eitaa logo
گلچین نکته های ناب
1.7هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
18.9هزار ویدیو
85 فایل
خوش آمدید بزرگواران نشر صدقه جاریه🌴💎🌹💎🌴 #آقا_تنهاست کانال شعرمون @Yas8488 خادم @Yasamanha @YaAbootorab8488
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌾🌴دوستت دارم برای دیدن دل این و آن همیشه چشم غیب لازم نیست. گاهی می‌شود بی‌پرده درون دل‌ها را تماشا کرد. وقتی کسی به من می‌گوید: «دوستت دارم» قشنگ می‌فهمم ردّ پایی از محبّتم در دلش هست یا نه؟ حتّی اگر بگوید زیاد دوستت دارم فهمیدنش دشوار نیست که کم دوستم دارد یا زیاد. 🌴💢🌴یکی از سخت‌ترین ریاضت‌های زندگی‌ام تحمّل آدم‌هایی است که می‌گویند دوستم دارند ولی می‌دانم دوستم ندارند. هر بار که لب باز می‌کنند و می‌گویند: «دوستت دارم» انگار که تیری را به چلۀ کمان گذاشته‌اند و به سوی قلبم رها کرده‌اند و گرزی را بالا برده‌اند و کوبیده‌اند روی سرم. دیگران را نمی‌دانم امّا خودم این طورم: اینها اگر بگویند تو را دوست نداریم خیلی خوشحال می‌شوم. 🌴💢🌴آقا! تو «دوستت‌ دارم‌»های مرا باور کرده‌ای؟ می‌شود التماس کنم اراده کنی که دلم را نبینی؟ یعنی «دوستت دارم»های من هم برای تو حکم تیر و گرز را دارد؟ نکند اخلاق تو هم مثل من باشد؟ تو هم دوست داری کسی که دوستت ندارد صریح و روشن به چشمانت نگاه کند و بگوید: دوستت ندارم؟ 🌴🌹🌴پس بگذار امشب اعتراف کنم: آقا! من تو را دوست ن.. نه، بگذار همچنان زیباترین دروغ زندگی‌ام ورد زبانم باشد. باشد؟ 🌴❄️🌴تو مثل همیشه کوتاه بیا و اراده کن که دلم را نبینی. آقا! دوستت دارم، خیلی زیاد. شبت بخیر حضرت ستاراالعیوب! 🌴💎🌴
گلچین نکته های ناب
🌴💎🌴یار صبور کاش یاد می‌دادی چگونه می‌شود خدایی را شکر کرد که عشق را آفرید و مرا این گونه سر کلاس عاشقان قرار داد تا هر شب درسی از عشق بیاموزم و یقین کنم که عاشق نیستم. چگونه باید خدایی را شکر کنم که با این درس‌ها مرا از توهم عاشقی نجات داد. توهم عاشقی همان طنابی است که به گردن آدم بسته می‌شود و هر روزی که از عمر می‌گذرد تنگ‌تر از روز گذشته، راه نفس را می‌بندد. خدا را شکر که دیگر توهم عاشقی ندارم. 🌴💎🌴آقا! هر گاه که توهم عاشقی به سراغم آمد هر طور که دوست داری مرا از خواب عمیق این توهم بیدار کن. من آدم روزهای پیشین نیستم که با توهم عاشقی آرام بگیرم از این توهم وحشت دارم صدای پایش که بیاید، زندگی برایم سیاه می‌شود. اگر به سراغم آمد با پتک هم اگر بر سرم بزنی تا از آن جدا شوم چون و چرایی از من نخواهی شنید. تا امروز عمرم را پای این توهم قربانی کرده‌ام دیگر بس است هم‌آغوش شدن با توهم. از درد گفتم و تفسیری که عاشقان از آن دارند فهمیدم که چیزی از درد تا امروز نفهمیده بودم. درد که برایم معنا شد تازه مفهوم صبر برایم پیدا شد و حالا می‌شود فهمید چرا عاشق‌ها صبرهای ما را صبر نمی‌دانند. 🌴💎🌴در دنیای ما، درد بوی خاک می‌دهد عاشق‌ها با خاک غریبه‌اند. آنچه برای ما درد است، برای عاشق‌ها درد که نیست هیچ شاید دوا هم باشد. صبر در برابر دوا که معنا ندارد. ما خیال می‌کنیم که صبوریم زیرا معنای درد را نفهمیده‌ایم. دردهای توهمی،‌ صبرهای خیالی در پی دارند. چه قدر دلم خوش بود به ان الله مع الصابرین و چه راحت گرفته شد از من این دل‌خوشی. وقتی که درد، فقط درد فراق است صبر یعنی اگر معشوق اذن دیدار نمی‌دهد،‌ صبور باش 🌴💎🌴نکند زبان به گلایه باز کنی و شِکوه کنی! اگر راه رسیدن به معشوق،‌ بلاست بلا چون دوایی شیرین نوش جان می‌شود تا عاشق به یار برسد. 🌴💎🌴من دیگر از صبر سخن نخواهم گفت. منتظر می‌مانم تا عاشق شوم و درد را آن گونه که هست معنا کنم بعد در بارۀ صبر حرف بزنم. شبت بخیر یار صبور! 🌴💎🌹💎🌴 🌴💎🌴
🌴🌸 مولای من🌸🌴 می‌ترسم، می‌ترسم از این که به دل‌خوشی کشکولی پر از نیکی، زندگی را طی کنم و وقتی صدای پای مرگ آمد، ببینم کشکولم جز طبل توخالی چیز دیگری نبوده. 🌴🥀🌴دستم خالی است آقا! خالی‌تر از آنی که بشود گوشۀ چشمی به نجات داشت. به گمانم توهم خوب بودن، از بد بودن، دهشتناک‌تر است. می‌ترسم از دامی که این توهم در مسیر بندگی پهن کرده است. گرفتاران این دام، نمی‌فهمند چه غل و زنجیری به دست و پایشان بسته شده. 🌴💎🌴آقای من! برای خوب بودن و خوب ماندن، راهی جز اتصال به رشتۀ ولایت تو نیست. رشتۀ ولایت تو همیشه از آسمان آویخته و همۀ اهل زمین را در بر می‌گیرد. دست‌هایی که به سوی رشتۀ ولایت تو رو به آسمان بلند می‌شوند، هیچ گاه در غل و زنجیرهای توهم خوب بودن گرفتار نمی‌شوند. خدا نکند دستی به قدری ضعیف شود که توان بلند شدن به سوی آسمان را نداشته باشد. شبت بخیر مولای من! 🌴💎🌹💎🌴
2.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃تنها راهِ آرامش خدا یادش را تنها مایۀ آرامش ما و یاد تو را راهِ یاد کردن از خودش قرار داد. ما به دنبال آرامش گشتیم ولی سراغی از تو نگرفتیم. تو صدایمان زدی و ما در فکر و خیال آرامش صدایت را نشنیدیم و اگر هم شنیدیم خودمان را به نشنیدن زدیم. هنوز هم دنبال آرامشیم و دور خودمان می‌چرخیم. خدا کند زودتر خسته شویم. از این همه جان سختی در حیرتم! نمی‌دانم چرا اصرار داریم آرامش را از راهی غیر از آنچه خدا خواسته به دست بیاوریم!؟ چرا باور نداریم، آرامش فقط یک راه دارد!؟ شبت بخیر تنها راه آرامش! 🌴💎🏴💎🌴
🍃اسیر خدا ما باید اسیر باشیم. کسی که ادعای آزاد بودن می‌کند بی‌تردید یا معنای آزادی را نمی‌داند و یا دروغ در جانش رسوخ کرده. «انسان آزاد» دروغ بزرگ زمینی است که از وقتی انسان آفریده شده حتّی یک نفر آزاد به خود ندیده است. اسارت جبر زندگی انسان است. هیچ کسی حق انتخاب میان آزادی و اسارت را ندارد. اسارت، جزئی از خلقت ماست. ما اسیریم. اصل اسارت بد نیست، نشانۀ انسانیت است. هر کسی برای فهم مقامش باید رشتۀ اسارتش را دنبال کند و ببیند سررشته به کجا می‌رسد. این سررشته‌های اسارت است که نشان می‌دهد انسان مانده‌ایم یا نه. وقتی اسیر تو و گرفتار غم تو نشدیم اسیر چیزهایی می‌شویم که کاری جز بلعیدن انسانیت ندارند. خدا ما را اسیر تو آفرید ما رشتۀ اسارتمان را از تو بریدیم و از تو دور شدیم. حالا این شده حال و روزمان: اسیر شکم، اسیر شهوت، اسیر مردم، اسیر خویش و اسیر همۀ چیزهایی که روی هم حتّی چشم بر هم‌زدنی فکر کردن به آنها تلف کردن عمر است. باید اسیر تو شویم. روزی که اسیر تو شدیم، باید جشن بگیریم. انسان برای آزادی جشن نمی‌گیرد. آزادی، توهمی‌ترین جشن دنیاست. کمی دیگر صبر کن تا در صحن خانه‌ات جشن اسارتمان را بر پا کنیم. صبحت بخیر اسیر خدا! 🌴💎🌹💎🌴
🍃حضرت یار حال و احوال‌پرسی‌ها عجب ظرفی هستند! چه قدر حیف که تا امروز از این ظرف، غافل بودم! حال و احوال‌پرسی‌ها ظرف محبّت تو می‌شوند چرا هیچ گاه این ظرف را از محبّت تو پر نکردم؟ دوستم به من یاد داد که بعد از سلام و علیک باید از تو بپرسم از حال و روز تو، از این که آیا خبری از تو هست یا نه؟ بی‌خبرتر از کسی که خبری از تو نمی‌گیرد، کیست؟ من تازه دارم معنای «حرف لغو» را می‌فهمم. چه قدر از حرف‌هایم لغو بود و نمی‌دانستم! اگر با کسی نشستیم و بلند شدیم ولی حرفی از تو نشد باید همۀ حرف‌هایمان را لغو بدانیم. با دوستم وقتی سلام و علیک می‌کنم دلم پر می‌زند برای نشستن و یک دل سیر حرف زدن. او جز تو دغدغۀ دیگری ندارد. برای همین هم در بارۀ هر چیزی که حرف می‌زند از واژه واژۀ کلامش، بوی تو می‌آید. گاهی که من مسیر سخن را به سویی منحرف می‌کنم که دلخواه تو نیست دوستم لب می‌گزد، یعنی سکوت. حرف زدن از چیزی که دلخواه تو نیست در مرام عاشق‌های حرام اندر حرام است. در قانون دوستی ما یا باید از تو حرف زد یا حرفی را زد که تو دوست داری. جز این دو هر حرفی عقوبت دارد. عقوبتش هم دور شدن از توست. چه قدر دوست دارم زودتر برسم به جایی که دوستم رسیده. دلم آرام است که تو کمکم می‌کنی. صبحت بخیر حضرت یار! 🌴💎🌹💎🌴
🌴💙🌴مهدی فاطمه باز هم دوست دارم با خیالم همراه شوم؛ خیالی که وقتی با دلم راه می‌آید، می‌شود مایۀ آرامش قلبم. خدا را شکر که خیال را به ما عطا کرد. اگر نبود، نداشته‌هایمان را چگونه می‌چشیدیم و تصویر آرزوهایمان رو چگونه می‌کشیدیم. 🌴❄️🌴دارم خیال می‌کنم روبه‌رو شدنم با تو را و خیال می‌کنم وقتی را که می‌خواهی مرا صدا بزنی. بارها و بارها از این خیال با تو سخن گفته‌ام؛ اما مگر سیر می‌شود دلم از این خیال! 🌴❄️🌴اولش خیال می‌کردم فقط لحن صدا زدنت برایم طرب‌انگیز است و فرقی نمی‌کند با چه نامی مرا صدا بزنی؛ ولی حالا در خیالم تو را به تصویر می‌کشم که با لحنی مهربان و نوایی پر از محبّت نامم را بر زبان جاری می‌کنی. وقتی کنار نامم جان می‌گذاری، در همان آن جان می‌گیرم و بی‌وقفه جان می‌دهم از شوق. 🌴❄️🌴آقا! بگو روزی که مرا با نام صدا خواهی کرد، همین نزدیکی‌هاست و بگو که به من اجازه خواهی داد، تو را با نام صدا بزنم. شبت بخیر مهدی فاطمه! 🌴💎🌼💎🌴 🌴🌹🌴
🍃یار از نظر پنهان فراق، دردی که دوست دارم به جانم بیفتد. اگر چه دردش به جانم نیفتاده، امّا فهمیده‌ام بدون درد فراق زندگی، شیرین هم اگر باشد، مثل زهر است. زهر تلخ باشد یا شیرین، فرقی می‌کند؟ فراق، دردی که دوست دارم لحظه‌های زندگی‌ام را در نوردَد. نچشیده‌ام این درد را ولی در نبودنش، زجر کشیدن را خوب فهمیده‌ام. زندگی بدون درد فراق، لحظه لحظه زجر کشیدن است دردکشیدن و زجر کشیدن خیلی با هم فرق می‌کنند. من از زجر کشیدن خسته‌ام، درد را کجا می‌شود پیدا کرد؟ تفاوت این زجر و درد را از وقتی فهمیده‌ام که با دوستی که تو نشانم داده‌ای، هم‌نشین شده‌ام. من درد کشیدن او را می‌بینم و زجر کشیدن خودم را هم احساس می‌کنم. درد کشیدن او عین آرامش است زجر کشیدن من عین بی‌قراری. لحظه‌ای لبخند او در میان دردها از هزار قهقهۀ من شادی‌آفرین‌تر است. دوستم اشک هم که می‌ریزد، آدم را آرام می‌کند. در آهنگ هق هق او درد فراق موج می‌زند امّا با این آهنگ، دردهای دیگر به دست فراموشی سپرده می‌شود. حرف از فراق که می‌زند تا عمق وجود آدم آتش می‌گیرد ولی نمی‌دانم این چه سرّی است که این آتش، دل آدم را خنک می‌کند. چه نسبتی میان این آتش و خنکا وجود دارد، نمی‌دانم. به من درد فراق بده آقا! درد فراق شبت بخیر یار از نظر پنهان! 🌴💎🌹💎🌴
🍃صادق ترین بنده خدا یک روز همۀ نقّاشی‌های انتظارم را در میان آه‌های حسرتم قاب می‌کنم و نصبشان می‌کنم روی سینۀ آسمان. من می‌دانم این نقّاشی‌ها می‌توانند بار یک دنیا حرف را به دوش بکشند. امشب دوست دارم عاشقی را بکشم که کنار باغچۀ حیاط خانه‌اش نشسته و چشم به در دوخته نمی‌دانم در را چه طور بکشم تا هم بفهمند این در مدّت‌هاست باز نشده عاشق با خودش عهد کرده این در را به روی کسی جز معشوق سفر کرده‌اش باز نکند. و نمی‌دانم چطور باد را بکشم که وقتی تند می‌وزد و در را به صدا در می‌آورد چگونه دل عاشق را طوفانی می‌کند. اگر بتوانم در را طوری بکشم که معلوم شود مدّت‌هاست باز نشده همه می‌فهمند که عاشق با خودش عهد کرده تا معشوق نیاید دلش را با بیرون رفتن خوش نکند. طرز نگاه عاشق را وقتی که چشم به در دوخته چگونه باید کشید تا کسی که نگاهش می‌کند خوب بفهمد این چشم‌ها مدّت‌هاست که به جایی جز این در دوخته نشده. من نقّاشی‌ام را در یک روز برفی می‌کشم و عاشق را زیر بارش برف نشان می‌دهم روی تنش، روی سرش، روی صورتش دانه‌های برف نشسته و سفیدش کرده امّا او هنوز چشم به در دوخته و داخل نرفته. آقا! من منتظرت نیستم چون چشمم به همه جا خیره است،‌ جز مسیر آمدن تو گوشم را تیز کرده‌ام برای همه چیز، جز صدای پای تو. ولی می‌خواهم منتظرت باشم پس باید شبیه تو شوم می‌خواهم زبانم مثل زبان تو، زبان خدا شود پس باید از هر چه آلودگی است، پاک شود. روی زبان تو حتّی گرد دروغ هم ننشسته من وقتی می‌خواهم بگویم تو تا به حال دروغ نگفته‌ای خجالت می‌کشم. دروغ کجا و زبان تو؟! می‌شود بگویی کسی که از تعفّن‌های دروغش فرشتگان خدا به خدا گلایه می‌کنند تا ابتدای وادی انتظار تو چه قدر فاصله دارد؟ ما از شما آموخته‌ایم کسی که دروغ می‌گوید ایمان ندارد. بدون سرمایۀ ایمان چگونه می‌شود منتظر تو شد؟ و شنیده‌ایم دروغ، دروغ است؛ کوچک و بزرگ ندارد پس وای به حال کسی که دهانش خزانۀ انواع دروغ‌هاست و با وجود این خزانۀ گندآلود باز هم مدّعی انتظار توست! به گمانم بزرگ‌ترین دروغی که چنین دروغ‌گویی می‌گوید همین ادّعای انتظار توست. ما با این ادّعاهای دروغ، راه آمدنت را سد کرده‌ایم ولی خودت هم خوب می‌دانی که وقتی به حال و روز خرابمان فکر می‌کنیم چه قدر مضطرب و مشوّش می‌شویم مثل همین حالا که وحشت در خونمان دویده و به همۀ وجودمان سرایت کرده. می‌خواهم زبانم را از همۀ دروغ‌ها پاک کنم من مقام انتظار تو را به هیچ منفعتی نمی‌فروشم. شبت بخیر صادق‌ترین بندۀ خدا! 🌴💎🌼💎🌴
🌴🥀🌴مهدی فاطمه باز هم دوست دارم با خیالم همراه شوم؛ خیالی که وقتی با دلم راه می‌آید، می‌شود مایۀ آرامش قلبم. خدا را شکر که خیال را به ما عطا کرد. اگر نبود، نداشته‌هایمان را چگونه می‌چشیدیم و تصویر آرزوهایمان رو چگونه می‌کشیدیم. 🌴🕯🌴دارم خیال می‌کنم روبه‌رو شدنم با تو را و خیال می‌کنم وقتی را که می‌خواهی مرا صدا بزنی. بارها و بارها از این خیال با تو سخن گفته‌ام؛ اما مگر سیر می‌شود دلم از این خیال! 🌴🥀🌴اولش خیال می‌کردم فقط لحن صدا زدنت برایم طرب‌انگیز است و فرقی نمی‌کند با چه نامی مرا صدا بزنی؛ ولی حالا در خیالم تو را به تصویر می‌کشم که با لحنی مهربان و نوایی پر از محبّت نامم را بر زبان جاری می‌کنی. وقتی کنار نامم جان می‌گذاری، در همان آن جان می‌گیرم و بی‌وقفه جان می‌دهم از شوق. 🌴🕯🌴آقا! بگو روزی که مرا با نام صدا خواهی کرد، همین نزدیکی‌هاست و بگو که به من اجازه خواهی داد، تو را با نام صدا بزنم. شبت بخیر مهدی فاطمه! 🌴💎🌴 🌴🌹🌴
🍃 گران‌ترین عشق عالم وقتی دوست داریم تو را به دست بیاوریم باید آماده باشیم برای پرداختن قیمت وصال تو. گمان نمی‌کنم خدا از هیچ کسی همۀ قیمت وصال تو را بگیرد. اگر همۀ ما هر چه داریم را کف دست بگذاریم و آن را در ازای وصال یک نفرمان آن هم برای یک لحظه تقدیم کنیم باز هم کم است. خدا اگر قبول کند، با تخفیف قبول کرده. اگر در راه رسیدن به تو سختی‌ها قامتمان را خم می‌کند و طاقتمان را کم می‌کند شاید برای این است که قیمت وصال تو را خیلی کمتر از آنچه هست خیال کرده‌ایم. اشتباه کردیم! ما مرد میدان وصال تو نبودیم امّا نمایش شوق وصال تو را خوب بازی کردیم. آقا! می‌شود بگویی حالا چه کار کنیم؟ ما در نمایش‌ها خوب حس می‌گیریم. حسّ شوق وصال تو را گرفتیم و در دهانمان مزه کرد. حالا مانده‌ایم با شوقی که در دلمان موج می‌زند و با توانی که تاب کشیدن بار سختی‌ها را ندارد. یعنی ما باید قید وصال تو را بزنیم؟ من به نازک‌دلی تو دل بسته‌ام. می‌دانم دلت برایمان می‌سوزد و از خدا برایمان تخفیف بیشتری می‌گیری. به خدا بگو همین را که هستیم قبول کند به وصالت که رسیدیم هر چه بخواهد در خدمتیم! شبت بخیر گران‌ترین عشق عالم! 🌴💎❄️💎🌴
🍃 حضرت دوست با آدم‌ها باید بنشینیم و بلند شویم تا بیشتر قدر تو را بدانیم. ما خودمان را با هیچ کس مقایسه نمی‌کنیم ولی همه را با تو قیاس می‌کنیم. عیبی که ندارد، دارد؟ وقتی حرف می‌زنیم و از حرفمان بد برداشت می‌کنند می‌گوییم اگر تو بودی حرفمان را حمل می‌کردی به بهترین‌ها. وقتی از میان جمع می‌رویم و پشت سرمان حرف می‌زنند می‌گوییم اگر تو بودی از جمع که بیرون می‌رفتیم، خیرمان را می‌گفتی. وقتی نیاز پیدا می‌کنیم به این که دیگران راه بیایند با ما ولی بی آن که درکمان کنند، می‌تازند به ما می‌گوییم اگر تو بودی، حتماً مدارا می‌کردی. وقتی اشتباهی می‌کنیم و چوب سرزنش می‌خورد به سرمان می‌گوییم اگر تو بودی، اغماض می‌کردی. وقتی به کمک نیاز پیدا می‌کنیم و هر کسی به بهانه‌ای از کنارمان بی‌اعتنا عبور می‌کند می‌گوییم اگر تو بودی دستمان را می‌گرفتی. این «اگر تو بودی»ها با دیگران نشستن را برایمان سخت کرده. این تویی که طاقتمان را زیاد کرده‌ای و گرنه سال به سال هم میل دیدن هم را نداشتیم عصر بخیر حضرت دوست! 🌴💎🌹💎🌴