eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.6هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔در روایتی آمده است «کسی به حضرت علی هدیه داد. روزی حضرت زهرا وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده‌ است. حضرت زهرا به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم رفتند که نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد»❕آیا چنین رفتاری از حضرت زهرا که دارای بوده اند صحیح است ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ صدوق در الشرایع خود نقل می کند از ابوذر غفاری که می گوید؛ « همراه جعفر بن ابی‌طالب به حبشه مهاجرت کردیم، در آن‌جا کنیزى به ارزش چهارهزار دهم به هدیه داده شد که بعد از بازگشت به مدینه، او آن کنیز را به برادرش على هدیه داد تا در خدمت آن‌حضرت باشد. على کنیز را در خانه گذاشت. روزى فاطمه وارد منزل شد و دید سر على در دامن آن است، پرسید: «یا ابا الحسن با او تماس برقرار کرده‌اى؟» على فرمود: «به خدا سوگند نه، اى دختر پیامبر ...؛ منظور تو از این سؤال چیست؟» فاطمه گفت: «اجازه می‌دهى به منزل پدرم رسول خدا بروم؟» على فرمود: «می‌توانی بروی». فاطمه چادر به سر نمود، روبند و انداخت و به سمت منزل پیامبر اکرم رفت. 🔷قبل از این‌که فاطمه به منزل پدرش برسد جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد خداوند به تو می‌رساند و می‌فرماید: «فاطمه نزدت خواهد آمد و از على شکایت خواهد کرد، از او درباره على چیزى قبول مکن»، در این هنگام فاطمه داخل شد، پیامبر به او فرمود: «آمده‌اى از على کنى؟» فاطمه : به خداى کعبه قسم که برای چنین کاری آمده‌ام. پیامبر : «به سوى علی بازگرد و به او بگو: هر طور که تو بخواهی مطیعت خواهم بود». فاطمه بازگشت و به آن‌حضرت سه بار گفت: یا ابا الحسن و خشنودى تو را می‌خواهم. على فرمود: «شکایتم را نزد دوستم رسول خدا بردى، آبرویم پیش ایشان رفت اى فاطمه خدا را شاهد می‌گیرم که کنیز را در راه آزاد کرده و چهارصد درهمى که از غنیمت نصیب من شده را به فقرای مدینه صدقه دهم». سپس لباس و کفش پوشیده به طرف پیامبر حرکت کرد، جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد خدا به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «به علی بگو: در مقابل آزادی این کنیز و تحصیل رضایت فاطمه، بهشت را و در مقابل چهار صد درهم دوزخ را در اختیارت گذاردم. پس هر کس را که خواهى به برکت رحمتم داخل بهشت نما و با عفو و بخششم از دوزخ بیرون آور»، در این‌جا بود که على فرمود: «من به اذن خدا مردم را بین بهشت و تقسیم می‌کنم» 📚 الشرایع ج1 ص163 ❕این روایت از حیث سند و مردود است و قابل اعتنا نیست . 🔷یکی از راویان حدیث بن عرفه است که مجهول است . 📚 ج2 ص430 👌و احتمال است که حسن بن عرفه باشد که سنی بوده و روایتش مردود است . 📚 مدرک ج2 ص430 ❕راوی دیگر آن و راوی دیگر و راوی دیگر هستند که هر سه و ضعیف هستند . 📚 رجال الحدیث ج6 ص455 ❕مرحوم نیز این روایت را با سندی ضعیف در کتاب بشاره المصطفی خودش نقل کرده است . 📚 المصطفی ص101 👌راوی روایت است که توثیقی ندارد . 📚 نجاشی ص446 🔷راوی دیگر المرادی است که و ضعیف است . 📚 رجال الحدیث ج4 ص211 🔷راوی دیگر بن اسماعیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚 مدرک ج3 ص270 🔷و راوی دیگر بن خلیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 👌مرحوم ابن شهر آشوب نیز این روایت را بدون ذکر سند از کتاب و الریحان نقل می کند که چون روایت بدون سند است مردود و قابل قبول نیست. 📚 ال ابی طالب ج3 ص342 🔶سایر منابع نیز این روایت را از این سه کتاب نقل کرده اند که روشن شد سند این روایت در این سه کتاب است و این روایت مردود و غیر قابل توجه است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔در روایتی آمده است «کسی به حضرت علی هدیه داد. روزی حضرت زهرا وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده‌ است. حضرت زهرا به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم رفتند که نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد»❕آیا چنین رفتاری از حضرت زهرا که دارای بوده اند صحیح است ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ صدوق در الشرایع خود نقل می کند از ابوذر غفاری که می گوید؛ « همراه جعفر بن ابی‌طالب به حبشه مهاجرت کردیم، در آن‌جا کنیزى به ارزش چهارهزار دهم به هدیه داده شد که بعد از بازگشت به مدینه، او آن کنیز را به برادرش على هدیه داد تا در خدمت آن‌حضرت باشد. على کنیز را در خانه گذاشت. روزى فاطمه وارد منزل شد و دید سر على در دامن آن است، پرسید: «یا ابا الحسن با او تماس برقرار کرده‌اى؟» على فرمود: «به خدا سوگند نه، اى دختر پیامبر ...؛ منظور تو از این سؤال چیست؟» فاطمه گفت: «اجازه می‌دهى به منزل پدرم رسول خدا بروم؟» على فرمود: «می‌توانی بروی». فاطمه چادر به سر نمود، روبند و انداخت و به سمت منزل پیامبر اکرم رفت. 🔷قبل از این‌که فاطمه به منزل پدرش برسد جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد خداوند به تو می‌رساند و می‌فرماید: «فاطمه نزدت خواهد آمد و از على شکایت خواهد کرد، از او درباره على چیزى قبول مکن»، در این هنگام فاطمه داخل شد، پیامبر به او فرمود: «آمده‌اى از على کنى؟» فاطمه : به خداى کعبه قسم که برای چنین کاری آمده‌ام. پیامبر : «به سوى علی بازگرد و به او بگو: هر طور که تو بخواهی مطیعت خواهم بود». فاطمه بازگشت و به آن‌حضرت سه بار گفت: یا ابا الحسن و خشنودى تو را می‌خواهم. على فرمود: «شکایتم را نزد دوستم رسول خدا بردى، آبرویم پیش ایشان رفت اى فاطمه خدا را شاهد می‌گیرم که کنیز را در راه آزاد کرده و چهارصد درهمى که از غنیمت نصیب من شده را به فقرای مدینه صدقه دهم». سپس لباس و کفش پوشیده به طرف پیامبر حرکت کرد، جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد خدا به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «به علی بگو: در مقابل آزادی این کنیز و تحصیل رضایت فاطمه، بهشت را و در مقابل چهار صد درهم دوزخ را در اختیارت گذاردم. پس هر کس را که خواهى به برکت رحمتم داخل بهشت نما و با عفو و بخششم از دوزخ بیرون آور»، در این‌جا بود که على فرمود: «من به اذن خدا مردم را بین بهشت و تقسیم می‌کنم» 📚 الشرایع ج1 ص163 ❕این روایت از حیث سند و مردود است و قابل اعتنا نیست . 🔷یکی از راویان حدیث بن عرفه است که مجهول است . 📚 ج2 ص430 👌و احتمال است که حسن بن عرفه باشد که سنی بوده و روایتش مردود است . 📚 مدرک ج2 ص430 ❕راوی دیگر آن و راوی دیگر و راوی دیگر هستند که هر سه و ضعیف هستند . 📚 رجال الحدیث ج6 ص455 ❕مرحوم نیز این روایت را با سندی ضعیف در کتاب بشاره المصطفی خودش نقل کرده است . 📚 المصطفی ص101 👌راوی روایت است که توثیقی ندارد . 📚 نجاشی ص446 🔷راوی دیگر المرادی است که و ضعیف است . 📚 رجال الحدیث ج4 ص211 🔷راوی دیگر بن اسماعیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚 مدرک ج3 ص270 🔷و راوی دیگر بن خلیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 👌مرحوم ابن شهر آشوب نیز این روایت را بدون ذکر سند از کتاب و الریحان نقل می کند که چون روایت بدون سند است مردود و قابل قبول نیست. 📚 ال ابی طالب ج3 ص342 🔶سایر منابع نیز این روایت را از این سه کتاب نقل کرده اند که روشن شد سند این روایت در این سه کتاب است و این روایت مردود و غیر قابل توجه است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔خداوند در قرآن کریم به تا روز قیامت مهلت داده اند و با توجه به روایات معصوم ع شیطان توسط امام زمان ع خواهد شد لطفا در این مورد توضیحاتی بفرمایید ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند به شیطان تا روز مهلت نداد بلکه زمان مهلت شیطان « الی یوم المعلوم » می باشد . 🔶قرآن سخن را چنین نقل می کند ؛ « گفت پرودگارا مرا تا روز مهلت بده ( و زنده بگذار ) .( خداوند ) فرمود تو از یافتگانی ( اما نه تا روز رستاخیز بلکه ) تا روز وقت » 🔶 36 تا 38 👌در روایات ما منظور از وقت معلوم ، زمان امام عصر ارواحنا فداه معرفی شده است . 🔶وهب بن جمیع از امام صادق علیه السلام سوال کرد که « وقت » که خداوند تا آن زمان به شیطان مهلت داد چه زمانی است ؟ 🔷امام علیه السلام : « آیا گمان می کنی که خداوند تا قیامت به مهلت داده است ؟ نخیر بلکه زمان مهلت او تا زمانی است که ما قیام کند ، در آن هنگام قائم ما جلوی سر شیطان را گرفته و گردنش را می زند . این زمان همان معلوم است » 📚 ص268 📚 ج60 ص221 📚 ج2 ص242 👌البته در برخی روایات دیگر « معلوم » به زمان رجعت تفسیر شده است . 🔷از امام علیه السلام نقل است که فرمود : « وقت معلوم ( زمان رجعت است ) که رسول خدا بر ای در بیت المقدس شیطان را ذبح می کند » 📚 ج2 ص245 👌و در روایت دیگری « وقت معلوم » به زمان دمیدن در تفسیر شده است . 🔷امام علیه السلام فرمود : « وقت معلوم روزی است که در صور دمیده می شود ، ابلیس ما بین صور اول و دوم می میرد » 📚 الشرایع ج2 ص402 ❕در ظاهر بین این احادیث است . 🗯 وجه جمع بین آنها این گونه است که شیطان در زمان ظهور امام توسط ایشان کشته می شود ، سپس با اولیاء الهی او هم رجعت می کند و زنده می شود و دو مرتبه توسط گرامی در بیت المقدس کشته می شود و پس از آن باز دو مرتبه رجعت می کند و زنده می شود که برای مرحله سوم ما بین اول و دوم صور می میرد و همه این سه مرحله در « الوقت المعلوم » لحاظ شده است . ❓اما چرا خداوند به مهلت داد و او را از بین نبرد ؟ 🔶امام علیه السلام فرمود : « ابلیس خداوند را در آسمان چهارم هزار سال عبادت کرد و خداوند به خاطر همین عباداتش او را تا زمان « وقت معلوم » داد » 📚 ج2 ص241 👌البته توجه به این نکته که در تفسیر آمده است لازم است ؛ 🔷« وجود شیطان برای پویندگان راه حق نه تنها زیانبخش نیست، بلکه رمز نیز محسوب میشود، زیرا وجود یک دشمن در مقابل انسان، باعث پرورش و ورزیدگی او میگردد، و اصولا همیشه تکاملها در میان به وجود می آید، و هیچ موجودی راه کمال را نمی پوید مگر اینکه در مقابل ضد نیرومندی قرار گیرد. 🔷شیطان گرچه به حکم اراده در برابر اعمال خلاف خود مسؤل است، ولی وسوسه های او، زیانی برای بندگان خدا و آنهائی که میخواهند در راه حق گام بردارند نخواهد داشت، بلکه به طور غیر مستقیم برای آنها خواهد بود. 👌ادامه حیات او به عنوان وجود یک نقطه منفی برای تقویت نقاط مثبت نه تنها ضرر نداشت، بلکه نیز بود، حتی قطع نظر از وجود شیطان در درون خود ما، مختلفی وجود دارد، که چون در برابر نیروهای عقلانی و روحانی قرار گیرند، یک میدان تضاد را تشکیل میدهند که در این میدان پیشرفت و تکامل و پرورش وجود انسان صورت می گیرد، ادامه حیات نیز تقویت مبانی این تضاد است. 👌خداوند اگر چه شیطان را در انجام وسوسه هایش آزاد گذاشته ولی انسان را در برابر او بی قرار نداده است، زیرا؛ 🔶 :نیروی و به او بخشیده که می تواند سد نیرومندی در مقابل وسوسه های شیطان به وجود آورد مخصوصا اگر پرورش یابد و تربیت شود. 🔷 : پاک و عشق به تکامل را در درون وجود انسان به عنوان یک عامل سعادت قرار داده . 🔷 : که الهام بخش نیکیها هستند، به کمک انسانهائی که میخواهند از وسوسه های شیطان برکنار بمانند می فرستد، آنچنانکه قرآن میگوید: «آنها که می گویند پروردگار ما خداوند یکتا است و سپس استقامت به خرج میدهند، بر آنها نازل می شوند (و برای تقویت روحیه آنان انواع بشارتها و دلگرمیها را به آنها الهام می دهند)» 🔶 30 🔷و در جای دیگر میخوانیم « پروردگار تو به فرشتگان میکرد که من با شما هستم و به شما کمک می کنم که افراد با ایمان را در مسیر حق کمک کنید و ثابت نگاه دارید.» 🔶 12 📚 ج6 ص111 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔در روایتی آمده است «کسی به حضرت علی هدیه داد. روزی حضرت زهرا وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده‌ است. حضرت زهرا به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم رفتند که نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد»❕آیا چنین رفتاری از حضرت زهرا که دارای بوده اند صحیح است ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ صدوق در الشرایع خود نقل می کند از ابوذر غفاری که می گوید؛ « همراه جعفر بن ابی‌طالب به حبشه مهاجرت کردیم، در آن‌جا کنیزى به ارزش چهارهزار دهم به هدیه داده شد که بعد از بازگشت به مدینه، او آن کنیز را به برادرش على هدیه داد تا در خدمت آن‌حضرت باشد. على کنیز را در خانه گذاشت. روزى فاطمه وارد منزل شد و دید سر على در دامن آن است، پرسید: «یا ابا الحسن با او تماس برقرار کرده‌اى؟» على فرمود: «به خدا سوگند نه، اى دختر پیامبر ...؛ منظور تو از این سؤال چیست؟» فاطمه گفت: «اجازه می‌دهى به منزل پدرم رسول خدا بروم؟» على فرمود: «می‌توانی بروی». فاطمه چادر به سر نمود، روبند و انداخت و به سمت منزل پیامبر اکرم رفت. 🔷قبل از این‌که فاطمه به منزل پدرش برسد جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد خداوند به تو می‌رساند و می‌فرماید: «فاطمه نزدت خواهد آمد و از على شکایت خواهد کرد، از او درباره على چیزى قبول مکن»، در این هنگام فاطمه داخل شد، پیامبر به او فرمود: «آمده‌اى از على کنى؟» فاطمه : به خداى کعبه قسم که برای چنین کاری آمده‌ام. پیامبر : «به سوى علی بازگرد و به او بگو: هر طور که تو بخواهی مطیعت خواهم بود». فاطمه بازگشت و به آن‌حضرت سه بار گفت: یا ابا الحسن و خشنودى تو را می‌خواهم. على فرمود: «شکایتم را نزد دوستم رسول خدا بردى، آبرویم پیش ایشان رفت اى فاطمه خدا را شاهد می‌گیرم که کنیز را در راه آزاد کرده و چهارصد درهمى که از غنیمت نصیب من شده را به فقرای مدینه صدقه دهم». سپس لباس و کفش پوشیده به طرف پیامبر حرکت کرد، جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد خدا به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «به علی بگو: در مقابل آزادی این کنیز و تحصیل رضایت فاطمه، بهشت را و در مقابل چهار صد درهم دوزخ را در اختیارت گذاردم. پس هر کس را که خواهى به برکت رحمتم داخل بهشت نما و با عفو و بخششم از دوزخ بیرون آور»، در این‌جا بود که على فرمود: «من به اذن خدا مردم را بین بهشت و تقسیم می‌کنم» 📚 الشرایع ج1 ص163 ❕این روایت از حیث سند و مردود است و قابل اعتنا نیست . 🔷یکی از راویان حدیث بن عرفه است که مجهول است . 📚 ج2 ص430 👌و احتمال است که حسن بن عرفه باشد که سنی بوده و روایتش مردود است . 📚 مدرک ج2 ص430 ❕راوی دیگر آن و راوی دیگر و راوی دیگر هستند که هر سه و ضعیف هستند . 📚 رجال الحدیث ج6 ص455 ❕مرحوم نیز این روایت را با سندی ضعیف در کتاب بشاره المصطفی خودش نقل کرده است . 📚 المصطفی ص101 👌راوی روایت است که توثیقی ندارد . 📚 نجاشی ص446 🔷راوی دیگر المرادی است که و ضعیف است . 📚 رجال الحدیث ج4 ص211 🔷راوی دیگر بن اسماعیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚 مدرک ج3 ص270 🔷و راوی دیگر بن خلیل است که او نیز مجهول و ضعیف است . 👌مرحوم ابن شهر آشوب نیز این روایت را بدون ذکر سند از کتاب و الریحان نقل می کند که چون روایت بدون سند است مردود و قابل قبول نیست. 📚 ال ابی طالب ج3 ص342 🔶سایر منابع نیز این روایت را از این سه کتاب نقل کرده اند که روشن شد سند این روایت در این سه کتاب است و این روایت مردود و غیر قابل توجه است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔چگونه امام علی رسید ❓و آیا واقعا دو بوده است❕❕ 💠💠 👌در روایات ما آمده است که ذو شمشیری بوده است که به دست حضرت علی علیه السلام رسیده بود . 🔷ابن می گوید : « خداوند آدم را از بهشت به همراه ذو الفقار خارج کرد و آدم با آن شمشیر با دشمنان جنی و شیاطین نبرد میکرد تا آن که آن شمشیر به دست رسید و با آن با پیامبر نبرد می کرد » 📚 الانوار ج42 ص57 👌ذو الفقار به معنای صاحب است . گفته شده است که چون بر پشت این شمشیر خراش های پست و هموار بوده به این نام ، شده است . 🔷این شمشیر از طرف پیامبر گرامی در جنگ احد به حضرت امیر شد . 🔶امام علیه السلام فرمود : « در جنگ احد ، اصحاب پیامبر کردند و جز و ابو دجانه با پیامبر باقی نماندند ، و علی هر گاه به پیامبر حمله می شد ، از پیامبر دفاع کرده و به دشمن حمله می کرد ، تا جایی که شمشیرش شکست ، پیامبر نیز شمشیر خودش به نام ذو را که جبرئیل برایش آورده بود ، به علی عطا کرد » 📚 الانوار ج42 ص66 🔷امام علیه السلام فرمود : « شمشیر امیر المومنین را ذو الفقار نامیدند ، زیرا در وسط آن به طول شمشیر بود ، شبیه به ستون فقرات پشت ، این شمشیر را جبرئیل از آسمان آورد و دسته آن از نقره بود ، زمانی که شمشیر به زمین فرود آمد منادی از آسمان ندا سر داد « لا الا ذو الفقار و لا فتی الا علی » 📚 الشرایع ج1 ص160 👌امام علیه السلام فرمود : « ذو الفقار را جبرئیل از آسمان آورد که زینت آن از بود و آن شمشیر هم اکنون نزد من است» 📚 ج1 ص234 👌امام علیه السلام فرمود : « به شمشیر ذو الفقار از این جهت ذو الفقار می گویند زیرا اگر به کسی زده می شود سبب و دوری او از این دنیا و خانواده و فرزندانش می شد و در آخرت هم سبب دوری او از می شد » 📚 الشرایع ج1 ص160 👌ذو الفقار هم اکنون به دست امام زمان علیه السلام است زیرا از نشانه های امام آن است که شمشیر پیامبر گرامی به نام ذو الفقار که به دست حضرت علی داده بود ، نزد امامان است « عنده سلاح رسول الله و ذو الفقار » 📚 الانوار ج25 ص117 ❕و در زمان ظهور ذو الفقار امام زمان علیه السلام می باشد. 📚 الانوار ج52 ص307 ❕اما این که این شمشیر دو داشته است ، مستند نیست و در روایات به آن اشاره نشده است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔خداوند در قرآن کریم به تا روز قیامت مهلت داده اند و با توجه به روایات معصوم ع شیطان توسط امام زمان ع خواهد شد لطفا در این مورد توضیحاتی بفرمایید ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند به شیطان تا روز مهلت نداد بلکه زمان مهلت شیطان « الی یوم المعلوم » می باشد . 🔶قرآن سخن را چنین نقل می کند ؛ « گفت پرودگارا مرا تا روز مهلت بده ( و زنده بگذار ) .( خداوند ) فرمود تو از یافتگانی ( اما نه تا روز رستاخیز بلکه ) تا روز وقت » 🔶 36 تا 38 👌در روایات ما منظور از وقت معلوم ، زمان امام عصر ارواحنا فداه معرفی شده است . 🔶وهب بن جمیع از امام صادق علیه السلام سوال کرد که « وقت » که خداوند تا آن زمان به شیطان مهلت داد چه زمانی است ؟ 🔷امام علیه السلام : « آیا گمان می کنی که خداوند تا قیامت به مهلت داده است ؟ نخیر بلکه زمان مهلت او تا زمانی است که ما قیام کند ، در آن هنگام قائم ما جلوی سر شیطان را گرفته و گردنش را می زند . این زمان همان معلوم است » 📚 ص268 📚 ج60 ص221 📚 ج2 ص242 👌البته در برخی روایات دیگر « معلوم » به زمان رجعت تفسیر شده است . 🔷از امام علیه السلام نقل است که فرمود : « وقت معلوم ( زمان رجعت است ) که رسول خدا بر ای در بیت المقدس شیطان را ذبح می کند » 📚 ج2 ص245 👌و در روایت دیگری « وقت معلوم » به زمان دمیدن در تفسیر شده است . 🔷امام علیه السلام فرمود : « وقت معلوم روزی است که در صور دمیده می شود ، ابلیس ما بین صور اول و دوم می میرد » 📚 الشرایع ج2 ص402 ❕در ظاهر بین این احادیث است . 🗯 وجه جمع بین آنها این گونه است که شیطان در زمان ظهور امام توسط ایشان کشته می شود ، سپس با اولیاء الهی او هم رجعت می کند و زنده می شود و دو مرتبه توسط گرامی در بیت المقدس کشته می شود و پس از آن باز دو مرتبه رجعت می کند و زنده می شود که برای مرحله سوم ما بین اول و دوم صور می میرد و همه این سه مرحله در « الوقت المعلوم » لحاظ شده است . ❓اما چرا خداوند به مهلت داد و او را از بین نبرد ؟ 🔶امام علیه السلام فرمود : « ابلیس خداوند را در آسمان چهارم هزار سال عبادت کرد و خداوند به خاطر همین عباداتش او را تا زمان « وقت معلوم » داد » 📚 ج2 ص241 👌البته توجه به این نکته که در تفسیر آمده است لازم است ؛ 🔷« وجود شیطان برای پویندگان راه حق نه تنها زیانبخش نیست، بلکه رمز نیز محسوب میشود، زیرا وجود یک دشمن در مقابل انسان، باعث پرورش و ورزیدگی او میگردد، و اصولا همیشه تکاملها در میان به وجود می آید، و هیچ موجودی راه کمال را نمی پوید مگر اینکه در مقابل ضد نیرومندی قرار گیرد. 🔷شیطان گرچه به حکم اراده در برابر اعمال خلاف خود مسؤل است، ولی وسوسه های او، زیانی برای بندگان خدا و آنهائی که میخواهند در راه حق گام بردارند نخواهد داشت، بلکه به طور غیر مستقیم برای آنها خواهد بود. 👌ادامه حیات او به عنوان وجود یک نقطه منفی برای تقویت نقاط مثبت نه تنها ضرر نداشت، بلکه نیز بود، حتی قطع نظر از وجود شیطان در درون خود ما، مختلفی وجود دارد، که چون در برابر نیروهای عقلانی و روحانی قرار گیرند، یک میدان تضاد را تشکیل میدهند که در این میدان پیشرفت و تکامل و پرورش وجود انسان صورت می گیرد، ادامه حیات نیز تقویت مبانی این تضاد است. 👌خداوند اگر چه شیطان را در انجام وسوسه هایش آزاد گذاشته ولی انسان را در برابر او بی قرار نداده است، زیرا؛ 🔶 :نیروی و به او بخشیده که می تواند سد نیرومندی در مقابل وسوسه های شیطان به وجود آورد مخصوصا اگر پرورش یابد و تربیت شود. 🔷 : پاک و عشق به تکامل را در درون وجود انسان به عنوان یک عامل سعادت قرار داده . 🔷 : که الهام بخش نیکیها هستند، به کمک انسانهائی که میخواهند از وسوسه های شیطان برکنار بمانند می فرستد، آنچنانکه قرآن میگوید: «آنها که می گویند پروردگار ما خداوند یکتا است و سپس استقامت به خرج میدهند، بر آنها نازل می شوند (و برای تقویت روحیه آنان انواع بشارتها و دلگرمیها را به آنها الهام می دهند)» 🔶 30 🔷و در جای دیگر میخوانیم « پروردگار تو به فرشتگان میکرد که من با شما هستم و به شما کمک می کنم که افراد با ایمان را در مسیر حق کمک کنید و ثابت نگاه دارید.» 🔶 12 📚 ج6 ص111 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA