eitaa logo
راه وسط( علی غلامی دهقی فریدنی)
363 دنبال‌کننده
101 عکس
63 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از فردوسی بازی تا فردوسی ستیزی 25 اردیبهشت روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی است. مواجهه با حکیم طوس همچون برخی مسائل دیگر در ایران گرفتار افراط و تفریط است. رژیم پهلوی و باستان گرایان افراطی، او را ضد اسلام و بر بنیاد حکومت سلطنتی معرفی کرده و در برابر، از سوی برخی اسلامگرایان سنتی مورد بی مهری قرار گرفته، به طوری که در محافل مذهبی از این حکیم ایرانی کمتر یاد می شود. پیامد این دوگانگی، دو قطبی سازی یا بی هویتی است. در حالی که بر اساس شواهد متقن تاریخی، فردوسی، حکیمی ایرانی، مسلمان و شیعه بوده است. از نشانه های شیعه بودن فردوسی، برخورد غزنویان با او به جرم تشیع است؛ به طوری که اجازه داده نشد جنازه اش در گورستان مسلمین دفن شود و در باغی خارج شهر مدفون شد.(ربیع، علی نامه(منظومه کهن)، تصحیح رضا بیات و ابوالفضل غلامی، تهران: میراث مکتوب، چاپ اوّل، 1389، مقدمه مصحح، ص بیست) گاهی برخی در جامعه به گونه ای سخن گفته و قلم می زنند که گویا مردم مجبورند میان دو پایه اساسی هویت ایرانیان، یعنی ایران و اسلام، یکی را انتخاب کنند. باستان گرایان و ملی گرایان افراطی بر ایران و برخی مذهبیون فقط بر اسلام تأکید کرده و هر یک دیگری را نفی می کند. طرح تقابل ایران و اسلام سابقه دیرینه دارد. در تبارشناسی این تقابل، می توان به سه دوره اشاره کرد: 1. در صدر اسلام برخی از مشرکان قریش مانند نضر بن حارث برای رویارویی با اسلام به نقل داستان رستم و اسفندیار پرداخته و قرآن را اساطیر الأولین می خواندند. آیاتی از قرآن به این ماجرا اشاره کرده است. (انعام/ 25؛ انفال/ 31؛ نحل/ 24؛ مؤمنون/ 83؛ فرقان/ 5؛ نمل/ 68؛ احقاف/ 17؛ قلم/ 15؛ مطففین/ 13) این دوره چندان تأثیری در ایجاد تقابل میان اسلام و ایران نداشت. 2. دوره دوم، در قرن چهارم و پنجم هجری مسئله شاهنامه خوانی کرّامیان و ناصبیان در برابر شیعه مطرح شد. شاهنامه خوانی توطئه کرّامیان بود که می خواستند رستم و اسفندیار را جایگزین خاندان اهل بیت (ع) کنند. سرایش کتاب علی نامه توسط ربیع در همین راستا بود.(علی نامه، مقدمه مصحح، ص 23 و 24) این منظومه و حماسه شیعی، که نخستین مغازی سرای امام علی (ع) به زبان پارسی است، نیم قرن پس از شاهنامه در مناقب علی بن ابی طالب (ع) سروده شده است. شفیعی کدکنی در مقاله ای به نقش کرامیان در دامن زدن به شاهنامه خوانی و تنقیص علی (ع) اشاره کرده است. (شفیعی کدکنی، محمدرضا، «حماسه ای شیعی از قرن پنجم» تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، 1389، ضمیمه آینه میراث، ضمیمه 20، ص 93- 94.و ص 101 و 102) 3. دوره سوم، عصر پهلوی، بخصوص پهلوی دوّم، که دانسته و خواسته به این تقابل دامن زده می شد. در این دوره معرفی نادرستی از فردوسی و شاهنامه او انجام می گرفت. در حالی که خود فردوسی ایرانی دیندار، مسلمان و شیعه ای عقل گرا بود که از محدثان و متکلمان زمان خویش تأثیر پذیرفته و از نهج البلاغه علی (ع) بهره برده بود. جلال آل احمد از این دوره برای کسانی که از یاد فردوسی می خواستند مردم را اغوا کنند و بنیاد پادشاهی را تقویت نمایند، به «فردوسی بازی» تعبیر کرده است.(جلال آل احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، ج2 ، ص 156) سوگمندانه باید گفت امروز نیز این تقابل دانسته یا نادانسته، واقعیتی در جامعه بوده و هست. باستان گرایی در ایران در دوره قاجاریه با میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزاآقا خان کرمانی شروع شد و با فعالیت های ابراهیم پورداود به نقطه اوج خود رسید. پورداود از مروجان افراطی باستان گرایی بود و برگزاری جشن های دوهزار و پانصد ساله از آرزوها و پیشنهادهای او بود که پس از مرگش اجرا گردید.(رحمانیان، داریوش، تاریخ علت شناسی انحطاط و عقب ماندگی ایرانیان و مسلمانان، اصفهان، نشر خاموش، 1399، ص 245- 263) شواهد برای باستان گرایان افراطی بسیار زیاد است و بسیاری از اینان دانسته به این ستیز دامن می زنند. بی گمان، ملی گرایی جریان های مختلف دارد. برخی بکلّی در پی ستیز با اسلامند اما برخی از آنها دین و مذهب را شخصی جلوه داده و با التقاطی از ایران و اسلام، بر این باورند که ملیت بر اسلامیت تقدم دارد. (امیر مسعود شهرام نیا، تعامل و تقابل ملی گرایی و اسلام گرایی در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فصلنامه پژوهش های راهبردی سیاست، دوره دو، شماره 5، 1392، ص 197- 217) (ادامه دارد )
(ادامه فرسته پیشین) در برابر، برخی مذهبی ها خیرخواهانه اما نسنجیده سخن می گویند. نمونه آن سخنان یکی از نظامیان است که چند سال پیش گفت: تا زمانی که شهید برونسی، کاوه و شوشتری داریم، نیازی به رستم و اسفندیار نداریم. این سخنان بازتاب و واکنش هایی را بدنبال داشت. بر خلاف سخنان این سردار نظامی، رهبر معظم انقلاب، اسفندیار را مانند بچه حزب اللهی های امروز دانسته و او را در فرهنگ شاهنامه یک حزب اللهیِ غیورِ دین خواه مبارز معرفی کرده است.( سایت بولتن نیوز، 22 شهریور 1397.) برخی فعالان مذهبی فضای مجازی نیز با استناد به سخنان رهبر انقلاب در باره حزب اللهی بودن اسفندیار شاهنامه و این که خود شاهنامه پر از حکمت است، سخنان سردار را نسنجیده و برخاسته از بی بصیرتی دانستند که برای نظام جمهوری اسلامی هزینه ساز است. به نظر نگارنده برای کاهش این تقابل و اصلاح آن، بازخوانی کتاب گرانسنگ خدمات متقابل اسلام و ایران استاد شهید مطهری پس از گذشت قریب نیم قرن از نگارش آن، هنوز بهترین راهگشاست. ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ http://eitaa.Com/Rahevasat
4_5769621420610948218.mp3
11.08M
از فردوسی بازی تا فردوسی ستیزی گفتاری کوتاه در دانشگاه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ http://eitaa.Com/Rahevasat
✅هفت توصیه مهم رهبر انقلاب به فعالان انقلابی، اجتماعی و سیاسی ۱. نگذارید از انقلاب، هویت‌زدایی کنند و حقیقت انقلاب را واژگون کنند ۲‌. نگذارید یاد امام در جامعه را کمرنگ و تحریف کنند ۳. نگذارید رگه‌های ارتجاع، نفوذ کنند و جاگیر شوند. (مرتجع تابع سبک سیاست و زندگی غربی است) ۴. دروغ، فریب و جنگ روانی دشمن را افشا کنید نگذارید جنگ روانی در کشور تاثیر بگذارد. ۵. از سرمایه ایمان مردم برای تولید عمل صالح بهره بگیرید. ۶. نگذارید وانمود کنند کشور به بن بست رسیده است. ۷. امروز وظیفه قدرشناسی از مسئولان سنگین است. ۱۴۰۱/۰۳/۱۴ http://eitaa.Com/Rahevasat
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان امشب (شنبه شب) سید علی خمینی درباره رهبر انقلاب در منزل امام خمینی(ره)؛ نجف اشرف http://eitaa.Com/Rahevasat
هدف شناسی نگارش الغدیر و راز ناشناخته ماندن آن دیشب به مناسبت سالروز رحلت علامه امینی، گفتگویی در «محفل تاریخ اندیشان » (گروه واتساپی ) داشتم. دو پرسش مطرح شد: نخست این که علامه امینی به چه هدف یا اهدافی کتاب گرانسنگ الغدیر را نگاشت؟ دو دیگر این که با وجود کتاب ارزشمندی همچون الغدیر، چرا این کتاب ناشناخته مانده است؟ من ترجیح دادم که به این دو پرسش از بیان و بنان دو تن از معاصران او که حجاب معاصرت مانع شناخت آنها از امینی نشده است، پاسخ دهم. یکی از آن دانشمندان معاصر امینی، زنده یاد دکتر سید جعفری شهیدی است. او در مقاله ای که در سال 1352 نگاشته، علامه امینی را از معدود شخصیت های ممتازی می داند که با کوشش های علمی و عملی مذهب تشیع را تثبیت کرده اند. شهیدی، علامه امینی را در ردیف هشام بن حکم، ابوسهل نوبختی، شیخ صدوق، شیخ مفید و سید مرتضی معرفی می کند. او نوشته است: الغدیر با وجود شخصیت علمی امینی، وسعت اطلاعات او در کار خود، درجه ایمان و اعتقادش، عشق و علاقه او به کار، اهمیت اثر و تتبّع و تحقیق اش، برای ما مجهول مانده است. شاید یکی از علل ناشناخته ماندن الغدیر، بی مهری برخی بزرگان حوزه به او و کتابش باشد؛ به طوری که رخصت پرداخت سهم امام (ع) برای انتشار آن را نداده اند. محتمل است که امینی در واکنش به این گونه برخورد برخی فقها با او و اثرش، می گفت: « اگر من مرجع بودم، و وجوهات شرعی به دست من می رسید همه را به طلاب می دادم تا سفر کنند، حرکت کنند. می گفتم: این هزینه، بروید و جهان را و انسان را بشناسید». (حکیمی، حماسه غدیر، ص 285) چه این که امینی خود برای نگارش کتاب الغدیر، سفرهای بسیاری کرده است. از نظر شهیدی، یکی دیگر از علل ناشناخته ماندن الغدیر، نگاه نادرست برخی به محتوای این کتاب ذی قیمت است. او می نویسد: برخی تصور کرده اند که امینی سندی بر اسناد حدیث غدیر افزوده است؛ کاری که دیگران پیش از او انجام داده اند. تصور نادرست دیگر این که نگارش الغدیر را از سرگرفتن نبرد بین علی و عمر دانسته اند؛ که موجب رواج لعن و سلام که سالهاست تعطیل شده، می گردد. در حالی که هدف امینی هیج یک از اینها نبوده است؛ بلکه هدف او دفاع از تشیع و پاسخ دادن به اتهامات ناروایی بود که برخی نویسندگان عرب مانند احمد امین، رشیدرضا، موسی جارالله، عبدالله قصیمی، محب الدین طبری ، محمد ثابت گیلانی و ... چهت ایجاد بدبینی به شیعه نسبت می دادند و آثارشان در محیط های عربی تأثیرگذار بود. شهیدی می نویسد: آنچه بیش از هر عامل دیگر امینی را به نوشتن این کتاب واداشت، جهاد او با معاندانی بود که هر چندگاه خصمانه، تیغ انتقاد خود را متوجه شیعه می سازند و چون بازاری یابند از نوشتن و یا گفتن هر دروغ و نسبت هر افتراء به شیعیان دریغ نمی دارند ... . (از دیروز تا امروز، ص 327- 328) دانشمند دیگری که معاصر علامه امینی بوده و قدر او را دانسته است، استاد مطهری است. او می نویسد: «امینی با روشن کردن منطق استدلالی شیعه و اثبات دروغ بودن اتهامات علیه این مذهب، شخصیت علی (ع) را بدرستی معرفی کرد». با این که به گفته سلیمان کتّانی «درآمدن به آستان سخن از علی بن ابی طالب، کم حرمت تر از درآمدن به محراب نیست»، امینی با حفظ این حرمت، به نیکی توانسته است شخصیت علی (ع) را بشناساند. علامه امینی که از نگارش برخی کتاب های ضعیف در باره امامان شیعه و نقل مطالب غیر مستند در مجالس مذهبی رنج می برده، تلاش کرده است با پژوهش علمی و سی سال تتبّع، این نقصیه را جبران کند. جالب آن که با وجود مواجهه او با افترائات و توهین ها علیه شیعه در کتاب های برخی نویسندگان عرب اهل سنت، امینی کاملاً اخلاق مدار برخورد کرده است. او بر این باور بوده است که نه تنها الغدیر تفرقه افکن و اختلاف انگیز نیست، بلکه کتاب او امّت اسلامی را به وحدت فرا می خواند. جمله مشهور اوست: «الغدیر یوحّد الصّفوف فی الملأ الاسلامی»، غدیر در میان امّت اسلامی، صفها را متحد می سازد. علامه حکیمی با استناد به شواهد متقن، بر این باور است که نقدهای الغدیر بر کتاب های منتقدان شیعه، با تألیفات سایر محققان معاصر اهل سنت تطبیق می کند و ما را از صحت نظر علامه امینی و صلاحیت و عدالت او در نقد آثار منتقدان شیعه آگاه می سازد. (حکیمی، حماسه غدیر، ص 196- 200) دکتر شهیدی در باره تقوای امینی می نویسد: « در باره تقوای او فقط باید همین را بگویم که به حقیقت، مصداقی بود از آیه کریمه «یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومه لائم». (از دیروز تا امروز، ص 151) از امتیازات علامه امینی، تربیت شاگردان و پژوهشگران برجسته ای همچون سید عبد العزیز طباطبایی، اسد حیدر و محمدباقر محمودی است که هر یک پژوهش های ارزشمندی در معرفی شیعه داشته و توانسته اند راه او را ادامه دهند. آگاهی از تفصیل مباحث در استماع فایل های صوتی ذيل امکانپذیر است. 20 تیر 1401 http://eitaa.Com/Raheva