eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔در روایتی آمده است «کسی به حضرت علی هدیه داد. روزی حضرت زهرا وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده‌ است. حضرت زهرا به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم رفتند که نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد»❕آیا چنین رفتاری از حضرت زهرا که دارای بوده اند صحیح است ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ صدوق در الشرایع خود نقل می کند از ابوذر غفاری که می گوید؛ « همراه جعفر بن ابی‌طالب به حبشه مهاجرت کردیم، در آن‌جا کنیزى به ارزش چهارهزار دهم به هدیه داده شد که بعد از بازگشت به مدینه، او آن کنیز را به برادرش على هدیه داد تا در خدمت آن‌حضرت باشد. على کنیز را در خانه گذاشت. روزى فاطمه وارد منزل شد و دید سر على در دامن آن است، پرسید: «یا ابا الحسن با او تماس برقرار کرده‌اى؟» على فرمود: «به خدا سوگند نه، اى دختر پیامبر ...؛ منظور تو از این سؤال چیست؟» فاطمه گفت: «اجازه می‌دهى به منزل پدرم رسول خدا بروم؟» على فرمود: «می‌توانی بروی». فاطمه چادر به سر نمود، روبند و انداخت و به سمت منزل پیامبر اکرم رفت. 🔷قبل از این‌که فاطمه به منزل پدرش برسد جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد خداوند به تو می‌رساند و می‌فرماید: «فاطمه نزدت خواهد آمد و از على شکایت خواهد کرد، از او درباره على چیزى قبول مکن»، در این هنگام فاطمه داخل شد، پیامبر به او فرمود: «آمده‌اى از على کنى؟» فاطمه : به خداى کعبه قسم که برای چنین کاری آمده‌ام. پیامبر : «به سوى علی بازگرد و به او بگو: هر طور که تو بخواهی مطیعت خواهم بود». فاطمه بازگشت و به آن‌حضرت سه بار گفت: یا ابا الحسن و خشنودى تو را می‌خواهم. على فرمود: «شکایتم را نزد دوستم رسول خدا بردى، آبرویم پیش ایشان رفت اى فاطمه خدا را شاهد می‌گیرم که کنیز را در راه آزاد کرده و چهارصد درهمى که از غنیمت نصیب من شده را به فقرای مدینه صدقه دهم». سپس لباس و کفش پوشیده به طرف پیامبر حرکت کرد، جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد خدا به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «به علی بگو: در مقابل آزادی این کنیز و تحصیل رضایت فاطمه، بهشت را و در مقابل چهار صد درهم دوزخ را در اختیارت گذاردم. پس هر کس را که خواهى به برکت رحمتم داخل بهشت نما و با عفو و بخششم از دوزخ بیرون آور»، در این‌جا بود که على فرمود: «من به اذن خدا مردم را بین بهشت و تقسیم می‌کنم» 📚 الشرایع ج1 ص163 ❕این روایت از حیث سند و مردود است و قابل اعتنا نیست . 🔷یکی از راویان حدیث بن عرفه است که مجهول است . 📚 ج2 ص430 👌و احتمال است که حسن بن عرفه باشد که سنی بوده و روایتش مردود است . 📚 مدرک ج2 ص430 ❕راوی دیگر آن و راوی دیگر و راوی دیگر هستند که هر سه و ضعیف هستند . 📚 رجال الحدیث ج6 ص455 ❕مرحوم نیز این روایت را با سندی ضعیف در کتاب بشاره المصطفی خودش نقل کرده است . 📚 المصطفی ص101 👌راوی روایت است که توثیقی ندارد . 📚 نجاشی ص446 🔷راوی دیگر المرادی است که و ضعیف است . 📚 رجال الحدیث ج4 ص211 🔷راوی دیگر بن اسماعیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚 مدرک ج3 ص270 🔷و راوی دیگر بن خلیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 👌مرحوم ابن شهر آشوب نیز این روایت را بدون ذکر سند از کتاب و الریحان نقل می کند که چون روایت بدون سند است مردود و قابل قبول نیست. 📚 ال ابی طالب ج3 ص342 🔶سایر منابع نیز این روایت را از این سه کتاب نقل کرده اند که روشن شد سند این روایت در این سه کتاب است و این روایت مردود و غیر قابل توجه است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔در روایتی آمده است «کسی به حضرت علی هدیه داد. روزی حضرت زهرا وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده‌ است. حضرت زهرا به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم رفتند که نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد»❕آیا چنین رفتاری از حضرت زهرا که دارای بوده اند صحیح است ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ صدوق در الشرایع خود نقل می کند از ابوذر غفاری که می گوید؛ « همراه جعفر بن ابی‌طالب به حبشه مهاجرت کردیم، در آن‌جا کنیزى به ارزش چهارهزار دهم به هدیه داده شد که بعد از بازگشت به مدینه، او آن کنیز را به برادرش على هدیه داد تا در خدمت آن‌حضرت باشد. على کنیز را در خانه گذاشت. روزى فاطمه وارد منزل شد و دید سر على در دامن آن است، پرسید: «یا ابا الحسن با او تماس برقرار کرده‌اى؟» على فرمود: «به خدا سوگند نه، اى دختر پیامبر ...؛ منظور تو از این سؤال چیست؟» فاطمه گفت: «اجازه می‌دهى به منزل پدرم رسول خدا بروم؟» على فرمود: «می‌توانی بروی». فاطمه چادر به سر نمود، روبند و انداخت و به سمت منزل پیامبر اکرم رفت. 🔷قبل از این‌که فاطمه به منزل پدرش برسد جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد خداوند به تو می‌رساند و می‌فرماید: «فاطمه نزدت خواهد آمد و از على شکایت خواهد کرد، از او درباره على چیزى قبول مکن»، در این هنگام فاطمه داخل شد، پیامبر به او فرمود: «آمده‌اى از على کنى؟» فاطمه : به خداى کعبه قسم که برای چنین کاری آمده‌ام. پیامبر : «به سوى علی بازگرد و به او بگو: هر طور که تو بخواهی مطیعت خواهم بود». فاطمه بازگشت و به آن‌حضرت سه بار گفت: یا ابا الحسن و خشنودى تو را می‌خواهم. على فرمود: «شکایتم را نزد دوستم رسول خدا بردى، آبرویم پیش ایشان رفت اى فاطمه خدا را شاهد می‌گیرم که کنیز را در راه آزاد کرده و چهارصد درهمى که از غنیمت نصیب من شده را به فقرای مدینه صدقه دهم». سپس لباس و کفش پوشیده به طرف پیامبر حرکت کرد، جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد خدا به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «به علی بگو: در مقابل آزادی این کنیز و تحصیل رضایت فاطمه، بهشت را و در مقابل چهار صد درهم دوزخ را در اختیارت گذاردم. پس هر کس را که خواهى به برکت رحمتم داخل بهشت نما و با عفو و بخششم از دوزخ بیرون آور»، در این‌جا بود که على فرمود: «من به اذن خدا مردم را بین بهشت و تقسیم می‌کنم» 📚 الشرایع ج1 ص163 ❕این روایت از حیث سند و مردود است و قابل اعتنا نیست . 🔷یکی از راویان حدیث بن عرفه است که مجهول است . 📚 ج2 ص430 👌و احتمال است که حسن بن عرفه باشد که سنی بوده و روایتش مردود است . 📚 مدرک ج2 ص430 ❕راوی دیگر آن و راوی دیگر و راوی دیگر هستند که هر سه و ضعیف هستند . 📚 رجال الحدیث ج6 ص455 ❕مرحوم نیز این روایت را با سندی ضعیف در کتاب بشاره المصطفی خودش نقل کرده است . 📚 المصطفی ص101 👌راوی روایت است که توثیقی ندارد . 📚 نجاشی ص446 🔷راوی دیگر المرادی است که و ضعیف است . 📚 رجال الحدیث ج4 ص211 🔷راوی دیگر بن اسماعیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚 مدرک ج3 ص270 🔷و راوی دیگر بن خلیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 👌مرحوم ابن شهر آشوب نیز این روایت را بدون ذکر سند از کتاب و الریحان نقل می کند که چون روایت بدون سند است مردود و قابل قبول نیست. 📚 ال ابی طالب ج3 ص342 🔶سایر منابع نیز این روایت را از این سه کتاب نقل کرده اند که روشن شد سند این روایت در این سه کتاب است و این روایت مردود و غیر قابل توجه است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔اگر حرام است چگونه در روایات آمده است که حضرت زهرا امام حسن و امام حسین را می رقصانده است ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که مرحوم ابن شهر آشوب در خودش نقل می کند ؛ « کانت فاطمه ابنها حسن و تقول اشبه اباک یا حسن و اخلع عن الحق الرسن » 🔶« فاطمه فرزندش حسن را می رقصاند و می گفت مانند پدرت باش و ریسمان را از گردن حق بردار و حق را آزاد کن » 📚 ج3 ص389 👌علامه نیز این جمله را به نقل از کتاب مناقب ، در بحار الانوار می آورد . 📚 ج43 ص389 ❕این جمله روایت نیست و از معصوم نقل نشده است ، بلکه مرسلا از تنی چند از عالمان اهل سنت مانند و ...نقل شده است . 🔷بنابراین استدلال به آن جمله با توجه به آن که منتهی به معصوم نمی شود و سند معتبری نیز ندارد ، و غیر قابل قبول است . ❕از سوی دیگر ، به معنای تکان دادن و حرکت دادن است . 📚 ج7 ص43 ❕حضرت زهرا سلام الله علیها فرزندانش را می رقصاند ، یعنی آنان را و می داد و با آنها بازی می کرد چنان که ما نیز با فرزندان کوچک خود چنین می کنیم و آنان را تکان داده و با آنها بازی می کنیم . 🗯در روایات نیز به کردن با کودکان توصیه شده است ؛ 📚 ج21 ص486 باب 90 👌بنابراین رقصاندن در جمله مذکور و در مورد کودکان به معنای رقص لهوی نمی باشد بلکه به معنای تکان و حرکت دادن و بازی کردن با می باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔در روایتی آمده است «کسی به حضرت علی هدیه داد. روزی حضرت زهرا وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده‌ است. حضرت زهرا به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم رفتند که نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد»❕آیا چنین رفتاری از حضرت زهرا که دارای بوده اند صحیح است ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ صدوق در الشرایع خود نقل می کند از ابوذر غفاری که می گوید؛ « همراه جعفر بن ابی‌طالب به حبشه مهاجرت کردیم، در آن‌جا کنیزى به ارزش چهارهزار دهم به هدیه داده شد که بعد از بازگشت به مدینه، او آن کنیز را به برادرش على هدیه داد تا در خدمت آن‌حضرت باشد. على کنیز را در خانه گذاشت. روزى فاطمه وارد منزل شد و دید سر على در دامن آن است، پرسید: «یا ابا الحسن با او تماس برقرار کرده‌اى؟» على فرمود: «به خدا سوگند نه، اى دختر پیامبر ...؛ منظور تو از این سؤال چیست؟» فاطمه گفت: «اجازه می‌دهى به منزل پدرم رسول خدا بروم؟» على فرمود: «می‌توانی بروی». فاطمه چادر به سر نمود، روبند و انداخت و به سمت منزل پیامبر اکرم رفت. 🔷قبل از این‌که فاطمه به منزل پدرش برسد جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد خداوند به تو می‌رساند و می‌فرماید: «فاطمه نزدت خواهد آمد و از على شکایت خواهد کرد، از او درباره على چیزى قبول مکن»، در این هنگام فاطمه داخل شد، پیامبر به او فرمود: «آمده‌اى از على کنى؟» فاطمه : به خداى کعبه قسم که برای چنین کاری آمده‌ام. پیامبر : «به سوى علی بازگرد و به او بگو: هر طور که تو بخواهی مطیعت خواهم بود». فاطمه بازگشت و به آن‌حضرت سه بار گفت: یا ابا الحسن و خشنودى تو را می‌خواهم. على فرمود: «شکایتم را نزد دوستم رسول خدا بردى، آبرویم پیش ایشان رفت اى فاطمه خدا را شاهد می‌گیرم که کنیز را در راه آزاد کرده و چهارصد درهمى که از غنیمت نصیب من شده را به فقرای مدینه صدقه دهم». سپس لباس و کفش پوشیده به طرف پیامبر حرکت کرد، جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد خدا به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «به علی بگو: در مقابل آزادی این کنیز و تحصیل رضایت فاطمه، بهشت را و در مقابل چهار صد درهم دوزخ را در اختیارت گذاردم. پس هر کس را که خواهى به برکت رحمتم داخل بهشت نما و با عفو و بخششم از دوزخ بیرون آور»، در این‌جا بود که على فرمود: «من به اذن خدا مردم را بین بهشت و تقسیم می‌کنم» 📚 الشرایع ج1 ص163 ❕این روایت از حیث سند و مردود است و قابل اعتنا نیست . 🔷یکی از راویان حدیث بن عرفه است که مجهول است . 📚 ج2 ص430 👌و احتمال است که حسن بن عرفه باشد که سنی بوده و روایتش مردود است . 📚 مدرک ج2 ص430 ❕راوی دیگر آن و راوی دیگر و راوی دیگر هستند که هر سه و ضعیف هستند . 📚 رجال الحدیث ج6 ص455 ❕مرحوم نیز این روایت را با سندی ضعیف در کتاب بشاره المصطفی خودش نقل کرده است . 📚 المصطفی ص101 👌راوی روایت است که توثیقی ندارد . 📚 نجاشی ص446 🔷راوی دیگر المرادی است که و ضعیف است . 📚 رجال الحدیث ج4 ص211 🔷راوی دیگر بن اسماعیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚 مدرک ج3 ص270 🔷و راوی دیگر بن خلیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 👌مرحوم ابن شهر آشوب نیز این روایت را بدون ذکر سند از کتاب و الریحان نقل می کند که چون روایت بدون سند است مردود و قابل قبول نیست. 📚 ال ابی طالب ج3 ص342 🔶سایر منابع نیز این روایت را از این سه کتاب نقل کرده اند که روشن شد سند این روایت در این سه کتاب است و این روایت مردود و غیر قابل توجه است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔اگر حرام است چگونه در روایات آمده است که حضرت زهرا امام حسن و امام حسین را می رقصانده است ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که مرحوم ابن شهر آشوب در خودش نقل می کند ؛ « کانت فاطمه ابنها حسن و تقول اشبه اباک یا حسن و اخلع عن الحق الرسن » 🔶« فاطمه فرزندش حسن را می رقصاند و می گفت مانند پدرت باش و ریسمان را از گردن حق بردار و حق را آزاد کن » 📚 ج3 ص389 👌علامه نیز این جمله را به نقل از کتاب مناقب ، در بحار الانوار می آورد . 📚 ج43 ص389 ❕این جمله روایت نیست و از معصوم نقل نشده است ، بلکه مرسلا از تنی چند از عالمان اهل سنت مانند و ...نقل شده است . 🔷بنابراین استدلال به آن جمله با توجه به آن که منتهی به معصوم نمی شود و سند معتبری نیز ندارد ، و غیر قابل قبول است . ❕از سوی دیگر ، به معنای تکان دادن و حرکت دادن است . 📚 ج7 ص43 ❕حضرت زهرا سلام الله علیها فرزندانش را می رقصاند ، یعنی آنان را و می داد و با آنها بازی می کرد چنان که ما نیز با فرزندان کوچک خود چنین می کنیم و آنان را تکان داده و با آنها بازی می کنیم . 🗯در روایات نیز به کردن با کودکان توصیه شده است ؛ 📚 ج21 ص486 باب 90 👌بنابراین رقصاندن در جمله مذکور و در مورد کودکان به معنای رقص لهوی نمی باشد بلکه به معنای تکان و حرکت دادن و بازی کردن با می باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔با توجه به این ایه:لاینال عهدی الظالمین اگر کسی کرد و سپس توبه کرد، آیا میتواند شود یا خیر ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ ❕« (به خاطر بياوريد) هنگامى كه خداوند ابراهيم را با وسائل گوناگونى آزمود، و او بخوبى از عهده آزمايش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را و رهبر مردم قرار دادم، ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز امامانى قرار بده) خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى‏ رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند).» 🔰بقره 124 👌شکی نیست که منظور از" ظلم" در جمله" لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ" تنها به ديگران كردن نيست، بلكه ظلم (در برابر عدل) در اينجا به معنى وسيع كلمه به كار رفته و نقطه مقابل عدالت به معنى گذاردن هر چيز به جاى خويش است ، بنا بر اين ظلم آن است كه شخص يا كار يا چيزى را در موقعيتى كه شايسته آن نيست قرار دهند ، از آنجا كه مقام امامت و رهبرى ظاهرى و باطنى خلق، مقام فوق العاده پر مسئوليت و با عظمتى است، يك لحظه گناه و نافرمانى و سوء پيشينه سبب مى ‏گردد كه لياقت اين مقام سلب گردد. 📚تفسیر نمونه ج1 ص442 ❕ این بحث شده است كه آيا عدالت به معنى ترك هر گونه گناه در تمام عمر شرط است يا در هنگام تصدى مقام امامت كافى است ❕ 👌بعضى با توجه به بحث اصولى معروف كه مشتق حقيقت در «مَنْ تَلَبَّسَ بِالْمَبْدَءْ» در حال است (يعنى: هر وصفى از اوصاف را هنگامى كه به كسى نسبت مى ‏دهيم بايد در همان حال نسبت، داراى آن وصف باشد، مثلًا قائم (ايستاده) به كسى گفته مى‏ شود كه در حال نسبت صفت قيام را دارا باشد و به كسى كه قبلًا ايستاده بود و حالا نشسته قائم نمى‏ گويند) معتقدند مفهوم آيه اين است كه در حال امامت بايد داراى صفت ظلم نباشد، نه مشرك باشد نه گناهكار، و نه آلوده به هيچ معصيت ديگر، بنابراين عدالت و عصمت از آغاز را شامل نمى ‏شود. ❕ولى در احاديث مى‏ خوانيم كه امامان اهلبيت عليهم السلام به پيروى از پيامبر گرامی به اين آيه براى عدالت در تمام عمر استدلال كرده ‏اند. 🔰 عبداللَّه بن مسعود از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‏ كند كه خداوند به ابراهيم عليه السلام فرمود: «من پيمان (امامت) را به آن دسته از فرزندان تو كه ظالم هستند عطا نمى ‏كنم». «ابراهيم گفت: پروردگارا، ستمكاران از فرزندان من كه پيمان تو (پيمان امامت) به آنها نمىی رسد كيستند؟ فرمود : «كسى كه براى بتى سجده كرده باشد هرگز او را امام قرار نخواهم داد و شايسته نيست كه باشد». 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ص151 👌همين معنى را دانشمند معروف اهل سنت ابن مغازلى در كتاب مناقب از ابن مسعود از پيغمبر اكرم با كمى تفاوت نقل كرده است. مى‏ گويد پيغمبر اكرم در تفسير اين آيه گفت: خداوند به ابراهيم عليه السلام فرمود: «كسى كه بتى را (معبودى را) جز من بپرستد من او را هرگز امام قرار نمى ‏دهم». ❕ سپس افزود: «سرانجام نتيجه دعاى ابراهيم عليه السلام به من و برادرم على عليه السلام رسيد، هيچيك از ما هرگز براى بتى سجده نكرديم» 📚 ابن المغازلی ص276 ❕ در اين زمينه روايات ديگرى نيز از طرق ائمه اهل بيت عليهم السلام در كتب معتبر نقل شده است ( البرهان فی تفسیر القرآن ذیل آیه مذکور )و مجموعه اين روايات در واقع نكته ‏اى در بردارد که مفسّر معروف علامه طباطبايى در به آن اشاره می کند و می گوید ؛ 👌 درباره چگونگى دلالت اين آيه بر لزوم معصوم بودن امام (در تمام عمر) از يكى از اساتيد ما سؤال شد و ايشان در پاسخ چنين گفت؛ ❕مردم يك تقسيم منطقى عقلى بر چهار گروهند: 1⃣ كسى كه در تمام عمرش ظالم و ستمگر بوده 2⃣كسى كه در تمام عمرش پاك از هر گونه ظلم و گناه بوده 3⃣كسى كه در اول عمر ظالم بوده و در آخر نبوده است 4⃣ كسى كه به عكس در آغاز عادل و معصوم بوده و سپس ظالم شده است. 👌به يقين مقام ابراهيم عليه السلام از آن بالاتر است كه امامت را براى گروه و از فرزندانش تقاضا كند، بنابراين دو گروه بيشتر باقى نمى ‏ماند، خداوند يك گروه را نفى كرده (گروهى كه در آغاز عمر در خط ظالمان بوده و سپس از آن خارج شده ‏اند) بنابراين تنها قسم ديگر يعنی گروهى كه در تمام عمر بوده ‏اند باقى مى ‏مانند . 📚المیزان ج1 ص274 👌فخر رازى عالم بزرگ اهل سنت در تفسير خود به اين اندازه اعتراف مى ‏كند كه آيه دلالت بر بودن پيامبران دارد و جالب اينكه: «اين مطلب را از طريق لزوم معصوم بودن امام و اينكه هر پيامبرى امام است ثابت مى ‏كند» 📚تفسیر کبیر ج4 ص43 📚پیام قرآن ج9 ص32 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔پس از شهادت حضرت علی چه اتفاقاتی در افتاد آیا شهادت ایشان ، شهادتی بوده است❕آیا در روایات شیعه و اشاراتی شده است یا خیر ❕ 💠💠 👌امام علیه السلام فرمود : « شبی که علی صلوات الله علیه شدند ، هیچ سنگی از روی زمین بر نمی داشتند ، مگر آنکه در زیر آن خون می یافتند » 📚 الانوار ج42 ص303 🔷ابن عباس از پیامبر نقل می کند که فرمود : « آسمان و زمین تا چهل بر موت مومن گریه می کنند ، و بر موت عالم تا چهل گریه می کنند ، و بر موت پیامبر تا چهل گریه می کنند ، و ای علی آسمان و زمین بر موت تو تا چهل سال می کنند . 🔷سپس ابن گفت ؛ « زمانی که علی علیه السلام کشته شد ، آسمان کوفه تا سه روز باران از خود جاری کرد » 📚 ابن شهر آشوب ، ج2 ص346 ❕این نکته در روایات اهل هم مورد اشاره قرار گرفته است . 🔷حاکم از عبدالملک نقل می کند ؛ « در بامداد شهادت علی در بیت هر سنگی را که بر می داشتند در زیر آن خون تازه می گشت » 📚 علی الصحیحین ، ج3 ص113 📚 النضره ج2 ص247 🔷و باز از نقل می کند که می گفت : « در شب شهادت علی ، هر سنگی را که در ( بیت المقدس ) بر می داشتند از زیر آن خون تازه ظاهر می گشت » 📚 علی الصحیحین ج3 ص144 🔷این نیز می نویسد : « در خصوص شهادت حسین ، هر سنگی را که در شام یا در دنیا بر می داشتند ، از زیر آن خون تازه می شد ، همینطور بود در روز شهادت علی که هر سنگی را از جای بر می داشتند ، تازه از زیر آن ظاهر می گردید» 📚 المحرقه ص116 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA