eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
228 ویدیو
55 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
💐کانال به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت زینب کبری تقدیم می کند 💐 💠شمه ای از این بانوی بزرگوار ؛ 1⃣نام ایشان به الهی انتخاب شد؛ ❕مرحوم بحرانی روایت می کند؛ « زمانی که زینب به دنیا آمد حضرت زهرا او را به نزد حضرت علی آورد و عرضه داشت که نامی برای او انتخاب کند. ❗️علی علیه السلام فرمود که باید نام او را انتخاب کند و من از پیامبر پیشی نمی گیرم این درحالی بود که پیامبر در سفر بود. 🔶زمانی که پیامبر از سفر آمد از نام نهادن بر او خود داری کرد و فرمود خداوند باید نام او را انتخاب کند . ❕جبرئیل نازل شد و سلام خداوند را به آنان رساند و فرمود نام او را زینب بگذارید خداوند این نام را برای او اختیار کرده است .سپس آنها را از مصائب او خبر داد .پیامبر گرامی گریه کردند و فرمودند: « هر کس بر مصائب این دختر گریه کند همانند آن است که بر دو برادرش حسن و گریه کرده است» 📚عوالم العلوم ج11 قسم 2 ص947 2⃣ ایشان ؛ ❗️امام سجاد علیه السلام فرمود: « من هیچگاه ندیدم عمه ام نماز شبش را نشسته بخواند جز شب یازدهم محرم که عمه ام حتی در آن شب حزین هم عبادت مستحبش را ترک نکرد در حالی که تمام عزیرانش را از دست داده بود و انواع مصائب بر او وارد شده بود» 📚همان مدرک ص953 3⃣علم و آن حضرت ؛ ❕امام سجاد در مورد ایشان فرمود: « عمه ام بحمد الله عالمه ای هستند که تعلیم بشری ندیده اند و فهیمه ای هستند که مورد تفهیم بشری قرار نگرفته اند» 📚الاحتجاج ج2 ص305 ❗️این روایت به علم الهی ایشان را اثبات می کنند . 🔷و یا نوشته اند: « ایشان مجلس خاصی برای زنان داشتند که زنان در آن حاضر می شدند و تفسیر قرآن را از ایشان می دیدند» 📚زینب الکبری ، جزائری ، ص34 📚عوالم العلوم ج11 قسم 2 ص954 4⃣عفت و ایشان؛ ❕یحیی المازنی می گوید: « من مدت زیادی در مدینه همسایه امیر مومنان بودم .هیچگاه دخترش زینب را ندیدم و صدایش را نشنیدم . زمانی که می خواست برای زیارت قبر پیامبر برود شبانه از منزل خارج می شد .حسن از جانب راست و حسین از جانب چپ و امیر مومنان از پیش رو او را همراهی می کردند .زمانی که به قبر می رسیدند روشنایی که به همراه داشتند را کم می کردند تا کسی زینب را نبیند» 📚همان مدرک ص955 6⃣عظمت و ایشان ؛ ❗️در روایات وارد شده است؛ « زمانی که زینب به زیارت حسین می رفت ، حسین به سبب تعظیم او بر می خواست و او را در جای خود می نشاند » 📚همان مدرک ص955 پرسمان_اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔▪️[تفسير فرات الكوفي]:|٣۰٨|_{...جابر عن أبي جعفر قال: في مسجد الكوفة إذ أتته امرأة ....فنظر الیها ثم قال کذبت یاجریه یا بذیه یا سلسلع ویا سلفع التی لاتحیض من حیث تحیض النساء} ◼️|٣۰٨|-علی در مسجد کوفه بود، که زنی آمد از شوهرش شکایت داشت علی به ضرر زن حکم داد آن زن به علی گفت: نه، به خدا سوگند تو قضاوت درستی نکردی و به عدالت بین رعیت حکم نکردی و در نگاه خدا حکمت پسندیده نیست، علی به او نگاه کرد و گفت👈🏿: تو کذابی، ای گستاخ، ای زبان دراز ای بی شرم، ای کسی که از پشت {دبر} حیض می شوی و مانند دیگر زنان بارور نمیشوی....👉🏿 ▫️حدیث فوق با اسناد مختلف در کتب خود شیعیان روایت شده و ما میتوانیم ادبیات علی را مشاهده نماییم که دقیقا رفتار مراجع امروز شیعه در برخورد با مخالفین است... 💠💠 👌 اصل روایت مذکور چنین است ؛ « جابر از امام باقر عليه السّلام نقل كرد كه روزى امير المؤمنين عليه السّلام در مسجد كوفه بود زنى وارد شد و از شوهر خود شكايت نمود. علي عليه السّلام به نفع شوهر حكومت كرد. زن با خشم تمام گفت بخدا قسم در اين قضاوت حق را رعايت نكردى و به عدالت رفتار ننمودى و مساوات را در نظر نگرفتى خدا از چنين قضاوتى راضى نيست. ❕علي عليه السّلام به دقت در او نگاه كرده فرمود دروغ گفتى بى‏ حيا زن بد زبان تندخو زنى كه مانند ساير زنان باردار نميشود (در خبر ديگر چون ساير زنان حيض نمى‏ بيند). 🔸از شنيدن اين سخنان زن با ترس و وا ويلا گويان برگشت با خود ميگفت پرده ‏ى مرا كه مستور بود گشادى اى پسر ابو طالب! عمرو بن حريث (مخزومى كه از مخالفين علي عليه السّلام بود) از پى آن زن رفت به او گفت سخنى با علي گفتى كه مرا شاد كرد اما او در جواب تو را چنان سرزنش نمود كه با وا ويلا برگشتى و فرار كردى. ❕گفت: بخدا قسم علي واقع را بيان كرد و خبر از مطلبى داد كه من آن را از شوهرم پنهان داشته بودم از وقتى با من ازدواج كرد و هم از پدر و مادرم (من مانند ساير زنان حيض نميشوم) 🔸عمرو بن حريث از خدمت علي عليه السّلام بازگشت و سخنان زن را نقل نموده گفت من سابقه كهانت از شما نداشتم. ❕على عليه السّلام فرمود اين كهانت نيست خداوند ارواح را دو هزار سال قبل از بدنها آفريد وقتى روح‏ها را در بدن‏ها تركيب نمود در پيشانى آنها رقم زد كه مؤمن است يا كافر و آنچه گرفتار خواهند شد و هر كار خوب يا بدى كه انجام مى‏ دهند در يك سطح كوچكى به اندازه گوش موشى آنگاه در اين مورد آيه بر پيامبر اكرم نازل كرد: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ پيامبر اكرم متوسم بود من نيز بعد از او متوسم هستم و ائمه از فرزندان من متوسمين هستند وقتى دقت‏ كردم متوجه آنچه در اين زن بود شدم از چهره و پيشانيش.» 📚بصائر الدرجات ، ج 1 ص 354 _ تفسیر فرات کوفی ص 230 _ مناقب آل ابی طالب ج 2 ص 267 ❕نخست باید توجه کرد که این روایت در هر کتابی که نقل شده است ، یا بدون سند و مستقیما از امام باقر علیه السلام نقل شده که روشن است روایت بدون سند ، ضعیف است و یا از راویان ضعیف نقل شده است . 👌در سند آن ابراهیم بن ایوب است که مجهول است ؛ 📚زبده المقال من معجم الرجال ج 1 ص 66 ❕و عمرو بن شمر است که اهل جعل حدیث بوده است و به جابر جعفی نسبت می داده است ؛ 📚رجال نجاشی ص 287 ❕و عباد بن سلیمان است که توثیقی ندارد . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 4 ص 333 ❕از سوی دیگر ، روایت مذکور خبر از ماقع و واقعیت خارجی است و هیچ گونه توهینی در آن نیست . زن مذکور با بی حیایی و تند خویی و دروغگویی به حکم عادلانه علی علیه السلام اعتراض کرد و حضرت او را به اوصاف مذکور توصیف کرد ، و از سوی دیگر ، زن مذکور در برابر علی علیه السلام اظهار عداوت و دشمنی کرد ، و چنان که در گذشته توضیح داده ایم ، دشمن و معاند با علی علیه السلام از ایمان خارج است و احترامی ندارد ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/11348 👌با توجه به این که فرد مذکور حرمتی نداشت ، علی علیه السلام گوشه ای از حالات شخصی اش را بازگو کرد تا متذکر شود که با کسی دشمنی می کند که حجت الهی بوده و به تعلیم الهی آگاه به غیب و نهان افراد است ، باشد که این تذکر موجب هدایت زن شود . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕شبیه این نقل ، نقل دیگری از امام صادق علیه السلام است که فرمود ؛ « امیرالمومنین علیه السلام بر منبر مشغول سخنران بودند که زنی بد خلق و خو آمد که امیرالمومنین پدر و برادر او را کشته بود { طبعا از کفار و محاربان اسلام بوده اند یا مرتکب خلافی شده بوده اند که سزای آنان چنین بوده است } و آن زن گفت : این {مرد} محبوبان و دوستان {من} را کشته است.امیرالمومنین علیه السلام به آن زن نگاه کرد و گفت : ای زن جسور و بی باک،ای زن بد دهان،ای زن مرد نما،ای زن که چون زنان دیگر حیض نمی بینی،ای زنی که بر { فرجش} چیزی آشکارا آویزان است.آن زن رفت و عمرو بن حریث (لعنة الله علیه) که عثمانی مذهب بود او را دنبال کرد و به او گفت : ای زن،چه بسیار چیز های عجیبی که پسر ابو طالب به ما می گوید و ما حق یا باطل بودن آن را نمی دانیم و این خانه ی من است.داخل شو و من همسرانی دارم تا نگاه کنند و ببینند که این درست است یا نه و به توی پولی می دهم.زن وارد خانه شد و عمرو بن حریث به همسرانش دستور داد تا نگاه کردند و دیدند بر فرج آن زن چیزی آشکارا آویزان است و آن زن گفت : وای،علی بن بن ابی طالب از آن آگاه بود و هیچ کس از آن خبر نداشت جز مادرم یا قابله ام.عمرو بن حریث به آن زن پولی داد.» 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 359_ اثباه الهداه ج 3 ص 466 ❕در سند این نقل هم عیسی بن سلیمان وجود دارد که مجهول است ؛ 📚زبده المقال ج 2 ص 130 👌و عمر بن عبد العزیز بوده که علمای رجالی سخنانی در مذمت روایات او بازگو کرده اند ؛ 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 6 ص 96 ❕بنابراین این روایت هم سندا ضعیف است ، گذشته از آنکه علی علیه السلام خبر از اوصافی می دهد که آن زن متصف به آن بوده است و این توهین محسوب نمی شود و از سوی دیگر ، چون فرد مذکور دشمن علی علیه السلام بوده ، حرمتی نداشته است و علی علیه السلام از احوالات شخصی او ، اخباری را دادند تا نشان دهند ، حجت الهی بوده و آگاه به غیب ، شاید زن بدخوی روایت ، متذکر شود و از طریقه دشمنی با علی علیه السلام ، باز گردد . Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
👌ازدواج انسان با جن ، امکان وقوعی ندارد و دلیلی بر این مطلب نیست ، تفصیل پاسخ را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2296
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند را که مدعی است ازدواج علی علیه السلام و فاطمه صدیقه ، سلام الله علیها با رضایت فاطمه نبوده و نیز علی علیهما السلام ، شمائل زیبایی نداشته است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2297 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2298 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2299
🤔 ❔سوال بنده این بود که ظاهرا عده ای از علمای شیعه در اصل وجود مبارک حضرت ام کلثوم سلام الله علیها دخت گرامی حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرای اطهر صلوات الله علیهما شک داشته و معتقدند حضرت زینب سلام الله علیها تنها دختر امیرالمومنین از حضرت زهرا سلام الله علیهاست بنابر نظر این عده ٬ نام ام کلثوم که در منابع تاریخی آمده یکی از نامهای حضرت زینب سلام الله علیها میباشد و اساسا این دو اسم متعلق به یک شخص میباشد نه دو نفر!! خواهشا درمورد اصل وجود آن حضرت و نظر علمای شیعه درباره تعداد فرزندان امیرالمومنین و حضرت زهرا صلوات الله علیهما روشنگری بفرمایید همچنین درباره ماجرای ازدواج حضرت ام کلثوم سلام الله علیها با غاصب دوم سوال داشتم که آیا این ماجرا صحت دارد یا خیر ❗️❗️ 💠💠 👌حضرت امير المؤمنين عليه السّلام را از ذكور و اناث به قول شيخ مفيد بيست و هفت تن فرزند بود؛ چهار نفر از ايشان امام حسن و امام حسين و زينب كبرى ملقّب به عقيله، و زينب صغرى است كه مكنّات است به امّ كلثوم، و مادر ايشان حضرت فاطمه زهراء سيّدة النّساء عليهم السّلام است. 📚منتهی الامال ج 1 ص 448_ ارشاد مفید ، یک جلدی ، ص 404_ بحار الانوار ج 42 ص 89 ❕مرحوم طبرسی نیز می نویسد ؛ « دو دختر علی علیه السلام از فاطمه زهرا ، زینب کبری و زینب صغری بوده که لقب او ام کلثوم است » 📚تاج الموالید ص 75 _ اعلام الوری ص 203 ❕صاحب کتاب العدد القویه نیز مطابق نقل علامه مجلسی دربیان دختران علی علیه السلام می نویسد ؛ « زینب کبری و زینب صغری که کنیه اش ام کلثوم بود از فاطمه دختر رسول الله » 📚بحار الانوار ج 42 ص 74 ❕همین سخن در کتاب « مجموعه نفیسه فی تاریخ الائمه » ص 76 آمده است . 🔸مرحوم ابن شهر آشوب نیز می نویسد ؛ « فرزندان علی از فاطمه ،حسن ، حسین ، محسن که سقط شد ، زینب کبری و ام کلثوم کبری که عمر با او ازدواج کرد» 📚مناقب آل ابی طالب ، ج 3 ص 304 ❕در کتاب « پیشوایان هدایت » که ترجمه کتاب شریف « اعلام الهدایه » است ، چنین آمده است ؛ « زهراى بتول عليها السّلام از امير مؤمنان على عليه السّلام صاحب دو فرزند پسر، سالار جوانان بهشت امام حسن و امام حسين عليهما السّلام و دخترانى فداكار و شكيبا به نام زينب و ام كلثوم شد » 📚پیشوایان هدایت ج 3 ص 21 ❕ابن ابی الحدید هم می نویسد ؛ «زينب كبرى و ام كلثوم كبرى مادرشان فاطمه بنت رسول خدا است‏ » 📚شرح نهج البلاغه ج 2 ص 475_ اعیان الشیعه ج 7 ص 136 ❕ابن اثير در بيان فرزندان على عليه السّلام از فاطمه بنت رسول الله مى‏ نويسد ؛ «زينب كبرى و ام كلثوم كبرى » 📚الکامل فی التاریخ ج 3 ص 263 ❕همین سخن را ابن حزم در جمهره الانساب ص 37 و مسعودی در مروج الذهب ج 2 ص 92 ذکر می کنند . 👌اکثر علمای شیعه ، ازدواج ام کلثوم با عمر را که با تهدید و ارعاب صورت گرفت ، ذکر کرده اند ، چنانکه صاحب « تکمله الرجال » می نویسد ؛ « ام کلثوم ، کنیه دختر امیر مومنان است که با برادرش حسین در کربلا حاضر بود ، و مشهور نزد اصحاب و اخبار آن است که عمر از روی غصب و به زور با او ازدواج کرد » 📚تکمله الرجال ج 2 ص 698 ❕ابن طاووس هم می نویسد ؛ « ام کلثوم با عمر بن خطاب ازدواج کرد ،اصحاب و علمای ما گفته اند که عمر پس از امتناع شدید علی علیه السلام ( و از روی غصب و زور » با او ازدواج کرد » 📚همان مدرک 👌مرحوم طبرسی نیز این ازدواج را مستند به نظریه علمای شیعه و صاحبان اجماع و اتفاق می داند . 📚اعلام الوری ص 204 ❕صاحب کتاب « قاموس الرجال » هم این ازدواج را قطعی می کند که اکثر علمای محقق امامیه قائل به آن هستند ، ازدواجی که از روی تهدید و ارعاب صورت گرفت . 📚قاموس الرجال ج 12 ص 216 👌بنابراین این که برخی در صدد انکار این برآمدند که اساسا علی علیه السلام دارای دختری به نام ام کلثوم نبوده است ، یا اصل ازدواج ام کلثوم با عمر را زیر سوال می برند در حالی که روایات متعددی در این باره در کتب ما منقول است و علمای بزرگی هم به آن تصریح کرده اند ، رویه و طریق مناسبی را در پیش نگرفته اند . ❕برخی می گوید ، ام کلثومی که به عقد عمر در آمد ، دختر ابوبکر بود که در دامان علی علیه السلام بزرگ شده بود ، نه ام کلثوم دختر فاطمه سلام الله علیها و می گویند ؛ « عمر بن خطاب احتمالا با شخصی به نام ام کلثوم ازدواج نموده اما نه آن ام کلثومی که مورد ادعای وهابیت است ،بلکه این ازدواج با ام کلثوم دختر ابوبکر بوده که این دختر بخشی از زندگی خود را در خانه امیر مومنان گذرانده است » 📚شبهات فاطمیه ، عصیری ، ص 317 🔸ادامه 👇
👌ادامه 👇 ❕مستند اصلی این بزرگواران ، سخن شارح صحیح مسلم ، نووی در تهذیب الاسماء است که می گوید ؛ « سخن در دو خواهر عایشه است ... در اسماء الرجال در باب چهارم گذشت ، این دو خواهر ،اسماء دختر ابوبکر و ام کلثوم دختر ابوبکر هستند ، و همین ام کلثوم است که عمر با او ازدواج کرده است » 📚تهذیب الاسماء و اللغات ، ص 507 ❕در حالی که نووی ، اگر چه گفته است که عمر با ام کلثوم دختر ابوبکر ازدواج کرده است ، چند صفحه قبل تر می گوید ، عمر با ام کلثوم دختر علی علیه السلام هم ازدواج کرده است ؛ « ام کلثوم بنت علی بن ابی طالب ...و هی بنت فاطمه رضی الله عنها ... تزوجها عمر بن خطاب ...» 📚همان منبع ص 503 ❕بنابراین استدلال به قول نووی ، مشکلی را نمی تواند حل کند . 👌استاد سبحانی هم می نویسد ؛ « برخى از نويسندگان معتقدند امّ كلثومى كه به تزويج خليفه درآمد، ربيبه امام على (عليه السَّلام) بود، نه دختر صلبى او، زيرا اسماء بنت عميس پس از درگذشت جعفر بن ابى طالب، با ابوبكر ازدواج كرد و از اين ازدواج دخترى به نام امّ كلثوم متولد شد. پس از درگذشت خليفه نخست، اسماء با على (عليه السَّلام) ازدواج كرد و دختر خود را به عنوان ربيبه به خانه امام آورد، سپس همين ربيبه به عقد عمر بن خطاب درآمد. ❕اين نظريه چندان استوار نيست، زيرا صحيح است كه ابوبكر دخترى به نام امّ كلثوم داشت، ولى مادر او «حبيبه» دختر يكى از انصار، به نام زيد بن خارجه بود. امّ كلثوم دختر ابى بكر را طلحة بن عبيداللّه تزويج كرد و از او فرزندانى به نام هاى محمد و زكريا و عايشه به دنيا آمدند. پس از كشته شدن طلحه، عبدالرحمن بن عبداللّه وى را تزويج كرد. 🔸خلاصه اين كه اسماء بنت عميس با ازدواج با ابى بكر، جز يك فرزند به نام «محمد» به دنيا نياورد، بنابراين نمى توان گفت امّ كلثوم مورد گفتگو، دختر اسماء بنت عميس است، زيرا اصلًا اسماء دخترى از ابى بكر نداشت و امّ كلثوم كه دختر ابى بكر بود، از مادرى به نام «قتيله» متولد شده و او هم با طلحة بن عبيداللّه (نه عمر ابن خطاب) ازدواج نمود. ( اسد الغابه ج 5 ص 395)» 📚راهنمای حقیقت ص 615 👌ما در گذشته بر اساس نصوص روایات و تصریحات بزرگان شیعه ، معتقد شدیم که ازدواج مذکور ، با تهدید و ارعاب صورت گرفته و هیچ گونه فضیلتی را برای عمر ثابت نمی کند ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5339 👌انگيزه ظاهرى خليفه براى ازدواج، حديثى بود كه از پيامبر نقل مى كرد ؛ «هر نوع پيوند نسبى و سببى روز قيامت از هم گسسته مى شود، جز پيوند با من از طريق نسب يا سبب». 👌آنگاه خليفه افزود: من با پيامبر مدّت ها زندگى كرده ام، مى خواهم اين كار انجام بگيرد. ولى در باطن انگيزه ديگرى در كار بود و آن اين كه از اين طريق مى خواست بر اعمال گذشته خود سرپوش بگذارد و با آن پيوند خويشاوندى، گذشته به فراموشى سپرده شود. ❕آنگاه كه خواستگارى انجام گرفت، اميرمؤمنان به صورت هاى مختلف عذر خواست كه اين كار انجام نگيرد ؛ 🔸الف. فرمود: دخترم كوچك است (فعلًا هنگام ازدواج او نيست). خليفه پاسخ داد: «به خدا سوگند منظور تو آن نيست، ما مى دانيم منظور تو چيست، تو خواستى از اين كار جلوگيرى كنى». 📚الطبقات الکبری ج 8 ص 464 🔸ب. بار ديگر عمر بر خواستگارى اصرار كرد، حضرت اين بار عذر ديگرى‏ آورد و گفت: من دخترانم را براى پسران برادرم جعفر نگه داشته ام. 📚الاصابه ج 4 ص 469 ❕عمر پاسخ داد: على! او را به ازدواج من درآور، كه در روى زمين كسى بهتر از من با او رفتار نخواهد كرد. 📚الطبقات الکبری ج 8 ص 463 ❕گويا خليفه در اينجا تعهد مى كند كه رفتارش با دختر على رفتار نيك باشد، زيرا خليفه به تندى و بدرفتارى با زنان مشهور بود. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌🔸ج. اميرمؤمنان به اين درخواست تن نداد و عذر سومى آورد كه من بايد اين مطلب را با خانواده و نزديكانم در ميان بگذارم، طرف مشورت سه نفر بودند: عقيل و حسنين. عقيل از اين پيشنهاد خشمگين شد، و سخن جسارت آميزى به على گفت كه: هر چه زمان بگذرد، در كار خود از واقعيت ها دور مى شوى، به خدا اگر اين كار صورت بگيرد، چنين و چنان مى شود و آنگاه پيامدهاى آن را برشمرد. آنگاه از جاى خود برخاست و در حالى كه لباس خود را به زمين مى كشيد، مجلس را ترك كرد. وقتى خبر مخالفت عقيل به خليفه رسيد، گفت: شگفتا! عقيل مرد نابخرد و نادانى است. 📚مجمع الزوائد ج 8 ص 271 ❕حسنين نيز مانند عموى خود نظر منفى داشتند، امّا ادب را كاملًا رعايت كردند، گفتند: او هم مانند زنان ديگر اختيار امر خود را دارد و خودش مى تواند همسرى براى خود انتخاب كند. 📚همان منبع ❕وقتى عمر از اين رفت و آمدها نتيجه نگرفت، با عموى على (عليه السَّلام) عباس بن عبدالمطلب ملاقات كرد و به او چنين گفت: «من چه عيبى دارم؟ آيا در من مانعى هست؟ عباس متوجه نشد و گفت: موضوع چيست؟ (عمر گفت:) دختر برادر زاده ات را خواستگارى كرده ام، و پاسخ منفى شنيده ام». ❕در اين جا تهديد آغاز مى شود و مى گويد: «به خدا سوگند زمزم را كور مى كنم- با توجه به اين كه آب دادن به حجاج به عهده عباس بود- و هيچ فضيلتى براى شما نمى گذارم مگر اين كه آن را نابود مى كنم، دو نفر را وامى دارم تا شهادت دهند كه برادرزاده ات دزدى كرده است، و آنگاه دست او را قطع مى كنم». وقتى عباس اين سخنان را شنيد و با على در ميان گذاشت، از او خواست كه تزويج دخترش را به او واگذار كند. 📚کافی ج 6 ص 115 ❕شكى نيست كه اين تهديد، كاملًا تهديد توخالى بود، على (عليه السَّلام) مقام و منزلتى بالاتر از اين داشت كه بتوان او را به اين مسائل متهم كرد. ولى اين رفت و آمدها حاكى از اين بود كه از طرف خليفه اصرار بر اين كار وجود دارد، و حضرت بنابر مصالحى به اين كار تن در داد. ❕با توجه به آنچه در كتاب هاى فريقين وارد شده، ازدواج رخ داده و متصدى آن عموى امام، عباس بن عبدالمطلب بوده است، ولى سخن اين جا است كه آيا اين پيوند، با طيب خاطر انجام گرفته و يا فشارهايى از خارج و داخل در آن مؤثر بوده است. 🔸شما با يك محاسبه كوتاه و داورى وجدان مى توانيد پايه اين ازدواج را از منظر طيب نفس و طوع و رغبت به دست بياوريد ؛ 1⃣شكى نيست كه روابط خاندان رسالت با خليفه وقت كاملًا تيره و تار بود ويورش به خانه وحى و هتك حرمت دخت گرامى پيامبر چيزى نيست كه بتوان آن را انكار نمود و ما مدارك آن را در پاسخ های گذشته ارائه كرديم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5204 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8079 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5958 2⃣عمر فردى خشن و تندخوى بود، هنگامى كه خليفه او را بر خلافت برگزيد، گروهى از صحابه بر اين امر اعتراض كردند، و گفتند: يك فرد خشن و تندخو را بر ما مسلط كردى ، جهت آگاهی بیشتر پاسخ گذشته ما را بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9642 3⃣طبرى مى نويسد: خليفه، نخست از دختر ابى بكر به نام «ام كلثوم» خواستگارى كرد ولى دختر ابى بكر به خاطر تندى اخلاق خليفه، دست رد بر اين خواستگارى زد. 📚تاریخ طبری ج 5 ص 58 4⃣ وجدان خود را قاضى و داور قرار دهيد، آيا خانواده اى كه از اين خواستگار دل خوشى ندارد، و هنوز ناله هاى مادر در گوش آنان طنين انداز است و از طرف ديگر خواستگار، يك فرد جوان و شاداب نيست، بلكه در بخش پايانى عمر خود قرار دارد، و از نظر اخلاق و روحيات، انسان خشن و سخت گير است، در اين شرايط كدام خانواده با طيب خاطر دسته گل خود را در طبق اخلاص نهاده به چنين دامادى تقديم مى كند؟ خانواده هر چه هم از نظر فكرى و اقتصادى پايين باشد، تن به اين كار نمى دهد، چه رسد به خاندان امامت و نبوت. بنابراين نمى توان اين ازدواج را نشانه حسن روابط دانست. ❕آنچه از مدارك شيعى استفاده مى شود، تنها عقدى بوده و بس. و امّا اين كه مراسم ديگرى انجام گرفته يا نه چندان روشن نيست، حتى امام صادق (عليه السَّلام) مى فرمايد: روزى كه عمر بن خطاب درگذشت، اميرمؤمنان، دخترش ام كلثوم را به خانه خود آورد. 📚کافی ج 6 ص 115 ❕مسعودى مى نويسد: عمر از اين ازدواج طرفى نبست و ثمره اى به نام فرزند نداشت. 📚مروج الذهب ج 2 ص 321 👌در كنار اين حادثه، بسيارى از مورخان و رجال نويسان مطالبى را متذكر شده اند كه هيچگاه قابل پذيرش نيست و با كرامت و عفت خاندان رسالت سازگار نمى باشد، از اين گذشته اسانيد آنها نيز مخدوش و مردود است، و لذا ما از آوردن آنها خوددارى مى كنيم ، جهت آگاهی بیشتر ، پاسخ گذشته ما در این رابطه را بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2300 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند ، تحت عنوان « ترس و وحشت امام کاظم علیه السلام از احضارش توسط هارون الرشید » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1542
⚫️َ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ‏ (آل عمران- 169) ✔️قال النبی صلی الله علیه و آله ؛ « ان فوق كل بر برا حتى يقتل الرجل شهيدا فى سبيل اللَّه » « در برابر هر نيكى، نيكى بهترى وجود دارد تا به شهادت در راه خدا رسد كه برتر از آن چيزى متصور نيست » ( بحار الانوار ج 100 ص 15) ⬛️با چشمی اشک بار و دلی پر خون ، شهادت سردار دلها ، سپهبد بزرگوار ، سرلشگر اسلام ، مالک اشتر زمان ، شهید حاج قاسم سلیمانی را تسلیت می گوییم و منتظر #انتقام_سختی که رهبر انقلاب وعده آن را دادند ، هستیم .
⚫️َ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ‏ (آل عمران- 169) ✔️قال النبی صلی الله علیه و آله ؛ « ان فوق كل بر برا حتى يقتل الرجل شهيدا فى سبيل اللَّه » « در برابر هر نيكى، نيكى بهترى وجود دارد تا به شهادت در راه خدا رسد كه برتر از آن چيزى متصور نيست » ( بحار الانوار ج 100 ص 15) ⬛️با چشمی اشک بار و دلی پر خون ، شهادت سردار دلها ، سپهبد بزرگوار ، سرلشگر اسلام ، مالک اشتر زمان ، شهید حاج قاسم سلیمانی را تسلیت می گوییم و منتظر که رهبر انقلاب وعده آن را دادند ، هستیم ، و در رثای آن شهید سر افراز و مالک اشتر زمان ، همان را می گوییم که علی علیه السلام در رثای مالک اشتر گفتند که هنگامى كه خبر شهادت مالك اشتر رحمه الله به امام عليه السلام رسيد، امام عليه السلام درباره او چنين فرمود ؛ « مالك، اما چه مالكى! به خدا سوگند اگر كوه بود يكتا بود و اگر سنگ بود سرسخت و محكم بود. هيچ مركبى نمى‏ توانست از كوهسار وجودش بالا رود و هيچ پرنده ‏اى به قله آن راه نمى‏ يافت‏ » ( نهج البلاغه حکمت 443) ▪️مرحوم علامه مجلسى در در جلد 33 بحارالانوار می آورد كه جمعى از بزرگان طايفه نخع هنگامى كه خبر شهادت مالك اشتر به آن‏ها مى‏ رسد مى‏ گويند ؛ ◼️ خدمت اميرمؤمنان عليه السلام رسيديم ديديم او بسيار اندوهگین است و تأسف مى ‏خورد؛ فرمود: « لِلَّهِ دَرُّ مَالِكٍ وَمَا مَالِكٌ لَوْ كَانَ مِنْ جَبَلٍ لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ مِنْ حَجَرٍ لَكَانَ صَلْداً أَمَا وَ اللَّهِ لَيهُدَّنَّ مَوْتُكَ عَالَماً وَ لَيفْرِحَنَّ عَالَماً عَلَى مِثْلِ مَالِكٍ فَلْتَبْكِ الْبَوَاكِى وَ هَلْ مَرْجُوٌّ كَمَالِكٍ وَهَلْ مَوْجُودٌ كَمَالِكٍ‏ » « آفرين بر مالك، چه مالكى! اگر كوه بود كوه تنهاى بزرگى بود و اگر از سنگ بود سنگى بسيار محكم. به خدا سوگند مرگ تو عالَمى را تكان مى‏ دهد و عالَم ديگرى را خوشحال مى‏ كند. (مردم عراق بر مرگ او اشك مى ‏ريزند و مردم شام و ياران معاويه شادى مى‏ كنند) گريه‏ كنندگان براى مثل مالك بايد گريه كنند. آيا شخص اميدوار كننده ‏اى مثل مالك پيدا مى‏ شود؟ آيا موجودى مثل مالك يافت مى ‏شود؟». ✔️يكى از طائفه نخع (قبيله مالك) مى‏ گويد ؛ « على عليه السلام پيوسته اندوهگين بود و بر مرگ مالك تأسف مى‏ خورد به اندازه‏ اى كه ما فكر كرديم او مصيبت ‏زده اصلى است نه ما كه قبيله مالك هستيم و روزهاى متوالى آثار آن در چهره اميرمؤمنان عليه السلام نمايان بود » 📚بحار الانوار ج 33 ص 556 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️امام خمینی ( ره ) ؛ « بکشید ما را ملت ما بیدارتر می شود ، زنده ماندن انقلاب و نهضت ما به این خونریزیهاست » #پرسمان_اعتقادی Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht