▫️فایلهای صوتی اول تا چهارم درسگفتار « بنیانهای فلسفیِ جامعهشناسی تاریخی» مرحوم دکتر محمدعلی مرادی
🔹جامعهشناسی تاریخی شاخهای از علم جامعهشناسی است که از ترکیب دو رشته تاریخ و جامعهشناسی پدید آمده است. این شاخه از علوم اجتماعی مدتی است در ایران از سوی برخی استادان طرحشده است، اما مثل همه شاخههای علوم بدون توجه به مبانی فلسفی که یک شاخه از علوم در سرزمین ما طرح میشود.
🔹درس گفتار بنیانهای فلسفی جامعهشناسی تاریخی به این مهم پرداخته است که این شاخه از علوم اجتماعی را در زبان فارسی با یک رویکرد فلسفی باور کند و در خلال این درس گفتار نگرشی انتقادی به ادبیات موجود بیفکند.
🔹ایشان در این درسگفتار از دورۀ روشنگری و سیطرۀ علوم طبیعی بر علوم تاریخی شروع میکند و گریزی به فلسفۀ تاریخ میزند و سپس جامعهشناسی اگوست کنت، مکتب تاریخی آلمان، ماکس وبر، مکتب آنال (مارک بلوخ و برودل)، نوربرت الیاس، و دیدگاههای کاتوزیان، عباس ولی، سیدجواد طباطبایی و پرویز پیران را به بحث میگذارد.
🔹این درسگفتار در ۱۲ جلسه در دیماه ۱۳۹۰ در انجمن جامعهشناسی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزارشده است.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️فایل های صوتی جلسات چهارم تا ششم درس گفتار «آشنایی با فلسفه و روش تولید علوم انسانی اسلامی» با ارائه حجت الاسلام سید مهدی موسوی
🔹این درس گفتار به صورت هفتگی پنج شنبه ها از ساعت ۱۰-۱۲ توسط حوزه علمیه و مرکز آموزشی _ تربیتی الهادی (علیه السلام) قم برای طلاب برگزار می شود.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️تطور روششناسی علوم انسانی در ایران♦️
🔹سالهای ابتدایی دهه ۴۰ دانشجوی دانشگاه تهران بودم و روشی که مطرح شده بود ابتدا به نوعی فلسفه روش و فلسفه بافی بود. آن سالها دانش اجتماعی خوب تکمیل نشده بود، بنابراین ابعاد فلسفی و نظری بیشتر بود و خیلی با میدان و واقعیت سروکار نداشت. دادهای هم که تولید میشد، داده نظری و فلسفی بود.
🔹وقتی سال ۱۳۴۷ از سوربون برگشتم، عصر تازهای شروع شده بود. عصر فیلوسوفیسم کنار رفته بود و عصر کمیگرایی و تحقیق به مثابه دانش فیزیک و طبیعی آمده بود. ما هم وارد این مسائل شدیم و تحقیقاتی هم انجام گرفت. میرفتیم در میدان و داده جمع آوری و تولید و میآوردیم استنتاج میکردیم. دوره خاصی بود، ولی کمیگرایی نمیتوانست پارادایم خوبی برای دانش اجتماعی باشد.
پروفسور باقر ساروخانی قسمت اول
▫️پروفسور باقر ساروخانی از نظریه پردازان و اندیشمندان علوم ارتباطات و جامعه شناسی در کشور ماست که کارهای ارزنده و ماندگاری در حوزه نظریههای ارتباطات و روش شناسی از خود به یادگار گذاشته است. آنچه در ادامه میخوانید نظرات ایشان درباره تطور روش شناسی علوم انسانی در کشور است.
▫️نظراتی که به حوزه آسیب-شناسی روش شناسی های کمی و کیفی ورود میکند و در نهایت مسیری روشن پیش پای محققین و پژوهشگران باز میکند. حقیقتاً نظرات منسجم و ساختارمند پروفسور باقر ساروخانی در حوزه روش شناسی علوم انسانی میتواند پاسخگوی بسیاری از سردرگمیها و ناهنجاریهای امروز نظام دانشگاهی ما باشد. این مصاحبه در اولین شماره نشریه تخصصی مطالعات نوین ارتباطی منتشر شده است.
1️⃣ مسائل بسیاری در کشور وجود دارد که لاینحل باقی مانده است. به نظر میرسد در این میان روششناسی علوم انسانی در کشورمان دچار نوعی بحران است و قادر نیست مسائل و مشکلات را مرتفع کند. ما به دنبال رسیدن به دانش هستیم، ولی روششناسی که در دانشگاههای ما تدریس میشود، نمیتواند ما را به دانش رهنمون سازد. این موضوع را چگونه باید دید؟
🔸همان طور که گفتید ما به دنبال اپیستمه هستیم، یعنی داده موثق و درست. دانش با همین دادهها تولید میشود، بنابراین نمیتوان دانش را جدای از روش دانست. روش درست، تولید داده درست و در نهایت تولید دانش، چه دانش در حوزه آکادمیک و چه دانایی در میان عامه مردم. در همه حال نیازمند روش هستیم، ولی در این حوزه دچار بحران و مسئله هستیم. سالهای ابتدایی دهه ۴۰ دانشجوی دانشگاه تهران بودم و روشی که مطرح شده بود ابتدا به نوعی فلسفه روش و فلسفه بافی بود.
🔸آن سالها دانش اجتماعی خوب تکمیل نشده بود، بنابراین ابعاد فلسفی و نظری بیشتر بود و خیلی با میدان و واقعیت سروکار نداشت. دادهای هم که تولید میشد، داده نظری و فلسفی بود و اکثراً دچار محاجه میشد و گاهی هم اختلافات خیلی تند پیدا میشد، چون سراغ واقعیت نمیرفتند، چون فقط فکر، نظر و اندیشه بود.
🔸این رویکرد کافی نبود و جواب اپیستمه را نمیداد. دادهای موثق و معتبر نبود که روایی و اعتبار داشته باشد و اثرگذار باشد. در دانشهای طبیعی همچون شیمی هم این طور نیست که شخص فارغ از لابراتوار نظر بدهد. رسانه و جامعه، لابراتوار است و باید به آن مراجعه میکردیم.
🔸آرام آرام از یک عصر بیرون آمدیم، عصری که باید اصطلاحاً به آن فیلوسوفیم گفت، دانشی که هنوز به فلسفه مرتبط بود و فلسفه بافی بود، ابداع و ابتکاری در میدان صورت نمیگرفت و واقعیت دیده نمیشد. وقتی سال ۱۳۴۷ از سوربون برگشتم، عصر تازهای شروع شده بود. عصر فیلوسوفیسم کنار رفته بود و عصر کمیگرایی و تحقیق به مثابه دانش فیزیک و طبیعی آمده بود. ما هم وارد این مسائل شدیم و تحقیقاتی هم انجام گرفت.
🔸سال ۱۳۵۲ بود که برای اولین بار روی رسانه ملی شروع به کار کردیم و با دکتر مرتضی کُتبی، کتابی را بیرون آوردیم، البته چاپ نشد ولی تکثیر شد، تحت عنوان «کودکان در برابر پیامهای فرهنگی». منظور از پیامهای فرهنگی، رسانهها بود. خلاصه آن این بود که کودکان چطور رسانهها را میبینند و از آن استفاده میکنند.
🔸همان طور که گفتم پارادایم ما کمیت بود و دانش یا دادهای که میخواست تولید شود، به نوعی شبیه دادههای طبیعی بود، دانش طبیعی بود. میرفتیم در میدان و داده جمع آوری و تولید و میآوردیم استنتاج میکردیم. دوره خاصی بود، ولی کمیگرایی نمیتوانست پارادایم خوبی برای دانش اجتماعی باشد. شاید کمیگرایی در دانش طبیعی میتوانست جواب بدهد، ولی در دانشهای اجتماعی نمیتوانست این طور باشد.
ادامه دارد ...
http://farhangemrooz.com/news/63449
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️فایل های صوتی اتاق فکر تحول علوم انسانی وزارت علوم ،تحقیقات و فناوری
1⃣ صوت اول سخنران حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسرو پناه ، معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی
2⃣ صوت دوم سخنران حجت الاسلام دکتر رضا غلامی عضو هیات علمی دانشگاه شاهد
3⃣ صوت سوم سخنران حجت الاسلام دکتر احمد حسین شریفی عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
4⃣ صوت چهارم سخنران دکتر عبدالله معتمدی سرپرست دانشگاه علامه طباطبایی (ره)
5⃣ صوت پنجم سخنران حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا برنجکار
6⃣ صوت ششم سخنران دکتر سید جلال دهقانی فیروز آبادی استاد روابط بین الملل، دانشگاه علامه طباطبایی
💫 این مجموعه سخنرانی ها توسط اتاق فکر تحول در علوم انسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در قم بهمن ماه ۱۴۰۰ برگزار شد.
http://dte.bz/fzNDs
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️علم دینی از ديدگاه سعيد زیباکلام♦️
🔹ایشان در اين باره ديدگاه دو نفر از شاخصين اين علم را نام می برد که عبارتند از: آقای کارل ناپ، فيلسوف اثبات گرا که گرايش پوزيتويستی دارد و کارل پوپر، فيلسوف معتقد به روش ابطال گرايی در علم.
🔹آقای زيبا کلام نسبت به سخن آقای کارل ناپ تحليلی دارد و می گويد: اولا بر اساس اين ديدگاه که مربوط به علوم تجربی است می فهميم که فرض های عالمان، پيشينی است و بر اساس اندوخته های ذهنی شکل می گيرد؛ ثانيا اين بيش ها و نگرش ها متاثر از جامعه ای است که اين عالمان در آن زندگی کرده اند. بر اين اساس اگر فرضيه ای در جامعه دينی شکل گيرد متاثر از فضای فرهنگی آن خواهد بود و در نتيجه دينی است.
حجت الاسلام ربانی گلپایگانی پخش اول
▫️حجت الاسلام علی ربانی گلپایگانی (عضو شورای علمی کلام اسلامی، عضو هیئت علمی مؤسسه امام صادق(ع)) در دروس خارج کلام خود که در سال 95 - 94 برگزار شده است به بررسی دیدگاههای موافقان و مخالفان علم دینی پرداختند. ایشان در سه جلسه از جلسات خارج علم کلام به بررسی و تحلیل دیدگاه یکی از موافقان علم دینی دکتر سعید زیباکلام پرداختند.
🔸از جمله اين صاحب نظران آقای سعيد زيبا کلام است. وی عضو هيات علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران است و در همين رابطه بحثی را برای پژوهشگران حوزه و دانشگاه مطرح کرده که در کتاب «علم دينی؛ ديدگاه ها و ملاحظات» به چاپ رسيده است.
▫️اجمالا بحث ايشان چنين است که وی از سه زاويه و محور به اثبات علم دينی پرداخته است:
1⃣ از زاويه آنچه فلاسفه علم درباره روش شناسی علوم تجربی هم از منظر اثبات گرايی و هم ابطال گرايی بيان کرده اند. اين زاويه از بحث اعم بوده و شامل علوم طبيعی و علوم انسانی می شود .
2⃣ در همه شاخه های علوم انسانی دو شاخه و رکن وجود دارد که عالمان بر اساس آنها دو به پژوهش های خود می پردازند: يکی اينکه انسان کيست و چيست و ديگر اينکه سعادت و رستگاری انسان کدام است؟ اين عالمان چه به اين دو رکن تصريح کرده باشند يا نه، اين دو را در پژوهش های خود درباره انسان لحاظ کرده اند. بر همين اساس علوم انسانی از جهان بينی عالمان تاثير می پذيرد و لذا دين نيز می تواند از همين زاويه تاثير گذار باشد. اين زاويه عام بوده و در خصوص علوم انسانی مطرح است.
3⃣ در حوزه حقوق و سياست، معضلی که همواره مطرح بوده اين است که عالمان بايد تصميم بگيرند که قلمرو امور خصوصی و عمومی افراد کدام است؟ تعيين اين دو قلمرو در بيرون از علم صورت می گيرد و لذا تحت تاثير عواملی مختلفی از جمله دين خواهد بود. دين در اينجا می تواند به تعيين مرز خصوصی از عمومی بسيار کمک کند. اين زاويه از بحث، نسبت به دو زاويه گذشته خاص تر است.
▫️محور اول: بر اساس سخن عالمان فلسفه علم
🔸اين محور به بيان معنادار بودن علم و ممکن بودن دينی سازی علوم بر اساس آنچه در روش شناسی فلسفه علم بيان شده می پردازد. آقای زيبا کلام در اين باره ديدگاه دو نفر از شاخصين اين علم را نام می برد که عبارتند از: آقای کارل ناپ، فيلسوف اثبات گرا که گرايش پوزيتويستی دارد و کارل پوپر، فيلسوف معتقد به روش ابطال گرايی در علم.
🔸کارل ناپ (1897–1970 م ) در اين باره گفته است: دانشمندان وقتی می خواهند وارد بحث تجربی شوند ابتدا فرض هايی را مطرح می کنند. اين فرض ها وابسته به بينش ها، گرايش ها و تعلقاتی است که در ذهن عالم اندوخته شده و در بيرون وجود دارد. در مرحله بعد آنان شروع به آزمايش کرده و حدس هايی را به عنوان عوامل احتمالی پيشنهاد می کنند و آنها را مورد آزمايش قرار می دهد تا درستی و نادرستی آنها را بدست آيد.
▫️اين آزمايش ها با دو محدوديت مواجه است:
1⃣ يکی اينکه در اين آزمايش ها تنها عواملی مورد آزمايش قرار می گيرد که حدس زده شده است اما ساير عواملی که در مورد اين پديده امکان دارد مورد بررسی قرار نمی گيرد؛
2⃣ ديگر اينکه حتی در مورد عواملی که دانشمندان حدس زده اند اين گونه نيست که آزمايش آنها جامع الاطراف بوده و همه زمان ها و مکان ها را در نوردد، بلکه هر آزمايشی با محدوديت های زمانی و مکانی و غيره مواجه است. بنابراين آزمايش ها تنها نقش ايجابی داشته نه سلبی و ثانيا راجع به آنچه حدس زده شده نيز محدود است.
🔸آقای زيبا کلام نسبت به سخن آقای کارل ناپ تحليلی دارد و می گويد: اولا بر اساس اين ديدگاه که مربوط به علوم تجربی است می فهميم که فرض های عالمان، پيشينی است و بر اساس اندوخته های ذهنی شکل می گيرد؛ ثانيا اين بيش ها و نگرش ها متاثر از جامعه ای است که اين عالمان در آن زندگی کرده اند. بر اين اساس اگر فرضيه ای در جامعه دينی شکل گيرد متاثر از فضای فرهنگی آن خواهد بود و در نتيجه دينی است.
ادامه دارد ...
https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/rabani/kalam/94/941216/
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦
@OlomEnsaniEslami
▫️فایل صوتی نشست تخصصی گروه علمی فلسفه علوم انسانی با موضوع « روش شناسی علم و دین پژوهی: جایگاه تعامل علم و فلسفه » استاد: دکتر محمد فتحعلی خانی
🔹دوشنبه ، ۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۰
🔹قم خیابان ۱۹ دی ، کوچه ۱۰ ، اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️تطور روششناسی علوم انسانی در ایران♦️
🔹بنابراین آرام آرام تردید نسبت به کمیگرایی ایجاد شد. این مسئله فقط مختص ایران نبود و در دیگر جاهای دنیا نیز این تردید به وجود آمده بود. اساتید دیگر نظیر سوروکین در کتاب پویایی شناسی اجتماعی و فرهنگی نیز به این مسئله اشاره کرده است.
🔹در هر حال ابتدا به نوعی دچار تردید شدیم و بعد به قطعیت رسیدیم که دانش اجتماعی با دانش طبیعی کاملاً متفاوت است. انسان موجود اندیشمندی است و حتی کنشی که انجام میدهد، کنش بعدی را هم پیشبینی میکند. بنابراین کمیگرایی پاسخگوی ما نیست و از روی ناچاری روشهای کیفی یا کیفیگرایی مطرح شد.
پروفسور باقر ساروخانی قسمت دوم
▫️پروفسور باقر ساروخانی از نظریه پردازان و اندیشمندان علوم ارتباطات و جامعه شناسی در کشور ماست که کارهای ارزنده و ماندگاری در حوزه نظریههای ارتباطات و روش شناسی از خود به یادگار گذاشته است. آنچه در ادامه میخوانید نظرات ایشان درباره تطور روش شناسی علوم انسانی در کشور است.
▫️نظراتی که به حوزه آسیب-شناسی روش شناسی های کمی و کیفی ورود میکند و در نهایت مسیری روشن پیش پای محققین و پژوهشگران باز میکند. حقیقتاً نظرات منسجم و ساختارمند پروفسور باقر ساروخانی در حوزه روش شناسی علوم انسانی میتواند پاسخگوی بسیاری از سردرگمیها و ناهنجاریهای امروز نظام دانشگاهی ما باشد. این مصاحبه در اولین شماره نشریه تخصصی مطالعات نوین ارتباطی منتشر شده است.
2⃣ از کجا به این رسیدید که کمیگرایی پارادایم خوبی برای دانش اجتماعی نیست؟
🔸برای شما مثال می زنم. یکی از همکاران ما، مرحوم دکتر روح الامین، میگفت که شنیدیم در اطراف کرمان روستایی است که همه ساکنان آن حتی کودکان معتادند. به دانشگاه پیشنهاد کردیم که در این باره تحقیق کنیم. دانشگاه هم قبول کرد و کارشناس، پرسشگر، ماشین و همه چیز به ما دادند و راه افتادیم. وقتی به آن روستا رسیدیم تقریباً غروب شده بود.
🔸 روستاییان جمع شدند که برای چه آمدید اینجا؟ گفتیم که ما شنیدهایم اینجا همه معتادند و آمدهایم در این باره تحقیق کنیم. روستاییان گفتند که ما اصلاً معتاد نداریم! شما اگر تریاک را جلوی ما قرار بدهید نمیتوانیم با نخود و لوبیا تمیز دهیم! دکتر روح الامین گفت که عرق سردی روی پیشانی ما نشست و با خودمان گفتیم که الان جواب دانشگاه را چه بدهیم! به روستاییان گفتیم که حالا جایی برای اتراق به ما بدهید.
🔸روستاییان ما را به سمت مسجد راهنمایی کردند. دکتر روح الامین میگفت که لباس بسیار ساده ای به سبک همان روستاییان پوشیدم و بیرون آمدم، تنهایی در روستا قدم زدم و دو روستایی را دیدم. سر صحبت را باز کردیم و گفتیم که شهر چیزی دارد که متأسفانه خوب نیست، تریاکهای شهر خیلی بد است! گران و سیاه است و اصلاً هم مرغوب نیست! روستاییان نگاهی به ما انداختند و گفتند با ما بیا! رفتم به خانهای و دیدم تمامی آن روستاییانی که در میدان اصلی میگفتند خبری از تریاک در این روستا نیست، مشغول استعمال تریاک بودند!
🔸این مثال است. اگر دکتر روح الامین میخواست کمیگرا باشد، این کار را نمیکرد و فردا صبح میرفت ده پرسشنامه بین مردم توزیع و کار را تمام میکرد و به این نتیجه میرسید که روستا پاک پاک است و هیچ استعمال تریاکی در آن نمیشود! این مثال به خوبی نشان میدهد که کمیگرایی با بنبست روبرو شده بود، یعنی اپیستمه درست تولید نمیکرد و گاهی عکس آن را تولید میکرد؛ یعنی واقعیت یک چیز بود، ولی داده تولید شده غیر از آن بود.
🔸بنابراین آرام آرام تردید نسبت به کمیگرایی ایجاد شد. این مسئله فقط مختص ایران نبود و در دیگر جاهای دنیا نیز این تردید به وجود آمده بود. اساتید دیگر نظیر سوروکین در کتاب پویایی شناسی اجتماعی و فرهنگی [۱] نیز به این مسئله اشاره کرده است. در هر حال ابتدا به نوعی دچار تردید شدیم و بعد به قطعیت رسیدیم که دانش اجتماعی با دانش طبیعی کاملاً متفاوت است. انسان موجود اندیشمندی است و حتی کنشی که انجام میدهد، کنش بعدی را هم پیشبینی میکند. بنابراین کمیگرایی پاسخگوی ما نیست و از روی ناچاری روشهای کیفی یا کیفیگرایی مطرح شد.
🔸روشهای کیفی نوید خوبی بود، درست هم بود، باید کیفیت و ذهن انسان را میدیدیم. اگر دکتر روح الامین به شیوههای اتنوگرافیک عمل نمیکرد، داده درستی به دست نمیآورد. نزدیک هفده روش کیفی مختلف تولید شد؛ نوید خوبی بود. عصر سوم تحقیق و عصر تولید داده و اپیستمه است و باید راهی برای ما باز میکرد و به نوعی نجاتمان میداد و دادههای درست تولید میکرد. ولی متأسفانه باز هم دچار بحران شدیم و هنوز بحران ادامه دارد.
ادامه دارد ...
http://farhangemrooz.com/news/63449
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami