eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
220 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔می گویید انقلاب ما اسلامی است ❕مگر نه این است که در قاضی اجتهاد و عدالت و مرد بودن شرط است ❕چرا امروزه این امور رعایت نمی شود ❗️❗️ 💠💠 👌حكومت و حاكميّت بنابر اصل مسلّم توحيد افعالى به خداوند باز مى‏ گردد، حقّ داورى نيز از آن كسانى است كه او اجازه فرموده است. ❕توحيد افعالى مى‏ گويد ؛ همه كارها به سوى خدا باز مى‏ گردد؛ و توحيد خالقيّت مى‏ گويد همه چيز در اين عالم از او نشأت مى‏ گيرد؛ و توحيد حاكميّت كه از شاخه ‏هاى توحيد خالقيّت است مى ‏گويد حكومت مخصوص پروردگار است، و همين امر سبب مى ‏شود كه در قلمرو حكومت خدا داورى و قضاء نيز از آن او باشد؛ و از آن كسانى كه او داورى آنها را مجاز شمرده است. ❕از سوى ديگر توحيد اطاعت مى ‏گويد: تنها فرمان خدا، و فرمان كسانى كه فرمانشان به فرمان خدا باز مى‏ گردد، مقبول و مطاع است؛ بنابراين در احكام قضائى نيز حكم و فرمانى قابل قبول است كه به اذن پروردگار باشد. 📚پیام قرآن ج 10 ص 147 👌کسانی که به اذن خداوند حق قضاوت دارند ، پیامبر و امام و مجتهد آگاه به حلال و حرام امامان می باشد . ❕علی علیه السلام خطاب به شریح که به امر قضاوت می پرداخت فرمود ؛ «اى شريح ، جايى نشسته ‏اى كه در آنجا كسى نمى‏ نشيند جز پيامبر، يا وصىّ پيامبر، يا شقىّ دور از سعادت» 📚الکافی ج 7 ص 406 ❕امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « از داورى كردن بپرهيزيد؛ زيرا [منصب‏] داورى در حقيقت از آنِ امامى است كه در قضاوت دانا باشد و در ميان مسلمانان به عدالت حكم كند؛ از آنِ پيغمبرى يا وصىّ پيغمبرى » 📚الکافی ج 7 ص 406 👌و خطاب به ابو خدیجه فرمود ؛ « مبادا هر گاه ميان شما مرافعه‏ اى پيش آمد يا درباره چيزى از قرض و طلب ميانتان اختلافى شد، كار داورى را به نزد يكى از اين فاسقان ببريد. [بلكه‏] از ميان خود مردى را كه با حلال و حرام ما آشناست داور قرار دهيد؛ زيرا من او را داور قرار داده ‏ام. زنهار كه براى رفع دعواى خود به سلطان ستمگر مراجعه كنيد.» 📚تهذیب ج 6 ص 303 ❕و فرمود ؛ « مبادا فردى از شما (شيعيان) از ديگرى نزد سلطان ستمگر شكايت كند. بلكه ببينيد چه كسى از خود شما با احكام و داوري هاى ما آشناست همو را ميان خود داور قرار دهيد؛ زيرا كه من او را قاضى شما قرار داده ‏ام. پس براى داورى ميان خود، نزد او رويد.» 📚الفقیه ج 3 ص 2 ❕بنابراین تنها پیامبر و امام و مجتهد عالم به حلال و حرام هستند که حق قضاوت کردن دارند ، مجتهدی که عدالت داشته باشد و اهل انجام گناهان کبیره و اصرار بر گناهان صغیره نباشد ، عدالتی که در روایات فراوانی به عنوان شرط اساسی برای قاضی لحاظ شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 11 باب 1 ❕و همینطور قاضی باید مرد باشد و زنان حق قضاوت کردن ندارند ، در گذشته در این رابطه مفصلا بحث کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2262 🔸مرحوم امام خمینی می آورد ؛ « شرايط قاضى عبارتند از ، بلوغ و عقل و ايمان و عدالت و اجتهاد مطلق و مرد بودن و طهارت مولد (حلال ‏زاده بودن) و اعلميّت نسبت به كسانى كه در شهر يا نزديك آن هستند بنابر احوط (وجوبى). و احوط (وجوبى) آن است كه داراى حافظه باشد كه فراموشى غالباً او را نگيرد، بلكه اگر فراموشى او طورى باشد كه سلب اطمينان از او بشود، اقوى جايز نبودن قضاوت او است‏ » 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 434 ❕امام على عليه السلام در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر نوشت ؛ « براى داورى ميان مردم، بهترين و برترين فردى را كه به نظرت مى‏ رسد از ميان رعيت انتخاب كن؛ كسى كه كارها بر او تنگ نيايد [و از حل اختلافات در نماند] و [ستيزه ‏گرى‏] طرفين دعوا او را به لجاجت و پافشارى در رأى خويش وا ندارد ، در لغزش ‏فرو نرود و هر گاه حقيقت را شناخت [و به حكم نادرست خود پى برد]، از بازگشت به حق خوددارى نكند و خويشتن را در پرتگاه طمع ننشاند و به فهم سطحى قضايا بسنده نكند و دنبال فهم عميق و دقيق آنها باشد. در موارد شبهه‏ ناك بيش از همه درنگ و احتياط كند و بيش از همه دنبال دليل و برهان باشد و از مراجعه داد خواهان كمتر به ستوه آيد و در كشف حقيقت دعاوى، از همه شكيباتر باشد و چون حقيقت روشن شد [در صدور حكم‏]، از هر كس ديگر بيشتر قاطعيت نشان دهد. كسى باشد كه مدح و ستايش، او را فريفته و خودبين نسازد و تشويق و تحريك، او را به سويى متمايل نسازد و البته چنين كسانى اندك شمارند. آن گاه، خودت به كار قضاوت او بسيار رسيدگى كن.» 📚نهج البلاغه نامه 53 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌متاسفانه امروزه می بینیم که این شرایط در قضات رعایت نمی شود ، کسانی منصب قضاوت را گرفته اند که مجتهد نبوده و آگاه به حلال و حرام اهل بیت علیهم السلام نیستند و بدون داشتن عدالت لازم در این منصب گماشته شده اند ، اینان گویا این روایت امام صادق علیه السلام را ندیده اند که فرمود ؛ « «قاضيان چهار گروهند ، كسى كه به ظلم داورى مى‏ كند در حالى كه آگاه است، او در دوزخ است؛ و كسى كه به ظلم قضاوت مى‏ كند و نا آگاه است، او هم در دوزخ است؛ و كسى كه به حق قضاوت مى‏ كند در حالى كه نا آگاه است او هم در دوزخ است؛ و كسى كه به حق قضاوت مى ‏كند در حالى كه مى‏ داند (تنها) او در بهشت است» 📚الکافی ج 7 ص 407 ❕در نقل دیگر پیامبر گرامی در مورد قاضیان دادگر و جامع الشرایط فرمود ؛ « در روز قيامت قاضى دادگر را مى ‏آورند و چنان حساب سختى از او مى‏ كشند كه آرزو مى ‏كند كاش هرگز حتى درباره يك خرما ميان دو نفر داورى نكرده بود.» 📚میزان الحکمه ج 9 ص 477 ❕امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « رسول خدا نهى فرمود از اين كه كسى داوطلب امارت و داورى ميان مردم شود و فرمود: هر كه خواهان امارت شود، خداوند در كار امارت ياريش نكند و او را با همان كار واگذارد و هر كس بدون آن كه خواهان امارت شود اين منصب به او واگذار گردد، در كار آن يارى شود.» 📚دعائم الاسلام ج 2 ص 527 ❕در جایی که قاضی مجتهد و عادل اگر نیازی احساس نشده ، نباید پیش قدم قضاوت شود و حسابرسی سختی در انتظارش است ، حال و روز افرادی که بدون داشتن علم و اجتهاد و عدالت تن به منصب قضاء می دهند و برای بهره مندی از منافع و مزایای قضاوت ،پیش قدم و داوطلب قضاء می شود ، روشن می گردد. 👌بنابراین آنچه امروزه مشاهده می کنیم که کسانی منصب قضاء را به دست گرفته اند که آگاهی تفصیلی نسبت به حلال و حرام اهل بیت علیهم السلام ندارند و از عدالت لازم هم برخوردار نیستند و حتی گاها زنان عهده دار این منصب شده اند ، به هیچ عنوان قابل قبول نیست . ❕استدلال می کنند که چون قاضی مجتهد جامع الشرایط در زمان کنونی به تعداد لازم نیست ، راهی جز تن دادن به قضاوت افراد فاقد برخی از شرایط ( چون علم و اجتهاد ) نیست ، و آنان می توانند به اذن مجتهد جامع الشرایط ( رییس قوه قضائیه ) به امر قضاوت بپردازنند . 👌به نظر ما ، حوزه های علمیه موظف هستند که مجتهدین مورد نیاز دادگاهها را تربیت کرده و برای رسیدگی به دعاوی و اختلافات مردم ، تحویل دستگاه قضایی دهد . ❕حوزه برای رسیدن به این هدف باید در روش آموزشی خود تحولی بزرگ ایجاد کند . همانطور که دانشگاه بعد از گذشت حدود هشت سال ، متخصصین زبر دست در رشته های مختلف پزشکی مثلا تربیت می کند ، حوزه هم در طی همین مدت مجتهد آگاه به حلال و حرام تربیت کند و در کتب درسی خود بازنگری کرده و سعی کند مطالب زائد را از مواد درسی بزداید و مطالب اصلی و اساسی را به زبان ساده و روان به طلاب آموزش دهد ، چنان که آیت الله مکارم شیرازی مینویسد ؛ پرداختن به این امور( زوائد و قیل و قال های بی رویه علم اصول) بخش عمده ای از بهترین ایّام جوانی طلبه ها را از بین می برد و نشاط علمی و قوای فکری آن ها را می سوزاند! و مانع از پرداختن به امور مهم تر و نافع تر می گردد! این مشکل تبدیل به بلای خانمان سوزی برای علم و اهل عمل گردید! از خدای متعال عاجزانه درخواست داریم گروهی را با اراده های قوی برای درست کردن این امر و تهذیب علوم دینی و هدایت طالبان علم به راه راست برانگیزد. 📚قواعد الفقهیة ج 1 ص 16- 14 👌درس های خارج حوزه هم باید کاربردی تر شود و از استاد محوری ، تبدیل به شاگرد محوری شود و طلاب جهت رسیدن به اجتهاد غور در قرآن و روایات شوند و نظام پژوهش محور ، جای استاد محوری را در درس های خارج بگیرد و از پرداختن به مطالب زائد علم اصول پرهیز شود و تنها به مطالب اساسی و کاربردی در این علم بسنده شود و ... ❕اگر چه جای طرح این مباحث در حوزه ها است نه در فضاهای مجازی ، اما غرض آن بود که یاد آور شویم حوزه موظف است که مجتهدین آگاه به حلال و حرام را در مدت زمان معقول تحصیلی نه زمانی طولانی و فرسایشی ، با روش های نو آموزشی و پژوهشی تربیت کند تا نیاز دادگاهها به قضات جامع الشرایط را برطرف کند و دیگر نیاز نباشد که از افرادی در این منصب استفاده شوند که دارای اندک شرایط معتبر در قضاوت نیستند . Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد شبهه پراکنی معاند تحت عنوان ؛ « درختی در بهشت که میوه اش پستان دختران نو بالغ است » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1404
👌پاسخ شبهه پراکنی وهابی در مورد درخواست از غیر خدا را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2263
🤔 ❔خاورمیانه منطقه ای پیغمبر خیز و بدبختی خیز ، گویی آفتابِ تیز ، مغزها را تکان داده است. ﻣﻦ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ، ﻧﻮﺡ اینجا ، ﻣﻮﺳﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ، ﻋﯿﺴﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ، ﻣﺤﻤﺪ اﯾﻨﺠﺎ ، ﯾﻮﺳﻒ ﻭ ﯾﻮﻧﺲ ﻭ ﻟﻮﻁ ﻭ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻭ ... ﻫﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ !! ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﯾﺎ ﺑﻠﮋﯾﮏ ﯾﺎ مثلأ ﻧﯿﻮﺯﯾﻠﻨﺪ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻫﺪﺍیت ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ؟ ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺎﻫﺎ ﺭﻭ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ؟! ۱۲۴۰۰۰ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻫﻤﺸﻮﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩﻥ جالب تر اینکه طبق گفته کتاب های آسمانی ۷۰۰۰ سال از خلقت انسان میگذره ، بعد ۱۴۰۰ سال هست که آخرین پیامبر اومده، میشه ۵۶۰۰ سال , اگه تعداد پیامبرها رو بر ۵۶۰۰ تقسیم کنی میشه هر دو هفته یک پیامبر!!!؟ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﺧﻮﺷﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮﻧﻮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ و ﻣﺮﺩﻡ ﻏﺮﺏ ﻭ ﺧﺎﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻭ ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﺑﺮ سرن ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند برای هدایت بشر ، انبیاء و پیامبرانش را مبعوث کرد تا مردمان را به سوی سعادت دنیا و آخرتشان هدایت کنند . ❕امام صادق عليه السلام در پاسخ به زنديقى كه‏ پرسيد ، پيامبران را از چه راهى ثابت مى ‏كنى؟ فرمود ؛ « چون ثابت كرديم كه ما را آفريدگار و سازنده ‏اى است برتر از ما و از همه آنچه آفريده، و آن سازنده حكيم و متعال است به طورى كه ممكن نيست آفريدگانش او را ببينند يا لمسش كنند و در نتيجه، بتوانند با يكديگر ارتباط مستقيم و بى‏ واسطه برقرار سازند و با هم بحث و محاجّه كنند، ثابت شد كه در ميان خلق خود سفيران و فرستادگانى دارد كه سخنان او را براى آفريدگان و بندگانش بيان مى‏ كنند و آنان را به مصالح و منافعشان و عوامل ماندگارى و نابوديشان رهنمون مى‏ شوند. بنابراين، ثابت مى ‏شود كه در ميان آفريدگان كسانى هستند كه از جانب خداى حكيم دانا امر و نهى مى ‏كنند و سخنگوى او، عزّوجلّ، مى ‏باشند. و اينان همان پيامبران عليهم السلام و برگزيده ‏هاى از ميان خلق او هستند؛ حكيمانى كه به حكمت تربيت شده و به حكمت مبعوث گشته‏ اند و با آنكه در خلقت و ساختمان بدنى مانند ديگر مردمند، احوالشان به كلّى با آنان متفاوت است و از جانب خداى حكيم دانا با حكمت تأييد شده ‏اند.» 📚الکافی ج 1 ص 168 ❕تعداد این سفیران الهی 124 هزار تن بوده است ، که برای هریک از آنان یک وصی و جانشین هم بوده است که مجموع آنان 248 هزار تن می باشند که از ابتدای خلقت آدم ، جهت هدایت بشر مبعوث شدند ‌. 👌پيامبر گرامی فرمود ؛ « خداوند عزّوجلّ يكصد و يست و چهار هزار پيامبر آفريد كه من گرامى‏ ترين آنان نزد خداوند هستم و فخرى نفروشم. و خداوند عزّوجلّ يكصد و بيست و چهار هزار وصى آفريد كه على گراميترين آنها نزد خدا و برترين ايشان است.» 📚امالی صدوق ص 307 ❕از این تعداد پنج تن از انبیاء ، اولوالعزم و صاحب شریعت مستقل بودند ، امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « پیامبران اولو العزم پنج نفرند که عبارتند از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد صلی الله علیهم اجمعین » 📚الخصال ج1 ص300 👌تعبیر اولو العزم به خاطر آن است که پیامبرانی که صاحب و آیین جدید بودند ، مسوولیت بسیار سنگینتری داشتند و برای انجام آن عزم و اراده محکمتری داشتند . 📚پیام قرآن ج7 ص347 👌این تعداد هدایتگران الهی در همه جای عالم منتشر شده بودند و چنین نبوده که تنها در منطقه خاور میانه مبعوث شده باشند . ❕قرآن می گوید ؛ « هر امتى در گذشته انذار كننده‏ اى داشته است.» ( فاطر 24) و می فرماید ؛ « ما در هر امتى رسولى فرستاديم كه خداى يكتا را بپرستيد، و از طاغوت اجتناب كنيد » (نحل 36) 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند سبحان آفريدگان خويش را از [دسترسى به‏] پيامبرى مرسل، يا كتابى آسمانى، يا حجّت و دليلى لازم، يا راهى روشن و استوار بى‏ بهره نگذاشته است؛ فرستادگانى كه نه اندك بودنِ شمارشان آنان را [از اداى رسالتشان‏] سست كرد و نه فراوانى تكذيب كنندگانشان. براى پيامبر پيشين نام پيامبرِ پس از او برده مى‏ شد و پيامبر گذشته پيامبر آينده را مى ‏شناساند.» 📚نهج البلاغه خطبه 1 👌و فرمود ؛ « خداوند پس از آنكه جان او- آدم عليه السلام- را ستاند، مردم را از حجّت و دليلى كه ربوبيّت او را براى آنان استوار گرداند و ايشان را به شناخت او رساند، بى‏ بهره نگذاشت. بلكه در هر قرنى و نسلى با حجّت‏ها و براهينى كه از طريقِ پيامبران برگزيده و امانتداران پيام‏هاى خود فرستاد، به مردم رسيدگى كرد، تا آنكه با پيامبر ما محمّد ، حجّت او به كمال رسيد.» 📚نهج البلاغه خطبه 91 👌بنابراین تمام امت ها در تمام زمان ها پیامبران و هدایتگرانی داشته اند ، اما نام همه آنان در قرآن و روایات و تاریخ نیامده است ، چنان که قرآن می فرماید ؛ « پيامبرانى كه سرگذشت آنها را قبلا براى تو بيان كرده‏ ايم و پيامبرانى كه سرگذشت آنها را بيان نكرده‏ ايم‏ » ( نساء 164) 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕و می فرماید ؛ « ما پيش از تو رسولانى فرستاديم، گروهى از آنان سرگذشتشان را براى تو بازگو كرده‏ ايم، و گروهى را براى تو بازگو نكرده ‏ايم‏ » ( غافر 78) ❕عدد پيامبرانى كه نام آنها صريحا در قرآن آمده است‏ فقط 26 نفر است ، آن هم از آن جنبه بوده است که سرگذشت آنان نقش موثرتری در هدایت مردمان داشته است و آنها عبارتند از ؛ 🔸آدم- نوح- ادريس- صالح- هود- ابراهيم- اسماعيل- اسحاق يوسف- لوط- يعقوب- موسى- هارون- شعيب- زكريا- يحيى عيسى- داود- سليمان- الياس- اليسع- ذو الكفل- ايوب- يونس- عزير و محمد (عليهم الصلاة و السلام). 📚تفسیر نمونه ج 20 ص 185 ❕حتی در نقلی سخن از پیامبری سیاه پوست آمده است ، چنان که علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند پيامبرى سياه پوست مبعوث كرد، هر چند شرح سرگذشت او را در قرآن بيان نكرده است‏ » 📚بحار الانوار ج 11 ص 21 ❕یا در مورد مجوسیان که اکثرا در ایران ساکن بودند ، پیامبر گرامی فرمود ؛ « برای آنان پیامبری بود به نام داماست که او را کشتند و کتابش را که جاماست نام داشت ، آتش زدند » 📚الفقیه ج 2 ص 53 👌بنابراین همگان در تمام زمان ها پیامبر داشته اند ، اگرچه پیامبران بزرگ و اولوالعزم در منطقه خاور میانه مبعوث شدند که آن هم فلسفه روشنی دارد که در گذشته مفصلا حول آن توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2264 ❕توجه به این نکته هم لازم است که چنین نبوده که خداوند صبر کند تا یک پیامبر از دنیا برود و پیامبر دیگر را مبعوث کند ، بلکه در یک زمان پیامبران متعددی در نقاط مختلف جهان مبعوث می شدند ، به عنوان نمونه در روایتی آمده است ؛ « پنج پیامبر در یک زمان مبعوث شدند ، ابراهیم و اسحاق و اسماعیل و یعقوب و لوط ، ابراهیم و اسحاق مبعوث به ارض مقدسه شدند و یعقوب مبعوث به مصر و اسماعیل به سرزمین جرهم ( حول کعبه ) و لوط به سوی سرزمین سدوم و عامور و صنعاء و داروما » 📚الاختصاص ص 265 ❕و یا در زمان حضرت موسی ، بالغ بر هفتاد پیامبر وجود داشت و تمام هفتاد نفری که با او به کوه طور رفتند ، در زمره پیامبران قرار گرفتند ؛ 📚تفسیر نمونه ج 4 ص 335 ❕یا در نقل دیگری آمده است که بنی اسرائیل در یک روز سی تن از پیامبران الهی را کشتند ؛ 📚در المنثور ج 1 ص 73 👌انبیاء اولوالعزم پیامبر تشریعی بودند و بقیه پیامبران ، مبلغ شریعت آنان که در یک زمان در تمام جهان منتشر می شدند و تبلیغ آیین الهی را می کردند ، چنان که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « به پیامبران اولو العزم ، اولو العزم می گویند زیرا دارای عزم و اراده قوی تر و دارای شریعت و آیین بودند ،هر پیامبری که بعد از نوح بود بر شریعت و منهاج و کتاب آسمانی او بود تا زمان ابراهیم خلیل و هر پیامبری که در زمان ابراهیم و پس از او بود بر شریعت و منهاج او و تابع کتاب او بود تا زمان موسی و هر پیامبری که در زمان موسی و پس از او بود بر شریعت و منهاج و کتاب او بود تا زمان عیسی و هر پیامبر که در زمان عیسی و پس از او بود بر شریعت و منهاج و کتاب او بود تا زمان پیامبر ما محمد ، و اینان پیامبران اولی العزم و افضل انبیاء و رسل هستند و شریعت محمد تا روز قیامت نسخ نمی شود » 📚عیون الاخبار ج2 ص80 👌اما این که چرا مردم خاور میانه امروزه گرفتار عقب ماندگی و پسرفت هستند با این که انبیاء بزرگ در همین منطقه مبعوث شدند ، پاسخ پیچیدگی ندارد ، بدبختی و عقب گردی آنان به خاطر پشت کردن به تعالیم پیامبران و ترک سعی و تلاش و کوشش و علم اموزی و روی آوردن به اختلاف و تشتت است ، در گذشته بیشتر حول این موضوع بحث کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2265 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
👌پاسخ دروغ پراکنی معاند تحت عنوان « ترویج تن فروشی زنان در روایات شیعه » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1260
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1400
🤔 ❔لطفا در مورد روایاتی که گویای تفویض امور به دست ائمه معصومین علیهم السلام هستند توضیح دهید ؟ آیا امور عالم به آنان واگذار شده است ❗️❗️ 💠💠 👌روايات فراوانى داريم كه مى‏ گويد خداوند تفويض امر به پيامبر و اوصياء بعد از او كرده است که روشن است منظور از تفويض امر حقّ قانونگذارى و تشريع است. 🔸امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند ؛ «خداوند متعال كار مردم را به پيامبرش تفويض كرده تا بنگرد چگونه اطاعت مى ‏كنند، سپس اين آيه را تلاوت فرمود ؛كه هر چيزى رسول خدا براى شما آورده بگيريد (واجرا كنيد)، واز آنچه نهى مى‏ كند خوددارى كنيد.» 📚الکافی ج 1 ص 267 ❕در نقل دیگر فرمود ؛ « خداوند پیامبر را بر آنچه اراده کرد ، تثبیت نمود و امر ( تشریع ) بندگان را به او واگذار کرد و آنچه به پیامبر واگذار شده ، به ما واگذار شده است » 📚بحار الانوار ج 25 ص 332 ❕و فرمود ؛ « ( امر ) به ائمه تفویض شده است ، آنچه آنان حلال کنند ، حلال است و آنچه آنان حرام کنند ، حرام است » 📚الاختصاص ص 330 👌در نقل دیگری امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « قائم را می بینی که به مردی هزار درهم می دهد و به دیگری یک درهم ، این بر تو سنگین نیاید ، چرا که امر به آنان واگذار شده است » 📚الاختصاص ص 332 ❕در نقل دیگری صراحتا پیامبر گرامی فرمود ؛ « امر دین به ما تفویض شده است ، ما حلال کننده حلال خدا و حرام کننده حرام خدا هستیم » 📚بحار الانوار ج 25 ص 339 ❕در بعضى از روايات آمده است كه بعد از اين تفويض الهى، پيامبر قوانينى تشريع فرمود، از جمله اينكه خداوند نماز را دو ركعت قرار داد و پيامبر ، (در نمازهاى ظهر و عصر و عشاء) دو ركعت بر آن افزود، و در مغرب يك ركعت، و اين تشريع پيامبر هم سنگ فريضه الهى است و عمل به آن واجب است، و نيز 34 ركعت) (دو برابر فرائض) به عنوان نافله بر آن افزود، خداوند روزه ماه رمضان را واجب فرمود، و پيامبر روزه ماه شعبان و سه روز از هر ماهى را مستحب نمود و دیه چشم و نفس را وضع نمود و هرگونه مسکری را حرام کرد و ... 📚الکافی ج 1 ص 266 _ بحارالانوار ج 25 ص 332 ❕از مجموع رواياتى كه در باب تفويض وارد شده ؛ 📚بحار الانوار ج 25 ص 328 فصل فی بیان التفویض و معانیه ❕ استفاده مى‏ شود كه پيامبر اكرم در موارد محدودى به اذن خدا قانون گذارى فرموده که شايد اين موارد از ده مورد تجاوز نكند و اين امر از سوى خداوند امضا شده است و به تعبير ديگر خدا اين اختيار را به او داده كه در بعضى از موارد قانون گذارى كند و سپس آن را امضا فرموده است. ❕ضمناً از اين روايات به خوبى استفاده مى‏ شود كه خداوند اين مقام را به آنها به چند دليل داده است ؛ 1⃣نخست اينكه عظمت مقام آنها را نشان دهد كه تشريعات آنان هم طراز تشريع خدا است . 2⃣ ديگر اينكه مردم را امتحان كند كه تا چه اندازه تسليم فرمان پيامبراند . 3⃣سوّم اينكه خداوند آنها را مؤيّد به روح القدس فرموده و از اين طريق به اسرار احكام الهى آشنا ساخته است. 📚پیام قرآن ج 10 ص 80 👌امر دین به امامان علیهم السلام هم تفویض شده است ، یعنی آنان حلال ها و حرام ها را بیان می کنند و مردم مامور به پیروی هستند ، البته امامان معصوم عليهم السلام هر چند مؤيد به روح القدس بودند و هرگز خطا و لغزشى از آنها سر نمى ‏زند؛ ولى آنها تشريع تازه‏ اى نداشتند چرا كه بعد از اكمال دين و اتمام نعمت الهى، تمام احكام مورد احتياج امّت تا روز قيامت، مطابق روايات فراوانى كه در سر حدّ تواتر است تشريع شده بود و جايى براى تشريع تازه باقى نمانده بود؛ 📚بحار الانوار ج 2 ص 168 باب 22 ❕بنابراين وظيفه امامان معصوم عليهم السلام توضيح و تبيين احكامى بود كه بدون واسطه يا با واسطه از پيامبر اكرم دريافت داشته بودند و مردم مامور به پیروی از آنان بودند چنانکه که امام علیه السلام فرمود ؛ « حدیث من حدیث پدر من و حدیث پدرم حدیث جدم و حدیث جدم حدیث حسین و حدیث حسین حدیث حسن و حدیث حسن حدیث امیر مومنان و حدیث امیر مومنان حدیث رسول خدا و حدیث رسول خدا خداوند است» 📚الکافی ج1 ص131 👌اما این که بگوییم خداوند زمام امورعالم و تدبیر را به اهل بیت علیهم السلام واگذار کرده است ، مصداق بارز غلو در حق آن بزرگواران بوده که خودشان با این عقیده برخوردهای جدی داشته اند که می توانید تفصیل مطلب را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1393 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
👌پاسخ دروغ پراکنی معاند که می گوید امام حسین شیعیانش را که قاتلش بودند نفرین می کند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2266 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2267
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند تحت عنوان « پشیمانی و انصراف امام حسین از رفتن به کوفه پس از قتل مسلم بن عقیل » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/537
👌کانال وهابی در مورد « رویه اشتباه گل مالیدن به سر و صورت » اشکالاتی مطرح کرده است . پاسخ ما را در این رابطه در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/551
🤔 ❔روایات معتبر آخوندها مبنی بر لزوم شستن پا در هنگام وضو ( لازم به ذکر است آخوندها برخلاف این روایات معتبر به مردم دستور می دهند): 1-عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، وأبي داود جميعا، عن الحسين بن سعيد، عن فضالة بن أيوب، عن الحسين بن عثمان. عن سماعة، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: إذا نسيت فغسلت ذراعك قبل وجهك فأعد غسل وجهك ثم اغسل ذراعيك بعد الوجه فإن بدأت بذراعك الايسر قبل الايمن فأعد غسل الايمن ثم اغسل اليسار وإن نسيت مسح رأسك حتى *تغسل رجليك* فامسح رأسك ثم *اغسل رجليك* ".الكافي للكليني:35/3 💠💠 👌مسح پاها در وضو پشتوانه قرآنى و حديثى دارد، اينك هر دو را به صورت موجز بيان مى كنيم ؛ ❕قرآن در آيه 6 سوره مائده (آخرين سوره‏اى كه بر پيامبر اسلام نازل گرديد) چنين مى‏ گويد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ » « اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد هنگامى كه‏ براى نماز برمى‏ خيزيد، صورت‏ها و دست‏هايتان را تا مرفق بشوييد و چيزى از سر و پاهايتان را مسح كنيد». ❕روشن است كه كلمه «أرجلكم» (پاهاى خود) عطف بر «رءوسكم» (سرهايتان) شده است و براى اين است كه در هر دو، مسح لازم است (نه شستن) خواه «أرجلكم» را به نصب بخوانيم يا به جرّ (دقّت كنيد). 👌توضيح اين كه در اعراب كلمه «أرجلكم» دو قرائت معروف است. قرائت جرّ كه جمعى از قرّاء مشهور مانند حمزه و أبو عمرو و ابن كثير و حتّى عاصم (مطابق روايت أبو بكر) به كسر «ل» خوانده‏ اند و جمعى ديگر از مشاهير قرّاء به نصب خوانده ‏اند و همه قرآن‏هاى فعلى را مطابق آن نوشته ‏اند. ❕ولى به يقين هيچ تفاوتى ميان اين دو اعراب از نظر معنوى نيست. زيرا اگر به «كسر» خوانده شود واضح است كه عطف بر «رءوس» شده و مفهومش اين است كه پاها را در وضو مسح كنيد (همان گونه كه سرها را مسح مى ‏كنيد). ❔آيا اگر شيعه مطابق اين قرائت عمل كرده باشد كه جمع كثيرى طرفدار دارد، عيبى بر او هست؟ 👌از اين گذشته اگر آن را به فتح بخوانيم بازهم عطف بر محلّ «برءوسكم» مى‏باشد و مى ‏دانيم محلّ آن نصب است، زيرا مفعول «و امسحوا» مى‏ باشد، بنابراين در هر دو صورت مفهومش اين است كه پاها را مسح كنيد. ❕ولى گروهى چنين پنداشته‏ اند كه اگر «أرجلكم» را مفتوح بخوانيم عطف بر «وجوهكم» مى‏ باشد يعنى صورت و دست‏ها را بشوييد و همچنين پاها را! در حالى كه اين سخن هم بر خلاف قواعد ادبيّات عرب است و هم با فصاحت قرآن نمى‏ سازد. ❕امّا مخالفت آن با ادبيّات عرب به خاطر آن است كه ميان معطوف و معطوف عليه جمله اجنبى واقع نمى ‏شود و به گفته دانشمند معروف اهل سنّت محال است «أرجلكم» عطف بر «وجوهكم» بوده باشد، چون هرگز در كلام فصيح عربى شنيده نشده است كسى بگويد: «ضربت زيداً و مررت ببكر و عمراً» به اين معنا كه زيد را زدم و از كنار بكر گذشتم و عمر را، يعنى عمر را نيز زدم!». (شرح منية المصلى، صفحه 16). ❕حتّى افراد عادى چنين سخن نمى‏ گويند تا چه رسد به قرآن مجيد كه نمونه اكمل و أتمّ فصاحت است. بنابراين همان‏گونه كه بعضى از محقّقان اهل سنّت گفته‏ اند، شكّى نيست كه كلمه «أرجلكم» بنابر نصب، عطف بر محلّ «برءوسكم» مى ‏باشد و در هر حال مفهوم آيه يكى است، يعنى سر و پاها را هنگام وضو مسح كنيد. 🔸گروهی از علمای اهل سنت هم تصریح کرده اند که ایه دلالت بر مسح پاها دارد وارجلکم را عطف بر رووس دانسته وگفته اند عاملش وامسحوا می باشد مانند ؛ ❗️ابن حزم در المحلی ج 2 ص 56_ فخر رازی در تفسیر کبیر ج11 ص161_ شیخ سندی حنفی در شرح سنن ابن ماجه ج 1 ص 8 و ... 👌شايد برخى تصور كنند كه در كتب اهل سنت، روايتى از پيامبر درباره لزوم مسح بر پا وارد نشده است، در حالى كه با يك بررسى، بيش از سى روايت يافتيم كه بسيارى از آنها بيانگر وضوى رسول خدا و اصحاب او است. ❕دلالت روشن آيه وضو بر لزوم مسح و روايات چشم گير در اين مورد، ايجاب مى كند كه فقيهان اهل سنت در اين مسأله تجديد نظر كنند و از اين طريق گامى به سوى وحدت در رفتار بردارند و در اين مورد از گروه كثيرى از بزرگان صحابه و تابعان كه وضوى آنان بر اساس مسح برپا بود، پيروى كنند . 🔸امير مؤمنان على (عليه السلام) مى ‏گويد ؛ « من فكر مى‏ كردم كف پاها براى مسح كردن از روى پاها سزاوارتر است تا اين كه ديدم رسول خدا روى پاها را مسح مى ‏كند» 📚مسند احمد ج 1 ص 124 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕ابى مطر مى‏ گويد ؛ « هنگامى كه ما خدمت على (عليه السلام) در مسجد نشسته بوديم مردى آمد و به حضرتش عرض كرد: وضوى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) را به من نشان بده، حضرت قنبر را صدا زد و فرمود كوزه‏ اى از آب بياور، سپس دست و صورتش را سه بار شست و انگشت در دهان كرد (و مسواك نمود) و سه بار استنشاق كرد و (صورت و) دست‏ها را سه بار شست و يك بار سر و پاها را تا برآمدگى پشت پا مسح نمود» 📚کنزالعمال ج 9 ص 448 ❕بسر بن سعید می گوید ؛ « عثمان به محلّ جلوس آمد، آب وضو خواست و مضمضه و استنشاق كرد (در دهان و بينى گرداند) سپس صورتش را سه بار و دست‏ها را هر كدام سه بار شست و سر و پاها را سه بار مسح كرد و بعد گفت: پيامبر را ديدم اين گونه وضو مى‏ گرفت (سپس از حاضران كه جماعتى از صحابه رسول خدا بودند، تصديق خواست و گفت) آيا همين طور است اى حاضران؟ همه گفتند: آرى!» 📚مسند احمد ج 1 ص 67 ❕رفاعه مى ‏گويد از رسول خدا شنيدم كه مى‏ فرمود نماز هيچ يك از شما صحيح نيست تا وضو را آن گونه كه خداوند متعال دستور داده انجام دهد: صورت و دست‏ها را تا مرفق بشويد و سر و پاها را تا برآمدگى روى پا مسح نمايد». 📚سنن ابن ماجه ج 1 ص 156 👌از ابى مالك اشعرى نقل شده كه به قوم خود گفت ؛ « جمع شويد تا نمازى همچون نماز رسول خدا براى شما بخوانم، هنگامى كه اجتماع كردند، گفت: آيا در ميان شما از كسى از غير شما هست؟ گفتند: نه، مگر يكى از خواهرزاده‏ هاى ما (كه شوهرش از قبيله ديگر است) گفت: خواهر زاده نيز جزء قبيله محسوب مى‏شود (اين تعبير نشان مى‏دهد كه نظام حاكم مانع از اين بوده كه نماز يا وضوى رسول خدا آنچنان كه بوده- به دلايل سياسى- توضيح داده شود) در اين هنگام ظرف آبى خواست و وضو گرفت، مضمضه و استنشاق كرد و صورتش را سه بار شست، همچنين دست‏ها را سه بار، و سر و پشت پاها را مسح كرد، سپس با آنها نماز خواند». 📚مسند احمد ج 5 ص 342 👌 آنچه در بالا آمد تنها بخش كوچكى از رواياتى است كه در كتب معروف اهل سنّت، به وسيله راويان معروف نقل شده است. جهت آگاهی از سایر روایات اهل سنت در لزوم مسح پاها رجوع شود به کتاب ؛ 📚«الانصاف فى مسائل دام فيها الخلاف»، ج 1، ص 56- 95 👌در روایات فراوانی از روایات شیعه نیز دستور به مسح پاها داده شده است چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « گاهی ممکن است که هفتاد و شش سال از عمر فردی گذشته باشد اما خداوند حتی یک نماز هم از او قبول نکند زیرا ( پاها ) را ( در وضو )میشوید در حالی که خداوند دستور به مسحش داده است » 📚الکافی ج 3 ص 31 🔸امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « جبرئیل حکم مسح پاها را از جانب خداوند نازل کرد » 📚التهذیب ج 1 ص 63 ❕روایات لزوم مسح پاها در کتب تشیع بسیار فراوان است ، جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚وسائل الشیعه ج 1 ص 418 باب 25_ مستدرک الوسائل ج 1 ص 318 باب 23_ بحار الانوار ج 77 ص 239 ❕البته در روایاتی ، مانند روایتی که وهابی به آن استناد کرد ، سخن از شستن پاها به میان آمده است ، این روایات موافق عقیده اهل سنت و از باب تقیه وارد شده است ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « روایتی را اخذ کن که حکمش موافق با کتاب و سنت و مخالف با اهل سنت است و روایتی که مخالف کتاب و سنت و موافق با اهل سنت است را ترک کن » 📚الکافی ج 1 ص 67 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌به عنوان نمونه ، در مورد روایات تقیه ای ماجرا، على بن يقطين را یاد آور میشویم. او در دربار عباسيان بوده و به امر امام كاظم علیه السلام ، به رتق و فتق امور كشور و كمك‏هاى پنهانى به شيعيان مشغول بوده ‏است. اين كمك‏ها، از چشم جاسوسان و سخن ‏چينان حسود، پوشيده ‏نماند و آنان را كه از موقعيت و كاردانى و محبوبيت ابن يقطين ناخرسند بودند، به سعايت از او نزد هارون الرشيد كشاند. در همين زمان، او درباره چگونگى وضو و اختلاف در آن، از امام كاظم سؤال‏ مى ‏كند و امام براى حفظ جان و موقعيت او، مطابق با فتواى اهل‏سنّت نظر مى ‏دهد و بدين صورت، جان او را نجات‏ مى‏ دهد . ❕على بن يقطين نامه به موسى بن جعفر عليه السّلام نوشت كه اگر صلاح بدانيد بخط شريف خود تكليف مرا در كيفيت وضوء ساختن مرقوم فرمائيد تا ان شاء اللَّه‏ تعالى بر طبق آن رفتار كنم؟ ❕حضرت در پاسخ نامه ‏اش مرقوم فرمود: آنچه در باره اختلاف در وضو نوشته بودى فهميدم، و آنچه من به تو دستور دهم در اين باره اين است كه (ابتداء) سه بار آب در دهان بگردانى و سه بار آب در بينى كشى، و سه بار روى خود را بشوئى و آب را بلابلاى موهاى صورت برسانى، و دستان خود را از سر انگشتان تا مرفق بشوئى، و همه سر را مسح كنى و رو و توى گوشهايت دست بكشى و پاهاى خود را تا بلندى مفصل سه بار بشوئى، و به جز آنچه نوشتم به كيفيت ديگرى وضو را انجام ندهى، و از اين دستور تخلف نكنى! 👌 چون نامه بعلى بن يقطين رسيد، از آنچه آن حضرت مرقوم فرموده بود و همه شيعه در باب وضو بر خلاف آن گويند در شگفت شد ولى با خود گفت: مولا و آقاى من داناتر است به آنچه دستور داده و من نيز فرمانبردار اويم، و هم چنان كه حضرت دستور فرموده بود وضوء ميساخت و با همه شيعه بخاطر امتثال دستور آن بزرگوار در اين باره مخالفت ميكرد، تا اينكه پيش هارون از على بن يقطين سعايت و بدگوئى كردند، و به او گفتند: او مردى است به مذهب رافضيان و با تو مخالف است، هارون به برخى از نزديكان خود گفت: در باره على بن يقطين نزد من زياد حرف ميزنند، و او را متهم بمخالفت با ما و ميل بسوى مذهب رافضيان كرده ‏اند، و من در انجام خدمتش نسبت بخود تقصير و كوتاهى نديده ‏ام و بارها او را آزمايش كرده و نشانه از اين تهمتها كه به او زنند در او نديده ‏ام، و ميخواهم به وسيله سر از كار او درآوردم بطورى كه خود او هم نفهمد كه مجبور شود از من پرهيز كرده تقيه نمايد . ❕به او گفتند: اى امير المؤمنين رافضيان در مسأله وضو با سنيان اختلاف دارند و اينان سبك وضو ميگيرند و پاها را نمى ‏شويند، پس چنانچه نفهمد از كيفيت وضو گرفتنش او را آزمايش كن، هارون گفت: آرى اين راهى است كه از اين راه مذهب او آشكار شود، سپس چندى او را بحال خود واگذاشت، آنگاه او را بكارى در خانه خود واداشت تا اينكه هنگام نماز شد، و على‏ بن يقطين معمولا در اطاقى خلوت براى وضو و نماز ميرفت، پس هارون وقت نماز پشت ديوارى ايستاد بطورى كه على بن يقطين را ميديد ولى على بن يقطين او را نميديد، پس آب براى وضو خواست، و سه بار آب در دهان گردانده و سه بار در بينى كشيد، و سه بار روى خود را شسته و لابلاى موهاى صورت را آب رسانده، و از سر انگشتان تا مرفق را سه بار شست و همه سرش را مسح كرد و گوشها را دست كشيد و پاهاى خود را سه بار شست و هارون در تمام اين احوال او را نگاه ميكرد، و چون ديد كه على بن يقطين چنين كرد خود دارى نتوانست و آمد خود را بعلى بن يقطين نشان داده و آواز داد: اى على بن يقطين دروغ گويد هر كس كه بپندارد تو رافضى هستى، و از آن پس وضع او در پيش هارون نيكو شد . ❕ پس از اين جريان بدون سابقه (نامه‏ نگارى از طرف على بن يقطين) نامه از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام به او رسيد كه اى على بن يقطين از اين ساعت به بعد چنانچه خداوند دستور فرموده وضوء بگير، روى خود را براى وجوب يك بار بشوى و بار ديگر براى شاداب شدن بشوى و دستهاى خود را دو بار همچنان از مرفق بشوى، و پيش سر را با روى دو پا با زيادى آب وضو مسح كن، زيرا آنچه بر تو ترسيده ميشد از بين رفت، و السلام.» 📚ارشاد مفید ، ج 2 ص 227 👌بنابراین روایات مسح پا چون موافق با قرآن و سنت پیامبر است مورد عمل است و روایت شستن چون مخالف قرآن و سنت و موافق عقاید اهل سنت است ، از روی تقیه صادر شده است تا جان شیعیان و حتی خود امامان مورد گزند اهل سنت قرار نگیرد . Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔سوال مسابقات بین المللی آی کیوی اسلام ❗️ 🔰نام اولین فضاپیمای جهان چه بود ❔ ❔براق؟ یعفور؟ وستوک1؟ یوفر؟ عفیر؟ آپولو ؟ ❗️لطفا در مورد توضیح دهید ؟ یعنی چه که اولین فضاپیما بوده ❕ 💠💠 👌خدا مركب سريع السيرى كه متناسب سفر فضايى پیامبر بوده است ( معراج پیامبر ) در اختيار پيامبرش گذارده است، و او را از نظر خطراتى كه در اين سفر وجود داشته زير پوشش حمايت خود گرفته، اين مركب چگونه بوده است و چه نام داشته؟ براق؟ يا مركب ديگر؟ در هر حال مركب مرموز و ناشناخته ‏اى است از نظر ما؟ 📚تفسیر نمونه ج 12 ص 19 ❕در احاديث شيعه و سنى براى سفر پيامبر گرامی به آسمانها نام مركبى به عنوان «براق» ديده‏ مى‏ شود . «براق» از ماده «برق» است، علماى حديث مى‏ گويند علت اين نام گذارى شايد اين بوده كه مركب مزبور بسيار سريع، مانند برق! حركت مى ‏كرده است. 🔸جالبتر اين كه در توصيف اين مركب فضائى در پاره‏ اى از احاديث وارد شده كه «خطاه مد بصره»! يعنى هر قدم او به اندازه مقدار ديد او بوده است، و با توجه به اينكه رؤيت اشياء به وسيله «نور» صورت مى ‏گيرد، و طول زمانى كه براى ديدن هر چيز لازم است برابر با سرعت سير نور است، از اين حديث استفاده مى‏ شود كه مركب مزبور سرعتى «نزديك» به سرعت سير نور داشته است . 📚معراج ، مکارم شیرازی ، ص 53 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « حق تعالى براق را مسخّر من گردانيد و آن بهتر است از دنيا و آنچه در دنيا است، و آن حيوانى است از حيوانات بهشت نه بسيار بلند است و نه بسيار كوتاه، و روى آن مانند روى آدميان است و سم آن مانند سم اسبان است و دمش مانند دم گاو است، از درازگوش بزرگتر و از استر كوچكتر است، زينش از ياقوت سرخ است و ركابش از مرواريد سفيد است، و هفتاد هزار مهار دارد از طلا و دو بال دارد مكلّل و مزيّن به مرواريد و ياقوت و زبر جد و الوان جواهر، و در ميان دو ديده ‏اش نوشته شده است: «لا اله الا اللّه وحده لا شريك له، محمد رسول اللّه» و از جميع حيوانات خوش رنگتر است، و اگر خدا او را رخصت دهد در يك رفتار دنيا و آخرت را مى ‏گردد و طى مى ‏كند » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 32 _ احتجاج ج 1 ص 111 👌و فرمود ؛ « در روز قيامت من بر براق سوار خواهم شد و روى او مانند روى انسان است و گونه او مانند گونه اسب است و يالش از مرواريد بافته است و گوشهايش از زبرجد سبز است و ديده‏هايش مانند ستاره زهره مى ‏درخشد و بدنش را شعاعى هست مانند شعاع خورشيد تابان و از سينه او به جاى عرق مرواريد غلطان جارى است و خلقتش در هم پيچيده است و دستها و پاهايش بلند است و نفسى دارد مانند نفس آدميان كه سخن مى ‏شنود و مى ‏فهمد » 📚حیاه القلوب ج 3 ص 720 _ خصال یک جلدی ، ص 203 ❕امام محمد باقر عليه السّلام فرمود ؛ « جبرئيل براق را براى حضرت رسول آورد از استر كوچكتر و از درازگوش درازتر و گوشهايش پيوسته در حركت بود و ديده ‏هايش در سم دستهايش بود و به قدر آنچه ديده ‏اش مى ‏ديد يك گام مى‏ گذاشت، و چون به كوهى مى ‏رسيد دستهايش كوتاه مى ‏شد و پاهايش دراز مى ‏شد، و چون از بلندى به نشيب مى‏ آمد دستهايش دراز مى‏ شد و پاهايش كوتاه مى ‏شد، و موهاى يالش بلند و بسيار بود و از جانب راست آويخته بود و دو بال از پى سر داشت‏ » 📚کافی ج 8 ص 376 ❕امام صادق عليه السّلام فرمود ؛ « در شب معراج جبرئيل براق را براى محمد آورد و آن حضرت سوار شد و به بيت المقدس رفت و در آنجا ديد آنكه را ديد از برادران خود از پيغمبران، و چون برگشت از معراج اصحاب خود را خبر داد كه: من در اين شب به معراج رفتم و وارد بيت المقدس شدم و بر براق سوار شدم و علامت راستى گفتار من آن است كه در عرض راه به قافله ابو سفيان رسيدم كه از شام مى ‏آمدند و بر سر فلان آب فرود آمده بودند و شتر سرخى از ايشان گم شده بود و از پى آن مى‏ گرديدند و آن قافله نزد طلوع آفتاب داخل خواهند شد و شتر سرخى در جلوى آن قافله خواهد بود، پس بعضى از كافران قريش بر سبيل استهزاء گفتند: طرفه سوار تندروى است كه در يك شب به شام مى‏ رود و برمى ‏گردد ...جبرئيل صورت شام را در برابر آن حضرت بازداشت و هرچه مى ‏پرسيدند حضرت نظر مى ‏كرد و جواب ايشان مى ‏فرمود تا آنكه همه جوابها را مطابق آنچه مى ‏دانستند شنيدند و ايمان نياوردند از ايشان مگر اندكى، پس حق تعالى اين آيه را فرستاد «نفع نمى‏ بخشد آيات و معجزات و ترسانندگان جماعتى را كه ايمان نياوردند» ( یونس 101) 📚کافی ج 8 ص 364 👌در گذشته مفصلا در مورد معراج و هدف از آن و شبهات در این رابطه ، مباحثی داشته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2269 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2270 @Rahnamye_Behesht
#پاسخی_به_عقیل_هاشمی_مجری_شبکه_وهابی_کلمه 👌او که از پیروان ابن تیمیه است مدعی شده آخوندها در مسائل اعتقادی عاجزند❗️ ❕ذهبی عالم بزرگ اهل سنت ، شرح حال او و سایر پیروان ابن تیمیه را در نامه ای که خطاب به امامشان ، ابن تیمیه نوشت چنین توصیف می کند ؛ « ای بیچاره ، آنان که از تو متابعت می کنند در پرتگاه زندقه ، کفر و نابودی قرار دارند . مگر نه این است که عمده پیروان تو عقب مانده ، گوشه گیر ، سبک عقل ، عوام ، دروغ گو ، کودن ، بیگانه ، فرو مایه ، مکار ، خشک ، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند؟ اگر سخنان مرا قبول نداری آنان را امتحان کن » 📚الاعلان بالتوبیخ،سخاوی، ص77 _ تکمله السیف الصقیل، شیخ محمد زاهد کوثری، ص218 ❗️اینان با توصیفی که ذهبی از آنها می کند مدعی اند آخوندها در مسائل اعتقادی عاجز هستند ❕❕ @Rahnamye_Behesht
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد سند نهج البلاغه را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2273
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد « خر مگس بودن غیر شیعیان » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2274
🤔 ❔برام یه سوال پیش اومده . همیشه به ما گفته میشه که به خدا توکل کنیم تا آرامش داشته باشیم تا خداوند مارو حفظ کنه از طرفی میبینیم مثلا کودکانی چه در جنگ چه در قحطی که یاوری جز خدا ندارن اونطور کشته میشن و وقتی میپرسیم چرا گفته میشه که انسان مختاره وقدرت های استکباری این بلا رو سرشون اوردن حالا سوال اینه که اگه من توکل کنم از کجا معلوم که همون قدرتها منو نابود نکن (باوجود توکلم) امیدوارم منظورم رو کامل رسونده باشم ❗️❗️ 💠💠 👌در بسيارى از آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى و سرگذشت انبيا و اوليا و صالحان و در كتب علماى اخلاق و ارباب سير و سلوك روى مسئله توكّل به عنوان يك فضيلت مهمّ اخلاقى كه بدون آن نمى‏ توان به مقام قرب الهى رسيد، ياد شده است. ❕منظور از توكّل سپردن كارها به خدا، و اعتماد بر لطف اوست، زيرا «توكّل» از مادّه «وكالت» به معنى انتخاب وكيل نمودن و اعتماد بر ديگرى كردن است، بديهى است هر قدر وكيل توانايى بيشتر و آگاهى فزون‏تر داشته باشد شخص موكّل احساس آرامش بيشترى مى‏كند، و از آنجا كه علم خدا بى پايان و تواناييش نامحدود است هنگامى كه انسان توكّل بر او مى ‏كند آرامش فوق‏ العاده احساس مى‏ كند، در برابر مشكلات و حوادث مقاوم مى‏ شود، و از دشمنان نيرومند و خطرناك نمى ‏هراسد، در سختيها خود را در بن بست نمى‏ بيند و پيوسته راه خود را به سوى هدف ادامه مى‏ دهد. ❕انسانى كه بر خدا توكّل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمى‏ كند بلكه به اتّكاى لطف خدا و علم و قدرت بى پايان او خود را پيروز و فاتح مى ‏بيند و حتّى شكست‏هاى مقطعى او را مأيوس نمى‏ سازد. هرگاه توكّل به مفهوم صحيح كلمه در جان انسان پياده شود به يقين اميد آفرين، نيروبخش و باعث تقويت اراده و تحكيم مقاومت و پايمردى است. 📚اخلاق در قرآن ، مکارم شیرازی ، ج 2 ص 249 🔸امام صادق عليه السلام فرمود ؛ «توانگرى و عزّت پيوسته در حركتند هنگامى كه به محلّ توكّل برسند آنجا را وطن خود انتخاب مى‏ كنند». 📚الکافی ج 2 ص 65 ❕يعنى قلبى كه كانون توكّل بر خداست هم احساس بى نيازى از ماسوى اللَّه مى‏ كند و هم احساس عزت و قدرت، چرا كه تكيه بر قدرتى كرده كه بالاتر از همه چيز است، تكيه‏ گاهى بى نياز از همه كس و همه چيز و قدرتى شكست ناپذير. 🔸جابر بن يزيد جُعفى مى ‏گويد هيجده سال در خدمت امام باقر عليه السلام بودم هنگامى كه مى‏ خواستم از محضرش خارج شوم با او وداع كردم و گفتم سخن سودمندى به من بفرماييد، فرمود: اى جابر! بعد از هيجده سال باز هم تقاضاى اندرزى مى ‏كنى؟ عرض كردم: «آرى شما اقيانوس بى پايانى هستيد كه هيچ كس به قعر آن نمى ‏رسد». 🔸امام عليه السلام فرمود ؛ به شيعيانم سلام برسان و بگو ميان ما و خداوند متعال خويشاوندى نيست و تنها وسيله تقرّب به او اطاعت است .( وبگو بر خداوند توکل کنند ) چه كسى از خدا (از روى ايمان و اخلاص) چيزى خواسته است كه به او نداده؟ يا توكّل بر او كرده و كفايت امر او ننموده؟ يا به او اعتماد كرده، و او را رهايى نبخشيده است؟» 📚بحارالانوار ج 78 ص 183 ❕حال سوال این است که ما می بینیم افرادی را که در عین حال که توکل بر خداوند داشته اند ، باز هم گرفتار مشکلات و گرفتاری ها و سختیها هستند ، در حالی که قرار بود با توکل بر خداوند دیگر چنین مشکلاتی نباشد ❗️ 👌پاسخ این سوال از دو جنبه است ؛ 1⃣افرادی اگر چه توکل بر خداوند کرده اند ، اما با برداشت ناصواب از توکل ، از سعی و تلاش دست کشیده اند و گمان کرده اند که خداوند حتی بدون سعی و تلاششان ، امور آنان را سامان می دهد لذا گرفتار انواع مشکلات و سختی ها هستند . ❕مفهوم توكّل، ترك استفاده از اسباب و وسايل عادى نمی باشد. در حديث معروفى مى‏ خوانيم ؛ مرد عربى در حضور پيامبر شتر خود را رها كرد و گفت ؛ «تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ!» پيامبر اكرم فرمود: «اعْقِلْهَا وَ تَوَكَّلْ؛ شتر را پايبند بزن و توكّل بر خدا كن»! (با توكّل زانوى اشتر ببند). 📚المحجه البیضاء ج 7 ص 426 ❕روى همين جهت آيات قرآن و تاريخ پيامبر پر است از تعبيراتى كه نشان مى ‏دهد مؤمنان تا آنجا كه امكان دارد بايد از اسباب عادى استفاده كنند، و اين كار هيچ منافاتى با توكّل ندارد، در يك جا مى‏ فرمايد: «هر نيرويى را در اختيار داريد براى مقابله آماده‏ كنيد و از اسبهاى ورزيده فراهم سازيد تا به وسيله آن دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد» ( انفال 60) 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕قرآن در كيفيّت نماز خوف در ميدان جنگ مى‏ فرمايد: «... وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ اسْلِحَتَهُمْ ...؛ (حتّى هنگامى كه گروهى از مؤمنان در پشت جبهه مشغول نماز هستند و گروهى در ميدان مشغول نبرد) نمازگزاران بايد وسايل دفاعى و سلاحهاى خود را به هنگام نماز زمين نگذارند». ( نساء 102) 👌به اين ترتيب حتّى در حال نماز بايد مراقب استفاده از اسباب عادى بود، چه رسد به حالات ديگر، بنابراين اين گونه كارها هرگز با روح توكّل منافات ندارد. ❕شخص پيامبر اكرم هنگامى كه مى ‏خواست از مكّه به مدينه هجرت كند هرگز آشكارا و بدون نقشه و برنامه، با گفتن «تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ» حركت نكرد، بلكه براى اغفال دشمن از يك سو دستور داد على عليه السلام در بسترش تا به صبح بخوابد، و از سوى ديگر شبانه به طور مخفى از مكّه بيرون آمد و از سوى سوّم به جاى اينكه به طرف شمال يعنى به طرف مدينه حركت كند موقّتاً به سوى جنوب و غار ثور آمد و در آنجا دو سه روزى پنهان گشت و هنگامى كه دشمن مأيوس شد مكّه را دور زد و به طرف مدينه حركت فرمود، در حالى كه مرتّباً از بيراهه مى‏رفت، شبها حركت مى‏ نمود و روزها مخفى بود تا به دروازه مدينه رسيد. 📚فروغ ابدیت ص 410 ❕بنابراين روح توكّل كه تمام وجود پيامبر را پر كرده بود مانع از اين نشد كه از اسباب ظاهرى لحظه‏ اى غفلت كند. 🔸مشيّت خداوند بر اين قرار گرفته كه در اين جهان مردم براى رسيدن به مقصود از اسباب و وسايل موجود كمك بگيرند، همان گونه كه در حديث معروف از امام صادق عليه السلام آمده است: « اراده خداوند بر اين قرار گرفته كه همه چيز مطابق اسباب جريان يابد، به همين جهت براى هر چيزى سببى قرار داده است». 📚الکافی ج 1 ص 183 👌بنابراين بى اعتنايى به عالم اسباب نه تنها توكّل نيست بلكه به معنى بى اعتنايى به‏ سنّت‏هاى الهى است، و اين با روح توكّل سازگار نيست ، انسان باید نهایت سعی و تلاش خود را بکند و آنجا که قدرت ندارد به خداوند واگذار کند و یقین به پیروزی داشته باشد . اکثر مشکلات و گرفتاری ها به خاطر همین ترک سعی و تلاش و مواظبت های لازم است که با روح توکل در تضاد است . 2⃣افرادی هم هستند که در عین حال که بر خداوند توکل کرده وسعی و تلاش لازم را هم اجرایی می کنند ، اما باز هم گرفتار مشکلات و سختی ها هستند . اینان نیز باید توجه کنند که « توکل » به ما می گوید پیروز نهایی متوکلین هستند ، و مشکلات و سختی های موقت ، مقدمه ای برای پیروزی نهایی آنان است . ❕در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فر ماید ؛ « بعضی از بندگان من افرادی هستند که اصلاح امر آنها جز به غنا و گستردگی زندگی و صحت بدن نمی شود ، از این رو امر دین آنها را به وسیله آن اصلاح می کنم ، و بعضی از بندگانم هستند که امر دین آنها جز با نیاز و مسکنت و بیماری اصلاح نمی شود ، لذا امر دین آنها را با آن اصلاح می کنم و آنان را به وسیله آن می آزمایم » 📚الکافی ج2 ص60 ❕امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « از مرد مسلمان در شگفتم! خداوند عز و جل براى او حكمى نمى‏ كند، جز اين كه برايش خير است: اگر با قيچى‏ ها بريده شود، برايش خير است، و اگر پادشاه مشرق و مغرب شود، [باز هم‏] برايش خير است. » 📚الکافی ج 2 ص 62 ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « براى من مهم نيست كه نيازمند يا بيمار يا ثروتمند گردم؛ زيرا خداوند عز و جل مى ‏فرمايد: «براى مؤمن، جز آنچه خير او در آن است، انجام نمى‏ دهم». 📚بحار الانوار ج 71 ص 151 ❕كسى از امام علىّ بن موسى الرضا عليه السلام پرسيد ؛ آيه «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» مفهومش چيست؟ امام فرمود: «لِلتَّوَكُّلِ دَرَجَاتٌ؛ توكّل درجاتى دارد» سپس افزود: «یكى از آنها اين است كه در تمام امورت، آنچه را در مورد تو انجام مى‏ دهد به او اعتماد كنى و راضى باشى، و بدانى خداوند در خير و نظارت بر امور تو فروگذار نمى ‏كند، و نيز بدانى كه حاكميّت در همه اينها از آن اوست، و كار خود را به او واگذارى و بر او توكّل كنى» 📚بحار الانوار ج 75 ص 336 👌از این روایات استفاده می شود که مفهوم اصلی توکل واگذاری امر به خداوند است و انسان با توکل بر خداوند باید بداند پیروز و سعادمتند واقعی اوست و هر آنچه خداوند برای او رقم می زند خیر و صلاح او است که یا آثار این خیر و صلاح و پیروزی در دنیا خودش را نشان می دهد ، یا در آخرت جلوه می کند ، لذا می بینیم ، حسين بن على سيدالشهدا عليه السلام بعد از مبارزات فراوان وقتى از اسب بر زمين قرار گرفتند عرض كردند ؛ «راضى هستم بقضاء و حكم تو، تسليمم براى امر تو، نيست معبودى به غير از تو اى فرياد رسد فريادكنندگان‏ » 📚ینابیع الموده ج 3 ص 82 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد « روایت هفتاد و سه فرقه و فرقه ناجیه » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2275
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد دلیل بر « وجود روح » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1507 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1613
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد نزول سنگی از آسمان بر سر فردی که از قبول ولایت علی علیه السلام امتناع ورزید را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2276
🌸نظر یکی از کاربران در مورد کانال 🌸