می بردمت بیمارستان من مثل خاندان ت نیستم باران.
خنده عصبی کردم و گفتم:
- دروغ می گی!دروغ!
امیرعلی عصبی شد بلند شد بازومو کشید بلندم کرد که تیری کشید جای چاقو همکار هاش دو سه تاش بلند شدن و سعی کردن امیرعلی رو اروم کنن و ازم جداش کنن بازومو با خشم فشرد و گفت:
- من و ادم های دورم مثل خاندان تو نیستن که با جون ادما بازی کنن بلکه جون ادم ها رو نجات می دن از دختر هم متنفر نیستن بلکه هر کدوم خواهر یا مادر یا همسر دارن و مثل چی می پرستن خانواده هاشونو چون توی زندگی ما بهمون خدا یاد داده دختر یه موجود پر برکت و عزیزیه!ما جون می دیم شهید می دیم تا مبادا دخترامون مشکلی براشون پیش بیاد مبادا دشمن جرعت کنه به سرزمین ما حمله کنه و اسیبی به دخترامون بزنه فکر کردی ۸ سال جنگ با عراق چرا اون همه شهید دادیم؟تا یه فرد بی شرفی جرعت نکنه چادر از سر ناموس ما برداره چه بخواد بهش تعرض کنه!اگر الان هم اینجام و روت حساسم و مراقبتم می خوام یکی از اون ادما ی کثیف خاندان ت بهت دست درازی نکنه بهت اسیبی نزنه از زمین مهو شون کنم تا راحت زندگی کنی تا درد هایی که کشیدی التیام پیدا کنه فهمیدی؟
ایی گفتم چون بازوم خیلی درد گرفته بود و می خواست بین دست قوی ش بشکنه!
ولم کرد که روی صندلی افتادم و همکار هاش عقب بردن ش.
دستمو ماساژ دادم و صورتم توی هم رفته بود.
سویچ و از روی میز برداشت و گفت:
- ولی تو متوجه نمی شی ادم های دورت که بد بودن فکر می کنی همه بد ان منم دختر خراب و بد دیدم یعنی تو هم بدی؟نه!نباید جمع ببندی و به عرض ت برسونم من و تو محرم ایم یعنی چی یعنی ناموس و زن من فعلا محسوب می شی یکم دیگه هم قراره برامون جشن عروسی بگیرن و زن رسمی م بشی پس باید مراقبت باشم و کار هایی که به ضرر ت باشه رو نمی زارم انجام بدی هر وقت ادم های گرگ دور تو پاکسازی کردم طلاق ت می دم هر کاری خواستی بکن.
سمتم اومد مچ دستمو گرفت بلند کرد و سمت در رفت.
در ماشین و باز کرد و منتظر موند بشینم.
تاحالا انقدر جدی ندیده بودمش.
نشستم درو بست ماشین و دور زد نشست