✳️ قول به انکارِ «وقت مختص» را به مرحوم صدوق(ره) و والد ایشان انتساب دادهاند
✔️ درس خارج فقه استاد شهیدی
95/09/23
🔸 برخی از بزرگان گفتهاند «وقت مختص» نداریم. از اولِ اذان، وقت نماز ظهر و عصر شروع میشود تا غروب آفتاب. بله، بین نماز ظهر و عصر ترتیب وجود دارد و نماز عصر را باید بعد از نماز ظهر بخوانیم، ولی این ربطی به این بحثِ «وقت مختص» ندارد. قول به وقت مختص آثاری دارد که باید به آن آثار ملتزم شد.
🔹 علامه و شهید اول، قول به انکارِ وقتِ مختص را به صدوق نسبت دادهاند.
🔸 صاحب حدائق میفرماید: «صدوق» وقت مختص را انکار نکرده و تنها در «فقیه» روایاتی را نقل کرده که ظهور در وقت مشترک دارد؛ مثل روایت قاسم بن عروة: «إذا زالت الشمس دخل وقت الظهر و العصر الّا ان هذه قبل هذه ثم أنت فی وقت منهما حتی تغرب الشمس» صدوق این روایت را نقل کرده است، ولی صریحاً وقت مختص را انکار نکرده است، بلکه نسبت به نماز خواندن در آخر وقت صریحاً قائل به وقت مختص شده است؛ در احکام السهو فی الصلاة میفرماید: «وَ إِنْ نَسِيتَ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ ثُمَّ ذَكَرْتَهُمَا عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ فَصَلِّ الظُّهْرَ ثُمَّ صَلِّ الْعَصْرَ إِنْ كُنْتَ لَا تَخَافُ فَوَاتَ إِحْدَاهُمَا فَإِنْ خِفْتَ أَنْ يَفُوتَكَ إِحْدَاهُمَا فَابْدَأْ بِالْعَصْرِ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا فَيَكُونَ قَدْ فَاتَتْكَ جَمِيعاً» این عبارت را در فقیه آورده است.
🔹 حالا این استشهاد صاحب حدائق درست است یا درست نیست، میرسیم. چون ممکن است ما هم قائل به وقت مختص در آخر وقت نباشیم، ولی قائل بشویم که چون روایات میگوید در ضیق وقت باید نماز عصر بخوانی، اگر ما نماز ظهر بخوانیم نماز ظهر باطل باشد چون أمر ندارد، اما این به معنای قول به «وقت مختص» نیست. این را بعدا ًتوضیح خواهیم داد.
🔸 در هر صورت این نسبت به صدوق داده شده و جامع المقاصد و مدارک گفتهاند که والد صدوق هم «وقت مختص» را انکار کرده است.
#فقه
@Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله جوادی آملی:
🔹 حضرت امیر (علیهالسلام) با فقر جدّاً مبارزه کرد و گاهی فرمود: «لو تمثّل لی الفقر رجلاً لقتلته» یعنی من کمکِ عاطفی ندارم که فقیر را کمک کنم، من کمکِ عقلانی دارم که فقر را ریشهکن میکنم. یعنی وظیفه یک حاکم آن است که #فقر_زدایی کند، نه فقیر را کمک کند!
@Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله جوادی آملی:
🔸 تبلور توحید در نهج البلاغه اکثر از صحیفه سجادیه است.
@Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله جوادی آملی
1401/3/11
🔸 در سوره مبارکه «القیامة» به این صورت آمده است که فرمود: ﴿لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ ٭ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ﴾ این «نفس لوّامه» کارِ قیامت را انجام میدهد، یک قیامت صغراست.
@Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله جوادی آملی
1401/3/11
🔹 {بَلِ الْانسَانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَة} انسان مبتداست، بصیر خبر است، انسان مذکر است و بصیر با تاء است! این تاء، تاء مبالغه است، نه تاء تأنیث ﴿بَلِ الْانسَانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَة﴾ مثل اینکه میگوییم «فلان شخص علّامةٌ» این تاء، تاء مبالغه است. اینجا ﴿بَلِ الْانسَانُ عَلی نَفْسِهِ﴾ نفرمود «بصیرٌ» فرمود ﴿بَصِیرَةٌ﴾ این «بل» هم بل اضرابیه است...
@Nardebane_feghahat
💠 عقوبت دنیوی
❖ آیتالله العظمی شبیری زنجانی:
● مرحوم میثمی عراقی در «دارالسلام» نوشتهاند: حدود سال ۱۲۸۶ قمری در سنواتی که ساکن نجف بودم، وضع معیشتم بسیار دشوار شد. یکی از آشنایان به من گفت: چرا شما وضعتان را به آقایان علماء بازگو نمیکنید؟ گفتم: من اگر بگویم و پاسخ منفی بشنوم، از آبرویم مایه گذاشتهام و این خلاف شرع است.
● آن شخص اصرار کرد و گفت که عدم اظهار خلاف شرع است، زیرا خانوادهات در مضیقه هستند و دلایلی بر حرمت در مضیقه بودن عائله آورد.
● وقتی تسلیم شدم، اسم چند نفر از آقایان را ذکر کرد و من دلایلی بر عدم درخواست از آنها ذکر کردم. در نهایت اسم یکی از آقایان را ذکر کرد و گفت که اخیراً برای او وجه معتنابهی آمده و اگر به او مراجعه کنیم، دست خالی برنمیگردیم.
● قبول کردم و کتابی را که تألیف کرده بودم، به آن آشنا دادم تا به آن آقا بدهد و در نامه نیز نوشتم: شما از مرتبه علمی من آگاه هستید ولی احتیاطاً کتاب خودم را نیز فرستادم تا ملاحظه کنید و همین که تاکنون به شما مراجعه نکردم، نشانگر استیصال و استحقاقم است و ضرورت مرا به این کار وادار کرده است.
● نامه و کتاب را به آن شخص دادم و او نزد آن عالم رفت. وقتی کتاب را به او داد، آن را جلوی خود گذاشت و نامه را خواند و گفت: در مقام علمی ایشان شکی نیست و استحقاق وی نیز محرز است. خدا به او كمک کند.
● آن واسطه وقتی این جواب را برای من نقل کرد، گویا کوه را بر سر من کوبیدند. من پیوسته خودم را برای این کار توبیخ میکردم. این ماجرا آرامش را از من گرفت. با خود گفتم به حرم حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مشرّف شوم و با حضرت درد دل کنم.
● به حرم رفتم و به حضرت عرض کردم: شما به ماجرای من و این آقا واقف هستید. اگر مراجعه من به او خلاف بوده، من استحقاق تنبیه دارم و برای آن آمادهام. اما اگر من تقصیری نداشتم و این آقا کوتاهی کرده، من حرفی ندارم و هر جور صلاح میدانید، خودتان مؤاخذه کنید.
● بعد از توسل به خانه رفتم و خوابیدم. در خواب دیدم که از نجف به سمت کوفه بیرون میروم و حضرت امیر (علیهالسلام) با جمعی از کوفه به سمت نجف تشریف میآورند و من به حساب این که از حضرت دلخور بودم، از وسط راه کنار رفتم ولی زیر چشمی حرکات حضرت را از نظر میگذراندم. دیدم حضرت مسیرش را تغییر داد و به سمت من آمد و فرمود: به تو نمیدهند؟ من میدهم. سپس پولی را به من داد دوباره فرمود: به تو نمیدهند؟ من میدهم و دوباره مشتی دیگر پول به من داد. باز فرمود: به تو نمیدهند؟ من میدهم و مشتی دیگر داد. همینطور عرض کردم: کفایت کرد. فرمود: باز میدهم، باز میدهم و پیوسته پول داد.
● از خواب بیدار شدم. بعد از نماز عشاء به حرم رفتم و بعد از خروج آن شخص را دیدم که گفت: خبر داری فلانی سکته کرده و زبانش بند آمده است؟ برای معالجه او بسیار خرج کردند ولی مؤثر واقع نشد و درس و بحث آن عالم تعطیل شد تا این که از دنیا رفت.
● چند روز بعد وکیل میرزای شیرازی نزد من آمد و گفت: از طرف میرزا این پول برای شما فرستاده شده است. چند روز بعد باز از طرف میرزا پولی به دست من رسید، باز چند روز بعد از طرف میرزا مبلغ دیگری فرستاده شد. پیوسته این مبالغ با فاصله زمانی از طرف میرزا به دست من میرسید. من فهمیدم که حواله حضرت به وسیله میرزای شیرازی به دست من میرسد.
● با خودم فکر کردم شاید این مبالغ قطع شود و چون وقت معیّن و مرتّبی نداشت. به حرم رفتم و به حضرت عرض کردم: حالا که عنایت فرمودید، این احسان را شهریه و ثابت و باقی قرار دهید. چند روز بعد وکیل میرزا نزد من آمد و گفت: از طرف میرزا برای شما مقرّری به صورت شهریه قرار داده شد.
● مرحوم میثمی افزوده است: الان هم که در تهران هستم و خانوادهام در نجف، همچنان این شهریه پیوسته به ما پرداخت میشود و قطع نشده است.¹
.............................................
1. «دارالسلام» عراقی، ص ۴۸۰
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۴۳۱
منبع:
@madras_emb
@Nardebane_feghahat
💠 درمان وسواس
❖ آیتالله العظمی شبیری زنجانی:
● وسواس، بیماری عجیبی است! آقای حاج آقا نصرالله شاهآبادی میگفت: آقای خویی میگفت: گاهی وسواس به جایی میرسد که وسواسی سرش به ته حوض میخورد، ولی میگوید: من در آب نرفتم! من به ایشان عرض کردم: آقا، چطور ممکن است؟ آقای خویی گفت: «خود من اینجور بودم. سرم به ته حوض میخورد، ولی باورم نمیشد که غسل محقق شده باشد».
● آقای جلیلی کرمانشاهی از پدرش، مرحوم شیخ هادی، نقل میکرد: در نجف در زمان حیات میرزای رشتی، شخصی به نام ملا هادی بود که وسواس در غسل داشت. در آب فرو میرفت، ولی میگفت غسل محقّق نشد.
● سرانجام نزد میرزای رشتی میرود و میگوید که موقع غسل نیّتم نمیآید. میرزای رشتی میگوید: «احتیاج به نیّت ندارد. تو بدون نیّت غسل کن؛ گناهش به گردن من».
● آن شخص اوقاتش تلخ میشود که این چه حرفی است که بدون نیّت غسل کن! لذا از میرزای رشتی نزد مرحوم آخوند خراسانی شکایت میکند. مرحوم آخوند در زمان میرزای رشتی از نظر حوزه تدریس استقلال کامل داشت. وقتی قضیه را برای آخوند بیان میکند، ایشان میفرماید: «پیش خداوند گردنی کلفتتر از گردن میرزا نیست. اگر ایشان به گردن گرفته، تو بدون هیچ دغدغهای بینیّت به جا بیاور!».
● آن شخص اوقاتش بیشتر تلخ شد که آقایان او را مسخره کردهاند. بعد از آن برای غسل داخل آب میشد و پیوسته در آب فرو میرفت و بیرون میآمد و این کار را بارها تکرار کرد و سرانجام بر سر خود زد و غش کرد.
● آن شخص گفته بود: در حال غشوه دیدم حضرت امیر (سلام الله علیه) بالای گنبد است. به حضرت ملتمس شدم که به دادم برسید که مُردم. آن حضرت اشارهای کرد و من بلافاصله بالای گنبد مقابل آن حضرت قرار گرفتم. از وضع خودم به آن حضرت شکایت کردم. حضرت فرمود: ما با شما چه کنیم؟ ما که شما را به این آقایان ارجاع میکنیم، ولی شما از اینها قبول نمیکنید! از خواب بیدار شدم و تسکین پیدا کردم.
📚 جرعهای از دریا؛ ج ۴؛ ص ۴۳۶
منبع:
@madras_emb
@Nardebane_feghahat
✔️ روایة صفوان و أضرابه
جلسه 53 تا 58 دوره تدریس معجم رجال الحدیث مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خویی(ره) در مورد «مشایخ ثلاثه» میباشد.
مقدمه معجم مرحوم آیت الله خویی(ره) در قالب ۸۰ جلسه صوتی تدریس شده است.
@Nardebane_feghahat
4_5864229023176985403.mp3
11.44M
✳️ جلسه پنجاه و سوم
✔️ «تدریس مقدمه معجم رجال الحدیث» 53
🔹 مشایخ ثلاثه (ابن ابی عمیر، صفوان بن یحیی، بزنطی)
🔸 چرا به این سه نفر اصحاب التسویة میگویند؟
🔹 اهمیت این بحث
🔸 فرق مجهول و مهمل و نظر صحیح در آن
🔹 منشأ قول به این که این سه نفر فقط از ثقات نقل میکنند
🔸 نظر آیت الله خویی در این بحث
🔹 شخصیت ابن ابی عمیر
🎤 رضا حسینی
@Nardebane_feghahat
4_5866305742943816422.mp3
12.26M
✳️ جلسه پنجاه و چهارم
✔️ «تدریس مقدمه معجم رجال الحدیث» 54
🔸 بررسی اقوال مختلف در مورد مشایخ ثلاثه (اصحاب التسویة)
🔹 نظر مشهور در این زمینه (نظر صاحب فلاح السائل، فاضل آبی، علامه حلی، شهید اول، صاحب منهج المقال، شیخ بهایی، وحید بهبهانی و...
🔸 نظر محقّق حلی، سید بن طاووس، شهید ثانی، صاحب معالم، صاحب مدارک، مرحوم خویی و آیت الله شیخ غلامرضا عرفانیان
🔹 نظریه امام خمینی و جواب به آن
🔸 مناقشه اول آقای خویی و پاسخ به آن
🎤 رضا حسینی
@Nardebane_feghahat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 کلیپِ فوق، کودکی فلسطینی را نشان میدهد که تنها بازمانده خانوادهاش شده و حالا در جستجوی خانواده خود است...
🔸 بسیار جایِ تعجب است که عدهای -حتی در داخل کشور- از جنایت اخیرِ رژیم صهیونیستی (واقعه بیمارستان المعمدانی) و نسلکشی که اتفاق افتاده، دفاع میکنند!
البتّه شایسته است که کمی فکر کنیم که چه چیز باعث شده که افرادی از چنین جنایت آشکاری حمایت کنند؟! آیا ممکن است که عملکردهای غلط و اشتباه ما موجبِ چنین موضعگیریهایی شده باشد؟ چه کردهایم که برخی اعتمادشان به رسانههای غربی بیشتر از رسانههای داخلی است؟!
🔹 از این تلنگر بگذریم... جنایت اخیر بیمارستان المعمدانی قطعاً محکوم است. شکی نیست که کشتار افراد بیگناه و بچههای خردسال #ظلم است، در هر زمانی و از سوی هر جریانی.
🔸 اگر کسی به هر دلیلی از واقعه تلخِ بیمارستان المعمدانی حتّی ذرهای خوشحال باشد -حتی اگر به این دلیل که آتو از رژیم صهیونیستی گرفتیم و در فضای رسانهای از آنها جلو افتادیم یا به دلایل دیگری از این واقعه تلخ احساس خرسندی نماید- بویی از انسانیّت نبرده است.
✍ رضا حسینی
@Nardebane_feghahat
✔️ تاریخ دقیقی از ولادت و وفات {یا شهادت} حضرت معصومه (سلام الله علیها) وجود ندارد
🔹 آیت الله شبیری زنجانی در جرعهای از دریا ج2 ص516 و 517 در مورد شخصی که این روزها را به این عنوان مطرح کرده، سخنی دارند که متن آن را ارسال کردیم ⬆️
🔹 لذا برخی از دوستداران اهلبیت (علیهمالسلام) از بابِ #بزرگداشت حضرت معصومه (سلام الله علیها) این روز را به عزاداری میپردازند.
@Nardebane_feghahat
✳️ جمع بین الصلاتین، تخفیفی به امّت
🔸 حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَزْوِينِيُّ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ قبرة [مَقْبُرَةَ] قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ سَعِيدٍ الْأَزْرَقُ قَالَ حَدَّثَنَا زُهَيْرُ بْنُ حَرْبٍ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیالله علیهوآله) بَيْنَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ مِنْ غَيْرِ خَوْفٍ وَ لَا سَفَرٍ، فَقَالَ: أَرَادَ أَنْ لَا يُحَرِّجَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أُمَّتِهِ.
📚 علل الشرائع، الشيخ الصدوق ج2 ص321
@Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی):
🔹...در آن اوضاع اگر علمای شیعه و از جمله مرحوم مجلسی شاهان شیعی را تقویت نمیكردند، حكومت عثمانی كه متصل به ایران بود، ایران را نابود میكرد.
🔸 شهادت ثالثه هر چند جزء اذان نیست، ولی در عین حال چون شعار شیعه شده، این شعار باید محفوظ بماند. ناصرالدین شاه بعد از اینكه با سختی بسیار شهر هرات را گرفت، همان روز اول دستور داد در آنجا اذان شیعی گفته شود؛ زیرا علامت حیازت آنجا همین اذان شیعی بود.
🔹 شاهان قاجار و صفویه، بیدین نبودند و نباید فسادشان سبب شود كه ما بر تمام اعمال آنها خط بطلان بكشیم. در زمانی كه عثمانی میخواست ایران را ببلعد، اگر این علما در صفی، مقابل حكومت قرار میگرفتند یا كوتاه میآمدند و حكومت شیعی را تأیید و تأكید نمیكردند، عثمانی غلبه میكرد.
📚جرعهای از دریا ج4 ص394
@Nardebane_feghahat
✔️ «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَة وَ حَیْرَة الضَّلَالَة»
«عِبَادَکَ» یعنی بندگانت، نه عبادتکنندگان. غلط معنا نکنیم و نتیجه اشتباه نگیریم!
@Nardebane_feghahat
🔹 «نماز میّت» طبق آموزههای شیعی سلام ندارد، ولی عامّه در «نماز میّت» سلام میدهند.
#فقه
@Nardebane_feghahat
🔸 «یقین مضاعف» یا «یقین به معنای اخص» اعتقاد جازم و صادق به قضیه است، به گونهای که احتمال خلاف قضیه محال دانسته شود.
🔹 برای یقین مضاعف چهار شرط شده است:
1. اعتقاد و جزم به مفاد قضیه.
2. اعتقاد به امتناع نقیض قضیه.
3. مطابقت با واقع و صدق.
4. زوال ناپذیری این اعتقاد.
شرط چهارم در یقین مضاعف این است که این یقین هیچگاه دچار تغییر نشود.
#منطق
@Nardebane_feghahat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ نماز میّتی را که بر آقای بنیصدر خوانده میشود، بعد از مدتها دوباره دیدم. این حجم از غلطخواندنِ عبارات را کمتر دیده بودم. آقای جعفری که همکار ابوالحسن بنیصدر در روزنامه انقلاب اسلامی بوده، نماز را اقامه میکند. خلاصه پر از غلطهای صرفی و نحوی است، تا حدّی که به «اللهم نعلم منه الّا خیراً» میرسد!
@Nardebane_feghahat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 توضیحات استاد آقای حاج سید محمد جواد شبیری (دامت برکاته) دربارۀ انگیزه تدوین کتاب «استناد»
کتابهایی که درباره «علم رجال» نگاشته شده، روشمند نیستند. یعنی به کاربر، روش آموزش رجال را نمیآموزد. کسی که وارد «رجال» میشود باید پشتوانهای از آموزش عملی داشته باشد. علم رجال یک فن کاربردی است و باید قواعد و اصولی برای کمک به دانش پژوهانی که میخواهند در رجال کار کنند، تدوین میشد. رابطه این قواعد رجال با علم رجال، مانند رابطه اصول فقه با فقه است.کتاب «استناد» با این نگاه تألیف شده است.
منبع:
@mfeqhi
@Nardebane_feghahat
✳️ #تخریب_و_بازسازی_کعبه (1)
🔸 مِنْهَا: أَنَّ الْحَجَّاجَ بْنَ يُوسُفَ لَمَّا خَرَّبَ الْكَعْبَةَ بِسَبَبِ مُقَاتَلَةِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَيْرِ ثُمَّ عَمَرُوهَا فَلَمَّا أُعِيدَ الْبَيْتُ وَ أَرَادُوا أَنْ يَنْصِبُوا الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ فَكُلَّمَا نَصَبَهُ عَالِمٌ مِنْ عُلَمَائِهِمْ أَوْ قَاضٍ مِنْ قُضَاتِهِمْ أَوْ زَاهِدٌ مِنْ زُهَّادِهِمْ يَتَزَلْزَلُ وَ يَقَعُ وَ يَضْطَرِبُ وَ لَا يَسْتَقِرُّ الْحَجَرُ فِي مَكَانِهِ.
فَجَاءَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (علیهالسلام) وَ أَخَذَهُ مِنْ أَيْدِيهِمْ وَ سَمَّى اللَّهَ، ثُمَّ نَصَبَهُ فَاسْتَقَرَّ فِي مَكَانِهِ وَ كَبَّرَ النَّاسُ.
📚 الخرائج و الجرائح، الراوندي، قطب الدين ج1 ص268
@Nardebane_feghahat
✳️ #تخریب_و_بازسازی_کعبه (2)
🔸 در روایت آمده است که: بعد از آنکه حجّاج بن یوسف ثقفی کعبه را تخریب کرد، مردم «ترابِ کعبه» را بردند. هنگامی که خواستند دوباره کعبه را بنا نمایند، «حیّهای» مانع میشد...
🔹 ...حضرت زینالعابدین به حجاج بن یوسف ثقفی فرمود: ای حجّاج! تو قصد بنای حضرت ابراهیم و اسماعیل را نمودی و آن را تخریب کرده و در جاده افکندی و آن را غارت نمودی انگار که آن میراث توست! حال بر منبر بالا برو و مردم را سوگند بده که هیچکس از آنها که چیزی از آن برگرفته نماند، مگر اینکه آن را برگرداند.
حجاج بلافاصله چنین کرد. به منبر بالا رفت و مردم را سوگند داد که هیچکس از آنها نماند که چیزی از کعبه نزد او باشد مگر اینکه آن را برگرداند و همه هم برگرداندند...
🔹 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ صَاحِبِ الْأَنْمَاطِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ، قَالَ: لَمَّا هَدَمَ الْحَجَّاجُ الْكَعْبَةَ فَرَّقَ النَّاسُ تُرَابَهَا فَلَمَّا صَارُوا إِلَى بِنَائِهَا فَأَرَادُوا أَنْ يَبْنُوهَا خَرَجَتْ عَلَيْهِمْ حَيَّةٌ فَمَنَعَتِ النَّاسَ الْبِنَاءَ حَتَّى هَرَبُوا. فَأَتَوُا الْحَجَّاجَ فَأَخْبَرُوهُ فَخَافَ أَنْ يَكُونَ قَدْ مُنِعَ بِنَاءَهَا فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ ثُمَّ نَشَدَ النَّاسَ وَ قَالَ: أَنْشُدُ اللَّهَ عَبْداً عِنْدَهُ مِمَّا ابْتُلِينَا بِهِ عِلْمٌ لَمَّا أَخْبَرَنَا بِهِ. قَالَ فَقَامَ إِلَيْهِ شَيْخٌ، فَقَالَ: إِنْ يَكُنْ عِنْدَ أَحَدٍ عِلْمٌ فَعِنْدَ رَجُلٍ رَأَيْتُهُ جَاءَ إِلَى الْكَعْبَةِ فَأَخَذَ مِقْدَارَهَا ثُمَّ مَضَى. فَقَالَ الْحَجَّاجُ مَنْ هُوَ؟ قَالَ: عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع). فَقَالَ: مَعْدِنُ ذَلِكَ. فَبَعَثَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا) فَأَتَاهُ فَأَخْبَرَهُ مَا كَانَ مِنْ مَنْعِ اللَّهِ إِيَّاهُ الْبِنَاءَ. فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع): يَا حَجَّاجُ عَمَدْتَ إِلَى بِنَاءِ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ فَأَلْقَيْتَهُ فِي الطَّرِيقِ وَ انْتَهَبْتَهُ كَأَنَّكَ تَرَى أَنَّهُ تُرَاثٌ لَكَ! اصْعَدِ الْمِنْبَرَ وَ انْشُدِ النَّاسَ أَنْ لَا يَبْقَى أَحَدٌ مِنْهُمْ أَخَذَ مِنْهُ شَيْئاً إِلَّا رَدَّهُ. قَالَ فَفَعَلَ، فَأَنْشَدَ النَّاسَ أَنْ لَا يَبْقَى مِنْهُمْ أَحَدٌ عِنْدَهُ شَيْءٌ إِلَّا رَدَّهُ. قَالَ: فَرَدُّوهُ فَلَمَّا رَأَى جَمْعَ التُّرَابِ أَتَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا) فَوَضَعَ الْأَسَاسَ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ يَحْفِرُوا. قَالَ فَتَغَيَّبَتْ عَنْهُمُ الْحَيَّةُ وَ حَفَرُوا حَتَّى انْتَهَوْا إِلَى مَوْضِعِ الْقَوَاعِدِ، قَالَ لَهُمْ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) تَنَحَّوْا فَتَنَحَّوْا فَدَنَا مِنْهَا فَغَطَّاهَا بِثَوْبِهِ ثُمَّ بَكَى ثُمَّ غَطَّاهَا بِالتُّرَابِ بِيَدِ نَفْسِهِ ثُمَّ دَعَا الْفَعَلَةَ، فَقَالَ: ضَعُوا بِنَاءَكُمْ. فَوَضَعُوا الْبِنَاءَ فَلَمَّا ارْتَفَعَتْ حِيطَانُهَا أَمَرَ بِالتُّرَابِ فَقُلِّبَ فَأُلْقِيَ فِي جَوْفِهِ فَلِذَلِكَ صَارَ الْبَيْتُ مُرْتَفِعاً يُصْعَدُ إِلَيْهِ بِالدَّرَجِ.
📚 الكافي، الشيخ الكليني ج4 ص222
@Nardebane_feghahat
4_5918092998310105855.mp3
6.72M
✔️ تدریس کتابِ فقهی «شرائع الإسلام- محقق حلی- کتاب الصلاة- جلسه چهاردهم» 102
🔹 بحثِ «قبله»
🔸 نکتهای ادبی پیرامون روایتِ «إنَّ للّه حُرُماتٍ ثَلاثًا لَيسَ مِثلَهُنَّ شَيءٌ»
🔹 کعبه قبلهی مسجدالحرام است، و مسجدالحرام قبله اهل حرم است، و قبله کسانی که خارج از مکه هستند، «حرم» است
🔹 مزدلفه و منا داخل در حرم است، ولی عرفات خارج از محدودهی حرم است
🔸 برخی قبله را بنای کعبه دانستهاند و برخی جهت کعبه را
🔹 اگر کسی خواست در داخلِ کعبه نماز بخواند، به کدام سمت نماز بخواند؟
🔸 خواندنِ نماز فریضه در جوفِ کعبه کراهت دارد و کراهت در آن به معنایِ قلّت ثواب است
🔹 چرا برخی خواندن نماز فریضه داخل کعبه را حرام دانستهاند؟
🔸 نماز خواندن بر پشتبامِ کعبه چه حکمی دارد؟ به کدام سمت نماز بخواند؟ (نظر شیخ طوسی در کتاب مبسوط و خلاف چیست؟)
🔹 برخی گفتهاند که اگر بر پشتِبامِ کعبه خواست نماز بخواند، به پشت بخوابد و رو به بیت المعمور که در آسمان چهارم یا هفتم است، نماز بخواند
🔸 ما جهت کعبه را ملاک میدانیم، نه حیطان و جُدران را
#فقه
#تدریس_شرایع
@Nardebane_feghahat
✔️ در روایتی آمده: بعد از آنکه ملائکه در جریان خلقت آدم اعتراض نمودند، خداوند برای آنها بیت المعمور را قرار داده تا با طواف بر دورِ آن، از درگاه الهی درخواست توبه نمایند:
🔹...فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا رَبَّنَا افْعَلْ مَا شِئْتَ «لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» قَالَ: فَبَاعَدَهُمُ اللَّهُ مِنَ الْعَرْشِ مَسِيرَةَ خَمْسِ مِائَةِ عَامٍ، قَالَ فَلَاذُوا بِالْعَرْشِ وَ أَشَارُوا بِالْأَصَابِعِ- فَنَظَرَ الرَّبُّ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ وَ نَزَلَتِ الرَّحْمَةُ- فَوَضَعَ لَهُمُ الْبَيْتَ الْمَعْمُورَ فَقَالَ طُوفُوا بِهِ وَ دَعُوا الْعَرْشَ فَإِنَّهُ لِي رِضًى فَطَافُوا بِهِ- وَ هُوَ الْبَيْتُ الَّذِي يَدْخُلُهُ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ- لَا يَعُودُونَ أَبَداً- فَوَضَعَ اللَّهُ الْبَيْتَ الْمَعْمُورَ تَوْبَةً لِأَهْلِ السَّمَاءِ- وَ وَضَعَ الْكَعْبَةَ تَوْبَةً لِأَهْلِ الْأَرْضِ...
📚 تفسير القمي، القمي، علي بن ابراهيم ج1 ص37
@Nardebane_feghahat