نشست هم اندیشی اساتید و نخبگان دانشگاه با موضوع:
✅سیره علمی و عملی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در برقراری عدالت اجتماعی
🔶 با حضور اساتید ارجمند:
حجةالاسلام دکتر غلامی و دکتر منتظرالقائم، اساتید دانشگاه های علوم پزشکی و اصفهان
🕚 چهارشنبه، هفتم اردیبهشتماه 1401، ساعت 13-11
🔶 دانشکده پزشکی، تالار دکتر حکمی
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
سیره علمی و عملی امیر مومنان (ع) در اجرای عدالت اجتماعی
۱. عدالت، گمشده بشریت در طول تاریخ بوده است و بشر تشنه اجرای آن. تاریخ در ادیان الهی به خصوص اسلام و بالاخص مذهب تشیع با عدالت آغاز و با عدالت پایان می یابد. توضیح این که یکی از اهداف مهم بعثت انبیا، اجرای عدالت بیان شده است: لیقوم الناس بالقسط.(۲۵حدید) افزون بر این، منجی عالم بشریت نیز با هدف اقامه عدل ظهور خواهد کرد. در نصوص دینی از مهدی موعود با عنوان " العدل المنتظر" و کسی که،" یملا الارض قسط و عدلا" یاد شده است.
اما موضوع این نوشتار در باره " سیره علمی و عملی علی (ع) در اجرای عدالت اجتماعی " است، ویژگی که امیر مؤمنان(ع) را جاودانه تاريخ ساخته و آن امام همام تا پای جان برای اجرای آن ایستادگی کرد.
۲. میراث علمی بسیار ِغنی و ارزشمندی در موضوع عدالت از امیر مؤمنان(ع) به یادگار مانده است. آثار ذی قیمتی همچون نهجالبلاغه، غرر الحکم آمدی، الغارات ابن هلال کوفی، مجامع حدیثی و منابع تاریخی مملو از سخنان سنجيده علی (ع) در باره عدالت است.
سخنی همچون " اجعل... العدل سیفک تنجُ من کلّ سوء و تظهر علی کلّ عدوّ"،(عیون الحکم و المواعظ لیثی واسطی، صر۷۷) یعنی "عدالت را شمشیرخود قرار بده تا از هر بدی رهایی یافته و بر هر دشمنی پیروز شوی"، و حکمت دیگری مانند " استعمل العدل و احذر العسف و الحیف، فانّ العسف یعود بالجلاء و الحیف یدعو الی السیف"( ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۲۴۵) یعنی "عدالت را بکار بند و از رفتار ناسنجیده و ستم پرهیز کن. زیرا رفتار ناسنجیده همراه با زور، سبب ترک وطن و ستم، سبب پیدایش شورش و قیام مسلحانه می شوند"، راهکارهای تعالی بخش اند و برای همه پیروان آن حضرت، بخصوص دست اندركاران کشور، چراغ راه.
۳. علی (ع) در دوران کوتاه حکومت خود با دو دشمن روبرو بود: نخست دسته ای که عدالت او را تحمل نمی کردند و دسته دیگر او را درک نکرده و توان فهم مبانی و اصول او را نداشتند.( آیت الله خامنه ای، جاودانه تاريخ، ص ۲۱۴) این دو دشمن در چهار جناح سیاسی خود را نشان دادند:
الف) قاعدین: کسانی که به بهانه مداخله نکردن در فتنه و جلوگیری از خونریزی مسلمانان یا نداشتن توان تشخیص حق از باطل، سکوت کرده و علی (ع) را یاری نکردند. سران این جریان افرادی همچون ابوموسی اشعری و سعد بن ابی وقاص اند که به صورت ظاهرالصلاح سخن از اجتناب از فتنه و سکوت به میان می آورند؛ سکوتی که زیانش از شمشیر دیگر دشمنان کمتر نبود.
ب) ناکثین و پیمان شکنان: مشکل امام با آنها جاه طلبی، امتیازطلبی و باندبازی بود. سران این جریان طلحه و زبیر بودند. شکل گیری جریانی بنام زبیریان یا آل زبیر که در دشمنی با علی (ع) و خاندانش شهره اند، شاهد تاریخی وجود چنین جناحی در دوران کوتاه حکومت علی (ع) است.
ج) مارقین و خوارج: مسئله امام با آنها، کج فهمی، بی خردی و سطحی نگری دینی بود. گر چه شمار زیادی از این جناح متقاعد شدند که از کشیدن شمشیر علیه امام خودداری کنند اما کج فهمی و سطحی نگری آنها درد بی درمان بود.
د) قاسطین: معاویه و عمروعاص سران این جریانند. مشکل علی (ع) با اینها، مقاومت در برابر اجرای عدالت اجتماعی بود. حزب امویان با زیاده خواهی سیرناپذیری هرگز عدالت علی (ع) را پذیرا نبودند.
هر چند هر یک از این چهار جناح سیاسی به نوعی مانع اجرای عدالت اجتماعی امام نخستین شیعه شدند، اما جناح چهارم اصلی ترین دشمن امام و تحقق عدالتش بود.
۴. با وجود آن میراث علمی و این سیره عملی امام علی درباره عدالت اجتماعی اما نوع مواجهه ما شیعیان با مفهوم عدالت در سیره و مرام علی (ع)، گرفتار نوعی افراط و تندرویشده است. برخی سخنرانان و نویسندگان، سیره علی (ع) در عدالت اجتماعی را به صورت سختگیرانه و انعطاف ناپذیر معرفی کرده اند. در ابن میان سخنی را به امام نسبت دادهاند که در هیچ منبع حدیثی و تاریخی مشاهده نشده است؛ در حالی که این سخن چنان شهرت دارد که هر روز عدالت طلبان به آن استناد می کنند و وقتی در جمع پیروان علی علیه السلام مطرح می شود که این سخن از امام نیست شگفت زده می شوند.
آن جمله بدون منبع که به حضرت نسبت داده اند این است:
"ما رایت نعمة موفورة الاّ و الی جانبها حق مضیِع". یعنی ندیدم نعمت فراوان در جایی گرد آید مگر آن که در کنار آن حق کسی از بین رفته است.
با بررسی به عمل آمده این سخن در هیچ منبع حدیثی و تاریخی نیامده است، تنها جرج جرداق مسیحی در کتاب روائع نهج البلاغه ( صفحه ۸۳) و محمد مهدی شمس الدین در کتاب دراسات فی نهج البلاغه(صفحه ۱۱۱) این جمله را آوردهاند. متاسفانه دانشمند فقید محمدرضا حکیمی در کتاب "منهای فقر" (صفحه ۱۱۸) با استناد به سخن محمد مهدی شمس الدین این جمله را پذیرفته و آن را بسیار سازنده، الهی، انسانی، تربیتی، اقتصادی، معیشتی و ضدّ حق ربایی دانسته است. در کتاب یادداشتهای شهید مطهری( ج۹، ص ۲۶۹) ذیل عنوان کلمات علی (ع)
(ادامه نوشتار قبلی) نیز این جمله آمده است اما بر خلاف دیگر کلمات که به منبعی ارجاع داده شده اند، این سخن فاقد ارجاع است.
این سخن افزون بر نداشتن منبع، مشکل دیگری دارد که با بسیاری از مبانی ناسازگار است. بر اساس این جمله کلیه کارخانه داران، بازرگانان و هر کسی زندگی اش متوسط به بالاست حتماً اموالش نامشروع بوده و حق کسی را ضایع کرده است؛ در حالی که فقهای شیعه چنین دیدگاهی ندارند. آنها با استناد به قاعده " الناس مسلطون علی اموالهم" ، "قاعده ید" و "اصالت البراءة و .... اموال یک مسلمان را محترم می شمارند. نسبت دادن چنین سخنی به امام معصوم پیامدهای زیانباری به دنبال خواهد داشت و پرسش ها و شبهاتی را بوحود می آورد. آیا حضرت خدیجه که ثروت داشت حقی از کسی ضایع کرده بود؟ امامان معصوم (ع) که این همه انفاق می کردند و اموال و ثروت داشتند، حق کسی را ضایع کرده بودند؟ خود امیرالمومنین علیه السلام (که منابع تاریخی می گویند درآمد بسیار بالایی داشت هرچند همه آن را انفاق می کرد و برای خود نگه نمی داشت) این اموال را چگونه جمع کرده بود؟ بنابراین نسبت چنین سخنی به امام معصوم با مشکلاتی مواجه است. متاسفانه مرحوم دکتر شریعتی با ترجمه کتاب ابوذر سوسیالیست مسلمان و انتشار کتاب در باره علی(ع)، چهرهای سخت گیرانه وانعطاف ناپذیری از علی (ع) و عدالت طلبی او به تصویر کشید. مرحوم علامه محمدرضا حکیمی نیز در کتاب منهای فقر که گردآوری از دیگر آثار اوست، هر چند احساس مسئولیت و دردمندی او برای نیازمندان بسیار ستودنی است اما برداشت ناتمامی را از عدالت به جامعه القا کرده است. رویکرد تکاثری به ثروت که ریخت و پاش مسرفانه و مترفانه همراه با بی اعتنایی به نیازمندان جامعه باشد، مورد تأیید اسلام نیست اما ثروتی که در راستای تأمین مصالح فردی واجتماعی جامعه بکار گرفته شود نه تنها مذموم نیست که بسیار ممدوح است.
در ابن که اسلام و به تبع آن علی(ع) مدافع محرومان و مستضعفان بوده و خواهان اجرای عدالت اند، تردیدی نیست اما این به معنای مخالفت با داشتن ثروت مشروع و به کار گرفتن آن در مسیر صحیح انسانی نیست؛ تصویری که برخی از این نویسندگان از عدالت علی (ع) نشان داده اند تصویر نادرستی از شخصیت عدالت طلبانه امیر مومنان (ع) است.
۵. سخن پایانی درباره عدالت علی (ع) پاسخ به این پرسش است:
آیا عدالت علی (ع) تاریخی و عصری است یا همیشگی و جاودانه؟
برخی روشنفکران به طور کلی، عدالت در اسلام را زمانی و عصری دانسته اند. بنابر باور اینها، هر زمانی اقتضای عدالت ویژه خود را دارد. زیان چنین سخنی این است که دیگر عدالت علی (ع) آموزنده و سازنده نخواهد بود و او را از الگو بودن می اندازد. در حالی که سیره علی (ع) از نظر علمی و عملی نشانگر آن است که عدالتی که او مطرح می کند دارای معیارهای جاودانه است و به هیچ وجه زمان مند و مکان بند نیست، بلکه فرازمانی و فرامکانی است.
حال که سخن از عدالت امام نخستین در میان است به این نکته باید توجه کرد که زمامدار عادل دارای دو قدرت است: یک قدرت بر جامعه تحت حکومتش و دوم قدرت بر کنترل خود. همین ویژگی است که زمامداران عادل را از ستمگر جدا می کند؛ چون ستمگر اسیر خواهش دل است در حالی که زمامدار عادل امیر خواهش دل. شاهکار علی(ع) این است که پیش از امیری بر مردم، امیر دل خود است.( سید رضا صدر، راه علی، ص ۲۵)
۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ ش
۲۶ رمضان المبارک ۱۴۴۳ق
http://eitaa.Com/Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
2022۰۴۲۷_۱۱۱۸۵۱.mp3
30.96M
نشست هم اندیشی استادان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با عنوان " سیره علمی و عملی امیرالمؤمنین علی (ع) در عدالت اجتماعی(بخش اوّل)"
http://eitaa.Com/Rahevasat
2022۰۴۲۷_۱۲۱۱۲۹-0.mp3
38.15M
نشست هم اندیشی استادان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با عنوان "سیره علمی و عملی امیرالمؤمنین علی (ع) در عدالت اجتماعی(بخش دوم)"
http://eitaa.Com/Rahevasat
پس از ارسال نوشتار بالا در باره عدالت، بخصوص حدیث منسوب به علی(ع)، یکی از دوستان فاضل، متن ذیل را که بر گرفته از پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه(حدیث نت) است، جهت غنای بحث برایم ارسال کرد. عینا فرسته ایشان را در ذیل 👇مشاهده فرمائید:
ثروت ثروتمندان
پرسش :
شنیده ام که امام علی(ع) فرموده است:
ما رأیت نعمة موفورة إلا وإلى جانبها حق مضیع؛
کسی را ندیدم به مال و ثروت برسد، مگر در کنار آن، حقی پایمال شده بود.
آیا این حدیث شامل تمام ثروتمندان می شود و می توان همه ی آنها را حرام خوار دانست؟
پاسخ :
چنین حدیثی را در منابع روایی نیافتیم. در نهج البلاغه عبارتی شبیه آن آمده است:
إنّ اللّهَ سبحانَهُ فَرَضَ فی أموالِ الأغنیاءِ أقواتَ الفُقَراءِ، فما جاعَ فَقیرٌ إلّا بما مُتِّعَ بهِ غَنی، و اللّهُ تعالى سائلُهُم عن ذلک.[۱]
خداوند سبحان خوراک تهیدستان را در اموال توانگران قرار داده است. پس، هیچ تهیدستى گرسنه نماند، مگر به سبب این که ثروتمندى از حقّ او بهره مند شده است. و خداى بزرگ در این باره از آنان بازخواست مى کند.
امام صادق(ع) فرمود:
لَو أخرَجَ النّاسُ زَکاةَ أموالِهِم مَا احتاجَ أحَدٌ؛[۲]
اگر مردم زکات اموال خویش را می دادند، هیچ کس نیازمند نمى شد.
در صورت صحت روایتی که در پرسش آمده، از آن نمی توان نامشروع بودن ثروت همه ی ثروتمندان را به دست آورد؛ چون:
یک) چه بسا امیرالمؤمنین(ع) به ثروتمندان عصر خود اشاره داشته است.
دو) می توان این روایت را حمل بر غالب کرد. یعنی معمولاً چنین است، نه در همه افراد.
سه) شاید «نعمت موفوره» در روایت، تنها اشاره به ثروت های کلان داشته باشد نه هر ثروتی. معمولاً اینگونه ثروت ها از راه نامشروع جذب می شوند.
چهار) شاید روایت اشاره به حقوق و وظایف اخلاقی داشته باشد، نه شرعی، یعنی با توجه به سفارش های اخلاقی اسلامی، انباشته شدن ثروت با وجود فقیران و بیچارگان درست نیست.
[۱] . نهج البلاغة، حکمت ۳۲۸؛ توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۶۰۴، ح ۱۰۱۷.
http://eitaa.Com/Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
از فردوسی بازی تا فردوسی ستیزی
25 اردیبهشت روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی است. مواجهه با حکیم طوس همچون برخی مسائل دیگر در ایران گرفتار افراط و تفریط است. رژیم پهلوی و باستان گرایان افراطی، او را ضد اسلام و بر بنیاد حکومت سلطنتی معرفی کرده و در برابر، از سوی برخی اسلامگرایان سنتی مورد بی مهری قرار گرفته، به طوری که در محافل مذهبی از این حکیم ایرانی کمتر یاد می شود. پیامد این دوگانگی، دو قطبی سازی یا بی هویتی است. در حالی که بر اساس شواهد متقن تاریخی، فردوسی، حکیمی ایرانی، مسلمان و شیعه بوده است. از نشانه های شیعه بودن فردوسی، برخورد غزنویان با او به جرم تشیع است؛ به طوری که اجازه داده نشد جنازه اش در گورستان مسلمین دفن شود و در باغی خارج شهر مدفون شد.(ربیع، علی نامه(منظومه کهن)، تصحیح رضا بیات و ابوالفضل غلامی، تهران: میراث مکتوب، چاپ اوّل، 1389، مقدمه مصحح، ص بیست)
گاهی برخی در جامعه به گونه ای سخن گفته و قلم می زنند که گویا مردم مجبورند میان دو پایه اساسی هویت ایرانیان، یعنی ایران و اسلام، یکی را انتخاب کنند. باستان گرایان و ملی گرایان افراطی بر ایران و برخی مذهبیون فقط بر اسلام تأکید کرده و هر یک دیگری را نفی می کند. طرح تقابل ایران و اسلام سابقه دیرینه دارد. در تبارشناسی این تقابل، می توان به سه دوره اشاره کرد:
1. در صدر اسلام برخی از مشرکان قریش مانند نضر بن حارث برای رویارویی با اسلام به نقل داستان رستم و اسفندیار پرداخته و قرآن را اساطیر الأولین می خواندند. آیاتی از قرآن به این ماجرا اشاره کرده است. (انعام/ 25؛ انفال/ 31؛ نحل/ 24؛ مؤمنون/ 83؛ فرقان/ 5؛ نمل/ 68؛ احقاف/ 17؛ قلم/ 15؛ مطففین/ 13) این دوره چندان تأثیری در ایجاد تقابل میان اسلام و ایران نداشت.
2. دوره دوم، در قرن چهارم و پنجم هجری مسئله شاهنامه خوانی کرّامیان و ناصبیان در برابر شیعه مطرح شد. شاهنامه خوانی توطئه کرّامیان بود که می خواستند رستم و اسفندیار را جایگزین خاندان اهل بیت (ع) کنند. سرایش کتاب علی نامه توسط ربیع در همین راستا بود.(علی نامه، مقدمه مصحح، ص 23 و 24) این منظومه و حماسه شیعی، که نخستین مغازی سرای امام علی (ع) به زبان پارسی است، نیم قرن پس از شاهنامه در مناقب علی بن ابی طالب (ع) سروده شده است. شفیعی کدکنی در مقاله ای به نقش کرامیان در دامن زدن به شاهنامه خوانی و تنقیص علی (ع) اشاره کرده است. (شفیعی کدکنی، محمدرضا، «حماسه ای شیعی از قرن پنجم» تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، 1389، ضمیمه آینه میراث، ضمیمه 20، ص 93- 94.و ص 101 و 102)
3. دوره سوم، عصر پهلوی، بخصوص پهلوی دوّم، که دانسته و خواسته به این تقابل دامن زده می شد. در این دوره معرفی نادرستی از فردوسی و شاهنامه او انجام می گرفت. در حالی که خود فردوسی ایرانی دیندار، مسلمان و شیعه ای عقل گرا بود که از محدثان و متکلمان زمان خویش تأثیر پذیرفته و از نهج البلاغه علی (ع) بهره برده بود. جلال آل احمد از این دوره برای کسانی که از یاد فردوسی می خواستند مردم را اغوا کنند و بنیاد پادشاهی را تقویت نمایند، به «فردوسی بازی» تعبیر کرده است.(جلال آل احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، ج2 ، ص 156)
سوگمندانه باید گفت امروز نیز این تقابل دانسته یا نادانسته، واقعیتی در جامعه بوده و هست. باستان گرایی در ایران در دوره قاجاریه با میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزاآقا خان کرمانی شروع شد و با فعالیت های ابراهیم پورداود به نقطه اوج خود رسید. پورداود از مروجان افراطی باستان گرایی بود و برگزاری جشن های دوهزار و پانصد ساله از آرزوها و پیشنهادهای او بود که پس از مرگش اجرا گردید.(رحمانیان، داریوش، تاریخ علت شناسی انحطاط و عقب ماندگی ایرانیان و مسلمانان، اصفهان، نشر خاموش، 1399، ص 245- 263) شواهد برای باستان گرایان افراطی بسیار زیاد است و بسیاری از اینان دانسته به این ستیز دامن می زنند. بی گمان، ملی گرایی جریان های مختلف دارد. برخی بکلّی در پی ستیز با اسلامند اما برخی از آنها دین و مذهب را شخصی جلوه داده و با التقاطی از ایران و اسلام، بر این باورند که ملیت بر اسلامیت تقدم دارد. (امیر مسعود شهرام نیا، تعامل و تقابل ملی گرایی و اسلام گرایی در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فصلنامه پژوهش های راهبردی سیاست، دوره دو، شماره 5، 1392، ص 197- 217) (ادامه دارد )
(ادامه فرسته پیشین)
در برابر، برخی مذهبی ها خیرخواهانه اما نسنجیده سخن می گویند. نمونه آن سخنان یکی از نظامیان است که چند سال پیش گفت: تا زمانی که شهید برونسی، کاوه و شوشتری داریم، نیازی به رستم و اسفندیار نداریم. این سخنان بازتاب و واکنش هایی را بدنبال داشت. بر خلاف سخنان این سردار نظامی، رهبر معظم انقلاب، اسفندیار را مانند بچه حزب اللهی های امروز دانسته و او را در فرهنگ شاهنامه یک حزب اللهیِ غیورِ دین خواه مبارز معرفی کرده است.( سایت بولتن نیوز، 22 شهریور 1397.) برخی فعالان مذهبی فضای مجازی نیز با استناد به سخنان رهبر انقلاب در باره حزب اللهی بودن اسفندیار شاهنامه و این که خود شاهنامه پر از حکمت است، سخنان سردار را نسنجیده و برخاسته از بی بصیرتی دانستند که برای نظام جمهوری اسلامی هزینه ساز است. به نظر نگارنده برای کاهش این تقابل و اصلاح آن، بازخوانی کتاب گرانسنگ خدمات متقابل اسلام و ایران استاد شهید مطهری پس از گذشت قریب نیم قرن از نگارش آن، هنوز بهترین راهگشاست.
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
http://eitaa.Com/Rahevasat
4_5769621420610948218.mp3
11.08M
از فردوسی بازی تا فردوسی ستیزی
گفتاری کوتاه در دانشگاه
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
http://eitaa.Com/Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
✅هفت توصیه مهم رهبر انقلاب به فعالان انقلابی، اجتماعی و سیاسی
۱. نگذارید از انقلاب، هویتزدایی کنند و حقیقت انقلاب را واژگون کنند
۲. نگذارید یاد امام در جامعه را کمرنگ و تحریف کنند
۳. نگذارید رگههای ارتجاع، نفوذ کنند و جاگیر شوند. (مرتجع تابع سبک سیاست و زندگی غربی است)
۴. دروغ، فریب و جنگ روانی دشمن را افشا کنید نگذارید جنگ روانی در کشور تاثیر بگذارد.
۵. از سرمایه ایمان مردم برای تولید عمل صالح بهره بگیرید.
۶. نگذارید وانمود کنند کشور به بن بست رسیده است.
۷. امروز وظیفه قدرشناسی از مسئولان سنگین است.
۱۴۰۱/۰۳/۱۴
http://eitaa.Com/Rahevasat